۳- فزون طلبی:بالا بودن نمرات در این زیر مقیاس نشان دهنده آن است که والدین خواسته های کودک را افراطی می‌دانند.این خواسته ها ممکن است به گونه های متفاوت مانند نق زدن در آویختن جسمانی به والدین کمک طلبی مکرر و یا فراوانی مسایل رفتاری کم اهمیت ، آشکار شوند(رأس،۱۹۸۹).این منبع تنیدگی به خصوص وقتی والدین می خواهند رفتاری نمونه داشته باشند بسیار جلوه می‌کند.والدین جوان معمولا در این زیر مقیاس نمرات بیشتری به دست می آورند.وابستگی مفرط و یا شکست در فرایند تفرد،اغلب با نمرات بالا در این زمینه توام است.همچنین یافته های پژوهشی (بندل و همکاران،۱۹۸۹)وجود اضطراب جدایی و فقدان روابط با همسالان را نیز خاطر نشان کرده ‌اند در کودکان چهار ساله و بزرگتر ،این زیر مقیاس با مسائلی در زمینه نظم و انضباط در کودک مرتبط است و در صورت مفرط بودن چنین مشکلاتی ،احتمال وجود اختلال های رفتار ارتباطی مطرح می شود(وبستر-استراتن،۱۹۸۸)و باید به به والدین درباره چگونگی ایجاد انضباط و رعایت نظم در کودک آموزش داده شود(استورا۱۹۹۰).

 

۴- خلق کودک : نمرات بالای والدین در این زمینه معمولا با نارسا کنش وری عاطفی کودک مرتبطند.در بیشتر موارد با کودکان افسرده و مایوسی سروکار داریم که اغلب گریه می‌کنند و نشانه های خوشبختی در آن ها دیده نمیشوند.گریه ای که در این زیر مقیاس مورد نظر است با نق زدن کودک فزون طلب ،متفاوت است.وقتی نمرات در این قلمرو بسیار بالا هستند باید به مسائلی مانند وجود اختلال در زمینه دلبستگی مادر به کودک ،غیبت والدین و یا در دسترس نبودن آن ها به علت اعتیاد و جز آن، اندیشید(همان منبع).

 

۵- بی توجهی/فزون کنشی کودک: والدینی در این مقیاس به نمرات بالایی دست می‌یابند که فرزندان آن ها دارای بسیاری از نشانه هایی هستند که به عنوان ضوابط اختلال نارسایی توجه همراه با فزون کنشی در چهارمین مجموعه تشخیصی و آماری اختلال های روانی انجمن روانپزشکی امریکا(DSM IV )ارائه شده اند.نشانه های رفتاری این کودکان عبارتند از فعالیت مفرط،نا آرامی،بی توجهی،محدودیت گسترده دقت،القای احساس گوش نکردن وناتوانی در به پایان رساندن کارو مشکلات پایدار در انجام تکالیف محول شده.با مشاهده ی رفتارهای کودک می توان به آسانی به وجود مشکلات پی برد.اما اگر فرضیه ی اصلی بر اساس مشاهده ی رفتارها تأیید نشود،باید فرضیه هایی را که در پی می‌آیند مورد نظر قرار داد:

 

-فقدان نیروی لازم در والدین برای مراقبت از یک کودک بهنجار؛

 

-مشکلات تطبیقبا کودک به علت وجود یک الگوی تثبیت شده ی زندگی در والدین مسن تر؛

 

-انتظار نا معقول وجود پختگی و رفتارهای بزرگسال گونه از کودک.

 

۶– تقویت گری: والدینی که نمرات بالایی در این زیر مقیاس به دست می آورند فرزند خود را به عنوان یک منبع تقویت مثبت تلقی نمیکنند(استوارت و همکاران،۱۹۸۶)در تعامل با وی به دریافت احساساتی مطبوع نسبت به خویشتن نائل نمی شوند و حتی ممکن است خود را مطرود بپندارند.چنین دریافت هایی می‌توانند روابط والدکودک را مورد تهدید قرار دهند و ‌بنابرین‏ در صورت بالا بودن این زیر مقیاس ،دخالت سریع به منظور ایجاد تغییر در نظام والد-کودک،ضروری است.برای تعیین علت بالا بودن نمره در این زمینه،مشاهده مستقیم چگونگی تعامل والدین و کودک الزامی است.در فرایند تشخیص باید به عواملی که در پی می‌آیند توجه شود(همان منبع):

 

– ناتوانی کودک در ارائه یک پاسخ متناسب به علت نارسایی عضوی یا عصب شناختی ؛

 

۷- افسردگی کودک

 

– تعبیر اشتباه آمیز واکنش های کودک یا ناتوانی والدین در درک وی؛

 

– افسردگی والدین و فرافکنی پاسخ های منفی بر کودک؛

 

الف-۱۰-۲: زیر مقیاس های قلمرو ویژگی‌های والدین

 

دستیابی به نمره بالا در قلمرو ویژگی های والدین،مبین این نکته است که منابع تنیدگی و نارساکنش وری بالقوه نظام والد- کودک می‌تواند با ابعاد کنش وری والدین مرتبط باشند.گرچه بی تردید ،بین جنبه‌های مختلف نظام والد –کودک تعامل وجود دارد اما تحلیل پاره ای از جنبه‌های کنش وری والدین به صورت مستقل نیز امکان پذیر است و از این راه میتوان برخی از ویژگی های والدین را که به عنوان علامت خطر محسوب می‌شوند،مشخص کرد.زیر مقیاس های افسردگی و احساس صلاحیت به منزله پاره تست هایی هستند که

 

بیشترین تاثیر را بر قلمرو والدین نشان می‌دهند و بر این اساس میتوان گفت که نمرات بالا در این مقیاس ،مبین احساس بی لیاقتی و ناتوانی در انجام وظیفه والدینی است .دستیابی به نمرات بالا در پاره تست های دلبستگی ،انزوای اجتماعی و روابط با همسر نیز امکان بالقوه ایذاء کودک را افزایش می‌دهد.لازم به ذکر است که هنگام درمانگری ،متخصص بالینی باید متوجه احساس سرخوردگی در اینگونه والدین باشد و به گونه ای شتابزده ،مشکلات ارتباطی آن ها را با کودک مطرح نکند.چرا که این والدین معمولا خود را بیش از فرزندانشان به عنوان منبع تنیدگی تلقی می‌کنند و بیش از هر چیزی ،نیازمند دستیابی به احساس بهتری از خویشتن هستند.پس تا زمانی که درمانگر به حمایت و تقویت تصویری که آن ها از خود دارند می‌پردازد،باید تا حد امکان از طرح مسایل مرتبط با کودک اجتناب کند(استورا۱۹۹۰) .

 

مهارت‌های معنوی

 

یکی از اجزای زندگی سالم توجه به نیازهای معنوی است. به دلیل آنکه انسان موجودی زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی است(حسین چاری و ذاکری، ۱۳۸۹) معنویت مبتنی بر جهان‌بینی توحیدی می‌تواند سبک زندگی انسان را اعتلا بخشد. در این سبک زندگی، رفتارهای آسیب‌زا به تدریج، کاهش یافته، رفتارهای سالم افزایش می‌یابد(الهی، ۱۳۸۰). عدم توجه به بعد معنوی و خودشناسی در زندگی، مانع رشد و شکوفایی است و سلامت روان را به خطر می‌اندازد. اژدری فرد و همکاران(۱۳۸۹) در یکی از راه‌های پیشرفت انسان را شناخت و آشنایی با خطاهای شناختی می‌دانند و چون مهم‌ترین وسیله شناخت ذهن است٬ پس وقتی ذهن از جزئیات خارج شود توجه به راه‌های گوناگون شناخت و در نتیجه، راه‌های گوناگون کشف حقیقت توجه پیدا خواهد کرد.

 

اهمیت معنویت و رشد معنوی انسان در چند دهه گذشته به صورتی روزافزون توجه روان‌شناسان و متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب ‌کرده‌است. پیشرفت علم روان‌شناسی از یک سو، و ماهیت پویا و پیچیده جوامع نوین از سوی دیگر، موجب شده است نیازهای معنوی بشر در برابر خواست‌ها و نیازهای مادی قد علم کند و معنویت اهمیت بیشتری یابد. چنین به نظر می‌رسد که مردم جهان امروز بیش از پیش، به معنویت و مسائل معنوی گرایش دارند(حمدیه وشهیدی، ۱۳۸۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...