مزدک نیز لذتجویی را برای پیروان خود جایز میدانست. در این مورد میتوان از روایت ابنندیم استفاده کرد. وی در مورد عقاید مزدک میگوید مزدک به پیروانش بهرهمند شدن از لذایذ به اعلاء درجه و خوردن و نوشیدن را موعظه کرد.[۷۳۵] همانطور که از این روایت برداشت میشود، مزدک نه تنها حد و مرزی برای این لذتها مشخص نکرده و بهره بردن از همه لذتها را به پیروان خود توصیه کرده است، بلکه به آنان تأکید کرده تا جایی که میتوانند از این لذتها بهره ببرند.
شایان ذکر است وجود اندیشه اشتراک زنان در بین مزدکیان نیز به لذتجویی آنان اشاره دارد. اگر روایت نظامالملک را بپذیریم که گفته است مزدکیان هر وقت بخواهند با زنان – اعم از زنان مجرد یا متأهل- رابطه جنسی برقرار میکنند،[۷۳۶] آنگاه بیش از پیش به لذتجویی مزدکیان پی میبریم. البته باید اشاره کرد که در بین پیروان مزدک، بودند کسانی که به ریاضت، زهد و پرهیزگاری روی آورده بودند و از لذتجویی، خوشگذرانی و بیبند و باری خودداری میکردند.[۷۳۷]
۳-۱۷- اعتقاد به وجود همیشگی پیامبران و عدم انقطاع وحی
در حالی که برخی منابع، انکار نبوت را به خرمدینان نسبت میدهد،[۷۳۸] برخی دیگر آوردهاند که آنان به امامان و پیامبران اعتقاد دارند. بر اساس روایت این دست از منابع، خرّمدینان نه تنها به وجود پیامبران معتقدند، بلکه آنان را فرشته میدانند و در مسائل دینی خود به آنان رجوع میکنند. چیزی که در میان توجه ما را به خود جلب میکند، این است که از نظر خرمدینان نه تنها سلسله پیامبران به آخر نرسیده است، بلکه هیچگاه به آخر نخواهد رسید. از نظر آنان پیامبران همچنان میآیند و میروند و در هر دوره پیامبر جدیدی ظهور میکند.[۷۳۹]
از بررسی منابع روشن میشود که چنین اندیشهای در میان مزدکیان نیز وجود داشته است. بنا به روایتی که بیرونی آن را نقل کرده است، مزدکیان بر این باور بودند که زمین هیچگاه از وجود پیامبران خالی نمیشود و آنان پشت سر هم ظهور میکنند.[۷۴۰] اگر چه به نظر میرسد که این عقیده، یک عقیده مزدکی است که در بین خرمدینان ادامه یافته است، اما برخی از محققان وجود این عقیده در بین خرمدینان را متأثر از شیعیان میدانند.[۷۴۱]
نتیجهگیری
به طور کلی میتوان گفت شورشهای دینی در ایران که انگیزههای مختلف مذهبی، سیاسی، اجتماعی و ملی داشت، با ابومسلم خراسانی شروع شد و پس از وی با شدت و حدت بیشتری ادامه یافت. مرگ ابومسلم که در اذهان بسیاری از مردم ایران همچون قهرمانی ملی جلوهگر شده بود، بهانه اصلی شورشیان بود و ایشان با بهرهبرداری از اعتقاد خالص مردم به وی، شمار زیادی از آنان را به جنبش خود جذب نمودند.
هر چند به نظر میرسد شعار خونخواهی ابومسلم محرک اصلی مردم برای پیوستن به این شورشها بوده است، اما باید اشاره داشت که فضای سیاسی جامعه؛ یعنی ظلم و ستمی که در جامعه فوران میکرد و ناامیدی مردم از چنین وضعیتی در گرایش مردم به این جنبشها تأثیر بهسزایی داشته است.
بررسی تاریخی این جنبشها نشان میدهد که رهبران آنها در مدت زمان کمی موفق میشدند افراد زیادی را زیر پرچم شورش خود جمع آوردند و با حمایت و پشتیبانی از این قوای نظامی بزرگ به اهداف مختلف خود دست یابند. شایان ذکر است که این جنبشها گاه از حیث نظامی چنان بااهمیت و گسترده میشدند که موجودیت خلافت اسلامی را به خطر میانداختند. به نظر میرسد مهمترین عاملی که رهبران این شورشها را در جلب افکار مردم و جذب آنان یاری کرده است، بهرهگیری از عقاید مختلف بوده است.
منابع عقاید مختلف و درهمریختهای را به این جنبشها نسبت میدهند. مشخص است که همه این عقاید نمیتوانسته عقاید ایشان باشد. اگر چه بسیاری از عقاید ایشان همان عقاید مرسوم در عصرشان بوده است و آنان در برخی موارد متأثر از محیط اجتماعی و اندیشه های غلات بودهاند، اما فهرست عقاید موجود در این جنبشها نشان میدهد که آنها به اندیشه ها و عقاید ایرانی توجه ویژهای داشتهاند و رهبران این شورشها در کنار اهداف سیاسی خود که شامل به دست آوردن قدرت و مبارزه با اعراب و مسلمانان بود، اهداف دیگری چون احیای مجدد اندیشه های ایرانی را در سر میپروراندند.
در واقع وجود اندیشههایی در بین آنها که شباهت قابل توجهی به اندیشه های ایرانی دارند، ما را متقاعد میسازد که اینان متأثر از اندیشه های ایرانی بودهاند و ریشه و خاستگاه عقاید ایشان را باید در ایران پیش از اسلام جست. توجه به این واقعیت که پیروان بسیاری از عقاید ایران باستان همچون زردشتیان، مانویان و مزدکیان حتی سالها پس از ورود اسلام به ایران در جامعه ایران حضور داشتهاند و احتمالا همین حضور در انتقال اندیشه های آنان به هواداران این جنبشها بیتأثیر نبوده است، ما را مطمئن میسازد که برخی از اندیشه های موجود در بین این جنبشها خاستگاهی ایرانی دارند.
با مطالعه و بررسی آراء و عقاید جنبشهای دینی دو قرن اول هجری در ایران، تا حدودی روشن میشود جنبشهایی چون سیاهجامگان، راوندیه، سفیدجامگان و خرمدینان بیش از سایر جنبشها تحت تأثیر اندیشه های ایران پیش از اسلام قرار داشتند. مطالعات انجام شده نشان میدهند که میزان تأثیرگیری آنها از اندیشه های ایرانی بالاست، به گونهای که برخی از این جنبشها غالب اندیشههایشان را از ادیان ایرانی وام گرفتهاند.
شایان ذکر است که هر چند رهبران این جنبشها با اسلام و عقاید اسلامی چون نماز، روزه، جهاد و غسل مخالف بودهاند، اما چون در محیطی اسلامی شکل گرفتند، از تأثیر عقاید اسلامی به دور نبودهاند و عقاید اسلامی خواه و ناخواه وارد چهارچوب عقاید مسلک ایشان شده است. خواندن نماز و قرآن در بین سیاهجامگان؛ ساخت مساجد در محل سکونت سفیدجامگان و وجود اسامی پیامبران و امامان و استناد به برخی از آیات قرآن در بین عقاید اکثر این جنبشها، تا حدی این موضوع را ثابت میکند.
با بررسی اندیشه های ایرانی موجود در این جنبشها مشخص شد که عقایدی چون ازدواج با محارم و اشتراک در ناموس که انعکاسی از باورهای زردشتی و مزدکی است، در عقاید سیاهجامگان به چشم میخورد. علاوه بر این، ارتباط بین سیاهجامگان و خرمدینان- که دنباله مزدکیان پیش از اسلام بودند- به پیوند بین ایشان و مزدکیان اشاره دارد.
باورهای ایرانی در بین راوندیان نیز وجود دارد. آنان ازدواج با محارم را جایز میدانستند و در این مورد از دین زردشتی متأثر بودند. علاوه بر این، فوقالعاده مهماننواز بودند و در این مورد از مزدکیان تقلید میکردند. مهمترین اندیشه راوندیان عقیده به الوهیت خلفا بوده است. با بررسیهایی انجام شده در طی این پژوهش و شواهدی که ذکر گردید، به این نتیجه رسیدیم که اعتقاد به الوهیت پادشاهان با شدت و ضعف در ادوار مختلف تاریخ ایران مرسوم بود و راوندیه نیز از آنجا که ایرانی بودند از این اندیشه ایرانی تأثیر پذیرفته اند.
گویا سفیدجامگان، درصدد بازگرداندن پادشاهی سابق ایرانیان بودهاند. چرا که در بسیاری از اعمال و اعتقادات آنان، نشانههایی از بازگشت به اندیشه های ایرانی در مورد پادشاه به چشم میخورد. برای نمونه مقنع مانند پادشاهان ایرانی، و به طور کلی پادشاهان هندوایرانی، مدعی بود صورتش نورانی است و طبیعتی آتشین دارد، به همین دلیل نقاب میزد و با آتش خودسوزی نمود. علاوه بر این، پیروان خود را مقید میکرد تا در برابرش سجده کنند، هنگام دیدنش روزه بگیرند، و با واسطه غلامی به نام حاجب با وی در ارتباط باشند.
نکته دیگری که در مورد مقنع شایان ذکر است، این است که وی بسیاری از خصوصیات خدای مهر را به خود نسبت داده است. درخشش صورت، یاریدهنده در جنگ، شکستناپذیری و عروج به آسمان از جمله این موارد است. به علاوه، وی مانند رهروان دین مهری، به صورت خود نقاب میزد و خود را موظف میدانست تا در مورد علومی که از آنها باخبر بود، سخنی نگوید. در کنار این اقدامات، با توجه به شباهت بین مهرابه و بارگاه مقنع گویا وی در ساخت بارگاه خود از مهرابهها الهام گرفته است.
آخرین جنبش؛ یعنی خرمدینان ترکیبی از عقاید مختلف ایرانی است. اگر چه خرمدینان ادامه مزدکیان پیش از اسلام بودهاند و باید عقاید ایشان را ادامه میدادند، اما واقعیت این است که فهرست عقاید موجود در بین خرمدینان در ادوار مختلف تاریخی نشان میدهد که تعالیم ایشان در برخی موارد دقیقاً با تعالیم مزدکیان مطابق نیست و ایشان به مرور زمان اندیشه های زردشتی، مانوی، اسلامی و غلات شیعه را نیز به خود جذب کردهاند.
در واقع میتوان گفت که مجموعه اعتقادات خرّمدینان ترکیبی از عقاید مهری، مزدکی، مانوی و زردشتی در پیش از اسلام و فرقی چون باطنیه، اسماعیلیّه، شیعه و غلات در دوران اسلامی بوده است.
عقاید مربوط به دین میترائی، زردشتی، مزدکی و مانوی به وفور در بین اعتقادات خرمدینان به چشم میخورد. گرایش به جنگ و خونریزی و گاوکشی در بین خرمدینان تحت تأثیر اندیشه های دین میترائی بوده است و اعتقاد به ثنویت، طهارت و پاکی، ازدواج با محارم، گرزمان، تکهمسری و تحریم طلاق، نشانه تأثیرپذیری آنان از دین زردشتی است.
علاوه بر این، عقایدی شبیه به عقاید مانویان در بین اعتقادات آنان وجود دارد. آزار نرساندن به حیوانات و گیاهان، تناسخ ارواح و سرنوشت روان پس از مرگ از جمله این عقاید به شمار میرود. از آنجا که خرمدینان همان مزدکیان پیش از اسلام بودهاند، بسیاری از عقاید ایشان را حفظ کردهاند. از جمله این عقاید میتوان به این موارد اشاره کرد: اشتراک در مال و ناموس، آزار نرساندن به مردم، محبت و مهماننوازی، لذتجویی و اعتقاد به وجود همیشگی پیامبران.
سرانجام از بررسی عقاید ایرانی انعکاس یافته در این جنبشها نشان داده میشود که از بین ادیان ایرانی به ترتیب ادیان مزدکی، زردشتی و مانوی بیشترین تأثیر را بر عقاید این جنبشها داشتهاند و عقاید این جنبشها در بیشتر موارد با اندیشه های موجود در ادیان مزبور شباهت دارند. به طور کلی میتوان گفت که سه عقیده ازدواج با محارم، مهماننوازی و اشتراک در مال و ناموس از شایعترین عقاید ایرانی انعکاس یافته در این جنبشها به شمار میروند.
فهرست منابع
قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
اوستا: کهنترین سرودها و متنهای ایرانی، ترجمه جلیل دوستخواه، تهران، مروارید، ۱۳۸۷٫
آتابای، بدری، نگاهی به گوشههایی از تاریخ ایران، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۷۷٫
آذرگشسب، موبد اردشیر، مراسم مذهبی و آداب زردشتیان، تهران، فروهر، ۱۳۷۲٫
آذرنوش، آذرتاش، چالش میان فارسی و عربی در سدههای نخست، تهران، نشر نی، ۱۳۸۵٫
آموزگار، ژاله، «سخنی کوتاه در مورد اوستا و مطالب آن»، زبان، فرهنگ، اسطوره (مجموعه مقالات)، تهران، معین، ۱۳۸۶٫
_______ و احمد تفضلی، اسطوره زندگی زردشت، تهران، چشمه، ۱۳۷۵٫
ابناثیر، علیبنمحمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۹۷۹م.
_______، اللباب فی تهذیب الأنساب، قاهره، مکتبه القدسی، ۱۳۵۷ ق.
ابناسفندیار، محمدبنحسن، تاریخ طبرستان، تصحیح عباس اقبال، به اهتمام محمد رمضانی، بیجا، کلاله خاور، ۱۳۶۶.
ابنبلخی، فارسنامه، توضیح منصور رستگار رضایی، شیراز، بنیاد فارسشناسی، ۱۳۷۴٫
ابنجوزی، عبدالرحمنبنعلی، تلبیس ابلیس، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۳۶۸٫
_______، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۹۹۳م.
ابنحزم، علیبنمحمد، الفصل فی الملل و الأهواء و النحل، القاهره: احمد ناجی الجمالی و دیگران، ۱۳۱۷-۱۳۲۰ق.
ابنحوقل، محمدبنحوقل، صوره الارض، بیروت، دار المکتبهالحیاه، بیتا.
ابنخلدون، عبدالرحمنبنمحمد، کتاب العبر و دیوان المبتدا و الخبر فی أیام العرب و العجم و من عاصرهم، بیروت، دار الکتب اللبنانی، ۱۹۵۷م.
ابنخلکان، احمدبنمحمد، وفیاتالأعیان و أنباء أبناءالزمان، بیروت، دارصادر، تصحیح احسان عباس، ۱۹۷۰م.
ابنداعی رازی، سید مرتضی، تبصره العوام، تهران، بینا، بیتا.
ابنرسته، احمدبنعمر، أعلاق النفسیه، لیدن، انتشارات بریل، ۱۸۹۱م.
ابنطقطقی، محمدبنعلی، الفخری فیالآداب السلطانیه و الدول الاسلامیه، تصحیح کتبی و محمود توفیق، بیجا، دار إحیاءالکتبالعربیه، بیتا.
ابنعبری، غریغوریوسبنهارون، تاریخ مختصرالدول، بیروت، مطبعه الکاتولیکیه، بیتا.
ابنعماد، عبدالحیبناحمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، بیروت، دار الإحیاء التراث العربی، بیتا.
ابنفوطی شیبانی، عبدالرزاقبناحمد، مجمع الآداب فی معجم الألقاب، تحقیق محمد کاظم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۴۱۵ق/ ۱۳۷۴ش.
ابنقتیبه، عبداللهبنمسلم، المعارف، تحقیق ثروت عکاشه، بیجا، مطبعه دار الکتب، ۱۹۶۰م.
ابنکثیر، اسماعیلبنعمر، البدایه و النهایه، بیروت، مکتبه المعارف، ۱۹۶۶م.
ابنمسکویه، احمدبنعلی، تجارب الأمم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، دار سروشالطباعه والنشر، ۱۳۷۶٫
ابنندیم، محمدبناسحاق، الفهرست، بیروت، دارالمعرفه للطباعه و النشر، ۱۹۸۷م.
اصفهانی، علیبنمحمد، مقاتل الطالبین، تحقیق سید احمد صقر، قاهره، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۶۸ه/ ۱۹۴۹م.
ابوالمعالی، محمدبنعبیدالله، بیان الأدیان، به تصحیح محمدتقی دانشپژوه و همکاری قدرتالله پیشنماز زاده، مجموعه انتشارات ادبی و تاریخی، ۱۳۷۶٫
[یکشنبه 1400-08-16] [ 06:15:00 ق.ظ ]
|