کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



۴-۶- پارامترهای خونی ۱۰۳
۴-۷- قابلیت هضم و جذب مواد مغذی ۱۰۷
۴-۸- ارزیابی سیستم ایمنی ۱۰۹
۴-۹- وزن نسبی اندامهای گوارشی ۱۱۲
۴-۱۰- اثر گروه های آزمایشی بر روده باریک ۱۱۴
۴-۱۰-۱- ارتفاع پرز، عرض پرز، عمق کریپت و نسبت ارتفاع به عمق کریپت ۱۱۴
۴-۱۰-۲- وزن و طول نسبی روده باریک ۱۲۰
۴-۱۱- نتیجه گیری ۱۲۴
۴-۱۲- پیشنهادات ۱۲۵
فصل ۵ ۱۲۶
منابع ۱۲۶
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول۲-۱- انواع گونههایی که به عنوان پروبیوتیک مورد استفاده قرار میگیرند ۳۰
جدول۲-۲- نامهای مصطلح برای قارچ و چای کامبوچا ۳۸
پایان نامه - مقاله - پروژه
جدول۲-۳- ترکیب مواد مغذی و ترکیبات موجود در چای کامبوچا بعد از ۱۵ روز تخمیر ۴۱
جدول۲-۴- وظایف ترکیبات مختلف موجود در چای کامبوچا ۴۳
جدول۲-۵- مقایسه نتایج منشر شده مربوط به تخمیر شکر توسط کامبوچا ۴۶
جدول۲-۶- ترکیبات عمده (درصد) چای سبز و چای سیاه ۵۱
جدول۲-۷- کافئین، کاتشینها و فلاونولهای اصلی چای سبز ۵۲
جدول۳-۱- ترکیب و اجزای جیرههای پایه مورد استفاده در سنین ۰ تا۲۱ و ۲۱ تا۴۲ روزگی جوجه های گوشتی مورد آزمایش (برحسب درصد) ۶۹
جدول۴-۱- مقایسه میانگینهای افزایش وزن بدن جوجههای گوشتی در دوره های مختلف پرورشی ۸۵
جدول۴-۲- مقایسه میانگینهای مصرف خوراک جوجههای گوشتی در دوره های مختلف پرورشی ۸۶
جدول۴-۳- مقایسه میانگینهای ضریب تبدیل غذایی جوجههای گوشتی در دوره های مختلف پرورشی ۸۷
جدول۴-۴- مقایسه میانگین فراسنجههای خونی جوجههای گوشتی در سن ۴۲ روزگی ۹۰
جدول۴-۵- مقایسه میانگین وزن نسبی اجزاء لاشه جوجههای گوشتی در سن ۴۲ روزگی ۹۲
جدول۴-۶- مقایسه میانگینهای وزن بدن جوجههای گوشتی در دوره های مختلف پرورشی ۹۶
جدول۴-۷- مقایسه میانگینهای مصرف خوراک جوجههای گوشتی در دوره های مختلف پرورشی ۹۹
جدول۴-۸- مقایسه میانگینهای ضریب تبدیل غذایی جوجههای گوشتی در دوره های مختلف پرورشی ۱۰۲
جدول۴-۹- مقایسه میانگین فراسنجههای خونی جوجههای گوشتی در سن ۴۲ روزگی ۱۰۶
جدول۴-۱۰- مقایسه میانگین درصد قابلیت هضم مواد مغذی جوجههای گوشتی در سن ۴۲ روزگی ۱۰۸
جدول۴-۱۱- مقایسه میانگین پاسخ ایمنی و وزن نسبی ارگانهای لنفی جوجههای گوشتی در سن۲۱ و ۴۲ روزگی ۱۱۱
جدول۴-۱۲- مقایسه میانگین وزن نسبی اجزاء لاشه جوجههای گوشتی در سن ۲۱ روزگی ۱۱۳
جدول۴-۱۳- مقایسه میانگین وزن نسبی اجزاء لاشه جوجههای گوشتی در سن ۴۲ روزگی ۱۱۳
جدول۴-۱۴- مقایسه میانگین مرفولوژی پرز روده باریک جوجههای گوشتی در سن ۴۲ روزگی ۱۱۹
جدول۴-۱۵- مقایسه میانگین وزن و طول قسمتهای مختلف روده باریک جوجههای گوشتی در سن ۲۱ روزگی ۱۲۲
جدول۴-۱۶- مقایسه میانگین وزن و طول قسمتهای مختلف روده باریک جوجههای گوشتی در سن ۴۲ روزگی ۱۲۳
فهرست شکلها
عنوان صفحه
شکل۲-۱- همانطور که در شکل مقابل دیده میشود سه راه برای انتقال ژنهای مقاوم وجود دارد: ۱۸
شکل۲-۲- دیسک سلولزی(قارچ کامبوچا) و محلول کامبوچا ۴۰
شکل۲-۳- درختچه و شکوفههای گیاه چای ۴۷
شکل۲-۴- تفاوتهای عمده بین فرآوری چای سبز و سیاه و تأثیر آن بر محتوای نهایی پلی فنولها ۴۹
شکل۲-۵- ساختار شیمیایی بازهای گزانتیک کافئین و تئوفلین ۵۱
شکل۲-۶- ساختار a) (-)-اپی گالوکاتشین (EGC)، b) (-)- اپی کاتشین-۳-گالات (ECG)، c) (-)-اپی گالوکاتشین-۳-گالات (EGCG)، d) (+)-کاتشین©، e) (-)-اپی کاتشین (EG) 54
شکل۲-۷- ساختار شیمیایی کوئرستین، کامپفرول و میرستین موجود در چای سبز ۵۵
شکل۲-۸- ساختار شیمیایی تئانین موجود در چای سبز ۵۵
شکل۳-۱- تهیه برش از لایه مخاطی روده کوچک ۸۱
فصل۱
مقدمه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-16] [ 06:47:00 ق.ظ ]




از دیگر شخصیت‌هایی که نجدی به حضور او در نهضت جنگل اشاره می‌کند و از مرگ او ناراحت می‌شود به گونه‌ای که گویی مرگ او برایش غیر قابل قبول است، دکتر حشمت است. او از شخصیت‌های مورد علاقه مردم شمال و به ویژه نجدی بوده است « دکتر ابراهیم حشمت از اطباء حاذق و در عین حال از مردان آزاده و خدمتگزار بود. در جنبش مشروطیت از مجاهدین صدیق و در قیام جنگل از مردان با شخصیت و فداکار بود که در اردو‌کشی دولت به رشت با مقامات دولتی دیدار نمود و با قرآنی که پیش او آوردند و تامین جانی او را مهر کردند او تسلیم شد اما بعد او را اعدام کردند» (فخرائی،۱۳۶۶: ۱۸۰-۱۷۹). شاید یکی از دلایلی که نجدی مرگ او را دردناک توصیف می‌کند و با غم و اندوه از آن صحبت می‌کند، همین تامین جانی است که درباریان به او وعده دادند اما بعد به آن عمل نکردند«من از کجا می‌توانستم بفهمم که سرما می‌خواهد میرزا را بکشد و دولتیها منتظرند که تب دکتر حشمت پایین بیاید تا بتوانند دارش بزنند.» (نجدی،۱۳۸۸الف:۶۱). نجدی در داستان «خاطرات پاره پاره دیروز» به شرح این ماجرا به شیوه خاص و بیانی غمگین اشاره کرده است. تکرار فعل در این بخش داستان یکی از ویژگی‌های سبکی اوست که نه تنها به داستان لطمه‌ای وارد نمی‌کند، بلکه بر شدت تاثیر گذاری آن می‌افزاید «سه روز بعد از هرکدام از این عکس‌ها دکتر حشمتو کشتن، کشتن حشمتو، کشتن…» (همان،۱۳۸۸الف:۶۷).
پایان نامه
نجدی یکی از دلایل شکست میرزا را نفوذ افراد منفعت طلب در صف مبارزان جنگل بیان می‌کند. شخصیت‌هایی همچون تیمور که با اولین جرقه‌های شکست میرزا تغییر موضع می‌دهند و یکپارچه رضاخانی می‌شوند «روزی که خبر آوردند تیمور یک شانه عقب‌تر از رضاشاه در صفحه اول روزنامه از طاق نصرت خیابان سپه می‌گذرد» (همان،۱۳۸۸الف:۶۱). در حادثه جنگل، تیمور و افرادی چون او که با جنگلی‌ها در ارتباط بودند به تنها چیزی که فکر می‌کنند، موقعیت و منفعت خودشان بود «روز قبل از دار زدن دکتر حشمت، تیمور یک محله دورتر از خانه پدربزرگ از درشکه پیاده شد و بقیه راه را با پاهای بلند، در حالی که دم به ساعت سرش را بر می‌گرداند و پشت سرش را می‌پایید، دوید» (همان ،۱۳۸۸الف:۶۰) تیمور از نگاه نجدی خائنی بیش نبوده است و حتی عکس او بعد از سالها باعث رنجش راوی می‌شود «مرد جوانی، بدون کت، کروات زده، پیژامه پوشیده، لبهایش را به اندازه گفتن «زنده باد رضاخان» باز کرده بود. این آشغال تیموره. سه روز بعد از این عکس، دکتر حشمت را دار زدند» (همان،۱۳۸۸الف:۶۰). خیانت تیمور نه تنها شامل دکتر حشمت که خیلی از جنگلی‌ها همچون میرآقا می‌شود. تیمور در مبارزه جنگلی‌ها آدم ترسویی است که جز آتش زدن کتاب‌ها و تثبیت موقعیت خود از عهده کار دیگری برنمی‌آید «حال تیمور را می‌دیدم. بغلش پر از روزنامه بود و صفحات روزنامه، همین‌طور که تیمور از اتاق به حیاط می‌آمد مثل برگ برگ برگ از تنش می‌افتاد روی زمین … گفتم: اونها مال میرآقاست. تیمور دوباره برگشت به اتاق و از همانجا گفت: گرفتنو که حتماً می‌گیرنش فقط نذارین چیزی رو پیدا کنن» (همان،۱۳۸۸الف:۶۲).
در نگاه نجدی کار تیمور جز کفر چیز دیگری نبود«تیمور در حیاط، روزنامه‌ها و کتاب‌های میرآقا، اعلامیه‌ها و نامه‌های میرآقا را آتش زده بود و باد کاغذهای سیاه شده نیمه سوخته، کلمات سیاه شدۀ نیمه سوخته، صورت‌های سیاه شدۀ نیمه سوخته را با خودش می‌برد. آتش کفر می‌گفت»(همان،۱۳۸۸الف:۶۳) این واقعه آن قدر اسفبار بود که بر روی درخت آلبالو تا سال‌ها بی‌اثر نمی‌ماند «درخت آلبالوی کنار حوض حتی بدون یک آلبالو آن سال برگ‌هایش را سبز کرد و پاییز همان سال برگ‌هایش را انداخت. باز هم بدون آلبالو» (همان،۱۳۸۸الف:۶۳) تیمور پسر عموی ماهرخ همسر میرآقاست و خبر دستگیری جنگلی‌ها را او به خانواده میرآقا می‌دهد. اما خیانت او هیچ وقت از دید آنها پنهان نمی‌ماند.
رابطه میرآقا با جنگل رابطه تنگاتنگی است به گونه‌ای که در مقابل تهدید ماهرخ کوتاه نمی‌آید. در انتخاب مبارزه و خانواده هر دو را می‌خواهد به خاطر یکی از دیگری دست نمی‌کشد «گریه مثل کلید، دهان او را باز کرد. بعد از آنکه توانست لرزیدن پوست چانه‌اش را آرام کند گفت: هزار بار به میرآقا گفته بودم یا من یا جنگل، میرآقا هم هزار بار گفته بوده هم جنگل، هم تو و هم یه چیزی که نمی‌دونم چیه که آدم دلش می‌خواد بخاطرش بمیره…»(همان،۱۳۸۸الف:۶۱). هویت او در مبارزات جنگل مشخص نیست. یکی از شخصیت‌هایی است که احتمالاً به نجدی خیلی نزدیک بوده است. او رابط جنگلی‌ها بوده است و روزنامه‌های تهران را به آنها می‌رسانده است تا از اخبار پایتخت بی‌خبر نمانند«کنار درخت گردو می‌ایستاد تا اسبش را بیاورند که سوارش شود و روزنامه‌های تهران را به کسما ببرد و به جنگلی‌ها بدهد» (همان،۱۳۸۸الف:۶۲). جنگل و اعتقاد میرآقا به اهداف جنگل همان چیزی است که او جانش را برای آن می‌گذارد.
نجدی مرگ جنگلی‌ها را با توصیف جزء به جزء زمستان و تکرار کلمات که نشان از اندوه و ناراحتی‌اش به خاطر مرگ آنهاست بیان می‌کند. بعد از دستگیری دکتر حشمت و عقب نشینی میرزا به عمق جنگل‌های شمال نیروهای دولتی با کمک سربازان روسی و انگلیسی خانه به خانه دنبال جنگلی‌ها می‌گردند و بسیاری از خانه‌های جنگلی‌ها را آتش می‌زنند. این واقعه به خوبی در داستان‌های نجدی جلوه‌گر شده و اندوه خود را از این حادثه بیان می‌کند «همه کشته شدن دختر عمو، دکتر حشمتو گرفتن، خونه به خونه افتادن دنبال جنگلی‌ها …»(همان،۱۳۸۸الف:۶۲) آنچه برای نجدی دردآور است، اعدام جنگلی‌ها و آشوب‌های این سال‌هاست. ترس و نگرانی جنگلی‌ها بیشتر از این است که نهضت جنگل به بن‌بست برسد و بالاخره این اتفاق شوم روی می‌دهد. به زودی میرزا را از دست می‌دهند و سران جنگل کشته می‌شوند و مردم از ترس نیروهای دولتی، کوچکترین اثری و ردی از جنگلی‌ها در خانه‌های خود باقی نمی‌گذارند«بگو تفنگها را چالش کنن. عکس‌ها را پاره کنند. از اتاقها صدای شکستن شیشه می‌آمد. بعضی از کسانی که مراسم دار زدن دکتر را دیده بودند فقط تا رسیدن به خانه و چسباندن صورتشان به بالش توانسته بودند گریه‌شان را پنهان کنند. کوچه‌های رشت از توی گریه رد شدند» (همان،۱۳۸۸الف:۶۵). شرایط چنان تغییر می‌کند که حتی عکس‌های جنگلی‌ها جرم محسوب می‌شود و بسیاری از عکس‌ها پاره می‌شوند و درشعله‌های آتش می‌سوزند«زیر پاهای تیمور پر از تکه پاره‌های عکس بود. پیشانی میرزا، چشمهای دکتر حشمت، عینک‌های پاره شده، قد بلند و تکه تکه میرآقا و مستطیلی روی دیوار، بدون قاب عکس جنگلی‌ها، غمبارتر از تمام دیوارهایی بود که من تا آن روز دیده بودم و هنوز هم می‌بینم» (همان،۱۳۸۸الف:۶۶). بدتر از همه این‌ها شرمی است که جنگلی‌ها از شکست خود دارند«ماهرخ و من در زمستانی که بوی چرم درشکه می‌داد درختی را تا کنار درشکه بدرقه کردیم که دیگر درخت نبود که حتی خجالت می‌کشید سرش را به طرف جنگل برگرداند» (همان،۱۳۸۸الف:۶۶).
تأثیر شکست جنگلی‌ها را نجدی به خوبی در راه رفتن میرآقا، حیاط خانه، درخت آلبالو و پله‌های ایوان بیان می‌کند. همه چیز در خانه میرآقا رنگ ناامیدی و مرگ گرفته است.
«از پشت آن همه آتش نمی‌توانستم ببینم که درخت گردو ایستاده است یا افتاده… یهو میرآقا برای من یه غریبه شده بود، برای ماهرخ یه نامحرم (حیف میرزا و آن همه یخ کردنش) … آن روز خانه برای ما تنگی می‌کرد، درخت‌های حیاط، مصیبت بودند. حوض مثل مرده سرد بود. پلکان رمق نداشت تا ایوان بالا برود. میرآقا نتوانست مثل همیشه از پله‌ها دو تا یکی بپرد. حتی روی سومی ایستاد. دست چپش را روی نرده گذاشت و همان نرده آنقدر کمک کرد تا او بتواند خودش را به ایوان برساند. سفالها بالاتر از ایوان بود. بالاتر از سفالها، آسمان نصف شده بود، نصفش دود حیاط را با خود می برد و در نصف دیگرش خداوند صورتش را از ما برگردانده بود» (همان،۱۳۸۸الف:۶۴-۶۵).
تاثیر این واقعه آن قدر شدید است که «فردوس» بعد از سال‌ها آن زمان که از زندان آزاد می‌شود، باز هم اثرات آن را بر خانه میرآقا می‌بیند.
«سال ۱۳۲۵، یک صبح، یک صبح که زندان قزل حصار بیرون آمدم و چسبیده به بوی عرق پیرهنم باز هم داشتم عرق می‌کردم. همانجا درست بعد از صدای آهن و بسته شدن چفت‌های آهنی، چفتهای آهنی، چفت‌های آهنی، و دیدن ماهرخ که حالا حاج خانم شده بود و یک قدم دورتر از بخاری که از دهان اسب درشکه بیرون می‌آمد ایستاده بود و بی‌صدا گریه می‌کرد، یک بار دیگر هم به آسمان نگاه کردم که باز هم نصف شده بود، نصفش از کوههای شمیران پایین آمده و نصف دیگرش آنقدر دور بود، که انگار هنوز بالای خانه و ایوان میرآقاست.میرآقا داد می‌کشید من نمیام»(همان،۱۳۸۸الف:۶۴-۶۵).
۴-۲-۲-حزب توده:
از دیگر مضامین سیاسی داستان‌های نجدی فعالیت حزب توده و گروه های چپ‌گرا در منطقه شمال است. اولین جریان مهم سیاسی کشور متاثر از مارکسیسم و سوسیالیسم که با شکل‌گیری شوروی در مرزهای شمالی ایران بذر آن پاشیده شد و بتدریج در سال‌های بعد، این ایدئولوژی ، فضای فکری سیاسی ایران را به شدت تحت تاثیر قرار داد حزب توده بود (ر.ک.فوزی،۱۲۰:۱۳۸۴). اعضای حزب در ایران به زودی گروه های مختلف برای نشر عقاید خود راهی مناطق مختلف کردند و دامنه فعالیت خود را گسترش دادند. در شمال ایران این حزب طرفداران زیادی پیدا کرد. « اینان باقی مانده پنجاه و سه مارکسیست مشهور بودند که در سال ۱۳۱۶ زندانی شدند، پس از تبعید رضاشاه بیست و هفت تن از اعضای جوان‌تر در تهران دور هم گرد آمدند و حزب توده ایران را اعلام داشتند» (آبراهامیان،۲۵۲:۱۳۸۵).
حزب توده مدتی با جنگلی‌ها نیز همکاری داشت اما با متحد شدن انگلیس و روسیه به پیمان خود پشت کردند. نجدی در چند داستان به فعالیت‌های این حزب در شمال اشاره کرده است. داستان «تاقچه‌ای پر از دندان» اشاره به حوادث سال‌های ۱۳۳۲ و مبارزه توده‌ای‌ها و غیر توده‌ای‌ها و زندانی شدن آنها توسط ساواک و انتظار آزاد شدن آنان در بهمن۵۷ است.
«دندان فردوس را گذاشته بودم کنار آینه. از روزی که آمدند و در زدند و فردوس را با یک جِمس سیاه و بدون شماره بردند چهل و سه سال می‌گذرد.۱۳۵۷ فکر می‌کردم یک روز در را باز می‌کنم و فردوس حالا کمی پیر با روسری و چمدان زندانش می‌آید و می‌رود روی آن صندلی می‌نشیند و از پشت پنجره برای مادام دست تکان می‌دهد» (نجدی،۱۳۸۸ب:۹۳)
آنچه که در تمام داستان‌های سیاسی نجدی به چشم می‌خورد، انتظار آمدن کسی است. در این داستان از دستگیری فردوس و آزاد نشدن او بعد از پیروزی انقلاب سخن می‌گوید. فردوس از مبارزان توده‌ای است که سال‌ها از دستگیری او توسط ساواک می‌گذرد. با پیروزی انقلاب راوی منتظر بازگشت او از زندان است. راوی دندانساز است به همین خاطر تنها کاری که در تمام این سال‌ها ‌توانسته انجام دهد و به این صورت امید آمدن فردوس را از دست ندهد، ساختن دندان‌هایی برای اوست که حال حتماً پیر شده است.
«اولین شبی که دندانها را گذاشتم کنار آینه به مادر فردوس زنگ زدم. عادت دارم با ته سوهان ۵۶۲۹ را بگیرم و به سکوت تلفن گوش کنم. سالهاست از همان ۵۶۲۹ خوشم می‌آید. اصلاً بوق نمی‌زند. تا حالا شده دستهای یخ کرده‌تان را بگیرید جلوی دهانتان و توی انگشتتان هاه کنید. گوشی تلفن ۵۶۲۹، با من، با من که نه، با گوشهایم همچین کاری می‌‌کند. هاه. انگار خود فردوس گوشی تلفن را برداشته … نمی‌تواند حرف بزند … فقط صدای نفس کشیدنش … دندانها کنار آینه بود. بدون صورت فردوس» (همان،۱۳۸۸ب:۹۳).
آنچه در این داستان بیان می‌شود جستجوی غم‌انگیز نجدی برای خاطراتی است که گم شده‌اند. بیان نویسنده به گونه‌ای است که گویی خاطرات سیاسی خود را بیان می‌کند و از دست دادن عزیزی (پدرش) که در این سال‌ها اتفاق می‌افتد و بعد از انقلاب منتظر بازگشت دوبارۀ اوست، او را اذیت می‌کند. «تاقچه‌ای پر از دندان» یک خاطره گم شده سیاسی است و پر از رمز و رازهای سیاسی و مخفی‌کاری‌هایی که نویسنده از بیان آن واهمه دارد. جستجوی غم‌انگیز راوی برای کشف حقیقتی است که سال‌ها برای رسیدن به این حقیقت اطراف او پر از روزنامههایی بوده است «بعد می‌رفتم کنار پنجره روی صندلی می‌نشستم و حیاط مادام را نگاه می‌کردم. گاهی پا می‌شدم تا جستجوی غم‌انگیزم را از پنجره تا بخاری تا اجاق گاز لای روزنامه‌ها برای پیدا کردن کبریت شروع کنم»(همان،۱۳۸۸ب:۹۴).اما یک شب پسر جوانی که تا پای پنجره خانه راوی می‌آید و چیزی را لای آجرهای دیوار پنهان می‌کند و به جستجوی غم‌انگیز راوی پایان می‌دهد.
«صدایی را شنیدم. صدایی که می‌دوید، سرم را از پنجره بردم بیرون آن صدا با پاهای پسر جوانی ته کوچه بود. جایی که کوچه بدون آنکه آخرین درخت را با خودش ببرد پیچ می‌خورد. آنجا.کبریت را کشیدم.حالا صدا آمده بود زیر پنجره. خوب نمی‌دیدمش. یک مشت مو روی پیراهنی سفید داشت می‌دوید. نفس کشیدنش تکه تکه شنیده می‌شد و غروب دو سه قدم این طرفتر از پاشویه مادام بود. پسر تا زیر این درخت، همین که شاخه‌هایش را تاکنون پرده، به آن بالکن نزدیک کرده دوید. همانجا ایستاد. پشت سرش را نگاه کرد و دستش را برد توی دیوار. تا دیروز، آجرهای شکسته دیوار آن طرف کوچه را ندیده بودم. رفت. نرسیده به خیابان، باز هم سرش را برگرداند و کوچه را که حالا لخت بود تا ته نگاه کرد» (همان،۱۳۸۸ب:۹۴).
مخفی‌کاری و ترس که در داستان به چشم می‌خورد، نوعی تشویش و کنجکاوی ایجاد می‌کند. پسری که به کوچه می‌آید مدام اطراف خود را می‌پایید و راوی برای رفتن به طرف آن چیز احتیاط می‌کند. گویی همه او را زیرنظر دارد «یک چیز لای آجرها بود که از دور شناخته نمی‌شد. حالا موتورسیکلت با چراغ روشنش اصلاً زرد نبود. سفید. توی کوچه بود و حیاط مادام تا سیاه شدن علف، تاریک بود. دو نفر بودند روی دود پر سر و صدای موتور سیکلت. سرم را کنار کشیدم، و آنقدر به سیگارم پک نزدم تا آن موتور سیکلت تمام شد» (همان،۱۳۸۸ب،۹۴). ترس سیاسی شدیدی که بر داستان احاطه دارد حاکی از فضای ناآرام سیاسی سال ۵۷ است. تمام اشیاء اطراف راوی، او را به طرف دیوار و آن چیز که لای دیوار است می‌برند.
«من آجرهای شکسته را گم کرده بودم. هرچه می‌خواستم از سرم بیرونش کنم نمی‌شد. چطور یک چیز پنهان شده دفن شده در دیوار توانسته بود دستم را گرفته مرا در اتاق خودم، این طرف و آن طرف ببرد. شانه‌هایم را هل می‌داد که در را باز کنم و از پله‌ها پایین بروم. تمام اتاق شده بود دستگیرۀ در ولم نمی‌کند. نمی‌توانستم نگاهش نکنم. یه جور دلشوره، خیالبافی‌های جر خورده… گفتم که بیرون باران می‌بارید. می‌شد گفت چیزی را پیدا کرده بودم (نه هنوز پیدایش نکرده بودم) که از دستهای رشت پرت شده، توی دیوار فرو رفته بود. دستگیره را مشت کرده بودم و می‌ترسیدم نکند همین که دستم را ببرم لای آجرها، موتورسیکلت و آن پسره سفیدپوش با هم پیدایشان شود» (همان،۱۳۸۸ب:۹۵).
آنچه که راوی نسبت به آن دوست دارد بی‌خیال باشد و نمی‌تواند، چیزی است که لای دیوار است و ترس از اینکه به سراغش برود. «یک چیزی لای آجرها بود و اتاقم بو می‌داد. یک بوی چرب، سوخته، بوی موتورسیکلت. باید منتظر می‌ماندم تا هوا درست و حسابی تاریک شود، که بروم پایین ببینم لای آجرها … اون چی بود» (همان،۱۳۸۸ب:۹۵-۹۴).
آن چه راوی لای دیوار پیدا می‌کند کاستی است که به انتظار او پایان می‌دهد. راوی بعد از گوش دادن کاست، یادگاری‌های فردوس را که در این سال‌ها نگه داشته، در ساکی می‌ریزد و کاست را به مادام می‌دهد. «گنجه را … دنبال ساک بود. پشت لباسها بود. حالا تنها کاری که باید می‌کردم برداشتن دندانها … با گذاشتن فردوس توی ساک … سردم شد. دستهایم … اینقدر از ناخنهام بدم آمده بود. زدم بیرون و من با ساکی پر از لثه‌های سرخ و سرمای دندانها بین میهمانها راه باز می‌کردم» (همان،۱۳۸۸ب:۹۷). ساکی را که دندانهای مصنوعی فردوس را در آن گذاشته است به ایستگاه می‌برد و رها می‌کند. در حقیقت با گوش دادن آن کاست، معمایی برای او حل می‌شود و با آنچه که از فردوس برایش مانده خداحافظی می‌کند. راوی با زندگی که سراسر آن انتظار بیهوده بود خداحافظی می‌کند تا زندگی را به گونه‌ای دیگر تجربه کند. نه تنها راوی که مادام باید کاست را گوش می‌داد تا از زندگی کسالت‌بار بیرون بیاید زیرا درد راوی و مادام یک چیز بود.
«جعبه را کشیدم بیرون. بازش کردم نوار توش بود. از این نوارهای کاست. هیچ کلمه‌ای روی آن نوشته نشده بود. دکمه دریچه را زدم. باز که شد کاست را گذاشتم توی ضبط صدایش را آنقدر پایین آوردم که … حالا یک استکان چای و یک سیگار. آیا هرگز در دنیا چیزی به اسم ماشین جِمس وجود داشت آن هم سیاه… بدون شماره… پله‌های ساختمان پست و تلگراف چی. خانه فردوس پشت سبزه میدان طرف‌های چهارباغ بود فردوس؟ کدام فردوس. کاست را درآوردم. برگرداندمش و دوباره گذاشتم. مادام یک ردیف دورتر از آندره … کلیسای رشت … آنها همدیگر را نمی‌شناسند» (همان،۱۳۸۸ب:۹۶)
راوی به حقیقت دست می‌یابد. اما برای فرار از این حقیقت منکر همه چیز می‌شود. حال هیچ چیز وجود ندارد نه ماشین جمس و نه فردوس.
«خسته شده‌ام. چند بار بگویم که تاریکی آنجا بود. باران آن طوری می‌بارید، چراغها باز و بسته می‌شد. چقدر بنویسم کوچه مثل طناب باز شده از گردن ورزاهای ذبح شده افتاده زیر پنجره‌ام. آدم که نمی‌تواند تمام عمر با استخوانهای شکسته، با تیزی استخوان‌های شکسته گلوی خودش حرف بزند. چکار می‌توانستم بکنم، مگر برداشتن نوار. اگر بگذارمش لای همان آجرها بعد یکی از همسایه‌ها پشت پنجره‌اش مرا ببیند چی؟ حالا فرض کنید هیچ موتورسیکلتی در هیچ‌کدام از کوچه‌های رشت نیست» (همان،۱۳۸۸ب:۹۶).
این همان حقیقتی است که سال‌ها نجدی با آن زندگی می‌کند اما کنار نمی‌آید و نمی‌خواهد کنار بیاید او هنوز منتظر پدری است که در چهارسالگی او را از دست می‌دهد و رد پای این حادثه در تمام داستان‌های سیاسی او به چشم می‌خورد. او نمی‌تواند با بغضی که سال‌ها در گلوی او چون استخوانی گیر کرده است کنار بیاید.
در داستان «خاطرات پاره پاره دیروز» فردوس عضو حزب توده است. بعد از فروپاشی نهضت جنگل او عضو حزب می‌شود. «فردوس هم دستش را دراز کرده بود “فردوس توده‌ای بود"» (نجدی،۱۳۸۸الف:۵۹) گرچه حزب توده در ابتدای کار موضع خود را نسبت به دین بیان نکرد و شعار اصلی آنان دفاع از طبقه گارگر و برابری بود ولی به زودی اعضای حزب نتوانستند در پشت نقاب دروغین خود بمانند و نسبت به دین واکنش نشان دادند. در حقیقت کمونیست‌ها خواستار آزادی معتقدات و جدا شدن دین از سیاست بودند. «کمونیست‌های واقعی نمی‌توانند مذهبی و مومن باشند برای اعضای حزب پذیرش جهان‌نگری امری قطعی و اجباری است. کمونیست باید ماده‌گرا، کافرکیش،خدانشناس و پیکارجو باشد» (بردیانف،۲۹۵:۱۳۶۰) این یکی از مسائلی است که نجدی نیز به آن اشاره کرده است «روزی که می‌خواستم عضو حزب بشوم یک لحظه پیش از پر کردن ورقه تقاضای عضویت به آسمان که از دریچه غمبار زیرزمین راسته کفاشها دیده می‌شد نگاه کردم و بعد جلوی سؤال «مذهب؟» نوشتم «مسلمان» و منشی حزب نگاهم کرد»(نجدی،۱۳۸۸الف:۶۵).
نجدی در داستان «یک سرخ پوست در آستارا» به توضیح و تشریح فعالیت‌های حزب و کمونیست‌ها و ارتباط آنها با کردهای ایران می‌پردازد.
«گفتم: آنجا که کسی نیست؟ مرتضی گفت: رفته… عصری رفته… رفته روسیه. گفتم: پس یارو سرخ پوسته روس هم بود؟ گفت: روس؟ نه… ماراجینما آمریکاییه، یه سرخپوست ارّه شده‌ی خلّص آمریکایی و کمونیست … من کی گفتم روس بود؟ دلم می‌خواست با مشت بزنم روی دندانهای زررد مرتضی و آن لبخندی که بعضی آدمها زور زورکی می‌زنند تا چیزی را پنهان کنند» (نجدی ،۱۳۸۸ب:۵).
آن چه که نجدی در این داستان بیان می‌کند، مسائل سیاسی گروه‌های چپ‌گرا و همچنین ظلم و ستمی است که به خاطر نژاد پرستی و رنگ پوست در جهان حکمفرماست.«این داستان شنائت کشتار یک قبیله سرخپوست به دست سفید پوستها را بیان مینماید تا مظلومیتی مکرر در مکرر تکرار شود. نجدی با مضحکه این مولفه های آرمانی (آیین پرستی سرخپوستی و جزمیت مداری مارکسیستها) سر آن دارد شالوده توتم پرست را فرو ریزد و به مفهوم عام انسان رهنمون شود» (قنبری،۷۹:۱۳۸۰). سناتورهای ظالم آمریکا که به بهانه نژادپرستی به سرخ پوستان بومی آمریکا حمله می‌کردند و آنان را از سرزمین‌های مادریشان آواره می‌کردند «می‌گفت که سرخ پوست پنجره بالکن مسافرخانه را روی برف باز کرده و پرسیده بود مسکو همین طرفهاست نه؟ بعد گفته بود که دیگر نمی‌تواند به یاد آورد، چند سال از تشیع جنازه مک کارتی گذشته است و حالا دار و دسته سناتور کجا گور به گور شده‌اند. آن‌ها قبیله مرا ارّه کرده بودند» (نجدی،۱۳۸۸ب:۵).
نجدی در اکثر داستان‌های سیاسی ردپایی از زندگی و مرگ پدرش به جا می‌گذارد. در این داستان به مرگ مرتضی و قبر بدون سنگ و نشانه او اشاره می‌کند. همان چیزی که برای پدرش اتفاق می‌افتد و هیچ‌کس نشانی از قبر پدر به او و مادرش نمی‌دهد«نه سال بعد روزی که شنیدم جنازه‌ی مرتضی را بیرون از آستارا کنار رودخانه مرز ایران و شوروی، بدون سنگ، خاک کرده‌اند» (همان،۱۳۸۸ب:۵). نجدی در داستان «آرنایرمان، دشنه و کلمات در بازوی من» به کتاب‌های کمونیست‌ها و نماد‌های آنان اشاره کرده است «یکی از کتابهای پرت شد روی سایه کنار اتوبوس. چند نفر روی جلد کتاب قوز کرده بودند که دست هایشان از پشت بسته شده بود…. آنها لای درختانی بودند که از شاخه‌هایشان قمه آویزان بود» (همان،۱۳۸۸ب:۲۰). مخصوصاً صحنه‌ای که از مرگ ترکمنی و تلاش او در آخرین لحظات زندگی برای نزدیک شدن به کتابش دارد.
«هنوز کف دستش را به زمین می کشید. همان دستش را به طرف کتابی دراز کرده بود که بین خون و پنجره روی بازویم افتاده بود. روی زمین. روی زمین. روی زمین. کتاب را به طرف خودش کشید. روی جلد کتاب دشنه بزرگ و خمیده‌ای بود. توی یک دیس. پرنده بالای دیس لای درختانی پر از قمه می‌پرید. ترکمنی دشنه را از روی دیس برداشت. از روی دیس دشنه را برداشت. برداشتش آن دشنه را از روی دیس اما نه واسه این که یک تکه نون را اینقد اینقد کند.» (همان،۱۳۸۸ب:۲۲).
در آن زمان که تشکیلات حزب از هم میپاشد به همراه داشتن کتابهای حزب و فروش آنها جرم محسوب میشود و نجدی در این داستان به آن اشاره میکند «یازده سال بعد ماراجینما را گرفتند، جلبش کردند می‌دونی چرا؟ واسه اینکه پلیس توی کیف ماراجینما لای کتابهای لنین یک پانچا پیدا کرده بود» (همان،۱۳۸۸ب:۱۱). از دیگر مسائلی که نجدی در داستان‌هایش به آن اشاره می‌کند، واکنش مردم نسبت به بلشویکی‌هاست «از دک و پوزش معلومه که بلشویکی. این جور آدما کفاره داره. یارو باد کوبه‌ای با لبخند به مردی که می‌گفت کفاره داره گفت: هاشتاد تومن. مرد گفت: اینها دین و ایمان ندارند. آقا مرتضی گفت: بلشویکی که توی رشت طاووس بفروشه با طاووسش هم هاشتاد تومن نمی‌ارزه» (همان،۱۳۸۸ب:۴۶-۴۵). راوی داستان «یک سرخپوست در آستارا» نگران اندیشه‌های مارکسیست‌هاست او می‌خواهد بداند آیا مبارزه مارکسیست‌ها به نتیجه رسید؟ «مرتضی گفت: ماراجینما از من پرسید تو می‌دونی چه بلایی سر مارکسیسم اومد؟ گفتم نه! من از کجا بدونم. گفتم: آره… از کجا بدونی… واسه اینکه همه ما زده به سرمان» (همان،۱۳۸۸ب:۱۲-۱۱)
۴-۲-۳-حادثه پاسگاه سیاهکل:
از جمله جنگ‌های چریکی که با الگوگیری از قیام جنگل در شمال شکل گرفت، می‌توان از حادثه سیاهکل نام برد. «در شامگاه سرد زمستانی ۱۹ بهمن ۱۳۳۹ سیزده مرد جوان مسلح به تفنگ و مسلسل و اسلحه کمری به یک پاسگاه ژاندارمری در روستای سیاهکل درکنار جنگل‌های گیلان حمله کردند. با این حمله که بعدها به حماسه سیاهکل مشهور شد، آنان شعله هشت سال فعالیت چریکی را برافروختند» (آبراهامیان،۴۴۲:۱۳۸۵). نجدی در داستان «به چی میگن گرگ به چی میگن…» به حادثه پاسگاه سیاهکل و چریک‌هایی که به پاسگاه حمله کردند اشاره کرده است. نجدی در شیوه روایت به گونه‌ای است که گویی از نزدیک این حوادث را دیده است. «شبی که در قهوه‌خانه سیاهکل شنیدم که چریکها پاسگاه ژاندارمری را لخت کرده، دو نفر را کشته و دستهای یک ژاندارم را با کمربند خودش به چفت پنجره پاسگاه بسته‌اند و با پنج ژ-۳ و هفده نارنجک غنیمتی، زده‌اند به جنگل یهو رنگ زردی سرم را پرکرد»(نجدی،۱۳۸۸ب:۱۹۵).
ابتدای داستان به زندگی مادری تنها که مجبور است فرزندش را با خود به حمام زنانه ببرد و وقتی با اعتراض زنان روبرو می‌شود استالین را نفرین می‌کند شروع می‌شود. آنچه برای پسرش نامعلوم است ارتباط حمام و استالین است. سال‌ها بعد وقتی به سن جوانی می‌رسد ماجرای سیاهکل اتفاق می‌افتد. مادر ماهی تابه را روی لبخند شاه می‌گذارد و در واقع با بیان این نکته نفرت مردم را از ظالمان چون شاه و استالین که باعث بیوه شدن او شده‌اند نشان می‌دهد. «بیرون از پنجره، سیاهکل ساکت بود و شاه روی صفحه اول روزنامه کیهان کنار سفره لبخند می‌زد، مادرم ماهی تابه را روی همان لبخند گذاشت» (همان،۱۳۸۸ب:۱۹۸). در این داستان نجدی به بیداری سیاسی مردم اشاره می‌کند او معتقد است که گرگ‌ها همان مردمی هستند که نترسیده‌اند ،کیف می‌کنند، که حتی خودشون حالیشون نیست روز اعدام مرتضی، ساعت‌ها به انتظار روی علف نشسته‌اند مردم هنوز و همیشه هستند اما میش نیستند (ر.ک. بزرگی،۱:۱۳۸۷).
۴-۲-۴-آشوب های اوایل انقلاب:
از دیگر مسایل سیاسی که نجدی به آن می‌پردازد، حوادث انقلاب و فضای سیاسی پر آشوب و ناامن ایران بعد از کودتای ۲۸ مرداد است. اعدام، زندان، ناامنی اوضاع سیاسی ، ترورهای شخصیت‌های سیاسی احزاب از جمله حوادثی است که دنیای مضطربی را در داستان‌های نجدی به وجود می‌آورد. این روزها مردم سردرگم و آشفته هستند به گونه‌ای که نمی‌دانند دنبال چه می‌گردند «ستوان گفت: این روزها نمی‌شود فهمید که مردم چه می‌‌گویند. چه می‌خواهند» (نجدی،۱۳۸۸الف:۱۷). قتل و کشتار نیروهای انقلابی روح نجدی را جریحهدار می‌کند«از کنار رگهای پاره شده و گوشت سوخته می‌گذشت تا خودش را از تقویم‌های دیواری، از جمعه‌های ۱۳۴۹ دور کند» (نجدی،۱۳۸۸ب:۱۹۱).
داستان «آرنایرمان و دشنه و کلمات در بازوی من» در واقع روایتگر سه بعدی زندگی اوست. زن، نوشتن، سیاست. آنچه که نجدی در این داستان به بیان آن می‌پردازد، درگیر‌ی بین گروه های مختلف سیاسی و تبعید رضا شاه در جریان انقلاب است. ترکمنی که کتاب آرنایرمان می‌فروشد و قُلتشنی که به سراغ او می‌آید «رضاشاه روی دیوار، ایستاده بود و داشت می‌رفت تبعید.» (همان،۱۳۸۸ب:۴۷). داستان «رودخانه‌ای برای ستوانیار» سرگذشت ستوانیار اسدخانی است که صدوسی و هفت سرباز و افسر جوان را به زیر تیربار می‌گیرد و می‌کشد و این حادثه باعث می‌شود که از چشم زن و بچه‌هایش بیفتد و عمرش را در تنهایی به سر کند. ستوانیار مرد هوسباز و بدسرشتی است، در مقابل عزیز خانم، همسر او، زن مؤمن و پرهیزگاری است. «عزیزخانم تکانی به سرش داد و کمی از موهایش پایین آمد تا گوشه از پیشانی موقر او را بپوشاند لکه‌های یک ماه شکسته وسط پیشانی او حدیث دور و درازی از نمازهای پایان ناپذیرش را عریان می‌کرد» (نجدی،۱۵۴:۱۳۸۷). آنچه که در این داستان مطرح می‌شود وقاحت ستوانیار در کشتن کمونیست‌ها و سربازانی است که متهم به غائله علیه شاه شده‌اند. نجدی در این داستان از اینکه مجبور می‌شود این توصیفات را بکند احساس شرمساری می‌کند «غمبار بودن مسأله اینجاست که آدم نمی‌تواند با شرمساری‌های تاریخ سرزمینش چکار کند» (همان،۱۶۰:۱۳۸۷) به اعتقاد نجدی «شاید برای درک این جزئیات شرم آور باید انتظار بکشیم تا روزی علم بتواند استخوان مردگان را ورق ورق کند و با آن دیسک و صفحه‌های گرامافون بسازد بعد ما بنشینیم و با شانه‌های کوچک شده‌مان به موسیقی خونریزی و خاطرات دفن شده تاریخمان گوش کنیم» (ر.ک.همان،۱۶۰:۱۳۸۷). به اعتقاد او تاریخ ما بعضی وقتها پر از زشتی‌هایی است که قابل گفتن و شنیدن نیست اما از حقیقت نمی‌توان فرار کرد حتی اگر تلخ باشد.
بازجویی‌های پایان ناپذیر ساواک که بسیاری را به کام مرگ می‌فرستد از دیگر مسائلی است که نجدی به آن اشاره می‌کند«سرم را پر از بازجویی‌های پایان‌ناپذیر و فریادهای تیمسار آزموده و تیرباران دکتر فاطمی کرده بود و دوباره همه نگاهم می‌کردند.» (نجدی،۱۳۸۸ب:۱۸۵).
۴-۲-۴-۱-حوادث کودتای ۲۸ مرداد:
حوادث کودتای ۱۳۳۲ و درگیری‌های حزبی از مسائل مهمی است که نجدی در داستانهایش انعکاس می‌دهد. «سیامک صداهایی را می‌شنید که من تصاویرش را می‌دیدم. سربازهای کودتا میدان را دور می‌زدند و تابستان ۱۳۳۲ آنقدر نزدیک شده بود که مردادش بین من و سیامک پرسه می‌زد» (نجدی،۱۳۸۸ب:۱۸۴). نجدی در داستان «تاقچه‌ای پر از دندان» به خانواده ارمنی اشاره می‌کند. آندره نجدی در کودتا و در رشت جان می‌سپارد. نویسنده در این داستان به مسایل سیاسی و تأثیر آن بر زندگی ارامنه ساکن ایران تأکید می‌کند.
«بعد از آندره (آندره صبح ۲۸ مرداد روی پله‌های ساختمان پست و تلگراف رشت قیمه قیمه شده و استخوان دنده‌اش زیر لگد طرفداران کودتا شده بود اینقدر اینقدر) مادام حیاط خانه‌اش را ول کرده بود که تا دلش می‌خواهد پر از علف و گیاهان شود که بدون اسم رشد کرده بودند و قسم خورده بود هرگز به لبهایش ماتیک نمالد، مگر آخرین یکشنبه‌ی هر سال که می‌رفت تا روی اسم آندره آب بریزد.» (همان،۱۳۸۸ب:۹۲)
نجدی حوادث کودتای ۲۸ را دورانی می‌داند که امنیت وآسایش از بین رفت «سال ۱۳۳۲ توی بگیر بگیر توده‌ایها و مصدقیها، دو قدم این طرفتر از ۲۸ مرداد من شانزده ساله بودم…روزهایی که پدرم می‌رفت سرکار، نه، روزهایی که پدرم می‌رفت سرکار و مادرم می‌رفت که زیر ابرویش را بردارد و صورتش را بند بیندازد (می‌رفت خانه عالیه بندانداز)» (همان،۱۳۸۸ب:۱۰۰).
۴-۲-۴-۲-ناامنی فضای سیاسی:
یکی از مسائل سیاسی مورد نظر نجدی ترس سیاسی است «مثل وقتی که با هر صدای در خیال می‌کنی اومدن بگیرنت» (نجدی،۱۳۸۸الف:۸۲) این ترس پیامد فعالیت‌ گروه های مختلف در جریان انقلاب و فعالیت ساواک در این سال‌هاست.
«این ترس از همان لحظه‌ای شروع شد که فهمیدم هیچ‌کس در اطرافم مرا نمی‌بیند و هیچ کدامشان نمی‌دانند که من با مرگ تا چند قدمی یکی از آنها رفته و بعد، دست مرگ را گرفته و با آن در خیابان‌های تهران تا صبح راه رفته بودم، کنار پلاستیکها، روی خط سفید و تکه تکه آسفالت، توی کوچه‌هایی که قبر دراز و باز شده و بدون مرده‌ای بود که تاریکی‌های پر از چراغ تهران در آن دفن شده باشد» (همان،۱۳۸۸ب:،۱۸۱).
این ترس حاصل شرایطی است که هر کس برای منافع یا اهداف خود حاضر به هر کاری حتی لو دادن دوستان نزدیک خود می‌شود. روزهایی که همه مواظب همدیگر بودند«از آن شب به بعد، همیشه عده‌ای از کنار یک تاریک و یا از پشت روشن نگاهم می‌کردند. حتی آنهایی که بعد از مصاحبه دبیر کل حزب در تلویزیون، از مرز زده بودند بیرون. همه جا پر از چشمهایی بود که تا شرمندگی چیدن سیب پلک می‌زدند» (همان،۱۳۸۸ب:،۱۸۱).
یکی از عوامل این ترس سیاسی که نجدی به آن اشاره می‌کند، شکست حزب توده و فرار سرشاخه‌های حزب است. بعد از اینکه دبیر کل حزب به شکست حزب اعتراف می‌کند آنان که شرایط فرار برایشان مهیا بود از مرز خارج می‌شوند اما آنان که می‌مانند روزها و شب‌هایشان در ترس و دلهره می‌گذرد «هیچ شبی نیست که من برای خوابیدن لباسهایم را درآورم. دور تا دورم پر از نگاه‌هایی بود که چشم نداشت و چشمهایی که بدون صورت در هوای اطرافم شناور بودند» (همان،۱۳۸۸ب:۱۸۱).
داستان «یک حادثه کوچک» به اوضاع نا‌امن ایران قبل از انقلاب اشاره می‌کند. زمانی که ساواک از هر حربه‌ای استفاده می‌کند تا به مردم برچسب سیاسی بودن بزند
«گفتم صبر کن بره یه جای خلوت. تو رو خدا مرتضی. گفت: حالا اومدیم ما رو گرفتن. چکارمون می‌کنن؟ گفتم: اولندش چوب تو آستینمون می‌کنن. توی کلانتری. گفت: خوب بعد. گفتم: بعد می‌پرسن چرا زدی تو سرآقا؟ چی داریم بگیم؟ گفت: راست و حسینی. راستشو می‌گیم. می‌گیم آخه سرکار شما که ندیدین شاپو را چه ریختی رو سرش گذاشته بود؟»(همان،۱۳۸۸ب: ۱۰۴-۱۰۳).
و راوی معتقد است در این جامعه اگر راستش را هم بگویند سرکار آنها را دیوانه بیشتر نمی‌بیند.
«گفتم: سرکار هم بی برو برگرد میگه شماها دیوانه‌اید. گفت: خوب بگه بهتر. گفتم: بگه؟ بهتر؟ مارو می‌فرسته دیوونه خونه. پسر تو چرا حالیت نیس؟ گفت: مگه کشکه؟ همین طوری؟ به همین سادگی؟ گفتم: آره به همین سادگی. اولش می‌فرستن دنبال یه دکتر، دکتر یه تکه کاغذ بر می‌داره روش مرکب می‌ریزه تا می‌کنه بازش می‌کنه می‌ذاره جلوت. می‌پرسه «این چیه؟» مرتضی گفت: میگم پروانه‌اس. گفتم: بفرما رد خور نداره. دکتر می‌گه «بله سرکار دیوونه‌ست». مرتضی گفت: پس باید چی بگم؟ گفتم: باهاس بگی: یه تکه کاغذه آقای دکتر که روش مرکب ریخته. بعد دکتر یک کاغذ دیگه رو برمی‌داره دوباره مرکب و غیره. ازت می‌پرسه «حالا چی میگی؟ گفت: یک تکه کاغذ و … گفتم: دِ نه دِ حالا باید بگی: این یه پروانه‌س آقای دکتر. مرتضی گفت: آخه چرا؟ گفتم: واسه اینکه کاغذ دوم عینهو پروانه س. مرتضی پرسید: تو اینهارو از کجا می دونی؟» (همان،۱۳۸۸ب: ۱۰۴-۱۰۳).
در این سالها کوچکترین حرکتی از جانب ساواک کنترل میشود. مردم در شرایط حاد سیاسی به سر میبرند.«همین طور داشتیم پاهای مردم را نگاه میکردیم و حرف میزدیم و تاکسیها میرفتند، میآمدند، که یک جِمس کنار ما ترمز کرد. دو نفر پیاده شده رفتند توی عرق فروشی. وقتی که بیرون آمدند، بازوهای مردی را گرفته بودند که صورتش سفیدی یک بشقاب پلو را داشت و با هر دو دستش یک کلاه شاپو را روی سینهاش گرفته بود. سوارجِمس شدند و رفتند». (همان،۱۳۸۸ب: ۱۰۴). فشار ساواک روی مردم و شکنجه‌های مختلف باعث می‌شود بسیاری زیر فشار شکنجه‌ها تحمل نیاورند و به همه چیز اعتراف کنند«من که همه چیز را گفته بودم، امضا کرده بودم نه؟ کُد همه اسمها را نوشته بودم، دیگر چرا ولم نمی‌کردند » (نجدی، ۱۳۸۷، ۱۴۵).
۴-۲-۴-۳-زندان و زندانیان سیاسی:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:46:00 ق.ظ ]




با توجه به آنچه گفته شد درواقع تناسب بین هزینه‌ها و سطح فعالیت به‌گونه‌ای که در مدل سنتی هزینه‌یابی عنوان می‌شود همیشه برقرار نیست و برآورد رفتار هزینه بدون در نظر گرفتن رفتار چسبندگی هزینه‌ها گمراه‌کننده خواهد بود. آگاهی از رفتار هزینه برای حسابداران، محققین و تمام کسانی که با حوزه مدیریت در ارتباط‌اند و تغییرات در هزینه‌ها را برحسب تغییرات در درآمد ارزیابی می‌کنند، دارای اهمیت است. استنباط مدیریتی از این تحلیل این است که چسبندگی هزینه قابل‌تشخیص و کنترل است. مدیران باید دلیل خود را برای چسبندگی هزینه از طریق توجه به حساسیت تغییرات هزینه به نسبت کاهش حجم، ارزیابی کنند و ظرفیت واکنش شرکت را در برابر کاهش تقاضا برای کالاها یا خدمات افزایش دهند. این امر به بهبود فرایند پاسخگویی کمک می‌کند. با مشخص کردن چسبندگی هزینه، صاحبان شرکت می‌توانند تحلیل کنند که آیا مدیران باعث وارد آمدن هزینه برای بنگاه می‌شوند (مدیروس و کاستا، ۲۰۰۴).[۷]
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
همچنین طبق یک تحلیل سنتی افزایش نامتناسب هزینه‌ها نسبت به فروش یک نقطه‌ضعف کنترلی مدیریت در نظر گرفته می‌شود که این تحلیل ممکن است گمراه‌کننده باشد زیرا اگر هزینه‌ها چسبنده باشند با افزایش فروش متناسب با آن حرکت می‌کنند درحالی‌که با کاهش فروش متناسب با آن کاهش پیدا نمی‌کنند این در حالی است که حسابرسان به طرز مشابهی به هنگام اجرای رویه‌های تحلیلی فرض می‌کنند که هزینه‌ها متناسب با نوسانات فروش تغیر می‌کند؛ بنابراین درک بهتر از نحوه تغیر هزینه‌ها نسبت به نوسانات فروش برای حسابرسان در بهبود اجرای رویه‌های تحلیلی راه گشا خواهد بود.
با توجه به نکات فوق بررسی و مطالعه بیشتر در خصوص چسبندگی هزینه‌ها لازم به نظر می‌رسد
ﺿﺮورت دارد ﺑﺎ اﻧﺠﺎم ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﻮاﻫﺪی به دست آﯾﺪ ﺗﺎ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻓﺮاروی ﻣـﺪﯾﺮان موردبررسی ﻗـﺮار ﮔﯿـﺮد. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺗﻌﻤﻖ در ﻣﻮرد ﻧﮑﺎت زﯾﺮ اﻫﻤﯿﺖ ﻣﻮﺿﻮع را ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ می‌کند:

۱- تأثیر دارایی و بدهی و جریان نقدی آزاد و تولید ناخالص داخلی بر چسبندگی هزینه‌ها

 

۲- به‌روز بودن موضوع چسبندگی هزینه‌ها در مقایسه با پژوهش‌های دیگر.

۳-هیچ تحقیق داخلی تاکنون به بررسی و شناسایی رابطه بین دارایی و بدهی و جریان نقدی آزاد و تولید ناخالص داخلی بر چسبندگی هزینه در شرکت‌های فعال پذیرفته‌شده در بورس تهران نپرداخته است. این پایان‌نامه برای اولین بار به شناسایی رابطه بین دارایی و بدهی و جریان نقدی آزاد و تولید ناخالص داخلی بر چسبندگی هزینه در شرکت‌های فعال پذیرفته‌شده در بورس تهران می‌پردازد. فلذا این موضوع بدین شکل اولین بار در این تحقیق صورت می‌گیرد.

اهداف تحقیق

ارزش و اعتبار قوانین هر علم و تحقیقی به روش‌شناختی که در آن بکار می‌رود بستگی دارد و هدف علمی این تحقیق ارزش و اعتبار بخشیدن به فرضیه تحقیق می‌باشد تا این تحقیق بتواند در بالا بردن سطح دانش عمومی موردنیاز استفاده‌ کنندگان مؤثر باشد و همچنین زمینه‌ساز بستر مناسبی برای تحقیق آتی در سایر مراکز آموزشی و پژوهشی باشد. اهداف این تحقیق به‌صورت به شرح زیر می‌باشد.
اهداف تحقیق حاضر بر اساس تقسیم‌بندی اهداف به اهداف اصلی و فرعی به شرح زیر قابل‌طبقه‌بندی می‌باشد:
هدف اصلی:
تعیین رابطه بین دارایی، بدهی، جریان نقدی آزاد و تولید ناخالص داخلی با چسبندگی هزینه در شرکت‌های قلمرو تحقیق.
اهداف فرعی:

 

    1. تعیین رابطه بین دارایی با چسبندگی هزینه در شرکت‌های قلمرو تحقیق.

 

    1. تعیین رابطه بین بدهی با چسبندگی هزینه در شرکت‌های قلمرو تحقیق.

 

    1. تعیین رابطه بین جریان نقدی آزاد با چسبندگی هزینه در شرکت‌های قلمرو تحقیق.

 

    1. تعیین رابطه تولید ناخالص داخلی با چسبندگی هزینه در شرکت‌های قلمرو تحقیق.

 

 

سؤالات تحقیق

سؤال اصلی:
چه رابطه‌ای بین دارایی، بدهی، جریان نقدی آزاد و تولید ناخالص داخلی با چسبندگی هزینه در شرکت‌های قلمرو تحقیق وجود دارد؟
سؤالات فرعی:

 

        1. چه رابطه‌ای بین دارایی با چسبندگی هزینه در شرکت‌های قلمرو تحقیق وجود دارد؟

       

        1. چه رابطه‌ای بین بدهی با چسبندگی هزینه در شرکت‌های قلمرو تحقیق وجود دارد؟

       

        1. چه رابطه‌ای بین جریان نقدی آزاد با چسبندگی هزینه در شرکت‌های قلمرو تحقیق وجود دارد؟

       

        1. چه رابطه‌ای بین تولید ناخالص داخلی با چسبندگی هزینه در شرکت‌های قلمرو تحقیق وجود دارد؟

       

       

 

 

فرضیه‌های تحقیق

فرضیه اصلی:
بین دارایی، بدهی، جریان نقدی آزاد و تولید ناخالص داخلی با چسبندگی هزینه در شرکت‌های قلمرو تحقیق رابطه وجود دارد.
فرضیات فرعی:

 

        1. بین دارایی با چسبندگی هزینه در شرکت‌های قلمرو تحقیق رابطه وجود دارد.

       

        1. بین بدهی با چسبندگی هزینه در شرکت‌های قلمرو تحقیق رابطه وجود دارد.

       

        1. بین جریان نقدی آزاد با چسبندگی هزینه در شرکت‌های قلمرو تحقیق رابطه وجود دارد.

       

        1. بین تولید ناخالص داخلی با چسبندگی هزینه در شرکت‌های قلمرو تحقیق رابطه وجود دارد.

       

       

 

 

روش پژوهش

روش تحقیق از جهت هدف: با توجه به اینکه در این تحقیق از مدل‌ها، روش‌ها و نظریه‌های موجود در راستای حل مسئله یا بهبود وضعیت هستیم، بنابراین تحقیق فوق از جهت هدف، کاربردی است.
روش تحقیق از جهت روش استنتاج و گردآوری داده‌ها: با عنایت به اینکه از جامعه آماری (شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران) نمونه علمی انتخاب شده است، بنابراین از جهت روش استنتاج استقرایی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:46:00 ق.ظ ]




۴-۲-۵) کنوانسیونها و عهدنامه های بسته شده دو دول بین سالهای ۱۳۱۵-۱۳۱۶
کنوانسیون مربوط به امنیت و رفع اختلافات سرحدی (۲۳/اسفند/۱۳۱۵)، موافقتنامه تنظیم طرز عمل گمرکات (۲۳/سفند/۱۳۱۵)، عهدنامه‌های استرداد مقصرین و تعاون قضائی (۲۳/اسفند/۱۳۱۵)، موافقتنامه اقامت (۲۳/اسفند/۱۳۱۵)، عهدنامه بازرگانی و دریانوردی (۲۳/اسفند/۱۳۱۵)، موافقتنامه تلگراف و تلفن (۲۳/اسفند/۱۳۱۵)، موافقتنامه هوایی (۳۱/فروردین/۱۳۱۶)، موافقتنامه دامپزشکی (۳۱/فروردین/۱۳۱۶)، قرارداد ترانزیت و حمل‌ونقل کالا و مسافر (۳۱/فروردین/۱۳۱۶)(باربر: ۱۳۸۳،۱۶)
۴-۳) روابط ایران و ترکیه در دوره پهلوی دوم (۱۹۴۱ ــ ۱۹۷۹م/ ۱۳۲۰ ــ ۱۳۵۷ش)
گرچه روابط دو کشور ایران و ترکیه بر پایه یک سیاست مشترک، یعنی برمبنای هم‌پیمانی با غرب و امریکا بنا نهاده شده بود، اما فرازونشیبهایی در مناسبات به چشم می‌خورد. به‌عنوان‌مثال در مورد عبور کامیونهای ایرانی از قلمرو ترکیه نارضایتی هایی وجود داشت و ترکیه در زمینه ترانزیت کامیونهای ایران و یا به هنگام ورود آنان به ترکیه، مشکلات و موانعی را ایجاد می‌کرد. همچنین در بعد سیاسی، محمدرضاشاه نظر به وجود تمایلات و گرایشات پان‌ترکیستی در ترکیه، در قبال مناطق آذری‌نشین ایران نسبت به ترکیه احساس بی‌اعتمادی می‌کرد؛ چنانکه یکبار سفیر ایران را در واکنش به سخنان سفیر ترکیه که به هنگام ورود به ایران از طریق مرز بازرگان گفته بود «من خودم را در وطن خودم حس می‌کنم»، از ترکیه فراخواند. محمدرضاشاه منظور سفیر ترکیه از به‌کاربردن عبارت «وطن خودم» را، اشاره به استانهای آذری‌نشین ایران تلقی کرده بود. ایران، تشویق ناسیونالیسم ترکی از سوی دولت ترکیه را در یک نگاه کلی‌تر دارای ماهیت و اهداف توسعه‌طلبانه و روشی برای مقابله با تهدید شوروی تلقی می‌کرد. محمدرضاشاه از ناسیونالیسم ایرانی صرفا به مثابه یک اقدام دفاعی و با هدف متحدنگهداشتن نیروهای داخل کشور استفاده می‌کرد و به‌همین‌خاطر از اقدامات، سیاستها و تبلیغات پان‌ترکیستی ترکیه عصبانی می‌شد و معتقد بود ترکیه کشوری نیست که بتوان در بحرانها به آن اعتماد کرد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
علیرغم وجود چنین نگرشی از سوی زمامداران ایران نسبت به ترکیه و برخی کارشکنیهای ترکیه در امر تجارت با ایران، دو کشور در مقطع سی‌وهفت‌ساله حکومت محمدرضاشاه، سه گام اساسی در جهت توسعه پیوندهای سیاسی، نظامی و اقتصادی برداشتند . ) فرهاد معتمد :۱۳۷۴،۶۴)
۴-۳-۱) انعقاد پیمانهای ایران و ترکیه در عصر پهلوی دوم(۱۹۴۱ ــ ۱۹۷۹م)
۴-۳-۱-۱) پیمان بغداد (سنتو[۴۱] )سال ۱۹۵۵
با پایان جنگ جهانی دوم، جهان با بحران جدیدی رو به رو گشت و عقاید کمونیستی به نحو غیر قابل باوری گسترش یافت. این گسترش که از زمان پیروزی شوروی بر آلمان با ایجاد احزاب چپ کمونیستی شروع شده بود پس از جنگ، هفت کشور اروپایی را به سوی خود کشید و حکومتهای سوسیالیستی را بر سر کار آورد. در فرانسه و ایتالیا احزاب کمونیستی نفوذ و قدرت فراوانی یافتند و امریکا به عنوان قدرت برتر پس از جنگ ناچار در صدد چاره جویی برآمد، علی الخصوص آنکه مناطق خاورمیانه نیز در معرض خطر قرار گرفتند و هر لحظه امکان داشت یکی از نواحی مهم مرز شوروی به کام کمونیسم سقوط کند. بدین ترتیب دولت انگلیس و متحد دیرینه‌اش امریکا به فکر اجرای سیاست سد نفوذ و مهار عقاید کمونیستی در مرزهای طویل شوروی بر آمدند و زمینۀ اتحاد و وحدت منطقه‌ای را برای مبارزه با آن در پیش گرفتند.
این اتحادهای منطقه‌ای از طریق پیمانهای دفاعی، سیاسی و اقتصادی انجام شد و در اروپا به نام پیمان آتلانتیک، در آسیا پیمان بغداد و در خاور دور با عنوان پیمان سنتو مشغول به کار شد و کمربندی به دور مرزهای شوروی کشید(ازغندی :۱۳۷۶،۳۷۴)
شایان ذکر است که در آن زمان خاورمیانه و ایرانیان هنوز با چهره جهان خوار امریکا آشنا نشده بودند و به دلیل حمایت از ایران در برابر نیروهای شوروی در خروج از آذربایجان، در نزد ایرانیان مقبول بودند و گاه پاره‌ای از رجال یا سیاستمداران چون قوام السلطنه در طول دوران زمامداری خود سعی نموده بودند از حضور امریکا در کشور تا حدی از زیاده خواهیها و زورگوییهای همسایگان شمالی (شوروی) و جنوبی ( انگلیس) بکاهند. البته آغاز سیاست ایستادگی امریکا در برابر گسترش کمونیسم در جهان را می‌توان ایستادگی آن دولت در برابر شوروی در مورد تخلیه ایران داشت(ازغندی :۱۸۳،۱۳۷۶)اندکی بعد زیاده خواهیهای روسیه در مورد بغازهای ترکیه و جنگ داخلی یونان در نهایت امریکا را به حمایت از اروپا واداشت و به ایجاد پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) دست زد، تا با حضور نظامی خود در اروپا، وضعیت سیاسی آنجا را تثبیت کند. همزمان با تشکیل پیمان آتلانتیک، فکر ایجاد سازمان دفاعی خاورمیانه و خاور دور نیز در محافل غربی مطرح گشت به طوری که در فوریه ۱۹۴۹ م (بهمن ۱۳۲۸ ش) نجم الدین صادق وزیر امور خارجه ترکیه اظهار داشت: «دولت متبوع او ادامه و تکمیل سیستم دفاعی آتلانتیک را از طریق یک پیمان مشابه در خاورمیانه مورد مطالعه قرار داده است» (ازغندی :۱۸۳،۱۳۷۶).
چندی بعد کنستانتین تسالداریس وزیر امور خارجه یونان تأیید کرد و گفت با انعقاد پیمان دفاعی بین ترکیه، یونان، مصر، عراق، لبنان، عربستان سعودی، اردن، ایران و پاکستان موافق است. این توافق که با ارسال اسلحه و جنگ افزارهای مدرن به عراق و مصر و اردن و ترکیه کامل شد، در ۲۵ مه ۱۹۵۰ م منجر به اعلامیه مشترک انگلیس و امریکا گردید که در آن اعلامیه سه دولت انگلیس و امریکا و فرانسه، ایجاد پیمان دفاعی خاورمیانه را مد نظر قرار داده بودند. آنان در اکتبر سال ۱۹۵۱ م (مهر ۱۳۳۰ ش) در پایان کنفرانس آنکارا تأسیس فرماندهی نظامی خاورمیانه را مفید دانستند و یادداشتهایی به کشورهای خاورمیانه ارسال کردند و آنان را برای شرکت در یک پیمان منطقه‌ای تشویق کردند، اما از ارسال یادداشت به دولت ایران خودداری ورزیدند، زیرا در آن هنگام اختلاف ایران و انگلیس بر سر مسئله نفت به اوج خود رسیده بود و اصولاً شرکت در پیمانهای نظامی با سیاست موازنۀ منفی حکومت دکتر مصدق تطبیق نداشت.
دولت مصر نیز به عنوان واکنش به این یادداشت قرارداد ۱۹۳۶ م خود را با انگلستان به صورت یک جانبه لغو کرد. دولت شوروی هم یادداشت شدید اللحنی برای دول غربی و هشدارهایی به دولتهای خاورمیانه داد و آنان را از مشارکت در دسته‌ بندیهای نظامی ضد شوروی بر حذر داشت(عاقلی :۱۳۷۵،۸۳۵)
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ش و سقوط دولت ملی دکتر مصدق، جان فاستر دالاس وزیر خارجه امریکا و آنتونی ایدن وزیر خارجه انگلیس تلاش برای تأسیس سازمان دفاعی خاورمیانه را که می‌بایست مکمل پیمان آتلانتیک شمالی باشد از سر گرفتند.
آغاز گفتگوهای الحاق رسمی ایران به پیمان بغداد (سنتو) همزمان با صدارت حسین علاء بود. فاستر دالاس دوست قدیمی علاء در زمان سفارتش در امریکا، که به تازگی به وزارت امور خارجه امریکا رسیده بود، در یک دیدار رسمی در ایران، از الحاق ایران به پیمان اظهار خوشوقتی کرد و علاء نیز متذکر شد که حضور دولت امریکا در این پیمان و دوستی با امریکا، ایران را در برابر خطر کمونیسم حفظ خواهد کرد.
در نهایت ایران در ۳۰ مهر ۱۳۳۴ ش (۲۲ اکتبر ۱۹۵۵ م) به پیمان بغداد ملحق شد، اما دولت امریکا به چند دلیل از شرکت در این پیمان خودداری ورزید و فقط به شراکت در کمیته‌های نظامی اکتفا نمود،(شمیم :۱۳۷۸،۱۵۳)
چرا که نمی‌خواست مصر را از خود برنجاند و از همه مهمتر این که در آن تاریخ هنوز خاورمیانه تحت نفوذ اختصاصی انگلستان بود و این کشور مایل بود خود سرپرستی پیمان بغداد را بر عهده داشته باشد(عاقلی:۱۳۷۵،۸۳۶)
۴-۳-۱-۱-۱) تشکیلات سازمان پیمان مرکزی
سازمان پیمان مرکزی، سنتو، سازمان دفاعی دسته جمعی کشورهای ترکیه، ایران، پاکستان و انگلستان بود که امنیت مشترک منطقه را در مقابله با گسترش کمونیسم بر عهده داشت. امریکا با دادن بودجه‌ای برابر دولت انگلیس بدون عضویت، بر اغلب کمیته‌ها نظارت می‌کرد.
این سازمان شامل شورای مرکزی بود که سالی یک بار در پایتخت یکی از کشورهای عضو به ریاست نخست وزیر یا وزیر امور خارجه متبوع برگزار می‌گردید و به امور مختلف این پیمان رسیدگی می‌نمود. البته این شورا دارای شورای معاونین بود که هر دو هفته یک بار در مرکز دبیرخانه سنتو در آنکارا و از سفرای کشورهای عضو و سفیر کبیر امریکا و انگلیس تشکیل می‌شد.
شورای عالی یا شورای مرکزی شامل چهار کمیته اصلی: نظامی، اقتصادی، بهداشت، کشاورزی، ضد خرابکاری و روابط تشکیل می‌گردید و هدف همه این کمیته‌ها تقویت بخش نظامی و تسهیل فعالیت آنها بود. دبیرخانه‌ای نیز وجود داشت که وظیفه حفظ و ارتباط با سایر سازمانهای بین المللی را بر عهده داشت و این پست تنها در خدمت ایران بود و عباسعلی خلعتبری عهده دار این مقام بود. با این تشکیلات انگلستان و امریکا کلیه فعالیتهای حیاتی منطقه را در دست گرفته بودند و بر حوزه وسیعی از خاورمیانه نظارت می‌کردند.
۴-۳-۱-۱-۲) عکس العمل عمومی مردم در خاورمیانه در مقابل پیمان سنتو
در بین مردم ایران این پیمان با توجه به مبارزاتی که در خلال جریان نهضت ملی نفت بر علیه انگلیس انجام شده بود، چندان خوشایند نمی‌نمود. آزادیخواهان و وطن پرستان این اقدام را مورد نکوهش قرار دادند. از این میان نواب صفوی و جمعیت فدائیان اسلام بودند که بلافاصله در مقابل این اقدام عکس العمل نشان دادند و فوراً نقشۀ قتل حسین علاء نخست وزیر وقت را پی ریزی کردند. بدین ترتیب یکی از اعضای فدائیان اسلام به نام مظفر علی ذوالقدر مامور اجرای این نقشه شد و در روز ۲۵ آبان ۱۳۳۴ ش هنگامی که حسین علاء در مسجد شاه در مجلس ترحیم سید مصطفی کاشانی نمایندۀ مجلس و فرزند آیت الله کاشانی حضور یافت، مورد سوء قصد قرار گرفت ولی گلوله از لوله اسلحه خارج نشد و ضارب با دستۀ اسلحه محکم بر سر علاء کوبید و حسین علاء را به سختی از ناحیه سر مجروح ساخت.
حسین علاء فردای آن روز در حالی که سرش باند پیچی بود، برای شرکت در کنفرانس پیمان بغداد عازم عراق شد. (عاقلی ،۸۴۲:۱۳۷۵)فرماندار نظامی تهران همان روز دستور پیگیری فدائیان اسلام را صادر نمود و در اول آذر ۱۳۳۴ ش سید مجتبی نواب صفوی رهبر جمعیت فدائیان اسلام و اعضای اصلی آن از طرف مامورین فرماندار نظامی بازداشت گشتند(عاقلی :۱۳۷۵،۶۰) و در دادگاه نظامی دادگاهی و به اعدام محکوم گشتند. به دنبال این جریان آیت الله کاشانی مبارز نستوه، دکتر مظفر بقایی، علی زهری، حسین مکی و عبدالقدیر به اتهام شرکت در ترور رزم‌آرا بازداشت شدند.
آیت الله کاشانی در جریان بازرسی صریحاً اظهار نمودند که: «من مجتهد جامع الشرایط هستم و تشخیص دادم رزم آرا مهدورالدم است، لذا فرمان قتل او را صادر نمودم».(عاقلی:۱۳۷۵،۳)اندکی بعد رژیم به دلیل بحرانی بودن اوضاع؛ آیت الله کاشانی، دکتر بقایی و سایر بازداشت شدگان را آزاد نمود.
در کشور عراق نارضایتی مردم از رژیم خودکامه و عضویت در پیمان بغداد رنگ و بوی شدیدتر داشت به طوری که این نارضایتی منجر به قیام و سرانجام کودتای ۱۴ ژویه ۱۹۵۸ م (۲۳ تیر ۱۳۳۷ ش) گردید. ملک فیصل پادشاه عراق وعده زیادی از مقامات آن کشور به قتل رسیدند، رژیم سلطنتی در عراق باطل و رژیم جمهوری برقرار شد و دولت جدید عراق خروج این کشور را از پیمان بغداد اعلام نمود. این امر موجب خوشنودی روسیه گشت و لیکن پیمان بغداد منحل نشد و به نام پیمان سنتو به آنکارا منتقل گشت. (عاقلی:۱۳۷۵،۳)
۴-۳-۱-۱-۳) عکس العمل شوروی در برابر الحاق ایران به پیمان بغداد )سنتو(
دولت اتحاد جماهیر شوروی پس ازمرگ استالین سیاست همزیستی مسالمت آمیز را در پیش گرفت و به مجرد الحاق ایران به پیمان بغداد (سنتو) سه یادداشت اعتراض آمیز پی در پی به ایران فرستاد، چرا که کلاً یکی از اصول سیاست خارجی شوروی مخالفت شدید با هر نوع گروه بندی ضد کمونیستی بود. (میرفندرسکی:۱۳۸۲،۸۵)
دولت ایران جوابیه‌ای به این سه یادداشت اعتراض آمیز داد. طی یادداشت رسمی به دولت شوروی اطمینان داد که به هیج کشوری اجازه تأسیس پایگاه پرتاب موشک در خاک ایران داده نخواهد شد و این پیمان تنها یک پیمان دفاعی می‌باشد. (میرفندرسکی:۱۳۸۲،۸۶) بدین ترتیب دولت شوروی نمایندگانی برای مذاکره و عقد یک پیمان همکاری عدم تجاوز به ایران فرستاد و سرانجام مذاکرات مذکور در ۱۱ آذر ۱۳۳۳ به امضای موافقتنامه حل مسائل مرزی ایران و شوروی انجامید. و به دنبال آن تکلیف ۲۵۰۰ کیلومتر مرز مشترک بین دو کشور روشن و طلاهای ایران مسترد شد. (مهدوی:۱۳۷۸،۲۴۲)
۴-۳-۱-۱-۴) تغییرات در سیستم دفاعی کشور
پس از الحاق ایران به پیمان بغداد، چون تجهیزات و جهازات جنگی کشورهای عضو پیمان می‌بایست یکسان می‌شد، تغییرات دامنه داری در ارتش ایران داده شد و سازمان جدیدی تحت نظر و مشورت مستشاران نظامی امریکایی پی ریزی گردید. تشکیلات ارتش ایران تغییر کرد و پنج سپاه به جای لشکرهای سابق ایجاد گشت، به طوری که به جای ستاد ارتش، ستادهای نیروی زمینی و هوایی و ستاد کل تشکیل گردید و کلیه کشورهای عضو موظف شدند که در ارتش جدید از اسلحه و سلاحها و مهمات امریکایی استفاده نمایند. دولت امریکا جهت دستیابی دول فوق به این تشکیلات طی چند دوره، کمکهای بلاعوض و وامهای گران قیمت در اختیار ایران نهاد(عاقلی :۱۳۷۵،۶۰)
بدین ترتیب در اول شهریور ۱۳۳۴ ش ستاد ارتش ایران با سازمان جدیدی که مقتبس از سازمان نظامی امریکا بود آغاز به کار کرد. سپهبد عبدالله هدایت به ریاست ستاد مشترک و سرلشکر هدایت گیلانشاه به ریاست ستاد هوایی منصوب شدند. سرلشکر میرجلالی معاونت ستاد مشترک و سرلشکر احمد وثوق سمت وزارت جنگ را بر عهده گرفتند. در پانزدهم همان ماه در ستاد ارتش اداره‌ای به نام اطلاعات تشکیل شد. این اداره همه روزه اخبار محرمانه نیروهای سه گانه را جمع آوری و تسلیم رئیس ستاد می‌نمود. به دنبال این تغییرات امریکا در ۲ تیر ۱۳۳۵ ش چهار هواپیمای جت و در ۳۰ تیر سی عرّاده توپ نود میلی متری از محل کمکهای نظامی امریکا به ایران داد و به کشورهای عضو پیمان سنتو وعده ارسال کمکهای نظامی داد(عاقلی :۱۳۷۵،۶۹)
۴-۳-۱-۱-۵) ماهیت پیمان سنتو
پیمان سنتو گرچه در ظاهر یک پیمان دفاعی مشترک بین کشورهای خاورمیانه بود ولی در واقع در راستای اهداف استعماری انگلستان در خاورمیانه قرار داشت، به طوری که خط دفاعی ایران در مقابل تهاجم احتمالی شوروی مانند تقسیم بندیهای پیشین دول استعماری در سالهای ۱۹۰۷ و ۱۹۱۱ م، کوههای زاگرس در نظر گرفته شده بود، امری که از همان ابتدا مورد اعتراض ایران قرار داشت(سنجر:۱۳۷۵،۱۸۰). بدیهی است که هدف اصلی این تقسیم بندی حفظ چاه ها و ذخائر نفتی خاورمیانه و ایران بود که در تسلط انگلیس و امریکا قرارداشت. بدین ترتیب مشخص بود که این پیمان و فعالیت گروه های مختلف آن تنها در راستای اهداف استعماری دول خارجی قرار داشت و در عمل ضامن استقلال و تمامیت ایران نبود. فریدون سنجر یکی از نمایندگان ایران درباره این پیمان در خاطرات خود می‌نویسد:
در همان هفته اول ورودم به ستاد نظامی پیمان در بغداد متوجه شدم که این پیمان قبل از هر چیز و بیش از هر چیز، یک سازمان سیاسی تبلیغاتی است و کار آن بیشتر تشکیل کنفرانسها و شوراهای ماهیانه و شش ماهه و سالیانه با عکس و تفضیلات و برگزاری میهمانیهای شبانه و کوکتل پارتیها است. البته برای خالی نبودن عریضه یکی دو سه پرونده به نام طرح هم تهیه شده بود که بیشتر شامل اطلاعاتی ناقص از قدرت نظامی و گسترش نیروهای سه گانه شوروی بود. غیر از اینها پرونده به درد بخوری که به عنوان طرح دفاعی شود آن را روی نقشه پیاده کرد، ارائه نمی‌کرد و معلوم نبود که نیروهای عضو پیمان روی کدام خط دفاعی گسترش پیدا می‌کنند و عملیات خود را به چه ترتیب با هم هماهنگ خواهند کرد. حتی از نظر تعیین یک خط دفاعی کلی هم از ابتدا اختلافات شدید وجود داشت(سنجر:۱۳۷۰،۱۸۱).
به دنبال کشف چاه نفت البرز در نزدیکی قم در تاریخ ۱۳۳۵ ش که در نهایت توسط متخصصین امریکایی به بهره‌برداری رسید، منطقه البرز نیز منطقه نظامی اعلام شد و دو گردان سرباز به فرماندهی سرلشکر آریانا به محافظت در آن پرداختند. از این به بعد پیمان سنتو سلسله جبال البرز را جهت دفاع و مقاومت در برابر حمله احتمالی شوروی مد نظر قرار داد.
پیمان سنتو پس از جریان جنگهای هند و پاکستان و تأسیس کشور بنگلادش سست شد. تبلیغات شوروی نیز بر علیه این پیمان بسیار کارساز بود. با خروج نیروهای انگلیسی از مناطق واقع در شرق سوئز از جمله خلیج فارس در آذر ۱۳۵۰ ش، یک بار دیگر توجه همگان به پیمان سنتو جلب شد. اندکی بعد نیکسون رئیس جمهور امریکا اعلام نمود که از این به بعد کشورهای منطقه می‌بایست خودشان مسئولیت امنیت و دفاع از خود را بر عهده بگیرند. بدین ترتیب زوال پیمان سنتو نمایان شد. دولت ایران یک ماه پس از پیروزی انقلاب در ۲۱ اسفند ۱۳۵۷ ش پس از ۲۳ سال از پیمان سنتو خارج گردید. پیمان سنتو در فروردین ماه ۱۳۵۸ ش رسماً منحل گشت(عاقلی :۱۳۷۵،۸۳۷)
۴-۳-۱-۲) تغییر ماهیت پیمان سنتو به پیمان عمران منطقه‌ای RCD [۴۲] سال ۱۹۶۴
۳۰ تیر ۱۳۴۳ در پی ملاقات دو روزه سران سه کشور ترکیه‌، ایران و پاکستان‌، در استانبول «پیمان عمران منطقه‌ای «آر.سی‌.دی‌» شکل گرفت‌.
هدف از انعقاد این پیمان تقویت همکاری‌‌های اقتصادی میان این سه کشور اعلام شد. چهارچوب روابطی را که در پیمان عمران منطقه‌ای پیش‌بینی شده بود می‌توان از متن قطعنامه ۱۱ ماده‌ای اجلاس سران در استانبول به دست آورد. مواد این قطعنامه به اختصار چنین است‌:
۱- ایجاد مبادله آزاد یا آزادتر کالاها به وسیله انعقاد قراردادهای بازرگانی‌.
۲-برقراری همکاری بیشتر بین اتاق‌های بازرگانی و ایجاد اتاق‌های بازرگانی مشترک‌.
۳ -تنظیم و اجرای برنامه‌های مختلفی که به منظور تأمین منافع اقتصادی مشترک طرح می‌گردد.
۴ -تقلیل نرخ‌های پستی بین سه کشور به میزان تعرفه‌های داخلی.
۵ -بهبود خطوط حمل و نقل هوایی داخل منطقه و ایجاد یک خط هوایی بین‌المللی مجهز بین سه کشور که توانایی رقابت با سایر خطوط هوایی جهان را داشته باشد.
۶ -مطالعه درباره امکانات تأمین یک همکاری نزدیک در امر کشتی‌رانی از جمله تأسیس یک خط مشترک دریایی و یا تشکیل یک کنفرانس کشتی‌رانی منطقه‌ای‌.
۷ -انعقاد قراردادی به منظور توسعه جهانگردی در منطقه.
۸ -انجام مطالعات و بررسی‌های لازم برای ساختمان و بهبود وضع ارتباطی راه و راه‌آهن بین سه کشور.
۹ -لغو تشریفات مربوط به روادید عبور بین سه کشور به منظور تسهیل در امر مسافرت.
۱۰ -کمک و معاضدت فنی از راه اعزام کارشناس و ایجاد تسهیلات مربوط به آموزش و پرورش کادرهای فنی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:45:00 ق.ظ ]




شیرابه آنغوره ferula ovin boiss دارای اثر ضد تشنج است و در رفع بیماریهای منشاء عصبی، دستگاه تنفس، اسپاسم حنجره و دستگاه هضم و آسم بکار می رود. ترکیبات گوگرد دار موجود در اسانس گیاه، از تولید چربی در بیماران با چربی خون بالا ممانعت می کند۴ (امید بیگی ر ۱۳۸۳) .
بخشهای سبز گیاه آنغوره نیز به عنوان سبزی خورده می شود ۴ (امید بیکی ر ۱۳۸۳) .
شیرابه آنغوزه دارای اثر ضد تشنج , قاعده آور و ضد انگل است . در رفع ییوست افراد مسن نیز کاربرد دارد۴ (امید بیکی ر ۱۳۸۳) .
جنس Ferula از ویژگی های فیتوشیمیایی قابل توجهی مانند دارا بودن سزکویی ترپن‌ها۵۶ (آپن دینو، ۱۹۹۷؛ گونزالس،‌ ۱۹۹۷) و کومارین‌های سزکویی ترپنی برخوردار است۵۵ (احمید، ۱۹۹۹). علاوه بر این ماده‌ای ـ ا ـ پروپیل دو ـ بونیل دی سودلفیدیک ترکیب اصلی در روغن ferula ایرانی است۶۶ (خواجه،‌ ۲۰۰۵).
F.hermonis که اسم گونه آن از واژه hormone گرفته شده است از جمله گیاهان دارویی معروف کشور لبنان می‌باشد که به خاطر اثرات شبه استروژنی مورد استفاده قرار می‌گیرد. علاوه بر اثرات شبه استروژنی و فروتینین (appendion,2002). گیاه F.hormonis به عنوان یک کاهنده قوای جنسی در جنس نر نیز مطرح می‌باشد (zanoli,2005).
کُمای بیابانی Ferula foetida regel یکی از گیاهان دارویی ، خوراکی و علوفه‌ای مراتع بیابانی شرق ایران است که از قدیم الایام در استان خراسان در اوایل فصل رشد اندام رویشی وبویژه ساقه گلدهنده این گیاه مونوکارپیک را از طوقه قطع وبه مصرف دارویی،خوراکی می‌رسانده اند.
صمغی که از ریشه ذخیره ای گیاه دارویی باریجه (Ferula gummosa) استحصال می شود یکی از مهم ترین محصولات مرتعی است که در طب سنتی ایران به عنوان خلط آور در بیمارهای تنفسی و نیز ضد اسپا سم دستگاه گوارش استفاده می شود ولی مصرف عمده آن در صنایع جواهر سازی (چسب الماس ) و نیز به عنوان تثبیت کننده عطر و صنایع آرایشی می باشد .
از تمام قسمتهای گیاه Ferula gummosa boiss . با نام عمومی Galbanum ازخانواده Apiaceae ) Umbelliferae ) ، گم رزین گالبانوم بدست می آید. گالبانوم دارای خاصیت ضد انقباض (Antispasmodic ) ، ضد نفخ و بادشکن ( Carminative ) ، خلط آورExpectorant ) ) و محرک و مهیج (Stimulant ) است ۴۳ ( کریم پور س ۱۳۸۶) .
در استعمال داخلی ، گالبانوم برای معالجه برونشیت مزمن ، آسم ودیگر ناراحتی های قفسه ی سینه مفید است و یک محرک برای هاضمه است و هم چنین نفخ شکم ، دردهای زکام ( آنفولانزا ) و قولنج را کاهش می دهد ۴۳ ( کریم پور س ۱۳۸۶) .
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
در استعمال خارجی ، گالبانوم به عنوان ضماد برای تورم های اشتعالی ، زخم معده ، سوختگی ، جراحت و ناراحتی های پوستی استفاده می شود . البته خاصیت ضد صرع Antiepileptic )) و ضد تشنج(Anticonvulsant ) این گیاه توسط هیئت علمی دانشکده علوم پزشکی دانشکاه شهید بهشتی تهران طی مطالعه ای روی موشهای آزمایشگاهی در July ، ۱۹۹۷بررسی شد ۴۳ (کریم پور س ۱۳۸۶) .
فصل دوم
بررسی سوابق
۲-۱- بررسی سوابق :
بررسی سوابق طرح های مشابه و مطالعات نورالله عبدی و همکاران در سال ۷۸ در عرصه های منابع طبیعی نشان داده است که اثر عوامل مختلف می تواند بر روی گونه های متفاوت عملکرد متفاوت داشته و ارتباط ویژه ای بین پراکنش گونه های مختلف مرتعی و خصوصیات خاک، توپوگرافی وارتفاع از سطح دریا وجود دارد. از میان عوامل مورد بررسی،( ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهت شیب ) گونه های خانواده پروانه آسا بیشتر تحت تأثیر ارتفاع از سطح دریا، مقدار شیب و عمق خاک قرار داشتند، در حالی که گونه های خانواده گندمیان نشان دادند که به طور عمده تحت تأثیر ارتفاع از سطح دریا، مقدار شیب و جهت شیب قرار دارند ۳۱ ( عبدی ن ۱۳۸۶ ) .
مطالعات انجام گرفته توسط آذرنیوند و همکاران بر روی تاثیر خصوصیات خاک و تغییرات ارتفاع بر پراکنش دوگونه درمنه (Artemisia aucheri) و (Artemisia.siberi  ) به روش تصادفی سیستماتیک در منطقه ورد آورد گرمسار وسمنان نشان داد که خصوصیات ماده آلی، نیتروژن، بافت و گچ خاک وارتفاع از سطح دریا از مهم ترین عوامل موثر در پراکنش دو گونه مذکور بوده است ۱ ( آذرنیوند و همکاران ۱۳۸۶) .
۲-۱-۱- از نظر دارویی و فتو شیمی :
- بررسی های انجام شده در سال ۸۷ توسط جلیلیان و همکاران در استان کرمانشاه نشان داده است از هیدروکربنهای مونوترپنی چویل مثل آلفاپینن و بتاپینن در صنایع عطرسازی برای تولیدات استحمام و خوشبوکننده‌های هوا و مواد دارویی استفاده می‌شود ۱۶ ( جلیلیان ن ۱۳۸۷ ) .
- بر اساس گزارش معصومی از استان کرمانشاه ، از قسمت های هوایی چویل شامل برگ، ساقه، گل میوه استفاده می شود به این صورت که از برگ و  ساقه های آن بعنوان معطر کننده در ظرف محتوی روغن استفاده می کنند ۴۹ (معصومی ۱۳۸۷)و از پودر شده میوه آن بعنوان معطر کننده غذا استفاده می کنند۴۹ (معصومی ۱۳۸۷).
- بررسی معصومی اضافه کرده است که از گیاه چویل Ferulago angulata در استانهای غربی کشور به عنوان ماده غذایی جهت معطر نمودن روغن حیوانی استفاده می‌شود ۴۹ (معصومی ۱۳۸۷)
- مطالعات انجام شده توسط معصومه خان احمدی نیز بیانگر این مطلب است که گیاه چویل بومی ایران و خاص منطقه غرب و جنوب غرب است از دیرباز به‌صورت سنتی و با افزودن به مواد لبنی به خصوص روغن، با ایجاد طعم بسیار مطبوع، از فاسد شدن آن جلوگیری و با قراردادن در لابلای گوشت برای مدتی آن را نگهداری می‌نموده اند۲۳ ( خان احمدی م ۱۳۸۷) .
- یافته‌های حاصل از تحقیق قلی وند در استان کرمانشاه در سال ۸۸ نشان می دهد که ۸۳% از افراد مورد مطالعه در درمان تعداد زیادی از بیماریهای خود از گیاهان دارویی استفاده می‌کنند ومعتقدند که داروهای گیاهی نسبت به دارو‌های شیمیایی ارزان تر و از نظر عدم ایجاد عوارض جنبی برتری دارند.بیش از ۲۷۵ گونه گیاهی در طب سنتی عشایر قشقایی دارای کاربرد دارویی هستند. همچنین برخی از مردم عشایر برای درمان بیماریهایی نظیر سرماخوردگی، دردهای عضلانی، اسهال، چربی خون، سردرد، سنگ‌کلیه و ناراحتیهای مجاری ادراری، نفخ شکم، دل درد، بیماری‌ای پوستی و … از گیاهان دارویی نظیر بابونه Anthemis persica ، چویل Ferulago angulate ، سیر Allium sativa ، لیزک یا بن سرخ Allium sp. ، آویشن Thymus daenensis ، پونه‌کوهی Mentha longifolia و … استفاده می کنند ۴۰ ( قلیوند م ۱۳۸۸) .
منابع ژنتیکی اصلی چنین گیاهانی همواره از عرصه‌های طبیعی بویژه اکوسیستم‌های خشک و نیمه خشک کشور ایران خاستگاه عمده گیاهان دارویی موجود است.
رضا امید بیگی در بررسی خود در خصوص گیاه باریجه آورده است که گیاه باریجه گیاهی چند ساله از تیره چتریان و Ferula gummosaاست که در طب سنتی ایران به عنوان خلط آور در بیمارهای تنفسی و نیز ضد اسپا سم دستگاه گوارش استفاده می شود ولی مصرف عمده آن در صنایع جواهر سازی (چسب الماس ) و نیز به عنوان تثبیت کننده عطر و صنایع آرایشی می باشد ۴ )امید بیگی ر ۱۳۸۳( .
طبق تحقیقات آپندینو ( در سال ۲۰۰۲ مشخص شده است F. hermonis که اسم گونه آن از واژه hormone گرفته شده است از جمله گیاهان دارویی معروف کشور لبنان می‌باشد که به خاطر اثرات شبه استروژنی مورد استفاده قرار می‌گیرد. علاوه بر اثرات شبه استروژنی و فروتینین (appendion,2002). همچنین بررسی زانولو در سال ۲۰۰۵ موید این مطلب است که گیاه F.hormonis به عنوان یک کاهنده قوای جنسی در جنس نر نیز مطرح می‌باشد (zanoli,2005).
به هر حال با کشف فروتینین در F.ovina به نظر می‌رسد که اثرات فارماکولوژیکی و به خصوص شبه استروژونی گیاه F. ovina موضوع تحقیق مناسبی برای فارماکولوژیست‌ها باشد هر چند که مهم‌ترین متابولیست‌های ثانویه موجود در گیاهان جنس ferula مشتقات سزکویی ترپنی می‌باشد. با این وجود به نظر می‌رسد تنوع متابولیلی در گیاه کما[۱] زیاد نیست و معدود به ۳ ترکیب ترپنونیدی (یک سزکویی ترژن و دومنوترپن) می‌شود. این در حالی است که در گونه‌های دیگر مخلوطی از سزکویی‌ترپن کومارین‌ها (ایران شاهی،‌۲۰۰۴؛ ایران شاهی، ۲۰۰۷). مانند F. persicu و F. szowitsiana ترکیبات گوگرد دار (ایران‌شاهی، ۲۰۰۳؛ با duan,2002; Rajanik anth, 1984) مانند F.persica، F. Foetida، F.asafoetida و F. ratabensis متابولیست‌های کیگوزیله (ایران‌شاهی،‌۱۰۰۸) مانند F. persica و سزکویی ترپن لاکتون‌ها (shikishima,2002; Suzuki,2004). مانند F. varia و F. pennineruis گزارش شده است۲ (محمد آقایی، ۲۰۰۶).
بررسی های انجام شده توسط رضا امید بیگی در سال ۸۳ که در مجله منابع طبیعی ایران چاپ شده است نشان می دهد که آنغوزه با نام علمی Ferula assa_foetida یکی از گیاهان مرتعی ایران است به سبب وجود ماده ای که از ان استخراج میشود. این ماده مصرف دارویی، صنعتی وارزش اقتصادی فراوانی برای روستائیان و صادرکنندگان دارد . صمغ آنغوزه که از ریشه گیاه استحصال میشود توسط رومیها مصرف می شد و امروزه بطور وسیع در هند به عنوان ادویه در تهیه برخی غذاها، انواع ماهی ،سبزیها و سس مورد استفاده قرار می گیرد. ساقه های جوان گیاه تازه انقوزه در نواحی خراسان و کرمان به مصرف غذایی می رسد.هم اکنون پمادی در بازار دارویی ایران به نام «ملیسان» وجود دارد که برای رفع تبخال استفاده شده و از فرآورده های همین گیاه می با شد۶ ( امید بیگی ر ۱۳۸۳ ) .
کمای ساورزی نیز در برخی از روستاهای حوالی کوه ساورز در استان کهگیلویه وبویراحمد به عنوان داروی ضد درد برای درمان مفاصل استفاده می گرد
۲-۱-۲- از نظر عوامل اکولوژیکی
بررسی ها ی انجام شده توسط میرطالبی و همکاران در سال ۸۶ بر روی گیاه آنغوزه شیرین نشان می دهد که آنغوزه شیرین از خاکهای شور با میزان آهک و رس بالا دوری می کند و در خاکهای شیرین و سبک واریزه ای مستقر می شود۵۲ ( میر طالبی آ و همکاران ۱۳۸۶).
قاسم شهسواری و همکاران در سال ۸۲ بر روی کُمای بیابانی در منطقه شرق بررسی کرده و اعلام کرده اند که کمای بیابانی یکی از گیاهان دارویی ، خوراکی و علوفه‌ای مراتع بیابانی شرق ایران است که از قدیم الایام در استان خراسان در اوایل فصل رشد اندام رویشی وبویژه ساقه گلدهنده این گیاه مونوکارپیک را از طوقه قطع وبه مصرف دارویی،خوراکی می‌رسانده اند .کمای بیابانی بهترین رشد خود را در ارتفاع ۱۲۰۰ تا۱۳۰۰ متر داشته و پراکنش کنونی آن محدود به مناطق دشتی با ارتفاع ۱۰۰۰ تا۱۶۰۰ متربا خاک عمیق است۲۹ (شهسوار کُندری ق و همکاران ۱۳۸۲) .
۲-۱-۳- از نظر رویشگاهها و اثر عوامل اقلیمی و آب و هوایی و
مطالعات رضا امید بیگی تاکید دارد که گیاه آنغوزه در اراضی بایر مناطق گرم اسیا میروید. بومی استپ های شرق ایران و غرب افغانستان است. آنغوزه با نام علمی .Ferula assa-foetida L بومی استپ های ایران و قسمتهایی از افغانستان می باشد . در ایران این گیاه در استانهای فارس , کرمان , خراسان , یزد , سمنان , هرمزگان , سیستان و بلوچستان , اصفهان , لرستان, کهکیلویه و بویر احمد و بوشهررویش دارد۴ (امید بیگی ر ۱۳۸۳ ) .
ساجده کریم پور در بررسی خود در سال ۸۶ در مورد گیاه باریجه در منطقه شیروان در شرق کشور ، رویشگاه های عمده گیاه باریجه را ترکمنستان، افعانستان و بخش وسیعی از شمال و غرب ایران یعنیارتفاعات ۲۰۰۰-۴۰۰۰ متری با متوسط بارندگی ۲۵۰-۴۰۰ میلیمتر عنوان کره است ۴۳ (کریم پور س ۱۳۸۶) .
مطالعات امید بیگی در مناطق مرکزی ایران نیز در سال ۸۳ ، یکی از رویشگاههای با اهمیت باریجه را حوضه های آبخیز جنوب و غرب کاشان اعلام کرده که براساس آمار سال ۱۳۷۱ ، بیش از یک ششم باریجه صادراتی کشور(حدود یازده تن ) را بخود اختصاص داده است۴ (امید بیگی ر ۱۳۸۳) .
طبق تحقیقات انجام شده توسط عباس علی فرهنگی در استان خراسان در سال ۸۵ ، انغوزه در نواحی بایر و خشک ماسه ای و حاوی ترکیبات آهکی میروید، مناطق رویش این گیاه متنوع و از نظر ارتفاع، رویشگاه انقوزه هر چنداغلب در ارتفاعات بالای ۱۰۰۰مترمی باشد اما بیشتر در مناطق با پستی و بلندی زیاد و سنگهای مادر آهکی دیده میشود، این گیاه در برابر یخبندانهای شدید حساس ولی حداقل تا ۵-درجه سانتی گراد حرارت را تحمل میکند. آنغوزه در منطقه خاورمیانه به صورت خودرو می روید. مناطق کوهستانی و دامنه های هموار استپی با بارندگی بین ۱۰۰-۱۷۵ میلیمتر و دمای متوسط سالیانه بین ۲۱-۱۶ درجه سانتیگراد مناسب رشد این گیاه است ۳۸ ( فرهنگی ع ۱۳۸۵( .
ساجده کریم پور نیز در تحقیقات خود ؛ باریجه را بومی نواحی کوهستانی مرطوب و نیمه خشک ایران و چند کشور حوضه دریای مدیترانه معرفی کرده و ادامه داده است که عمده رویشگاههای گیاه باریجه در استانهای خراسان ، اصفهان ، تهران ، مازندران ، مرکزی و زنجان می باشد ۴۴ (کریم پور س ۱۳۸۶ ) .
کمای ساورزی نیز از انواع کما است که بیشترین رویش را در نواحی سردسیری به ویژه ارتفاعات بالای ۱۸۰۰ متری ازسطح دریا دارد .
فصل سوم
مواد و روش ها

مواد و روش ها :
این تحقیق دربهار و تابستان سال ۱۳۹۰ در کوه ساورز واقع در منطقه دیلگون در ۸۵ کیلومتری جنوب غرب شهر یاسوج در طول جغرافیایی ۳۰ درجه و ۴۰ دقیقه و ۳۸ ثانیه و عرض جغرافیایی ۵۱ درجه و ۱۲ دقیقه تا طول جغرافیایی ۳۰ درجه و ۴۳ دقیقه و عرض جغرافیایی ۵۱درجه و ۱۴ دقیقه و به طول ۲۴ کیلومتر انجام شد .

معرفی استان :
استان کهگیلویه و بویر احمد با مساحت ۱۶۲۶۴ کیلومتر مربع، بین ۲۹ درجه و ۵۶ دقیقه تا ۳۱ درجه ۲۷ دقیقه عرض شمالی و ۲۹ درجه و ۵۳ دقیقه تا ۵۱ درجه و ۵۳ دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ واقع شده است و حدود یک درصد مساحت کشور را به خود اختصاص داده است. این استان در جنوب غربی ایران قرار گرفته و از شمال به استان چهارمحال بختیاری ، از جنوب به استانهای فارس و بوشهر،از شرق به استانهای فارس و اصفهان و از مغرب به استان خوزستان محدود می شود.منطقه سردسیر به وسعت بیش از ۷۰۰۰ کیلومتر مربع در شرق و شمال استان واقع شده است و بطور متوسط ۱۵۰۰ متر مربع از سطح دریا ارتفاع دارد. متوسط بارندگی سالانه دراین ناحیه ۶۰۰ میلیمتر و حداقل درجه حرارت ۱۰- و حداکثر ۴۵ درجه سانتی گراد است
۳-۳- منطقه ساورز :
ساورز رشته کوهی مرتفع که از شرق به غرب امتداد یافته و در۸۰ کیلومتری جنوب غربی شهر یاسوج قرار گرفته است .این رشته کوه به لحاظ زمین شناسی بخشی از طاقدیس ساورز saverz anticline ) ) در چرام و کهگیلویه و در زون چین خوردگی زاگرس folded zon ) (یک ساختمان طاقدیسی موسوم به ساورز (saverz mountaine) در جهت شمال غرب به جنوب شرق که همان روند عمودی چین خوردگی زاگرس می باشد وجود دارد . پلانچ جنوب شرقی این طاقدیس در منطقه باگوشی شهرستان ممسنی استان فارس وپلانچ شمال غربی آن در انتهای دشت طسوج واقع است ۵۵ ( سایت صنایع ومعادن ) .
این طاقدیس تقریبا یک طاقدیس متقارن می باشد به نحوی که شیب توپوگرافی و زمین شناسی آن در یالهای آن به هم نزدیک است . بلندترین ارتفاع طاقدیس ساورز ۲۴۷۰ متر در منطقه دلی ناز می باشد . این طاقدیس در پلانچ جنوب شرقی شامل سازندهای سروک – ایلام ، گورپی و آسماری و گچساران می باشد ولی در بخش عمودی از طاقدیس عمدتا از سازندهای آسماری تشکیل شده است . طاقدیس ساورز در بخش جنوب شرقی تحت تاثیر گسل قطر کازرون جابجایی زیادی دارد این طاقدیس در امتداد خود شامل کوههای قلات ، کت ، ساورز ، سادات و پاگه می باشد ۵۵ ( سایت صنایع ومعادن ) .
طاقدیس ساورز بین دو طاقدیس چاشت خوار در جنوب غرب و طاقدیس زرآورد در شمال شرق قرار گرفته است . باتوجه به لیتوسفری این طاقدیس که عمدتا آهکهای کارستیک آسماری می باشد چشمه ها و نهرهای بزرگ آب از این طاقدیس ایجاد شده است که مهمترین آنها رودخانه سرآستانه و طسوج می باشد که در دو یال جنوبی آن ایجاد شده است و سرچشمه رودخانه دیگری تنگه تامرادی است که سرشاخه رودخانه تنگ شیو را تشکیل میدهد ۵۵ ( سایت صنایع ومعادن ) ( تصویر۳- ۱) .
تصویر ۳- ۱ – نمای کلی از ساورز جنوبی (طسوج ) – عکس محقق
۳-۴- زمین شناسی کوه ساورز :
از نظر زمین شناسی ساختمان این طاقدیس متاثر از گسل مهمی در منطقه می باشد و آن بخش جنوب شرقی است که توسط گسل قطر کازرون قطع می نماید این گسل در سالهای اخیر چندین زلزله را ایجاد نموده است که حداکثر آنها ۵/۵ درجه در مقیاس ریشتر قدرت داشته است ۵۵ ( سایت صنایع ومعادن ) .
سایر عوامل تکتونیکی در این طاقدیس شامل گسل های متعدد کوچک است که در بعضی نقاط تعداد آنها نسبتا زیاد بوده و به دلیل این امر شکستگیهایی در لایه های آهکی ایجادنموده است که در نتیجه ذخیره گاهای مناسبی برای ایجاد سفره های آبی فراهم نموده استس۵۵ ( سایت صنایع ومعادن ) .
یکی از نقاط مهم پر آب یال غربی طاقدیس ساورز منطقه طسوج و گلبار میباشد که تفرجگاهی بسیار مهم وزیبا است و همانطور که قبلا گفته شد طاقدیس ساورز عمدتا شامل سازندهای آسماری است که در بالا رسوبات عهد حاضر و کوته های جوان روی آن قرار می گیرد و به ندرت نیز سازند گچساران روی آن را می پوشاند ۵۵ ( سایت صنایع ومعادن ) .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:45:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم