دانلود پروژه های پژوهشی با موضوع مقایسۀ سبک شناسانۀ اشعار حافظ و اشعار محوی- فایل ۳ |
ولادت حافظ در اوایل قرن هشتم هجری و حدود سال( ۷۲۷ه .ق)در شیراز اتفاق افتاد. بعد از مرگ بهاءالدّین پسران او پراکنده شدند ولی شمس الدّین محمّد که خردسال بود با مادردرشیرازبماند و روز گار آن دو به تهیدستی میگذشت،به همین سبب حافظ همین که به مرحلۀ تمیز رسید در نانوایی محله به خمیر گیری مشغول شد تا آن که عشق به تحصیل کمالات اورا به مکتب خانه کشانید و به تفصیلی که در تذکرۀ میخانه آمده است وی چند گاهی ایّام را بین کسب معاش و آموختن سواد میگذرانید. بعد از آن زندگانی حافظ تغییر کرد و او در جر گۀ طالبان علم در آمد و مجلسهای درس عالمان و ادیبان زمان رادر شیراز درک کرد و به تتبّع و تفحّص در کتابهای مهمّ دینی و ادبی پرداخت.
حافظ در دو رشته از دانشهای زمان خود یعنی علوم شرعی و علوم ادبی کار میکرد و چون استاد او
قوام الدّین خود عالم به قراآت سبع بود طبع حافظ نیز در خدمت او به حفظ قرآن با توجّه به قرائتهای چهارده گانه (از شواذ و غیر آن)ممارست میکرد و خود در شعرهای خویش چندین بار بدین اشتغال مداوم به کلام الله اشاره نموده است و به تصریح تذکره نویسان اتخاذ تخلّص حافظ نیز ازهمین اشتغال نشأت گرفته است.
حافظ مردی بود ادیب،عالم به دانشهای ادبی و شرعی و مطلّع از دقیقههای حکمت و حقیقتهای عرفان. استعداد خارق العاده فکری او به وی مجال تفکّرهای طولانی همراه با تخیّل بسیار باریک شاعرانه میداد و او جمیع این موهبتهای ربّانی را با ذوق لطیف وکلام دلپذیر استادانۀخود در میآمیخت و از آن میان شاهکارهای بی بدیل خود را به صورت غزلهای عالی به وجود میآورد. او بهترین غزلهای مولوی و کمال و سعدی و همام و اوحدی و خواجو و یا بهترین بیتهای آنان را مورد استقبال و جوابگویی قرار داده است.
عهد حافظ با آخرین مرحلههای تحوّل زبان فارسی و فرهنگ اسلامی ایران مصادف بود و از این روی زبان و اندیشۀ او در مقام مقایسه با استادان پیش از وی به ما نزدیک تر و دلهای ما با آن مأنوس تر است و به این سبب است که ما حافظ را زیادتر از شاعران خراسان و عراق درک میکنیم و سخن او را بیشتر میپسندیم.
از اختصاصهای کلام حافظ آن است که او معنیهای دقیق عرفانی وحکمی و حاصل تخیّلهای لطیف و تفکّرهای دقیق خود را در موجزترین کلام و روشن ترین و صحیح ترین آن ها بیان کرده است.
او در هر بیت و گاه در هر مصراع نکته ا یی دقیق دارد که از آن به (مضمون) تعبیر میکنیم. این شیوۀ سخنوری که البته در شعر فارسی تازه نبود حافظ تکمیل کننده و در آورندۀ آن به پسندیده ترین وجه و مطبوع ترین صورت است و بعد از او شاعران در پیروی از شیوه او در آفرینش (نکتههای) دقیق و ایراد (مضمونهای) باریک و گنجانیدن آن ها در موجز ترین عبارتها، که از یک بیت و گاه از یک مصراع تجاوز نکند، مبالغه نمودند و در همین شیوه است که رفته رفته به شیوع سبک معروف به (هندی) منجر گردید.
نکتۀ دیگردر بیان اختصاصهای شعرحافظ توجۀ خاصّ اوست به ایراد صنعتهای مختلف لفظی و معنوی در بیتهای خود به نحوی که کمتر بیتی ازشعرهای اورا میتوان خالی از نقش و نگار صنایع یافت.
ظاهراً حافظ صوفی خانقاه نشین نبود و با آن که مشرب عرفان داشت و در حقیقت از زمرۀ عالمان عصر و مخصوصا در شمار عالمان علوم شرعی بود.و هیچ گاه به تشکیل مجلس درس نپرداخت بلکه از راه وظیفۀ دیوانی ارتزاق مینمود و گاه نیز به مدح پادشاهان در قصیدهها و غزلها و قطعههای خود همّت میگماشت و از صلهها و جایزههایی که به دست میآورد برخوردار میشد. وفات حافظ به سال ۷۹۲ هجری اتفاق افتاد.[۱۸]
شهرت و آوازۀ این شاعر (شیرین سخن) اعتبار، جایگاه و پایگاه او در میان شاعران و ادیبان کرد، بر همگان آشکار است. در این جا برای پرهیز از اطالۀکلام به دو مورد اشاره میشود:
حافظ و مه لای جزیری (۱۵۶۷-۱۶۴۰) به نقل از معروف خزنه دار در تاریخ ادب کردی.
حافظ و استاد حقیقی (۱۲۸۱- ۱۳۷۵ه.ش) به نقل از سید احمد پارسا، در حافظ پژوهی.
حافظ و مهلای جزیری:
مه لای جزیری مشهور ترین شاعر کرد وا هل شهر جزیره در منطقه بوتان کردستان ترکیه، شیفته حافظ بوده است. اودر قالب رباعی (چوار خشته کی)با بهره گیری از غزل اوّل دیوان حافظ به مطلع :
الا یـــا ایّهـــا السّاقی ادر کاساً و ناولها که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها (۱-۱)
ملمّعی زیبا آفریده است.
مه لای جزیری در این ملمّع مصراعهای چهارم را از غزل حافظ انتخاب کرده است و آن چنان با سه مصراع کردی دیگر رباعی، از نظر معنی و لفظ به هم پیوند داده که مایۀ شگفتی شاعران بعد از خود گردیده است و به همین جهت، این ملمّع الهامی شد تا شاعران دیگر به دیوان حافظ روی آورند و با کلام زیبای او مأئوس شوند.
تامّل و ژرف نگری در این ملمّع مؤید آن است که :
شعر حافظ آن چنان جذّاب ودلکش است که که مرزها را در نوردیده و درمیان دل وجان ها جای گرفته است،علاوه بر آن سخت کوشی وتلاش شاعران و ادیبان کرد در خور توجّه است، آنان به شیوههای شگفت انگیز در تحصیل علوم و یادگیری دیگر زبان ها، جدّی بودهاند ، با وجودآن که از کلیۀ امکانات ارتباطی امروزی بی بهره بودهاند ، توانستهاند ، زبان های عربی ،فارسی و ترکی را بیاموزند و با بهره گیری از ادبیّات آن ها، ادبیّات کردی را غنی ترکنند.
استاد عباس حقیقی شاعر،ادیب و مترجم توانای کرد (۱۲۸۱-۱۳۷۵ هجری)یکی دیگر از مشتاقان حافظ است که علاقۀ دیرینۀ خویش را به حافظ این گونه ابراز داشته است:
ساختن ملمّعهای تضمینی
حقیقی در دو غزل کردی با بهره گیری از سرودههای حافظ دو ملمّع زیبا آفریده است.
ملمّع اوّل ایشان کردی و فارسی است که مصراعهای فارسی آن مربوط به غزل زیر از حافظ میباشد:
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا
(۳-۱)
ملمّع دوم ایشان کردی و عربی است. حقیقی در این غزل مصراعهای عربی غزل ملمّع زیر را از حافظ در سروده خود تضمین کرده است:
از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه انی رایت دهراً من هجرک القیامه
(۴۲۶-۱)
ساختن مسمّط های تضمینی با شعر حافظ
حقیقی در دو مورد غزلهایی از حافظ را تضمین کرده است :
بار اوّل غزل زیر از حافظ با مطلع:
سینه از آتش دل در غم جانانه بســوخت آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
(۱۷-۱)
در مسمّطی مخمس به زبان فارسی تضمین کرده است.
بار دوم با بهره گرفتن از غزلی با مطلع :
مژدۀ وصل تو کو کز سر جان برخیزم طایــر قدسم و از دام جهان بر خیزم
(۳۳۶-۱)
مسمّط مخمس زیبای دیگری ساخته است.
۳-نقیضه سازی:
حقیقی با بهره گرفتن از غزلی از حافظ با مطلع :
((سالها دل طلب جام جم از ما میکرد آنچه خود داشت طلب ز بیگانه تمنا میکرد))
(۱۴۳-۱)
به سرودن شعری طنز آمیز به نام (محشر کبری) پرداخته و در آن وضعیت اسفناک کارمندان را با زبانی طنز آمیز بیان کرده است.
ترجمه :
حقیقی در کتاب (رنگین کمان) تنها یک غزل حافظ را با مطلع زیر تر جمه کرده است:
((صبا به لطف بگو آن غزل رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای مارا))
(۴-۱)
امّا کتاب شه و نم (شبنم) ایشان صرفاً به ترجمه اشعار حافظ اختصاص دارد.
ایشان در این کتاب ۱۰۰ غزل، ۹ رباعی و مثنوی ساقی نامه را به کردی برگردانده است.[۱۹]
پیشینۀ تأثیر وتأثر در ادبیّات
تاثیر و تاثّر در ادبیّات “پیشینه ای کهن” دارد، شاعران توانا بنای شعر و شاعری را استوار و محکم نهادند ،وشاعران دیگر بعد از آن ها با مطالعۀ آثار شان راه و رسم شاعری را آموختند، و از کلام آنان هر چه را میپسندیدند به مقتضای کلام و زمان، در دیوان خود میآوردند.گاهی مضامین را عاریه میکردند ،زمانی با تضمین و اقتباسوتخمیس و … به کلام حود رونق میبخشیدند.بنا به این اصل ،استفاده از کلام و شعر دیگران در دیوان محوی طبیعی به نظر میرسد، برای نمونه به چند مورد اشاره میشود.
رودکی:
نیکبخت آن کسی که داد و بخورد شوربخت آن که او نخورد و نداد
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-16] [ 03:20:00 ق.ظ ]
|