مراقبت از خود
عوامل موقعیتی
نقص
نیازهای مراقبت از خود
عوامل موقعیتی
توان مراقبت از خود
توان پرستاری
شکل ۲-۲ ) چهارچوب پنداشتی اورم (۵۸)
تئوری پرستاری اورم، صریحاً در ارتباط با مفهوم مراقبت از خود می باشد (۲۲). این تئوری یکی از پرکاربردترین تئوریهای پرستاری در محیط های بالینی می باشد (۶۷). اورم در تدوین تئوری خود از تئوری عمومی سیستم ها و تئوری نیازهای هندرسون[۴۱] استفاده نمود . در تئوری اورم از ارتباط منطقی جزء به کل استفاده شده، به همین دلیل دارای توانایی بالایی جهت توصیف مفاهیم متفاوت و پیچیده مراقبت از خود می باشد (۲۲).
تئوری پرستاری اورم که خود آن را تئوری پرستاری کمبود مراقبت از خود پرستاری نامیده، دارای سه بخش اساسی است : ۱) کمبود مراقبت از خود: در مورد افرادی که مراقبت دریافت می نمایند و دارای مشکل در سلامتی شان می باشند . ۲) نظریه مراقبت از خود: در مورد سنجش اعمال مراقبت از خود و توسعه این رفتار در افراد . ۳) تئوری سیستمهای پرستاری: در مورد ارائه دهندگان مراقبت از خود درمانی و سیستمهای مربوط به آن می باشد (۶۷). در طرح برنامه مراقبتی، سه سیستم پرستاری متفاوت وجود دارد که براساس این که چه کسی انجام دهنده مراقبت از خود است (بیمار، پرستار، بیمار و پرستار)، به سیستم پرستاری جبرانی کامل، جبرانی نسبی و حمایتی-آموزشی تقسیم بندی شده است . در سیستم های پرستاری کمبود مراقبت از خود در بیمار باید برطرف شود و نیروی مراقبت از خود وی تقویت شود (جدول ۲-۱) (۲۲).
جدول ۲-۱) سیستمهای مراقبتی اورم (۲۲)
سیستمهای مراقبتی اورم | عملکرد پرستار | عملکرد بیمار |
۱٫ سیستم جبرانی کامل | فعالیتهای درمانی انجام دادن کارهایی که بیمار در مراقبت از خود قادر به انجام دادن آنها نیست. حمایت و مراقبت از بیمار |
|
۲٫ سیستم جبرانی نسبی | انجام دادن بعضی از کارها در مراقبت از خود محدودیت های بیمار را جبران می کند. کمک به بیمار در مواقعی که لازم است. تنظیم فعالیتهای پرستاری (فعالیتهایی که بیمارانجام می دهد کنترل می گردد). |
فعالیتهایی که بیمار برحسب توانایی خود باید انجام دهد. قبول مراقبت و کمکهایی که پرستار برای تغییر روش انجام می دهد. |
۳٫ سیستم آموزشی حمایتی | تنظیم فعالیتها و گسترش مراقبت از خود | مراقبت از خود تنظیم فعالیتها و گسترش مراقبت از خود |
اورم معتقد است که از نقطه نظر پرستاری، انسانها موجوداتی دائما نیازمند به مراقبت، حمایت و نگهداری از خود تلقی می شوند تا زنده مانده و فعالیتهای طبیعی داشته باشند. کلیه افراد بشر دارای نیاز مراقبت از خود عمومی می باشند و این نیاز در طول روند زندگی انسانها تداوم دارد (۶۸).
خود مراقبتی در نارسایی قلبی بر مواردی چون رژیم غذایی و دارویی، محدودیت سدیم و مایعات، میزان فعالیتهای مجاز، توزین روزانه، جستجو و تصمیم گیری جهت اقدامات مناسب درمانی، در هنگام بروز شدید بیماری دلالت دارد و اصل مهم در خود مراقبتی، مشارکت و قبول مسئولیت از طرف خود بیمار است (۴, ۲۱) تا با انجام صحیح رفتارهای مربوط به آن، بسیاری از عوارض بیماری قابل کنترل شود .
در نتیجه، یکی از بخش های مهم برنامه های کنترل نارسایی قلبی آموزش و کمک به بیماران برای سازگاری با شرایط مزمن بیماری و انجام رفتارهای خود مراقبتی مناسب است . این روش های حمایتی باید در برنامه ریزی های تدوین شده برای ترخیص بیماران انجام شود . با توجه به نقش مهم پرستاران در ارتقاء سطح سلامت و آموزش رفتارهای خود مراقبتی، می توان با شناسایی این رفتارها مداخلات برنامه ریزی شده ای برای ارتقاء سطح رفتارهای خود مراقبتی و در نتیجه، بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی تدوین نمود (۲۱).
وضعیت خود مراقبتی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی با توجه به پرسشنامه شاخص مراقبت از خود نارسایی قلبی (SCHFI) ریگل و همکاران بررسی می شود . این پرسشنامه خود مراقبتی را در ۳ زیر مقیاس : ۱) حفظ خود مراقبتی، ۲) مدیریت خود مراقبتی، و ۳) اعتماد به خود در زمینه خود مراقبتی مورد بررسی قرار می دهد (۵۳). مدل مراقبت از خود نارسایی قلبی ریگل بصورت یک فرایند تصمیم گیری طبیعی تعریف می شود که شامل : ۱٫ رفتارهای حیاتی که به حفظ تعادل فیزیولوژیکی و جلوگیری از تشدید نارسایی قلبی حاد کمک می کند (حفظ خود مراقبتی)، ۲٫ اقدامات صورت گرفته به منظور ارزیابی و به طور موثر کاهش علائم، زمانی که آنها رخ می دهند (مدیریت خود مراقبتی)، و ۳٫ اعتماد به نفس در توانایی انجام مراقبت از خود (اعتماد به خود در زمینه خود مراقبتی) مهم، می باشد (۵۰).
تصور بر این است که با تعیین عوامل پیش بینی کننده خودمراقبتی نیز تا حد زیادی می توان وضعیت خود مراقبتی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی را بهبود بخشید (۳). پیش بینی کننده های محتمل خود مراقبتی در مبتلایان به نارسایی قلبی در مطالعات انجام شده، ویژگیهای فردی بیمار، وضعیت روانی، عملکرد شناختی و بیماریهای همراه در نظر گرفته شده اند (۱۸)، در حالیکه در مطالعه ای دیگر، حمایت اجتماعی، شدت علایم، بیماری های همراه، درآمد ماهانه، جنس و سن در نظر گرفته شده اند (۳)، همچنین در مطالعات بسیاری فقط به بررسی یک عامل (به طور مثال افسردگی) به عنوان عامل پیش بینی کننده و مرتبط با خود مراقبتی پرداخته شده است (۲۶).
یکی از عواملی که منجر به پیامدهای ضعیف تر در بیماران مبتلا به نارسایی فلبی می شود، افسردگی است (۶۹). اختلال افسردگی در سطح جامعه و درمانگاههای بیمارستانهای عمومی شایع بوده و یکی از شایعترین انواع ناراحتیهای روانی است که باعث مراجعه به روانپزشکان، روانشناسان و دیگر متخصصان بهداشت روان می گردد ولی اغلب تشخیص داده نمی شود بویژه زمانی که علائم جسمی حضور دارند . اختلال افسردگی تشخیص داده نشده ممکن است بهبود بیماری جسمی را به تعویق انداخته و پیش آگهی آن را بدتر کند (۷۰). افسردگی یک بیماری شایع عاطفی و روانی است که موجب عدم لذت بردن از زندگی شده، بر روابط اجتماعی، خواب و اشتهای بیمار اثر نموده و آدمی را دچار اختلال خلق و عاطفه می نماید (۱). مکانیسم های روانی فیزیولوژیک[۴۲] احتمالی برای ایجاد افسردگی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی شامل : افزایش تون سمپاتیک (کاهش تغییرپذیری ضربان قلب و افزایش سطح کاتکول آمین ها)، فعال سازی پلاکت (سیگنال های ناکارآمد سروتونین و افزایش سطوح فاکتور ۴ پلاکت و بتاترومبوگلوبولین[۴۳])، افزایش سطوح کورتیزول (افزایش اسیدهای چرب آزاد) و التهاب (افزایش تولید سایتوکائین های التهابی) می شود . داروهای مصرفی بویژه بتابلوکرها نیز در توسعه و تشدید افسردگی در این بیماران نقش دارند (۶۹).
علائم افسردگی یک مشکل فیزیولوژیک شایع در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی است که تقریبا ۳/۲ تا ۴/۳ از این بیماران درجه ای از این علائم را دارند . در میان بیماران مبتلا به نارسایی قلبی، بیماران با علائم افسردگی ۳-۲ برابر بیشتر از بیماران بدون علائم افسردگی در خطر مرگ و بستری مجدد هستند (۲۷)؛ همچنین این بیماران به طور قابل توجهی علائم شدیدتر، عملکرد اجتماعی و فیزیکی ضعیف تر، و کیفیت زندگی پایین تری را گزارش می کنند (۹). نتایج پژوهشها نشان داده است که شناخت و درمان مناسب افسردگی باعث ارتقاء کیفیت زندگی و کاهش ناتوانی بیمار می گردد (۱).
[یکشنبه 1400-08-16] [ 08:01:00 ق.ظ ]
|