طرح های پژوهشی انجام شده درباره بررسی تطبیقی شکنجه علیه زنان در کشورهای جهان ... |
این زنان که ادعا میشود «قاضی» هستند مجاز به اتخاذ تصمیمات ماهوی در هیچ پروندهای نیستند. همانطور که در جدول فوق هم مشخص است، هیچ زنی در سمتهای قضایی تصمیم گیری مانند قاضی رئیس شعبه دادگاه وجود ندارد. آنها تنها به عنوان مشاور (مثلاً مشاور دادگاه خانواده) یا دادیار فعالیت میکنند و یا در سمتهای اداری منصوب شدهاند. حتی زنان معاون مجتمعهای قضایی که معمولاً معاون ارجاع هستند تنها به ارجاع پرونده به شعب دادگاه میپردازند و هیچ تصمیم ماهوی اتخاذ نمیکنند. تنها در تهران بیش از ۱۰۰۰ شعبه دادگاه عمومی و انقلاب وجود دارد ولی ریاست هیچ یک از این شعب دادگاه بر عهده یک زن نیست.[۱۲۱]
فصل سوم: نابرابری جنسیتی و مفاهیم مرتبط با آن
مقدمه
در این فصل ابتدا به تعاریفی از برابری و نابرابری جنسیتی و دیدگاه اسلامگرایان و فمینیستها در این زمینه پرداخته خواهد شد. در ادامه به مباحثی از قبیل نظریات مرتبط با برابری و نابرابری جنسیتی از قبیل نظریه رفاه، برابری عدالت، فقرزدایی، کارایی و تواناسازی؛ نقش توسعه در برابری جنسیتی ( نظریات و رویکردهای موجود در این زمینه؛ تحلیل مطالعات نابرابریهای جنسیتی (شامل تعیین چارچوب برای تحلیل نابرابریها و تعیین متغیرهای مستقل و وابسته به نابرابری جنسیتی)؛ رویکردهای اصلاح نابرابری جنسیتی و در آخر به وضعیت زنان در رویه نهادهای بین المللی پرداخته می شود.
۳-۱- تعاریفی از برابری و نابرابری جنسیتی
۳-۱-۱- برابری جنسیتی
برابری جنسی یا برابری جنسیتی به آن معناست که زن و مرد حقوق و وظایف یکسانی دارند، و همه آنها از فرصتهای مساوی در جامعه برخوردار میباشند. همچنین برابری جنسیتی مربوط به عدالت و تقسیم مسئولیتهاست، هم در جامعه و هم در خانواده. اگر جنسیت مانع از آن شود که بتوان نقاط قوت و ضعف فرد را دید، این امر می تواند به تبعیض و فرصتهای محدود برای فرد منجر شود. همچنین برابری جنسی به باوری فمینیستی گفته میشود که عموماً هدف آن، حذف نابرابریهای جنسیتی، جنسیتگرایی و مردسالاری است. صندوق جمعیت سازمان ملل متحد برابری جنسی را نخستین حق انسانی خوانده است. برابری جنسیتی همچنین به عنوان یکی از اهداف برنامهی توسعه هزارهی سوم سازمان ملل متحد انتخاب شده است.[۱۲۲]
۳-۱-۲- نابرابری جنسیتی
نابرابری جنسیتی تعاریف متعددی دارد. بعضی آن را نابرابری میان زن و مرد در امکانات و تسهیلات موجود میدانند.[۱۲۳] بعضی دیگـر، نابرابری جنسیتی را شامل هرگونه سیاست، رفتار، زبان، نگرش و دیگر کنشهایی میدانند که مصداقی از تفکرات نهادینهشده و گستردهای است که تمامی اعضای جامعه در برخورد با زنان به عنوان موجودی پایین و فرودست دارند[۱۲۴]. در تعریف دیگری، نابرابری جنسیتی شامل هرگونه رفتار یا عملی است که بر اساس جنسـیت افراد به شکنجه، آزار و اذیت، تحقیر، کوچک کردن، کلیشهبندی، طرد و خوار شمردن میپردازند[۱۲۵].
۳-۲- بررسی نظریات موجود در ارتباط با برابری و نابرابری جنسیتی
لازم است به منظور تدقیق این بحث، مروری کوتاه بر رویکردهای موجود درباره برابـری و نابرابری زن و مرد در استراتژی شورای اروپا و از منظر متفکرین اسلامی و دیدگاه های فمنیستی شود.
۳-۲-۱- «برابری جنسیتی» در استراتژی شورای اروپا و ارزیابی آن[۱۲۶]
در استراتژی برابری جنسیتی شورای اروپا، برابری جنسیتی اینگونه تعریف شده است: «توانمندسازی، مسئولیت، دیدهشدن و مشارکت برابر زنان و مردان در تمامی جنبههای زندگی عمومی و خصوصی. همچنین برابری جنسیتی به این معناست که زنان و مردان، از دسترسی و توزیع برابر منابع برخوردار باشند.»[۱۲۷]
با توجه به دیدگاه این استراتژی، یکی از روشهای برجسته و کلیدی تحقق برابری جنسیتی، الغای نقشهای کلیشهای جنسیتی بالخصوص نقشهای متفاوت پدری و مادری توسط مردان و زنان در خانواده است. صرفاً با این روش زنان خواهند توانست از رشد و شکوفایی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی برابر با مردان برخوردار شوند.[۱۲۸]
براساس استراتژی برابری جنسیتی شورای اروپا، در شرایط بحران اقتصادی اروپا، تأکیدهای مؤکد بر لزوم توجه به وضعیت زنان شده است. بحران اقتصادی در کشورهای اروپایی، وضعیت اقتصادی زنان را با چالشهای عمیقی از جمله بیکاری، کاهش درآمد، قطع درآمد و کاهش خدمات عمومی مواجه کرده است که در این استراتژی صریحاً به آن پرداخته شده است و بهدنبال راهکارهای مفید جهت بهبود شرایط و وضعیت زنان هستند.[۱۲۹]
مطابق این استراتژی، برابری جنسیتی و منع تبعیض علیه زنان تفکیکناپذیرند و باید همواره توأمان و در کنار یکدیگر مورد توجه قرار گیرند؛ هنگامیکه تبعیضی علیه زنان صورت گرفته است، نمیتوان از برابری جنسیتی سخن به میان آورد. بهعلاوه تحقق برابری جنسیتی به عنوان پیششرط اولیه جهت برخورداری زنان از حقوق بشر شناخته شده است.
هدف کلی استراتژی شورای اروپا در مورد برابری جنسیتی میان زنان و مردان (۲۰۱۷-۲۰۱۴)، توانمندسازی زنان و نیز تحقق واقعی پیشرفت و برابری جنسیتی در کشورهای اروپایی بود که در نوامبر ۲۰۱۳ توسط کمیته وزیران شورای اروپا به تصویب رسید. این استراتژی، همواره پنج هدف خاص را دنبال میکند که عبارتند از:
۱) مقابله با نقشهای کلیشهای جنسیتی و تبعیض جنسی[۱۳۰] (تقسیم وظایف بین زنان و مردان در خانواده به عنوان پدر و مادر)
در این زمینه، رسانه ها نقش اصلی و حیاتی در زدودن نگرش مقابله با نقشهای کلیشهای جنسیتی دارند. تأکید ویژه بر رسانه ها، آنان را مسئولان اصلی در تغییر این رویکرد و به طور کلی، بهبود فرهنگ لزوم نقشپذیری متفاوت پدران و مادران کرده است.
بهعلاوه در این استراتژی مؤکداً تأکید شده است که پیوسته باید برنامههایی مؤثر در رسانه ساخته شود تا بتوان نگرش نسلهای آینده را در خصوص ایفای نقوش خانوادگی متفاوت توسط مردان و زنان در خانواده تغییر داد و برابری کامل زنان و مردان در تفکر آنان جایگزین شود.
۲) پیشگیری و مقابله با خشونت علیه زنان[۱۳۱]
ارتکاب خشونت علیه زنان معضلی بسیار گسترده و رایج است که علیرغم اقدامات صورت گرفته، هنوز در سطح دنیا شایع است. «کنوانسیون شورای اروپا در مورد منع و مقابله با خشونت علیه زنان و خشونت خانگی» ( معروف به کنوانسیون استانبول[۱۳۲]) در این استراتژی مورد توجه قرار گرفته است و به یافتن راه هایی برای رفع این معضل و بهبود شرایط از طریق اجرای صحیح کنوانسیون تأکید شده است.
۳) تضمین دسترسی برابر زنان به دادرسی عادلانه[۱۳۳]
عدم امکان شرایط یکسان و برابر برای مردان و زنان در دسترسی به محاکم و داشتن حق مساوی در دادرسی عادلانه، از عواقب پذیرش نقشهای کلیشهای جنسیتی زنان و مردان و فقدان برابری میان آنها در این استراتژی میباشد.
۴) دستیابی به مشارکت متعادل زنان و مردان در عرصه های سیاسی و عمومی تصمیم گیری[۱۳۴]
حضور و مشارکت زنان در عرصه های مختلف انتخاباتی و سطوح مختلف ازجمله داخلی، منطقهای و بین المللی، تأثیری شگرف در تحقق برابری میان زنان و مردان دارد و ترغیب زنان به فعالیت در این زمینه ها می تواند سبب مشارکت و حضوری متوازن گردد.
۵) دستیابی به جریانسازی جنسیتی در تمامی سیاستها و اقدامات[۱۳۵]
دستیابی به این امر مهم از طریق تشکیل ارگانهای کارآمد، پیشرفت و توسعه در تمامی سطوح اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، تحلیل و ارزیابی جنبه های مختلف عدم موفقیت و توصیه راهکارهای مفید برای توقف شکستها، و بهبود روند و سیاستهای موجود ممکن خواهد شد.[۱۳۶]
پراهمیتترین موضوعی که در اقدامات شورای اروپا با محوریت «تساوی و برابری جنسیتی» مورد توجه قرار گرفت، دستیابی کامل به برابری و مساوات در خانواده و منع هرگونه نقشپذیری متفاوت میان زن و مرد در خانواده، هم در ارتباط مابین همسران و هم در روابط با فرزندان با نقش پدر و مادر، است. در رأس این اقدامات و برنامه ها، «استراتژی شورای اروپا در مورد برابری جنسیتی میان زنان و مردان (۲۰۱۷-۲۰۱۴)» قرار دارد.
شورای اروپا ضمن روشنسازی مواضع خود در زمینه برابری جنسیتی اذعان داشته است که با وجود دستیابی به تساوی جنسی در عرصه هایی مانند آموزش و برخی دیگر از زمینه های اجتماعی، هنوز در برخی از کشورهای اروپایی، معضل عدم برابری میان نقشپذیری زنان و مردان به عنوان مادر و پدر و همسر وجود دارد.
شاید بتوان ادعا کرد که این اقدامات و استراتژیها در سطح جامعه تا اندازهای موفق بوده است ولی در سطح خانواده، حتی در کشورهای اروپایی، برنامه ها و استراتژی های تساویطلبانه میان زنان و مردان نیازمند نظارت و برنامه ریزی دقیقتری است. شورای اروپا در زمینه تساوی جنسیتی و رفع تبعیض و تفاوت در نقشپذیری متفاوت زنان و مردان، درصدد برافکندن تفکراتی است که سبب دامن زدن به تبعیضها و تفاوتهاست، به همیندلیل نهادهای حقوقبشری شورای اروپا اقدام به تصویب این استراتژی کردند و خواهان ریشهکن کردن تفاوت در نقشپذیری میان زنان و مردان تا سال ۲۰۱۷ هستند[۱۳۷].
۳-۲-۲- برابری زن و مرد از منظر متفکرین
۳-۲-۲-۱- اسلامگرایان
سید جمال الدین اسدآبادی معتقد است زن و مرد در انسانیت و ارزشمندی با یکدیگر برابرند ولی با تمام برابریها، تفاوتهای طبیعی با هم دارند. وی ضمن تأکید بر تفاوتهای تکوینی هر دو جنس، معتقد است این تفاوتها، زن و یا مرد را در موضع نقص یا کمال قرار نمیدهد، ولی به دلیل آنکه طبیعت، زن و مرد را بـرای نقشها و میـدانهـای متفاوتی مسـتعد ساخته است، ورود به مرز نقشهای جنس دیگر قابل تأیید نیست و دسترسی و حضور زنان در حیطههای مردانه، امکان رسیدگی آنان به مهمترین عرصه زندگی یعنی خانواده را از آنان سلب مینماید.[۱۳۸]
سیدقطب با تأکید بر اینکه اسلام به لحاظ جنسیت و حقوق فردی و انسانی، برابری کامل بین زن و مرد برقرار کرده است، معتقد است اگر اسلام یکی را بر دیگری برتری داده، صرفاً درارتباط با استعدادهای ذاتی و طبیعی است که بر حقیقت جنس هر فرد اثری نمیگذارد. بنابراین، هرجا که زن و مرد از لحاظ استعداد، مسئولیت و خصلت برابر باشند، حق و تکلیف برابر دارند و هرجا که به سبب تفاوتها حق برابر ندارند، بدلیل شأن انسانی متفاوت است[۱۳۹].
به اعتقاد محمدعبده زن و مـرد در عقل، احساسـات و شـعور با هم برابرند. به همین دلیل، بسیاری از تفاوتهای حقوقی ایجاد شده میان آنها متعلق به زمان و دورانی است کـه بـا توجـه بـه اوضاع خاص زمانی عصر نزول، توجیهپذیر است. با وجود این، به این نکته تأکید می کند که تفاوتهای حقوقی موجود میان آنها، برخاسته از برخی تفاوتهای طبیعی است و مساوات الزاماً با تشابه حقوق هممعنی نمی باشد[۱۴۰].
شهید مطهری عقیده دارد همه موجودات با توجه به نوع، براساس اصل عدل، در مدار مخصوص به خود قرار گرفتهاند؛ بنابراین، سعادت هر موجودی در گرو حرکت در مدار طبیعی خود است. بر این مبنا، وی معتقد است که تفاوتها مصداق برتری جنس مرد نیست، بلکه به منظور تحکیم پیوند خانوادگی بین آنهاسـت. از همین رو، قانون خلقت تفاوتها را ایجاد و حقوق و وظایف زن و مرد را مشخص و تقسیم کرده است[۱۴۱]. بهعلاوه مساوات مرد و زن در انسـانیت هممعنای تشـابه آنها در حقوق و وظایف نیست؛ عدم تشابه حقوق زن و مرد در طبیعت، برگرفته از حقوق فطری و عدالت است. بر این اساس، ایشان تفاوتهای فطری را منشأ تفاوت در حقوق میدانند.
محمدحسین فضلالله معتقد است تفاوت مرد و زن صرفاً در ویژگیهای جسمی آنهاست و تأکید می کند مرد و زن دارای سرشت انسانی واحدی هستند. تفاوت در ویژگیهای انسانی تأثیری مستقیم بر تمامی جوانب دارد و به دنبال آن مقتضیات و عواقب مخصوص خود را نیز به همـراه مـیآورد. بر این مبنا، تفاوت در وظایف اجتماعی و انسانی ایجاد میگردد؛ باید خاطرنشان ساخت که این تفاوت با استناد به یک منبـع یـا حقیقـت واحد انسانی شکل میگیرد و در واقع، تفاوت در وظیفه است نه سرشت[۱۴۲].
آیتاالله جوادیآملی تبیین خود از تفاوتها را با ورود به مبحث روح آغاز می کند. به عقیدهی ایشان، روح تأثیری در جنسیت ندارد زیرا روح موجودی مجرد است و جنسیت در آن راه ندارد و تمام تفاوتها مربوط به جسم است. بنابراین، تمام تفاوتهای زن و مرد به جسم باز میگردد و جسم نیز فقط ابزاری اسـت بـرای روح[۱۴۳].
۳-۲-۲-۲- نواندیشان جهان اسلام
قاسم امین معتقد بود قوای عقلی زن و مرد برابر است، ولی احساسـات و عواطف در زن غلبه دارد. با این حال، بر این نکته تأکید داشت که صرفاً به استناد این تفاوت، نمی توان آزادی زن را محدود کرد و موقعیتش را تنزل داد.[۱۴۴]
به اعتقاد نصر حامد ابوزید، تفاوتهای زیستشناسانه زن و مرد انکارناپـذیر است اما صورتبندی موقعیتها، نقشها و حقوق نیازمند بازنگری است. هر نقش باید متناسب با اوضاع فرهنگی و فکری حاکم بر زندگی بشر بازتنظیم شود نه بر اساس تفاوتهـای زیسـتی.[۱۴۵]
محمد مجتهد شبستری دیدگاه تاریخیت نظام خانواده را مطرح کرد و تفـاوتهـای زن و مـرد را در ابعاد جسمی و روحی صحیح میداند. اما معتقد است که تفاوتها در سیر تکامل تـدریجی بشـر ایجاد شده و بدون وجود نقشههای قبلی رخ داده، بنابراین تغییرپذیرند. درنتیجه نمی توان تفاوتها را برمبنای هدفمندی خلقت، تبیین و بر آن، آثار حقوقی بار کرد[۱۴۶].
۳-۲-۲-۳- نظریات فمنیستی
برابری و موضوع تفاوت میان زن و مرد محوریت تمام نظریات فمینیستی را به خود اختصاص داده است. بر این مبنا، رویکردهایی گوناگونی که در مکتب فمینیسم وجود دارد، از پاسخ به سؤال علل تفاوت میان زن و مرد ایجاد شده است که به اختصار بیان می شود:
فمنیسم لیبرال: این مکتب تحت تأثیر آموزههای لیبرال، به برابری کامل بـین زن و مرد تأکید داشته است. این مکتب بر موضوع «جوهره مشترک انسـانی» صـرف نظـر از جنسـیت تمرکز ویژهای دارد و بر این مسئله تأکید می کند که زن و مرد یکسان آفریده شده اند و برابری نسل آنهـا اقتضـا مـی کنـد کـه هـیچ تمایزی بین حوزه های زنانه و مردانه وجود نداشته باشد[۱۴۷]. به علاوه، به اعتقاد ایـن مکتب، تفاوتهای جسمی در برابری زن و مرد مؤثر نیستند، و بسیاری از تفاوتهای موجـود ، اکتسـابی، غیرذاتی و برگرفته از تبعیضهای موجود در جامعه اسـت[۱۴۸]. فمنیسـم لیبـرال، راه رهایی از این وضعیت را برابری کامل بین زن و مرد، مبارزه با تفکیک نقشها و بسط و تسری حقوق انسانی به زنان میداند.
فمنیسم رادیکال: براساس رویکرد رادیکالهای اولیه، ماهیت حقیقی دو جنس، برابر و یکسـان است و طبیعت بشر در اصل، آمیختهای از صفات زنانه و مردانه است. اما نسل بعدی با پـذیرش نـوعی ذاتگرایی، به این نتیجه پی بردند که تفاوتهای بین دو جنس طبیعی و تغییرناپذیر است ولی صـفات زنانه اصیل و برتر است.[۱۴۹]
فمنیسم سوسیال: این رویکرد به انواع نابرابریها توجه دارد از جمله نابرابری زنان و براین اساس ریشه تمام نابرابریهـا را بـه نظـام سرمایهداری و مسأله مالکیت مربوط میداند.
فمنیسم پست مدرن: این رویکرد، توچه ویژهای به برجسته کردن تفاوت بین دو جنس و تکثرگرایی دارد. در این مکتب، زنانگی و مردانگی معانی گوناگونی دارند و از گفتمانهایی تبعیت می کنند که در نهادهای اجتماعی و شیوه های تفکر، همـواره معـانی موقـت و در حال تغییر را بـه سود مناسبات قدرت و منافع اجتماعی خاص خلق می کند[۱۵۰].
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-16] [ 06:28:00 ق.ظ ]
|