… همه این مسایل موجب می‌شد تا پادشاه به یک سیاست ملایم و منعطف مذهبی متمایل شود و همه رعایا از فرهیختگان دو سویه و یا ضد بدعت گرفته تا وابستگان منحصر به یک گروه را درک و فهم کند. و این رویه زمانی رخ می‌داد که اوضاع سیاسی بحرانی می‌شد و وظایف و اهداف پادشاه فقط محدود به وظیفه حفظ وضع موجود و ضمانت آن نمی‌شد.» [۶۹]
۲ . سربداران :
قیام شیعی سربداران از جمله قیام‌هایی است که در تاریخ بعد از اسلام ایران ( در دروه مغول و در تقابل با ظلم این گروه ) نقطه عطفی به شمار می‌رود. این قیام دارای خصوصیاتی است که در سایر قیام ها کمتر به چشم می‌خورد. ماهیت و جوهره مذهبی و یکدست باعث شد که مساله وراثت حاکمیت در آن رشد نکرده و تا به آخر (حدود نیم قرن ) مردم ستمدیده این نقش را در صحنه مبارزه برای بدست آوردن حقوق خود نگدارند .
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
در رهبریت سربداران جناح مذهبی آن مرکب از یک سلسله رهبران مذهبی بود که با تقویت بعد انقلابی تشیع اثنی عشری ، حرکتی انقلابی در قسمت شرق جهان اسلام پدید آوردند. تشیع و عرفانی که این گروه مبلغ آن بودند با تشیع و عرفانی که برخی از عرفا و عرفای عصر داشته ، تفاوت می‌نمود. بسیاری از عرفا و شیوخ این عصر ، گوشه نشینی و اعتکاف را تبلیغ می‌کرده و کاری به سیاست نداشتند.
شیخ خلیفه که خود از اهالی مازندران و مرید شیخ بالو زاهد در آمل بود از مازندران هجرت کرده و در دیار خراسان به بسط و گسترش تعالیم خود پرداخت. تعالیم او چیزی جز تشیع انقلابی نبوده که با ایدئولوژی اعتقاد به ظهور امام زمان ( عج ) تلفیق یافته بود. او گویا مذهب تشیع را از گوشه خانقاه‌ها و زوایای مساجد بیرون کشیده و بر آن علاوه بر بعد معنوی ، بعد دنیوی و انقلابی هم داده است. اینکه فقهای اهل سنت در سبزوار از تعالیم وی ترسیده و او را محکوم به بیان حدیث دنیا کردند از همین نشات پیدا کرده است. ( این اتهام در مورد شیخ حسن جوری و سید قوام الدین نیز مطرح شده و فتوا به محکومیت آنها صادر گردید. ) [۷۰]
از سوی دیگر تعالیم وی با سازمان فتیان و یا جوانمردان و یا سازمان فتوت رابطه داشته است. از همان اوایل گسترش اسلام در ایران ، جوانمردان که در واقع دنباله سنت عیاران بودند متاثر از مذهب تشیع بوده و همیشه برای از بین بردن ظلم و ستم ، و نیکی به درماندگان پیشقدم بوده‌اند. اکثر این افراد از طبقه پیشه‌ور و یا نیمه مرفه جامعه بوده‌اند که برای تحقق آرزوهای خود که از بین بردن ستمگری و بیداد و نابرابری بود می‌جنگیدند…. [۷۱]
طبق نوشته حافظ ابرو ، افراد سازمان شیخ حسن جوری ( درویشان ) همدیگر را اخی صدا می‌کردند. حافظ ابرو در صحبت از کلو اسفندیار ، چهارمین حکمران سربداری که از سوی طایفه درویشان شیخ حسن نامزد شده بود ، وی را اخی صفت می نامد که این مساله پیوند شدید این گروه را با سازمان فتوت نشان می‌دهد.[۷۲] این گروه در این زمان دارای سه ویژگی اصلی بودند.
ـ اعضای آن معتقد بودند که بایستی بدون چون و چرا فرایض و دستورات شیخ حسن جوری را با صداقت انجام داد.
ـ اعضای این گروه بیشتر از پیشه‌وران ، کارگران شهری و کشاورزان بودند.
ـ این گروه برای جهاد در راه خدا و دین و مذهب همیشه آماده بودند.
ایدئولوژی مذهبی شیخ حسن جوری نوعی ایدئولوژی مهدویت تشیع بوده است. این گروه منتظر ظهور امام زمان بودند. با ترکیب ایدئولوژی‌های مهدویت و سازمان فتوت می‌توان دریافت که چرا موعظه‌های شیخ خلیفه در سبزوار ، با مخالفت اهل سنت آن شهر روبرو شده و دشمنی آنان را در پی داشته است. در این میان طرفداری از برابری و مساوات در بین مردم به عنوان یکی از تعالیم شیخ خلیفه و شیخ حسن شمرده می‌شود.[۷۳]
۳ . مرعشیان مازندران :
مردم مازندران که با حکومت ۷۵۰ ساله خاندان آل باوند انس گرفته بودند از کیا افراسیاب که قاتل ملک مزبور بود دل خوشی نداشتند ، چرا که هرج و مرج همه جا را فرا گرفته بود. مخالفت توده مردم با وی ، نامبرده را برای حل مشکل به سوی سید قوام کشاند که مذهب تشیع داشت و در دل مردم جای گرفته بود. آئین تشیع از زمان‌های بسیار دور در مازندران وجود داشته و مردم با آن به خوبی آشنایی داشتند. رهبری مذهبی انقلابی‌ترین افکار این دوره که در راس آن سربداران قرا داشتند ( شیخ خلیفه ) از اهالی مازندران خصوصا آمل بود. از سوی دیگر فسق و فجور کیا افراسیاب از حد گذشته و مردم را بسوی نهضتی بزرگ سوق می‌داد. کیا افراسیاب برای حل و فصل دشواری‌ها و معضلات حکومتی خود روبه سوی سید قوام آورد که در میان مردم حرمت و احترام زیادی داشت و از نتایج معنوی عالمانی چون شیخ خلیفه و شیخ حسن جوری بود.
سید قوام مرید سید عزالدین سوغندی ، سید عزالدین سوغندی مرید شیخ حسن بوده که تعالیم شیخ حسن را به مرید خود سید قوام القاء می‌نموده است. بعدها اعمال و رفتار هواداران سید قوام در مازندران روشن ساخت که تعالیم وی همان تعالیم شیخ خلیفه و شیخ حسن بوده است.
تعالیم سید قوام دارای دو بعد بوده است :
ـ بعد معنوی
ـ بعد دنیوی
ویژگی بعد معنوی تعالیم وی اعتقاد به تشیع اثنی عشری با پوششی از فقر و درویشی همراه با ابعاد مختلف آن بوده است. بعد دنیوی تعالیم وی تلفیقی از تعالیم شیعه همراه با ویژگی‌های سازمان فتوت عصر او بوده است.[۷۴] او و پیروانش به برابری و مساوات از نوع قیام به قسط اسلامی و رسیدگی و حمایت از مساکین و امر به معروف و نهی از منکر و عدل و انصاف معتقد بوده‌اند. وی به پیروانش موعظه می‌نمود که در قلع و قمع مخالفان راه یقین بکوشند و دین حنیف و شرع شریف را بر همه چیز مقدم شمارند.
سید قوام به نوعی ولایت امر اعتقاد داشته و همین مساله را در حیطه حکومتی خود مراعات کرده است. پس از آنکه سرزمین مازندران زیر سلطه وی درآمد خود گوشه عزلت برگزید و قدرت را به فرزندان خود سپرد در حالی که خود زمام امور معنوی را در اختیار داشت.
با توجه به اینکه در آن زمان در سرزمین مازندران علمای اهل سنت نیز حضور داشتند ، سید برای جلوگیری از ایجاد تفرقه در بین مسلمین ، از اسلام صحبت نموده و بندرت از مذهب تشیع سخنی بیان می‌نمود. [۷۵]
۴ . حروفیان :
«ظهور نخستین حروفیان در اواخر قرن هشتم / چهاردهم بود. بنیانگذار آن فضل الله ( که به احتمال در آغاز به عبدالرحمن معروف بود ) در سال ۷۴۰ / ۱۳۴۰ در استر آباد متولد شد. … او فردی سید و از کودکی عارف بود و معبر خواب و رؤیا و نیز زائر پر شور و مفسر شریعت. اینها صفاتی بود که از فرزند یک نفر قاضی انتظار می‌رفت ( از این زمان است که به حلال خور معروف شد. )… بر اثر دیدن خواب بود که به زیارت مشهد و پس از آن به حج رفت. در یک خواب دیگر نام عارفان مقدس بر او مکشوف شد و در خلال خوابی از نور بود که ماموریتش بدو ابلاغ شد و چشمش ( عین که در ضمن معنی ذات یا منشا نیز می‌دهد ) به نور ستاره‌ای که در شرق در مقاطعی از قرون طلوع می‌کند ، روشن شد : چیزی نگذشت که ابلاغیه او حالت دوگانه کشف اشیاء فرا انسانی ( او که نخستین مریدان خود را از راه تعبیر و رؤیا و القای آنها به درونشان به دست آورد) و حجت در مسائل مادون ـ انسانی ( نمایندگان طبیعت پرندگانند و فضل الله همچون سایر ائمه زبانشان را می‌توانست بخواند ) به خود گرفت. … فضل الله وقتی به میانسالی پانهاد (در حدود سال ۱۳۹۶ م . ) به تجلی خدایی نزدیک شد و از کشف و شهود واقعی مفهوم نبوت به شان و عزت صاحب الزمانی رسید و سرانجام به مجد و شوکت الوهیت دست یافت. او کتاب جاودان نامه کبیر را نوشت و هنگامی که ماموریت مذهبی او بین اصفهان و شروان بعد و اهمیت سیاسی پیدا کرد حربه و سلاحی نداشت. چنین می کند که او فقط در پی حامیانی بود که به وی ملحق شوند ، ولی میرانشاه که بدو ایمان آورده بود به او خیانت ورزید و به زندانش افکند ( در ایام محبس وصیتنامه خود را نوشت ) و در سال ۷۹۰ / ۱۳۹۴ وی را در قلعه النجق به دار کشید. نخستین خلیفه او علی الاعلی نیز به یک چنین بداقبالی دچار شد و آن زمانی بود که وی در صدد جذب نخستین رهبر قراقویونلو یعنی قرایوسف برآمد. با اینکه علی الاعلی در سال ۸۲۲ / ۱۴۱۹ به قتل رسید ولی با وجود این توانست آئین حروفی را برای نخستین بار در بین اعضای طریقت بکتاشی آناتولی رواج دهد… .
حروفیگری در اصل برداشتی از مذهب اسماعیلی بود ، به آن معنا که مفاهیم الهی آن در حیطه مذهبی فقط منبعث از مذهب اسماعیلی نبود ، یعنی آئینی که خلقت در آن لزوماٌ با حرکت و هیجان کیهانی و آسمانی تعیین می‌شد و این خلقت بازتابی کمرنگ و ناقص از این آئین بود. نکته مهم شایان تامل اینکه تعریف الوهیت برپایه تعطیل مطلق صفات الهی و بر اساس صورتی از تشبیه بود که در جهت خلاف سنت سیر می‌کرد ، به مفهومی که اصطلاح و معنای این تشبیه و مقایسه ، انسان بود و انسان شبیه خدا بود. اما با اینکه این تمرکز علاقه بر موجود انسانی به گونه نمای کاملی از معمای فرامادی دارای پیوند بسیار نزدیکی با مذهب اسماعیلی بود ، ولی حروفیگری در شناسایی جایگاه واقعی حقیقت در جوهره حروف (نه در شخص امام ) با مذهب اسماعیلی فرق داشت. در حروفیگری نوع جدیدی از تاویل قرآن وجود داشت که بیشتر مادی بود تا نمادین و سمبولیک و در آن کلمه به گونه مکشوف با کتاب مقدس همبسته بود. …»[۷۶] …. حروفیگری با بهره گیری از تفسیر راز آمیز ، در میان چیزهای دیگر ، ارزش حروف را به درجه‌ای رساند که دوگانگی بین ماده و صورت به طور مساوی و موازی قرار گرفت… . ولی این فرایند تاکید در ضمن فرایند ساده گردانی نیز بود و از دیدگاه الهیات ، بجای وصل به نوعی تفسیر نوآورانه از مفهوم الهی در نوعی اصول عقاید اقراری از نوع ایستا متبلور شد و پیام انقلابی آن … به آن موازین عملی واگذار گردید که جامعه اسلامی آن را پیامدهای الزامی و ناگزیرانه هر نوع گزینش جدید مذهبی به حساب می‌آورد.»[۷۷]
۵ . مشعشعیان :
«اعتقاد براین است که نهضت مشعشعیان در محافلی شکل گرفت که از تبار ایرانی نبودند و نیز در مناطقی ریشه گرفت که ساکنان آن را اعراب تشکیل می‌دادند ، ولی ابن بطوطه به درستی جمعیت حویزه را که بعدها پایتخت مشعشعیان شد، ایرانی می‌داند. اما این نهضت از نظر سنخ شناسی یک بدعت کاملاٌ ایرانی بود. از این رو توصیف و تشریح اوضاع مذهبی ایران در دوره مورد بحث بدون رجوع به این بحث ناقص خواهد بود. »
از ویژگی‌های اوضاع سیاسی … تغییر موقعیت‌ها و دگرگونی‌های نظامی بود « و این سیاست برای جذب ساکنان ناراضی و غیر مطمئن خوزستان راه افتاد و در این هنگام نوعی از سازش نیز به یاری مشعشع آمد و از این مرحله به بعد اقتدار مشروع قراقویونلو به جای استقلال مجادله انگیز در امور مذهبی ـ که تا زمان شاه اسماعیل برقرار بود و نظیر جهانشاه همه را مجبور به پذیرش تشیع بنیادی کرد ـ به رسمیت شناخته شد. گرایش اسپند در سال ۸۴۰ / ۷ ـ ۱۴۳۶ این سؤال را پیش کشید که آیا هدف او از این اقدام ضد حمله‌ای در برابر بدعت بنیانگذار مشعشعیان بود که در همان سال علیه قبایل محلی لشکر کشیده و خود را مهدی نامیده بود ؟ و یا اعلام عمومی محمد مبنی بر اینکه او همان مهدی منتظر است نوعی واکنش ناآگاهانه بر ضد قدرت اسپند بود که از زمان گرایش خود به صورت رهبر مشروع مذهبی و نیز سیاسی درآمده بود ؟»[۷۸] وضع ناگوار و وخیم اقتصادی خوزستان یعنی جائیکه مشکلات موجود با ابراز سیاست شرعیه جدید غیر قابل حل بود به نهضت مشعشعیان مجال مانور بیشتری داد. «زمانی که مشعشعیان تصمیم گرفتند ساختار آرمانی خاصی برپاکنند ، این امر برای اهداف توسعه طلبانه آنان نوعی اقتدار اخلاقی بخشید و با امید حصول استحکام و ثبات بین مسایل مذهبی و عناصر شهری از پیش رفت و برطبق آن ، اصل سلطان کامل و دولت مذهبی در سرتا سر تاریخ اسلام به صورت جریان متناوب غیر قابل تحققی در آمد.
… محور اصلی تئوری مشعشع ـ که از طریق کتاب غیر چاپی کلام المهدی با معرفی احمد کسروی بر ما شناخته شده ـ شخص مهدی ( عج ) است که عظمت ائمه را نشان می‌دهد ، ائمه‌ای که به گونه‌ای ذات متعالی بین خالق و مخلوق …تصور می‌شوند و با روند خلقت از یکدیگر قابل تشخیص هستند. …محمد بن فلاح در تکامل مذهبی خویش و نیز در زندگیش در مقام رهبر یک جامعه ، پیشرفت تدریجی و گام به گام داشت ـ جز اینکه این امر علت صرف تاکتیکی در آشفتگی ضمنی پیام او هم بود.»[۷۹] دو عبارت از او می‌توان در این مورد ذکر کرد : عبارتی که او به حاکم واسط به دنبال تکفیر از سوی استادش احمد بن فهد گفت با این مفهوم که او یک نفر صوفی و پیرو سنت است ، و کلام او به یک نفر عالم که از بغداد برای رویگردانی وی از موضع افراطیش گسیل شده بود و در خلال آن مباهات می‌کرد که همیشه بر پایه شریعت عمل کرده است واقعیتی که از دیدگاه تاریخی باید در نظر داشت ، این است که مشعشع (ریشه شناسی این کلمه مبهم است اما با عقیده نور یا تشعشع از نظر ریشه کلمه رابطه دارد ) یکی از نهضت‌هایی بود که بر پایه خطوط اخوت شکل گرفت اخوتی که ظهور و تحول آن به ویژه در خلال قرون هفتم / سیزدهم و هشتم / چهاردهم در تصوف تحقق یافت ـ یعنی براساس اقتداری که تصوف برای خود ایجاد کرده بود.
«سازمان‌های قرن نهم / پانزدهم متفاوت بود بخصوص خط مشی اصلاحات اجتماعی و اقتصادی که مدام و پیوسته اجازه می‌داد تا در میان مریدان خود تشکیلات نظامی مشابهی برقرار سازند ، چنانچه این امر از اشتیاق رهبران آنها برای مراعات دقیق شریعت و سنت روشن می‌شود. با وجود این ، تکامل بعدی مذهبی در بین مشعشعیان بر اثر برخورد گروهی مثل قزلباشان نبود ، بلکه در نتیجه شرح و تفسیر خود رهبران آنها بود. محمد بن فلاح زندگی خود را با اعلام اینکه ولی مهدی ( عج ) است شروع کرد و لذا خود را به مفهوم خاص شیعی ، رهبر جهاد جلوه گر ساخت تا به نام مهدی ( عج ) لحظه‌ای ضروری آزمون را اجرا کند.
… ولی محمد امکان یک چنین اثبات و تاییدی را از سوی مهدی ( عج ) انکار کرد. چون یکی از امتیازهای مهدی (عج) … شکست ناپذیری و قادربودن او بود که تا آنجا که در برابر مهدی افراد نیک سیرت و بدسرشت یکسان بودند ، چون آنان او را می‌باید شناسایی کنند. در اینجا بدعتی نهفته است و حتی سفسطه‌ای مستتر بود. ولی چیزی نگذشت که احتیاط کنار گذاشته شد ، چون به دنبال آزمون دوره‌ای از ظهور به وقوع نپیوست و محمد بن فلاح اعلام کرد که وی حجاب مهدی ( عج ) است و حال آنکه پسر او علی گام را فراتر گذاشت و خود را خدا اعلام کرد … : مهدی ( عج ) علی ( ع ) است ، علی خداست من مهدی ( عج ) هستم ، علی ( ع ) هستم ، من خدایم.[۸۰] به هر حال واقعیتی که روی زمین می‌ماند این بود که مقدمه و فرضیه مذهبی یکی بود گو اینکه موقعیت مربوط به پدر و پسر تفاوت می‌نمود (محمد بن فلاح در مکاتباتش با پیر بداق از اخلاق و رفتار پسرش پوزش طلبید … خود را نظیر خدا دانست که به رغم پیش نگری‌ها و علم به غیب نامتناهی‌اش ابلیس را خلق کرد ). این مفهوم از مهدی ( عج ) بر پایه تمایز روشن بین شخصیت تاریخی و طبیعت ماوراءالطبیعی او بود و روشنی و وضوح او در حوزه اصطلاح شناسی با اصالت شیوه تفکر مشعشع مطابقت داشت. طبق این تفکر امام دوازدهم به گونه نوعی مقوله زنده می‌شد و همچنین در می گذشت و پس از درگذشت محمد بن حسن عسکری غایب نمی‌شد ، و طبق این تفکر فرق واقعی بین او و پیامبر و بین او و سایر ائمه موجود نبود.[۸۱] همه آنان دوازده امام بودند ، و مرگ واقعی هرکدام در جای خود چیزی نبود ، الا غیبت در ساحت مفهومی که وجودشان از آن ریشه می‌گرفت. بنابراین قابل پیش بینی بود که همه آنان برخواهند گشت چون ذات امام تغییر ناپذیر بوده و حال آنکه کالبد وجودی او قابل تغییر است. به عبارت دیگر ، وظیفه و کرد و کار الهی در چرخه واقعی نبوت در سلسله‌ای بیان می‌شود که به امام یازدهم می‌پیونددو حال آنکه وظیفه تفویضی امام دوازدهم (یعنی برگشت مقتدرانه و عالی ) حال در حجاب او ـ محمد بن فلاح ـ متحقق شده است. گذار و انتقالی که علی انجامش داد یعنی در ادعای اینکه ذات اصلی ماوراءالطبیعی امام است بظاهر مرحله رمز آمیزی آن چیزی بود که پدرش آشکارا تبلیغ می‌کرد نه این که بسط و توسعه افراطی مفهومی از آن مایه گرفته بود. علی برای تحقق آن ، آرامگاه علی بن ابیطالب ( ع ) را غارت و تخریب کرد و بر پدرش بود که غالیان را به شدت گوشمالی دهد ( حتی اگر از پیروان خود او باشند ) به شیوه‌ای که یادآور عقاید خوارج بود . ( نکته شایان توجه آنکه این محافظ دقیق شریعت ، ادعیه ای نیز برای زیارت خود ترتیب دادکه بر اساس ادعیه امامیه کهن بود ).[۸۲]
… انتساب پرستش بخت النصر (نبوکد نصر ) به مغان که کسروی آن را رد می‌کند نشان دهنده پیوند ماندائی با قالب‌ها و شکل‌های بسیار کهن در هم آمیزی و التقاط ایرانی ـ سامی است. از سوی دیگر بیشتر اطلاعات ما را درباره عقاید مشعشع (یکی از نمونه‌های برجسته آن ذکر علی الله است ) می توان با اطلاعاتی مقایسه کرد که نویسندگان اخیر به اهل حق نسبت داده‌اند. این سنجش و سنجش‌های دیگر ـ سکه صفوی مسمی به حویزه که در آغاز به کار می‌رفت ـ عقیده تداوم بافت پیوندی در حیات مذهبی دوره مورد نظر را پیش می‌کشد و به جریان‌های وسیع و پیچیده‌تر چون مساله بغرنج قزلباشان می‌پیوندد[۸۳]
۶ . اهل حق :
این عنوان به معنی مردان حق است که نوعی مذهب باطنی است که پیروان آن بیشتر در مغرب ایران زندگی می‌کنند. بعضی دیگر از فرق مانند حروفیه و متصوفه خود را اهل حق یا حقیقت نامیده‌اند ، لیکن اهل حق نام گروهی است که به ایشان با نوعی تسامح علی اللهی نیز گفته شده است. این فرقه جزء غلاه شیعه به شمار می آیند.
طوایف اهل حق به نام‌های مختلف مانند اهل حق ، اهل سر ، نصیری و علی اللهی معروف می‌باشند. از نشانه‌های شاخص آنان شارب می‌باشد. به این معنی که موی سبیل خود را نمی‌زنند تا بلند شود و لب بالا را بپوشاند. آنان شارب را معرف مسلک حقیقت می‌دانند و معتقدند که شاه ولایت علی (ع ) نیز شارب خود را نمی‌زده است. از این جهت زدن شارب را گناهی بزرگ می‌دانند.
به اهل حق گوران نیز گفته می شود که برگرفته از ناحیه گوران در آذربایجان که یکی از مراکز مهم این فرقه می‌باشد ، است. گوران ها در اصل از مردم اطراف کرمانشاه هستند که از آن ناحیه به آذربایجان کوچ کرده و لهجه مخصوص به خود را دارند. این لهجه که در نواحی غربی و جنوبی کردستان وجود دارد آمیخته از لهجه کردی اورامانی ،کرمانجی و لکی می باشد. مرکز اصلی طوایف اهل حق ، تا قرن هفتم هجری در لرستان بوده است. این مرکز سپس به مناطق غربی کردستان و کرمانشاه منتقل گردیدهاست.
اساس مذهب اهل حق کوششی برای وصول به حق و خداوند می‌باشد و در این راه باید نخست مرحله شریعت یعنی انجام آداب و مراسم ظاهری دین ، و مرحله طریقت یعنی رسوم عرفانی و مرحله حقیقت یعنی وصول به خداوند را بپیماید.
بعقیده این جماعت اساس مذهبشان حقیقتی است که سبب و علت خلقت موجودات است. مذهب آنان آکنده از اسرار می‌باشد ، سری که خداوند به پیغمبران گفته و آن سر نبوت است که از آدم ابوالبشر آغاز شده و به حضرت محمد ( ص ) که خاتم انبیاء است می‌پیوندد. از آن پس این سر به نام سر امامت که پیامبر به حضرت علی ( ع ) گفته است و از او تا دوازدهمین امام که حضرت حجت ( عج ) باشد می‌رسد. پس از غیبت امام دوازدهم این سر به پیروان و اقطاب ایشان که یکی پس از دیگری می‌آیند گفته می‌شود.
مذهب ایشان مجموعه‌ای است از آراء و عقایدی که تحت تاثیر افکار اسلامی ، زرتشتی ، یهودی مسیحی مهرپرستی ، مانوی ، هندی و افکار فلاسفه قرار گرفته است. در دستورهای دینی اهل حق اجرای سه بوخت یا سه اصل اخلاقی زرتشتی ، که پندار نیک ، گفتار نیک و کردار نیک می‌باشد از واجبات شمرده شده است.
الف ) تناسخ و حلول :
تناسخ یعنی حلول روح از قالبی به قالب دیگر که در مذهب اهل حق سنگ اساس عقاید ایشان است. حلول ذات را دونادون گویند. بعقیده ایشان در تن هرکس ذره‌ای از ذات الهی موجود است، و ظهور روحانی حق در صورت جسمانی پاکان و برگزیدگان ، همیشه در گردش می‌باشد که آن را گردش مظهر به مظهر نامند. در این باره آنان معتقد به هفت جلوه پیاپی بوده و گویند هر بار خداوند حق تعالی با چند تن از فرشتگان مقرب خدا ، به صورت اتحاد در بدن‌های خاکی حلول می کند ، و این حلول به منزله لباس پوشیدن و کندن است. [۸۴]
اهل حق درباره حضرت علی ( ع ) می‌گویند : او تجلی ذات خداو مظهر تمام و کمال او می‌دانند. اوست که در هر دوره و عصری ظهور کرده و در جسم پاکان و مقدسان اهل حق تجلی می‌کند. علی (ع) اصول مذهب حق را به سلمان ، و به عده‌ای از یاران نزدیک خود آموخت.
ب ) آفرینش جهان :
اهل حق معتقدند که آفرینش در دومرحله اصلی انجام شده است ، خلقت جهان معنوی و خلقت جهان مادی. این افسانه‌ها در دفترها و متون دینی ایشان به لهجه گورانی ، به صورت‌های گوناگون حکایت شده است.
مخلوقات این عالم برحسب عنصر اولیه دو قسم متفاوت و متضادند: قسمتی از گل زرد ( باکسره حرف گ ) آفریده شده و قسمتی از گل سیاه. قسمت اول را زردگلان نامیده که اهل نورند و قسمت دوم سیاه گلان هستند که اهل آتش و تاریکی می‌باشند.
ج ) آداب و رسوم اهل حق :
از آداب و رسوم ایشان ، نماز خواندن ، قربانی کردن ، سرسپردن ، جوز شکستن ، عهد و میثاق بستن و روزه گرفتن است. محل اجتماع ایشان جمخانه می‌باشد. این اجتماع نباید کمتر از سه تن باشد. شرط شرکت در جمخانه ، مردبودن ، عاقل و بالغ بودن ، قصد عبادت داشتن و کمربند همت بر کمر داشتن است. افراد با گفتن یا علی ( ع) در آن عبادتگاه وارد می‌شوند.
د ) کتاب‌های مذهبی و مقدس :
یکی از کتاب‌های مذهبی ایشان ، فرقان الاخبار می‌باشد که به نثر نوشته شده است. این کتاب نوشته حاج نعمت الله جیحون آبادی ( ۱۳۳۸ - ۱۲۸۸ه ) متخلص به مجرم است. کتاب دیگر وی به بحر متقارب به نام شاهنامه حقیقت دارد می‌باشد ، که در اسرار مذهب اهل حق در آن کتاب به زبان شعر سخن گفته است.۱
دیگر از کتاب‌های اهل حق کتاب سرانجام است. این کتاب را سرانجام یا کلام خزانه گویند و هنگام نیاز با آهنگ خاصی همراه با طنبور خوانده می‌شود. این کلام ها به گویش کردی گورانی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...