دانلود پروژه های پژوهشی درباره عوامل مؤثر بر حس تعلق مکانی ساکنین در اسکان ... |
استفادهی بوردیو از واژهی سرمایه اجتماعی تلاشی واضح و روشن برای فهم چگونگی ایجاد طبقات و تقسیمات طبقهای است(Bourdieu,1986:243). بوردیو اعتقاد داشت که سرمایه اقتصادی ریشه اصلی تمام سرمایههاست و علاقهمند بود که از نحوه ترکیب آن با دیگر انواع سرمایه برای ایجاد و تولید مجدد نابرابری اطلاع یابد. از نظر بوردیو، نابرابری باید بر اساس تولید و بازتولید سرمایه توضیح داده شود. او معتقد است که نگاه به سرمایه فقط از دیدگاه اقتصادی ناکافی است؛ البته مبادلات اقتصادی برای کسب سود است و سرچشمه آن تلفیق منابع فردی است. سرمایه فرهنگی و اجتماعی را باید به مثابهی ثروت در نظر گرفت که منتج از کار تجمعیافته است.
از نظر بوردیو واژهی سرمایه اجتماعی، تنها وسیله تشریح دارایی های اجتماعی است و جایی آشکار می شود که افراد مختلف با سرمایهای یکسان(اقتصادی یا فرهنگی) بازدههای مختلفی به دست میآورند که منتج از وسعت به کارگیری سرمایه گروهی از سوی آنان است؛ پس سرمایه اجتماعی فینفسه مستقل از سرمایه فرهنگی و اقتصادی سبب نابرابری می شود. بعضی از انواع سرمایه تبدیلپذیر نیستند یا به طور دقیقتر تبدیلپذیر به سرمایه اقتصادی نیستند و این امر از آنجا سرچشمه میگیرد که سرمایهها به درجات مختلف"جنبه های اقتصادی را پنهان میدارند". هر چه ارزش اقتصادی آشکارتر باشد، توانایی تبدیل بیشتر است؛ ولی از نظر تمایز اجتماعی، اعتبار کمتری دارد (فیلد،۲۶:۱۳۸۵-۲۴). در مجموع میتوان گفت که بوردیو در انتقال سرمایه اجتماعی از صورت استعارهای به یک مفهوم جامعهشناختی، نقش اساسی داشته است و بر تبدیلپذیری اشکال مختلف سرمایه و تقلیل نهایی همه اشکال به سرمایه اقتصادی تاکید دارد.
۲-۲-۱-۳-۲ رابرت پاتنام[۵۲]
پاتنام برای نخستین بار مفهوم سرمایه اجتماعی را در انتهای کتاب خود با نام “دموکراسی و سنتهای مدنی” به کار میبرد. به نظر پاتنام همکاری داوطلبانه در جامعهای که سرمایه اجتماعی را در شکل هنجارهای عمل متقابل و شبکه های مشارکت مدنی به ارث برده، بهتر صورت میگیرد (پاتنام،۲۸۵:۱۳۸۰). او در تعریف سرمایه اجتماعی مینویسد:
منظور از سرمایه اجتماعی وجوه گوناگون سازمانهای اجتماعی نظیر اعتماد، هنجارها و شبکههاست که میتوانند با تسهیل اقدامات هماهنگ، کارایی جامعه را بهبود بخشند. به اعتقاد پاتنام سرمایه اجتماعی نیز مانند دیگر سرمایهها مولد است و امکان دستیابی به اهداف مشخصی را فراهم می کند که بدون آن دسترسیناپذیر خواهند بود. برای مثال گروهی که اعضایش اعتبار خود را نشان دادهاند و به یکدیگر اعتماد زیادی دارند، نسبت به گروهی که فاقد این ویژگیها هستند، توان انجام کارهای زیادتری را دارند(پاتنام،۲۸۵:۱۳۸۰). پس به طور دقیقتر، سرمایه اجتماعی کمککننده رفتار جمعی است، یعنی موجب افزایش هزینه های بالقوهی عهدشکنی در هر معاملهای، تقویت هنجارهای معاملهی متقابل، تسهیل ارتباطات، بهبود جریان اطلاعات در مورد قابل اعتماد بودن افراد و انتقال حسن شهرت فعالان به دیگران، نمایان ساختن موفقیتهای پیشینیان در همکاری می شود و همانند چارچوب فرهنگی شفاف برای همکاری آینده عمل می کند(پاتنام،۲۹۷:۱۳۸۰).
پاتنام در زمینه مالکیت سرمایه اجتماعی معتقد است که سرمایه اجتماعی بر عکس سرمایه های متعارف دیگر، یک کالای عمومی است که در مالکیت خصوصی کسانی که از آن بهره میبرند، نیست. سرمایه اجتماعی مانند دیگر کالاهای عمومی(هوای پاک، خیابانهای امن و…) است که کارگزاران بخش خصوصی گرایشی به تولید آن ندارند. یعنی، سرمایه اجتماعی اغلب باید از طریق دیگر فعالیتهای اجتماعی تولید شود. این سرمایه به طور معمول در پیوندها، هنجارها و اعتماد تشکیل می شود که از یک موقعیت اجتماعی به دیگر موقعیت اجتماعی قابل انتقال است (Patnam,1993:38). پاتنام عمدهترین عناصر مورد استفاده در سنجش مفهوم سرمایه اجتماعی را در پنج محور عمده به شرح زیر معرفی می کند: (او در کتاب بولینگ یک نفره، سطح سرمایه اجتماعی در ایالتهای مختلف آمریکا را با محورهای زیر مورد بررسی قرار میدهد).
زندگی سازمانی و عضویت در شبکه های اجتماعی: درصد حضور، خدمت در سازمانهای محلی در سال گذشته و میانگین عضویت در گروه ها.
مشارکت در امور عمومی: آمار و ارقام شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و میزان درصد حضور در یک نشست عمومی در شهر یا امور مدرسه در سال گذشته.
مشارکت در امور داوطلبانه: شامل تعداد سازمانهای غیردولتی به ازای هر هزار نفر، میانگین دفعات شرکت فرد در طرحهای اجتماعی در سال گذشته و میانگین تعداد دفعات کار داوطلبانه فرد در یک سال گذشته.
انجمنپذیری غیررسمی: مقدار زمان صرف شده برای ملاقات با دوستان و میانگین تعداد میهمانی در منزل در یک سال گذشته.
اعتماد اجتماعی: میزان موافقت با این دو جمله: “بیشتر مردم قابل اعتماد هستند” و “بیشتر مردم راستگو هستند"(فیروزآبادی،۱۶۰:۱۳۸۴).
پاتنام در نهایت سرمایه اجتماعی را با سه مؤلفهی(اعتماد، هنجارها و شبکه ها) مفهومسازی می کند که در زیر هر یک از آنها به طور مختصر تعریف می شود:
هنجارها: هنجارها هنگامی به وجود میآیند که یک عمل تجلیات بیرونی مشابهی برای افراد دیگر دارد. هنجارها از طریق سرمشق شدن و اجتماعی شدن(آموزش مدنی) و نیز از طریق مجازاتها در افراد جامعه تلقین و تثبیت میشوند. هنجارهایی که اعتماد را تقویت می کنند، توسعه مییابند، چرا که آنها هزینه معاملات را کاهش می دهند و همکاری را تسهیل میسازند(پاتنام،۲۹۴:۱۳۸۰- ۲۹۳). پاتنام نوع خاصی از هنجارهای همیاری را مولدترین جزء سرمایه اجتماعی میداند و آن را ملاک سرمایه اجتماعی مینامد. وی در تعریف هنجارهای همیاری به دو نوع متوازن و تعمیمیافته(عمومی) اشاره می کند. معامله متقابلِ متوازن به مبادله همزمان چیزهایی با ارزش برابر اشاره دارد؛ مانند زمانی که همکاران روزهای تعطیلشان را با هم عوض می کنند یا نمایندگان پارلمان با هم زد و بند می کنند. اما معاملهی متقابلِ عمومی به رابطه تبادلی مداومی اشاره دارد که یکطرفه و غیرمتوازن است اما انتظارات متقابلی ایجاد می کند، مبنی بر اینکه سودی که اکنون اعطا شده، باید در آینده بازپرداخت شود؛ مانند رابطه دوستی که اغلب به معامله متقابل عمومی تبدیل می شود(پاتنام،۲۹۴:۱۳۸۰- ۲۹۳).
اعتماد: پاتنام اعتماد را یکی از مؤلفه های حیاتی و اساسی سرمایه اجتماعی میداند. به اعتقاد او، اعتماد، همکاری را تسهیل می کند و هر چه سطح اعتماد در جامعهای بالاتر باشد، احتمال همکاری بیشتر خواهد بود و خودِ همکاری نیز اعتماد ایجاد می کند. اعتماد که یکی از عناصر ضروری تقویت همکاری است، غیراختیاری و ناآگاهانه نیست، بلکه مستلزم پیش بینی رفتار یک بازیگر مستقل است. شما برای انجام کاری صرفاً به این دلیل که فردی یا نهادی میگوید آن را انجام خواهد داد، به او اعتماد نمیکنید، بلکه تنها به این دلیل به او اعتماد میکنید که با توجه به شناختتان از خلق و خوی او، انتخابهای ممکن او، تبعاتشان و توانایی او حدس میزنید که او انجام این کار را بر خواهد گزید. در جوامع کوچک این پیش بینی بر اساس چیزی انجام میگردد که برنارد ویلیامز آن را اعتماد صمیمانه مینامد، یعنی اعتمادی که به آشنایی نزدیک با فرد بستگی دارد. اما در جوامع بزرگتر و پیچیدهتر، اعتماد غیرشخصیتر یا شکل غیرمستقیمی از اعتماد ضرورت دارد. پاتنام افزایش مشارکتهای مدنی و گسترش شبکه های اجتماعی را از سازوکارهای تبدیل اعتماد شخصی به اعتماد اجتماعی معرفی می کند(پاتنام،۲۹۲:۱۳۸۰).
شبکه های اجتماعی: وجود شبکه های اجتماعی در هر جامعهای موجب تسهیل روابط و ارتقای همکاری در جامعه می شود. “هرچه شبکه های اجتماعی بین افراد متراکمتر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که شهروندان بتوانند در جهت منابع متقابل همکاری کنند". به باور پاتنام سرمایه اجتماعی جمع کل گروه های داوطلبانه در روابط اجتماعی رسمی و غیررسمی است، صرف نظر از منابع اقتصادی خاصی که می تواند شکل بگیرد. روابط افراد در گروه ها در بسیاری از مواقع تعبیری از شبکه های اجتماعی است که این شبکه ها موجب پیوندهای اجتماعی افراد می شود. به نظر پاتنام همکاری داوطلبانه در جامعهای که سرمایه اجتماعی عظیمی را در شکل هنجارهای عمل متقابل و شبکه های مشارکت مدنی به ارث برد، بهتر صورت میگیرد. بنابراین یکی از وجوه و ویژگیهای سرمایه اجتماعی، وجود شبکه ها میباشد که در تخصیص اولیه پاتنام به دو نوع شبکه های رسمی و غیررسمی تقسیم شده است(پاتنام،۲۹۶:۱۳۸۰).
۳-۲-۱-۳-۲ فرانسیس فوکویاما[۵۳]
مباحث و مطالعات فوکویاما نیز مانند پاتنام در سطح کلان طرح شده است و سرمایه اجتماعی را در سطح کشورها و در ارتباط با رشد و توسعه اقتصادی میبیند. به زعم وی “سرمایه اجتماعی را میتوان به عنوان مجموعه معینی از هنجارها یا ارزشهای غیررسمی تعریف کرد که اعضای گروهی که همکاری و تعاون میانشان مجاز است در آن سهیم هستند. مشارکت در ارزشها و هنجارها به خودیِ خود باعث تولید سرمایه اجتماعی نمیگردد، چرا که این ارزشها ممکن است منفی باشند. هنجارهایی که تولید سرمایه اجتماعی می کنند اساساً باید شامل سجایایی از قبیل صداقت، ادای تعهدات و ارتباطات دوجانبه باشند"(فوکویاما،۱۱:۱۳۸۵).
فوکویاما مانند پاتنام هنجارهای همیاری را شالوده سرمایه اجتماعی معرفی می کند و مینویسد: “فرض بر این است که سرمایه اجتماعی وجود هنجارهای رفتاری مبتنی بر تشریک مساعی را منعکس می کند". هنجارها و ارزشهایی که در این تعریف جای میگیرند از هنجار ساده مشترک بین دو دوست گرفته تا نظامهای ارزشی پیچیده که مذاهب سازمانیافته ایجاد کرده اند ادامه مییابد (فوکویاما،۱۹:۱۳۸۵).
فوکویاما معتقد است از آنجا که همکاری از هر نظر برای همه افراد به عنوان وسیلهای برای دستیابی به اهداف شخصیشان ضروری و لازم است، عقل حکم می کند که افراد سرمایه اجتماعی را به عنوان کالای خصوصی تولید کنند(Fukuyama,1999:1 به نقل از موسوی و علیپور،۷۴:۱۳۹۱).
به اعتقاد فوکویاما در مورد سرمایه اجتماعی دو نکته باید روشن شود: نخست اینکه سرمایه اجتماعی به این دلیل زیرمجموعه سرمایه انسانی نیست که این سرمایه متعلق به گروههاست و نه افراد. سرمایه انسانی معمول- مانند سطح تحصیلات و مهارت- را میتوان به تنهایی نیز کسب کرد. برعکس، هنجارهایی که شالوده سرمایه اجتماعی را تشکیل می دهند، در صورتی معنیدارند که بیش از یک فرد در آن سهیم باشد. گروهی که حامی سرمایه اجتماعیاند ممکن است به کوچکی دو دوست باشند که با یکدیگر تبادل اطلاعات می کنند و یا ممکن است در مقیاس بزرگتری تمامی یک ملت باشد. دوم، سرمایه اجتماعی با توجه به علم سیاست و اقتصاد لزوماً چیز خوبی نیست. در این علوم همکاری و همیاری برای تمام فعالیتهای اجتماعی خواه خوب یا بد ضروری است (فوکویاما،۱۳:۱۳۸۵).
فوکویاما سرچشمه سرمایه اجتماعی را منابع زیر میداند: ۱) هنجارهایی که به صورت نهادی ساخته شده اند: این هنجارها در نتیجه کنش قصدمند مؤثر بر اجتماع، به طور کلی مثلاً از طریق نهادی مانند دولت ساخته میشوند؛ ۲) هنجارهای خودجوش: این هنجارها از کنشهای متقابل اعضای یک اجتماع میآیند؛ ۳) هنجارهای ساخته شده به صورت برونزاد: این هنجارها از جاهایی غیر از همان جایی که در آن بکار رفته است سرچشمه میگیرند؛ ۴) هنجارهایی که از طبیعت سرچشمه میگیرند: که شامل هنجارهای مربوط به خویشاوندی، نژاد، قومیت و… می باشند(فوکویاما،۷۲:۱۳۸۵).
فوکویاما میزان اعتماد متقابل در گروه را با متغیر شعاع اعتماد مورد ارزیابی قرار میدهد، او با طرح مفهوم شعاع اعتماد بر این نکته اشاره دارد که تمامی گروه های اجتماعی دارای میزان خاصی از شعاع اعتمادند که به مفهوم میزان گستردگی دایره همکاری و اعتماد متقابل اعضای یک گروه است. میتوان نتیجه گرفت که هرچه یک شعاع اعتماد در گروهی بیشتر باشد، سرمایه اجتماعی بیشتر خواهد بود. از نظر فوکویاما مفهوم شعاع اعتماد بر توانایی افراد جامعه به فراتر رفتن از خانواده و خویشان، داشتن همکاری با دوستان و دیگر شهروندان اطلاق می شود(Fukuyama,1999:17 به نقل از موسوی و علیپور،۷۵:۱۳۹۱).
به اعتقاد وی جامعهای دارای سرمایه اجتماعی بالایی است که دارای تعداد زیاد گروه های اجتماعی با اعتماد متقابل به یکدیگر و دارای انسجام گروهی باشد. علاوه بر آن باید بتواند در ارتباط با محیط بیرون خود مؤثر عمل کرده و همکاریهای متقابلی با جوامع دیگر داشته باشد. از نظر فوکویاما اعتماد برای فهم و تشکیل نظم اجتماعی و اقتصادی جایگاه رفیعی دارد، دلیل توجه وی به اندازه گیری اعتماد نیز بررسی میزان پیشرفت اقتصادی است(موسوی و علیپور،۷۵:۱۳۹۱).
۴-۲-۱-۳-۲ جیمز کلمن[۵۴]
رویکرد کلمن در مورد سرمایه اجتماعی بر اساس نظریه انتخاب عقلانی و مبتنی بر کارهای پیشین او در نظریه مبادله اجتماعی است(King,2002:5). به اعتقاد بنفاین، مفهوم سرمایه اجتماعی بسط نظریه مبادله اجتماعی است. او به پیوندهای بین مبادله اجتماعی و سرمایه اجتماعی اشاره کرده و معتقد است که نظریه مبادله اجتماعی بسیاری از همان مسائل نظریه سرمایه اجتماعی را مطرح کرده است. چگونگی پیوند نظریه خرد با کلان و چگونگی پیوند عاملهای اقتصادی با عاملهای غیراقتصادی، از آن جملهاند(فاین،۱۲۴:۱۳۸۵).
کلمن نظریه ساده مبادله اجتماعی را بکارگیری ابتدایی رشته اقتصاد، به نظریه سرمایه اجتماعی تبدیل کرده و در چارچوب همین نظریه، ایده خود را درباره سرمایه ی اجتماعی پرورش داده است. مفهوم سرمایه اجتماعی محملی است برای کلمن تا به تشریح چگونگی امکان همکاری افراد بپردازد. کلمن در مقاله “نقش سرمایه اجتماعی در ایجاد سرمایه انسانی"(۱۹۸۸) که مرجع بسیاری از نوشته های دیگر قرار گرفت، ضمن تعریف سرمایه اجتماعی تلاش کرده مفهوم سرمایه اجتماعی را به موازات مفاهیم متعارف سرمایه مالی، سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی وارد نظریه اجتماعی کند، مفهومی که به اعتقاد او در روابط بین اشخاص بروز می کند. او به طور خاص به این موضوع توجه داشت که سرمایه اجتماعی چگونه می تواند به توسعه سرمایه انسانی کمک کند. او بعدها اذعان داشت که این دو مفهوم به جای آنکه رقیب یکدیگر باشند، اغلب مکمل یکدیگرند (کلمن،۴۶۵:۱۳۷۷). کلمن به جای تعریف سرمایه اجتماعی بر حسب ماهیت و محتوا، به کارکرد آن توجه دارد. او در این مقاله مینویسد: سرمایه اجتماعی بر حسب کاربرد آن تعریف می شود، سرمایه اجتماعی موجودیت واحدی نیست، بلکه مجموعه ای از موجودیتهای گوناگون است که دو مشخصه مشترک دارند: در همه آنها، جنبهای از ساختار اجتماعی وجود دارد و همه آنها اعمال خاص کنشگران داخل ساختار را تسهیل می کنند. سرمایه اجتماعی مانند دیگر شکلهای سرمایه، مولد است و تحقق اهداف معین را که در نبودش محقق نمی شود، ممکن میسازد. سرمایه اجتماعی بر خلاف دیگر شکلهای سرمایه، به طور ذاتی در ساختار روابط بین کنشگران و میان کنشگران وجود دارد. یعنی در خود کنشگران نهفته نیست، بلکه در روابط میان آنها نهفته است. سرمایه اجتماعی به مثابه منبعی برای اشخاص است، منابع اجتماعی- ساختاری؛ دارایی سرمایهای، یا همان سرمایه اجتماعی برای فرد است(Coleman,1988:98 به نقل از موسوی و علیپور،۵۶:۱۳۹۱).
کلمن در مقایسه بین سرمایه اجتماعی و سرمایه انسانی بیان می کند که سرمایه اجتماعی از تغییرات روابط میان افراد پدید می آید که سبب تسهیل کنش می شود. اگر سرمایه فیزیکی کاملاً ملموس و در اشکال مادی مشهود، تجسم یافته است و سرمایه انسانی کمتر ملموس است و در مهارت ها و دانشی که افراد تحصیل می کنند تجسم مییابد؛ سرمایه اجتماعی حتی کمتر از این ملموس است، زیرا در روابط میان افراد به وجود می آید. همانطور که سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی فعالیت تولید را تسهیل می کنند، سرمایه اجتماعی نیز تسهیلکننده روابط است. برای مثال، گروهی که در میانشان اعتماد وجود دارد، به کمک این اعتماد میتوانند کارهای بیشتری از کسانی که این خصوصیت در میان آنان وجود ندارد، انجام دهند(Coleman,1988:101 به نقل از موسوی و علیپور،۵۶:۱۳۹۱).
کلمن با بکارگیری تمایز اقتصاد سنتی بین کالاهای خصوصی و عمومی، به تشریح چگونگی کمکهای سرمایه اجتماعی به اعمال جمعی پرداخته و مینوسید: سرمایه اجتماعی نوعی کالای عمومی است که از منافع حاصل از آن، همه اجزای ساختار سود میبرند(Coleman,1988:116 به نقل از موسوی و علیپور،۵۶:۱۳۹۱). بنابراین سرمایه اجتماعی سبب ایجاد همکاری بین افرادی می شود که در غیر این صورت به دنبال منافع فردی خود بودند. او معتقد است سرمایه اجتماعی ویژگیهایی دارد که آن را از کالاهای خصوصی تقسیمپذیر و انتقالپذیر که در نظریه اقتصادی نئوکلاسیک بحث شده است، متمایز میسازد. کلمن ویژگیهای سرمایه اجتماعی را به عنوان نوعی کالای عمومی اینگونه بیان میدارد:
یکی از ویژگیها، انتقالناپذیری عملی آن است؛ این سرمایه، منبعی است که ارزش استفاده دارد، ولی به آسانی مبادله نمی شود.
سرمایه اجتماعی، دارایی شخصی هیچ یک از افرادی که از آن سود میبرند نیست.
ویژگی دیگر سرمایه اجتماعی که آن را از کالای خصوصی متمایز میسازد، این است که بر خلاف سرمایه فیزیکی که معمولاً کالایی خصوصی است و بر اساس حقوق مالکیت به شخصی که در سرمایه فیزیکی سرمایه گذاری می کند تعلق دارد و به او سود میرساند، در مالکیت فرد نیست و سودآوری مستقیم ندارد. به عنوان مثال انواع ساختارهای اجتماعی که هنجارهای اجتماعی و ضمانتهای اجرایی تحمیل آنها را امکان پذیر میسازند، در درجه اول به افرادی که تلاشهایشان برای ایجاد هنجارها و ضمانتهای اجرایی لازم است سود نمیرسانند، بلکه به همه افرادی که جزء آن ساختار معین هستند سود میرسانند (کلمن،۴۸۲:۱۳۷۷) و از آنجا که بسیاری از منافع کنشهای پدیدآورنده سرمایه اجتماعی را افرادی غیر از فردی که آن را پدید آورده، کسب می کنند و فرد ایجادکنندهی سرمایه اجتماعی بهره چندانی نمیبرد، بنابراین انگیزه سرمایه گذاری برای ایجاد سرمایه اجتماعی کم است. این موضوع بر اساس نظریه انتخاب عقلانی قابل توجیه است، طبق این نظریه فعالان در پی خلق سرمایه اجتماعی نیستند، بلکه در پی منافع فردی هستند، ولی در این فرایند به طور ناخواسته سرمایه اجتماعی به وجود می آید. از دید کلمن، به وجود آمدن سرمایه اجتماعی نه به دلیل انتخاب سرمایه گذاری حساب شده در آن، بلکه محصول فرعی فعالیتهایی است که اهداف دیگری داشته اند. بنابراین سرمایه اجتماعی از پیامدهای ناخواسته این گونه روابطاند. به اعتقاد کلمن این امر سبب تمایز سرمایه اجتماعی از سرمایه فیزیکی و انسانی است که هر دو منتج از انتخابهای عمدی و هدفدار افرادند. بنابراین سرمایه اجتماعی، همانند کالای عمومی در نظر گرفته می شود(موسوی و علیپور،۵۷:۱۳۹۱- ۵۸).
سرمایه اجتماعی بر خلاف دیگر اشکال سرمایه، در صورت استفاده بیشتر، نه تنها استهلاک نمیپذیرد، بلکه افزایش مییابد. ولی اگر تجدید نشود، از بین میرود(کلمن،۴۸۲:۱۳۷۷).
کلمن برخی از روابط اجتماعی را که میتوانند منابع سرمایهای سودمند ایجاد کنند، به شرح زیر نام میبرد:
- تعهدات و انتظارات: بحث تعهدات و انتظارات را میتوان با یک مثال روشن کرد. * کاری را برای } انجام میدهد، با اعتماد به اینکه } در آینده آن را جبران می کند؛ این امر انتظاری را در * و تعهدی را از جانب } برای حفظ اعتماد ایجاد می کند. این تعهد را میتوان مانند برگهای اعتباری تصور کرد که در دست * است و باید با عملکردی از طرف } بازخرید شود. اگر * تعداد زیادی از این برگههای اعتباری از افرادی که با آنها رابطه دارد در دست داشته باشد، مانند سرمایه مالی، اعتباری را ایجاد می کند که در صورت لزوم می تواند از آن استفاده کند. دو عامل برای این شکل از سرمایه اجتماعی حیاتی است: ۱) حد درخور اعتماد بودن محیط اجتماعی که به این معناست که تعهدات بازپرداخت خواهند شد؛ ۲) حد واقعی تعهداتی که بر عهده گرفته شده است. ساختارهای اجتماعی از هر دو بعد متفاوت است و کنشگران در درون ساختار اجتماعی معینی در بعد دوم با هم فرق می کنند.
- ظرفیت بالقوه اطلاعات: ظرفیت بالقوه اطلاعات، جزء ذاتی و جداییناپذیر روابط اجتماعی است. اطلاعات در فراهم ساختن شالودهای برای کنش مهم است، اما به دست آوردن اطلاعات پرهزینه است. کمترین چیزی که برای کسب اطلاعات لازم داریم، توجه است که همیشه اندک است. یکی از وسایلی که از طریق آن، اطلاعات ممکن است کسب شود، استفاده از روابط اجتماعی است که برای مقاصد دیگر حفظ می شود. در اینجا صرف رابطه اجتماعی پایه مبادله اطلاعات و تشکیل سرمایه اجتماعی است.
- هنجارها: هنجارهای مؤثر در قالب و شکل دستوری به طرز نیرومندی سبب ظهور سرمایه اجتماعی در جمع میشوند و فرد، تحت تاثیر قدرت این هنجارها باید منافع شخصی را رها کرده، به سود جمع عمل کند. البته هنجارها میتوانند مانع بروز ابتکار و خلاقیت نیز بشوند، به عنوان مثال هنجارهای مؤثر در یک حوزه، میتوانند نوآوری در آن حوزه را کاهش داده، نه تنها کنشهای انحرافی را که به دیگران آسییب میرساند، بلکه کنشهای انحرافی را که ممکن است به سود همه باشد، نیز محدود کنند.
- روابط اقتدار: به اندازهای که عدهای کنشگر، حقوق کنترل کنشهای خاصی را به کنشگر دیگری انتقال دهند، آن کنشگر مقداری سرمایه اجتماعی در اختیار دارد که می تواند با اتکا بر آن بر فعالیتهای معینی تمرکز کند. بدیهی است که این امر قدرت زیادی به فرد میدهد. این دقیقاً تمایل به ایجاد سرمایه اجتماعی لازم برای حل مسائل مشترک است که افراد را در شرایط معینی وادار می کند، اقتدار رهبری را به فرد فرهمند واگذار کنند(کلمن،۴۹۱:۱۳۷۷- ۴۷۶).
۵-۲-۱-۳-۲ افه و فوش[۵۵]
افه و فوش سرمایه اجتماعی را به عنوان یک منبع با مالکیت جمعی متعلق به محله، جوامع، مناطق و بخشها معرفی نموده اند و آن را متغیر، کوچک و بزرگ و یا زیاد و کم میدانند. آنان مفهوم سرمایه اجتماعی را با سه عنصر اصلی معرفی می کنند. در بعد گرایشها به آگاهی و توجه، در بعد تمایلات رفتاری به اعتماد و در بعد الگوهای ساختاری به انجمنپذیری اشاره می کنند (فیروزآبادی،۱۲۳:۱۳۸۴).
“آگاهی و توجه، شامل مجموعه افکار، عقاید و حساسیت نسبت به زندگی اجتماعی، سیاسی و توجه به هر چیزی که در وسیعترین معنا مربوط به “امور عمومی” میباشد، هست. تمرکز به رفاه مادی، رفتار اخلاقی، کمال شخصی، کیفیات زیباییشناسانه و سایر ویژگیهای شرایط زندگی که به یک جامعه سیاسی تعلق دارند و مسائل مربوط به زندگی شهروندی موضوع آگاهی و توجه را شامل میگردند. در این شکل، آگاهی دارایی فردی بوده و ضرورتی در بروز و ظهور در شکل یک فعالیت مدنی و انجمنی را ندارد. آگاهی و توجه پیش شرط شناختیِ ضروری و شکل فعالتر مسئولیت مدنی است که باعث علاقه مندی و دلنگرانی میگردد و نقطه مقابل آگاهی و توجه، وضعیت شناختیِ چشمپوشی، بی تفاوتی و شکل گیری نگرش فرصتطلبانه میباشد” (Offe & Fuchs,2002:190-191).
“اعتماد، در دو گونه قوی و ضعیف مطرح میباشد. اعتماد ضعیف شامل نبود ترس و شک نسبت به رفتار احتمالی دیگران می شود. بی اعتمادی نسبت به دسته یا گروهی و نفرت عمومیتیافته نیز در مسیر اعتماد ضعیف قرار میگیرند. اما اگر شخصی منتظر برخوردهای خصمانه، نیرنگ، فریب، عدم همکاری و رفتارهای نادرست از سوی دیگران باشد، دیگر شخص از اعتماد ضعیف هم برخوردار نیست و لازمه اعتماد ضعیف نداشتن بدبینی نسبت به دیگران میباشد و نبود اعتماد ضعیف در افراد ناشی از دو عامل است: ۱) بی اعتمادی به خود برای تطابق با دیگران و برقراری تعامل پایدار با آنان ۲) دیدگاه فردگرایانه شدید مبنی بر اینکه اعتماد به دیگران باعث از دست دادن فرصتهای باارزش میگردد.
در مقابل، نوع قوی اعتماد زمانی موجود است که شخص نه تنها نسبت به مردم خوشبین باشد و آنان را دارای طینت خوب و خیرخواه بداند، بلکه شرکت در یک فعالیت را در اکثر اوقات بدون توجه به هزینه فرصت از دست رفته و احساس ضرر و زیان، یک حرکت خردمندانه بداند و انتظار کمک متقابل و رسیدن به منافع ناشی از تعاون با دیگران را داشته باشد. بنابراین اعتماد ضعیف شرط لازم در پیوستن فرد به شبکه های غیررسمی و انجمنهای رسمی و اعتماد قوی شرط کافی است"(Offe & Fuchs,2002:191).
“انجمن پذیری، دلالت بر مشارکت فعال شخصی در شبکه های غیررسمی و یا انجمنهای رسمی مانند باشگاههای ورزشی، شبکه های محیطزیستی، انجمنهای مذهبی، سازمانهای غیرانتفاعی و یا جنبشهای اجتماعی دارد. افه و فوش معتقدند که انجمنهای مختلف به لحاظ نوع تاثیرگذاری بر سرمایه اجتماعی متفاوت میباشند، به گونه ای که در گونهشناسی از انواع انجمنها، آنها به چگونگیِ نوع تاثیر انواع خاصی از انجمنها بر سرمایه اجتماعی اشاره دارند. آنها میگویند برای آنکه از برآورد غیرواقعی سرمایه اجتماعی بر اساس عضویت اجتناب کنیم، باید به گونه ای از عضویت و انجمن توجه کنیم که مطمئناً نشاندهنده و مولد آن کیفیت جمعی میباشد که به اختصار به آن سرمایه اجتماعی میگوییم. انجمنهای دومین یا مدنی، اهداف و مقاصدشان نه مانند انجمنهای نخستین پخششده و غیرمشخص و نه مانند انجمنهای سومین خاص است. اعضاء در این انجمنها به دنبال کسب سود همانند شرکتها و بنگاههای اقتصادی و یا کسب موقعیتهای رسمی مانند احزاب سیاسی نیستند. به جای تعیین اهداف از طریق کنش راهبردی، انجمنهای مدنی صرفاً یک قلمرو دارند. مانند ورزش، موسیقی، انساندوستی، آموزش، تحرک سیاسی و… . اعضای این نوع انجمنها انتظار علایق مشترک پایدار داشته و در مقاصد کوتاهمدت یا بُرهههای زمانی کوتاهمدت همکاری ندارند. اهداف، برنامه ها و طرحهای خاص در این انجمنها از طریق تعامل اعضاء تعیین میشوند، سلسله مراتب سازمانی یا وجود ندارند و یا نسبتاً مسطح هستند و در آنها ستاد کاملاً حرفهای رهبران و کارکنان به ندرت وجود دارد.
هر عضو فعال خود را به آسانی در جریان اتخاذ تصمیمات و اهداف وارد می کند. فعالیتهای افراد در این انجمنها دو حد دارد، یا فعالیتها منحصرا و تماماً برای مصرف درونی اعضاء انجام می شود، مانند کلوپها و یا فعالیتها برای خدمترسانی و یا تاثیرگذاری بر عامه مردم انجام می شود، مانند جنبشهای اجتماعی و سیاسی، انجمنهای اولیاء مربیان و… .
ترکیب و نحوه عضوگیری انجمنهای مدنی بر اساس اصول مساواتطلبانهی شهروندی است. این انجمنها نسبت به خانوادهها و دیگر انجمنهای هویت محور باز هستند. در این انجمنها گاهی وضعیت عضویت به افراد فعال و حامی محدود شده است و یا در برخی از آنها بیشتر پذیرش بر اساس معیارهایی انتزاعی و نه ویژگیهای شخصی صورت میگیرد. مانند: گروه های زنان، جوانان، موسیقی و مذهبی که نیازمند داشتن ویژگیهایی برای اعضاء آنهاست و شیوه تعامل انجمن و اعضای فردیاش کمتر رسمی است"(Offe & Fuchs,2002:195-197).
۲-۳-۲ سرمایهفرهنگی
۱-۲-۳-۲ تعریف و ابعاد
سرمایه فرهنگی به شیوه های فرهنگی خاصی که در روند آموزشهای رسمی و خانوادگی در افراد تثبیت شده، اشاره دارد و نیز ظرفیت شناخت افراد در کاربرد لوازم فرهنگی را در برمیگیرد. کاربرد ابعاد مختلف سرمایه فرهنگی موجب تفاوت در نحوه زندگی و بروز سلیقههای گوناگون گردیده و به تبع آن تفاوت در کسب موقعیتهای برتر اجتماعی و استفاده از امکانات مختلف از قبیل کتاب، روزنامه، سینما و انواع ورزشهای خاص طبقات بالای اجتماعی مانند اسبسواری، گلف و مانند آن را موجب می شود. در واقع استفادهکنندگان از سرمایه فرهنگی، در قشربندی اجتماعی، در طبقهی بالای اجتماع قرار میگیرند. به عبارت دیگر، دارندگان امتیازات اقتصادی که در طبقه بالای جامعه قرار دارند، به راحتی به ابعاد مختلف سرمایه فرهنگی دست مییابند. همچنین، سرمایه فرهنگی در اشکال مختلف وجود داشته و شامل تمایلات و عادات دیرینهای است که در فرایند انباشت اشیای فرهنگی با ارزش مثل نقاشی و صلاحیتهای تحصیلی و آموزش رسمی، حاصل آمده است. ترنر، سرمایه فرهنگی را مجموعه نمادها، عادات، منشها، شیوه های زبانی، مدارک آموزشی، ذوق و سلیقهها و شیوه های زندگی که به طرز غیررسمی بین افراد شایع است، تعریف می کند. کالینز، سرمایه فرهنگی را شامل منابعی نظیر مکالمات از پیشاندوخته در حافظه، شیوه زبانی، انواع خاص دانش یا مهارت، حق ویژه تصمیم گیری و حق دریافت احترام میداند(ملاحسنی،۳۰۰:۱۳۸۱).
سرمایه فرهنگی مجموعهای از روابط، معلومات و امتیازات است که فرد، برای حفظ کردن یا بهدست آوردن یک موقعیت اجتماعی از آن استفاده میکند(صالحی امیری،۶۴:۱۳۸۶). سرمایه فرهنگی شامل گرایشها و عادتهای پابرجا و تثبیت شده در طول فرایند جامعهپذیری و نیز صلاحیتهای تحصیلی و فرهیختگی است(نوغانی،۱۷:۱۳۸۲). اصطلاح سرمایهفرهنگی در قیاس با سرمایه اقتصادی و نظریات، قوانین و تحلیل مباحث مربوط به سرمایهداری رواج یافت(روح الامینی،۳۶:۱۳۶۵). این مفهوم برای بررسی این مسئله که موانع اقتصادی برای تبیین نابرابریهای موجود در موفقیتهای آموزشیِ دانشآموزان طبقات اجتماعی مختلف، کافی نیست، ابداع شد(شویره،۹۶:۱۳۸۵).
سرمایه فرهنگی مجموعه ای از ثروتهای نمادین است که از یک سو به معلومات کسب شدهای برمیگردد که به شکل رغبتهای پایدار ارگانیسم، حالت درونی شده بهخود میگیرند(در زمینه خاصی دانش داشتن، با فرهنگ بودن، به زبان و نحوه بیان تسلط داشتن، جهان اجتماعی و رمزگان آن را شناختن و خود را در این جهان آشنا دیدن)؛ از سوی دیگر، به صورت موفقیتهای مادی، سرمایه فرهنگی به حالت عینیتیافته و میراث فرهنگی به شکل اموال(تابلوها، کتابها، واژهنامه ها، ابزارها، ماشینها) جلوه می کند؛ و سرانجام سرمایه فرهنگی می تواند به حالت نهادینه شده در جامعه بهصورت(عناوین، مدارک تحصیلی، موفقیت در مسابقات ورودی) که به استعداد افرد عینیت میبخشد؛ بروز یابد. جامعه یا بیشتر اوقات دولت این بازشناسی را اعلام میدارد، آن را نهادینه می کند و اغلب برای آن پایگاه قائل می شود و جایگاه تعیین می کند(معلم، استاد، قاضی، کارمند دولت). سرمایه فرهنگی بدون کوشش شخصی کسب نمیشود، کسب سرمایه فرهنگی کار طولانی، مداوم و پیگیر، یادگیری و فرهنگپذیری را میطلبد. کسب سرمایه فرهنگی زمان میخواهد و به امکانات مالی و مادی نیاز دارد، سرمایه فرهنگی از این بابت به نحوی تنگاتنگ به سرمایه اقتصادی گره خورده و به شکل دیگر آن درآمده است(شویره، ۹۷:۱۳۸۵).
هایس[۵۶] اصطلاح سرمایهفرهنگی را بازنمای جمع نیروهای غیراقتصادی مانند زمینه خانوادگی، طبقه اجتماعی، سرمایه گذاریهای گوناگون و تعهدات نسبت به تعلیم و تربیت، منابع مختلف و مانند آنها دانست که بر موفقیت آکادمیک(علمی یا تحصیلی) تاثیر می گذارد. سرمایه فرهنگی به عنوان صلاحیت در فرهنگ پایگاهها، گرایشات و ایده ها تعریف می شود که اغلب یک مکانیسم مهم در بازتولید سلسله مراتب اجتماعی در نظر گرفته می شود. تمرکز اصلی تئوری سرمایهفرهنگی این است که فرهنگ از طریق سیستم آموزشی که بازتاب فرهنگ طبقه حاکم است، انتقال مییابد و تشویق می شود و در نهایت موجب بازتولید همان فرهنگ خواهد شد(تراسبی،۶۸:۱۳۸۲- ۷۴).
با مطالعه و بررسی تعاریف ذکر شده، به طور کلی میتوان سرمایه فرهنگی را مجموعه ای از روابط، معلومات و امتیازات دانست که در جریان آموزشهای رسمی و خانوادگی(جامعهپذیری) در فرد شکل میگیرد و زمینه دستیابی به یک موقعیت اجتماعی یا حفظ آن را فراهم می آورد. سرمایه فرهنگی در سه مقوله، سرمایهفرهنگی تجسم یافته(درونی شده)، سرمایهفرهنگی عینیتیافته و سرمایهفرهنگی نهادینه شده قابل تفکیک است که دستیابی به هر کدام از اشکال آن نیازمند کار طولانی، صرف زمان برای یادگیری و منابع مالی است. بنابراین سرمایه فرهنگی، نیازمند سرمایه اقتصادی است و طبقات بالاتر جامعه که از شرایط اقتصادی مساعدی برخوردارند، به راحتی به ابعاد مختلف سرمایهفرهنگی دست مییابند. بنابراین مجموعه دانشها، معلومات و مهارت هایی که در فرایند جامعهپذیری به عنوان سرمایهفرهنگی در افراد شکل میگیرد، می تواند به عنوان عنصری مهم جهت حفظ منافع و دستیابی به موقعیتهای اجتماعی عمل کند، که در برخی موارد قابل تبدیل به سرمایه اقتصادی است.
۲-۲-۳-۲ نظریهپردازان سرمایه فرهنگی
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-16] [ 07:17:00 ق.ظ ]
|