در سراسر دنیا زنان و مردان پس از رسیدن به تمدن نسبی، همواره به ظاهر خویش توجه خاصی داشتند، آرایه ها و جواهراتی که در گورهای سومری دیده می شود، شاهد این مطلب است. وسایل تزیینی نشان دهنده شخصیت و موقعیت هر فرد می باشد. به عنوان مثال در انگلستان آستین های زربافت افراد، نمودار طبقه و درآمد آنان بود و در چین پایگاه اجتماعی هر فرد از منگوله و حاشیه کلاه او معلوم می شد.[۲۷۹] فرانسویان نیز پوشاک را نشانه تمدن می دانستند. البته جنس مؤنث در سراسر دنیا به این امر دقت بیشتری داشت و گاه مدپرستی با تشویق مردان، در آن ها به طوری استیلا می یافت که برای رسیدن به آن خود را بسیار به زحمت می انداختند، در فرانسه «زنان نمی توانستند با یکدیگر نجوا نمایند، زیرا دامنهایشان مانع نزدیک شدن آن ها به یکدیگر می شد». پزشکان نیز از مرگ زنانی خبر می دادند که «به سبب لباس های زرق و برق دار خود، در تماشاخانه ها یا گردشگاه ها در معرض هوای شب های پاریسی که به سرعت سرد می شد، قرار گرفته بودند».[۲۸۰] پترارک به زنان بدان علت که خود را در شکمبندها محبوس می کنند، رقت آورده و می گوید: «این وسایل چنان فشرده است که آنان به خاطر خودسازی همان قدر رنج می کشند که شهیدان برای دین متحمل عذاب می شدند».[۲۸۱]در چین نیز از زمان فغفور لی هوچو(حدود۹۷۰ میلادی) این رسم برقرار شد که پای دختران را در هفت سالگی با نوارهای محکم می بستند تا رشد نکند و راه رفتن آنان، پس از بلوغ، در نظر مردان دلربا باشد. «همه اقوام چین به جز منچوها و تاتارها رسم کوچک کردن پاهای زنان را محترم می داشتند و به قدری در این باره سختگیری می ورزیدند که اگر اندازه پاهای عروس با آن چه خانواده اش اعلام داشته بود، مطابقت نمی کرد، پیوند زناشویی فسخ می شد. فعفور کانگ شی با این رسم در افتاد، اما توفیقی نیافت تا انقلاب بزرگ آن را از میان برد».[۲۸۲]سایرین نیز زن را به حفظ آراستگی ظاهر سوق می دادند. به عنوان مثال؛ «فرانسوای اول زنان فرانسوی را تشویق می کرد که قبل از هر چیز زیبایی تن و جامه خود را جلوه گر سازد و اگر بتوانند جریان سیاسی ملی را به جهت دلخواه بگردانند». البته در فرانسه عده ای از زنان در میان آشوب شهوت پرستی با کمال آرامش، به پاکدامنی خود ادامه می دادند و «در صد ساله میان ۱۶۶۰ تا ۱۷۶۰ که مظهری از حد اعلای تمدن بشری بوده است، تعداد زنان هوشمند از هر دوران دیگر بسی فزونتر بود».[۲۸۳]برخی از آنان چنان دانشی اندوخته بودند که می توانستند با برجسته ترین متفکران زمان خود سخن گویند و قدرت اندیشه خود را با مردان برابر سازند و حتی برتری جویند. بدین روی زنان تا آن هنگام فرمان می راندند. اما انقلاب فرانسه آنان را از سریر فرمانروایی به زیر کشید. در انگلیس برای صیانت مردان از فریب و وسوسه زنان «در سال ۱۷۷۰ قانونی وضع شد که در آن استفاده از هرگونه عطر، رنگ و روغن، آبرنگ، مو ودندان مصنوعی، حلقه دامن، کفش پاشنه بلند و . . .برای هر زنی و در هر سن، مقام، شغل، مرتبه خواه دوشیزه یا بیوه که موجب فریب مردان شود، مشمول کیفرهایی خواهد بودکه قانون برای جادوگری و جرایم همانند آن پیش بینی کرده است و در صورتی که منجر به زناشویی شود، از نظر قانون این ازدواج باطل و بی اعتبار شناخته می شود».[۲۸۴]
دانلود پایان نامه

 

        1. کم ارزشی زنان

       

       

 

در برخی از جوامع زن پس از وفات شوهر مانند سایر دارایی او به میراث می رفت یا در برخی نقاط مانند هند، او را با شوهر مرده خود در گور می گذاشتند یا به آتش می کشیدند. هندیشمردگان[۲۸۵] آمریکا که هنوز حق مادری را محفوظ داشته اند، با زنان خود بسیار به خشونت رفتار می کرده و آنان را به پلیدترین کارها وا می داشته اند و اغلب آنان را با نام سگان می خواندند. زنان در جزیره فیجی هنگامی که خرید و فروش می شدند، غالباً ارزش آن ها، مانند ارزش یک تفنگ بود. در برخی قبایل هندوستان میراث بردن زن همسنگ با حیوانات اهلی بود.[۲۸۶]

 

        1. ممنوعیت دخول به معبد

       

       

 

زنان از ورود به معابد، که محل عمومی برای عبادت می باشد، بازداشته شده بودند. به عنوان مثال؛ زنان در جزیره فیجی از دخول به معبد منع شدند.[۲۸۷]

 

        1. تنزل ارزش زنان در نظام سرمایه داری

       

       

 

با وجود احترام ریاکارانه ای که با عنوان «مادر مقدس» و «زن خانه دار وفادار» به جنس مؤنث گذاشته می شد، ارزش اجتماعی زنان، در نظام سرمایه داری به پایین ترین حد خویش سقوط کرد و این تنزل مقام اجتماعی، درست مقارن بود با شکست کمون طایفه مادرسالارانه و جایگزینی آن توسط تقسیم طبقاتی جامعه با نهادهای خانواده پدرسالارانه، همچنین ایجاد مالکیت خصوصی و قدرت دولتی که از آن نشأت گرفت.[۲۸۸]

 

        1. نابرابری قوانین استخدامی

       

       

 

مشارکت عمومی زنان در امور اجتماعی، مستلزم در نظر گرفتن حقوق آن ها می باشد. اما با توجه به بهره جامعه از حضور زنان و مشارکت اجتماعی، تبعیض هایی در قوانین کار و استخدام دیده می شد. به عنوان مثال، در گزارش برنامه توسعه سازمان ملل متحد، در سال ۱۹۹۵ آمده است: اجحاف به حق زن، در کلیه زمینه های استخدامی و حقوق و مشارکت در قدرت سیاسی-اقتصادی، بهداشتی و آموزشی اعمال می شود. این گزارش افزوده است، روزگار برای زنان درازتر از روزگار برای مرد در همه جهان است؛ که این درازی مدت کار، بیشتر به دلیل کارهای خانه و کارهای سودمند اجتماعی است که زن به صورت توأم انجام می دهد. ولی در قوانین اجتماعی به حساب نمی آید. برنامه توسعه سازمان ملل این نوع کار زن را یک کار نامرئی معرفی و اعلام کرده است. حال آن که اگر کاهش حقوق زنان نسبت به مردان و نیز کارهای نامرئی آن ها با ارقام مالی محاسبه شود، در آن صورت سالانه حدود ۱۱ میلیارد دلار به حقوق زنان اجحاف می شود.[۲۸۹]در صورتی که حقوق و مزیت ها باید بر اساس مقام و وظایف باشد و نباید از روی جنسیت تعیین شود تا موجب ستمدیدگی به یکی از دو جنس گردد.

 

        1. ستم مضاعف سازمان های اجتماعی

       

       

 

سازمان های اجتماعی برای رسیدن به سود بیشتر با هزینه کمتر و تسلط به زیردستانشان به اعمال زور و فشار در محیط کار می پردازند که در این بین زنان به دلیل جنسیتشان تحت ستم مضاعف قرار می گیرند.

 

  •  
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...