کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



ایزو بوتیل متاکریلات

 

IBMA

 

۴۸

 

۱ ۵ ۴ ۴

 

 

 

استایرن

 

S

 

۱۰۰

 

۲ ۵ ۱ ۵

 

 

 

اکریلونیتریل

 

AN

 

۱۰۰

 

۵ ۳ ۲ ۴

 

 

 

وینیل استات

 

Vam

 

۲۹

 

۵ ۱ ̶ ۱

 

 

 

اعداد ذکر شده در جدول درصد مونومر مورد استفاده برای بدست آوردن هر کدام از خواص ذکر شده در رزین می‌باشد. برای مثال متیل اکریلات برای مقاوم شدن رزین در برابر اسیدها به مقدار ۴ درصد وزن کل مونومرها، مقاوم شدن در برابر آب ۱درصد و مقاوم شدن در برابر بازها ۱ درصد در پلیمریزاسیون استفاده می‌شود. متیل اکریلات در برابر نور خورشید مقاومت ندارد. به همین ترتیب بقیه مونومرهای قید شده در جدول ۱-۱ همین روال را دارند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
بهتر است الکیل اکریلات در حدود ۵۰-۹۰ درصد جهت دادن استحکام در فرمول بندی رزین‌های اکریلیک امولسیونی حضور داشته باشند. در ضمن برای داشتن مقادیر مناسبی از استحکام چسبندگی و استحکام هم چسبی مقداری مونومرهای سخت مانند الکیل متاکریلات‌ها، استایرن، اکریلونیتریل و یا الکیل استات‌ها در حدود ۳۰-۵۰ درصد بهتر است وارد فرمول بندی شوند. هم چنین مقداری مونومرهای کمکی مثل مونومرهای اسیدی: اکریلیک اسید، متاکریلیک اسید، ایتاکونیک اسید و … یا مونومرهای هیدروکسیلی مثل: هیدروکسی متاکریلات‌ها، هیدروکسی الکیل اکریلات‌ها و … برای دادن خواصی مانند ایجاد محل‌هایی برای پیوند‌های عرضی، پایان زنجیر، پایداری کلوییدی در درجه اسیدیته بالا، مقاومت در مقابل بازها و … می‌توانند در فرمول بندی به اندازه ۱ تا ۵ درصد وزن کل مونومرها حاضر باشند. استرهای اکریلیک اسید به اندازه‌ی کافی قابل حل شدن در آب می‌باشند و در پلیمریزاسیون امولسیونی به کار گرفته می‌شوند. به خاطر این که این مونومرها، مایعات با ویسکوزیته‌ی پایین و دمای جوش بالا می‌باشند به طور متعارف در صنعت استفاده می‌شوند (ظهوری، ۱۳۷۷ ؛ قوش[۵۳] و همکاران، ۲۰۰۰ ؛ بارد، ۲۰۰۵).
رزین‌های اکریلیک که به عنوان چسب‌های حساس به فشار مطرح هستند باید چسبندگی بالایی داشته باشند. همچنین وزن ملکولی و میزان پیوندهای عرضی عوامل مهم دیگری هستند که روی خواص فیزیکی و شکل شناسی ذرات اثر می‌گذارند و به طور موثری کاربرد چسب را مورد اثر خود قرار می‌دهند.
یک چسب حساس به فشار باید تعادلی از ویژگی‌هایی مثل چسبندگی در دمای استفاده، استحکام چسبندگی جداشدگی، استحکام چسبندگی برشی، افزایش طول، کسشانی، وضوح، پایداری رنگ، مقاومت در مقابل نور آفتاب و امواج ماورای بنفش را داشته باشد. حفظ تعادل مورد نیاز از چنین ویژگی‌هایی و در عین حال بهبود یک یا تعداد بیشتری از ویژگی‌های چسب حساس به فشار همان طور که در بالا ذکر شد یک عمل سخت و غیر قابل پیش بینی است. هرگونه اصلاح خواص چسب حساس به فشار که یک ویژگی را بهبود دهد ممکن است اثر نامطلوبی روی خواص دیگر ایجاد کند (بندک و همکاران، ۲۰۰۹ ؛ بارد، ۲۰۰۵).
چسب‌های پایه حلالی آلودگی‌هایی برای محیط زیست و کار ایجاد می‌کنند. در این تحقیق پایه پلیمریزاسیون آب بود البته همانگونه که گفته شد چسب‌های پایه آبی برای محیط زیست مناسب ترند. در این تحقیق هدف بهبود خواص چسب‌های حساس به فشار با پلیمریزاسیون امولسیونی مونومرهای اکریلیکی است. نتایج کاربردی این پژوهش بهبود استحکام چسبندگی جداشدگی[۵۴] با بهره گرفتن از تغییرات دما، مقدار آغازگر، مقدار ماده فعال سطحی و مونومرهای بوتیل اکریلات و وینیل استات همراه استفاده از روش التراسوند و ذرات نانو است.
۱-۴ اهداف پژوهش
۱-۴-۱ هدف اصلی
پلیمریزاسیون امولسیونی مونومرهای اکریلیکی برای بهبود خواص چسب‌های حساس به فشار.
۱-۴-۲ اهداف فرعی
بررسی اثر مقدار کوپلیمر بوتیل اکریلات و اکریلیک اسید بر استحکام چسبندگی جداشدگی و ویسکوزیته چسب‌های حساس به فشار.
بررسی اثر مقدار ماده فعال سطحی بر استحکام چسبندگی جداشدگی و ویسکوزیته[۵۵] چسب‌های حساس به فشار.
بررسی اثر مقدار آغازگر بر استحکام چسبندگی جداشدگی و ویسکوزیته چسب‌های حساس به فشار.
بررسی اثر دما بر استحکام چسبندگی جداشدگی و ویسکوزیته چسب‌های حساس به فشار.
بررسی اثرات نانو ذرات سیلیکات بر استحکام چسبندگی جداشدگی و ویسکوزیته چسب‌های حساس به فشار.
۱-۵ سوالات پژوهش
۱-۵-۱ سوال اصلی پژوهش
آیا پلیمرهای به دست آمده از روش پلیمریزاسیون امولسیونی به عنوان چسب‌های حساس به فشار مناسب می‌باشند؟
۱-۵-۲ سوالات فرعی پژوهش
-کارایی اثر مقدار کوپلیمر بوتیل اکریلات و اکریلیک اسید بر استحکام چسبندگی جداشدگی و ویسکوزیته چسب‌های حساس به فشار چگونه است؟
-کارایی اثر مقدار آغازگر بر استحکام چسبندگی جداشدگی و ویسکوزیته چسب‌های حساس به فشار چگونه است؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-16] [ 05:08:00 ق.ظ ]




۱۵

 

 

 

طراح

 

۱۴

 

۸

 

 

 

جمع کل

 

۷۲۰

 

۲۵۰

 

 

 

۳-۵- منابع و روش‏های جمع‏آوری اطلاعات:
جهت تدوین مبانی نظری و مفاهیم اساسی و تنظیم ادبیات و موضوع تحقیق کتب و مقالات مختلف مورد استفاده قرار گرفته است.
و به منظور جمع‏آوری اطلاعات از نمونه پرسشنامه‏ای تنظیم گردید و پس از طی مراحل مقدماتی جهت اطمینان از مناسب بودن آنها، پرسشنامه اصلاح و تکمیل شده و به طور حضوری بین تک تک اعضاء نمونه توزیع و اطلاعات لازم گردآوری شده است. یک نسخه از پرسشنامه خام به پیوست پایان نامه است.
۳-۶ اندازه گیری و ابزار آن
پرسشنامه تدوین شده از نوع پرسشنامه بسته بوده و هر پرسش پاسخی را با پنج گزینه (خیلی کم/ کم/ متوسط / زیاد / خیلی زیاد) در پیش روی پرسش شونده قرار می‏دهد. مقیاس یاد شده بیشترین کارایی را در پژوهشهای رفتاری دارد. (ایزاک، مایکل، ۱۳۷۴، ۲۱۹). برای بیان عددی پرسشنامه (اندازه‌گیری آن) از مقیاس ترتیبی استفاده گردیده به این ترتیب که پس از جمع آوری پرسشنامه، پاسخ‏ها تبدیل به داده‏های عددی شدند به این مفهوم که پاسخ‏های بسیار کم تا خیلی زیاد تبدیل به اعداد ( ۱ تا ۵) گردیدند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۳-۷ ویژگیهای پرسشنامه:
در تنظیم و تدوین پرسشنامه متغیرهایی مورد پرسش واقع شده‏اند که قادر باشند فرضیه ‏های پژوهش را کاملا پوشش دهند. همچنین در تدوین پرسشنامه تلاش گردید از بکار گیری واژه‏های نامانوس و ابهام انگیز خودداری شود.
در این مرحله از یک پرسشنامه با ۲۵ سوال ۵ گزینه‏ای بعنوان ابزار اندازه‏گیری استفاده شده است ابتدا جامعه آماری مشخص و تعداد افرادی که جهت جمع آوری اطلاعات می‏بایست مورد پرسش واقع شوند. معین و سپس پرسشنامه در بین آنها توزیع شد. پرسشنامه بر مبنای طیف لیکرت طراحی شده است.
سازماندهی سوالات به شرح زیر می‏باشد:

 

 

شماره

 

فرضیه ها

 

سوالات

 

 

 

۱

 

فقدان دانش درکاربران موجب عدم استقرار مناسب MIS درمخابرات استان خراسان می شود.

 

۵ - ۱

 

 

 

۲

 

فقدان زیر ساختهای لازم موجب عدم استقرارصحیح MIS در شرکت مخابرات می شود.

 

۱۰ - ۶

 

 

 

۳

 

ناآگاهی مدیران از اصول سیستمهای اطلاعات مدیریتی موجب عدم استقرار صحیح MIS در مخابرات می شود.

 

۱۵ - ۱۱

 

 

 

۴

 

نبودن آموزش وتخصص کاربران موجب عدم استقرار MIS در شرکت مخابرات می شود.

 

۲۰ - ۱۶

 

 

 

۵

 

فقدان رویه ها وفرایندهای لازم موجب عدم اسقرار صحیح MIS در شرکت مخابرات می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:08:00 ق.ظ ]




مارکرهای DNA در یک تقسیمبندی کلی به دو گروه مارکرهای مبتنی بر واکنش زنجیرهای پلیمراز و مارکرهای غیرمبتنی بر واکنش زنجیرهای پلیمراز تقسیم میشوند.
۱-۵-۱-۲-۲-۱- مارکرهای DNA غیرمبتنی برPCR
مارکرهای غیرمبتنی برPCR ، مارکرهایی هستند که بدون استفاده از واکنش زنجیرهای پلیمراز تولید میگردند واساس کار آنها بر پایه برش قطعات DNA ژنومی با بهره گرفتن از آنزیمهای برشی استوار میباشد.
RFLP :Restriction Fragment Lenghth Polymorphism
چندشکلی در طول قطعات حاصل از برش به وسیلهی آنزیمهای محدودگر، مهمترین مارکر گروه مارکرهای غیرمبتنی برPCR می‌باشد.
این تکنیک در اوایل دهه ۱۹۸۰ معرفی گردید، چندشکلی به وجود آمده در اثر هیدرولیز DNA به وسیله یک اندونوکلئاز محدودگر، چندشکلی پس از دو رگه شدن یک کاوشگر نشاندار شده با قطعات جدا شده روی ژل الکتروفورز و انتقال روی یک غشاء آشکار میشود(تکنیک سادرن).
۱-۵-۱-۲-۲-۲- مارکرهای DNA مبتنی برPCR
مارکرهای DNA مبتنی بر PCR مارکرهائی هستند که استفاده از آنها منوط به استفاده از محصولPCR میباشد. با بهره گرفتن از تکنیک PCR در این مارکرها، دیگر نیازی به تهیه کاوشگر و انجام هیبریداسیون آن با قطعاتی DNA ژنومی برای آشکارسازی تفاوتها نبوده و پلیمورفیسم به شیوه دیگری بررسی می‌گردد.
پایان نامه - مقاله
اساس کار در این گروه از نشانگرها بر پایه استفاده از یک توالی الیگونوکلئوتیدی به عنوان پرایمر برای تکثیر قطعه خاصی از DNA استوار می‌باشد.
از جمله مهمترین مارکرهای این گروه میتوانISSR , SSR , DAF , AFLP , RAPD را نام برد.
RAPD:Random Amplified Polymorplic DNA
DNA چندشکلی تکثیر شده تصادفی که اختصاراً رپید نامیده میشود، یکی از مارکرهای این گروه است. دراین روش قطعاتی از ژنوم نمونه های مختلف بطور تصادفی تکثیر شده و سپس قطعات تکثیر شده توسط الکتروفورز بر روی ژل آگارز از یکدیگر جدا میگردند. و برای تکثیر DNA بوسیلهPCR از یک پرایمر ۸ تا ۱۰ نوکلئوتیدی با توالی دلخواه و تصادفی استفاده میشود.
Amplified Fragment Length Poly morphism : AFLP
تفاوت طول قطعات حاصل از تکثیر که بصورت اختصاری AFLP نامیده میشود، گروه دیگری از مارکرهای مبتنی برPCR میباشد. با این روش مارکرهایی تولید میشوند که مزایای RAPD , RFLP را تواماً دارا میباشد. پایه و اساس این تکنیک که اولین بار در سال ۱۹۹۵ ارائه گردید، تکثیر انتخابی برخی قطعات از بین تمام قطعات برش یافته DNA ژنومی می‌باشد.
DAF:DNA Amplification Fingerprinting
یکی دیگر از نشانگرهای مبتنی بر PCR که از نظر اصول تکنیکی بسیار شبیه RAPD می‌باشد،DAF یا انگشت نگاری با DNA تکثیر شده می‌باشد.
SSR: Simple Sequence Repeats
ردیفهای کوتاه تکرار شونده دستهای دیگر از مارکرهای مبتنی بر PCR می‌باشند که بنام میکروساتلایتها نیز خوانده میشوند. استفاده از این تکنیک بر پایه این واقعیت است که یک سری توالیهای ساده و کوتاه دو تا پنج نوکلوتیدی به صورت تکراری در ژنوم بسیاری از موجودات یوکاریوتی وجود دارند. اساس کار مارکر SSR را که یک مارکر چنداللی و همبارز بوده و تنوع درون مکانی را نشان میدهد، تشکیل میدهند.
Inter Simple Sequence Repeats :ISSR
نشانگرهای ISSR از جمله نشانگرهای مبتنی بر PCR هستند که مزایای هر سه نشانگر SSR, AFLP,RAPD را دارا و فاقد معایبی از قبیل تکرارپذیری کم و هزینه بالا میباشد(سانتالا، ۱۹۸۸).
از این نشانگر به منظور تکثیر قطعهای از DNA بین دو ریزماهواره که در ژنوتیپ یک گونه در حالت عکس یکدیگر قرار گرفتهاند، استفاده میشود.
این نشانگر تا حدودی مشابه نشانگر RAPD میباشد با این تفاوت که در اینجا آغازگرها همان توالی ریزماهواره میباشند که در یک انتها َ۳ یا ۵َ به ۴-۲ بازپورین یا پریمیدین متصل شدهاند.
در واقع همین مسئله مزیت این نشانگر نسبت به SSR و RAPD را موجب شده است چرا که مشکل پرایمرهای تصادفی در RAPD و انجام کلونینگ و توالی یابی ناحیه متصل به ریزماهوارهها و طراحی پرایمر در SSR که بسیار دشوار و هزینهبر است را برطرف نموده است. نحوه توارث آن همانند RAPD غالب است و در نتیجه هتروزیگوسیتی را نشان نمیدهند.
همانگونه که میدانیم ریزماهوارهها اغلب غیرعملکردی هستند و استفاده از نشانگرهای SSR فقط به شناسایی ارقام یا ردهبندی گونهای محدود میشود اما نتایج آزمایشها نشان میدهد نشانگر ISSR به عنوان ابزاری مفید در نقشهیابی ژنتیکی و انگشت نگاری DNA قابل استفاده است.
ISSR نشانگر مولکولی با کاربرد آسان است که بهDNA الگوی کمی نیاز دارد. این روش دادههایی حاوی اطلاعات مفید، سریع قابل تکرار و ارزان ارائه مینماید.
۱-۶- دلایل استفاده از نشانگرهای مولکولی در زمینه گیاهان دارویی
نشانگرهای مولکولی دارای کاربرد فراوان در اصلاح گیاهان دارویی هستند. فاکتورهایی همچون خاک و شرایط آب و هوایی، بقای یک گونه خاص و همچنین محتوای ترکیب دارویی گیاه را تحت تاثیر قرار میدهند. در چنین حالاتی علاوه بر اینکه بین ژنوتیپهای مختلف یک گونه تفاوت دیده میشود از لحاظ ترکیب دارویی فعال نیز اختلاف وجود دارند.
در هنگام استفاده تجاری از گیاه دو فاکتور، کیفیت نهایی داروی استحصالی گیاه را تحت تاثیر قرار می‌دهند.
تغییر محتوای یک ترکیب دارویی خاص در گیاه مورد نظر
اشتباه گرفتن یک ترکیب دارویی خاص با اثر کمتر که از گیاهان دیگر بدست آمده است به جای ترکیب دارویی اصلی که از گیاه اصلی به دست میآید.
چنین تفاوتهایی، مشکلات زیادی را در تعیین و تشخیص گیاهان دارویی خاص با بهره گرفتن از روش‌های سنتی (مرفولوژیکی و میکروسکوپی) به دنبال خواهد داشت.
بنابراین با توجه به مشکلات موجود در زمینه شناسایی گیاهان دارویی با بهره گرفتن از روش های سنتی و با توجه به پیشرفت محققین در زمینه ایجاد نشانگر DNA، استفاده از یک تکنیک نوین میتواند ابزاری قدرتمند در استفاده کارا از گونه های موثر دارویی محسوب شود.
از جمله مزایای این نشانگرها، عدم وابستگی به سن و شرایط فیزیولوژیکی و محیطی گیاهان دارویی است که این فاکتورها نقش مهم و محدود کنندهای در تولید و تکثیر گیاهان دارویی دارند. پروفیلی که از انگشت نگاری DNA یک گیاه دارویی بدست میآید، کاملاً به همان گونه اختصاص دارد که در اصلاح و تکثیر یک گونه برتر بسیار حائز اهمیت است. همچنین برای استخراج DNA به عنوان ماده آزمایشی در آزمایشات نشانگر مولکولی، علاوه بر بافت تازه، میتوان از بافت خشک نیز استفاده نمود واز این رو، شکل فیزیکی نمونه برای ارزیابی آن گونه اهمیت ندارد.
نشانگرهای مختلفی بدین منظور ایجاد شدهاند که از آن جمله میتوان به روش های مبتنی بر هیبریداسیون (مانند RFLP)، روش های مبتنی بر PCR (مانند AFLP) و روش های مبتنی بر توالییابی (مانندITS ) اشاره کرد (قاسمی دهکردی، ۱۳۸۰).
۱-۷- اهداف مشخص تحقیق
در این پژوهش اهداف ذیل دنبال میشود:
بررسی و مطالعه وقوع تنوع سوماکلونال در نمونه های حاصل از کشت بافت گیاه بارهنگ با بهره گرفتن از نشانگرهای ISSR
بررسی تاثیر نوع ریزنمونه، ترکیبات محیط کشت و تعداد واکشت بر میزان پلیمورفیسم در نمونه های گیاه بارهنگ
فصل دوم
بررسی منابع
۲-۱- بررسی مرور منابع
میرمعصومی(۲۰۰۱)، تولید موسیلاژ در کشت بارهنگ نیزهای(Plantago Lanceo lata) را مورد مطالعه قرار داد. در این مطالعه قطعات جدا کشت ریشه و دانه رستهای ده تا بیست روزه گیاه بارهنگ نیزهای، روی محیطهای کشت پایه B5, NT,MSH,MS با غلظت‌های مختلف از تنظیم کنندههای رشد کشت گردیدند. بهترین محیط کشت از نظر القاء کالوس در محیط کشت MSHI محتوی ۴/۰ میلیگرم در لیتر۲,۴-D گزارش شد. بیشترین مقدار موسیلاژ در محیط کشت MSHII محتوی۱/۰ میلیگرم در لیتر KIN تولید شد. مقدار موسیلاژ در محیطهای کشت مختلف بین ۴/۱۰ درصد تا ۷۳/۱۴ درصد وزن خشک متغیر بود. همچنین، مقدار موسیلاژ کالوس تقریباً ۳ برابر بیشتر از بذر و ۵/۱ برابر بیشتر از ریشه و برگ برآورد شد.
میرمعصومی(۱۳۷۱)، با بررسی تولید موسیلاژ در تیره بارهنگ در شرایط کشت بافت و کشت در مزرعه گزراش کرد که از نظر نقش محیط کشت در تولید موسیلاژ میتوان ۴ محیط را در نظر گرفت، بطوری که محیطهای MSH-2 تا MSH-4 بهترین گروه بوده و محیطهای B5-2، NT-1، MS-2، NT-4 و ۴-B5 ضعیفترین گروه راتشکیل میدهند. تولید موسیلاژ کالوس بارهنگ در محیط MSH-3 بالاترین است و ۵/۳۲ درصد وزن خشک کالوس را موسیلاژ خام تشکیل میدهد ، میتوان گفت در این تحقیق، تولید موسیلاژ خالص کالوس بارهنگ به حداکثر ۲۲ درصد رسیده است.
رحیمی و همکاران(۱۳۹۰)، تنوع ژنتیکی و برآورد وراثت پذیری عملکرد و موسیلاژ دانه در اکوتیپ‌های بارهنگ را مورد ارزیابی قرار دادند، نتایج تجزیه واریانس نشان داد که در بین اکوتیپها تنوع معنیداری از نظر صفات مورفولوژیک و عملکرد دانه وجود دارد. ضرایب تغییرات ژنتیکی و فنوتیپی وزن موسیلاژ در یک گرم به ترتیب ۳۲/۲۰ درصد و ۸۸/۲۰ درصد برآورد گردید. نتایج همبستگی نشان داد که وزن موسیلاژ با مقدار تورم در یک گرم(۷۹/۰-= r) همبستگی منفی و با وزن هزار دانه(۶۹/۰=r) و شاخص برداشت (۶۶/۰r=) همبستگی مثبت و معنی داری داشت. همچنین، نتایج نشان داد که در بین صفات مورد بررسی ضریب تغییرات ژنتیکی و فنوتیپی برای کاتالاز بیشترین ۹۵/۴۶= CVg درصد و ۹۸/۴۷CVP= درصد برای آسکوربیک پراکسید از ۲۳/۵=CVg درصد و ۲۲/۶=CVP درصد کمترین بود. در بین صفات مورد ارزیابی کلروفیل کل بیشترین(۲۴/۹۸ درصد) و آسکوربیک پراکسید از(۷۷/۷۰ درصد) کمترین وراثتپذیری در بین صفات بیوشیمیایی را داشتند.
ابراهیمزاده و همکاران(۱۳۷۵)، در بررسی تشکیل کالوس و تولید موسیلاژ در قطعات جداکشت برگ و ریشه چهار گونه بارهنگ گزارش کردند، قطعات برگ و ریشه چهار گونه بارهنگ تخممرغیP.ovata) ( بارهنگ بزرگ (P.major) بارهنگ کلکی (P.psyllium) و بارهنگ نیزهای(P.lanceolata) در پنج محیط کشت پایه MSH, MSV , B5, NT, MS با غلظتهای هورمونی متفاوت کشت گردید و شرایط مناسب برای تشکیل کالوس مشخص شدند. بارهنگ کلکی، بیش از گونه های دیگر توانایی تشکیل کالوس از خود نشان داد و گونه های دیگر به ترتیب زیر تخم مرغی، نیزهای و بزرگ در گروه های بعدی قرار گرفتند. مناسبترین محیط برای کشت برگ و ریشه به ترتیب اندازه کالوس از بزرگ به کوچک، NT-1 برای بارهنگ کلکی (۹۷/۵ میلیمتر) NT-1 برای بارهنگ تخممرغی(۹۱/۴ میلیمتر) MSH برای بارهنگ نیزهای(۱۷/۴ میلیمتر) و B5-2 (38/2 میلیمتر) برای بارهنگ بزرگ است. مناسبترین محیط برای کالوسها حاصل از برگ و ریشه، و به ترتیب میانگین مقدار موسیلاژ از بالا به پایین MSH-3 برای بارهنگ بزرگ(۵/۲۰ درصد)، NT-3 برای بارهنگ نیزهای(۵۴/۱۲ درصد) است. بنابر این، توانایی تولید موسیلاژ در کالوس بالا بوده و از کشت در شیشه نیز میتوان برای تولید موسیلاژ استفاده نمود. بعلاوه بارهنگ کلکی با کشت در شیشه تولید بیشتری از خود نشان میدهد و به گونه های بارهنگ تخممرغی و بارهنگ بزرگ نزدیکتر میشود.
ساریهان و همکاران(۲۰۰۵)، بررسی تولید ساقه باززایی شده در (Plantago Afra L.) انجام شد. تولید ساقه باززایی شده در شرایط درون شیشهای از هیپوکوتیل و کوتیلدون کشت شده از دانه های یک هفتهایpsyllium درمحیط MS که حاوی مقادیر مختلف KIN+IBA, TDZ+IBA, BAP+IBA, BAP+NAA بود بوجود آمدند.تولید ساقه باززایی شده در بالاترین مقدار تولید از هیپوکوتیل(۱۷/۲۳) در محیط MS حاویM IBA μ۹۸/۰ وμM TDZ ۹۱/۰ مشاهده گردید.ساقه های باززایی شده در MS حاویM IBA μ ۹۸/۰- μM TDZ ۹۱/۰ و در ظرف حاوی mM NAA 22/3 بهترین ریشهزایی را دارا بودند. گیاهان ریشه‌دار به خاک منتقل شده و پس از وفق یافتن به منظور گل دادن و ایجاد دانه به گلخانه منتقل شدند.
رضوی و همکاران (۱۳۸۸)، در یک تحقیق خواص مهندسی دانه بارهنگ، در یک سطح رطوبتی تعیین گردید به طوریکه متوسط جرم هزار دانه mg 147 ومیانگین دانسیته توده، دانسیته حقیقی و درصد تخلخل به ترتیبkg/m3 ۸/۷۰۱ و kg/m31283 و %۳/۴۵ محاسبه شد. ضریب اصطکاک استاتیک برای ۵ سطح تخته چند لایه، لاستیک، شیشه، فایبرگلاس و ورق گالوانیزه اندازه گیری شد و مقادیر میانگین آن به ترتیب ۵۱/۰، ۴۶/۰، ۳۶/۰، ۳۵/۰، ۳۳/۰ تعیین شد. زاویه ریپوز تخلیه و زاویه ریپوز پرکردن به ترتیب ۱/۳۶ و ۱/۱۸ درجه و سرعت حد M/S 86/1 به دست آمد توسط پردازش تصویر میانگین طول و عرض و سطح به ترتیب mM 9/778 و mM 8/514 و MM2 ۱۰۴ × ۶۳۴۴/۲۹و میانگین ضریب کرویت، ضریب گردی، نسبت نما به ترتیب ۹۹۶/۰ ، ۶۲/۰ و ۵۲/۱ بدست آمد.
راهنشان (۱۳۸۶)، پاسخهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی قطعات جداکشت چند گونه بارهنگ تحت تنش شوری Nacl را مورد مطالعه قرار دادند. وزن تر و خشک کالوس، P.ovata با افزایش غلظت نمک کاهش پیدا کرد. در گونهP.psyllium وزن تر و خشک کالوس‌ها در ۷۵ میلی مولار افزایش معنی داری را نشان داد. محتوای موسیلاژ در کالوس‌های حاصل P.ovata با افزایش شوری افزایش یافت. در کالوس‌های ریشه‌ایP.psyllium تنها در غلظتهای بالای Nacl محتوای موسیلاژ افزایش نشان داد.
اردکانی و همکاران(۱۳۸۳)، بررسی تولید و نگهداری کشت سلولی گیاه بادرنجبویه و مقایسه متابولیت‌های تولید شده در کالوس با گیاه کامل را انجام دادهاند. نتایج بدست آمده نشان داد که بیشترین درصد ترکیبات موجود در اسانس گیاه را سیترونلال، نرال، ژرانیال و بتاکاریوفیلن تشکیل میدهند. در مقابل، کالوس هیچ گونه ترکیب اسانسی تولید نکرد. اما بررسی مقدماتی روی عصاره کالوس نشان داد که سلولها، تانن تولید کردهاند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:07:00 ق.ظ ]




به دلیل اینکه تحقیق حاضر اکتشافی است، و در صدد کشف شاخص‌ها از منابع دینی می‌باشد، فاقد فرضیه مشخّصی است؛ ولی اجمالاً معتقدیم که کرامتِ انسان از مفاهیمی است که در الگوی پیشرفت اسلامی، دارای شاخص‌های روشنی در ساحت باور و نگرش و رفتار و ساختار می‌باشد، از این رو به بررسی این شاخص‌ها در سه ساحت فوق می‌پردازیم.

۱۰. ساماندهی تحقیق

باتوجه به پرسش‌های فرعی تحقیق، در این پایان‌نامه چهار فصل داریم: فصل اول به بررسی مفاهیم اصلی و کلیات تحقیق می‌پردازیم. در فصل دوم شاخص‌های کرامت انسانی در ساحت باور و نگرش را مورد بحث قرار می‌دهیم. در فصل سوم شاخص‌های کرامتِ انسان در ساختار را مورد بحث قرار می‌دهیم و در فصل چهارم شاخص‌های کرامتِ انسانی در ساحت رفتار را به بحث می‌گذاریم.

فصل اول: مفاهیم و کلیات

 

مقدمه

تدوین شاخص‌های توسعه و پیشرفت در گرو سه مرحله مفهوم‌سازی، استخراج معیارهای اساسی و سپس طرّاحی نماگرهای سنجش آن‌هاست[۷] لذا این فصل از جایگاه مهمی در تحقیق ما برخوردار است زیرا مرحله اولِ تدوین شاخص‌ها، که در آن مفهوم‌سازی‌های مربوطه انجام می‌پذیرد، بر عهده این فصل است. اکثر مفاهیمی که در این فصل مطرح می‌شوند از مفاهیمی نیستند که صرفا نیاز به بیان مفهوم لغوی داشته باشند، بلکه علاوه بر آن باید به تبیین تحلیلی آن مفهوم نیز بپردازیم که به این مهم نیز پرداخته شده، و در هر یک اتخاذ موضع شده است. در این فصل برخی مباحث دیگر که در پژوهش مورد نیاز است، در ذیل مفاهیم طرح می‌‌گردد.

کرامت

توجه به عنوان تحقیق، ما را با چند مفهوم مبهم مواجه می‌کند، که مفهوم شناسی هر کدام به گونه‌ای تفصیلی محتاج تحقیقی مجزّاست؛ «کرامت‌انسانی» به عنوان دالّ مرکزی این تحقیق از مفاهیمی است که معرکه آراء اهل تحقیق واقع شده است، و هنوز اهل نظر بر تعریف واحدی تسالم نکرده‌اند، انگار همه «کرامت‌انسانی» را قبول دارند، ولی هر کسی تصوری از کرامت دارد و «کرامت‌انسانی» بر اساس تعریف خود را قبول دارد، و این کار ما را سخت می‌کند، برای درک بهتر مفهوم کرامتِ انسانی ابتدا مفهوم کرامت را مورد شناسائی قرار می‌دهیم.
دانلود پایان نامه

تحلیل لغوی واژه کرامت

کرامت از واژه کرم اخذ شده است، کریم، تکریم، اِکرام، مَکارِم، کِرام از سایر مشتقات این واژه می‌باشد در اصطلاح لغوی «کریم: اسمی است که جامع انواع خیر و شرف و فضیلت هاست، و جامع هر چیزی‌ست که ستوده می‌شود…واژه» کََرَم ضدّ «لُؤْم» است… واژه «اکرم الرجلَ وکرَّمهُ» یعنی او را بزرگداشت و منزه داشت… هنگامی میگویند: «تکرَّم فلان عما یشینه» که پاک و منزه شود و خودش را از هر زشتی پیراسته کند «کرامه» اسمی است که به جای «اکرام» استعمال می‌شود[۸]. برای واژه کرامت معانی متعددی گفته شده است شاید دلیل این تعدد، تعدد موصوفاتی است که با واژه کرامت توصیف می‌شوند برخی از این موصافات عبارتند از: خداوند: خدای کریم[۹]؛ یا ملائکه: فرشتگان کریم و بزرگوار،[۱۰] ‌یا قرآن: قرآن ارجمند[۱۱] ، و انسان: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ» (اسراء/۷۰) و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم؛ در استعمالات عربی گاهی «ارض» موصوف کرامت واقع می‌شود و به «ارض مکرمه» تعبیر می‌شود، جوهری می‌گوید: به زمینی که برای کشت و کار و رشد گیاهان خوب باشد می‌گویند «ارض مکرمه».[۱۲] برخی از معانی کرامت عبارتند از:جود، اعطاء، سخاء، صفح و عفو، بخشش و گذشت، عظمت، نزاهت، اینکه چیزی مورد رضایت و پسندیده باشد، اینکه چیزی لئیم نباشد، اینکه چیزی نیکو باشد و چندین معنای دیگر….کرامت با هریک از موصوفات فوق به معنای متفاوتی آمده است، که یا خبر از تعدد معنای کرامت می‌دهد که در این‌صورت واژه «کرامت» مشترک لفظی می‌شود و یا اینکه واژه کرامت چیزی است که این معانی جزو افراد آن معنای اصلی می‌باشد، در این صورت کرامت مشترک معنوی است؛ چنین به نظر می‌رسد که هر یک از این معانی، بخشی از معنای کرامت هست نه همه معنای کرامت. در بین اقوال مختلفی که لغویون طرح کرده اند هیچ یک از اقوال به اندازه قول علامه مصطفوی رحمه الله صاحب التحقیق قرآن پژوه معاصر توجه نگارنده را به خود جلب نکرد ایشان بعد از نقل قول چند تن از لغویون می‌فرمایند: تحقیق اینست که معنای حقیقی واژه کرامت آنچیزی است که در مقابل پستی می‌آید همچنان که معنای عزت همان است که در مقابل ذلت می‌آید …ذلت آن چیزی است که با اذلال از ناحیه کسی که بالاتر است صورت می‌گیرد بر خلاف پستی و هوان، در مفهوم عزت و ذلت مفهوم استعلا و برتری اخذ شده است اما در معنای اکرام اینگونه نیست ، بلکه کرامت نوعی عزت و سربلندی در درون شخص است و در آن مفهوم استعلاء نسبت به رتبه پایین تر ، اخذ نشده است. اما مفاهیمی همچون جود، اعطاء، سخاء، صفح، عظمت ، نزاهت ، واینکه چیزی مورد رضایت و پسندیده باشد، و اینکه چیزی نیکو باشد یا مصون باشد یا لئیم نباشد ، این از آثار و لوازم کرامت است[۱۳].

تحلیل فلسفی مفهوم «کرامت»

مفهوم کرامت از مفاهیمی نیست که اولاً مورد بحث و بررسی فلاسفه اسلامی قرار گرفته باشد بلکه از این جهت که از جنس مفاهیم است و مفاهیم با عنوان کلی‌شان مورد بررسی ایشان قرار گرفته‌اند، می‌توان آن را تبارشناسی مفهومی کرد. شهید مطهری درباره مفهوم «وجود» می‌فرمایند: لفظ «وجود» که بر همه اشیاء صدق می‌کند (آیا) از نوع لفظ «شیر» است که در هر جا اطلاق می‌شود مفهوم و معنای جداگانه‌ای دارد؟ یا از نوع لفظ «انسان» است که نماینده یک مفهوم عام است؟. مراجعه به وجدانیات ذهنی شکی باقی نمی‌گذارد که لفظ «وجود» ازنوع دوم است[۱۴]… این لفظ نماینده معنایی است که آن معنا عام است و بر موارد متعدد مشترکا صدق می‌کند[۱۵]. عین همین فرمایش در باره لفظ کرامت نیز جاری است؛ «کرامت» مانند لفظِ «وجود» مشترک معنوی است و این لفظ نماینده معنایی عام است که آن معنا بر موارد متعدد مشترکا صدق می‌کند. و «چون معنای کرامت هم بر واجب الوجود وهم بر ممکن الوجود به نحو اشتراک معنوی نه لفظی اطلاق می‌گردد، معلوم می‌شود که از سنخ ماهیت نبوده و داخل هیچ مقوله ماهوی نمی‌باشد[۱۶]» وقتی دانستیم که مفهوم «کرامت» مفهومی ماهوی (مفاهیمی که ذهن انسان بطور خودکار و بدون نیاز به مقایسات و تعمّلات، آنها را از موارد جزئی، انتزاع می‌کند مانند مفهوم انسان و مفهوم سفیدی[۱۷]) نیست، و این نیز به روشنی برای‌مان واضح است که مفهوم منطقی (مفاهیمی هستند که از ملاحظه مفاهیم دیگر و در نظر گرفتن ویژگی‌های آنها انتزاع می‌شوند. این مفاهیم فقط صفت برای مفاهیم دیگر، واقع می‌شوند و به اصطلاح هم عروض و هم اتّصافشان ذهنی است[۱۸]) نیز نمی‌باشد، پس فقط می‌تواند از یک قسم دیگر مفاهیم باشد که به آن مفاهیم فلسفی (مفاهیمی که انتزاع آنها نیاز به کَند و کاو و مقایسه دارد مانند مفهوم علت و معلول[۱۹]) گفته می‌شود، لذا به قطعیت می‌گوییم: مفهوم «کرامت» مفهومی فلسفی است و «ویژگی مفاهیم فلسفی این است که بدون مقایسات و تحلیل‌های عقلی به دست نمی‌آیند و هنگامی که بر موجودات حمل می‌گردند از انحاء وجود آن‌ها (نه حدود ماهوی آن‌ها) حکایت می‌کنند»[۲۰]،پس «کرامت نحوه‌ی وجود و هستی خاصّی است که کامل‌ترین مصداق آن برای خدای سبحان ثابت است که دارای عالی‌ترین درجه وجود بوده، بلکه خود هستی محض است[۲۱].» اما مراتب پایین‌تر کرامت برای انبیاء و اوصیاء در مراتب اولیه و علماء و شهدا و مؤمنین در مراتب بعدی و حتّی مراتب پایین‌تر تا به آنجا که ممکن است کسی از کم‌ترین مرتبه‌ی کرامت برخوردار شود مانند آنچه در برخی روایات درباره برخورد نبی اکرم صلی‌الله علیه و آله وارد شده است که ایشان با افرادی از مشرکین که دارای کم‌ترین مرتبه‌ی کرامت بوده‌اند رفتاری کریمانه داشته‌اند، و همواره امر می‌کردند که «اکرموا کریم کل قوم و ان خالفوکم[۲۲]» شخص کریم و محترم هر ملتی را احترام کنید اگر چه با شما مخالف باشد.
با توجه به این‌که مفهوم کرامت از مفاهیم فلسفی است، و دانستیم که مفاهیم فلسفی انتزاعی هستند و این را می‌دانیم که «انتزاع مفهوم واحد، از امور کثیر، کاشف از حیثیت واحد و مشترکی بین آن‌هاست و دلیل آن این است که اگر حیثیت واحدی برای انتزاع مفهوم واحد، لازم نباشد، لازمه‌اش این است که انتزاع آن بدون ملاک باشد و بتوان هر مفهومی را از هر چیزی انتزاع کرد در صورتی که بطلان آن، روشن است[۲۳]» سوال این‌ است که ملاک و منشاء انتزاع مفهوم «کرامت» چیست؟ ملاک و حیثیت واحدی که منشاء انتزاع این مفهوم است و در همه موارد صدق کرامت واحد است چیست؟ دراین‌جا معارف دینی به کمک فلسفه می‌آیند و آن را در یافتن منشاء انتزاع یاری می‌دهند.

کرامت در اندیشه اسلامی

از نگاه برخی از متفکرین اسلامی «کرامت» دارای دو بُعد سلبی و ایجابی می‌باشد، بُعد سلبی کرامت مفهومی به نام «نزاهت» است و بُعد ایجابی کرامت مفهومی تحت عنوان «نیل به اعتلاء و بلندی» که در برخی روایات از این بُعد به «مبادرت» تعبیر شده است، «ممکن است کسی از دنیا نزاهت داشته باشد و به دنائت آلوده نباشد، اما به کرامت نرسد. ولی خدای سبحان می‌خواهد انسان به مقام مکرمین راه پیدا کند. یعنی بفهمد پستی چیست؟ و چیزهایی که انسان را پست می‌کنند، کدامند؟ و بداند که از آن‌ها چگونه نجات پیدا کند؟ وقتی از نقص رهید، چگونه به کمال برسد؟ چون اگر به کمال نرسد، کریم نخواهد شد. تنها نجات از نقص، انسان را کریم نمی‌کند …اگر کسی از دنیا نجات پیدا کرد، تازه به صفت سلبی کریم رسیده است و کریم غیر از صفت سلبی یعنی نجات و نزاهت از پستی طبیعت، یک وصف ایجابی هم دارد و آن نیل به اعتلاء و بلندی ماورای طبیعت است. اگر کسی فرومایه نبود، ممکن است کریم هم نباشد، چون فرومایگی و کرامت نقیض هم نیستند، بلکه اگر کسی فرومایه نبود و از اعتلای روحی هم برخوردار بود، کریم است[۲۴]».
این بُعد از کرامت مورد توجه روایات نیز هست برخی از روایات اساساً کرامت را به نزاهت معنا کرده‌اند در کتاب شریف غررالحکم روایتی از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام نقل شده است، که ایشان می‌فرماید: إنما الکرم التنزّه عن المعاصی[۲۵]؛ همانا کرامت نزاهت از بدی‌هاست. یا در روایت دیگری می‌فرمایند: الکریمُ من تجنَّب المحارمَ و تنزَّه عن العیوبِ[۲۶]؛ کریم کسی است که از محرمات اجتناب کند و از عیوب پاک باشد[۲۷]. از این دو روایت اخیر رابطه مستقیم بین نزاهت و کرامت فهمیده می‌شود. با بیان فوق این فرمایش رسول خدا صلی‌الله علیه و آله نیز بهتر فهمیده می‌شود که فرمود: وَ لَا تُسَمُّوا الْعِنَبَ الْکَرْمَ فَإِنَّ الْمُؤْمِنَ هُوَ الْکَرْمُ[۲۸]… «به انگور «کَرم» نگویید همانا این مؤمن است که «کَرم» است» برخی گفته‌اند «به این دلیل به انگور «کَرم» گفته می‌شد که از آن شراب گرفته می‌شد و شخص در حال مستی به راحتی بذل و بخشش می‌کرد، اما رسول خدا مؤمن را به این نام اَولی دانست»[۲۹] چون که ملاک واقعی کرامت از نظر قرآن تقواست، آنجا که می‌فرماید: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ»(حجرات/۱۳) «در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست؛» به بیانی دیگر چون مردم نسبت انگور را با حالات (بخشش از روی مستی) هنگام مستی که نوعی «کرامتِ پنداری» در آن بود، مورد توجه قرار می‌دادند به آن «کَرم» می‌گفتند، اما رسول‌الله‌صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم از این امر نهی فرمودند، و آنان را متوجّه «کرامت حقیقی» که توامِ با نزاهت است، کردند؛ که مؤمن دارای این‌گونه کرامتی است.
با توجه به این‌که در اکثر گفتگوهای پیرامون «کرامت انسان» سوالِ از منشاءِ کرامتِ انسان پاسخ در خوری دریافت نمی‌کند، اگر کرامت را به «نزاهت» تعریف کنیم چه بسا پاسخ این سوال نیز بهتر داده شود، به این بیان که «انسانی که از خصال بدی همچون کینه، بخل، حسادت، نزیه باشد او را کریم می‌نامیم ولی اگر انسانی دارای یکی از این اوصاف باشد چگونه او را کریم بنامیم؟ بلکه در این صورت به او می‌گوییم: اَکرِم نفسَک عن البخل او عن الحَسَد» پس می‌توان ادعا کرد تا نزاهت نباشد کرامت حاصل نمی‌شود و هر چه نزاهت بالاتر رود کرامت بالاتر می‌رود، بنابراین می‌توان گفت منشاء کرامت انسان نزاهت اوست.
آنچه بیان شد ناظر به رکن سلبی مفهوم کرامت بود؛ اما رکن ایجابی کرامت که همان نیل به اعتلاء و مبادرت بر انجام فضایل بود، نیز مبتنی بر روایاتی از امیرالمومنین‌علی‌علیه‌السلام است، از ایشان نقل شده است که فرمودند: لِلْکِرَامِ فَضِیلَهُ الْمُبَادَرَهِ إِلَى فِعْلِ الْمَعْرُوفِ وَ إِسْدَاءِ الصَّنَائِعِ[۳۰] از خصوصیات اهل کرامت، فضیلت مبادرت به انجام معروف و اعطاء دست رنج‌ها است. روایت ذیل در مورد برخی کرامت‌های خاص نیز مشعر به همین معنا است، امیرالمومنین‌علی‌علیه‌السلام فرمودند: «المبادره إلى العفو من أخلاق الکرام[۳۱]». آنچه فیلسوف بزرگ اسلامی مرحوم فارابی به آن اشاره کرده است نیز ناظر به همین دو بُعد از مفهوم کرامت است ایشان در ذکر شرایط رئیس مدینه فاضله می‌گوید: «ان یکون کبیر النفس محباً للکرامه[۳۲]» «حاکم باید بزرگ منش و دوستدار کرامت باشد» و سپس در شرح آن می‌نویسد: «تکبُرُ نفسُه بالطَّبع عن کل ما یَشینُ من الامور و تَسْمُو نفسُه بالطَّبع الی الارفعِ منها[۳۳]» «نفس و روح حاکم باید بالطبع از هر چه او را زشت می‌کند پیراسته باشد، و به امور والا و بلند گرایش داشته باشد».

تعریف نهایی کرامت

اکنون پس از آنکه برایمان روشن شد که «کرامت» مفهومی فلسفی است و دانستیم که از جمله مفاهیم انتزاعی هست که با ملاک واحدی ولی به صورت شدید و ضعیف، بر همه افرادش صدق می‌کند، با ملاحظه ارکان این مفهوم، که در واقع همان منشاء انتزاع مفهوم «کرامت» است؛ کرامت را این‌گونه تعریف می‌کنیم: «نوعی بزرگی، حرمت، شرافت و ارزش وجودی[۳۴] است که از مرتبه وجودیِ یک موجود انتزاع می‌شود و این مرتبه وجودی، دارای دو رکن سلبی و ایجابی است، رکن سلبی عبارتست از نزاهت آن موجود از عیوبی که منافی کمالش می‌باشد، و رکن ایجابی عبارتست از آمادگی و میل و رغبت برای مبادرت به انجام چیزی یا پذیرش چیزی که مقتضای کمالش می‌باشد»، هر دو رکن فوق دارای مراتبِ مختلف شدید و ضعیف است، این معنا از کرامت بر همه مواردِ صدقِ واژه‌ی کرامت، قابل حمل است، و همین معنا را ملاک صدق کرامت می‌دانیم.
برخی بر اساس نظام معرفتی و ارزشی خاصّی که دارند ممکن است برای موجودی، یک مرتبه وجودی در نظر بگیرند، و از آن مرتبه وجودی خیالی، نوعی «کرامت» برای آن شیء انتزاع کنند، این تعریف شامل مفهوم کرامت از منظر ایشان نیز می‌شود؛ مانند برخی اقوام و گروه‌های دینی، که برای اصنافی از حیوانات، حرمت و کرامت خاصی قائلند همچنان که هندوها برای گاوها کرامت و احترام قائلند.

کرامت انسان

«کرامت انسان» از مفاهیمی است که بیش از همه ریشه در آیات شریفه قرآن کریم و احادیث ائمه هدی علیهم السلام دارد. اگر چه ما در ادبیات فلسفی نیز با تعابیری نظیر «ارزش انسانی»، «حرمت انسان»، و… مواجه هستیم اما هیچ یک از این تعبیرات حاوی گستره و قوام معنای «کرامت انسان» در قرآن و نگاه دینی نیست. قرآن تصریح می‌کند که: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً»، (اسراء/۷۰) و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم، و آنان را در خشکى و دریا (بر مرکبها) برنشاندیم، و از چیزهاى پاکیزه به ایشان روزى دادیم، و آنها را بر بسیارى از آفریده‏هاى خود برترى آشکار دادیم. علامه طباطبائی در تفسیر المیزان می‌فرمایند: این آیه و آیات شریفه قبل از آن، سیاق واحدی دارند، همه برای امتنان بر نوع بشر آمده‌اند و در آن، نعمت‌هایی که خداوند به نوع بشر و همه فرزندان آدم عنایت کرده است، ذکر می‌شوند؛ و این دالّ بر اینست که کرامتی که خداوند در این آیه ذکر کرده است شامل همه افراد بشر می‌شود و اختصاص به گروه خاصی ندارد.[۳۵] اشارات زیادی در روایات نیز وجود دارد دال بر اینکه انسان یا فرزندان آدم علی نبینا و آله وعلیه السلام دارای کرامت می‌باشند از آن جمله است این فرمایش امیرالمومنین علی علیه‌السلام: یا مالک… فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ[۳۶]. «ای مالک …همانا مردمان دوگونه اند یا در دین با تو برادرند یا در خلقت با تو برابر». این فرمان علوی به مالک اشتر نیز اشاره به نوعی احترام مساوی بین شهروندان جامعه اعم از مسلمان وغیر مسلمان دارد این حرمت و توصیه به رعایت آن نیز نشان دهنده وجود نوعی «کرامت» در انسان است که از آن به «کرامت انسانی» تعبیر می‌شود.
با توجه به تعریفی که برای «کرامت» عرض کردیم اگر بخواهیم کرامت انسانی را تعریف کنیم می‌گوییم: «کرامت انسان» یعنی: «نوعی بزرگی، حرمت، شرافت و ارزش وجودی انسان که ازمرتبه وجودی انسان انتزاع می‌شود و یا برای او اعتبار می‌شود، آن مرتبه وجودی دارای دو بُِعد سلبی و ایجابی هست بُعد سلبی عبارتست از نزاهت انسان از عیوبی که منافی کمال اوست و بُعد ایجابی همان میل درونی و آمادگی برای انجام افعالی است که مقتضای کمال اوست و او را برای وصول به کمال نزدیک می‌کند».
این تعریف از کرامت بر «انسان در مرحله فطرت» قابل صدق است زیرا انسان به گونه‌ای خلق شده است که در مرتبه وجودی فوق قرار دارد و دارای دو رکن سلبی و ایجابی فوق نیز می‌باشد امام خمینی در این باره می‌فرمایند: حق تبارک و تعالی با عنایت و رحمت خود، به ید قدرت خود که طینت آدم اوّل را مخمّر فرمود، دو فطرت و جبلّت به آن مرحمت فرمود یکی اصلی و دیگری تََبَعی که این دو فطرت، بُراق سیر و رَفرَف عروج او است به سوی مقصد و مقصود اصلی؛ و آن دو فطرت، اصل و پایه جمیع فطریاتی است که در انسان مخمّر است و دیگر فطریات شاخه ها و اوراق آن است. یکی از آن دو فطرت که سِمَت اصلیت دارد، فطرت عشق به کمال مطلق و خیر و سعادت مطلقه است که در کانون جمیع سلسله بشر، از سعید و شقی و عالم و جاهل و عالی و دانی، مخمّر و مطبوع است؛ و اگر در تمام سلسله بشر، انسان تفحص و گردش کند و جمیع طوایف متشتته و اقوام متفرقه در عالم را تفتیش کند، یک نفر را نیابد که به حسب اصل جبلّت و فطرت، متوجه به کمال و عاشق خیر و سعادت نباشد… و دیگری از آن دو فطرت، که سمت فرعیت و تابعیت دارد، فطرت تنفّر از نقص و انزجار از شرّ و شقاوت است که این مخمّر بالعرض است، و به تبعِ آن فطرت عشق به کمال، تنفّر از نقص نیز مطبوع و مخمَّر در انسان است[۳۷]. فطرت عشق به کمال رکن ایجابی این مرتبه وجودی است و فطرت تنفر از شر و شقاوت رکن سلبی این مرتبه وجودی می‌باشد این نزاهت نیز مانند همه دارائیهای انسان از جانب خداوند به انسان افاضه شده است و خداوند انسان را نزیه آفرید تا بتواند به کمالات بیشتر و نزاهت فزونتری دست یابد. مانند اینکه وقتی سائل از انسان درخواستی می‌کند لازمه اینکه انسان بتواند دل از مال بکند نزاهت او از بخل و دلبستگی به اموال دنیا و ترس از فقر و هزاران نقص است اما این نزاهت درونی به تنهایی او را متصف به صفت کرامت نمی کند بلکه باید در صورت امکان به مقتضای کرامت که همان بخشش است نیز مبادرت کند در این صورت متصف به کرامت می‌شود.
همچنان که می‌دانیم کرامت یک مفهوم دارای مراتب است که برخی مصادیق آن در اوج و برخی از مصادیق دیگر در مراتب پایین‌تر هستند؛ و مطابق آیه کریمه «ولقد کرمنا بنی آدم»(اسراء/۷۰) همه فرزندان آدم از یک کرامت مشترک حداقلی برخوردارند که همان کرامت فطرت (فطری) است.

اقسام کرامت

چون واژه «کرامت» از واژگانی است که در موارد مختلف و با ملاک‌های مختلفی استعمال می‌شود لذا دسته بندی این مفهوم به اقسام مختلف به شفافیت فضای مباحث پیرامون «کرامت» کمک میکند؛ چه بسا این اقسام قسیم یکدیگر نباشند، زیرا ما به شیوه استقرائی این اقسام را یافته‌ایم از این رو برخی از این اقسام از جهت مصداقی متداخل هستند؛ اهم این تقسیمات عبارتند از:

۱-۶-۱. کرامت حقیقی

کرامت حقیقی که همان کرامت به لحاظ مرتبه وجودی است، و موجودی که از مرتبه وجودی بالائی برخوردار است از کرامت والائی برخوردار است و موجودی که از مرتبه پایینی برخوردار است حائز کرامت والائی نیست، مانند کرامت خداوند و کرامت موجودات ملکوتی و هر نوع کرامتی که از مرتبه وجودی یک شیء انتزاع می‌شود مانند کرامت انسانی و کرامتی که برخی موجودات به آن متصف می‌شوند.

۱-۶-۲. کرامت اعتباری

کرامتی است که ناشی از اعتبار و جعل است، گاهی کرامت اعتباری علاوه بر اینکه دارای جعل است ریشه در واقعیت نیز دارد و اعتبار و جعل بر اساس آن واقعیت صورت گرفته اما گاهی کرامت اعتباری ریشه در واقعیت وجودی ندارد و صرفا بر اساس باورهای جامعه و یک نظام معرفتی شکل می‌گیرد؛ در برخی نظام‌های معرفتی چه بسا برخی حیوانات دارای کرامت ویژه‌ای باشند که این نوع از کرامت «کرامت اعتباری» و مختص همان جامعه و آیین خاص می‌باشد حرمتی که برخی افراد به اعتبار جایگاه اجتماعی خود دارا می‌باشند نیز از مصادیق این نوع کرامت می‌باشد. در منابع دینی اشاراتی به همین نوع کرامت وجود دارد مانند آنچه در قصه اسیران جنگ مسلمانان با ایرانیان در زمان خلیفه دوم آمده است که امیرالمومنین علی علیه السلام به حاکم وقت درباره کیفیت برخورد با اسیران او را به این فرموده رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم متذکر شد که: اکرموا کریم کل قوم و ان خالفوکم[۳۸]. کریمِ هر قومی را اکرام کنید اگر چه با شما مخالفت کنند.

۱-۶-۳. کرامت ذاتی

«مقصود از کرامت ذاتی آن است که خداوند انسان را به گونه‌ای آفریده که در مقایسه با برخی موجودات دیگر از لحاظ ساختمان وجودی، امکانات و مزایای بیشتری دارد یا تنظیم و ساختار امکاناتش به شکل بهتری صورت پذیرفته و در هر حال از دارایی و غنای بیشتری برخوردار است…این کرامت به اختیار انسان ربطی ندارد و انسان چه بخواهد و چه نخواهد، از این کرامت برخوردار است؛[۳۹] منظور ما از کرامت انسانی در این تحقیق، همین قسم از کرامت است، و بحث‌مان مستقیماً مربوط به قسیم این قسم، یعنی کرامت‌های اکتسابی نمی‌شود، بررسی کرامت‌های اکتسابی، حوزه وسیعی از کرامت‌ها را می‌گیرد که اگر بخواهیم پیرامون آن بحث کنیم، می‌توانیم آن را در مجموعه‌ای مجزّا تحت عنوان «نظام تکریم و جوایز در اسلام» به بحث بگذاریم، که خارج از بحث کرامتِ انسانی است زیرا آن بحث اختصاص به کسانی دارد که با ایمان به خدا یا با تلاش و پیروی از عقل و دانش به کرامت‌های اکتسابی خاصّی رسیده‌اند، ولی کرامتِ انسانی مشترک بین همه انسان‌هاست و بدون تلاش و به صورت خدادادی بین همه فرزندان آدم مشترک است.

کرامت اکتسابی

همان «کمال‌هایی است که انسان در پرتو ایمان و اعمال صالح اختیاری خود به دست می‌آورد. این نوع کرامت، برخاسته از تلاش و ایثار انسان و معیار ارزش‌های انسانی و ملاک تقرب در پیشگاه خداوند است… در این کرامت، نه همه انسان‌ها برتر از دیگر موجوداتند و نه همه آن‌ها فروتر یا مساوی با دیگر موجودات هستند[۴۰]. کرامت اکتسابی به نوبه خود نیز به دو قسم تقسیم می‌شود:

۱-۶-۴-۱. کرامت اکتسابی فردی

«گاهی کرامت و فضیلت یک انسان بدون توجّه به بُعد اجتماعی و ارتباط او با دیگر انسان‌ها مدنظر قرار می‌گیرد. در این حالت، این فضیلت، جنبه شخصی پیدا کرده و تنها برای خود او یک ارزش محسوب می‌شود؛ مانند تقوا یا عبادت. از دیدگاه اسلامی، عبادت و تقوا ارزش به حساب می‌آیند، هر چند شخص زندگی اجتماعی نداشته باشد و به صورت فردی و تنها زندگی کند[۴۱].» «کرامت فردی که در اثر تقوای فردی حاصل می‌گردد با احکام اجتماعی و حقوق ارتباط ندارد؛ مگر این که تقوای فردی، به گونه‌ای در دیگران تاثیر بگذارد[۴۲]» «کرامتی که از آیه شریفه إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ استفاده می‌شود، یک کرامت فردی است نه یک کرامت اجتماعی و حقوقی، ….در این حالت، با تقواترین انسان با یک فرد معمولی که در پناه جمهوری اسلامی زندگی می‌کند، دارای ارزش حقوقی یکسانی هستند»[۴۳]

۱-۶-۴-۲. کرامت اکتسابی اجتماعی

 

«گاهی ارزش‌ها و فضیلت‌هایی که یک انسان دارا است، مربوط به زندگی اجتماعی او و ارتباطی است که با دیگر انسان‌ها دارد، در این حالت نظام حقوقی شکل می‌گیرد. نظام حقوقی ناظر به زندگی اجتماعی و مدنی انسان‌ها است، در این نظام، ارتباط یک فرد با افراد دیگر و تاثیر و تاثّر مثبت یا منفی انسان‌ها روی یکدیگر مورد توجّه است[۴۴].» «بنابراین، صرف این‌که بگوییم: هر کس تقوایش بیشتر باشد نزد خدا کرامت و عزّت بیشتری دارد، یک مساله‌ی حقوقی ایجاب نمی‌کند، وقتی «تقوا» با «حقوق» پیوند می‌خورد که تقوا در ارتباط با دیگر انسان‌ها مورد توّجه و ارزیابی قرار گیرد؛ مثلا شخص متّقی به دیگر افراد جامعه خدمت می‌کند و نسبت به آنها دلسوز است، در این حالت ممکن است گفته شود این شخص باید مورد احترام واقع شود. لزوم احترام به او- به عنوان یک امر حقوقی- به خاطر تاثیری است که او در جامعه نسبت به دیگر افراد دارد.[۴۵]» تاثیری که افراد در جامعه دارند نیز متفاوت است، گاهی کسی در حوزه محدودی مانند یک روستا یا یک محلّه تاثیرگذار است، این شخص از کرامت حقوقی خاصّ خود برخوردار است ولی افرادی هستند که در حوزه‌ای فراتر از زمان و مکان تاثیرگذارند، همانند انبیاء و ائمّه علیهم‌السلام، طبیعی است که ایشان از کرامت حقوقی بیشتر و بالاتری برخوردارند، و چه بسا بتوانیم احکامی را که درباره دشنام‌دهنده به پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله و امامان علیهم‌السلام گفته شده است، در این چارچوب قرار دهیم، زیرا ایشان به دلیل تاثیری که در حوزه فرازمانی و فرامکانی خویش دارند از کرامت حقوقی مضاعفی برخوردارند، و کسی که به ایشان توهین کند در واقع به اساس انسانیت توهین کرده است.

 

مراتب کرامت

همانطور که قبلا اشاره شد مفهوم «کرامت» از مفاهیم مشکّک است که دارای مراتب ضعف و شدّت است، ما در مواجهه با آیات و روایات با واژه‌ی کرامت به وفور برخورد می‌کنیم، و همه این موارد اشاره به یک مرتبه از مراتبِ کرامت ندارند، بلکه هر یک اشاره به مرتبه‌ی خاصّی دارند که برای درک بهتر هر یک از آن موارد، لازم است در باره مراتبِ کرامت شناختی داشته باشیم؛ برخی از این مراتب را جهت توجّه به تفاوت هر مرتبه ذکر می‌کنیم:

کرامت مطلقِ حقیقی

این مرتبه از کرامت فقط از آن خداست و اوست که معدن کرامت است و در قرآن با تعابیری نظیر «فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ‌«(نمل/۴۰)، «اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ‌«(علق/۳)، «و یَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِکْرَامِ»(الرحمن/۲۷)، به کرامت وی اشاره شده است، خداوند واجد تمام صفات جلال و جمال است، از هر عیبی منزّه است و مظهر تمام کمالات است، بدین سان مظهر کرامت است، و اقسام دیگر کرامت نیز از شعاع کرامت حقیقی خداوند منشعب شده اند و در ربط به کرامت اصیل خداوند هستند.

کرامت ملکوتی

این نوع کرامت فراطبیعی بوده، مختص فرشتگان خدا «کِراماً کاتِبین»(انفطار/۱۱)، عرش الهی«العرش الکریم»(مومنون/۱۱۶)، رزق بهشتی«مغفره و رزق کریم»(انفال/۷۴)، و حاملان عرش است.[۴۶]

کرامت وجودی

منظور از این مرتبه کرامت، کرامتی است که همه موجودات مانند جمادات، حیوانات، و مانند آن به دلیل آن که برخوردار از مرتبه وجود هستند، به آن متصف می‌شوند یا به این دلیل که نشانه‌ای از نشانه‌های خداوند هستند به آن متصف می‌شوند؛ این فراز دعای سحر به همین مرتبه کرامت اشاره دارد آنجا که می‌خوانیم: اللهم انی اسئلک من آیاتک باکرمها وکل آیاتک کریمه اللهم انی اسئلک بآیاتک کلها[۴۷]؛ مطابق این دعا همه آیات خداوند چون حاکی از اویند و نشانه اویند کرامت دارند، و در این بین انسان کامل «از آن رو که کَوْن جامع و خلیفه خدا در زمین و نشانه او در همه عوالم است، کریم ترین آیات الهی و بزرگ ترین حجت های اوست؛ چنانکه در این روایت مولا و سرورمان امیرالمومنین می فرماید: «ان الصوره الانسانیه اکبر حجج الله علی خلقه و هی الکتاب الذی کتبه بیده و هی مجموع صوره العالمین…؛ همانا صورت انسان بزرگ‌ترین حجت‌های خدا بر خلقش و همان کتابی است که خدا با دست خود نوشته، و اوست مجموع صورت همه جهانیان…»[۴۸]

کرامتِ تکوینی بشری

آن مرتبه از کرامت که «شامل همه انسان ها می‌شود. نه تنها رنگ، نژاد، اقلیم و…در آن اثری ندارد، بلکه ملاک های برتری حقیقی مانند ایمان، علم، جهاد و …نیز نقشی ندارد. از این رو قرآن کریم جمیع فرزندان آدم علیه السلام را مشمول این تکریم معرفی کرده است «ولقد کرمنا بنی آدم و حملناهم فی البرّ والبحر و رزقناهم من الطیبات وفضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا»[۴۹] این تکریم از طرف خداوند به «دو شکل ظاهری و معنوی تحقّق یافته است؛ تکریم ظاهری… به تفاوت‌های ظاهری و جسمی انسان با سایر حیوانات بر می‌گردد؛ مانند : ایستاده راه رفتن، خوردن و آشامیدن با دست، قدرت بر نوشتن، خوش ترکیبی، زیبایی صورت، اعتدال مزاج، قدرت بر تفهیم دیگران با کلام و نطق و اشاره، تسلط بر طبیعت، تهیه اسباب معاش و…که در کلام برخی مفسران آمده و در برخی روایات نیز بدان اشاره شده است. تکریم معنوی انسان به عقل است که بسیاری از تکریم های ظاهری از آن نشات می‌گیرد»[۵۰] البته می‌توانیم اختیار، آزادی اراده، و در یک کلمه وضعیت «فطرت» را نیز از ملاک های تکریم معنوی بدانیم، این نوع از کرامت در واقع همان کرامتی است که از آن به «کرامت ذاتی»[۵۱] یا خدادادی[۵۲] تعبیر می‌شود.

کرامت اکتسابی غیر ایمانی

ممکن است برخی از افراد بشر در عین حالی که ایمان نیاورده اند اما با پیمودن راه فطرت وعقل خود یا به دلیل شرایط اجتماعی دارای برخی کرامت ها باشند؛ کرامت این عده اگر چه به درجه کرامت اهل ایمان نمی رسد اما در عین حال در سیره پیامبر اکرم و اوصیاء ایشان کرامت این عده رعایت می‌شد و به ما نیز توصیه کرده اند که آنها را اکرام کنیم. موارد زیادی داریم که در صدر اسلام نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله افرادی از مشرکین را به دلیل برخورداری از این نوع کرامت مورد اکرام اقرار دادند.

کرامت اکتسابی ایمانی

این نوع کرامت به اراده و اختیار خود انسان بستگی دارد و همان تکریم به ایمان، تقوا و… است و همه انسان ها حائز این نوع کرامت نیستند بلکه فقط مومنین هستند که از این نوع کرامت برخوردارند، البته مومنین در احراز این نوع کرامت به حسب درجات ایمان دارای مراتب مختلفی هستند، از نگاه قرآن کریم «با تقواترین آنها با کرامت‌ترینشان هستند»، از این نوع کرامت به «کرامت اکتسابی»[۵۳] تعبیر می‌شود، زیرا «تقوا یک امر اختیاری و اکتسابی است نه یک امر ذاتی و خدادادی، و انسان باید آگاهانه و از روی اختیار، با اطاعت از دستورات الهی ویژگی تقوا را در خود ایجاد کند»[۵۴] آنچه در این تحقیق محل بحث ماست، و ما قصد استخراج شاخص‌های آن را داریم، «کرامت انسانی» که یک مرتبه‌ی حدّاقلی از کرامت انسانهاست و بین همه انسان‌ها مشترک است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:07:00 ق.ظ ]




طبق بررسی های کریمی نژاد در کتاب اصول ژنتیک انسانی و بیماریهای ارثی (۱۳۷۱)میزان سقط جنین و بیماریهای ژنتیکی در بین فرزندان ازدواجهای فامیلی چند برابر ازدواجهای غیر فامیلی است(نقل از سروری،۱۳۷۴: ۱۷۸).
در پژوهشی که در سال ۷۵ بر روی خانواده های شهر همدان که به صورت اتفاقی انتخاب شده بودند انجام شددرحدود۷/۲۳ درصد از آنها ازدواج فامیلی داشته اند. فراوانترین نوع نسبت خویشاوندی از نوع خویشاوندی درجه سه بوده است که ۴/۵۸ درصد ازدوجهای فامیلی را به خود اختصاص داده است.
نتایج این مطالعه نشان می دهد که بین نگرش موافق ازدواج فامیلی یا مخالف با ازدواج فامیلی با نوع ازدواج والدین، میزان تحصیلات زوجین و شغل ایشان رابطه معناداری وجود دارد. همچنین فراوانی ناهنجاریهای مادرزادی در فرزندان ازدواج های فامیلی به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل می باشد(پورجعفری،۱۳۷۸نقل از بدیحی).
در مطالعه ای که توسط رنج بخش (۷۰-۶۹)بر روی ۵۸۵۸ دانش آموز استثنایی و ۱۵۰۴ دانش آموز عادی در مدارس تهران انجام شد نتیجه نشان داد که خویشاوندی مشترک پدری ومادری بیشترین میزان تاثیر را در بیماری های کودکان مورد بررسی داشته است(رنج بخش،۱۳۷۲ نقل از بدیحی).
درمقاله مختاری وهمکارش(۲۰۰۳) با عنوان ازدواج خویشاوندی وبیماریهای ژنتیکی در جمعیتهای ایرانی نتایج زیر بدست آمده است:
در این تحقیق داده ها از سه مرکز ژنتیک در سه منطقه مختلف تهران جمع آوری شده است.در این مطالعه فراوانی وقوع بیماریهای ژنتیکی با ازدواجهای خویشاوندی مورد بررسی قرار گرفته است.از حدود ۸۰۰ نمونه مورد بررسی،۴۴ درصداز آنها از والدین خویشاوند متولد شده اند.در حدود۳۸ درصد از آنها از وصلت های همتا[۲۵] و در حدود ۲۹ درصد از آنها از وصلت های متقاطع[۲۶] بوده اند.همچنین شیوع بعضی از بیماریهای ژنتیکی در این تحقیق بدست آمده است به عنوان نمونه عقب ماندگی جسمی[۲۷](۳/۱۴ درصد)وآمنوره اولیه[۲۸](۲/۱۱درصد) وعقب ماندگی ذهنی[۲۹](۶/۶درصد)بیشترین شیوع را در ازدواجهای خویشاوندی داشته اند(مختاری،۲۰۰۳: ۴۷).
در مطالعه ای که عباسعلی زاده در شهر تبریز انجام داده است،پرونده های مربوط به ازدواجهای فامیلی درجه سه وچهار یکی از آزمایشگاهای ازدواج شهر تبریز بررسی شده است .در این مطالعه از ۶۶۰ خانواده ای که ازدواج فامیلی داشته اند، ۴۳۳ خانواده(۶/۶۵ درصد) ازدواج فامیلی درجه سه و ۲۲۷خانواده (۳/۳۴ درصد)ازدواج فامیلی درجه چهار بوده اند.در این مطالعه بیان شده است که کلیه عوارض حاملگی از جمله (نازایی، سقط، مرگ دوران نوزادی، زایمان پره ترم،تولد نوزاد آنومال ونوزاد با محدودیت رشد) در ازدواجهای فامیلی نسبت به جمعیت های عمومی از شیوعی بالاتر برخوردارند وبا افزایش قرابت ژنتیکی این شیوع بیشتر می شود .البته این نکته قابل ذکر است که تفاوت بین این دو گروه معنی دار نبوده است(عباسعلی زاده،۱۳۸۷).
۲-۱-۳)مطالعات در اصفهان
استان اصفهان علیرغم مقام بالایی که در زمینه صنعتی شدن و توسعه در سطح کشور به خود اختصاص داده است.دارای نرخ ازدواج فامیلی بالایی است وحتی در بعضی از شهرهای این استان نرخ ازدواج فامیلی به ۷۰ درصد نیز می رسد(سروری، ۱۳۷۴: ۱۷۴).
سروری در زمینه تاثیر ازدواجهای فامیلی در شیوع بیماریهای کودکان در اصفهان تحقیقات زیادی انجام داده است که در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود:
در بررسی۴۱۲ بیمار مبتلا به بیماریهای پوستی مادرزادی که به مرکز ژنتیک دانشکده پزشکی اصفهان مراجعه کرده بودند در حدود ۶۴ درصد بیماران والدینشان ازدواج فامیلی داشته اند.همچنین در بررسی۳۷۹ بیمار کلیوی که به مرکز ژنتیک انسانی دانشکده پزشکی اصفهان مراجعه کرده بودند در حدود ۷۲ درصد بیماران والدینشان ازدواج فامیلی داشته اند(سروری،۱۳۷۴: ۲۰۳).
در مطالعه علل بیماری های ژنتیکی در اصفهان که در سالهای ۶۷-۶۴ انجام شده است۳۰۲۵ خانواده جامعه نمونه که در آن خانواده ها فرزندان معلول وجود داشت درحدود ۷۲ درصد معلولیت ها در خانواده های ازدواج فامیلی بوده است و۸/۲۷درصد در خانواده هایی بوده که ازدواج های غیرفامیلی داشته اند(سروری،۱۸۷:۱۳۷۴).
در بررسی دانش آموزان نابینای اصفهان با همکاری طاهری به این نتیجه رسیدند که از بررسی ۳۲۶ دانش آموز نابینا بیش از ۵۰ درصد نابینایان مادرزادی هستند وحدود ۴۷ درصد کل دانش آموزان نابینای مادرزادی به علت ازدواج فامیلی والدینشان بوده است (سروری،۱۳۷۴: ۱۹۱).
در بررسی وضعیت ازدواج والدین بیماران مبتلا به تالاسمی ۲۲۳ نفربیمار مبتلا به تالاسمی که در مدت ۷ سال جهت مشاوره ژنتیک به آزمایشگاه سیتوژنتیک مراجعه نموده بودند، از نظر نوع ازدواج والدین مورد بررسی قرار گرفتند در حدود ۷۸ درصد والدین کودکان بیمار ازدواج فامیلی داشته اند و در حدود ۲۲ درصد از والدین کودکان بیمار ازدواج غیر فامیلی داشته اند(سروری،۱۳۷۴: ۲۲۵).
دربررسی وضعیت ازدواج خانمهایی که سقط مکرر داشته اند با همکاری جوانمردی به این نتیجه رسیدند که ۷/۶۹ درصد خانمهایی که سقط مکرر داشته اند ازدواجشان فامیلی و حدود ۳۰ درصد از آنها ازدواج غیر فامیلی داشته اند(سروری،۱۳۷۴: ۲۵۶).
در مطالعه ای که توسط هاشمی پور و همکاران با عنوان غربالگری هیپوتیروئیدی[۳۰] نوزادان در اصفهان و بررسی میزان ازدواج های فامیلی در والدین نوزادان هیپوتیروئید در اصفهان بر روی ۷۰۰ نوزاد انجام شده بود نتایج زیر بدست آمد:
از میان نوزادان مورد مطالعه ۱۱۷ نفر(۷/۱۶درصد)با تشخیص هیپوتیروئیدی نوزادی، تحت درمان قرار گرفتند.بدین ترتیب شیوع هیپوتیروئیدی نوزادی در جمعیت مورد مطالعه برابربا۹/۲ در هزار تولد زنده ویا برابر با یک در ۳۴۲ تولد زنده می باشد.۵۱ نفر(۷/۴۳ درصد) از نوزادان هیپوتیروئید دختر و۶۶ نفر(۴/۵۶ درصد)پسر بودند. در نوزادان هیپوتیروئید ۴۴ نفر(۳۸ درصد)دارای والدین با ازدواج فامیلی (دور ونزدیک) واز این تعداد ۳۵ نفر(۵/۷۹ درصد)دارای والدین با ازدواج فامیلی نزدیک بودند.با بهره گرفتن از آزمون مجذور کای، مشخص گردید که بین ازدواج فامیلی (دور ونزدیک با هم) وبروز هیپوتیروئیدی نوزادی رابطه معنی داری وجود ندارد، ولی بر اساس همین آزمون بین بروزهیپوتیروئیدی نوزادی و ازدواج فامیلی نزدیک رابطه معنی دار وجود دارد.به بیان دیگرنسبت شانس هیپوتیروئیدی نوزادان در ازدواجهای فامیلی نزدیک، نسبت به والدین بدون ازدواج های فامیلی نزدیک ۹۳/۱ برابر بود(هاشمی پور، ۱۳۸۴: ۱۰۷-۱۰۴ ).
(هیپوتیروئیدی مادرزادی از شایع ترین علل عقب ماندگی ذهنی، با شیوع تقریبی یک در ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ نوزاد می باشد بیماری قابل پیشگیری است و در صورت تشخیص و درمان به موقع،می توان از عوارض آن جلوگیری کرد.)در حال حاضر در کشورمان طرح غربالگری هیپوتیروئیدی نوزادی انجام می شود و از نوزادان سه تا هفت روز بعد از تولد نمونه خون گرفته می شود.
در مطالعه ای با عنوان ارتباط بین ناهنجاریهای مادرزادی آشکار با ازدواج فامیلی درجه سه در شهر اصفهان(۱۳۷۵) توسط علامه وهمکاران انجام شده است.
این مطالعه در سال ۷۵-۱۳۷۴ در شهر اصفهان بر روی ۱۰۵۲ خانوار با ازدواج فامیلی و۱۰۷۲ خانوار با ازدواج غیر فامیلی انجام شده است که به صورت خوشه ای نمونه گیری شده است.نتایج بررسی به شرح زیر می باشد:
میانگین سن پدر ومادر، سطح ازدواج، سطح تحصیلات آنها و تعداد حاملگیها در هر دو گروه یکسان بود.فراوانی نسبی ناهنجاریهای مادرزادی آشکار در ازدواجهای فامیلی درجه سه ۴/۲ درصد و در زوجهای با ازدواجهای غیر فامیلی ۴/۰ درصد بوده است.یعنی فراوانی نسبی ناهنجاریهای مادرزادی آشکار در ازدواج فامیلی درجه سه،شش برابر ناهنجاریهای مادرزادی آشکار در ازدواج غیر فامیلی بود.بین میانگین تعداد سقط خود بخودی در این دو گروه اختلاف معناداری وجود نداشت.همچنین ۸/۳ درصد زنان با ازدواج فامیلی و۲/۲ درصد زنان با ازدواج غیر فامیلی به دلیل سقط یا نازایی هرگز زایمان نداشتند.همچنین در گروه ازدواج فامیلی ۶/۱۳ درصد ودر گروه ازدواج غیر فامیلی ۵/۱۰ درصدزوجها مرگ اولین فرزند خود را ذکر می کردند(علامه ،۱۳۷۵: ۴۷-۴۵).
در مطالعه زینلیان با عنوان بروز بیماری بتا تالاسمی ماژور و علل آن پس از شروع برنامه کنترل و پیشگیری تالاسمی ماژوردر شهرستان های تابعه دانشگاه علوم پزشکی اصفهان نتیجه زیر به دست آمد:از مجموع ۹۶ بیمار تالاسمی ماژور تولد یافته در استان اصفهان در فاصله سال های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۵ قابل ذکر است که از نظر رابطه خویشاوندی والدین، ۷/۶۶ درصد از بیماران محصول ازدواج فامیلی و۳/۳۲درصد از آنها محصول ازدواج غیر فامیلی والدینشان بوده اند(زینلیان و سموات، ۱۳۸۸ :۲۴۲).
بدیحی در تحقیق خود با عنوان نقش ازدواج فامیلی در اختلال در سلامتی کودکان شهرستان خمینی شهر که در سال ۱۳۸۲ بر روی ۲۰۵ خانواده دارای فرزند ناتوان و۲۰۰ خانواده فاقد فرزند ناتوان انجام داده است نتایج زیر به دست آمده است:در حدود ۴/۶۴ درصد از خانواده های دارای فرزند ناتوان، ازدواج فامیلی داشته اند و ۶/۳۵ درصد ازدواج غیر فامیلی داشته اند. همچنین در بررسی شاخص مرگ ومیر که حداقل یکی از پدیده های مرگ ومیر کودکان،سقط جنین و مرده زایی را در خانواده های مزدوج فامیلی در مقایسه با خانواده های مزدوج غیر فامیلی مورد بررسی قرار داد تفاوت مرگ ومیر مشاهده شده است .قابل ذکر است که عامل سن مادر نیز در یک رابطه دو متغیره تاثیر گذار در ایجاد اختلال در سلامتی کودکان کاملا معنا دار بوده است. بنابراین می توان ذکر کرد که خانواده هایی که فرزندان ناتوان دارند مادرانشان مسن تر از مادران کودکان سالم هستند. به عبارت دیگر افزایش سن مادر را می توان به عنوان عاملی در افزایش احتمال اختلال در سلامتی مورد توجه و بررسی قرار داد(بدیحی ، ۱۳۸۲).
پایان نامه - مقاله - پروژه
درمطالعات انجام شده در استان اصفهان (سروری۱۳۷۴، هاشمی پور ۱۳۸۴، علامه ۱۳۷۵ و…….)به ارتباط بین ازدواج فامیلی و بروز ناهنجاری ها پرداخته شده است به طوری که بعضی از فاکتورهای اجتماعی و جمعیتی مانند تحصیلات ، اشتغال و همچنین سن پدر و مادر در بررسی های انجام شده مورد توجه قرار گرفته است.قابل توجه است که سن مادر یکی از عوامل تاثیر گذار در بروز ناهنجاری های ژنتیکی بوده است.
۲-۲)مبانی نظری تحقیق
مقدمه
در این بخش به بنیانهای فکری مطرح در مورد ازدواج خویشاوندی می پردازیم .سپس به بررسی روند تاریخی ازدواج خویشاوندی در ادیان مختلف و بعد از آن به بررسی عوامل موثر بر افزایش یا کاهش این نوع ازدواج در ایران می پردازیم .در ادامه نیز به ارائه مدل نظری خواهیم پرداخت.
در بررسی خصوصیات جوامع انسانی، آگاهی از ساختهای خانواده و خویشاوندی ضرورت دارد، زیراخانواده اساس و زیر بنای هر جامعه است، به طور کلی می توان گفت که تحول خانواده در دوران جدید با صنعتی شدن اروپای غربی آغاز شد. سنتهای دیر پا رو به زوال رفت و بر اساس حقوق اجتماعی تازه، که نتیجه انقلابات فکری قرون جدید بود، شکلهای نوی از خانواده پدید آمد(بهنام،۱۳۵۲: ۱۰).
اگر یک خانواده زن و شوهری را ملاک قرار دهیم، گسترش خویشاوندی از آنجا آغاز می شود که چون در این خانواده به علت منع زنای محارم دو نسل بیشتر نمی تواند وجود داشته باشد (نسل پدر ومادر ونسل فرزندان) لذا برای ایجاد نسل سوم باید مبادله زن ومرد میان این خانواده زن وشوهری و خانواده یا خانواده های زن و شوهری دیگر انجام گیرد.
بدین گونه هر یک از فرزندان بر اساس ازدواج، خانواده ای جدید به وجود می آورد و در نتیجه تشکیل این خانواده های زن وشوهری جدید، فرزندان همتبار آنها که نسبت به یکدیگر سمت عموزاده، عمه زاده، دایی زاده و خاله زاده دارند و همسرانشان، نخستین گروه بزرگ خویشاوندان نسبی و سببی را به وجود می آورند(بهنام،۱۳۵۲: ۳۴).
۲-۲-۱)نظریات صاحب نظران جامعه شناسی در مورد خویشاوندی
نظریات مهم درباره خویشاوندی از قرن ۱۹ با مکتب تطور[۳۱] آغاز شد. در نظر پیروان این مکتب خویشاوندی یک سیستم است، یعنی مجموعه ای از عوامل مرتبط و هماهنگ با یکدیگر. هر سیستم مرحله ای را به وجود می آورد و توالی این مراحل است که سیر تحولی را سبب می شود. برای نخستین بار شاید"مورگان" [۳۲]باشد که در کتاب معروفش “نظام همخونی وازدواج در خانواده بشری"(۱۸۷۱) بحث علمی را درباره خویشاوندی مطرح کرد و سپس طی چهل سال کسانی مانند “بو آس [۳۳]“"لوی[۳۴]“و ” کروبر[۳۵] "مونوگرافیهایی درباره قبایل مختلف جمع کردند(بهنام،۱۳۵۲: ۳۵).
همچنین راد کلیف براون [۳۶]که از معتقدان مکتب فونکسیونالیسم بود، از نخستین کسانی است که مفهوم ساخت را در این زمینه به کار برده است. در نظر او عوامل ساختی عبارتند ازافراد و روابط آنهاکه به طور تجربی قابل مشاهده است و اگر جوامع دوام پیدا می کند به خاطر استمرار ساخت آنهاست، درست مانند ارگانیزم انسانی سلولها دگرگون می شوند ولی ساختها به جای می مانند.
خویشاوندی نیز مشمول این تعریف است، زیرا مجموعه ای است از اعمالی که توسط افراد خویشاوند انجام می گیرد و مجموعه ای ارگانیک به وجود می آورد.
“لوی برول"بیان می کند که در جوامع ابتدایی خویشاوندی نتیجه یک پیوند مرموز و جادویی است نه یک پیوند فیزیولوژیک. مشارکتی است با یک گروه و قبول تمام ارزشهای مذهبی، اخلاقی و..آن گروه و بنابراین خویشاوندی یک مفهوم اجتماعی است(بهنام ،۱۳۵۲: ۳۶).
در نیمه اول قرن بیستم دانشمندان دیگری نیز مانند “مارگریت مید[۳۷]“و” روت بندیکت[۳۸]“خویشاوندی را با دید روان شناسی و روانکاوی مورد مطالعه قرار دادند و به وظیفه انتقال فرهنگی آن توجه کردند.(همان)
لوی اشتروس از مشهورترین محققان در زمینه خانواده و خویشاوندی است. از مهم ترین دستاوردهای لوی اشتروس در جامعه شناسی خانواده، تتبع ژرف او در زمینه منع زنای با محارم است، وی برای این منع اهمیتی بسیار قائل است.
منع زنای با محارم محور اندیشه های لوی اشتروس در باب خانواده و خویشاوندی است و از دیدگاه او این پدیده ابعاد گوناگونی دارد.
به اعتقاد او فرهنگ است که با تمهید قوانین منع زنای با محارم، بسیاری از انسانها را از برقراری روابط زوجیت با یکدیگر منع می کند و بسیاری دیگر را به برقراری چنین روابطی مجاز می دارد، سپس با استقرار روابط مشروع زوجیت، کار طبیعت آغاز می شود و انتقال ویژگیهای ارثی زوجین به فرزندانشان صورت می پذیرد(ساروخانی، ۱۳۷۰: ۱۵۵).
از نظر لوی اشتروس منع زنای با محارم، موجبات پیدایی و سپس بسط مبادله را در حیات انسانی فراهم می سازد به نظر اومنع زنای با محارم در عین حال که منع ونهی را می رساند، خود یک اثبات یا پدیده مثبت است، زیرا موجبات بسط شبکه خویشاوندی و با آن گسترش وفاق اجتماعی را فراهم می سازد. پس، از این دیدگاه منع زنای با محارم پدیده ای دارای به‌کارکرد است(ساروخانی،۱۳۷۰: ۱۵۶).ساخت خویشاوندی در قشربندی جوامع نقش مهمی ایفا می کند. امروزه با وجود گرایش جوامع به زندگی صنعتی، اهمیت اصل و نسب و وجود شبکه های خویشاوندی، حقایقی هستند که همواره ارزش و اعتبار خود را حفظ کرده اند.
در جوامع ایرانی، خویشاوندی و هم خونی، ریشه ای بس کهن دارد. چنانکه اثرات آن را می توان در منابع و اسناد باقیمانده از دوران باستان و آیین باستانی مردم ایران جستجو کرد. ایرانیان برای حفظ اصل و نسب وپاکیزه نگاهداشتن خون، ازدواج با خویشان را ترجیح می دادند. البته یکی از علل تشویق به این امررا می توان مسئله تداوم ارث و مال در خانواده نیز دانست(کرباسی،۱۳۷۸).
در ادامه پژوهش به بررسی نظریه مدرنیزاسیون و نظریه ویلیام گود در مورد ازدواج فامیلی خواهیم پرداخت.
۲-۲-۲)نظریه مدرنیزاسیون[۳۹]
نظریه مدرنیزاسیون با تاکید بر تغییرات ساختی (گذار از اقتصاد کشاورزی به اقتصاد صنعتی) تغییر الگوهای ازدواج را به تغییرات ساختاری در زندگی اجتماعی به جهت ظهور نیروهای جدید اجتماعی، یعنی سه جریان صنعتی شدن، شهرنشینی و آموزش همگانی مرتبط می کند ،بر این اساس تحولات ازدواج و خانواده را به عنوان سازگاری نظام مند با تغییر در شرایط نظام اجتماعی پیرامونی یا به عبارتی انطباق با شرایط اقتصادی اجتماعی تغییر یافته در نظر گرفته می شود(عباسی شوازی وصادقی، ۱۳۸۴: ۲۷).
در فرایند مدرنیزاسیون دغدغه های شخصی بر مصالح جمعی و قومی اولویت می یابد و تغییر در ایده افراد به سمت سکولاریته، مادی گرایی، فردگرایی و انزوا طلبی صورت می گیرد و خانواده محوری به فرد محوری تبدیل می شود. همزمان با این تحولات نوعی انطباق پذیری در الگوهای ازدواج و خانواده با شرایط جدید صورت می گیرد(عباسی شوازی وصادقی ، ۱۳۸۴: ۲۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:06:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم