دانلود پژوهش های پیشین درباره تاثیر عوامل کرونوپلیتیکی بر همگراییهای منطقهای با محوریت جمهوری ... |
۴-۲-۵) کنوانسیونها و عهدنامه های بسته شده دو دول بین سالهای ۱۳۱۵-۱۳۱۶
کنوانسیون مربوط به امنیت و رفع اختلافات سرحدی (۲۳/اسفند/۱۳۱۵)، موافقتنامه تنظیم طرز عمل گمرکات (۲۳/سفند/۱۳۱۵)، عهدنامههای استرداد مقصرین و تعاون قضائی (۲۳/اسفند/۱۳۱۵)، موافقتنامه اقامت (۲۳/اسفند/۱۳۱۵)، عهدنامه بازرگانی و دریانوردی (۲۳/اسفند/۱۳۱۵)، موافقتنامه تلگراف و تلفن (۲۳/اسفند/۱۳۱۵)، موافقتنامه هوایی (۳۱/فروردین/۱۳۱۶)، موافقتنامه دامپزشکی (۳۱/فروردین/۱۳۱۶)، قرارداد ترانزیت و حملونقل کالا و مسافر (۳۱/فروردین/۱۳۱۶)(باربر: ۱۳۸۳،۱۶)
۴-۳) روابط ایران و ترکیه در دوره پهلوی دوم (۱۹۴۱ ــ ۱۹۷۹م/ ۱۳۲۰ ــ ۱۳۵۷ش)
گرچه روابط دو کشور ایران و ترکیه بر پایه یک سیاست مشترک، یعنی برمبنای همپیمانی با غرب و امریکا بنا نهاده شده بود، اما فرازونشیبهایی در مناسبات به چشم میخورد. بهعنوانمثال در مورد عبور کامیونهای ایرانی از قلمرو ترکیه نارضایتی هایی وجود داشت و ترکیه در زمینه ترانزیت کامیونهای ایران و یا به هنگام ورود آنان به ترکیه، مشکلات و موانعی را ایجاد میکرد. همچنین در بعد سیاسی، محمدرضاشاه نظر به وجود تمایلات و گرایشات پانترکیستی در ترکیه، در قبال مناطق آذرینشین ایران نسبت به ترکیه احساس بیاعتمادی میکرد؛ چنانکه یکبار سفیر ایران را در واکنش به سخنان سفیر ترکیه که به هنگام ورود به ایران از طریق مرز بازرگان گفته بود «من خودم را در وطن خودم حس میکنم»، از ترکیه فراخواند. محمدرضاشاه منظور سفیر ترکیه از بهکاربردن عبارت «وطن خودم» را، اشاره به استانهای آذرینشین ایران تلقی کرده بود. ایران، تشویق ناسیونالیسم ترکی از سوی دولت ترکیه را در یک نگاه کلیتر دارای ماهیت و اهداف توسعهطلبانه و روشی برای مقابله با تهدید شوروی تلقی میکرد. محمدرضاشاه از ناسیونالیسم ایرانی صرفا به مثابه یک اقدام دفاعی و با هدف متحدنگهداشتن نیروهای داخل کشور استفاده میکرد و بههمینخاطر از اقدامات، سیاستها و تبلیغات پانترکیستی ترکیه عصبانی میشد و معتقد بود ترکیه کشوری نیست که بتوان در بحرانها به آن اعتماد کرد.
علیرغم وجود چنین نگرشی از سوی زمامداران ایران نسبت به ترکیه و برخی کارشکنیهای ترکیه در امر تجارت با ایران، دو کشور در مقطع سیوهفتساله حکومت محمدرضاشاه، سه گام اساسی در جهت توسعه پیوندهای سیاسی، نظامی و اقتصادی برداشتند . ) فرهاد معتمد :۱۳۷۴،۶۴)
۴-۳-۱) انعقاد پیمانهای ایران و ترکیه در عصر پهلوی دوم(۱۹۴۱ ــ ۱۹۷۹م)
۴-۳-۱-۱) پیمان بغداد (سنتو[۴۱] )سال ۱۹۵۵
با پایان جنگ جهانی دوم، جهان با بحران جدیدی رو به رو گشت و عقاید کمونیستی به نحو غیر قابل باوری گسترش یافت. این گسترش که از زمان پیروزی شوروی بر آلمان با ایجاد احزاب چپ کمونیستی شروع شده بود پس از جنگ، هفت کشور اروپایی را به سوی خود کشید و حکومتهای سوسیالیستی را بر سر کار آورد. در فرانسه و ایتالیا احزاب کمونیستی نفوذ و قدرت فراوانی یافتند و امریکا به عنوان قدرت برتر پس از جنگ ناچار در صدد چاره جویی برآمد، علی الخصوص آنکه مناطق خاورمیانه نیز در معرض خطر قرار گرفتند و هر لحظه امکان داشت یکی از نواحی مهم مرز شوروی به کام کمونیسم سقوط کند. بدین ترتیب دولت انگلیس و متحد دیرینهاش امریکا به فکر اجرای سیاست سد نفوذ و مهار عقاید کمونیستی در مرزهای طویل شوروی بر آمدند و زمینۀ اتحاد و وحدت منطقهای را برای مبارزه با آن در پیش گرفتند.
این اتحادهای منطقهای از طریق پیمانهای دفاعی، سیاسی و اقتصادی انجام شد و در اروپا به نام پیمان آتلانتیک، در آسیا پیمان بغداد و در خاور دور با عنوان پیمان سنتو مشغول به کار شد و کمربندی به دور مرزهای شوروی کشید(ازغندی :۱۳۷۶،۳۷۴)
شایان ذکر است که در آن زمان خاورمیانه و ایرانیان هنوز با چهره جهان خوار امریکا آشنا نشده بودند و به دلیل حمایت از ایران در برابر نیروهای شوروی در خروج از آذربایجان، در نزد ایرانیان مقبول بودند و گاه پارهای از رجال یا سیاستمداران چون قوام السلطنه در طول دوران زمامداری خود سعی نموده بودند از حضور امریکا در کشور تا حدی از زیاده خواهیها و زورگوییهای همسایگان شمالی (شوروی) و جنوبی ( انگلیس) بکاهند. البته آغاز سیاست ایستادگی امریکا در برابر گسترش کمونیسم در جهان را میتوان ایستادگی آن دولت در برابر شوروی در مورد تخلیه ایران داشت(ازغندی :۱۸۳،۱۳۷۶)اندکی بعد زیاده خواهیهای روسیه در مورد بغازهای ترکیه و جنگ داخلی یونان در نهایت امریکا را به حمایت از اروپا واداشت و به ایجاد پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) دست زد، تا با حضور نظامی خود در اروپا، وضعیت سیاسی آنجا را تثبیت کند. همزمان با تشکیل پیمان آتلانتیک، فکر ایجاد سازمان دفاعی خاورمیانه و خاور دور نیز در محافل غربی مطرح گشت به طوری که در فوریه ۱۹۴۹ م (بهمن ۱۳۲۸ ش) نجم الدین صادق وزیر امور خارجه ترکیه اظهار داشت: «دولت متبوع او ادامه و تکمیل سیستم دفاعی آتلانتیک را از طریق یک پیمان مشابه در خاورمیانه مورد مطالعه قرار داده است» (ازغندی :۱۸۳،۱۳۷۶).
چندی بعد کنستانتین تسالداریس وزیر امور خارجه یونان تأیید کرد و گفت با انعقاد پیمان دفاعی بین ترکیه، یونان، مصر، عراق، لبنان، عربستان سعودی، اردن، ایران و پاکستان موافق است. این توافق که با ارسال اسلحه و جنگ افزارهای مدرن به عراق و مصر و اردن و ترکیه کامل شد، در ۲۵ مه ۱۹۵۰ م منجر به اعلامیه مشترک انگلیس و امریکا گردید که در آن اعلامیه سه دولت انگلیس و امریکا و فرانسه، ایجاد پیمان دفاعی خاورمیانه را مد نظر قرار داده بودند. آنان در اکتبر سال ۱۹۵۱ م (مهر ۱۳۳۰ ش) در پایان کنفرانس آنکارا تأسیس فرماندهی نظامی خاورمیانه را مفید دانستند و یادداشتهایی به کشورهای خاورمیانه ارسال کردند و آنان را برای شرکت در یک پیمان منطقهای تشویق کردند، اما از ارسال یادداشت به دولت ایران خودداری ورزیدند، زیرا در آن هنگام اختلاف ایران و انگلیس بر سر مسئله نفت به اوج خود رسیده بود و اصولاً شرکت در پیمانهای نظامی با سیاست موازنۀ منفی حکومت دکتر مصدق تطبیق نداشت.
دولت مصر نیز به عنوان واکنش به این یادداشت قرارداد ۱۹۳۶ م خود را با انگلستان به صورت یک جانبه لغو کرد. دولت شوروی هم یادداشت شدید اللحنی برای دول غربی و هشدارهایی به دولتهای خاورمیانه داد و آنان را از مشارکت در دسته بندیهای نظامی ضد شوروی بر حذر داشت(عاقلی :۱۳۷۵،۸۳۵)
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ش و سقوط دولت ملی دکتر مصدق، جان فاستر دالاس وزیر خارجه امریکا و آنتونی ایدن وزیر خارجه انگلیس تلاش برای تأسیس سازمان دفاعی خاورمیانه را که میبایست مکمل پیمان آتلانتیک شمالی باشد از سر گرفتند.
آغاز گفتگوهای الحاق رسمی ایران به پیمان بغداد (سنتو) همزمان با صدارت حسین علاء بود. فاستر دالاس دوست قدیمی علاء در زمان سفارتش در امریکا، که به تازگی به وزارت امور خارجه امریکا رسیده بود، در یک دیدار رسمی در ایران، از الحاق ایران به پیمان اظهار خوشوقتی کرد و علاء نیز متذکر شد که حضور دولت امریکا در این پیمان و دوستی با امریکا، ایران را در برابر خطر کمونیسم حفظ خواهد کرد.
در نهایت ایران در ۳۰ مهر ۱۳۳۴ ش (۲۲ اکتبر ۱۹۵۵ م) به پیمان بغداد ملحق شد، اما دولت امریکا به چند دلیل از شرکت در این پیمان خودداری ورزید و فقط به شراکت در کمیتههای نظامی اکتفا نمود،(شمیم :۱۳۷۸،۱۵۳)
چرا که نمیخواست مصر را از خود برنجاند و از همه مهمتر این که در آن تاریخ هنوز خاورمیانه تحت نفوذ اختصاصی انگلستان بود و این کشور مایل بود خود سرپرستی پیمان بغداد را بر عهده داشته باشد(عاقلی:۱۳۷۵،۸۳۶)
۴-۳-۱-۱-۱) تشکیلات سازمان پیمان مرکزی
سازمان پیمان مرکزی، سنتو، سازمان دفاعی دسته جمعی کشورهای ترکیه، ایران، پاکستان و انگلستان بود که امنیت مشترک منطقه را در مقابله با گسترش کمونیسم بر عهده داشت. امریکا با دادن بودجهای برابر دولت انگلیس بدون عضویت، بر اغلب کمیتهها نظارت میکرد.
این سازمان شامل شورای مرکزی بود که سالی یک بار در پایتخت یکی از کشورهای عضو به ریاست نخست وزیر یا وزیر امور خارجه متبوع برگزار میگردید و به امور مختلف این پیمان رسیدگی مینمود. البته این شورا دارای شورای معاونین بود که هر دو هفته یک بار در مرکز دبیرخانه سنتو در آنکارا و از سفرای کشورهای عضو و سفیر کبیر امریکا و انگلیس تشکیل میشد.
شورای عالی یا شورای مرکزی شامل چهار کمیته اصلی: نظامی، اقتصادی، بهداشت، کشاورزی، ضد خرابکاری و روابط تشکیل میگردید و هدف همه این کمیتهها تقویت بخش نظامی و تسهیل فعالیت آنها بود. دبیرخانهای نیز وجود داشت که وظیفه حفظ و ارتباط با سایر سازمانهای بین المللی را بر عهده داشت و این پست تنها در خدمت ایران بود و عباسعلی خلعتبری عهده دار این مقام بود. با این تشکیلات انگلستان و امریکا کلیه فعالیتهای حیاتی منطقه را در دست گرفته بودند و بر حوزه وسیعی از خاورمیانه نظارت میکردند.
۴-۳-۱-۱-۲) عکس العمل عمومی مردم در خاورمیانه در مقابل پیمان سنتو
در بین مردم ایران این پیمان با توجه به مبارزاتی که در خلال جریان نهضت ملی نفت بر علیه انگلیس انجام شده بود، چندان خوشایند نمینمود. آزادیخواهان و وطن پرستان این اقدام را مورد نکوهش قرار دادند. از این میان نواب صفوی و جمعیت فدائیان اسلام بودند که بلافاصله در مقابل این اقدام عکس العمل نشان دادند و فوراً نقشۀ قتل حسین علاء نخست وزیر وقت را پی ریزی کردند. بدین ترتیب یکی از اعضای فدائیان اسلام به نام مظفر علی ذوالقدر مامور اجرای این نقشه شد و در روز ۲۵ آبان ۱۳۳۴ ش هنگامی که حسین علاء در مسجد شاه در مجلس ترحیم سید مصطفی کاشانی نمایندۀ مجلس و فرزند آیت الله کاشانی حضور یافت، مورد سوء قصد قرار گرفت ولی گلوله از لوله اسلحه خارج نشد و ضارب با دستۀ اسلحه محکم بر سر علاء کوبید و حسین علاء را به سختی از ناحیه سر مجروح ساخت.
حسین علاء فردای آن روز در حالی که سرش باند پیچی بود، برای شرکت در کنفرانس پیمان بغداد عازم عراق شد. (عاقلی ،۸۴۲:۱۳۷۵)فرماندار نظامی تهران همان روز دستور پیگیری فدائیان اسلام را صادر نمود و در اول آذر ۱۳۳۴ ش سید مجتبی نواب صفوی رهبر جمعیت فدائیان اسلام و اعضای اصلی آن از طرف مامورین فرماندار نظامی بازداشت گشتند(عاقلی :۱۳۷۵،۶۰) و در دادگاه نظامی دادگاهی و به اعدام محکوم گشتند. به دنبال این جریان آیت الله کاشانی مبارز نستوه، دکتر مظفر بقایی، علی زهری، حسین مکی و عبدالقدیر به اتهام شرکت در ترور رزمآرا بازداشت شدند.
آیت الله کاشانی در جریان بازرسی صریحاً اظهار نمودند که: «من مجتهد جامع الشرایط هستم و تشخیص دادم رزم آرا مهدورالدم است، لذا فرمان قتل او را صادر نمودم».(عاقلی:۱۳۷۵،۳)اندکی بعد رژیم به دلیل بحرانی بودن اوضاع؛ آیت الله کاشانی، دکتر بقایی و سایر بازداشت شدگان را آزاد نمود.
در کشور عراق نارضایتی مردم از رژیم خودکامه و عضویت در پیمان بغداد رنگ و بوی شدیدتر داشت به طوری که این نارضایتی منجر به قیام و سرانجام کودتای ۱۴ ژویه ۱۹۵۸ م (۲۳ تیر ۱۳۳۷ ش) گردید. ملک فیصل پادشاه عراق وعده زیادی از مقامات آن کشور به قتل رسیدند، رژیم سلطنتی در عراق باطل و رژیم جمهوری برقرار شد و دولت جدید عراق خروج این کشور را از پیمان بغداد اعلام نمود. این امر موجب خوشنودی روسیه گشت و لیکن پیمان بغداد منحل نشد و به نام پیمان سنتو به آنکارا منتقل گشت. (عاقلی:۱۳۷۵،۳)
۴-۳-۱-۱-۳) عکس العمل شوروی در برابر الحاق ایران به پیمان بغداد )سنتو(
دولت اتحاد جماهیر شوروی پس ازمرگ استالین سیاست همزیستی مسالمت آمیز را در پیش گرفت و به مجرد الحاق ایران به پیمان بغداد (سنتو) سه یادداشت اعتراض آمیز پی در پی به ایران فرستاد، چرا که کلاً یکی از اصول سیاست خارجی شوروی مخالفت شدید با هر نوع گروه بندی ضد کمونیستی بود. (میرفندرسکی:۱۳۸۲،۸۵)
دولت ایران جوابیهای به این سه یادداشت اعتراض آمیز داد. طی یادداشت رسمی به دولت شوروی اطمینان داد که به هیج کشوری اجازه تأسیس پایگاه پرتاب موشک در خاک ایران داده نخواهد شد و این پیمان تنها یک پیمان دفاعی میباشد. (میرفندرسکی:۱۳۸۲،۸۶) بدین ترتیب دولت شوروی نمایندگانی برای مذاکره و عقد یک پیمان همکاری عدم تجاوز به ایران فرستاد و سرانجام مذاکرات مذکور در ۱۱ آذر ۱۳۳۳ به امضای موافقتنامه حل مسائل مرزی ایران و شوروی انجامید. و به دنبال آن تکلیف ۲۵۰۰ کیلومتر مرز مشترک بین دو کشور روشن و طلاهای ایران مسترد شد. (مهدوی:۱۳۷۸،۲۴۲)
۴-۳-۱-۱-۴) تغییرات در سیستم دفاعی کشور
پس از الحاق ایران به پیمان بغداد، چون تجهیزات و جهازات جنگی کشورهای عضو پیمان میبایست یکسان میشد، تغییرات دامنه داری در ارتش ایران داده شد و سازمان جدیدی تحت نظر و مشورت مستشاران نظامی امریکایی پی ریزی گردید. تشکیلات ارتش ایران تغییر کرد و پنج سپاه به جای لشکرهای سابق ایجاد گشت، به طوری که به جای ستاد ارتش، ستادهای نیروی زمینی و هوایی و ستاد کل تشکیل گردید و کلیه کشورهای عضو موظف شدند که در ارتش جدید از اسلحه و سلاحها و مهمات امریکایی استفاده نمایند. دولت امریکا جهت دستیابی دول فوق به این تشکیلات طی چند دوره، کمکهای بلاعوض و وامهای گران قیمت در اختیار ایران نهاد(عاقلی :۱۳۷۵،۶۰)
بدین ترتیب در اول شهریور ۱۳۳۴ ش ستاد ارتش ایران با سازمان جدیدی که مقتبس از سازمان نظامی امریکا بود آغاز به کار کرد. سپهبد عبدالله هدایت به ریاست ستاد مشترک و سرلشکر هدایت گیلانشاه به ریاست ستاد هوایی منصوب شدند. سرلشکر میرجلالی معاونت ستاد مشترک و سرلشکر احمد وثوق سمت وزارت جنگ را بر عهده گرفتند. در پانزدهم همان ماه در ستاد ارتش ادارهای به نام اطلاعات تشکیل شد. این اداره همه روزه اخبار محرمانه نیروهای سه گانه را جمع آوری و تسلیم رئیس ستاد مینمود. به دنبال این تغییرات امریکا در ۲ تیر ۱۳۳۵ ش چهار هواپیمای جت و در ۳۰ تیر سی عرّاده توپ نود میلی متری از محل کمکهای نظامی امریکا به ایران داد و به کشورهای عضو پیمان سنتو وعده ارسال کمکهای نظامی داد(عاقلی :۱۳۷۵،۶۹)
۴-۳-۱-۱-۵) ماهیت پیمان سنتو
پیمان سنتو گرچه در ظاهر یک پیمان دفاعی مشترک بین کشورهای خاورمیانه بود ولی در واقع در راستای اهداف استعماری انگلستان در خاورمیانه قرار داشت، به طوری که خط دفاعی ایران در مقابل تهاجم احتمالی شوروی مانند تقسیم بندیهای پیشین دول استعماری در سالهای ۱۹۰۷ و ۱۹۱۱ م، کوههای زاگرس در نظر گرفته شده بود، امری که از همان ابتدا مورد اعتراض ایران قرار داشت(سنجر:۱۳۷۵،۱۸۰). بدیهی است که هدف اصلی این تقسیم بندی حفظ چاه ها و ذخائر نفتی خاورمیانه و ایران بود که در تسلط انگلیس و امریکا قرارداشت. بدین ترتیب مشخص بود که این پیمان و فعالیت گروه های مختلف آن تنها در راستای اهداف استعماری دول خارجی قرار داشت و در عمل ضامن استقلال و تمامیت ایران نبود. فریدون سنجر یکی از نمایندگان ایران درباره این پیمان در خاطرات خود مینویسد:
در همان هفته اول ورودم به ستاد نظامی پیمان در بغداد متوجه شدم که این پیمان قبل از هر چیز و بیش از هر چیز، یک سازمان سیاسی تبلیغاتی است و کار آن بیشتر تشکیل کنفرانسها و شوراهای ماهیانه و شش ماهه و سالیانه با عکس و تفضیلات و برگزاری میهمانیهای شبانه و کوکتل پارتیها است. البته برای خالی نبودن عریضه یکی دو سه پرونده به نام طرح هم تهیه شده بود که بیشتر شامل اطلاعاتی ناقص از قدرت نظامی و گسترش نیروهای سه گانه شوروی بود. غیر از اینها پرونده به درد بخوری که به عنوان طرح دفاعی شود آن را روی نقشه پیاده کرد، ارائه نمیکرد و معلوم نبود که نیروهای عضو پیمان روی کدام خط دفاعی گسترش پیدا میکنند و عملیات خود را به چه ترتیب با هم هماهنگ خواهند کرد. حتی از نظر تعیین یک خط دفاعی کلی هم از ابتدا اختلافات شدید وجود داشت(سنجر:۱۳۷۰،۱۸۱).
به دنبال کشف چاه نفت البرز در نزدیکی قم در تاریخ ۱۳۳۵ ش که در نهایت توسط متخصصین امریکایی به بهرهبرداری رسید، منطقه البرز نیز منطقه نظامی اعلام شد و دو گردان سرباز به فرماندهی سرلشکر آریانا به محافظت در آن پرداختند. از این به بعد پیمان سنتو سلسله جبال البرز را جهت دفاع و مقاومت در برابر حمله احتمالی شوروی مد نظر قرار داد.
پیمان سنتو پس از جریان جنگهای هند و پاکستان و تأسیس کشور بنگلادش سست شد. تبلیغات شوروی نیز بر علیه این پیمان بسیار کارساز بود. با خروج نیروهای انگلیسی از مناطق واقع در شرق سوئز از جمله خلیج فارس در آذر ۱۳۵۰ ش، یک بار دیگر توجه همگان به پیمان سنتو جلب شد. اندکی بعد نیکسون رئیس جمهور امریکا اعلام نمود که از این به بعد کشورهای منطقه میبایست خودشان مسئولیت امنیت و دفاع از خود را بر عهده بگیرند. بدین ترتیب زوال پیمان سنتو نمایان شد. دولت ایران یک ماه پس از پیروزی انقلاب در ۲۱ اسفند ۱۳۵۷ ش پس از ۲۳ سال از پیمان سنتو خارج گردید. پیمان سنتو در فروردین ماه ۱۳۵۸ ش رسماً منحل گشت(عاقلی :۱۳۷۵،۸۳۷)
۴-۳-۱-۲) تغییر ماهیت پیمان سنتو به پیمان عمران منطقهای RCD [۴۲] سال ۱۹۶۴
۳۰ تیر ۱۳۴۳ در پی ملاقات دو روزه سران سه کشور ترکیه، ایران و پاکستان، در استانبول «پیمان عمران منطقهای «آر.سی.دی» شکل گرفت.
هدف از انعقاد این پیمان تقویت همکاریهای اقتصادی میان این سه کشور اعلام شد. چهارچوب روابطی را که در پیمان عمران منطقهای پیشبینی شده بود میتوان از متن قطعنامه ۱۱ مادهای اجلاس سران در استانبول به دست آورد. مواد این قطعنامه به اختصار چنین است:
۱- ایجاد مبادله آزاد یا آزادتر کالاها به وسیله انعقاد قراردادهای بازرگانی.
۲-برقراری همکاری بیشتر بین اتاقهای بازرگانی و ایجاد اتاقهای بازرگانی مشترک.
۳ -تنظیم و اجرای برنامههای مختلفی که به منظور تأمین منافع اقتصادی مشترک طرح میگردد.
۴ -تقلیل نرخهای پستی بین سه کشور به میزان تعرفههای داخلی.
۵ -بهبود خطوط حمل و نقل هوایی داخل منطقه و ایجاد یک خط هوایی بینالمللی مجهز بین سه کشور که توانایی رقابت با سایر خطوط هوایی جهان را داشته باشد.
۶ -مطالعه درباره امکانات تأمین یک همکاری نزدیک در امر کشتیرانی از جمله تأسیس یک خط مشترک دریایی و یا تشکیل یک کنفرانس کشتیرانی منطقهای.
۷ -انعقاد قراردادی به منظور توسعه جهانگردی در منطقه.
۸ -انجام مطالعات و بررسیهای لازم برای ساختمان و بهبود وضع ارتباطی راه و راهآهن بین سه کشور.
۹ -لغو تشریفات مربوط به روادید عبور بین سه کشور به منظور تسهیل در امر مسافرت.
۱۰ -کمک و معاضدت فنی از راه اعزام کارشناس و ایجاد تسهیلات مربوط به آموزش و پرورش کادرهای فنی.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-16] [ 06:45:00 ق.ظ ]
|