بحث و نتیجه گیری
در این فصل با توجه به نتایج حاصله از داده‌ها و اطلاعات بدست آمده و تحلیل شده در فصل چهار، به صورت اجمالی نتایج حاصله را مورد بررسی و قضاوت قرار می دهیم. ابتدا سعی می‌کنیم نتایج توصیفی حاصل از بررسی‌های توصیفی و سپس نتایج بدست آمده از سئوالات پژوهشی را ارائه کرده و در ادامه بحث و بررسی به مقایسه نتایج بدست آمده توسط محققین دیگر پرداخته می‌شود. در نهایت محدودیتهای تحقیق مشخص شده و پیشنهادهایی برای مسئولان و دست اندرکاران نظام مهم آموزش و پرورش ارائه می‌گردد.
پایان نامه
۱.۵. نتیجه گیری
از تجزیه و تحلیل اطلاعات توصیفی نتایج زیر بدست آمد:
ـ در این پژوهش ۱۰۰ درصد دانش‌آموزان دردوره دوم متوسطه مشغول به تحصیل بودند.
- ۵۰ درصد از دانش‌آموزان شرکت کننده در این پژوهش ,ورزشکار و۵۰ درصد از دانش‌آموزان شرکت کننده غیر ورزشکار می‌باشند.
ـ از ۵۰ درصد از دانش‌آموزان ورزشکار شرکت کننده در این پژوهش، ۲۵درصد دختر و ۲۵درصد پسر و از ۵۰ درصد دانش‌آموزان غیر ورزشکار شرکت کننده در این پژوهش ۲۵درصد پسر و ۲۵درصد دختر بودند.
دانش‌آموزان دختر ورزشکار در متغیر‌های اهداف پیشرفت، ارزش تکلیف و باورهای هوشی نسبت به دانش‌آموزان پسر ورزشکار نمره بالایی کسب کردند و دانش‌آموزان پسر ورزشکار در متغییر تلاش نسبت به دانش‌آموزان دختر ورزشکار بیشترین نمره را بدست آوردند، این نتیجه بیانگر این است که دانش‌آموزان پسر ورزشکار برای رسیدن به عملکرد بهتر بیشتر تلاش می‌کنند.
دانش‌آموزان ورزشکار در کلیه ی متغیرهای اهداف پیشرفت، باورهای هوشی، تلاش، ارزش تکلیف نمره ی بالایی نسبت به دانش‌آموزان غیر ورزشکار کسب نموده اند. (با توجه به میانگین ها)
دانش‌آموزان ورزشکار و غیرورزشکار در اهداف پیشرفت با یکدیگر تفاوت معنی‌داری دارند و اهداف پیشرفت ورزشکاران بیشتر از غیرورزشکاران است.. در تحقیق که توسط اسپینک و رابرتز(بهرام و همکاران،۱۳۸۲) بیان شد، این فرضیه تأیید شده است و بیان شده است که ورزشکاران جوان هم اهداف تبحری و هم اهداف عملکردی را انتخاب می‌کنند، و اهداف پیشرفت بالایی دارند. در تحقیق دیگر که توسط نریمانی و همکاران(۱۳۸۴) انجام گردیده است، بیان شده است که دانش‌آموزان ورزشکار در پیشرفت تحصیلی، مهارتهای اجتماعی، سبک‌های تفکر از غیرورزشکاران بالاتر هستند که با نظریه اهداف پیشرفت مطابقت دارد. در تحقیق حجازی وهمکاران (۱۳۸۸) انجام گرفته بیان شد دانش‌آموزانی که برای تکلیف خود ارزش بالایی قائل هستند وبرای رسیدن به اهداف خود تلاش می‌کنند بیشتر اهداف تبحری را انتخاب کرده واهداف پیشرفت بالایی دارند. فرضیه ی مورد نظر با تحقیقات فوق همسو می‌باشد.علت همسویی می‌تواند به این دلیل باشد که جامعه و نمونه آماری تقریبا مشابه هم انتخاب شده است.
همچنین نتایج تحقیق (بهرام و شیفیع زاده،۱۳۸۴) نشان داد که مهم‌ترین دلایل شرکت دانش‌آموزان در فعالیتهای بدنی، پیشرفت/مقام طلبی/ مهارت/ آمادگی/ افراد مهم/ گروه گرایی/ کسب شادی و…… بود و همچنین نتایج ضریب همبستگی پیرسون این تحقیق نشان داد که بین هدف گرایی و توانایی درک شده با عوامل انگیزش شرکت رابطه معنی‌داری وجود دارد. برای افراد وظیفه گرا، عوامل انگیزش درونی و برای افراد خودگرا، عوامل انگیزش بیرونی مهم تر هستند که نتایج این تحقیق با نظریه اهداف پیشرفت مطابقت دارد و کاربرد آن در ورزش جوانان از لحاظ توجه به نیازهای انگیزشی آنان در محیط‌های آموزشی می‌باشد.نتایج تحقیق الیوت و مک گریگور(۲۰۰۱، حجازی، ۱۳۸۷) رابطه میان اهداف تبحری (یکی از ابعاد اهداف پیشرفت است) با پیشرفت تحصیلی را تایید نکرد. که با نتیجه تحقیق فوق غیر همسو می‌باشد. همچنین پژوهش‌های ولترز و همکاران(۱۹۹۶) و پنتریچ(۲۰۰۰) نیز رابطه بین اهداف پیشرفت (رویکرد – عملکرد)را با پیشرفت تحصیلی تایید نکرد. که با نتیجه فوق غیر همسو می‌باشد.
نتیجه مهمی که از فرضیه اول می‌توان استنباط نمود این است که توجه به نیاز‌های انگیزشی دانش‌آموزان در محیط‌های آموزشی مخصوصا مدارس می‌تواند در جهت گیری هدفی و تعیین نوع اهداف پیشرفت دانش‌آموزان موثر باشد ایجاد فضا‌های انگیزشی وظیفه گرا می‌تواند نقش به سزایی در تعیین اهداف تبحری و اهداف عملکردی ایفا نماید. زمانی که دانش‌آموزان چنین اهدافی را انتخاب نمودند می‌توانند عملکرد بالایی هم در زمینه تحصیل و هم در زمینه ورزش داشته باشند
ـ بین دانش‌آموزان ورزشکار و غیرورزشکار درباورهای هوشی تفاوت معنی‌داری وجود دارد. در تحقیق (حجازی و همکاران، ۱۳۸۵) بیان شده است که دانش‌آموزان دارای باور هوشی افزایشی، اهداف تبحری و ماهر شدن در ورزش و فعالیتهای ورزشی را انتخاب می‌کنند و این دانش‌آموزان از عملکرد ورزشی بالایی برخوردار هستند و در نهایت می‌توانند فعالیتهای ورزشی را ادامه داده و ورزشکار شوند و دانش‌آموزان دارای مهارت و عملکرد پایین، باور هوشی ذاتی و اهداف اجتناب ـ عملکرد را اتنخاب می‌کنند در نتیجه هیچ علاقه‌ای به ورزش و فعالیتهای بدنی نشان نمی‌دهند. تحقیق جمشیدی وهمکاران (۱۳۹۲) نیز نشان داد که باورهای هوشی افزایشی در دانش‌آموزان ورزشکار بیشتر از دانش‌آموزان غیر ورزشکار بوده که این مسئله منجر به تلاش بیشتر برای رسیدن به عملکرد ورزشی بهتر می‌باشد. تحقیقات فوق فرضیه ی مورد نظر را تایید می‌کند. تحقیق استپیک و گرالینسکی (۱۹۹۶) نیز فرضیه ی مورد نظر را تایید می‌کند.
ـ بین دانش‌آموزان ورزشکار و غیرورزشکار در ارزش تکلیف تفاوت معنی‌داری وجود دارد. ارزش تکلیف ورزشکاران بیشتر از غیرورزشکاران است. تحقیق (نیکوکار،۱۳۷۵)، نشان داد که دانش‌آموزان ورزشکار به تکالیف ارائه شده از طرف مدرسه ارزش بیشتری قائل هستند که با فرضیه مورد نظر همسویی دارد. تحقیق(حجازی و همکاران، ۱۳۸۵)نشان داد که دانش‌آموزان دارای عملکرد ورزشی بالا به تکالیف تعیین شده در درس ورزش و تربیت بدنی ارزش و اهمیت بالایی قائل هستند که بیانگر ارزش تکلیف بالا در دانش‌آموزان مذکور می‌باشد که با فرضیه فوق همسویی دارد. این فرضیه با مفروضه‌های رویکرد شناختی – اجتماعی دوئک(۲۰۰۰) ونتایج تحقیقات استیپک و گرالینسکی (۱۹۹۶) همخوان است.
ـ بین دانش‌آموزان ورزشکار و غیرورزشکار در تلاش تفاوت معنی‌داری وجود دارد و تلاش در دانش‌آموزان ورزشکار بیشتر از دانش‌آموزان غیرورزشکار است. در تحقیق (حجازی و همکاران،۱۳۸۵)، نتیجه گرفته شده است که دانش‌آموزان دارای عملکرد ورزشی بالا، برای رسیدن به اهداف خود تلاش بیشتری می‌کنند که با فرضیه مورد نظر همسویی دارد. تحقیق(حجازی و همکاران، ۱۳۸۷)، نشان داد که تلاش، با اهداف تبحری، باورهای هوشی افزایشی، و راهبردهای شناختی عمیق، باعث پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان می‌شود که با فرضیه فوق مطابقت دارد. تحقیق(نیکوکار،۱۳۷۵) نیز فرضیه فوق را تأیید می‌کند که دانش‌آموزان ورزشکار برای پیشرفت تحصیلی تلاش بیشتری می‌کند، تحقیق(نریمانی و همکاران،۱۳۸۴)، نشان داد که دانش‌آموزان ورزشکار، رشته‌های انفرادی (وظیفه گرایی) برای پیشرفت تحصیلی تلاش بیشتری به خرج می‌دهند که با فرضیه فوق همسویی دارد.تحقیق حجازی و همکاران (۱۳۸۸) نشان داد از میان متغیرهای درونزا، تلاش بیشترین اثر مستقیم ومثبت را بر پیشرفت تحصیلی داشت که با فرضیه فوق همسو می‌باشد.نتایج تحقیق جمشیدی و همکاران(۲۰۱۲) نشان داد که دانش‌آموزان ورزشکار برای رسیدن به عملکرد ورزشی بالا تلاش بیشتری به خرج می‌دهند. که با فرضیه فوق همسو می‌باشد. در مبانی نظری این تحقیق بیان شده است زمانی که تکالیف برای دانش‌آموزان مهم بوده و از اهمیت کافی بر خوردار باشد دانش‌آموزان نسبت به یادگیری تکالیف علاقه نشان داده و برای انجام آن تلاش خواهند کرد. نتیجه استنباط شده از این فرضیه این موضوع را تایید می‌کند دانش‌آموزان ورزشکار از جمله دانش‌آموزانی هستند که به تکالیفی که علاقه نشان می‌دهند برای انجام آنها تلاش می‌کنند همچنین دانش‌آموزان ورزشکار رشته‌های انفرادی به دلیل اینکه در فضا‌های انگیزشی وظیفه گرا تعلیم می‌بینند نسبت به بقیه ورزشکاران تلاش و پشتکار بیشتری برای موفقیت دارند.
ـ بین دانش‌آموزان دختر و پسر ورزشکار در اهداف پیشرفت تفاوت معنی‌داری وجود ندارد . «تحقیقی که نزدیک با موضوع فرضیه مورد نظر باشد، یافت نشد. » اما از نتایج این تحقیق می‌توان چنین استنباط کرد که کارکردهای ورزش وفعالیت بدنی در رابط با متغیرهای شناختی – انگیزشی (اهداف پیشرفت) مستقل از جنسیت می‌باشد به عبارت دیگر هر دو جنسیت یعنی پسر و دختر نگرش مثبتی نسبت به متغیر اهداف پیشرفت دارند. تاثیر ورزش وفعالیت بدنی در متغیرا‌هداف پیشرفت دختران و پسران یکسان بوده و تفاوت معنی‌داری ندارند.
ـ بین دانش‌آموزان دختر و پسر ورزشکار در باورهای هوشی تفاوت معنی‌داری وجود ندارد. «تحقیقی که نزدیک با موضوع فرضیه مورد نظر باشد، یافت نشد. » اما از نتایج این تحقیق می‌توان چنین استنباط کرد که کارکردهای ورزش وفعالیت بدنی در رابط با متغیرهای شناختی – انگیزشی مستقل از جنسیت می‌باشد به عبارت دیگر تاثیر ورزش وفعالیت بدنی در متغیر‌های شناختی – انگیزشی دختران و پسران یکسان بوده و تفاوت معنی‌داری ندارند.
ـ بین دانش‌آموزان دختر و پسر ورزشکار در ارزش تکلیف تفاوت معنی‌داری وجود ندارد.
« تحقیقی در این زمینه یافت نشده است». اما از نتایج این تحقیق می‌توان چنین استنباط کرد که کارکردهای ورزش وفعالیت بدنی در رابط با متغیرهای شناختی – انگیزشی مستقل از جنسیت می‌باشد به عبارت دیگر تاثیر ورزش وفعالیت بدنی در متغیر‌های شناختی – انگیزشی دختران و پسران یکسان بوده و تفاوت معنی‌داری ندارند.
ـ بین دانش‌آموزان دختر و پسر ورزشکار در تلاش تفاوت معنی‌داری وجود ندارد. « تحقیقی در این زمینه یافت نشده است». اما از نتایج این تحقیق می‌توان چنین استنباط کرد که کارکردهای ورزش وفعالیت بدنی در رابط با متغیرهای شناختی – انگیزشی مستقل از جنسیت می‌باشد به عبارت دیگر تاثیر ورزش وفعالیت بدنی در متغیر‌های شناختی – انگیزشی مخصوصا در تلاش، دختران و پسران یکسان بوده و تفاوت معنی‌داری ندارند.
به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که متغیرهای شناختی- انگیزشی در بین دانش آموزان ورزشکار و غیر ورزشکار تفاوت معنی دار وجود دارد. همچنین متغیرهای مذکور در بین دانش‌آموزان ورزشکار پسر و دختر تفاوت معنی‌داری وجود ندارد. می‌توان نتیجه گرفت که اولا شرکت در فعالیتهای ورزشی به بهبود متغیرهای شناختی – انگیزشی (اهداف پیشرفت، باورهای هوشی، ارزش تکلیف و تلاش) دانش‌آموزان منجر می‌شود. با عنایت به اینکه متغیرهای ذکر شده حاوی مضامینی نظیرتلاش برای بهترین عملکرد، غلبه بر ناکامی‌ها و شکست‌های گذشته، جذاب بودن ماهیت تکلیف و… می‌باشد. بعنوان شاخص‌های شهروند کارآمد به حساب می‌آیند می‌توان از ورزش به عنوان ابزاری موثر برای تربیت افراد پرتلاش و مسولیت پذیر استفاده نمود.
ثانیا کارکردها و تاثیرات فوق الذکر مستقل از متغیر جنسیت بوده ودر مورد دختران و پسران ورزشکار و غیر ورزشکار مشابه هم می‌باشد
۲.۵. پیشنهادات
در راستای نتایج بدست آمده از تحقیق، می‌توان پیشنهاد‌های زیر را در جهت اصلاح برنامه‌های درس تربیت بدنی در مدارس و ایجاد فضاهای انگیزشی مناسب برای ورزش مدارس، به مسولان و مدیران آموزش و پرورش ارائه داد:
۱.۲.۵. پیشنهادات برخاسته از تحقیق
۱)مسئولان آموزش وپرورش در کنار ارائه برنامه‌های درسی، به بخش تربیت بدنی دانش‌آموزان توجه ویژه وخاصی داشته باشند. وساختار محیط آموزشی را به گونه‌ای طراحی کنند که به شکل گیری باور هوشی افزایشی در دانش‌آموزان منجر شود.و نظر به نقش اهداف تبحری در افزایش پیشرفت تحصیلی و عملکرد ورزشی دست اندر کاران تعلیم و تربیت باید عواملی را که به پذیرش اهداف تبحری از سوی دانش‌آموزان منجر می‌شود شناسایی کند ومدنظر قرار دهند همینطور که بیان شد دانش‌آموزان عضو تیم‌های ورزشی ودرسه اهداف پیشرفت، تلاش، وارزش تکلیف بالایی نسبت به بقیه دانش‌آموزان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...