* مشبهٌ‌به می برای تن از جهت حیات بخشی:

نگارینا بدین شادی مرا گر می دهی شاید
می اکنون ده که می تن را همی چون روح در باید(۸۳۵۳)
* مشبهٌ‌به گفتار معشوق از جهت حیات بخشی:
رخسار تو دلگشا و لب دلبندست
گفتار خوش تو روح را پیوندست(۸۷۷۴)
* مشبهٌ‌به یار لاغر از جهت ارزش:
مثل لاغر و فربی مثل روح و تن ست
روح باید، تن بی روح ندارد مقدار(۱۸۷۸)
روباه

• • با واژه‌ی روباه ۵ تصویر شامل ۲ تشبیه و ۳ استعاره ساخته شده است:

* مشبهٌ‌به پیل از جهت خواری:
ز هول رزمگهش خانیان ترکستان
اگر کنند به کوه و دشت ژرف نگاه
به کوه مرد نماید به چشمشان نخجیر
به دشت پیل نماید به چشمشان روباه(۱-۹۶۵۰)
* مشبهٌ‌به مبارزان از جهت خواری:
هزار شیر شناسم که پیشت آمد و تو
در او چنان نگریدی که شیر در روباه(۶۹۴۶)
* استعاره از دشمنان و بدخواهان ممدوح:
آن روبهان که جایگه شیر داشتند
اندر شدند خوار به سوراخ‌ها چو مار(۳۸۳۰)
و نیز نک ابیات: ۳۷۸۷ و ۳۸۳۲
رود

• • با واژه‌ی رود ۱ تصویر به صورت تشبیه ساخته شده است:

*رود زم؛ مشبهٌ‌به رودی از جهت بزرگی:
وز خون حلقشان همه بر گوشه‌ی حصار
رودی روان شده به بزرگی چو رود زم(۴۵۲۲)

• • زم: نام روخانه و شهری که این رودخانه از پهلوی آن می‌گذرد(خلف تبریزی،۱۳۹۱: ذیل زم).

رود(ساز)

• • با واژه‌ی رود به معنای ساز ۱ تشخیص ساخته شده است:

*منادا واقع شدن رود؛ تشخیص:
ما به شادی همه گوییم که‌ای رود بموی
ما به پدرام همی گوییم‌ای زیر بنال(۴۳۸۳)
رودکی

• • با واژه‌ی رودکی ۱ تشبیه ساخته شده است:

* مشبهٌ‌به شاعران ممدوح(ابو یعقوب یوسف سپهسالار( از جهت شهرت:
شاعرانت چو رودکی و شهید
مطربانت چو سرکش و سرکوب(۲۹۶)

• • سرکش: موسیقی دانی که در زمان خسرو دوم زندگی می کرد و جز مطربان دربار بود. سرکوب: نام موسیقی دانی در دربار ساسانی. گروهی از خاور شناسان او را همان سرکش دانسته‌اند.(معین، ۱۳۷۷: ذیل سرکش وسرکوب).

روز