چکیدۀ انگلیسی ۱۵۴

چکیده
پیوندهای محکم تاریخی و فرهنگی ایران و روسیه با آسیای مرکزی، زمینه ساز روابط این دو کشور با منطقهای است که در دوره های تاریخی گوناگون بخشی از قلمرو آنها را تشکیل میداده است. بعد از فروپاشی شوروی، ایران بطور مستقل آغاز به برقراری رابطه با این کشورها نمود. با این همه روابط با کشورهای آسیای مرکزی به دلیل نقش و نفوذی که روسیه در آنها داشته و تاکنون نیز بخشی از آن را حفظ کرده است، با دشواریهایی همراه است. این منطقه همچنین با چالشهایی درگیر است که منافع دو کشور ایران و روسیه را تحت تأثیر خود قرار میدهد و بنابراین هر کشور سیاست خارجی و منافع خاص خود را در این زمینه دنبال میکند. این چالشها عبارتند از: رژیم حقوقی دریای خزر، مسیرهای انتقال انرژی، تهدیدهای امنیتی موجود در منطقه همانند مسائل قومی و غیر آن. به همین دلیل سیاست خارجی این دو گاهی با یکدیگر اشتراک دارد و در مواقعی نیز شاهد اختلاف میان آن در سطح منطقه هستیم. سؤال اصلی در این رابطه این است که مهمترین علت اشتراک و نیز مهمترین علت اختلاف سیاست خارجی دو کشور ایران و روسیه در آسیای مرکزی چیست؟ فرضیۀ مطرح شده در پاسخ به این سؤال این است که مهمترین علت اشتراک سیاست خارجی دو کشور در منطقه تأمین امنیت منطقه و مهمترین علت اختلاف سیاست خارجی دو کشور، رقابتهای منطقهای موجود در آسیای مرکزی است. در این پژوهش با بررسی این فرضیه آشکار گردید که از آنجا که مهمترین هدف دو کشور در آسیای مرکزی تأمین و حفظ امنیت میباشد؛ این هدف مشترک، در بسیاری موارد اشتراک در سیاست خارجی دو کشور را موجب گردیده است. ولی از سوی دیگر رقابتهای موجود در منطقه، اختلافهایی را در سیاست خارجی دو کشور موجب گردیده که در این پژوهش به آنها پرداخته شده است.
پایان نامه - مقاله - پروژه

کلیدواژهها: آسیای مرکزی، امنیت منطقهای، رقابتهای منطقهای، سیاست خارجی ایران، سیاست خارجی روسیه، دریای خزر، جنگ داخلی تاجیکستان، اسلامگرایی، منابع انرژی.
فصل اول
مقدمه، مفاهیم و پایه های نظری

 

    1. مقدمه

        1. بیان مسأله

       

       

 

منطقۀ آسیای مرکزی به دلیل آنکه از نظر تاریخی و فرهنگی با ایران نزدیکیهای فراوانی دارد، برای این کشور اهمیت خاصی دارد. این منطقه در گذشته بخشی از خاک ایران بوده است و برای قرنها این دو به همراه یکدیگر، بخشهای واحدی از جهان اسلام را تشکیل داده بودند.[۱] همچنین زبان فارسی، دین اسلام و آداب و رسوم مشترک بین ایران و کشورهای این منطقه به عنوان عوامل تقویتکنندۀ این احساس نزدیکی عمل کردهاند. بعد از فروپاشی شوروی نیز دوباره زمینه برای احیای پیوندهای تاریخی بین ایران و این منطقه فراهم شد. همچنین از نظر اقتصادی با وجود وابستگی جمهوریهای آسیای مرکزی به روسیه، بعد از فروپاشی شوروی، این کشورها تلاش کردند که شرکای اقتصادی جدیدی در منطقه پیدا کنند. این امر نیز زمینه نزدیکی این جمهوریها را به ایران فراهم کرد. گسترش روابط فرهنگی نیز از جمله اهدافی است که ایران در آسیای مرکزی دنبال میکند. تلاش برای گسترش و تقویت زبان فارسی در راستای این هدف ایران در آسیای مرکزی به شمار میرود که در فصلهای بعد به آن پرداخته خواهد شد.
با توجه به پیوندهایی که در بالا به طور خلاصه بیان گردید، توجه به همکاریهای منطقهای یکی از جنبه های سیاست خارجی ایران در منطقۀ آسیای مرکزی محسوب میشود. از آنجا که ایران معتقد است همکاریهای منطقهای زمینه ثبات و امنیت در منطقه را فراهم میکند، بنابراین یکی از مهمترین فعالیتهای ایران در این منطقه تلاش در جهت توسعه همکاریهای منطقهای است که در فصلهای آینده بطور مفصل مورد بحث قرار خواهد گرفت. پیشنهاد تشکیل شورای همکاری کشورهای ساحلی دریای خزر و نیز اقدام ایران برای تشویق کشورهای آسیای مرکزی جهت پیوستن به سازمان همکاری اقتصادی (اکو)[۲]، نمونههایی از این سیاست ایران محسوب میشوند.
آسیای مرکزی، در عین دارا بودن ظرفیتهای فراوان اقتصادی ـ فرهنگی، منطقهای است که درگیر چالشهای بسیاری است و بسیاری از این چالشها بطور مستقیم منافع ایران را تحت تأثیر خود قرار میدهند. چالشهای مربوط به دریای خزر و رژیم حقوقی آن، انرژی و مسیرهای انتقال آن، ستیزهای قومی موجود در منطقه و غیر آن از جمله مواردی هستند که در منطقۀ آسیای مرکزی بر منافع ایران تأثیر میگذارند.
از سوی دیگر چالشهای موجود در منطقه، بر منافع روسیه نیز تأثیر مستقیم میگذارند. روسیه که بعد از فروپاشی شوروی ابتدا به دلیل گرایش آتلانتیکگرا در سیاست خارجی خود کمتر به آسیای مرکزی توجه میکرد، با سپری شدن این گرایش و گسترش دیدگاه ملیگرا در سیاست خارجی خود، اصطلاح خارج نزدیک[۳] را درمورد جمهوریهای سابق شوروی مطرح کرد که نشان دهندۀ توجه دوبارۀ روسیه به این جمهوریها و از جمله کشورهای آسیای مرکزی بود.[۴] منافع روسیه در آسیای مرکزی ناشی از عوامل گوناگونی است. وجود نزدیک به ۱۰ میلیون روس در این جمهوریها،[۵] گرایشهای قومگرایانه در آسیای مرکزی و تهدید آن برای روسیه، و نیز مسألۀ امنیت مرزهای روسیه در مناطق هممرز با این جمهوریها،[۶] از جمله عواملی هستند که موجب میشوند روابط با این کشورها و حفظ ثبات در آنها برای روسیه اهمیت فراوانی داشته باشد. همچنین رژیم حقوقی دریای خزر و مسائل خطوط لوله موجود در منطقه از جمله چالشهایی میباشند که بویژه با روی کار آمدن ولادیمیر پوتین به عنوان رئیس جمهور روسیه به عرصه سیاست فعّال روسیه تبدیل شدهاند.
به این ترتیب سیاست خارجی ایران در آسیای مرکزی تعامل نزدیکی با سیاست خارجی روسیه در منطقه برقرار میکند. بر این اساس هرگونه تنش و ناامنی در این منطقه برای ایران و روسیه که دارای محیط امنیتی مشترک هستند، تهدید زاست.[۷] از طرفی نمیتوان نقش ایالات متحده و غرب را در سیاستهای دو کشور نادیده گرفت. هر دو کشور از این حضور احساس نگرانی میکنند. در این رابطه ایالات متحده آمریکا، مایل است که روند تحوّل قدرت را در منطقه به نفع خود اداره کند. آمریکا در سال ۱۹۹۷ قفقاز و آسیای مرکزی را به طور رسمی در حوزه منافع امنیتی و استراتژیک خود تعریف کرده است. طرح مسألۀ عضویت کشورهایی نظیر گرجستان و جمهوری آذربایجان در ناتو[۸]، یا برنامههای آمریکا در ازبکستان و قزاقستان[۹] در راستای این تعریف صورت میگیرد.
حضور آمریکا و سایر کشورهای خارجی از مناطق دیگر جهان بخشی از تهدیدهای موجود در منطقه میباشند که در حقیقت عوامل خارجی (برون منطقهای) تهدیدکنندۀ امنیت در منطقه محسوب میشوند. عوامل داخلی (درون منطقهای) برهم زنندۀ ثبات در آسیای مرکزی را نیز با وجود شمار زیاد، میتوان در چارچوب تنوع قومی، تفاوتهای مذهبی، نابرابریهای اقتصادی و اقتدارگرایی قرار داد. مسألۀ دریای خزر نیز به عنوان یکی از کانونهای منازعه در منطقه محسوب میشود.[۱۰]
همین عوامل سبب شده که برخی تحلیلگران مهمترین دغدغه های دو کشور را در منطقه در قالبهای امنیتی تصور کنند. به عنوان مثال ادموند هرزیگ به خطرهایی که از جانب منطقه، ایران را تهدید میکند اشاره کرده و مهمترین آنها را [از دید ایران] ضعف و شکنندگی این کشورها و ناتوانی آنها در مقابله با چالشهای امنیتیشان میداند و به تأثیر منفی آن بر امنیت ایران اشاره میکند.[۱۱] با وجود این اشتراکها، سیاست خارجی دو کشور در منطقه اختلافهای فراوانی نیز دارد. این اختلافها در مسائلی چون رژیم حقوقی دریای خزر و یا مسیرهای انتقال انرژی از منطقه به بازارهای جهانی بیشتر خود را نمایان میسازد. در بیان علت این اختلافها نیز موارد بسیاری مطرح شده است که در این پژوهش به آنها پرداخته شده است. بر این اساس پژوهش حاضر سعی دارد با بررسی سیاست خارجی دو کشور ایران و روسیه در منطقۀ آسیای مرکزی به نقاط اشتراک و اختلاف آنها و تبیین آن بپردازد.

 

        1. پیشینۀ پژوهش :

       

       

 

۱) یکی از منابعی که به بررسی سیاست خارجی هر دو کشور ایران و روسیه در آسیای مرکزی پرداخته است، کتاب «امنیت در آسیای مرکزی: بافت جدید بین المللی» است که روی آلیسون و لنا جانسون، آن را ویراست و گردآوری کرده‌اند. فصل پنجم این کتاب به بررسی روابط روسیه و آسیای مرکزی پرداخته و فصل هشتم روابط ایران و آسیای مرکزی را مورد مطالعه قرار داده است. در فصل پنجم این کتاب که در اصل مقالهای است با عنوان: «روسیه و آسیای مرکزی»، آمده است: “سیاست روسیه در سطح بین‌المللی در آسیای مرکزی میتواند در چارچوب تلاشهایش برای حفظ ثبات منطقه‌ای و جلوگیری از نفوذ «بیگانگان» در کشورهای آسیای مرکزی درک شود".[۱۲] ” ترکیب قومی ایران به علاقمندی آن در حفظ ثبات در تمام منطقه دریای خزر کمک می‌کند". جانسون همچنین در این مقاله بیان میکند که: “حدود ۳/۱ جمعیت ایران آذریتبار و همچنین گروه بزرگی نیز ترکمنتبارند".[۱۳]
۲) همچنین یکی از نخستین کتابهایی که پس از فروپاشی شوروی در زمینه آسیای مرکزی و مسائل آن منتشر گردید، کتاب «سیاست و حکومت در آسیای مرکزی» نوشته الهه کولایی است. این کتاب در مبحث اول از فصل ششم، به بررسی روابط روسیه و آسیای مرکزی و منافع روسیه در این منطقه می‌پردازد و چالش‌های روسیه در این منطقه را نیز بیان می‌کند. وی همچنین در مبحث چهارم از همین فصل به بررسی روابط ایران و آسیای مرکزی پرداخته است.[۱۴]
۳) در بررسی مقاله های موجود، مقاله ادموند هرزیگ با عنوان: «ایران و آسیای مرکزی» نیز دارای نکتههای مهم و قابل توجهی است. وی با اشاره به منافع اقتصادی اندک کسب شده توسط ایران در این منطقه در مقایسه با روابط ایران با ترکیه و برخی کشورهای دیگر به این نتیجه میرسد که نتایج امنیتی و سیاسی ناشی از این روابط بسیار مهمتر از منافع اقتصادی آن بوده است. وی این همکاریها را در نهایت موجب ایجاد صلح و ثبات در منطقه میداند.[۱۵]
۴) مقاله دیگری که به بررسی رابطۀ دو کشور ایران و روسیه در منطقه پرداخته است، مقاله «روابط استراتژیک ایران و روسیه»، نوشته لئونید اسکلیارف و ترجمه بهرام تهرانی است. وی در قسمتی از مقاله خود به بررسی روابط ایران و روسیه در آسیای مرکزی می‌پردازد و می‌گوید: ” ایران و روسیه در آسیای مرکزی بیشتر رقیب هستند تا شریک. روسیه تمایل دارد تا کشورهای آسیای مرکزی به صورتی واحد در سیستم اقتصادی کشورهای مشترکالمنافع حفظ شوند و ایران هم سعی می کند هر چه بیشتر این کشورها را از شمال به سمت جنوب بکشاند".[۱۶]
۵) یکی دیگر از منابعی که در خصوص روابط روسیه در آسیای مرکزی و سیاستهای آن در منطقه قسمتی را اختصاص داده است، کتاب «سیاست خارجی روسیه: خودآگاهی و منافع ملی» نام دارد. نویسندۀ این کتاب آ.گ. زادوخین و مترجم آن مهدی سنایی است. در بخشی از این کتاب تحت عنوان «روسیه و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی» آمده است: “ورود نیروهای بیگانه به منطقۀ آسیای مرکزی و بویژه دریای خزر، باعث حساسیت شدید روسیه شد. به عقیده برخی کارشناسان و از جمله کارشناسانی که با محافل دولتی ارتباط دارند، مرزهای جنوبی شوروی سابق به منشأ تهدیدات اصلی و مستقیم برای روسیه تبدیل شده است".[۱۷] در خصوص روابط ایران و روسیه در منطقه نیز در این کتاب چنین آمده است: ” در عین حال موضع ایران و روسیه در برخی زمینه‌های روابط بین‌المللی در آسیای مرکزی (امنیت منطقه‌ای، گسترش تروریسم و قاچاق مواد مخدر، تعادل ژئوپولیتیکی، همکاری اقتصادی و برخی مسائل دیگر) یکی است.[۱۸] در رابطه با روسیه می‌توان نمونه‌های قانع کننده همکاری ثمر بخش سیاسی بین روسیه و ایران را ذکر کرد. (از جمله برقراری صلح در تاجیکستان)".[۱۹]
۶) مقاله بعدی مورد بررسی «روابط ایران و روسیه، تداوم یا تغییر» نام دارد و نوشتۀ الهه کولایی است. در بخشی از این مقاله اشاره شده است: ” هر چند ایران و روسیه در قفقاز و آسیای مرکزی از عرصه‌های گوناگون برای همکاری برخوردار بودند، ولی نقش سنّتی روسیه در زمینه تأمین انرژی این جمهوری‌ها و انتقال منابع انرژی منطقه از قلمرو خود و کنترل آن، عرصه جدیدی از رقابت را فراروی دو کشور گشود. روسیه برای حفظ جایگاه برتر خود در روابط با جمهوریهای سابق اتحاد شوروی برخلاف برخی تحلیلها از مزیّت انحصاری همجواری برخوردار است. این ویژگی تداوم نفوذ آن را تأمین کرده است، هرچند که با رقبا و بازیگران جدید مواجه شده و عرصۀ انرژی یکی از مهمترین آنها بوده است".[۲۰]
۷) منبع دیگری که به آن اشاره میشود، کتاب «جایگاه ایران در آسیای مرکزی» نوشتۀ مهدی سنایی است. در این کتاب بعد از بیان دلایل پیوند‌های ناگسستنی میان روسیه و کشورهای آسیای مرکزی که عبارتند از: تلاش روسیه جهت ایجاد ثبات و آرامش در این جمهوری‌ها، منافع فراوان اقتصادی روسیه در آسیای مرکزی و نیز حضور نزدیک به ۱۰ میلیون روس در این جمهوری‌ها، نویسنده بیان می‌کند که: ” تأمین منافع متقابل ایران و روسیه در آسیای مرکزی یک بازی با حاصل جمع صفر[۲۱] نیست . . . زمینه‌های متعدّدی برای همکاری ایران و روسیه وجود دارد . . . ایران و روسیه دارای دیدگاه‌های مشترکی در زمینۀ امنیت و ثبات در منطقه هستند. روسیه مایل است که از حضور گسترده و سلطه اروپا و آمریکا بر آسیای مرکزی جلوگیری نماید و ایران نیز همانند روسیه هر نوع بیثباتی در این منطقه را تهدید علیه امنیت ملی خویش تلقی می‌کند".[۲۲]
۸) کتاب «اسلام در روسیه» نوشتۀ شیرین هانتر نیز از جمله منابعی است که البته تنها برای بررسی سیاست خارجی روسیه در منطقۀ آسیای مرکزی در این پژوهش استفاده شده است. نویسندۀ این کتاب «عامل اسلام»[۲۳] و به بیان دقیقتر ترس از «افراطگرایی اسلامی»[۲۴] را مهمترین عامل در شکلگیری سیاست روسیه نسبت به آسیای مرکزی میداند. وی در فصل هشتم این کتاب با عنوان «سیاست روسیه در قبال آسیای مرکزی و ماورای قفقاز» مینویسد: ” «عامل اسلام» و بهطور خاص ترس از افراطگرایی اسلامی و توانایی آن در ایجاد بیثباتی، نقش کلیدی در شکلگیری سیاستهای روسیه نسبت به این منطقه و بویژه آسیای مرکزی بازی کرده است.»[۲۵]

 

        1. هدف پژوهش

       

       

 

این پژوهش درصدد است به بررسی سیاست خارجی دو کشور ایران و روسیه در آسیای مرکزی و عوامل تأثیرگذار بر شکلگیری آنها بپردازد و با مقایسۀ سیاست خارجی دو کشور در منطقه، نقاط اشتراک و اختلاف آنها را مشخص کرده و مهمترین علّت این اشتراک و نیز اختلاف را تبیین کند. به این ترتیب علاوه بر اینکه تأکید بر روی نقاط اشتراک میتواند سبب بهبود روابط دو کشور در منطقه گردد، نقاط ضعف سیاست خارجی ایران در منطقه را نیز مشخص میکند.

 

        1. متغیرهای دخیل

       

       

 

برای تبیین سیاست خارجی دو کشور ایران و روسیه در آسیای مرکزی و نقاط اشتراک آن، عوامل فراوانی را می‌توان مطرح کرد، از جمله: مقابله با نفوذ قدرتهای فرامنطقه‌ای در آسیای مرکزی، نگرانی از بیثباتی‌های ناشی از افراط‌گرایی قومی و نژادی و غیر آن. در تبیین اختلاف موجود در سیاست خارجی دو کشور نیز عوامل زیادی مطرح شده است: از جمله رقابت‌های اقتصادی، ناهمگونی ایدئولوژیک و فرهنگی، مسائل ناشی از رقابت بر سر انتقال منابع انرژی منطقه به خارج از منطقه، تفاوت در برداشت از نقش اسلام در منطقه و برخی عوامل دیگر. با این حال متغیرهای موجود در تبیین اشتراک و اختلاف سیاست خارجی دو کشور ایران و روسیه در آسیای مرکزی را می‌توان در یک دستهبندی منظم به شرح زیر خلاصه کرد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...