به طور کلی، برخورد با مانع در راه رسیدن به هدف، ممکن است برخی واکنش­های هیجانی منفی را ایجاد کند؛ اما این واکنش­ها در همۀ افراد، یکسان نیست و افراد دارای امید زیاد، هنگام برخورد با موانع، به دلیل ایجاد راه­های جایگزین برای رسیدن به هدف، پاسخ­های هیجانی سازگارتری می­ دهند؛ همچنین هنگام نبود امکان برای دست­یابی به هدف اصلی، از هدف­های جایگزین استفاده می­ کنند. آن ها در هر یک از حیطه­های زندگی خود، چندین هدف را مشخص می­ کنند و به این ترتیب، هنگام رویارویی با مانع می­توانند انعطاف­پذیر باشند و به دنبال هدفی دیگر بروند یا بر دیگر حیطه­های زندگی خود تأکید کنند؛ در حالی که افراد دارای امید کم، به روشنی نمی­دانند چطور باید به هدف­های خود برسند و هنگام رویارویی با موانع چگونه عمل کنند. در واقع، افراد امیدوار در نتیجۀ تجربه کردن سختی­ها، به این باور رسیده ­اند که می­توانند خود را با مشکلات و کاستی­های بالقوه وفق دهند(علاءالدینی، ۱۳۸۷).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
هنگام رویارویی با موانع، افراد از مرحله­های روا نشناختی خاصی می­گذرند که در همۀ انسان­ها، طبق الگویی خاص ایجاد نمی­شوند؛ اما به طور کلی، فرد از امید به سمت خشم، از خشم به سمت ناامیدی و از ناامیدی به سمت بی احساسی پیش می­رود(اسنایدر، ۲۰۰۲).
مراحل نا امیدی
به نظر می رسد که نا امیدی نیز یک اتفاق نیست بلکه یک فرایند است. یعنی از جایی شروع می­ شود و به نا امیدی ختم می­ شود. تشخیص بین مراحل روانشناختی که فرد بدان طریق می ­تواند هنگامی که تفکر هدفمندش با مانع برخورد می­ کند، پیش برود بسیار مهم است. همان طور که گفته شد موانع قادرند که پاسخ­های هیجانی منفی ایجاد کنند. این مراحل درباره تمام افراد محدود به الگوی خاصی نمی­ شود؛ اما به طور کلی آن­ها از امید به سمت غضب، از غضب به سمت یاس، و از یأس به سمت بی تفاوتی پیش می­روند(اسنایدر، ۲۰۰۲).
الف) غضب
وقتی شخصی شدیداً عصبانی می­ شود که اولین واکنش به موقعی است که با منع بزرگی برخورد کرده است، هنوز انرژی دارد و سعی می کند اهداف دیگر را دنبال کند(البته این واکنش لزوماً عاطفی نیست). مردم اغلب هنگامی که غضبناک­اند اعمال تکانشی، خودشکن، و بدجوری را مرتکب می شوند.
ب)یأس
هنگام یأس، که قدم بعدی در این پیشروی فرضی است، فرد هنوز روی هدف مسدود شده متمرکز است. اما درباره غلبه بر مانع یا موانع مربوط احساس عجز می­ کند. براون و هریس[۱۳۳] (۱۹۷۸) به طور واضح و مختصر یأس را به صورت، «اوه، بازم یه چیز دیگه»، توصیف می­ کنند. با این حال، در افرادی که یأس را تجربه می­ کنند، تفاوت­هایی وجود دارد. برای مثال، بعضی افراد با وقایع ظاهراً بی ضرر مانند گم کردن کلید یا ناتوانی از پیروز شدن در بحث با همسرشان فوراً مأیوس می­شوند. همین طور، بعضی از مردم به ویژه مشکلات را پیچیده تصور می­ کنند که به نوبه خود بیشتر احساس ناشایستی می­ کنند و منابع روانشناختی­شان را از دست می­ دهند. به علاوه، به اعتقاد براون و هریس (۱۹۷۸) مردم ممکن است به دلیل فقدان آگاهی یا اطلاع از اینکه چگونه مشکلات را حل کنند، در یأس و نومیدی بلغزند (به نقل از بهاری، ‌۱۳۸۹).
ج) بی تفاوتی
سرانجام، اشخاص زمانی که شکست خود را تصدیق می­ کنند و دست از تعقیب اهداف می­کشند، بی تفاوت می­شوند. بی ­تفاوتی، به صورت «فقدان علاقه یا توجه، به ویژه به موضوعات دارای اهمیت کلی است» (پایکت و همکاران[۱۳۴]، ۱۹۹۷). بی تفاوتی، فقدان هیجان یا احساس یا منفعل بودن توصیف می­ شود. این یک حالت نباتی و عاری از توجه است که شخص حس رشد مداوم خود را از دست می­دهد و موجب دلواپسی نزدیکانش می­ شود(به نقل از اسنایدر، ۲۰۰۲).

این که چه کسی این مراحل را از امید تا بی تفاوتی طی می کند، به سطح امید اختیاری و نیز به ماهیت هدفی که مسدود شده، بستگی دارد. برای نمونه وقتی تصور می­ شود که هدف مهمی مسدود شده، که اهداف مکرراً با مانع مواجه می­شوند یا اهمیت موانع بسیار زیاد است، شخص هرگونه تعیین هدف را نادیده می­گیرد. برای مثال، پیتمن و پتیمن[۱۳۵] (۱۹۷۹) پی بردند که وقتی شرکت کننده ها فقط دو بار در یک تکلیف شکست می خوردند عملکرد آن­ها بعدها بهتر می شد، اماوقتی شش بار در یک تکلیف شکست می خوردند، عملکرد آنها به طرز چشمگیری تحلیل می­رفت. باید خاطر نشان کرد برای اشخاص آسیب پذیرتر حتی یکبار شکست در انجام کاری می ­تواند در آن­ها این تصور را به وجود آورد که ادامه دادن به آن کار ناممکن است، در نتیجه انگیزش آن­ها برای هرگونه تکلیف جدید کمتر می­ شود (به نقل از بهاری، ‌۱۳۸۹).
۲- تاب­آوری
هسته مرکزی سازه تاب­آوری را این پیش فرض تشکیل می دهد که فطرتی زیست شناختی برای رشد و کمال در هر انسان وجود دارد (برای نمونه طبیعت خود اصلاح­گری ارگانیسم انسانی) که به طور طبیعی و در شرایط معین محیطی می تواند آشکار شود. به باور ماستن[۱۳۶] (۲۰۰۱) هنگامی که فاجعه از سر بگذرد و نیاز های اولیه انسانی تأمین گردد، آن گاه تاب­آوری به ظهور می­رسد. در نتیجه فرایند تاب آوری، اثرات ناگوار، اصلاح یا تعدیل می­شوند و یا حتی ناپدید می­گردند (به نقل از رحیمیان و اصغرنژاد، ۱۳۸۷).
به طور کلی واژه تاب آوری به عوامل و فرایندهایی اطلاق می­ شود که خط سیر رشدی را از خطر گرفتاری به رفتارهای مشکل­زا و آسیب روانشناختی محافظت کرده و علی­رغم وجود شرایط ناگوار به پیامدهای سازگارانه منتهی می­ شود( محمدی و همکاران، ۱۳۸۵).

البته تاب­آوری، تنها پایداری در برابر آسیب ها یا شرایط تهدید کننده نیست و حالتی انفعالی در رویارویی با شرایط خطرناک نمی ­باشد، بلکه شرکت فعال و سازنده در محیط پیرامونی خود است .
از این رو، تاب­آوری جایگاه ویژه­ای در حوضه­های روانشناسی تحول و بهداشت روانی یافته است. گارمزی[۱۳۷] و ماستن (۱۹۹۱) تاب آوری را “یک فرایند، توانایی، یا پیامد سازگاری موفقیت آمیز با شرایط تهدید کننده” تعریف نموده ­اند. به بیان دیگر تاب آوری، سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است (والر[۱۳۸]، ۲۰۰۱، به نقل از سامانی و همکاران، ۱۳۸۶).
همچنین، زیمبرمن و ارونکومار[۱۳۹] (۱۹۹۴) تاب آوری را به عنوان توانایی بازگشت به حالت اولیه پس از دشواری یا آن عوامل و فرایندهایی که مسیر مخاطره به رفتار مشکل یا آسیب­شناسی را قطع می­ کند و بدان وسیله حتی در حضور شرایط چالش ­برانگیز و تهدید کننده به پیامدهای سازگارانه منجر می شود، توصیف می­ کنند(به نقل از علاء الدینی، ۱۳۸۷).
از طرفی، ورنر[۱۴۰] و اسمیت[۱۴۱] (۱۹۹۲) تاب­آوری را ساز و کار ذاتی خود اصلاح­گری انسان می­دانند. افزون بر آن به باور ورنر (۱۹۹۷) تاب­­آوری صرف نظر از خطرات تهدید کننده، عاملی بالقوه در همه افراد برای تغییر است (به نقل از رحیمیان و اصغرنژاد، ۱۳۸۷). به عبارت دیگر می توان گفت تاب­آوری، توانمندی فرد در برقراری تعادل زیستی- روانی، در شرایط خطرناک است (کانر و دیویدسون[۱۴۲]، ۲۰۰۳، به نقل از سامانی و همکاران، ۱۳۸۶).
به طور کلی می توان گفت تاب آوری بیانگر ظرفیت افراد برای سالم ماندن و مقاومت و تحمل در شرایط سخت و پر خطر است که فرد نه تنها بر آن شرایط فائق می ­آید، بلکه طی آن و با وجود آن قوی­تر نیز می­گردد (فولادچنگ و موسوی، ۱۳۸۷).
ویژگی های افراد تاب آور
۱- احساس ارزشمندی: پذیرفتن خود به عنوان فردی ارزشمند،‌ و احترام قایل شدن برای خود و توانایی­هایشان، بی قید و شرط دوست داشتن و سعی در شناخت نقاط مثبت خود و پرورش دادن آن­ها و از طرف دیگر شناخت نقاط ضعف خود و کتمان نکردن آن­ها از ویژگی­های افراد تاب­آور می­باشد. علاوه بر آن این افراد سعی می­ کنند که نارسایی­ها را با واقع بینی بر طرف کرده و در غیر این صورت با این ویژگی­ها کنار می­آیند.
۲- مهارت در حل مسئله: افراد تاب آور ذهنیتی تحلیلی- انتقادی نسبت به توانایی­های خود و شرایط موجود دارند، در مقابل شرایط مختلف انعطاف پذیرند و توانایی شگفت انگیزی درباره پیدا کردن راه حل­های مختلف درباره یک موقعیت یا مسأله خاص دارند. همچنین توانایی ویژه­ای در تجزیه و تحلیل واقع بینانه مشکلات شخصی و پیدا کردن راه حل­های فوری و راهبردهای دراز مدت برای حل و فصل مشکلاتی که به آسانی و سریع حل نمی­شوند را دارا هستند.
۳- کفایت اجتماعی: این دسته از افراد مهارت­ های ارتباط با دیگران را خیلی خوب آموخته­اند.آن­ها می­توانند در شرایط سخت هم، شوخ طبعی خودشان را حفظ کنند، می­توانند با دیگران صمیمی شوند و در مواقع بحرانی از حمایت اجتماعی دیگران بهره ببرند؛ ضمن اینکه این گونه آدم­ها می­توانند سنگ صبور خوبی باشند، وقتی برایشان حرف می­زنید خوب گوش می­ دهند و خودشان را جای شما می­گذارند. در ضمن آن­ها طیف وسیعی از مهارت ­ها و راهبردهای اجتماعی شامل مهارت­ های گفتگو، جرأت­مندی، آمادگی برای گوش دادن به دیگران و احترام گذاشتن به احساسات و عقاید دیگران که در تعاملات اجتماعی بسیار مهم است را دارا هستند.
۴- خوش بینی: افراد تاب­آور اعتقاد راسخ به این دارند که آینده می ­تواند بهتر باشد. همچنین،‌ احساس امید و هدفمندی و باور به اینکه می­توانند زندگی و آینده خود را کنترل کنند و موانع احتمالی نمی­تواند آنها را متوقف سازد، از ویژگی چنین افرادی است.
۵- همدلی : تاب­آورها، دارای توانایی برقراری رابطه توأم با احترام متقابل با دیگران هستند که موجب به هم پیوستگی اجتماعی یعنی احساس تعلق به افراد، گروه­ ها و نهادهای اجتماعی می­ شود(ماستن و همکاران[۱۴۳]، ۱۹۹۹).
در مجموع، لوتانز و همکاران(۲۰۰۷) معتقدند که افراد تاب­آور، دارای این ویژگی­ها هستند:

 

    1. واقعیت­های زندگی را به سهولت می‌پذیرند.

 

    1. ایمان دارند که زندگی پرمعنا است (این باور معمولاً به وسیله ارزش­های آن­ها حمایت می­ شود).

 

    1. دارای توانایی­های چشمگیری برای وفق دادن سریع خود با تغییرات بزرگ هستند.

 

مدل­های تاب­آوری
الف) مدل تاب آوری کامپفر
چارچوب تاب­آوری کامپفر[۱۴۴] (۱۹۹۹) یک مدل تبادلی تاب­آوری است، و شامل «هم سازه فرایند و هم سازه پیامد» است (گلانز و جانسون[۱۴۵]، ۱۹۹۹). این مدل تا اندازه­ای بر ماهیت تعاملی محتوای محیطی و تاب آوری درونی (فرایند تبادلی محیطی-شخص)، و عوامل تاب­آوری درونی و پیامدهای انسجام مجدد (فرایندهای تاب­آوری) گرایش یافته است. فرایندهای تاب­آوری شامل فرایندهای منحصر به فرد کنار آمدن است که از طریق مواجهه­های قبلی فرد با چالش و استرسورها آموخته شده اند. فریدمن[۱۴۶] (۲۰۰۲)، ‌این فرایند را «سرچشمه تاب­آوری» نامیده است(به نقل از کردمیرزا نیکوزاده، ۱۳۸۸).
متغیرهای این مدل به شرح زیر است(کردمیرزا نیکوزاده، ۱۳۸۸):

 

    1. استرسورها، مثل: مشکلات اقتصادی و شغل.

 

    1. عوامل خطرآفرین محیطی، مثل: فقدان حمایت اجتماعی، منابع اقتصادی محدود یا فرصت­های شغلی محدود، تعارض با همسر، یا داشتن فرزندانی که در رشد زندگی اجتماعی بازداری شده ­اند.

 

    1. عوامل حفاظتی محیطی، مثل: شبکه حمایتی اجتماعی، امنیت شغلی، فرصت­های شغلی یا آموزشی و پذیرش کمک حرفه­ای.

 

    1. فرایندهای تبادلی محیط-شخص، مثل: ادراک شخص از وابستگی به مواد، قاب­دهی مجدد وابستگی به مواد و تغییر محیطی.

 

    1. عوامل شناختی، مثل: قابلیت حل مسئله، بینش، عزت نفس، ظرفیت برای یادگیری توانایی شخص برای قاب­دهی مجدد تجربه وابستگی به مواد.

 

    1. عوامل هیجانی، مثل: همدردی، حس شوخ طبعی، و توانایی برای بازسازی عزت نفس.

 

    1. عوامل معنوی، مثل: حس غایت، توانایی برای رؤیا، و مرجع کنترل درونی.

 

    1. مهارت­ های رفتاری، مثل: ارتباط مؤثر، مهارت­ های اجتماعی، انعطاف­پذیری، و بهزیستی جسمانی.

 

کامپفر(۱۹۹۹) باور داشت که تاب آوری، بازگشت به تعادل اولیه یا رسیدن به تعادل سطح بالا (در شرایط تهدید کننده) است، و از این رو سازگاری موفق در زندگی را فراهم می­ کند. بنابراین افراد با سطح تاب آوری بالا، بیشتر احتمال دارد که احساسات مثبت را تجربه کنند، سطح بالاتری از اعتماد به نفس دارند و سازگاری روانشناختی بهتری نیز نسبت به افراد دارای تاب آوری پایین، دارند. همچنین بیان می­ کند که افراد دارای تاب آوری پایین زمان روبرو شدن با پیشامدهای پر استرس، برخوردهای خشک و بدون انعطاف ازخود نشان می­ دهند و تمایل دارند از روش­های قبلی برای مقابله استفاده کنند، و بسیار آشفته می­شوند. در عین حال کامپفر به این نکته نیز اشاره می­نماید که سازگاری مثبت با زندگی، هم می ­تواند پیامد تاب­آوری به شمار رود و هم به عنوان پیش­آیند، سطح بالاتری از تاب­آوری را سبب شود. وی این مسئله را ناشی از پیچیدگی تعریف و نگاه فرآیندی به تاب­آوری می­داند (ووک[۱۴۷] و همکاران، ۲۰۰۷).
ب) مدل تاب­آوری اورال و همکاران
بر طبق مدل های ارائه شده از سوی اورال، آتروس و پاولسن[۱۴۸] (۲۰۰۶) سه حوزه عملکردی برای تاب آوری تعریف و بر آنها تمرکز شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...