با توجه به اینکه جامعه درحال گذار میباشد نقش کارکردی زن نیزبا توجه به شرایط زمانی ومکانی متفاوت میباشد برای مثال درخانواده سنتی زن خانه داراست ومرد نان آور اما اکنون زنان بیش ازهرزمان دیگری درگذشته درفراینداقتصادی نقش دارند اگرچه ازنظرحقوقی این تحول اجتماعی باعث ایجاد ساختارخانواده مبتنی بربرابری نشده است اما درعمل زن ومرد به رفاه اقتصادی واجتماعی خانواده کمک می کنند.[۱۱۲]
دین اسلام زن رادرخانواده به شبانی تشبیه می کند که آنرا رهبری واداره می کند. الاکلکم راع وکلکم مسوول عن رعیته… والمرأه راعیه فی بیت زوجها – آگاه باشید! همه شما چوپان هستید واز آنچه تحت اداره شماست مسوول هستید …زن چوپانست درخانه شوهرخود، این تشبیه برای تاکید براهمیت جایگاه زن درخانواده است. حدیث نبوی )ص(.
۲-۴-۲- حقوق اختصاصی زن در اسلام
۲-۴-۲-۱- حق مهر
از جمله حقوق مالی زن که اسلام مرد را موظف به پرداخت آن نموده مهریه است. در تعریف مهریه گفته شده است: «نوعی هدیه و پیشکش که باید فرد به عنوان ابراز محبت و وفاداری به بهترین وجه آن را به زن تقدیم کند»[۱۱۳] در عصر جاهلیت، زنان به عنوان شیئی بی ارزش قلمداد میشدند و به طور عموم، مهر که حق مسلم زن بود، در اختیار اولیای آنها قرار میگرفت و یا اگر برادری، خواهر خود را به ازدواج دیگری درمیآورد، او هم در مقابل، خواهر خود را به عنوان مهریه، به ازدواج وی درمیآورد.[۱۱۴] اسلام مهر را ابداع نکرده بلکه مهر ابداع خلقت است و فقط اسلام آن را به حالت فطریش برگرداند.[۱۱۵]
قرآن با جمله«و آتوا النساء صدقاتهن نحله…..» ترجمه:مهر زنان را در کمال رضایت و طیب خاطر بپردازید. مهر را با عنوان(صدقه)یاد کرده یعنی چیزی که نشانه راستین بودن علاقه مرد است و نیز مهر به خود زن تعلق دارد و نه به پدر و مادر و همچنین با کلمه(نحله)کاملا تصریح می کند که مهر عنوانی جز هدیه و پیشکش ندارد.احادیث بسیاری از نبی اکرم در دست است که در آنها مجازات سنگینی برای عدم پرداخت مهر زن ذکر شده است از جمله اینکه فرمودند:
هر کس زنی بگیرد و در نظر داشته باشد که مهر او را نپردازد هنگام مرگ چون زناکاران بمیرد.[۱۱۶]در واقع مهر جلوه حمایت مادی از زن است.
در فرهنگ اسلامی سابقه تعلق مهریه به عنوان حقی از حقوق مالی زنان طبق حدیثی از امام صادق(ع) به زمان آفرینش انسان بر میگردد«هنگامی که حضرت آدم(ع) میخواست حوا را خواستگاری کند به خداوند فرمود: تا به چه مهریهای رضا دهی، خداوند فرمود: به اینکه دستورات دینی را به او بیاموزی بدان خشنود میشوم، آدم گفت: خدای من اگر در مورد مهریه همین رضای توست آن را پذیرفتم و برای تو گردن میگیرم و تعهد میکنم و خداوند فرمود: خواست من نیز همین است».[۱۱۷]
«مهر در اسلام وسیلهای برای بالا بردن حیثیت زن و عاملی برای دلگرمی او در اداره کانون خانواده و زمینه ای جهت تأمین آسایش فکری اوست مهر و پرداخت آن در اسلام اهمیت ویژه ای دارد تا جایی که«اگر شوهرِ زنی کافر شود و مهر زنش را نپردازد دولت اسلامی او را موظف به پرداخت آن می کند و در صورت عدم قدرت از محل بیت المال به او می پردازد».[۱۱۸]
موضوع مهر در اسلام مشمول هر چیزی می شود که عنوان عطیه و هدیه را داشته باشد و آنچه که حرام و آلوده باشد وشخص نتواند مالک آن گردد نمیتواند موضوع مهر واقع شود.
اسلام مقدار و حد مهر را مشخص نکرده بلکه توافق و رضایت طرفین را معیار مقبولیت آن دانسته است.
در اسلام زن پس از ازدواج و با گرفتن مهر استقلال اقتصادی خود را از دست نمیدهد و درآمد وی از آن شوهرش نمی شود. گوستاولوبون در این زمینه چنین نوشته است:
«زنان اسلام نه اینکه فقط مهر میگیرند بلکه املاک شخصی آن ها کاملا در ید تصرف خود آنهاست و در هزینه ومصارف خانوادگی دیناری ملزم نیستند شرکت کنند و هر وقت مطلقه شوند کسوه و نفقه خود را باید بگیرند».[۱۱۹]
۲-۴-۲-۲- نفقه
یکی از حقوق مالی که اسلام به زن اختصاص داده و مرد را موظف به رعایت و پرداخت آن کرده نفقه است. در اسلام وجوب پرداخت نفقه بازه زمانی از آغاز زندگی مشترک تا زمان مرگ و حتی در مدت عده طلاق رجعی خواه زن فقیر باشد خواه غنی را در برمیگیرد. در تعریف نفقه چنین آمده:«از حقوق اختصاصی زن و از تکالیف مرد عبارت از تأمین هزینه های عمومی و عادی زن در خانواده است که عبارتند از: خوراک، پوشاک، مسکن و دیگر مایحتاج ضروری زندگی».[۱۲۰]
طبق این تعاریف نفقه چیزی است که زن برای زندگی متعادل و متعارف خود به آنها نیازمند و هزینه هایی است که مرد در ازای پیمان زناشویی باید تقبل کند نفقه در آیات و روایات اسلامی از اهمیت خاصی برخوردار است و خداوند در آیه۲۳۳بقره به این امر اشاره کرده است و اهمیت آن به حدی است که در صورت عدم پرداخت نفقه از طرف مرد، زن می تواند نفقه مورد نیاز خود را از دارایی مرد بردارد. پیامبر اسلام(ص) در خطبههای حجه الوداع نیز به لزوم پرداخت این حق به زنان اشاره کرد.[۱۲۱] مدتهای زیادی در غرب، زن از تصرف در اموال خود محجور و ممنوع بود. در قرن نوزدهم تا حدی محجوریت زن شوهردار و در قرن حاضر محجوریت همه زنها برداشته شد.[۱۲۲] اما اسلام سیزده قرن پیش از اروپا، قانون استقلال اقتصادی هر یک از زن و مرد را تصویب کرد چنانکه قرآن میگوید[۱۲۳]«للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن»ترجمه: برای مردان بهرهای است از آنچه کسب می کنند و برای زن بهرهای است از آنچه کسب می کنند.[۱۲۴]و مرد حقی در مال و درآمد زن ندارد و نمیتواند او را وادار به صرف اموال خود در زندگی مشترک کند.
اسلام شرایط متعددی را برای وجوب نفقه زن بر مرد تعیین نموده که میتوان آن ها را در دو مورد خلاصه نمود که عبارتند از اینکه:
پیوند میان زن و مرد به صورت عقد دائم باشد و در نکاح موقت نیز در صورتی که شرط نفقه قبلاً ذکر شده باشد، علاوه بر آن زن به طور کامل در مقابل مرد تمکین نماید در غیر این صورت وظیفه پرداخت نفقه از مرد ساقط خواهد شد.
اسلام دستور داده کیفیت پرداخت نفقه به بهترین وجه صورت گیرد. پیامبر اکرم(ص) در این باره فرموده اند:«فعلیکم کسوتهن و رزقهن بالمعروف»بر شما واجب است تهیه لباس و غذا و نان به نیکی و شایستگی قرآن کریم در آیات متعددی مردان را موظف به پرداخت نفقه کرده است. از جمله در سوره بقره می فرماید:«فامساک بمعروف او تسریح باحسان»[۱۲۵] یا ][باید زن را[ بخوبى نگاه داشتن، یا بشایستگى آزاد کردن. باید گفت منظور آیه شریفه از نگهداری معروف چیزی جز فراهم نمودن مقدمات و ملزومات زندگی مانند خوراک، پوشاک و غیره نیست.[۱۲۶]
۲-۴-۲-۳- ارث
ارث، حق دیگری است که با بعثت پیامبر و نزول آیات قرآنی برای زنان مسجل گردید. بر این اساس، خداوند در قرآن،آیاتی از سوره نساء را به این مسئله اختصاص داده است. شأن نزول هر یک از این آیات، برخی از اجحافهای اعراب درباره ارث زنان بود. که با نزول آیات ارث این حق از سوی پیامبر به زنان بازگردانده شد.در اعراب جاهلی گاهی کسی را پسرخوانده قرار میدادند، این پسر خوانده، به این دلیل که پسر بود از مزایایی مانند ارث برخوردار میشد که حتی دختران نسلی از این مزایا برخوردار نبودند.[۱۲۷]
استقلال و شخصیت حقوقی زنان در طول تاریخ فراز و فرودهای فراوانی را طی کرده است. یکی از حقوق مالی زن ارث است که در زمان گذشته به دلایلی نادیده گرفته میشده است. با طلوع اسلام حق ارث برای زنان به رسمیت شناخته شد و همزمان با نزول قرآن کریم آیات متعددی در رد محرومیت آنان از ارث نازل شد. از جمله«للرجال نصیب مما ترک الوالدان الاقربون وللنسا نصیب مما ترک الوالدان الاقربون مما قل منه او کثر نصیبا مفروضا»[۱۲۸] از هر چه پدر و مادر و خویشاوندان به ارث مىگذارند، مردان را نصیبى است. و از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان به ارث مىگذارند چه اندک و چه بسیار آنان{آنان} را نیز نصیبى است، نصیبى معین در اسلام طبق آیات قرآن کریم سهم الإرث زن نصف مرد است.
این مسئله از جمله قوانینی است که مورد اعتراض مدعیان تساوی حقوق زن و مرد قرار گرفته است در حالی که سخنان حکمت آمیز معصومین(ع) که عدل و مفسر آیات قرآن است حاکی از آن است که در تفاوتهای موجود میان حقوق زن و مرد هیچ اجحافی نسبت به تضییع حقوق زنان صورت نگرفته است
امام رضا(ع)در پاسخ به سوالی که در مورد علت نصف بودن سهم الإرث زنان از ایشان شد فرمودند:
«وعله اعطاء النساء نصف ما یعطی الرجال المیراث لان المراه اذا تزوجت اخذت و الرجل یعطی فلذاک و فر علی الرجال»
سهم زنان نصف مردان از میراث است و به خاطر آن است که زن هنگامی که ازدواج می کند. چیزی میگیرد و مرد ناچار است چیزی بدهد بعلاوه هزینه زندگی زنان بر دوش مردان است.[۱۲۹]همانگونه که از فحوای کلام امام رضا(ع) برداشت می شود علت اینکه اسلام سهم الإرث زن را نصف سهم الإرث مرد قرار داده بدین خاطر است که از دیدگاه اسلام مهر و نفقه زن که بر مرد واجب است از امور لازم و مؤثر در تأمین آسایش واستحکام خانواده است. از این رو چون مهر و نفقه زن بر مرد تحمیل شده، اسلام از طریق دو برابر قرار دادن سهم الإرث مردخواسته است این تحمیل را جبران کند.
سنت ارث، مانند سایر سنتهای رایج در جوامع بشری، همواره رو به تحول بوده و تحولات و پیشرفتها آن را بازیچه خود کرده است. چیزی که هست از آنجایی که این تحول در جوامع بدوی نظام درستی نداشته، به دست آوردن تحول منظم آن از تاریخ انسانها ممکن نیست، و کاری است بس مشکل.
قدر یقین این است که در آن جوامع، زنان و افراد ناتوان، از ارث محروم بوده اند، و ارث در میان خویشاوندان میت، به ویژه قویترها تقسیم میشده است، و این دلیلی جز این نداشته که مردم آن دورهها، با زنان و بردگان و کودکان صغیر و سایر طبقات ناتوان جامعه، مانند یک حیوان عمل میکردند، و آنها را مانند حیوانات رام و وسیله زندگی خود میدانستند.[۱۳۰]
در قوانین اسلام هیچ یک از ناهمواریهای گذشته در مورد ارث وجود ندارد چیزی که در قوانین اسلامی مورد اعتراض مدعیان تساوی حقوق است این است که از نظر اسلام پسر دو برابر دختر و برادر دو برابر خواهر وشوهر دو برابر زن ارث میبرد. علت اینکه اسلام سهم الارث زن را نصف سهم الارث مرد قرار داد وضع خاصی است که زن از لحاظ مهر و نفقه و سربازی و برخی قوانین جزایی دارد یعنی وضع خاص ارثی زن معلول وضع خاصی است که زن از لحاظ مهر و نفقه و غیره دارد اسلام چون نفقه و مهر را لازم میداند و تحمیلی از این نظر بر مرد شده است اسلام میخواهد این تحمیل از طریق ارث جبران شود، لهذا برای مرد دو برابر زن سهمالارث قرار داده است پس مهر و نفقه است که سهمالارث زن را تنزیل داده است.[۱۳۱]
۲-۴-۲-۴- رعایت عدالت
از دیگر حقوق زن بر شوهر که در زمره حقوق معنوی وی به شمار می آید رعایت عدالت در صورت تعدد زوجات است.دشمنان اسلام مسئله چند همسری را به گونهای برای تبلیغات خود مورد بحث قرار دادهاند که گویا این مسئله یکی از واجبات یا حداقل مستحب است. اگر درست بیندیشیم در میان ملتها و امتهای پیشین هر مردی که آرزو داشته بدون قید و بند با تعداد کثیری از زنان ازدواج کرده است.[۱۳۲]درحالی که در اسلام کسی که دارای زن مناسبی باشد و او را کفایت کند مکروه است با زن دیگری ازدواج کند و همچنین کسی که نمیتواند مخارج زن دوم را تأمین کند و یا مطمئن نیست که بتواند بین آن دو عدالت برقرار نماید حرام است که به ازدواج دوم اقدام کند چنانکه خداوند میفرماید:« فان خفتم الاتعدلوا فو احده…. »[۱۳۳] ترجمه: چنانچه بیم دارید که به عدالت رفتار نکنید به یک زن اکتفا ورزید.
ونکته مهم اینکه بر خلاف تبلیغات دشمنان، اسلام پایهگذار اولیه این قانون نسیت بلکه آن را از صورت افراطآمیز و ناهنجارخود در آورده و محدود کرده است و احکام و مقرراتی همچون عدالت میان همسران را برای آن قرار داده است.[۱۳۴]در اسلام امر به تعدد زوجات نشده و اصل زندگی خانوادگی بر تک همسری استوار است با این حال مسئله تعدد زوجات را بحکم ضرورت ها و با رعایت شرایطی مجاز میشمارد که از جمله این شرایط رعایت عدالت بین زوجات است.
قرآن کریم به صراحت مردان را موظف کرده در صورت تعدد زوجات بین آن ها به عدالت رفتار نماید
«فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع فان خفتم الاتعدلوا فو احده او ما ملکت ایمانکم ذالک ادنی الا تعولوا »[۱۳۵] هر چه از زنان(دیگر) که شما را پسند افتاد، دو دو، سه سه، چهار چهار، به زنى گیرید. پس اگر بیم دارید که به عدالت رفتار نکنید، به یک (زن آزاد) یا به آنچه (از کنیزان) مالک شدهاید (اکتفا کنید) این (خوددارى) نزدیکتر است تا به ستم گرایید(و بیهوده عیال وار گردید). وظیفه مرد در اجرای عدالت بین همسران شامل جنبههایی چون نفقه، مسکن، سرپرستی، کفالت مالی و…است.[۱۳۶]
در اسلام اهمیت رعایت عدالت در بحث تعدد زوجات تا جایی است که رسول اکرم) ص) در این زمینه فرموده اند:«هرکس دو زن داشته باشد و در میان آن ها به عدالت رفتار نکند، به یکی از آن ها بیش از دیگری اظهار تمایل کند در روز قیامت در حالی محشور خواهد شد که یک طرف بدن خود را به زمین می کشد تا سرانجام داخل آتش شود».[۱۳۷]
فصل سوم
مفهوم مقتضیات زمان و مکان
۳-۱- مفهوم مقتضیات زمان و مکان در لغت و اصطلاح
۳-۱-۱- مفهوم مکان در لغت
مکان به (فتح میم)به معنی جا و جایگاه است.[۱۳۸]
و در فرهنگ معین به معنای موضع و محل آمده است.
درالمنجد به معنای«جای»،«فضا»و لیس لهُ مکانُ، یعنی برای او جایی نیست و مکانه نیز به معنای مقام موقعیت رتبه و جا.[۱۳۹]
۳-۱-۲- مفهوم مکان از دیدگاه قدماء و معاصرین
از دیدگاه قدما:
به اعتقاد ارسطو مکان عبارت است از سطح داخلی جسمی – که مماس با سطح خارجی جسم دیگر باشد – مانند سطح داخلی لیوان که مماس با سطح خارجی آبی است که در آن ابن سینا و فارابی قول منقول از ارسطو را تا -یید می کند.[۱۴۰] از نظر افلاطون مکان همان حجم جهان است که ذهن انسان آن را از اجسام تجرید می کند یعنی آن را جداگانه در نظر میگیرد.
از دیدگاه معاصرین:
صدرالمتالهین در مورد مکان قول منقول از افلاطون یعنی مجرد بودن فضا را تایید می کند[۱۴۱].از دیدگاه علامه طباطبایی مکان چیزی است که دارای وضع میباشد؛ یعنی میتوان با واژه های «اینجا» و «آنجا» بدان اشاره نمود.و سرانجام، مکان به گونه ای است که یک واحد از آن، دو جسم را در زمان واحد در خود نمیگنجاند اما ظاهرا مناسبترین تعریف برای مکان آن است که بگوییم: «مکان هر شئ عبارت است از مقداری از حجم جهان که مساوی با حجم جسم منسوب به مکان باشد، از آن جهت که در آن گنجیده است ».[۱۴۲]
۳-۱-۳- مفهوم مکان در عرف
مکان عبارت است از موقعیت قرار گرفتن هر چیز در محل خود لذ ا مکان شهرها و روستاها را براساس تقسیمات طبیعی و جغرافیایی قارهها و دریاها قرار می دهند و در روی نقشهها جایگاه آنها را مشخص می کنند.[۱۴۳]
۳-۲-۱- مفهوم زمان در لغت
زمان در لغت به معنای وقت اندک و بسیار، هنگام و روزگار میباشد درفارسی به معنی اجل و مرگ هم گفته شده مثال از فردوسی:
چون بشنید رستم گو سرفراز بدانست کامد زمانش فراز
زمان خواستن یعنی مهلت خواستن وقت خواستن آمده است[۱۴۴].
[یکشنبه 1400-08-16] [ 03:02:00 ق.ظ ]
|