ﻭﻗﺘﻲ ﻣﺎ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﻓﻜﺮ ﻣﻲ ﻛﻨﻴﻢ ﺁﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ به ﺫﻫﻦ ﻣﻲﺁ ﻳﺪ، ﺩﺍﻧﺶ، ﻣﻬﺎﺭﺕ ﻫﺎ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﻫﺎﺳﺖ. ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﺗﻮﺳﻂ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺧﺼﻮﺻﻴﺎﺕ ﻓﺮﺩﻱ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ، ﺑﺮﺧﻲ ﺑﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﻥ ﺗﺎﻛﻴﺪ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﻫﺎ ﺗﺎ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩﺍ ﻱ ﻏﻴﺮﺍﻛﺘﺴﺎﺑﻲ(ﺫﺍﺗﻲ) ﺍﺳﺖ(ﻛﻮﭘﺮ ﻭ ﭘﺎﻟﺖ، ۲۰۰۵). ﻧﻜﺘﻪﺍ ﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺪﺍﻥ ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺩﻭ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ؛ ﺍﻭﻟﻲ ﻧﺸﺎﻧﮕﺮ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﻳﻚ ﻓﺮﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺷﻐﻞ ﺑﻪ گونه ای ﺍﺛﺮﺑﺨﺶ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺩﻭﻡ ﻋﺒﺎﺭﺗﺴﺖ ﺍﺯ ﺁن چه ﻳﻚ ﻓﺮﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﺍﺛﺮﺑﺨﺶ ﻧﻴﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ. ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺧﻴﻠﻲ ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺍﻣﺎ ﻣﺘﻔﺎﻭﺗﻨﺪ. ﺩﻭﻣﻲ ﺩﺭﺑﺮﺩﺍﺭﻧﺪﺓ ﺁﻥ ﭼﻴﺰﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺩﺭ ﻳﻚ ﺷﻐﻞ ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ حالی که ﺍﻭﻟﻲ ﺑﺎ درجه ای ﺍﺯ آن چه ﻛﻪ ﻳﻚ ﻓﺮﺩ ﺁن چه ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻳﻚ ﺷﻐﻞ ﻣﻬﻢ ﺍﺳﺖ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺩﺍﺭﺩ(ﻣﺎﻳﺮ، ۲۰۰۱). ﺁﺭﻣﺴﺘﺮﺍﻧﮓ(۲۰۰۰) ﺑﺮﺍﻱ ﺣﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﻭﺍژﻩ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ. ﺍﻳﻦ ﺍﺑﻬﺎﻡ ﻭﺍژﻩ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻭﻱ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻲ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺰﻭﻧﻲ ﺍﺯ ﻭﺍژﻩ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻳﺎ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﺭﻓﺘﺎﺭﻱ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﻭﺍژﻩ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﺷﻐﻠﻲ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ. ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺁن ﭽﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ این که ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﻘﺶ ﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻛﻨﻨﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺍﻳﻦ ﻭﺍژﻩ ﺩﺭ ﺑﺮﮔﻴﺮﻧﺪﻩ ﺩﻭ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﺭﻓﺘﺎﺭﻱ ﻭ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﺷﻐﻠﻲ ﺍﺳﺖ.
۲-۲-۲ ﮔﺮﻭهﺑﻨﺪﻱ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻫﺎ
ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻫﺎ ﺭﺍ می توان ﺑﻪ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻛﺮﺩ:
- قاﺑﻠﻴﺖ ﻫﺎﻱ ﭘﺎﻳﻪ: ﻣﺠﻤﻮﻋﻪﺍ ﻱ ﺍﺯ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﺎﻣﻞ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻣﻜﺎﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻛﺎﺭﻱ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺍﺕ ﻭ ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﺩﻫﺎ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻛﻨﺪ.
- ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻫﺎﻱ ﻣﺘﻤﺎﻳﺰ ﻛﻨﻨﺪﻩ: ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ای ﺍﺯ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩﻫﺎﻱ ﺑﺮﺗﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩﻫﺎﻱ ﻣﻌﻤﻮﻟﻲ ﻭ ﻣﺘﻮﺳﻂ ﺍﻣﻜﺎﻥﭘﺬﻳﺮ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ.
- ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻫﺎﻱ ﻛﻠﻴﺪﻱ(ﻣﺤﻮﺭﻱ ): قابلیت هایی هستند ﻛﻪ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﻲ ﻗﺎﺑﻞ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﻭ ﺗﻜﻤﻴﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺍﻳﻦ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺳﻄﺢ ﻓﺮﺩﻱ ﻭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺗﺪﺭﻳﺞ ﻭ ﻃﻲ ﺳﺎﻝ ﻫﺎﻱ ﻣﺘﻤﺎﺩﻱ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺳﺎﺩﮔﻲ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻘﻠﻴﺪ ﻛﺮﺩﻥ ﻧﻴﺴﺖ. ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻫﺎﻱ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺭﺍ ﻭﻗﺘﻲ ﻣﻲﺗﻮﺍﻥ ﻣﺤﻮﺭﻱ ﻭ ﻛﻠﻴﺪﻱ ﺍﺭﺯﻳﺎﺑﻲ ﻭ ﻧﺎﻡ ﮔﺬﺍﺭﻱ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺟﻬﺖ ﮔﻴﺮﻱ ﻫﺎﻱ ﺍﺳﺘﺮﺍﺗﮋﻳﻚ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ذیربط ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺗﺤﻘﻖ ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﮔﻴﺮﻱ ﻫﺎ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ ﻭ ﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻦناﭘﺬﻳﺮﻱ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ(ﺍﺑﻮﺍﻟﻌﻼﻳﻲ ﻭ ﻏﻔﺎﺭﻱ، ۵۸۳۱، ﺻﺺ ۵۳-۷۳).
۲-۲-۳ ﺭﻭﺵ ﻫﺎﻱ ﺗﺪﻭﻳﻦ ﻣﺪﻝ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻫﺎﻱ ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ
ﺑﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺍﺩﺑﻴﺎﺕ ﻣﻮﺿﻮﻉ، ﺭﻭﺵ ﻫﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ ﺭﺍ می توان ﺑﺮﺍﻱ ﺗﺪﻭﻳﻦ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻫﺎﻱ ﻣﺤﻮﺭﻱ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﻛﺮﺩ. ﺭﺍﺙ ﻭﻝ ﻭ ﻛﺎﺯﺍﻧﺎﺱ(۱۹۹۳) ﻧﻈﻴﺮ ﺑﻨﭻ ﻣﺎﺭﻙ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺵ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﺵ ﺍﻗﺘﺒﺎﺳﻲ(ﻧﻈﻴﺮ ﺗﺠﺰﻳﻪ ﻭ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺷﻐﻞ) ﻭ ﺭﻭﺵ ﺗﺮﻛﻴﺒﻲ(ﻧﻈﻴﺮ ۱۰ﺭﻭﺵ ﺑﻮﻣﻲ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ، ﻓﻬﺮﺳﺖ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﻲ ﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﺧﺒﺮﮔﺎﻥ) دسته بندی ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ. ﻫﺮ ﺭﻭﺵ ﻣﺰﺍﻳﺎ ﻭ ﻣﻌﺎﻳﺐ ﺧﺎﺹ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺭﻭﺵ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﺎ ﺣﺪ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺑﻪ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻣﻮﻗﻌﻴﺘﻲ ﺑﺴﺘﮕﻲ ﺩﺍﺭﺩ. ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺵ ﻫﺎ عبارتند از(یانگ[۱۲]،۲۰۰۶):
الف) بنچ مارک: ﺍﺯ سریع ترین ﻭ ﺳﺎﺩﻩ ترین ﺭﻭﺵ ﻫﺎﻱ ﻣﻤﻜﻦ، ﺑﻨﭻ ﻣﺎﺭﻙ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺵ ﻣﻲﺗﻮﺍﻥ ﻋﻨﺎﺻﺮ شایستگی های محوری ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﻲ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ کپی برداری ﺍﺯ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎﻱ ﭘﻴﺸﺮﻭ ﺍﺳﺘﺨﺮﺍﺝ ﻛﺮﺩ(میرابیل،۱۹۹۷). ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺷﺮﻛﺖ، می تواند ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﻲ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍین که ﻣﺘﺤﻤﻞ ﺯﺣﻤﺖ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﻳﺎﺑﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﺳﺘﺎﻱ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻫﺎﻱ ﺭﻗﺒﺎ ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ. ﺍﺯ ﻣﻌﺎﻳﺐ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺵ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻫﺎﻱ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺑﻴﻦ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﺷﺮﻛﺖ ﺑﻪ ﺑﻴﺮﺍﻫﻪ ﺑﺮﻭﺩ.
ﺏ) ﺗﺠﺰﻳﻪ ﻭ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺷﻐﻞ: ﺗﺠﺰﻳﻪ ﻭ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺷﻐﻞ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ ﻣﻲﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺭﻭﺵ ﻫﺎﻱ ﺩﺭﻭﻥ نگر(ﺩﺭﻭﻥ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﻲ) ﺩﺭ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﻫﺎﻱ ﻣﺤﻮﺭﻱ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻴﺎﺯ ﺷﺮﻛﺖ ﻧﺎﻡ ﺑﺮﺩ(ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺵ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ Spencer and Spencer, 1993) ﺷﺮﺡ ﺷﻐﻞ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ، ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﻛﻪ ﻭﻇﺎﻳﻒ ﻭ ﺁﻳﺘﻢ ﻫﺎﻱ ﻣﺸﺨﺺ ﺗﺎ ﺳﻄﺢ ﭘﺎﻳﻴﻦ تر ﺧﺮﺩ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ. ﺷﻐﻠﻲ ﺑﻪ ﺷﻴﻮﻩ ﺍﻱ ﻛﺎﻣﻼ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺵ، ﮔﺮﻭﻩ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺑﺎ ﻣﺤﻮﺭ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩﻥ ﺷﺮﺡ شغل ها ﻭ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﺩﻗﻴﻖ پست های ﻛﻠﻴﺪﻱ ﺑﻪ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﻫﺎﻱ ﻣﺤﻮﺭﻱ می پردازند(روثول و لیندهلم[۱۳]،۱۹۹۹) ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﻛﻪ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻣﺪﻩ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺷﻴﻮﻩ ﺗﺎ ﺣﺪ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺑﻪ ﺳﻄﺢ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻭ ﺗﺨﺼﺺ ﺍﻋﻀﺎﻱ ﮔﺮﻭﻩ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺑﺴﺘﮕﻲ ﺩﺍﺭﺩ. ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ، ﺳﺮﻋﺖ ﺗﻐﻴﻴﺮﺍﺕ ﻣﺤﻴﻂ ﺑﻴﺮﻭﻧﻲ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻫﺎ می تواند ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺍﺯ ﺭﺩﻩ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻥ ﺷﺮﺡ ﺷﻐﻞ ﻫﺎ، ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﻫﺎ ﻭ ﻣﺤﺘﻮﺍﻱ ﺷﻐﻞ ﺷﻮﺩ.
ﺝ) ﮔﺮﻭﻩ ﺧﺒﺮﮔﺎﻥ: ﺭﻭﺵ ﺩﻳﮕﺮ ﺩﺭ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﻫﺎﻱ ﻣﺤﻮﺭﻱ، ﻧﻈﺮﺳﻨﺠﻲ ﺍﺯ ﺧﺒﺮﮔﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺵ می تواند ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﻭ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﻱ ﻛﺎﻧﻮﻧﻲ ﺍﺯ ﺗﺮﻛﻴﺐ ﻛﺎﺭﻛﻨﺎﻥ ﺍﺭﺷﺪ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻳﺎ ﻣﺘﺨﺼﺼﺎﻥ ﺑﻴﺮﻭﻧﻲ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻥ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺍﺯ ﭘﺴﺖ ﻫﺎ ﻳﺎ ﻣﺸﺎﻏﻞ ﻛﻠﻴﺪﻱ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﻮﺩ(روثول و کازانس[۱۴]،۱۹۹۳) ﻣﻬم ترﻳﻦ ﻣﺸﻜﻞ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺵ ﺭﺍ می توان ﺩﺭ ﻣﺎﻫﻴﺖ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﺸﺎﺭﻛﺖ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺩﻳﺪ؛ ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﻴﺮﻭﻧﻲ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻛﺎﻓﻲ ﺑﺎ ﺷﺮﻛﺖ ﺁﺷﻨﺎ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﻳﺎ ﻓﺎﻗﺪ ﺩﺍﻧﺶ ﺗﺨﺼﺼﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺩﻳﮕﺮ، ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺩﺭﻭﻥ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﻲ ﻧﻴﺰ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﻳﺪ ﻣﺤﺪﻭﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺩﺭ ﭼﻨﻴﻦ ﻭﺿﻌﻴﺘﻲ ﻣﺸﻜﻞ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﺪﺗﺮ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﻴﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺧﺒﺮﻩ ﺗﻀﺎﺩ ﻧﻴﺰ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺩ) ﺭﻭﺵ ﭘﻴﻤﺎﻳﺸﻲ: ﺭﻭﺵ ﭘﻴﻤﺎﻳﺶ ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﺭﺍﻳﺞ ترین ﺭﻭﺵ ﻫﺎﻱ ﺟﻤﻊ ﺁﻭﺭﻱ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ می تواند ﺩﺭ ﻃﺮﺍﺣﻲ ﻣﺪﻝ ﺑﻮﻣﻲ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﻮﺩ(همان،۱۹۹۳). ﺍﺯ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎﻱ ﺑﺎﺭﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺵ، ﺟﻤﻊ ﺁﻭﺭﻱ ﺳﺮﻳﻊ ﺣﺠﻢ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺍﺯ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺍﺳﺖ. ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺑﻜﺎﺭﮔﻴﺮﻱ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺵ ﺩﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺍﺻﻠﻲ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ: ﺁﻳﺎ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺟﺎﻣﻊ ﻭ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭﻣﻨﺪ ﺗﻬﻴﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻳﺎ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩﻱ ﻛﻪ ﺑﻪ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﻫﺎ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﻲ ﺩﻫﻨﺪ، ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻣﻨﺎﺳﺒﻲ ﺍﺯ ﻣﺘﺨﺼﺼﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﻧﻜﺎﺕ ﻣﻬﻤﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺭﻭﺵ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ، ﻧﻴﺰ تصمیم ﮔﻴﺮﻱ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﺑﺎﻧﻚ ﻫﺎ ﺍﺳﺖ. ﻫﻤﺎن طوﺭ ﻛﻪ ﻗﺒﻼ ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪ، ﺩﺭ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺭﻭﺵ ﻫﺎﻱ ﺗﺪﻭﻳﻦ ﻣﺪﻝ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻫﺎ ﻧﻈﻴﺮ ﺑﻨﭻ ﻣﺎﺭﻙ، ﺗﺠﺰﻳﻪ ﻭ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺷﻐﻞ ﻭ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﻫﺎﻱ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﻧﻘﺶ(آرمسترانگ،۲۰۰۳) ﻃﺮﺍﺣﻲ ﺑﺎﻧﻚ/ ﭼک لیست، ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻫﺎ ﺿﺮﻭﺭﻱ ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﻣﺎ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺭﻭﺵ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﻪ ﻃﺮﺍﺣﻲ ﺑﺎﻧﻚ/ چک لیست ﺍﻭﻟﻴﻪ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻫﺎ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ؛ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺵ ﻫﺎ ﻣﻲﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﮔﺮﻭﻩ ﺧﺒﺮﮔﺎﻥ، ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﻭ ﻓﻬﺮﺳﺖ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﻲ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩ. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻫﺎ ﺍﻏﻠﺐ ﺩﺭ ﺗﺪﻭﻳﻦ ﻣﺪﻝ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪ ﺗﻬﻴﻪ ﺑﺎﻧﻚ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
۲-۲-۴ تعریف شایستگی
مجموعه دانش، توانایی و ظرفیت هایی که شخص را قادر می سازد در چار چوب محدودیت های درون و برون سازمانی، در ایفای نقش وظایف کاری خود، عملکرد مطلوب داشته و علاوه بر آن تضمین کننده موفقیت سازمانی نیز باشد(مقدم، ۱۳۸۸).
مدیریت منابع انسانی در سال های اخیر به ارزیابی شایستگی ها به عنوان ابزاری برای تعیین نقاط قوت و ضعف عملکرد و هم چنین شناسایی افراد مستعد سازمان گرایش یافته است. به این ترتیب ارزیابی مبتنی بر شایستگی ها برای انتخاب و انتصاب، ارتقا و هم چنین توسعه و برنامه ریزی آموزشی نتایج قابل ملاحظه ای داشته است(هارم و همکاران[۱۵]،۲۰۰۳).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
در نگاه کلی، شایستگی را به دو مقوله فنی و رفتاری تقسیم می کنند. شایستگی فنی بیشتر با دانش انجام کار ارتباط داشته و به عبارت دیگر به چه بودن کار می پردازد. در مقابل، شایستگی های رفتاری به چگونگی انجام کار نظر دارند و در شغل های متفاوت تا حد زیادی مشابه هستند (Competencies, 2003 Rankin & Epstein, The IRS Handbook on)
مراکز ارزیابی، بیشتر رویکرد رفتاری به شایستگی داشته، سعی در اندازه گیری چنین شایستگی هایی دارند؛ مک کله لند نیز در رویکرد خود بر رفتارها و ویژگی هایی تاکید داشت که مدیران موفق از خودشان بروز داده بودند و به عملکرد نسبتا قابل قبول مدیران توجهی نداشت چنین رویکردی بر ویژگی های متمایزکننده و عملکرد برتر تاکید دارد(مک کللند[۱۶]،۱۹۷۳).
بویاتزیس[۱۷](۱۹۸۲)، وایتمن(۱۹۹۴) و مارشال(۱۹۹۶) نیز به شایستگی هم چون ویژگی متمایزکننده می نگرند. بویاتزس تعریفی را که در کارهای مک کله لند مستتر بود، آشکار ساخت و شایستگی را ویژگی هایی تعریف کرد که به عملکرد برتر یا اثربخش در شغل مورد نظر ارتباط دارد.
به عبارت دیگر از دید این صاحب نظران، شایستگی ها شواهدی هستند دال بر این که فرد ویژگی هایی برای عملکرد برتر و یا اثربخش را دارد(مارشال[۱۸]، ۱۹۹۶) (ویت من[۱۹]، ۱۹۹۴). شایستگی ها می توانند از زمره انگیزه ها، رفتارها، مهارت ها، وجوه نقش اجتماعی یا دانشی باشند که فرد از آن ها استفاده می کند.
۲-۲-۵ تاریخچه شایستگی ها
کرستید(۱۹۹۸) بر این باور است که رویکرد شایستگی، رویکردی جدید در مدیریت منابع انسانی نیست و رومی ها، در تلاش برای دستیابی به صفات جزئی و تفصیلی سرباز خوب رومی از آن استفاده می کردند. در هر حال متدولوژی مبتنی بر شایستگی به شکل مدون و امروزی توسط شرکت هی مکبر که مؤسس آن دیوید مک کللند روان شناس برجسته دانشگاه هاروارد در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه۱۹۷۰ ارائه شد بود. مک کللند، کار را با تعریف متغیرهای شایستگی آغاز کرد که می توانستند عملکرد شغلی را پیش بینی کنند و تحت تأثیر جنسیت، نژاد یا عوامل اجتماعی و اقتصادی قرار نمی گرفتند. مطالعات او به شناسایی جنبه های مختلف عملکرد کمک کرد(مرکز آموزش ایران خودرو ،۱۳۸۵).
۲-۲-۶ سطوح شایستگی
شایستگی را می توان در سه سطح از یکدیگر متمایز کرد:
- سطح فردی، شایستگی: در این سطح شامل دانش و مهارت های بالقوه، ظرفیت ها(قابلیت ها) و صلاحیت های کارکنان است.
- در سطوح سازمانی، شایستگی شامل روش ویژه ای در ترکیب منابع گوناگون سازمان با یکدیگر است. به عبارت دیگر، شایستگی شامل ترکیب متقابل دانش و مهارت های کارکنان با دیگر منابع سازمان، مانند دانش سیستم ها، امورجاری، رویه ها و تولیدات فناورانه است.
- در سطح راهبردی، منظور از شایستگی ها، ایجاد و حفظ برتری رقابت آمیز، از راه ترکیب خاصی از دانش، مهارت ها، ساختارها،راهبردها و فرایندها است.
۲-۲-۷ ابعاد شایستگی
- دانش: فرایند توسعه دانش و معلومات نظری به گونه معمول از راه تحصیل در سطوح دانشگاهی حاصل می شود. توسعه دانش و معلومات زیربنای توسعه مهارت ها، و نگرش به شمار می آید، و به تنهایی و به خودی خود، تاثیر چندانی در توسعه شایستگی های مدیریتی ندارد.
- مهارت: مهارت عبارت است از: توانایی پیاده سازی علم در عمل. مهارت از راه تکرار کاربرد دانش در محیط واقعی به دست آمده و توسعه می یابد. توسعه مهارت منجر به بهبود کیفیت عملکرد می شود بدون آن، در بسیاری از موارد، معلومات، منشاء، تاثیر زیادی نخواهند بود. برای مثال هیچ مدیری بــدون به کارگیری و تجربه کردن اصول کار تیمی در عمل، نمی تواند مهارت کار تیمی را با مطالعه کسب کند.
- توانایی یک توان خصلتی با ثبات و وسیع را مصور می سازد که شخص را برای دستیابی و نهایت عملکرد در مشاغل فیزیکی و فکری مقید می سازد. در واقع توانایی و مهارت، مشابه هم بوده و تفاوت آن ها در این است که مهارت ظرفیتی خاص برای انجام فیزیکی کارهاست اما توانایی ظرفیت انجام کارهای فکری را مشخص می سازد(فتحی و شعبانی،۱۳۸۶).
- نگرش: عبارتست از تصویر ذهنی انسان از دنیا و پیرامون آن. تصویر ذهنی انسان چارچوبی است که میدان اندیشه و عمل وی را تبیین کرده، شکل می دهد. درک انسان از پدیده های پیرامون خود و تصمیم گیری وی برای عمل، بر مبنای تصویر ذهنی اوست. رویکردهای مطرح شده نسبت به شایستگی ها :
- رویکرد رفتاری: در این رویکرد، شایستگی بر اساس اصطلاحات رفتاری معرفی می شود و به طور عمده به معرفی نوعی از رفتارها که با عمکرد عالی ارتباط دارند، گفته می شود.
آغاز این رویکرد، به انتشار مقاله مک کللند با عنوان: آزمون شایستگی به جای آزمون هوش، در سال ۱۹۷۳ استناد می شود. الگو های مختلف این رویکرد، بر مطالعه رفتار افراد دارای عملکرد ممتاز و برتر استوار است. در این رویکرد، شایستگی ها بر حسب ویژگی های اصلی شخصی، نظیر عادات، ویژگی های شخصیتی، دانش، مهارت و انگیزه های فرد در کسب و شغل که به طور معمول با عملکرد عالی در ارتباط هستند، به راه های مختلفی تعریف می شوند(مرکز آموزش ایران خودرو،۱۳۸۶)
۲-۳ شایستگی شغلی و رفتاری
۲-۳-۱ تعریف شایستگی رفتاری
این مفهوم ابتدا توسط بویاتزیس مطرح شد.
شایستگی رفتاری عبارت است از: ظرفیتی که اگر در یک فرد به وجود آید به رفتاری منتج می شود که نیازمندی شغلی را در چهار چوب پارامترهای محیط سازمانی تعریف می کند و این به نوبه خود نتایج مطلوب را فراهم می کند.
مجموعه ای از عوامل شامل صفات شخصی، تجربه و خصوصیات رفتاری و … و وجه تمایز مدیران موفق از ناموفق(مقدم،۱۳۸۸).
۲-۳-۲ حوزه های شایستگی رفتاری
- مدیریت هدف و اقدام
- هدایت زیردستان
- مدیریت منابع انسانی
- رهبری(مقدم،۱۳۸۸).
۲-۳-۳ شایستگی شغلی و رفتاری
۲-۳-۳-۱ تعریف شایستگی شغلی
حداقل استانداردهای لازم برای انجام وظایف یا فعالیت های تعیین شده که با هدف کسب گواهینامه می توانند مشاهده شده و مورد ارزیابی قرار داده شوند.
در شایستگی شغلی بیشتر بر مهارت های افراد تاکید می شود نه رفتار آن ها.
شایستگی های شغلی می توانند از طریق"تحلیل وظیفه ای” تعریف شوند.
این شایستگی ها آن چه را افراد در نقش های ویژه باید قادر به انجام آن باشند و استانداردهای که از آن ها انتظار می رود محقق کنند، را مشخص می سازند. این شایستگی ها می توانند به عنوان شایستگی های مرتبط با کار یا شغلی توصیف شوند که به انتظارات عملکرد شغلی و استانداردها و ستاده هایی که از افراد انتظار می رود، اشاره دارند(مقدم،۱۳۸۸).
۲-۳-۳-۲ الگوهای شایستگی
الگوی شایستگی توانایی انجام فعالیت ها در محدوده شغل بر اساس استانداردهای تعیین شده تعریف شده است. در واقع الگوی شایستگی عبارت است از یک الگوی قابل اندازه گیری توانایی ها و رفتارهای مورد نیاز برای انجام دادن فعالیت های کاری به صورت موفقیت آمیز. هدف از تدوین مدل شایستگی در هر سازمان ارائه الگویی برای یکپارچه سازی عملکرد سامانه منابع انسانی است. به گونه ای که منجر به عملکرد مؤثر و موفقیت سازمانی شود(دهقانان، ۱۱۸:۱۳۸۶) در فرایند الگوسازی.
شایستگی های مورد نیاز موفقیت با هم ترکیب شده، الگوی شایستگی را ایجاد می کند. به طور معمول برای فهم بهتر مدل های شایستگی، آن را در قالب یک شکل ترسیم می کنند. این الگوی شایستگی یک شکل انتزاعی است که رابطه بین شایستگی های مورد نظر را به صورت سیستماتیک و مفهومی نمایش می دهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...