راهنمای نگارش پایان نامه درباره بررسی اندیشهها و درون مایهی اشعار شمس لنگرودی- فایل ... |
۴-۳-۲- ۱-۱- چیستی زندگی
او امروز بر این باور است که پدیدههای اجتماعی در زمان شکل میگیرند و با زمان معنا میشوند و ما نمیتوانیم یک معنای از پیش تعیین شده برای همه این پدیدهها قائل شویم. شاعری که تا دورهی قبل زندگی را گلدانی خالی از گل میدید این بار با یافتن عشق ، زندگیش حال و هوایی دیگر یافته ، شاعر زندگی را دیگر زیبا میبیند و میگوید :
«چرا ننویسم زیباست زندگی.» (همان،ص.۴۸۲)
جا دارد عنوان شود که دیدگاه عاشقانه شمس در دورهی دوم بر همهی مفاهیم تأثیر نهاده است و توانسته او را خوش بین کند. وقتی عشق در ارکان زندگی جریان یابد و دو کرکس عشقبازی میکنند شاعر زندگی را زیبا تلقی میکند:
چرا ننویسم زیباست جهان
وقتی که دو کرکس را در عشق بازیشان دیدهام. (همان،ص.۴۸۲)
شمس معتقد است که معشوق به زندگی انسان رنگ و معنا میبخشد .
نزدیک تر بیا
که معنی زندگی را بدانم. (لنگرودی،۱۳۹۰،ص.۸۱۴)
تعریف شاعر از زندگی بازیچه ایست که جدی گرفته نشده و این بازی آنچنان بزرگ گشته که عنانش از دست انسان رها شده است :
شوخی کودکانهای بود زندگی
که بزرگ شده است و از کفمان رفته است
و من
معمارک خواب دیده
سر هم بندی میکنم دنیا را
پیش از آنکه شما بیایید
ببینم چه میشودکرد. (همان،ص.۷۴۶)
بازی جالبی است زندگی. (همان،ص.۶۲۱)
و این بازی چندان ساده هم نیست:
با روح زخم خورده
بازی زندگی
آسان نیست. (همان،ص.۴۸۲)
بلکه بیشتر تعجّبآور و حیرت انگیز است :
سرنوشت عجیبی است زندگی
و ارزش آدمی به ارزش رنج ها نیست. (همان،ص.۸۲۵)
۴-۳-۲- ۱-۲- زیبایی زندگی
در این برهه از زندگی وجود شاعر در محور عشق به زندگی جریان مییابد در نتیجه اشعارش تأثیرگذارتر از دورهی پیشین است .گویا دنیا توانسته اعتماد شاعر را به خود جلب کند و رویخوش زندگی را به او نشان دهد:
اکنون که مرگ ساعت خود را کوک میکند
و نام ترا میپرسد
بیا در گوشت بگویم
همین زندگی نیز
زیبا بود. (لنگرودی،۱۳۹۰،ص.۶۶۵)
البتّه شاعر به این نکته اشاره میکند که زندگی هم به دنبال آنست که زیباییها را به منصه ظهور برساند و کام کسی را تلخ نکند:
گاهی زندگی
در برگ گلی دنبال عسل میچرخد
تا زنبوری به کسی نبخشد
گاهی پلک میزند
از مژهایش
عسل میریزد
گاهی خواب میرود
ما مخفیانه به خانهی او کوزه کوزه عسل میرسانیم. (لنگرودی،۱۳۹۳،ص.۴۷۸)
قید «گاهی» تأکید بر نگاه تکثرگرایانه شاعر دارد. چرا که او حالتهای مختلف زندگی را بیان میکند و یکنواخت بودن آنرا نفی میکند:
حکایت دریاست زندگی
گاهی درخشش آفتاب ، برق و بوی نمک، ترشح شادمانی
گاهی هم فرو میرویم، چشم هایمان را میبندیم ،همه جا تاریکی است . (لنگرودی،۱۳۹۰،ص.۷۴۹)
او زیباییهای نهفته در پس زشتیهای زندگی را به خواننده نشان میدهد و میخواهد این پیام را به مخاطب بگوید که اگر زیبا زندگی نکنی مقهور زشتی آن میشوی:
چهل و هفت سال!
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-16] [ 07:14:00 ق.ظ ]
|