کارآفرینی سازمانی
(سازمان کارآفرین)
شکل(۲-۲۰-) انواع کارآفرینی (کرباسی و دیگران، ۱۳۸۳)
۲-۲-۴-۴-کارآفرینی شرکتی: فرایندی است که یک شرکت طی می کند تا همه افراد آن به کارآفرینی تشویق شده و تمام فعالیت های کارآفرینانه فردی و گروهی(سازمانی)به طور مستمر، سریع و راحت در شرکت انجام پذیرد. در این فرایند هریک از کارکنان در نقش کارآفرین انجام وظیفه می کنند( دشمن زیاری و دیگران،۱۳۹۰). بعلاوه تعهد شرکت به ایجاد و معرفی محصولات و خدمات جدید و نطام های سازمانی نوین است و یک مفهوم چند بعدی است که فعالیت های شرکت را متوجه نوآوری در محصول، نوآوری در فناوری، مخاطره پذیری و پیشگامی است(احمد پورداریانی،ملکی،۱۳۹۰). امروزه شرکت ها سعی می کنند خود نیز کارآفرین باشند تا بتوانند نسبت به تغییر و تحولات، انعطاف داشته باشند و فرصت های موجود را در بازار از دست ندهند. تحقیقات اخیر به سه مفهوم در تعریف کارآفرینی شرکتی اشاره دارد.
تجدید استراتژی(نوسازی راهبردی و تجدید ساختار سازمانی)
نوآوری(ارائه محصول یا خدمات جدید به بازار)
کسب و کار درون شرکت(فعالیت های کارآفرینی شرکتی که منجر به ایجاد یک سازمان جدید، درون شرکت مادر می شود(فیض،بقی یاری،۱۳۸۳)
۲-۲-۴-۵-کارآفرینی اداری: در این نوع کارآفرینی توسعه تولیدات، فرایندها و شیوه های جدید یا توسعه موارد موجود، اولویت بالایی دارد و به عنوان سرمایه گذاری جدید کارکنان فنی، علمی و مدیران و مجریان محسوب می شوند. مدیرت باید منابع و امکانات را حفظ کند و کارگران ماهر باید برای عقاید جدید تلاش کنند. فرهنگ برای نوآوری، ارزشی به مراتب بالاتر از شرایط بروکراسی قائل است(احمد پور داریانی،ملکی،۱۳۹۰)
۲-۲-۴-۶-کارآفرینی از راه دور: فرایندی است که فرد کارآفرین بدون حضور فیزیکی خود در محل و صرفا از راه دور به کارآفرینی مشغول است. مثلا فردی را در نظر بگیرید که کتابی را در آمریکا تالیف می کند آن را در سنگاپور چاپ می کند و سپس از طریق کانال های توزیع آن را در اروپا توزیع می کند بدون اینکه در هیچ یک از این مکان ها حضور داشته باشد (کووین و سلیون ،۱۹۹۱،به نقل از فرهنگی و صفرزاده،۱۳۸۴).
۲-۲-۴-۷-کارآفرینی فرصت گرایانه: این رویکرد به ارزیابی و گسترش توسعه نوآوری های مبتنی بر فناوری داخلی و خارجی تاکید می کند. وجود یک محصول برتر، نشانه رویکرد فرصت گرایانه در قبال کارآفرینی درون سازمانی است(احمد پورداریانی،ملکی،۱۳۹۰).
۲-۲-۴-۸-کارآفرینی اطلاعاتی: فرایندی است که در آن فرد کارآفرین در صنعت اطلاعات مشغول به کار است و در عرصه اطلاعات اقدام به نوآوری می کند به این افراد محتواساز نیز گفته می شود. آنچه در سازمان های مجازی کشف و بهره برداری از فرصت ها گفته می شود توسط همین کارآفرینان صورت می گیرد(فرهنگی و صفرزاده،۱۳۸۴).
۲-۲-۴-۹-کارآفرینی دولتی: کارآفرینان دولتی در موسسات دولتی یا سازمان های بزرگ فعالیت می کند و تمایل زیادی به دورزدن و حذف بروکراسی های اداری دارند، زیرا توان تحمل قوانین و مقررات و کنترل هایی را که بروکراسی های بزرگ به اعضای خود تحمیل می کنند ندارند و در بخش های مختلف از جمله قانونگذاری موج جدیدی ایجاد می کنند(فرهنگی و صفرزاده،۱۳۸۴).
۲-۲-۴-۱۰-کارآفرینی اکتسابی: در این مورد کارآفرینی از طریق اکتساب توانایی های فنی سایر شرکت ها و از طریق همکاری مشاوره یا انعقاد قرارداد با آنها صورت می گیرد تا به دستاوردهای تکنولوژیکی آنها دست یابند(احمد پورداریانی،ملکی،۱۳۹۰).
۲-۲-۵- تعریف کارآفرینی سازمانی
واژههایی از قبیل کارآفرینی درون سازمانی، کارآفرینی سازمانی، کسب و کار شرکتی و امثال آن برای توصیف پدیدهی کارآفرینی درونسازمانی به کار برده شده است. سرانجام کارآفرینی درون سازمانی، به عنوان فرایند خلق فرصتها با هدف ایجاد ارزشهای نوآورانه، بدون ملاحظهی دیگر منابع (انسانی و سرمایه) یا موقعیت کارآفرینانه در سازمانهای موجود یا جدید، تعریف شد، مفهوم کارآفرینی درونسازمانی در یک بعد وسیع دربرگیرندهی کارآفرینی درون سازمانهای موجود است (استینر، ۲۰۰۱به نقل از یداللهی فارسی و همکاران ،۱۳۸۷).
تعاریف مختلفی از کارآفرینی سازمانی شده است که به بعضی از آنها اشاره می شود: کارآفرینی سازمانی فرآیندی است که در آن ، محصولات یا فرآیندهای نوآوری شده از طریق القا و ایجاد فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان از قبل تأسیس شده به ظهور میرسد یا به عبارت دیگر مجموعه فعالیتهایی است که از منابع و حمایت سازمانی به منظور دست یابی به نتایج نوآوران برخوردار است (صمد آقایی ، ۱۳۷۸).
کارآفرینی سازمانی، یعنی کارآفرینی بدون رها کردن سازمان؛ کارآفرینان سازمانی در مرزهای موجود یک سازمان معین فعالیت می کنند. پینکات(۱۹۸۵) معتقد است که واژه کارآفرینی سازمانی ابداع شده تا فعالیتهای نوآورانه را در یک بافت سازمانی توصیف کند ؛ بنابراین این واژه کوششهایی را منعکس میکند که توسط افراد سازمان انجام میشود تا کسب و کار موجود را بهبود بخشند(راسخ،۱۳۸۶). شومپیتر بر این باور است که کارآفرینی سازمانی واژه ای است که از درون دنیای کسب و کار برخواسته و توانایی استفاده از منایع با روش های جدید است که منجر به خلق محصولات و خدمات جدید در محیط سازمانی میشود(اوال و اینبار، ۲۰۰۳).
در تعریفی دیگر کارآفرینی سازمانی به عنوان گرایشی تعریف شده که سازمان را درگیر فعالیتهایی میکند تا بتواند به طور موفقیت آمیز ، فرصتها را شناسایی و بر روی آنها سرمایهگذاری کند. کارآفرین سازمانی فردی است که هنگام کار در یک سازمان، از مهارتهای کارآفرینانه خود استفاده کرده و منابع را سازماندهی میکند تا فعالیت جدیدی را ایجاد و مدیریت کند؛ کارآفرینان سازمانی تولیدات ، خدمات و فرآیندهای جدیدی را معرفی میکنند تا شرکت را قادر سازند به رشد و سود بالایی دست یابد، کارآفرینی سازمانی همچنین میتواند بهبود یک فرایند را در درون شرکت در برگیرد(احمدپور،۱۳۸۱).
زاهرا کارآفرینی سازمانی را فرایند ایجاد تجارب جدید می داند که از سوی سازمانهایی که سود، وضعیت رقابتی و راهبرد تجارب فعلی را بهبود میبخشد، تولید میشود. در همین زمینه، بورگلمن معتقد بود کارآفرینی سازمانی به عنوان توسعه حدود سازمان از لحاظ صلاحیت و تطبیق فرصت برای تولیدات داخلی از ترکیبات منابع جدید میباشد و در نتیجه کارآفرینان ارز شها را تغییر میدهند و ماهیت آن را دچار تحول میکنند. کارآفرینان مسئول نوآوری و خلاقیت در داخل سازمان هستند و میکوشند یک ایده را به یک واقعیت سودآور تبدیل کنند. همچنین میتوان ادعا کرد کارآفرینی سازمانی فرآیندی است که از راه القای فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان به ارائه نوآوری در محصول و فرایندها می انجامد. شاید بتوان کارآفرینی سازمانی را اینگونه نیز تعریف کرد: کارآفرینی سازمانی فرآیندی است که فعالیتهای سازمانی را به سمت خلاقیت، نوآوری ، مخاطره پذیری و پیشتازی سوق میدهد. فرد کارآفرین سازمانی با بر هم زدن تعادل موجود سازمان و با عملیاتی کردن ایدههای خود و دیگران در ایجاد فرایند و بهبود روش، در جهت پیشبرد امور سازمان گام برمیدارد(ناهید،۱۳۸۸).
مکنزی و دیکامبو معتقدند که فعالیت کارآفرینانه سازمانی میتواند شامل توسعه یک محصول جدید تا ایجاد یک فرایند اثربخش باشد؛ جنیگ و یانگ کارآفرینی سازمانی را به عنوان فرایند توسعه محصولات یا بازارهای جدید تعریف میکنند. کوارتکو، منتاگنو و هورنسبای کارآفرینی سازمانی را به عنوان ایجاد کسب و کارهای جدید در درون چهارچوب شرکتهای مادر توصیف می نمایند.آریلا معتقد است که کارآفرینی سازمانی دارای سه بعد است که عبارتند از: نوآوری، توسعه محصولات، خدمات یا فرآیندهای جدید و ریسک پذیری(هادیزاده مقدم و رحیمی فیل آبادی،۱۳۸۴). همچنین در این تعاریف برخی از ویژگیهایی که برای سازمان کارآفرین در نظرگرفته شده است عبارتند از توفیق طلبی، خلاقیت، نوآوری، ریسک پذیری و اعتماد به نفس بالا(تقی زاده و همکاران،۱۳۸۶: ۱۶۰). کارآفرینی سازمانی فرایندی است که سازمانها به وسیله آن متوجه فرصت ها می شوند و برای سازماندهی خلاقانه مبادلات بین عوامل تولید عمل می کنند تا ارزش افزوده ایجاد نمایند(ساندرا و دوبنسکی،۲۰۰۰)).
شاپرو کارآفرینی سازمانی را مفهومی چند بعدی می داند که فعالیت های سازمان را متوجه نوآوری محصول، نوآوری در فناوری، مخاطره پذیری و پیشگامی می سازد(احمد پورداریانی،۱۳۷۸).
کارآفرینی منحصر به سازمانهایی با اندازه خاصی نیست و نیز مربوط به دوره خاصی از حیات سازمان نمیگردد؛ بلکه در یک محیط رقابتی، کارآفرینی یک جزء بسیار مهم برای موفقیت سازمان است.
تفاوت کارآفرینی سازمانی و کارآفرینی درون سازمانی در این است که کارآفرینی سازمانی شرایط و بستری را در سازمان فراهم میکند که اولاً همواره هر شخص یا گروهی که بخواهد فرایند کارآفرینی درون سازمانی را طی کند بتواند آن را سریع، راحت و اثربخش به اجرا در آورد و ثانیاً، محرک، مشوق و آموزش دهنده افراد برای اجرای فعالیتهای کارآفرینانه باشد(صمدآقایی،۱۳۷۸ به نقل از مدهوشی و بخشی، ۱۳۸۲). امروزه کارآفرینی سازمانی و کارآفرینی درون سازمانی به عنوان دو راهبرد متفاوت برای ایجاد تحول در سازمانها مطرحاند. در کارآفرینی درون سازمانی، فرد آغازگر فعالیتهای مخاطرهآمیز در سازمان است که به او کارآفرین سازمانی میگویند؛ ولی در کارآفرینی درون سازمانی، کل کارکنان و سازمان دارای روحیه کارآفرینی هستند. به عبارت دیگر در کارآفرینی درون سازمانی، کلیه مراحل فرایند کارآفرینی از کارآفرین سازمانی نشأت میگیرد و نهایتاً به تکمیل و اجرای یک تفکر در درون سازمان منجر میشوند؛ ولی در کارآفرینی سازمانی، ساختارها و فرهنگ سازمان تغییر میکند؛ گروههای کارآفرین تشکیل میشوند و در نهایت، یک بینش و فهم مشترک در بین مدیران و کارکنان ایجاد میگردد(احمد پور داریانی،۱۳۷۸ به نقل از مدهوشی و بخشی، ۱۳۸۲).
۲-۲-۵-۱-ویژگیهای کارآفرینان سازمانی
پینکات کارآفرین سازمانی را فردی میداند که همچون یک کارآفرین در سازمانهای بزرگ فعالیت میکند. کینزبرگ و گاث کارآفرین سازمانی را فردی میدانند که در زیر چتر یک شرکت محصولات، فعالیتها و فنآوری جدید را کشف میکند و به بهره برداری میرساند(مدهوشی و بخشی، ۱۳۸۲). یکی از فرقهای اساسی کارآفرینان سازمانی با کارآفرینان مستقل در این است که کارآفرینان سازمانی کمتر میتوانند از ابتدای فرایند نوآوری(خلق ایده) تا انتهای آن(بخش تجاری)بر امور نظارت داشته یا مجری آن باشند. همچنین کارآفرینان مستقل وقت و سرمایه خود را در معرض خطر قرار میدهند ولی در کارآفرینی سازمانی غالباً سرمایه اعتبار و سهم بازار شرکت و موقعیت کارآفرینان سازمانی در معرض خطر قرار میگیرد(مدهوشی و بخشی، ۱۳۸۲).
کارآفرینان سازمانی فاصله بین نوآوران و مدیران را از بین میبرند، ایدههای جدیدی را مطرح و آن را به واقعیتهای پرسودی تبدیل میکنند، از یک دورنمای قوی برخوردار هستند و شهامت تحقق بخشیدن به آن را نیز دارند. میتوانند تصور کنند که چه کسب و کاری و چه تولیداتی مورد نظر مشتریان میباشد، بالاخره اینکه آنها قادر به ترسیم فرایند کارآفرینی از ایده تا عمل هستند. کارآفرینان سازمانی معمولاً از طریق پول برانگیخته نمیشوند بلکه انگیزه اصلی آنها نیاز به موفقیت است، از طرف دیگر کارآفرینان سازمانی عمل گرا هستند و منتظر اجازه برای انجام کار نمیمانند؛ آنها اهدافی را دنبال می کنند که خود آنها را تنظیم کردهاند، کارآفرینان سازمانی موفق یاد میگیرند که بر اشتباهات غلبه کنند و ریسک ناشی از کار را مدیریت کنند( راسخ ،۱۳۸۶).
بنابراین کارآفرینان سازمانی :
از طریق اهدافشان برانگیخته می شوند نه از طریق پول و ثروت.
سعی می کنند که ریسک را به خاطر تحقق اهدافشان به حداقل برسانند.
به تجزیه و تحلیل دقیق و بینش شهودی خود ایمان دارند.
با خود و با دیگران صادق هستند.
نیاز به قدرت احساس نمی کنند( پرداختچی،۱۳۸۵).
پینکات ویژگیهای کارآفرینان سازمانی را به صورت زیر بیان کرده است:
۱) میانه روی در ریسک: کارآفرینان سازمانی ریسکهای کاری را قبل از شروع محاسبه میکنند کارآفرینان سازمانی موفق معمولاً ریسکهای بالا را قبول نمی کنند و هر کاری را که امکان پذیر باشد انجام میدهند تا ریسک را کاهش دهند.
۲) خلاقیت: در سیستم بروکراسی ، اعتقاد بر این بود که فقط یک راه درست برای پیشرفت و حرکت به جلو وجود دارد و فقط نیز یک امکان بر ای کمک یا تخصیص منابع موجود می باشد. به همین دلیل در چنین سیستمهایی همیشه نسبت به تخصیص منابع بدبینی وجود دارد، اما در سازمانهای کارآفرین، امکانهای زیادی برای ارائه کمک و تخصیص منابع وجود دارد. بنابراین باید به شکل خلاقانهای میزان انتخاب خود را افزایش دهند، اگر یک کارآفرین سازمانی واقعاً به ایده خود ایمان داشته باشد باید با روحیه خلاق خود، راهی را پیدا کند تا ایده خود را محقق سازئد.
۳) ایجاد تیمی از داوطلبان علاقمند: نوآوری برخلاف اختراع هرگز یک کار فردی نیست. بلکه باید تیمی از افراد علاقمند به کار گرفته شوند ، نکته مهم اینکه تمام افراد گروه باید از استراتژیهای کار ، آگاه باشند و تعهد قلبی نسبت به آن داشته باشند.
۴) صرفه جویی: بهترین تیمهای کارآفرینی در سازمان، تیمهایی هستند که هزینه ها را به حداقل برسانند.
۵) ایجاد شبکه ای از حامیان سازمانی: هر نوآوری به شبکهای از حامیان پر قدرت نیاز دارد تا بتواند ائتلافی برای تحقق اهداف ایجاد کند. به همین منظور کارآفرینان سازمانی باید به دنبال مدیرانی باشند که توصیههای آنان دارای ارزش و اعتبار بالایی باشد(حقایق، ۱۳۷۹).
۲-۲-۵-۲- عوامل مؤثر بر کارآفرینی سازمانی
کارآفرینی سازمانی یک نوع رفتار سازمانی است. رفتار سازمانی تابعی از عوامل زمینه ای و ساختاری است. برای اینکه رفتار سازمانی کارافرینانه باشد و سازمان با رویکرد کارآفرینی به هدفهای خود دست یابد، عوامل ساختاری و زمینه ای باید مدیریت شوند.
۲-۲-۵-۲-۱-عوامل زمینهای مؤثر بر رفتار کارآفرینی سازمانی
۱٫فرهنگ و ارزشهای سازمان: فرهنگ سازمانی شامل ارزشها و باورهای اعضای یک سازمان است و رفتار اعضای سازمان را شکل میدهد. فرهنگ سازمانی میتواند در یک طیف از حامی آرمان و هدفهای سازمانی تا تقابل با هدفهای سازمانی قرار گیرد. فرهنگ حامی کارآفرینی، فرهنگی است که در آن ارزشهایی مانند تغییر، نوآوری، مخاطره پذیری، یادگیری، کارگروهی، رقابت پذیری، و فرصت جویی ترویج میشود. در فرهنگ سازمانی کارآفرینی، هدف جویی و آرمان مشترک در کارکنان درونی شده است، ارتباطات سازمانی در این فرهنگ روان و اثربخش است. و کارکنان با احساس با معنی بودن کار، از شغل خود راضی هستند؛ کار گروهی امری عادی است و افراد قادر هستند تا با اعضای تیم که هر یک خصوصیات خاص خود را دارد، کار کنند(موریس، ۲۰۰۲به نقل از یداللهی فارسی،۱۳۸۴).
-
- محیط کسب و کار: محیط کسب و کار شامل محیط اقتصادی، اجتماعی، فناوری و سیاسی ملی و بین المللی است. محیط کسب و کار میتواند حامی یا مانع کارآفرینی سازمانی باشد .به طور کلی سازمانها برای فعال کردن رفتار کارآفرینی، میتوانند فشارهای رقابتی را به داخل سازمان منتقل کنند و بخشها و افراد سازمانی در مواجهه با خواستههای محیط قرار گیرند(چون هو و همکاران، ۲۰۰۴به نقل از یداللهی فارسی،۱۳۸۴).
۲-۲-۵-۲-۲- عوامل ساختاری مؤثر بر رفتار کارآفرینی سازمانی
- هدف گذاری صحیح و روشن: وقتی هدفها روشن باشد، اعضای سازمان میدانند که برای رسیدن به چه چیز باید تلاش کنند.
[یکشنبه 1400-08-16] [ 07:42:00 ق.ظ ]
|