نوع سیستمهای تولیدی که تحت عنوان سلولهای تولیدی انعطافپذیر[۷] از آن نامبرده می شود تا حدودی از اصول اولیه تکنولوژی گروهی (که طراحی سلولها براساس آن است) فاصله میگیرند زیرا اصل متمایز بودن گروه ها (سلولها) در این نوع سیستمها کمرنگ می باشد. بدین معنی که به علت اتوماسیون، سلولها قادر به تولید انواع مختلفی از قطعات (خانواده قطعات) میباشند.
شرکتها و موسساتی که به فروش کالاها یا خدمات اشتغال دارند، اغلب با مسئله فروش ظرفیت محدودی از یک کالای خاص در یک افق زمانی محدود روبرو هستند. چنانچه در بازار مشتریان متنوعی وجود داشته باشند که حاضر به پرداخت قیمتهای مختلف در قبال محصول دریافتی باشند، اغلب این امکان وجود دارد که با تنوع بخشیدن به محصول ، اقسام گوناگونی از مشتریان را هدف فروش قرار دهد. بدین ترتیب محصول را با قیمتهای متفاوتی به فروش رساند و به ازای یک محصول در یک زمان خاص یا ارائه خدمات با کیفیتی بالاتر ، وجه بیشتری را از مشتری دریافت کرد. بدین منظور باید نخست درباره نحوه قیمت گذاری و نیز تعداد محصولات تخصیص یافته به هریک از انواع مشتریان تصمیم گیری کرد. چگونگی انجام این تصمیم گیریها، موضوع بحث “مدیریت درآمد” است.
مدیریت درآمد را میتوان بدین صورت تعریف کرد: هنر بیشینه سازی سود حاصله از ظرفیت محدودی از محصولات، در یک افق زمانی محدود، از طریق فروش هر محصول به مشتری مناسب در زمان مناسب و به قیمت مناسب. این مقوله، فعالیتهای نظیر متمایزسازی قیمت ورد کردن برخی از مشتریان در انتظار مراجعهی مشتریان سودده تر را شامل می گردد.
در طول دهه گذشته در بسیاری از صنایع، مدیریت درآمد تبدیل به ابزاری حیاتی در بهبود و افزایش سطح سوددهی شرکتها شده است. یک شرکت ممکن است سود بسیاری را از دست بدهد فقط به این دلیل که قیمتهای تعیین شده از سوی او برای محصولاتش همراستا و هماهنگ با تقاضا نباشد. حجم بسیار زیادی از تحقیقات انجام شده بر یافتن استراتژی بهینه در قیمت گذاری پویا و تخصیص موجودی با هدف حداکثر کردن سود، تمرکز داشته است. شرکتهای هواپیمایی جزء اولین شرکتهایی بودند که این گونه استراتژی های پویا را در عمل پیاده کردند.در این پژوهش یک مسئله توام تولید سلولی – قیمت گذاری توسعه داده شده است. که با تعیین قیمت برای هر کالا در هر رده به منظور حداکثر کردن درآمد با تعیین میزان تولید هر کالا در هر دوره تاثیر آن را بر شکل سلول و نحوه تخصیص قطعات به سلولها بررسی می شود.
۲-۱ : ساختار پایان نامه
ساختار این پایان نامه به شرح زیر میباشد:
در فصل دوم مروری بر تحقیقات انجام شده در زمینه تولید سلولی پویا و مسائل قیمت گذاری صورت گرفته و مسائلی که توسط محققین مختلف در این زمینه مطرح گردیده است مورد بررسی قرار خواهند گرفت.در فصل سوم سیستمهای تولید سلولی پویا و مسئله قیمت گذاری تعریف و به طور مفصل تشریح خواهند شد. در ادامۀ این فصل به معرفی الگوریتمهای فرا ابتکاری ژنتیک و شبیهسازی تبرید[۸] که روشهای فرا ابتکاری[۹] برای حل مسائل NP-Completeمورد استفاده قرار خواهند گرفت، پرداخته خواهد شد. در قسمت اول فصل چهارم، مساله در غالب یک مدل ریاضی مدلسازی شده و سپس ضمن ارائه مثال و حل آن به بررسی صحت مدل ارائه شده پرداختهایم. در قسمت دوم، یک تحلیل حساسیت جامع از پارامترهای مختلف مدل ارائه و تشریح گردیده است. در قسمت سوم الگوریتمی بر مبنای روش های ژنتیک و شبیه سازی تبرید جهت حل مساله ارائه می شود. برای مقایسه نتایج بدست آمده با حل بهینه، ابتدا برخی مسائل با ابعاد پایین توسط نرمافزارLingo9 حل و سپس جوابهای بدست آمده و زمان پردازش لازم برای آنها با نتایج حاصل از روش های ژنتیک و شبیهسازی تبرید مقایسه میشوند و در نهایت در فصل پنجم به نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات برای انجام تحقیقات آتی مبادرت ورزیده می شود.
فصل دوم
ادبیات موضوع
۱-۲: مقدمه (مرور ادبیات):
در این بخش یک مرور کامل ادبیات از کارهایی که در مسائل قیمت گذاری و طراحی سیستمهای تولید سلولی[۱۰](CMS) درحالت پویا را در دو زیر بخش به طریق زیر، ارائه میکنیم. به علت تعداد زیاد کارهای مربوط که در عناوین گفته شده پیادهسازی شده است، ما فقط بر روی مطالعات انجام شده اخیر تمرکز کردهایم.
۲-۲: مساله قیمت گذاری:
از زمانی که لتلوود برای نخستین بار در سال ۱۹۷۲ راه حلی را برای مسئله مدیریت درآمد صنایع هواپیمایی ارائه نمود تاکنون مدلها وروش های حل گوناگونی که از تکنیک های گوناگون محاسباتی و ریاضیاتی بهره میجستنددر خطوط هواپیمایی و همچنین سایر صنایع نظیر هتلداری، اتومبیلهای کرایهای، حمل و نقل ریلی و. .. معرفی شده اند.
۱-۲-۲: مرور ادبیات قیمت گذاری پویا:
در این فصل، ادبیات ارائه شده در زمینه قیمت گذاری پویا در مبحث مدیریت درآمد بررسی می شود. همانگونه که اشاره خواهد شد، مبحث قیمت گذاری پویا تنها یکی از مقوله های مورد بررسی در مدیریت درآمد است و در مورد ادبیات صورت گرفته بیشتر به این وجه از مفهوم مدیریت درآمد پرداخته شده است.
مبحث مدیریتدرآمد[۱۱]، نخستین بار در چهار دهه پیش و در زمان رخداد بینظمیهای وسیع در وضعیت شرکتهای هوایی مطرح شد. میتوان مدیریتدرآمدرا بصورت “هنر فروش ظرفیتی محدود از کالا در زمان مناسب با قیمت مناسب”تعریف نمود.
ابتدا تاریخچه مختصری از نحوه پیدایش و تکامل مدیریت درآمد ارائه میگردد و در ادامه، قیمت گذاری پویا در مدیریت درآمد بررسی می شود . توضیحات بیشتر در مورد منشا مدیریت درآمد و تاریخچه آن را میتوان در بلوبابا [۱۲]]۵۹[، اسمیت[۱۳]، لایمکولر[۱۴] و درو[۱۵] ]۷[، کراس [۱۶] ]۶۱[، دانلیوی[۱۷] ]۴۰[، و وینود [۱۸]]۸[ یافت.
پیش از ۱۹۷۲، تقریبا تمامی تحقیقات مربوط به روشهای کمی و عددی ، در زمینه کنترل رزرواسیون بلیت، به موضوع رزرو مضاعف کنترلشدهمنحصر شده بود. محاسباتی که برای رزرو مضاعف انجام میگرفت، عمدتا به پیش بینی توزیع احتمال تعداد مسافرانی که در لحظه پرواز، برای سوار شدن به هواپیما حاضر بودند، وابسته بود. از اینرو، تحقیقات مفیدی در زمینه های پیش`بینی غیر تجمیعی، لغو رزرو توسط مسافران، مسافران غائب، و مسافران بدون جا انجام گرفت. موفقیت نسبی در پیادهسازی نتایج تحقیقات انجام شده در زمینه های پیش بینی و رزرو مضاعف کنترل شده، باعث کسب اعتبار بیشتر برای روشهای علمی کنترل رزرواسیون بلیت شد.
در سالهای اولیه دهه ۱۹۷۰، برخی از خطوط هوایی دست به ابتکار جدیدی زدند. آنها قسمت محدودی از ظرفیت بعضی از محصولات کرایه ای[۱۹]خود را با تخفیف به مسافران ارائه نمودند. به گونه ای که مسافرانی که کرایههای متفاوتی پرداخته بودند، هم زمان در یک قسمت از هواپیما ، از خدمات مشابهی بهرهمند میشدند. به عنوان نمونه، BOAC ( برییتیش ایرویز[۲۰] فعلی) سرویس رزرو زودهنگام [۲۱] را ایجاد نمود که در آن، اگر مسافران حداقل ۲۱ روز قبل از پرواز ، بلیت خود را رزرو میکردند، کرایه کمتری از آنها دریافت میشد.
این ابتکار باعث شد که این خط هوایی بتواند از بعضی صندلیهایی که پیش از این در پروازها خالی میماندند، به کسب درآمد بپردازد. اما این کار، آنها را با مسئله جدیدی روبرو کرد و آن مساله این بود که چه تعداد صندلی باید برای رزروهای دیر هنگام، که از آنها کرایه کامل و بدون تخفیف دریافت میشد، حفظ[۲۲]شود. اگر تعداد کمی صندلی کنار گذاشته میشد، هواپیما مجبور بود با صندلیهای خالی پرواز کند، که این نیز به معنای از دست رفتن درآمد بود. برای حل این معضل نمیشد برای تمامی پروازها از یک قاعده ساده، مثل حفظ درصد ثابتی از ظرفیت، برای رزروها دیرهنگام استفاده نمود. چرا که مسافران (در مورد نحوه رزرو بلیت) به عوامل زیادی از جمله کرایه ، برنامه سفر[۲۳]، فصل، روزی از هفته که پرواز درآن انجام می شود، ساعت پرواز و بسیار عوامل دیگر بستگی دارد.
بدیهی است که انجام کنترل موثر و کارا بر صندلیهایی که با تخفیف ارائه میشوند، مستلزم ثبت و بررسی دقیق سوابق رزرو بلیت، گسترش قابلیت های سیستمهای اطلاعاتی و انجام تحقیق وتوسعه(R&D) دقیق بر روی قواعد کنترل موجودی صندلیها است. لیتلوود[۲۴]]۴۶[ که یکی از محققین برجسته BOAC بود، نشان داد که تقاضای رزرو بلیت با قیمت تخفیف یافته، تازمانی باید مورد پذیرش واقع شود که درآمد آن از درآمد مورد انتظار[۲۵] هر بلیتیکه در آینده با قیمت کامل رزو شود، بیشتر باشد. این قانون ساده کنترل موجودی صندلیها ، که قانون لیتلوود هم نامیده می شود، سرآغاز تحقیقاتی شد که به نام مدیریت بازده و بعدها به نام مدیریت درآمد شناخته شدند. در آمریکای شمالی ، آغاز توسعه و تحقیقات عمده در زمینه مدیریت درآمد، از زمانی بود که امریکن ایرلاینز[۲۶] ، سرویس های کرایه های فوق ارزان[۲۷] خود را از آوریل ۱۹۷۷ راه اندازی کرد، یعنی کمی قبل از آزاد سازی خطوط هوایی داخلی و بین الملل آمریکا.
در طول بیست سال گذشته، سیستمهای مدیریت درآمد از شکل ساده کنترل تکمسیر[۲۸] خارج شدند و با تکامل تدریجی، به شکل کنترل بخشهای[۲۹] (پرواز)، و نهایتا به صورت کنترل مبدا- مقصد[۳۰] درآمدند. هر یک از این پیشرفتها نیازمند سرمایه گذاری در سیستمهای اطلاعاتی پیچیدهتر بود، اما سود حال از این سرمایه گذاریها بسیار عظیم و خیره کننده بود( به عنوان نونه رجوع کنید به اسمیت، لایمکولر و درو]۷[و کراس]۶۱[.) در ۱۹۹۹، اکثر خطوط هوایی بزرگ دنیا و تعداد زیادی از خطوط هوایی کوچک، توانایی مدیریت درآمد را (البته در سطوح متفاوت) کسب کردند.سایر خطوط هوایی کوچک و همچنین خطوط هوایی بین المللی، در بازارهایی که به تازگی آزاد( خصوصی) شده اند، نیز پیاده سازی مدیریت درآمد را آغاز نموده اند.
گزارشهایی حاکی از موفقیت مدیریت درآمد در خطوط هوایی بسیار فراوان است و این امر، راه را برای استفاده از مدیریت درآمد در سایر بخشهای حمل و نقل( زمینی، ریلی، دریایی و . . .) و همچنین بسیاری از بخشهای خدماتی، باز کرده است.
علاوه بر بررسی چگونگی قیمت گذاری و رزرو بلیت در صنایعی همچون خطوط هوایی، مبحث عمده دیگری که در مدیریت درآمد مورد بررسی قرار میگیرد، قیمت گذاری پویای[۳۱] کالاهای قابل عرضه در افق زمانی معین است. در سالهای اخیر شاهد پیشرفت زیادی در راستای پذیرش استراتژی های قیمت گذاری پویا و توسعه این روشها از خرده فروشیها به سایر صنایع بودهایم کوی[۳۲] ]۵۷[. در این راستا میتوان سه عامل عمده زیر را به عنوان دلیل این پدیده برشمرد:
افزایش دسترسی به داده های مربوط به میزان تقاضا
تسهیل تغییر قیمتها با بهره گرفتن از تکنولوژیهای نوین
فراهم آمدن ابزارهای لازم جهت آنالیز داده های مربوط به میزان تقاضا و قیمت گذاریهای پویا.
تعیین قیمت مناسبی که برای ارائه یک کالا باید از مشتری مطالبه شود، کاری پیچیده است که شرکتها برای انجام آن، نهتنها باید از هزینه های عملیاتی و نیز در دسترس بودن ذخایر مناسب آگاهی داشته باشند، بلکه بایستی از میزان ارزش کالای مربوطه برای مشتری و چگونگی تغییر تقاضای کالا در آینده نیز با اطلاع باشند. بنابراین جهت مطالبه قیمتی صحیح از مشتریان، شرکتها باید اطلاعات کافی در موردمشتریان خود داشته باشند از سوی دیگر بتوانند قیمتهای خود ر ا با کمترین هزینه ممکن تغییر دهند.
تا چندی پیش، شرکتها هیچیک از دو عامل لازم یاد شده را برای قیمت گذاری محصولات خود در دست نداشتند. شرکتها دارای توانایی اندکی برای پیگیری اطلاعات مربوط به مشتریان و سلایق آنها بودند و از سوی دیگر، هزینه های تغییر قیمتها نیز بسیار چشمگیر بود. امروزه چه در اینترنت و چه در فروشگاههای زنجیرهای، تکنولوژیهای نوین به فروشندگان اجازه میدهد که انواع اطلاعات را در مورد مشتریان خود بدست آورند. با توجه به سادگی تغیر قیمتها، به ویژه در فروشگاههای اینترنتی، استراتژی های قیمت گذاری پویا و به ویژه سیاست قیمت گذاری کاهشی برای بسیاری از شرکتها شناخته شدهاست و این شرکتها همچون فیرمارکت[۳۳]، کامپ یواسای[۳۴]، لندزاند[۳۵]،و جیسیپنی[۳۶] از این سیاستها در سیستم فروش خود استفاده می کنند. با وجود اینکه تغییر قیمتها در فروشگاههای زنجیرهای همچنان پرهزینه است اما با به اجرا درآمدن تکنولوژیهای جدیدی همانند سیستمهای قیمت گذاری پوستهای الکترونیکی[۳۷] ، این هزینهها به شدت کاهش خواهند یافت. این پیشرفتهای تکنولوژیکی زمینه را برای فراهمکنندگان سرویسهای قیمت گذاری پویا، که ابزارهای پشتیبانی تصمیم گیری را برای قیمت گذاری پویا[۳۸] ارائه میکنند(DPOSP) ، مهیا نموده است.
با وجود توانایی محدودی که امروزه برای تغییر قیمتها وجود دارد با این حال، اولین استفاده کنندگان از نرم افزارهای قیمت گذاری پویا ، اخبار زیادی را در مورد بهبود عملکرد مالی خود گزارش دادهاند. مرکز تحقیقاتی ایامآر پیش بینی کرده است که بازار فروش نرمافزارهای مربوط به قیمت گذاریهای پویا در سال ۲۰۰۵ به ۵۰۰ میلیون دلار برسد(.جیرارد[۳۹]]۳۳[.)
هرچند که سیاستهای فروش و روشهایی که برای عرضه کالا به کار میروند، بسیار متفاوت هستند، اما این سیاستها را میتوان به دو دسته کلی، مکانیزم قیمتهای از پیش تعیین شده[۴۰] و مکانیزم کشف قیمتها[۴۱] ، تقسیم نمود. در مکانیزم قیمتهای از پیش تعیین شده، یک قیمت خاص از سوی فروشنده تعیین و به مشتری ارائه می شود که وی می تواند اقدام به خریدکالای مربوطه کند و یا اینکه از خرید کالا صرف نظر نماید. در مکانیزم کشف قیمت، همانند مکانیزمی که در حراج و یا مزایده[۴۲] دیده می شود، قیمت بر اساس تقاضاهای رسیده تعیین می شود. برای بررسی ادبیات مربوط به مکانیزم کشف قیمت میتوان به کلمپرر[۴۳] ]۵۸[ ویا مکآفی[۴۴] ومکمیلان[۴۵] ]۶۲[ مراجعه نمود.
در گذشته شرکتها برای مدتهای طولانی قیمتهای مربوط به کالا و یا خدمات خود را ثابت نگاه میداشتند.دلیل عمده این امر، نداشتن اطلاعات دقیق از تقاضا، هزینه های نسبتا زیاد تغییر در قیمتها و نیز سرمایه گذاری نسبتا زیاد مورد نیاز برای برطرف کردن نیازمندیهای سخت افزاری و نرم افزاری لازم برای به کاربردن استراتژی های قیمت گذاری پویا بود. در قیمت گذاری پویا، فروشنده قیمتها را در طول زمان بر اساس عواملی همچون، زمان باقیمانده تا انتهای بازه فروش، اطلاعات مربوط به تقاضا و نیز در دسترس بودن موجودی کافی تغییر میدهد. با توجه به هدف تعادل عرضه و تقاضا، اولین کاربرد علمی روشهای قیمت گذاری پویا در صنایعی است که تغییر ظرفیت در کوتاه مدت در آنها امری دشوار است. مثالهای عملی چنین صنایعی، خطوط هوایی، خطوط کشتیرانی، هتلداری و اتفاقات ورزشی میباشند، که در بیشتر این صنایع، تغییر قیمتهای ارائه کالا و خدمات می تواند با هزینه کمی صورت پذیرد. در مقابل، در صنایعی همچون فروشگاههای زنجیرهای که در آنها میزان موجودی در کوتاه مدت بسیار انعطاف پذیر میباشد، بیشتر توجهها بر روی بهبود مدیریت میزان موجودی میباشد.پیشرفتهای حاصل شده در زمینه تکنولوژی اطلاعات وتجارت الکترونیکی[۴۶]، نقش بسیار مهمی را در پیشرفتهای حاصل در مدیریت موجودی در این صنایع ایفا نموده است. با وجود پیشرفتهای قابل توجه در کاهش هزینه های مربوط به زنجیره تامین[۴۷] از طریق مدیریت موجودی، هنوز هم درصد زیادی از فروشگاههای زنجیرهای هر ساله مبالغ زیادی را به دلیل مازاد موجودی و یا فروشهای از دست رفته، از دست می دهند. با توجه به این مسئله، اکنون تعداد زیادی از این فروشگاهها توجه بیشتری نسبت به بعد تقاضا در رابطه بین عرضه و تقاضا از خود نشان می دهند و سعی دارند سیاستهای قیمت گذاری خود را مورد بازنگری قرار دهند.
۲-۲-۲: طبقه بندی ادبیات قیمت گذاری پویا
برای بررسی کامل مدلهای ارائه شده در زمینه قیمت گذاری پویا، میتوان به دو مقاله مرور ادبیات از المغربی[۴۸]]۸۰[ و بیتران[۴۹]]۳۵[ مراجعه نمود. در قیمت گذاری پویا ، به راحتی میتوان مشاهده نمود که مسئله قیمت گذاریای که یک فروشنده کالاهای دارای عمر زیاد[۵۰] همانند یک دستگاه یخچال، با آن روبرو میباشد با مسئله قیمت گذاری فروشندهایکه سعی دارد لباسهای تابستانی خود را در انتهای تابستان به فروش برساند، متفاوت است. هر چند که هر دو فروشنده، باید در مورد چگونگی قیمت گذاری کالا خود در باقیمانده افق زمانی فروش تصمیم گیری نمایند، اما عواملی که تصمیم گیری آنها را تحت تاثیر قرار می دهند کاملا متفاوت هستند. میتوان سه عامل تعیین کننده ای را که نوع مسئله قیمت گذاری پویایی که یک فروشنده با آن روبرو است را تعیین مینمایند، به صورت زیر بیان نمود:
۱-۲-۲-۲: امکان تدارک مجدد[۵۱] یا عدم امکان تدارک مجدد موجودی(R/NR)
امکان تجدید موجودی در طول بازه فروش، در واقع تعیین مینماید که آیا فروشنده قبل از شروع بازه فروش ، بایستی در مورد میزان موجودی خود تصمیم بگیرد یا اینکه در طول بازه فروش نیز می تواند اقدام به تجدید موجودی خود نماید. برای کالاهایی که دارای بازه فروش کوتاهی میباشند، همانند کالاهایی که بر اساس مد[۵۲] ارائه میشوند و یا کالاهایی که تنها در یک بازه کوتاه خاص در طول سال ارائه میشوند و از سوی دیگر، دارای مدت زمان تدارک زیادی نیز هستد، امکان تجدید موجودی وجود ندارد. در چنین مواردی،فروشنده باید در مورد قیمت ارائه کالاهای خود با توجه به میزان موجودی معینی که در دست دارد، تصمیم گیری نماید.
۲-۲-۲-۲: تقاضای مستقل یا وابسته در طول زمان(D/I)
میزان تقاضا در طول چند دوره، در صورتی می تواند وابسته باشد که کالای ارائه شده، با دوام باشد، یا اینکه اطلاعات مشتری در مورد کالای مربوطه، نقشی را در رابطه با خرید کالا ایفا نماید. در مورد این کالاها، اطلاعات مشتریان نسبت به کالا می تواند بر تصمیم گیری آنها برای خرید و نیز هزینهای که آنها برای خرید کالای مربوطه حاضر به پرداخت هستند، تاثیر بگذارد. به طور کلی، در ابتدای فروش کالایی جدید، خریداران دارای اطلاعات کمی در مورد کالای مربوطه میباشند و فروشنده می تواند با انجام تبلیغات، بر مشتریان خود اثرگذار باشد. در مقابل برای کالاهایی که با دوام محسوب نمیشوند، تقاضا در هر دوره فروش را میتوان مستقل از تقاضا در سایر دوره های فروش دانست و فروش فعلی نمیتواند تاثیری بر فروشهای بعدی داشته باشد. این خصوصیت در مورد بسیاری از کالاها مانند شیر و یا نان صادق است که در مورد آنها، مشتری خریدهای متوالیای را در طول زمان انجام میدهد. در مورد محصولات مربوط به مد و یا محصولات فصلی، بازه فروش به قدری کوچک است که میتوان از تاثیر اطلاعات حاصل شده برای خریداران کالا، بر روی سایر مشتریان صرف نظر نمود.
۳-۲-۲-۲: مشتریان نزدیک بین [۵۳]یا استراتژیک[۵۴](M/S)
رفتار مشتریان در خرید کالا، سیاست فرشنده را در زمینه قیمت گذاری کالاهای خود در طول بازه فروش تحت تاثیر قرار میدهد. یک مشتری نزدیکبین، در صورتیکه قیمت ارائه شده در مورد کالای مورد نظر وی، کمتر از حدی باشد که کالا برای وی ارزش دارد، اقدام به خرید کالا مینماید، بدون اینکه قیمت کالا در آینده را مدنظر قرار دهد. در مقابل، یک مشتری استراتژیک، هنگامیکه اقدام به خرید می کند، رفتار قیمتها را در آینده مورد توجه قرار میدهد و با توجه به این رفتار، اقدام به خرید کالا مینماید. قیمت گذاری کالاهایی که در فروش آنها، فروشنده با مشتریان استراتژیک رو به روست دارای پیچیدگی بیشتری میباشد،چرا که فروشنده باید تاثیر قیمتهای آینده و قیمتهای کنونی را با همدیگر، برای قیمت گذاری کالای خود، مورد توجه قرار دهد.
علاوه بر سه عاملی که مطرح گردید، عوامل زیاد دیگری میتوانند بر روی سیاستهای قیمت گذاری پویا موثر باشند. همانند هزینه های تغییر قیمتها، فصلی بودن کالا، تغییرات ناگهانی در تقاضا و قوانین تجاری مربوطه. لیکن با توجه به سه عامل بررسی شده میتوان مسائل قیمت گذاری پویای موجود درادبیات را به شکل مناسبی طبقه بندی نمود.
اکنون به بررسی ادبیات مربوط به قیمت گذاری پویا در مدیریت درآمد میپردازیم.
مدلهای مختلفی جهت بررسی چگونگی تصمیم گیری در زمینه قیمت گذاری ارائه شده است که میتوان در این راستا، به مدلهای( بیتران[۵۵] و همکاران]۳۵[) ،( بیتران و ماندسچین[۵۶]]۳۴[)، (فنگ[۵۷]و گالگو[۵۸]]۸۹[)، (گالگو و وانرایزین[۵۹]]۳۲[)، (اسمیت[۶۰] و آچابال[۶۱]]۶۵[) و (ژائو[۶۲] و ژنگ[۶۳]]۸۲[) اشاره نمود.مفروضات معمول در این مقالات عبارتند از:
شرکتها در یک محیط غیر رقابتی فعالیت مینمایند
طول بازه فروش معین است
شرکت دارای موجودی معینی در ابتدای بازه فروش بوده و امکان تدارک مجدد موجودی وجود ندارد.
سرمایه گذاری در موجودی، یک هزینه از دست رفته می باشد.
میزان تقاضا با افزایش قیمت کاهش می یابد.
کالاهایی که تا انتهای بازه به فروش نرسیدهاند، دارای ارزش اسقاطی می باشند.
مفروضات ارائه شده ، بر فروش بخش زیادی از کالاهای ارائه شده در فروشگاههای زنجیرهای منطبق میباشد که در مورد آنها، بعنوان مثال زمان مورد نیاز برای تهیه کالاهای فصلی و یا کالاهای مربوط به مد در حدود سه تا شش ماه است، در حالیکه بازه فروش آنها کوتاه و معمولا کمتر از ۱۲ هفته میباشد. در نتیجه، با توجه به میزان معین موجودی در دست، بدون امکان تجدید موجودی، هدف قیمت گذاری کالاهای در دست به منظور بیشینه کردن میزان سود مورد انتظار در طول بازه فروش است. این مفروضات به جز فرض اول، در بسیاری از ابزارهای پشتیبانی تصمیم قیمت گذاری نیز در مورد استفاده هستند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت