تبدیل سکانس ها به یکدیگر موضوع و راهبرد دیگری است که تبدیل پذیر شدن ورودی را آسان تر میکند. در مورد تغییر و تبدیل سکانس ها به یکدیگر در مبحث توقعات موردی از ورودی شهر به تفصیل توضیح داده شده است و در اینجا باید اضافه کرد که ورودی باید به عنوان مفصلی در تغییر ریتم کالبدی عمل کند، و این وظیفه را با وقوع تغییر ریتم در آرایش عناصر کالبدی از محل ورودی، آغاز ظهور عناصر جدید در میان ریتم قبلی از محل ورودی و جایگزینی تدریجی یک ریتم به جای ریتم دیگر در محل ورودی جامه عمل می پوشاند. در این ورودی نیز این تغییر ریتم کالبدی هر چند کند، ولی شکل گرفته است.
کاستن یک مرتبگی در مواجهه با هر دو عرصه ورودی و خروجی در این ورودی با ایجاد سلسله مراتب میان ویژگی های بارز دو عرصه صورت گرفته است. به این شکل که ویژگی بارز خارج از ورودی که فضای سبز با کاربری های بزرگ مقیاس و درشت دانه کم کم به درون ویژگی های بارز درون شهر کاربریهای کوچک مقیاس و ریز دانه نفوذ کرده وبه صورت آرام از کمیّت آنها کاسته می شود و مسافر ورودی را به صورت آنی با عناصر شهری برخورد نمی دهد. این تغییر ریتم آرام و نفوذ عناصر درون و بیرون در این ورودی باعث می شود تا از ایجاد حس یک مرتبگی در ورودی کاسته شود.
ورودی شهر از این سمت از امتداد یافتن پوشش گیاهی و عناصر طبیعی موجود احتساب هر زبل از سمت بنجار: ان اشاره کرد در مبادی این ورودی ها ده که امروزه متاسفانه کمتر مورد توجه قرار گرفته است.در خارج شهر به درون ورودی و از این طریق به داخل شهر و احساس تداوم را در خلال عبور از ورودی زنده نگاه دارد و باعث شده بخشی از اطلاعات عرصه که پشت سر گذاشته ایم یاد آور گردد.
نقشه ۴-۶ امتداد کاربری های دو طرف ورودی در ورودی
ماخذ: گوگل ارث و نگارنده
۴-۴-۲. نفوذ پذیری
طرح ورودی می بایست به گونه ای باشد که اتمام یک فضا و شروع شدن فضای دیگر را القا نماید.
به محض آنکه کلمه ورودی گفته می شود، هر کس مکانی را در ذهن خود مجسم می کند که می توان از طریق آن به جای دیگر نفوذ کرد. هیچ کس انتظار ندارد یک ورودی مسدود و غیر قابل نفوذ باشد. به همین دلیل نفوذپذیری را می توان یکی از اساسی ترین توقعاتی به شمار آورد که از هر نوع ورودی انتظار میرود. لازمه نفوذپذیری در یک ورودی این است که عرصه های دو طرف آن مطلقا از یکدیگر تفکیک نگردند و بتواند به طور نسبی در هم نفوذ کنند. از این روست که در تصویر ذهنی اکثر شهروندان از یک ورودی تعریف شده، عرصه های دو طرف ورودی به صورت ملایم – و نه ناگهانی – به یکدیگر تبدیل می شوند.
اجتناب از تغییرات ناگهانی در کالبد یا فعالیت ها در دو طرف ورودی نیز مانع از جدایی قطعی و یکباره دو فضا می شود. اگر حال و هوای فضاهای بلافصل دو طرف ورودی تا حدودی به هم شبیه باشد، فرد با پشت سر گذاشتن یک فضا، گذر از ورودی و رسیدن به فضای بعدی همچنان خود را در محیطی نسبتا آشنا می یابد و فرصت خواهد داشت فرایند نفوذ از یک عرصه به دیگری را به یاد آورد، زیرا ارتباط آنها برایش محسوس بوده است. اگر این شرط را بپذیریم که ورودی یک فضا است، لازم است خود این فضا نیز نفوذپذیر باشد. زیرا در غیر این صورت اساسا با توقع نفودپذیری از مکان های ورودی در تعارض قرار می گیرد. برای آنکه بتوانیم فضایی را نفوذپذیر بخوانیم، باید بتوان در آن به فعالیت پرداخت. ابتدایی ترین فعالیتی که در خصوص ورودی به ذهن هر کس خطور می کند، حرکت است. اما برای ادراک فضای ورودی و فضاهای ماقبل و مابعد آن، در برخی موارد سکون و فعالیت هایی که واجد این خصلت هستند، نیز ضروری به نظر می رسند. بنابر این ورودی باید در صورت نیاز بستر فضایی لازم برای انجام فعالیتهای متنوع را فراهم آورد. در این راستا باید رفتارهایی را که در یک ورودی انجام پذیر هستند شناسایی نمود و تسهیلات و امکانات مورد نیاز آنها را مهیا ساخت. به همین دلیل است که بلوارها و فلکه های وسیع و خالی از فعالیت که حتی به فرد فرصت مکث و انتخاب مسیر را در بدو ورود به شهر نمی دهند. نمیتوانند نقش ورودی یک شهر را به عهده گیرند. از طرف دیگر نفوذپذیر بودن یک ورودی در گروی آن است که فضا از گشادگی متناسب با مقتضیات عرصه های دو طرفش و میزان فعالیتی که در آن انجام میشود، برخودار باشد. برای مثال ورودی یک خیابان شهری نمی تواند فضایی تنگ باشد در حالی که شاید تنگ شدن ورودی یک خیابان محلی چندان نامطلوب نبوده، به حفظ حریم خصوصی آن کمک نماید. (پاکزاد، ج، ۱۳۸۶).
نقشه ۴-۷ تغییر مقیاس کاربری ها درشت دانه و ریزدانه در میسر ورودی
ماخذ: گوگل ارث و نگارنده
نکته دیگری که در نفوذ عرصه های دو طرف ورودی در ورودی مورد مطالعه می توان مشاهده کرد بسته شدن مسیر دید در برخورد با ورودی می باشد. در ورودی مورد مطالعه در دو نقطه مسیر دید بسته می شود. یکی درست پس از تابلوی ورودی شهر و دیگر در انتهای مسیر. در هر دو نقطه قوس مسیر به گونه ای است که از فضای پس از پیچ هیچ چیزی دیده نمی شود.
تصویر ۴-۹٫ بسته شدن انتهای دید
ماخذ: نگارنده
درواقع این پیچ ها و این ابهام قبل از آن نسبت به بعد از آن یک نوع انقطاع فضایی را ایجاد می کند که این با نفوذپذیری در تضاد می باشد. البته این بسته شدن دید تنها نکته منفی می باشد که در القاء حفظ نفوذپذیری در این ورودی می توان یافت. در این ورودی از تغییر ناگهانی کالبد در دو طرف ورودی پرهیز شده همچنین این عدم تغییر ناگهانی را در فعالیت های دو طرف ورودی می توان مشاهده کرد. در نفوذپذیری شناسایی رفتارهای انجام پذیر در یک ورودی و تهیه امکانات و تسهیلات مورد نیاز آن بسیار مهم است. در مورد قطع نشدن ارتباط میان دو عرصه توسط ورودی می توان این گونه بیان کرد که در ابتدای ورود به شهر به علت عدم وجود عناصر طبیعی و کالبدی ورودی دارای یک مسیر دید خوب می باشد و نیز در دو طرف ورودی تقریبا کالبد دارای نوسانات و تغیرات فاحشی نیستند و این از جمله عوامل مثبت در ایجاد حس نفوذ پذیری می باشد.
اما در مورد فعالیت های انجام شده در دو طرف ورودی می توان گفت که دارای عملکرد یکسانی نمی باشد و دیگری انجام گرفتن فعالیت هایی مانند تعمیر گاه ها و نیز خرید و فروش میوه جات در ابتدای این ورودی می باشد که یک نوع نا همگنی ملموس را در فعالیت های آغازین ورودی به وجود آورده است.
تصویر ۴-۱۰٫ قرارگیری مشاغل نامتناسب با ورودی در حاشیه مسیر
ماخذ: نگارنده
تصویر ۴-۱۱٫ قرارگیری کاربری های ناسازگار
ماخذ: نگارنده
از دیگر عوامل القاء این حس می توان به شباهت نسبی حال و هوای فضاهای بلا فصل که در دو طرف ورودی وجود دارد اشاره کرد. متاسفانه مکانی جهت ریختن زباله های روزانه ی آنها شده و از این فضا میتوان به عدم حس تعلق ساکنان این منطقه به فضای اطراف خود دانست.
تصویر ۴-۱۲٫ نمایی از ریختن زباله در اطراف مسیر ورودی
ماخذ: نگارنده
از دیگر عواملی که باعث ایجاد حس نفوذپذیری در ورودی می گردد امکان انجام فعالیت ها در ورودی میباشد در این خصوص هم باید گفت که در محل این ورودی بستر فضایی لازم برای انجام فعالیت ها وجود دارد.
باید دید که چه انتظارهایی از ورودی می رود و سپس به حل مسائل آن اقدام کرد. در ورودی مورد مطالعه متاسفانه رفتارهای متناسب با یک ورودی صورت نمی پذیرد تا به حل مسائل آن اقدام کرد. برای مثال وجود کارگاه ها و تعمیرگاه ها در لایه اول ورودی مسئله ای نیست که بتوانیم با فراهم کردن امکانات تسهیلات مکانی مناسب تر برای آنها فراهم آوریم. درواقع انتظار مسافرین در این ورودی مهم تر ومؤثرتر از انتظار مراجعین به این ورودی در راستای بهبود وضعیت می باشد. البته ساکنین محدوده را نباید از نظر خارج کرد.
ساکنینی که تحت تاثیر همین کاربری های نامناسب قرار گرفته و کم کم به فضایی با کیفیت پایین عادت کرده اند.
نکته آخر در نفوذپذیری تناسب حجم ورودی با میزان فعالیتی است که در آن انجام می شود. درواقع می توان گفت به علت عرض وسیع ورودی (در صورت عدم وقوع حادثه) هیچ گاه ترافیکی در محدوده ورودی رویت نمی شود. این عدم ایجاد ترافیک به دلیل عدم ورود ترافیک ساکن در عرصه ترافیک عبوری و همچنین عدم وجود تقاطع بر سر مسیر می باشد. درست است که کاربری های موجود در بدنه ورودی از آن دسته کاربری هایی می باشند که حضور اتومبیل را در فضا افزایش می دهند و اکثر کاربری ها دارای پارکینگ نمی باشند که اتومبیل هایی را که به صورت مستقیم در ارتباط هستند را به درون پیاده رو هدایت می کنند. اکثر اتومبیل های حاضر در حاشیه جاده یا به صورت موقت توقف دارند یا در انتظار حضور و ورود به تعمیرگاه ها می باشند. بنابراین کاربری ها در حرکت سواره و پیاده رو تداخل ایجاد می کنند.
تصویر ۴-۱۳٫ عدم توقف خودروها در حاشیه باند سواره و هجوم به سمت مسیر عبور پیاده
ماخذ: نگارنده
۴-۵٫ توقعات موردی از ورودی
شخص در هنگام ورود به شهر انتظار دارد پذیرفته شود و احساس غریب زدگی نکند. بنابراین پذیرندگی اولین توقعی است که از ورودی یک شهر انتظار می رود داشته باشد. فرد در هنگام ورود به شهر علاوه بر اینکه می خواهد نیازهای خود را برآورده کند نیاز به شناسایی سریع مسیرها و تصمیم گیری دارد. از این رو خوانایی یکی دیگر از توقعات موردی از ورودی شهر محسوب می شود. فرد یا افراد انتظار دارند که به هنگام ورود به یک شهر با خصوصیات، ویژگی ها، و عناصر شاخص آن منطقه برخورد کنند.
۴-۵-۱٫ پذیرندگی
یکی از عناصر و عواملی که پذیرندگی فضا را تقویت می کند حضور عناصر طبیعی در فضا است. وجود پوشش گیاهی در طرفین جاده علاوه بر دلبازی ورودی باعث تغییر تدریجی از فضای طبیعی به فضای مصنوع می شود، سرعت افراد را کاهش می دهد و هم منظر جاده و ورودی را ضمن نزدیک شدن به شهر بهبود می بخشد.
علاوه بر پوشش گیاهی می توان با تقویت دید عناصری نظیر کوه، جنگل، دریا، دشت و…. به شخص حس ورود به محدوده شهری با خصوصیات اقلیمی و طبیعی خود را می دهد. از عوامل دیگری که به تقویت پذیرندگی کمک می کند ایجاد باندهای تندرو و کندرو و دسترسی راحت و آسان به مناطقی است که افراد بتوانند نیازهای خود را بر طرف کنند.
تصویر۴-۱۴٫ پل هوایی در مسیر ورودی
ماخذ: نگارنده
متاسفانه به علت عدم ایجاد باند های تند رو و کند رو در مسیر ورودی ها باعث شده است که سواره ها با سرعت های سرسام آور و حتی بیشتر از زمانی که در محدوده ی قانونی شهر قرار نداشتند حرکت کند که باعث به وجود آمدن نوعی بی امنی گردیده است و برای حرکت از یک سمت جهت استفاده از خدمات دچار مشکل باشند.
حال اگر خوش بینانه بخواهیم بگوییم که هر باند سواره برای یک سرعت خاصی تعریف شده است به این شکل که هر چه به چپ برویم سرعت بیشتری می توان داشت ایجاد دور برگردان هایی در این باند این امر را نیز مخدوش کرده است. در واقع در این ناحیه از ورودی شهر یک باند مختلط را شاهد هستیم که همه عوامل در آن شکل می گیرد و یک نوع آشفتگی را نشان می دهد و تفکیک برای خودروهای عبوری وتندرو با خودروهای کندرو که هدف خود را در همین منطقه می جویند در نظر گرفته نشده است.
تصویر۴-۱۵٫ ایجاد دور برگردان در باند تندرو
ماخذ: نگارنده
برای ایجاد حس راحتی، دسترسی سریع و آسان به این نقاط، اعم از رستوران، فروشگاه مواد غذایی یا سوغات، حضور کاربری های نشانگر فعالیت های اجتماعی، اقتصادی شهر، تعبیه مکان هایی برای حضور دست فروشان، تعبیه مکان هایی برای فروش محصولات بومی و بر پایی بازارهای هفتگی، فصلی و…، ساماندهی کاربری ها با توجه به معیارهای سازگاری، همجواری و مطلوبیت، افزایش بهره وری اقتصادی از طریق تقویت فرصت ها و قابلیت های کاربردی و فراغتی فضای ورودی، و مانند آن می بایست به راحتی ممکن باشد. بررسی و پیش بینی نیازهای مسافرین و نیز ساکنین محل و بقیه کاربری های لازم برای آنها میبایست در کناره ورودی ها در نظر گرفته شود. در محدوده ی مورد مطالعه ما شاهد دسترسی سریع هستیم ولی غیر آسان. در واقع در برخی نقاط دسترسی به خدمات ذکر شده از طریق گذر از جاده ای خاکی با چاله های فراوان که در بسیاری از روزهای سال این چاله ها با آب باران پر شده است امکان پذیر است یا در چند مورد از این کاربری ها با ایجاد کف پوش تا کنار باند سواره این دسترسی را آسان کرده است ولی فقط برای افراد پیاده. در واقع به علت در نظر نگرفتن محل توقف برای وسیله نقلیه در کنار معبر ورودی، توقف وسایل نقلیه برای استفاده از این خدمات به صورت ریسک در آمده و یا برخی از این وسایل به خود این اجازه را می دهند تا وارد مسیر پیاده شوند و وسیله خود را در آنجا پارک کنند تا از خطرهای برخورد احتمالی وسایل نقلیه عبوری ماشین خود را درامان نگه دارند.
تصویر ۴-۱۶٫ توقف وسایل نقلیه در مسیر پیاده رو تصویر ۴-۱۷٫ عدم ایجاد یا تخریب کفپوش پیاده رو
ماخذه: نگارنده
دو مورد ذکر شده از آن دسته مواردی می باشند که در کالبد محدوده باید موجود باشند تا راحتی را القاء کنند اما کاربری های ورودی نیز باید در این راستا تنظیم شده باشند که در ادامه به آن می پردازیم.
عدم بکار گیری و پیش بینی نیازهای افراد و خدمات لازم و کاربری ها در کناره های ورودی همگی از جمله عواملی می باشد که در بر هم زدن حس راحتی در فرد عبوری ایجاد می کند.
بر اساس نقشه کاربری اراضی می توان به این نتیجه رسید که در مسیر ورودی مورد مطالعه با اینکه از طول زیادی برخوردار است کاربری هایی که نیاز مسافرین را برطرف کند در نظر گرفته نشده است و به شدت دچار ضعف می باشد.
نقشه ۴-۸ کاربری اراضی مسیر ورودی
ماخذ: گوگل ارث و نگارنده
[یکشنبه 1400-08-16] [ 03:35:00 ق.ظ ]
|