- آیا شکل و شمایل ظاهری شهر(نمای ساختمان­ها/ شکل کوچه­ها و خیابان­ها/ پارک­ها/ پاکیزگی معابر) و امکانات و خدمات شهری(خدمات آموزشی/ درمانی/ ورزشی/ فرهنگی/ تفریحی/ حمل و نقل) در ادامه زندگی­تان در اینجا تاثیری دارد؟
بیش­تر شرکت­ کنندگان بیان داشتند که در نسیم­شهر ظاهر اکثر ساختمان­ها فرسوده و قدیمی، شکل کوچه و خیابان­ها نامناسب، تعداد پارک­های محلی ناکافی و خیلی از محله­ها(جوی­ها، کوچه­های تنگ، بازارچه­ها و…) نیز از نظافت و پاکیزگی لازم برخوردار نیستند. از نظر بیش­تر آنها، نسیم­شهر از لحاظ خدمات(درمانی، آموزشی، تفریحی و فرهنگی) با کمبود مواجه است، اما خدمات تجاری و حمل و نقل عمومی نسبتاً کافی و متناسب با نیاز ساکنین می­باشد. بیش­تر شرکت­ کنندگان بیان داشتند گرچه به نظر آنها نسیم­شهر از لحاظ این ویژگی­ها چندان وضعیت مطلوبی ندارد، اما عوامل دیگری چون(ساختن تدریجی نسیم­شهر به دست خودشان، نزدیکی به اقوام و خانواده، شناخت هم­محله­ای­ها و اعتماد میان آنها، ترس از ترک نسیم­شهر و تجربه مکان دیگر برای زندگی و…) تاثیر بسیاری بر ماندگاری آنان در این شهر دارد. یکی از شرکت­ کنندگان بیان داشت که وضعیت درمانگاه­ها، کوچه­ها و خیابان­ها، ساختمان­ها و … بالاخره درست می­ شود، اما مهم این است که تنها نیستیم و اگر مشکلی پیش بیاید، دلمان به بقیه گرم است.
دانلود پروژه
- با توجه به مضامین استخراج شده از بحث­های گروهی متمرکز انجام گرفته در نسیم­شهر، می­توان بیان کرد که عامل سرمایه اجتماعی، مهم­ترین عامل در ایجاد حس تعلق به مکان در نسیم­شهر است. شکل­ گیری نسیم­شهر به عنوان یک اسکان غیررسمی به دست خود ساکنین؛ وجود روابط قوی و گسترده ساکنین نسیم­شهر با خانواده، اقوام، آشنایان، هم­محله­ای و همسایه­ها؛ قرارگیری در شبکه ­های اجتماعی وابسته به قومیت و مبدا مهاجرت؛ هم­زبانی بخش عمده­ای از ساکنین و… به عنوان عناصر شکل­دهنده سرمایه اجتماعی نسبت به سایر عوامل بررسی شده در پژوهش حاضر، تاثیر بیشتری بر شکل­ گیری تعلق مکانی ساکنین داشته است. با توجه به نتایج حاصل از پیمایش نیز می­توان گفت که در کنار طولانی بودن مدت زمان سکونت، عامل تعیین­کننده و اصلی در شکل­ گیری حس تعلق مکانی ساکنین نسیم­شهر، سرمایه اجتماعی است و تاثیر آن نسبت به سایر عوامل بررسی شده در تحقیق حاضر بر حس تعلق مکانی ساکنین نسیم­شهر، بسیار بیش­تر می­باشد.
فصل ۵
نتیجه ­گیری و پیشنهادات
۱- ۵ نتیجه ­گیری
با توجه به اینکه هدف تحقیق حاضر، بررسی و مقایسه عوامل مؤثر بر حس تعلق مکانی میان ساکنین شهر جدید پرند(اسکان رسمی) و ساکنین نسیم­شهر(اسکان غیررسمی) عنوان شده است. در مبانی نظری تحقیق، مفهوم حس تعلق مکانی از نقطه نظر افراد مختلف تعریف و نظریه­ های مرتبط با آن در دو رویکرد روانشناسی­محیطی و پدیدارشناسی مطرح شد. همچنین ابعاد حس تعلق مکانی مشخص و ابعاد عاطفی، شناختی و رفتاری مبنای بررسی و شناخت حس تعلق مکانی در نمونه­های موردِ مطالعه قرار گرفت. سپس به منظور بررسی و مقایسه عوامل مؤثر بر ایجاد حس تعلق مکانی در میان ساکنین شهرجدیدپرند و نسیم­شهر؛ عوامل سرمایه­اجتماعی، سرمایه­فرهنگی، نگرش به ویژگی­های فضایی- کالبدی، مدت زمان سکونت، ویژگی­های فردی و تاثیر آنها بر حس­تعلق­مکانی در هر دو نوع اسکان مبنای مطالعه و سنجش با بهره گرفتن از روش ترکیبی(پیمایش در زمره روش­های کمّی و بحث گروهی متمرکز در زمره روش­های کیفی، به عنوان یک روش تکمیلی پس از پیمایش) قرار گرفت.
در ذیل نتایج و تحلیل فرضیات تحقیق در نمونه­های مورد مطالعه(شهرجدیدپرند و نسیم­شهر) بر اساس جمع­بندی یافته­های حاصل از روش پیمایش و بحث گروهی متمرکز با تاکید بر مفاهیم مطرح شده در مبانی و چارچوب نظری، بیان می­ شود:
فرضیه اول: به نظر می­رسد بین سرمایه اجتماعی و حس­ تعلق ­مکانی ساکنین شهر جدید پرند/ نسیم­شهر رابطه معناداری وجود دارد.
نتایج حاصل از پیمایش نشان­دهنده همبستگی بالا و مستقیم بین این دو متغیر در شهر جدید پرند و نسیم­شهر است - نتایج حاصل از بحث گروهی متمرکز نیز گویای همین امر است- با این تفاوت که میانگین حس تعلق مکانی(۶۸/۳۳) و سرمایه اجتماعی(۳۷/۲۶) در ساکنین شهر جدید پرند نسبت به میانگین حس تعلق مکانی(۶۷/۴۱) و سرمایه اجتماعی(۳/۳۵) در ساکنین نسیم­شهر، پایین­تر می­باشد.
- پایین­تر بودن سرمایه اجتماعی و به تبع آن حس تعلق مکانی در شهر جدید پرند را بر اساس نتایج حاصل از پیمایش و بحث گروهی متمرکز می­توان به شرح زیر تبیین نمود:
به نظر می­رسد با توجه به اینکه عمده جمعیت شهر جدید پرند به شکلی یکباره و به خصوص با تکمیل پروژه­ های انبوه­سازی مسکن مهر به این شهر مهاجرت کرده و در روند شکل­ گیری، ساخت و برنامه­ ریزی شهر مشارکت داده نشده و نیازهایشان چندان شناسایی و مورد توجه قرار نگرفته است، از حس تعلق مکانی و سرمایه اجتماعی کمتری نیز برخوردار می­باشند. از آنجائیکه شکل­ گیری تدریجی و مستمر شهر در طول زمان سبب ایجاد هسته­های اولیه اجتماعی، پیوندها، روابط و شبکه ­های اجتماعی می­گردد؛ مهاجرت تدریجی افراد جدید می ­تواند زمینه­ ساز گسترش و عمق این شبکه ­های اجتماعی شود، درحالیکه ورود دفعی و به یکباره جمعیت در شهر جدید پرند، فرصت ایجاد پیوندها، روابط و شبکه ­های اجتماعی را تا حد زیادی مخدوش و شکل­ گیری آن را بسیار مشکل ساخته است.
عدم شکل­ گیری شبکه ­های اجتماعی، قومی از یکسو و عدم حضور خانواده، اقوام، دوستان و آشنایان ساکنین در شهر جدید پرند از سویی دیگر، سبب کمرنگ شدن پیوندهای عاطفی، احساسی و به خصوص اجتماعی ساکنین با این شهر شده است. همچنین فقدان اماکن و فضاهای عمومی (فرهنگسرا، سرای محله و…) مبنی بر رویکرد توسعه و تعمیق شبکه ­های اجتماعی، مشارکت و اعتماد­؛ زمینه را برای تعلق عاطفی و احساسی و قرارگیری در شبکه ­های خانوادگی و اجتماعی خارج از محل سکونت(شهر جدید پرند) ایجاد کرده است که می ­تواند مانع از شکل­ گیری حلقه­های ارتباطی ساکنین و حس تعلق مکانی آنها شود.
به نظر می­رسد جمعیت شهر جدید پرند به شکلی موزائیکی و تکه­تکه در کنار هم جای گرفته­اند و افراد بدون شناخت قبلی و یا پرس و جو، بلکه از طریق ثبت­نام در طرح­ها و تعاونی­های مسکن یا به دلیل قیمت مناسب­تر زمین و مسکن در پرند نسبت به تهران به آنجا مهاجرت کرده و صاحب­خانه شده ­اند(همانطور که در نتایج حاصل از بحث گروهی متمرکز نیز خانه­دار شدن در پرند از جمله مهم­ترین دلیل شرکت­ کنندگان برای مهاجرت به این شهر بود) که این مسئله سبب شکل­ گیری همسایگی­های نامتجانسی گشته که خود زمینه­ ساز عدم برقراری روابط همسایگی، پیوندها و شبکه ­های اجتماعی و در نتیجه کاهش حس تعلق به مکان در ساکنین شهر جدید پرند شده است.
- بالاتر بودن سرمایه اجتماعی و به تبع آن حس تعلق مکانی در نسیم­شهر را بر اساس نتایج حاصل از پیمایش و بحث گروهی متمرکز می­توان به شرح زیر تبیین نمود:
شکل­ گیری نسیم­شهر در طی زمان و به صورت تدریجی، به دست خود ساکنین و با مشارکت آنها در کنار وجود شبکه ­های قومی، خانوادگی و زبانی قوی که در طی زمان شکل و گسترش یافته است، بر ایجاد و تقویت حس تعلق مکانی و سرمایه اجتماعی ساکنین نسیم­شهر اثرگذار بوده است. همچنین حضور اقوام، خویشان، دوستان و آشنایان ساکنین در نسیم­شهر؛ قرارگیری در شبکه ­های اجتماعی و قومی؛ وجود اعتماد؛ مشارکت در مراسم گروهی و خاطرات مشترک؛ زمینه­ ساز پیوندهای عاطفی و اجتماعی ساکنین با نسیم­شهر شده است. با توجه به این موضوع که شبکه ­های قوی اجتماعی از ابتدا زمینه مهاجرت افراد را به نسیم­شهر پدید آورده و اکثر هم­محله­ای­ها و همسایه­ها نیز از همشهری­های مبدا مهاجرت - غالباً آذری- هستند، می­توان بیان کرد که پیوندها و شبکه ­های خانوادگی، قومی و زبانی در نسیم­شهر بسیار پررنگ بوده و عامل مؤثری در جهت ایجاد و تقویت حس تعلق مکانی می­باشد. به عبارتی در نسیم­شهر، اغلب افراد به کمک اقوام خود که پیش­تر به این شهر آمده­اند به آنجا مهاجرت کرده، در یک محیط آشنا که نیازهایشان را برطرف و از آنها حمایت می­ کند، قرار می­گیرند و همچنین از سوی شبکه ­های بزرگتر خانوادگی و قومی نیز پشتیبانی می­شوند که مجموعه این عوامل می ­تواند سبب حس تعلق مکانی ساکنین به نسیم­شهر و نیز پایداری جمعیت در این شهر باشد.
به نظر می­رسد وجود شبکه ­های قومی، خانوادگی و زبانی در نسیم­شهر سبب شکل­ گیری مجموعه روابط و شرایطی مشابه محدوده سابق زندگی - شهر مبدا مهاجرت- شده است و این شباهت و همگنی خود می ­تواند زمینه­ ساز تمایل به حفظ نزدیکی با موضوع مورد تعلق (مکان) و شکل­ گیری حس­تعلق­مکانی در ساکنین نسیم­شهر باشد، که در بُعد رفتاری حس­تعلق­مکانی به آن پرداخته شد.
بنابراین می­توان گفت تکوین پیوندهای اجتماعی و حضور در شبکه ­های اجتماعی در مکانی معین، باعث پدیداری روح­جمعی در ساکنان آن مکان می­ شود(Coleman,1988.Putnam,1993 Bourdiue,1986). بطوریکه مکان خاص یادآور خاطرات جمعی افراد می­گردد و همین امر نوعی حس تعلق به مکان را در آنان ایجاد می­ کند. بر این اساس رابطه­ای عمیق میان حس تعلق به مکان در ساکنین و سرمایه ­اجتماعی آنان وجود دارد. تکوین پیوندهای اجتماعی مبتنی بر اعتماد در مکانی خاص تعلقات بین­فردی و تعلق فرد به مکان را افزایش می­دهد. بدینگونه پیوند محکمی بین روابط اجتماعی و مکان ایجاد این روابط برقرار می­ شود و فرد با التزام خود به مکان، سعی در حفظ این روابط دارد، زیرا این سرمایه تا اندازه­ زیادی وابسته به مکان و مکانمند است. همانطور که در ساکنین نسیم­شهر به دلیل سرمایه اجتماعی قوی، میزان تعلق مکانی نیز بالاتر است.
فرضیه دوم: به نظر می­رسد بین سرمایه فرهنگی و حس­ تعلق­ مکانی ساکنین شهر جدید پرند/ نسیم­شهر رابطه معناداری وجود دارد.
نتایج حاصل از پیمایش نشان­دهنده همبستگی متوسط به پایین و معکوس بین این دو متغیر در شهر جدید پرند و همبستگی متوسط به بالا و معکوس بین این دو متغیر در نسیم­شهر است. در شهر جدید پرند میانگین حس­ تعلق مکانی برابر(۶۸/۳۳) و سرمایه فرهنگی برابر(۵/۱۳) است و در نسیم­شهر میانگین حس تعلق مکانی برابر(۶۷/۴۱) و سرمایه فرهنگی برابر(۶۱/۹) می­باشد.
- با توجه به اینکه میانگین سرمایه فرهنگی در شهر جدید پرند اندکی بالاتر از نسیم­شهر و با اختلافی جزئی بهم نزدیک است و همبستگی متغیر حس تعلق مکانی و سرمایه فرهنگی در هر دو شهر متوسط و معکوس می­باشد، نتایج حاصل از پیمایش را می­توان به شرح زیر تبیین نمود:
یکی از عوامل دیگری که به نظر می­رسد بر حس تعلق مکانی ساکنین مؤثر باشد، سرمایه فرهنگی است و همانطور که از نتایج حاصل از فرضیات تحقیق و مبانی نظری پژوهش حاضر بر می ­آید، افراد با سطح سرمایه فرهنگی متفاوت، برداشت­های متفاوتی از مهاجرت و زندگی در مکان دارند. با توجه به اینکه افراد با سرمایه فرهنگی بالاتر، حس تعلق مکانی کمتری به شهر جدید پرند یا نسیم­شهر داشتند، می­توان گفت که به نظر می­رسد ساکنین دارای سرمایه فرهنگی بالاتر، سکونت در شهر جدید پرند یا نسیم­شهر را به نوعی یک تحرک اجتماعی رو به پائین برای خود تلقی می­ کنند. به عبارتی افرادی که سطح سرمایه فرهنگی بالاتری دارند(مطالعه بیشتر؛ استفاده بیشتر از اینترنت؛ تحصیلات بالاتر؛ اطلاعات گسترده­تر؛ و تجربه مکان­ها و محیط­هایی با خدمات و امکانات بیشتر)، از یک سو توقعات و انتظارات متفاوتی را از زندگی در محل سکونت خود دارند، به مقایسه ذهنی مکان زندگی خود با دیگر مکان­ها می­پردازند و مکانی را مطالبه می­ کنند که بیشتر بتواند پاسخگوی نیازها، خواسته ­ها و ایده­آل­هایشان باشد و از سوی دیگر ارتباط و پیوندهای اجتماعی کمتری با محیط برقرار کرده که مجموعه این عوامل می ­تواند در عدم شکل­ گیری حس تعلق مکانی مؤثر باشد.
در واقع تعلق به مکان رابطه نمادین ایجاد شده توسط افراد با مکان است که معانی احساسی، عاطفی و فرهنگی مشترکی به یک فضای خاص می­دهد. تعلق به مکان مبنایی برای درک فرد و گروه نسبت به محیط است و معمولاً در محیطی فرهنگی به وجود می ­آید. بنابراین تعلق به مکان، چیزی بیش از تجربه عاطفی و شناختی بوده و باورهای فرهنگی مرتبط­کننده افراد به مکان را نیز شامل می­ شود(Altman & Low,1992). بنابراین می­توان گفت ساکنین یک منطقه به طور نسبی از سرمایه فرهنگی، ذائقه­ها و سبک زندگی مشابهی برخوردارند(Bourdiue,1986) و حضور در مکانی خاص مبین سرمایه­فرهنگی حضار آن است که این امر خود بر حس تعلق مکانی ساکنین مؤثر است؛ گرچه باید توجه داشت افرادی که سطح سرمایه­فرهنگی متفاوتی نسبت به دیگران دارند، سطح متفاوتی از حس­تعلق­مکانی نیز در آنان دیده می­ شود، حتی اگر در یک مکان مشترک زندگی کنند.
فرضیه سوم: به نظر می­رسد بین نگرش به ویژگی­های فضایی- کالبدی و حس ­تعلق ­مکانی ساکنین شهر جدید پرند/ نسیم­شهر رابطه معناداری وجود دارد.
نتایج حاصل از پیمایش نشان­دهنده همبستگی بالا و مستقیم بین این دو متغیر در شهر جدید پرند و همبستگی متوسط به پایین و مستقیم بین این دو متغیر در نسیم­شهر است - نتایج حاصل از بحث گروهی متمرکز نیز گویای همین امر است- در شهر جدید پرند میانگین حس تعلق مکانی برابر(۶۸/۳۳) و نگرش به ویژگی­های فضایی و کالبدی برابر(۰۲/۳۲) است و در نسیم­شهر میانگین حس تعلق مکانی برابر(۶۷/۴۱) و نگرش به ویژگی­های فضایی و کالبدی برابر(۳۸/۳۴) می­باشد.
- با توجه به همبستگی بالا و مستقیم بین حس تعلق مکانی و نگرش به ویژگی­های فضایی و کالبدی در شهر جدید پرند، نتایج حاصل از پیمایش و بحث گروهی متمرکز را می­توان به شرح زیر تبیین نمود:
همبستگی بالا و مستقیم بیانگر این است که هرچه ساکنین شهر جدید پرند نسبت به ویژگی­های فضایی و کالبدی نظر مساعدتری داشته باشند و این ویژگی­ها را مطلوب­تر ارزیابی کنند، حس تعلق مکانی بالاتری دارند و بالعکس. اما با توجه به اینکه میانگین نمره نگرش به ویژگی­های فضایی- کالبدی در شهر جدید پرند در سطح بالایی قرار ندارد و ساکنین این عناصر را چندان مطلوب ارزیابی نکرده ­اند و همچنین حس تعلق به مکان نیز در میان ساکنین نسبتاً پایین است، می­توان گفت از آنجائیکه اغلب ساکنین شهر جدید پرند(بر مبنای هدف طرح شهر جدید پرند که لزوم هدایت سرریز جمعیت و فعالیت­های اقتصادی از کلانشهر تهران به سوی این شهر است) قبلاً ساکن تهران بوده ­اند و از تهران به این شهر مهاجرت نموده ­اند؛ انتظارات آنان از عناصر کالبدی، خدمات و امکانات شهری چیزی شبیه به شهر تهران است، اما به دلیل عدم تناسب این موضوع با انتظارات افراد و عدم تشابه عناصر کالبدی، خدمات و امکانات شهری با مبداء مهاجرت(شهر تهران) و برآورده نشدن نیازها و خواسته­ های مهاجرین در این شهر، نگرشی نسبتاً نامطلوب به ویژگی­های فضایی- کالبدی، خدمات و امکانات شهری در میان ساکنین شکل گرفته است که موجب عدم حس تعلق مکانی آنها به شهر جدید پرند شده است.
با توجه به اینکه شهر جدید پرند، یک نوشهر است و باید زمینه­ ساز حس تعلق مکانی در میان ساکنین خود باشد تا بتواند به هدف تعیین شده در طرح جامع خود مبنی بر هدایت سرریز جمعیت تهران با تاکید بر پایداری و ماندگاری این جمعیت در شهر جدید پرند دست یابد، به نظر می­رسد که توجه به عناصر کالبدی، خدمات و امکانات شهری بر مبنای استانداردهای کیفی می ­تواند نقش مژثری را در ایجاد و تقویت حس تعلق مکانی ساکنین این شهر ایفا کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...