راهنمای نگارش پایان نامه در مورد الگوی ارتباطات میان فرهنگی در اسلام- فایل ۲۳ |
ادعاهای اعتباری
فعل مضمون در گفتار
جهان عینی
فرهنگ
واقعیت
اخباری (موضعگیری، شرح، گزارش)
جهان اجتماعی (میان ذهنی)
جامعه
صحت
تنظیمی (قول دادن، خواهش کردن، توصیه کردن و عذر خواستن)
جهان ذهنی
شخصیت
صداقت
ابرازی(حس میکنم، ترجیح میدهم)
اگر بخواهیم کنشی را با عنوان دعوت شناسایی نماییم و آن را با کنش ارتباطی مقایسه کنیم باید داعیههای اعتباری آن و ارجاعات آن را مورد تحلیل قرار دهیم. کنش دعوتی به سه جهان بهشیوهی خاصی ارجاع دارد: ارجاع به جهان عینی از طریق حکمت، ارجاع به جهان اجتماعی از طریق جدال و ارجاع به جهان ذهنی از طریق موعظه. اما ارجاع کنش دعوتی تنها محدود به این سه جهان نیست بلکه ارجاعی مهم دارد که اهمیت بسیار بیشتری نسبت به این سه جهان دارد و بدون آن کنش دعوتی، بیاعتبار خواهد بود. امر چهارمی وجود دارد که بر تمام گفتگو حاکم است و آن را هدایت میکند. امر چهارم عبارت از حضور همهجایی خداست. اینجا مسأله بر سر این نیست که خدا خالق انسانهاست؛ مسئله این است که آیا هنگام گفتگو خدا حضوری تعیینکننده دارد؟ در نگاه قرآنی، هر ارتباطی در محضر خداست[۱۲۳۶] و حضور خداست که ارتباط را ممکن میکند.
در کنش دعوتی، گفتگوی دو نفر، «در مسیر ربوبیت» صورت میپذیرد. کنش دعوتی وقتی تکمیل میشود که یک یا دو طرف دعوت به حضور این امر چهارم[۱۲۳۷] ارجاع دهند. این امر چهارم ناظر به جهان غیب است و داعی به آن ایمان دارد[۱۲۳۸] و خود را در محضر آن میبیند و به آن ارجاع میدهد.[۱۲۳۹] بنابراین کنش دعوتی به جهان غیب[۱۲۴۰] ارجاع دارد که از آن به «مسیر ربوبی»[۱۲۴۱] تعبیر شده است.
دعوت، به غیر از آنکه به سه داعیهی اعتباری «صادقانه بودن»، «صحیح بودن» و «واقعی بودن» تحت عنوان حکمت، موعظه و جدال پاسخ میدهد به داعیهی «حق بودن» تحت عنوان «سبیل ربک» جواب میدهد.
دعوت بر این اعتقاد بنا شده است که اموری از دایره درک و قدرت داعی خارج است و تنها خداست که بر آن محیط است.[۱۲۴۲] اما این اعتقاد بهمعنای آن نیست که جهان غیب از دسترس انسان خارج است بلکه داعی متوجه آن است و با قرارگرفتن در مسیر آن، معنیدار و هدفدار میشود.
در همین سیاق در آیات ۱۲۰ و ۱۲۳ سوره نحل سخن از مشرک نبودن داعی[۱۲۴۳] و دلیلی بر این است که کنش دعوتی به وحدانیت خداوند و حضور بیقید و شرط او ارجاع دارد که هیچ رقیبی ندارد و بر تمام جهانهای دیگر (به خصوص سه جهان فوق) اشرف و محیط است.
ارجاع به جهان غیب تنها به داعی محدود نمیشود بلکه به گفتگو نیز جهت و هدف میدهد.[۱۲۴۴] کنش ارتباطی هابرماس تنها ناظر به ایجاد تفاهم است و با ایجاد تفاهم محقق میشود اما کنش دعوتی وقتی محقق است که بهسوی جهان غیب (ایمان به غیب) جهتگیری شود. کنش دعوتی همانند کنش ارتباطی، مبتنی بر تفاهم است اما تحققِ تفاهم شرط لازم آن است نه شرط کافی. داعی به جهان غیب بهعنوان هدف و بهعنوان شرط کنش دعوتی ارجاع میدهد.[۱۲۴۵]بنابراین باید «حق بودن» را در مرتبهای بالاتر از ادعاهای اعتباری سهگانه قرار داد:
جهانها
مولفههای ساختاری فطرت
ادعاهای اعتباری
کنش گفتاری
جهان غیب
ربوبیت
حق بودن
ایمان[۱۲۴۶]
جهان عینی
فرهنگ
واقعی بودن
حکمت [۱۲۴۷]
جهان اجتماعی
جامعه
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-16] [ 02:58:00 ق.ظ ]
|