ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در مورد رفتارهای خودآسیب رسانی در نوجوانان ماهیت، احتمال خودکشی و ... |
این مقیاس از ۳۶ سوال تشکیل شده است که به صورت لیکرتی از (۰= تقریباً هرگز تا ۵= تقریباً همیشه) نمره گذاری میشود. سوالات شش حوزه مشکلات تنظیم هیجانی شامل عدم پذیرش پاسخهای هیجانی، مشکل در هدفگزینی، مشکلات کنترل تکانه، ناآگاهی هیجانی،بی مهارتی تنظیم هیجانی، عدم وضوح هیجانی را میسنجد. تحلیل عاملی اکتشافی ساختار شش عاملی این مقیاس را تایید کرده است و ضریب اعتبار کل همسانی درونی کل مقیاس برابر با ۹۳/۰ به دست آمده است(گراتز و رومر،۲۰۰۴). در بررسی اعتبار و پایی این مقیاس در ایران نیز ساختار شش عاملی آن تایید و ضریب اعتبار زیر مقیاسها به روش همسانی درونی ۸۶/۰ تا ۸۸/۰ و ضریب اعتبار آزمون-بازآزمون در عرض دو هفته برای زیر مقیاس ها در دامنه ای از ۷۹/۰ تا ۹۱/۰ برآورد شده است(خانزاده، سیدیان حسین چاری، ادریسی،۱۳۹۱).
۳)مقیاس انواع انتقاد از خود/حمله به خود و خود اطمینان بخشی
از ۲۲ سوال و ۳ زیر مقیاس(خود بی کفایت پنداری ،خود بیزاری ،خود اطمینان بخشی) تشکیل شده است که در این پژوهش سوالات دو خرده مقیاس اول استفاده شد. سوالات به صورت لیکرت ۵ نمره ای از (۰=اصلاً شبیه هم نیست تا ۴= کاملاً شبیه من است) نمره گذاری می شوند (گیلبرت، کلارک،همپل،میلز،۲۰۰۴). در انگلستان،در پژوهشی اینترنتی بر روی ۱۵۰۰ نفر، ویژگیهای روانسنجی این مقیاس مورد بررسی قرار گرفت و تحلیل عاملی اکتشافی ساختار سه عاملی اصلی را تایید کرد و ضریب آلفای کرونباخ برای کل سوالات ۹۴/۰ گزارش شده است (کاپلی،کیلوت،اشمیت،کامبل،تروپ،۲۰۱۲). در این پژوهش اعتبار همسانی درونی برای کل سوالات ۸۸/۰ برآورد شد و اجرای تحلیل عاملی ساختار دو عاملی را تایید کرد (۹۰۹/۰= KMO،۰۰۱>P؛ ۱۰/۱=خی دو، ۰۰۱/۰>P). طبق انتظار نتایج تحلیل عاملی دو عامل با ارزش ویژه بالاتر از ۱را استخراج کرد که در مجموع ۵۱% از واریانس نمرات شرکتکنندگان را پیش بینی میکردند و سوالات ۱،۲،۳،۴،۵،۱۱و ۱۳ روی عامل اول بارعاملی بالای ۳۵/۰ داشتند که خودبی کفایت پنداری نام گذاری شد و سوالات ۶،۷،۸ و ۱۴ نیز روی عامل دوم که خود بیزاری نامگذاری شدند.
۴)مقیاس رفتارها و کارکردهای خودجرحی
این سیاهه از دو قسمت تشکیل شده است: فهرست رفتارهای خودجرحی و فهرست دوم شامل ۳۶ سوال در مقیاس لیکرتی که انگیزههای خودجرحی را میسنجد. بخش دوم دارای دو عامل کارکردهای(انگیزهها) درون فردی و بین فردی است و سیزده نوع کارکرد را میسنجد. از شرکت کننده خواسته شد با در نظر گرفتن این سوال ” زمانی که به خودم آسیب می زنم….” پرسش های مرتبط با هر خرده مقیاس را از ۰ تا ۲ نمره گذاری کنند. حداکثر نمرهای که شرکت کننده در هر مقیاس بدست می آورد ۶ است. خرده مقیاسها عبارتند از:تنظیم هیجانی(مثلاً:آرام میشوم)، تمایز خود از دیگران(مثلاً:بین خودم و دیگران مرز ایجاد میکنم)، تنبیه خود(مثلاً:به خاطر احساس حماقت یا بیارزشی خشمم را بر خودم ابراز میکنم)، مراقبت از خود(مراقبت از درد جسمی راحتتر از درد هیجانی است)، ضدتجزیهای(مثلاً:با ایجاد درد، حس کرختی و غیر واقعی بودن را متوقف میکنم)، ضدخودکشی(مثلاً:افکار خودکشی را متوقف میکنم)، حس جویی(مثلاً:کاری انجام میدهم که احساس وجد و نشاط کنم)، تعلق به همسالان (مثلاً: خودم را با بقیه یکرنگ میکنم)، اثرگذاری بین فردی (مثلاً:میخواهم دیگران بفهمند چقدر درد دارم)، اثبات قدرت(مثلاً: میخواهم ببینم توانایی تحمل درد را دارم)، ابراز آشفتگی(مثلاً:با ایجاد یک علامت جسمی میخواهم به خودم و دیگران نشان دهم دردم واقعی است)، انتقامگیری(مثلاً: حقم را از کسی میگیرم) و خود مختاری(مثلاً:نشان میدهم به کمک کسی احتیاجی ندارم). در مطالعه روانسنجی این مقیاس بر روی ۲۳۵ دانشجو که حداقل یک بار سابقه خود جرحی داشتند ساختار دو عاملی (عوامل درون فردی و عوامل بین فردی ) برای آن استخراج شد،آلفای کرونباخ برای عوامل درون فردی و بین فردی به ترتیب ۸۸/۰ و ۸۰/۰ بدست آمد و نشان داده شده است که نمره شرکتکنندگان در این مقیاس با مقیاسهای بالینی سنجش نشانه های شخصیت مرزی،خودکشی،افسردگی و اضطراب همبستگی دارد (کلونسکی و گلن،۲۰۱۱). در مطالعهای دیگر ضریب اعتبار آزمون-بازآزمون این مقیاس در عرض یک سال برای عوامل درون فردی۶۰/۰ و برای عوامل بین فردی ۸۲/۰ گزارش شده است(گلن و کلونسکی،۲۰۱۱). ضریب آلفای کرونباخ نمره کل این آزمون در پژوهش حاضر نیز ۹۴/۰ بود. همچنین در پایان این پرسشنامه سوال هایی درباره موقعیت های پیش آیند و برانگیزاننده خودآسیب رسانی پرسیده شد. از فرد خواسته شد مشخص کند کدامیک از تجربه های زیر را قبل از خود آسیب رسانی داشته است (قطع ارتباط با دوستان هم جنس، قطع ارتباط با دوستان غیر هم جنس، تعارض با والدین، شکست در کار و تحصیل و سایر موارد).
۵)مقیاس احتمال خودکشی
از ۳۶ سوال و چهار خرده مقیاس ناامیدی،افکار خودکشی،خصومت-پرخاشگری و خودارزیابی منفی تشکیل شده است. سوالات بر اساس یک مقیاس چهار درجهای نمرهگذاری میشوند، پس از نمرهگذاری به هر سوال به صورت جداگانه نمره وزن دار تعلق میگیرد که این کار با هدف بالا بردن احتمال تشخیص خطر خودکشی انجام میشود. آلفای کرونباخ نمره کل در این مقیاس ۹۳/۰ و برای خرده مقیاسها هم در دامنهای از ۶۲/۰ تا ۸۹/۰ گزارش شده است و همچنین مشخص شده است که مقیاس به خوبی افراد خودکشیگرا را از غیر خودکشی مجزا میکند(کال و گیل،۲۰۰۲). نمره بین ۷۵-۱۰۰ به معنای خطر بالای خودکشی، نمره ۵۰-۷۴ خطر متوسط و نمره ۲۵-۴۹ به معنای خطر کم خودکشی است. در گروه های نوجوانان هم از این مقیاس استفاده شده است و ساختار چهار عاملی آن تایید شده و اعتبار به روش آلفای کرونباخ برای کل سوالات ۹۱/۰ گزارش شده است (التز و همکاران،۲۰۰۷) . در ایران در یک مطالعه بر روی نوجوانان از این مقیاس استفاده شده است و مشخص شده بین نمره این آزمون و نشانه های افسردگی و اضطراب همبستگی وجود دارد و توانایی متمایز کردن نوجوانان مستعد خودکشی را دارد(شریفیان، غلامعلی لواسانی، اژهای، طارمیان، امرانی، ۲۰۱۱). در این پژوهش آلفای کرونباخ برای نمره کل ۸۶/۰ بود.
۶)پرسشنامه قلدری/ قربانی آلوئوس
پرسشنامه قلدری/قربانی آلوئوس[۷۴] یک پرسشنامه ۳۹ سوالی است که انواع مختلف رفتارهای قلدری را در دانش آموزان مدرسه اندازه گیری میکند. در این پرسشنامه فراوانی انواع مختلف رفتارمورد قلدری قرار گرفتن و قلدری کردن را اندازه گیری میشود. این رفتارها شامل بدنام شدن از جانب همسالان، طرد شدن، اذیت و آزار کلامی و فیزیکی،مسخره شدن، شایعه پراکنی در مورد یک فرد، اذیت و آزار از طریق رسانه های الکترونیکی مثل پیغام کوتاه و اینترنت می باشند. همچنین سوالاتی در ارتباط با مکان و زمان انجام این رفتار از دانش آموز پرسیده می شود. سوالاتی که انواع مختلف رفتارهای قلدری کردن یا مورد قلدری قرار گرفتن را می سنجند به صورت لیکرتی از ۰= در طی چند ماه گذشته این اتفاق برایم نیافتاده تا ۴= چندین بار نمره گذاری می شود ( آلوئوس، ۱۹۸۹ به نقل از سوئلز و آلوئوس،۲۰۰۳). همچنین سوالاتی درباره محل و زمان قلدری کردن یا مورد قلدری قرار گرفتن پرسیده می شود. در مطالعه خارجی آلفای کرونباخ برای زیر مقیاس قلدری ۷۶/۰ و برای زیر مقیاس قربانی شدن ۷۷/۰ بر آورد شده است (کریگ،۱۹۹۸ به نقل از سوئلز و آلوئوس،۲۰۰۳). در ایران شهریاری فر(۱۳۸۹) این پرسشنامه را هنجاریابی کرده است. در این پژوهش از خرده مقیاس های مرتبط با فراوانی انواع رفتارهای قربانی شدن استفاده شد و سوالات مرتبط با قربانیشدن از طریق رسانه حذف شد.
خرده مقیاس الگوگیری از خودجرحی همسالان
این خرده مقیاس از ۵ سوال تشکیل شده است که برخی به صورت بله- خیر و برخی به صورت کم، گاهی و زیاد نمره گذاری میشود. سوالهای این مقیاس درباره فراونی خودجرحی در همسالان، گفت و گو با همسالان درباره خودجرحی و نقش خودجرحی در شروع و تداوم خودجرحی است. سوالات این خرده مقیاس برگرفته بخشی ازسیاهه خودجرحی اتوا[۷۵] (کلایتر، نیکسون ،۲۰۰۳ به نقل از برویر، مارتین،فرینت، پویریر،لافنتی و کلایتر،۲۰۱۰) است. این سیاهه از چهار بخش شامل بررسی انواع خودجرحی، انگیزه های خودجرحی، شیوه آشنایی با خودجرحی و شیوه های درمان و مقابله خودجرحی است. نمره بالاتر در این خرده مقیاس به معانی تاثیر بیشتر الگوگیری از خودجرحی همسالان است. دامنه نمره ها از ۰ تا ۷ است. در پژوهش بین فرهنگی مقایسه خودجرحی در آلمان و آمریکا از این پرسشنامه استفاده شده است و شاخص های روانسنجی آن قابل قبول گزارش شده است (پلنر، لیبال، کلر،فگرت،میوهلکامپ،۲۰۱۰). در این پژوهش ابتدا سوال های این بخش به فارسی ترجمه شد و روایی صوری و محتوایی آن با متخصصین بررسی شد سپس از آن استفاده شد.
مصاحبه نیمه ساختار یافته
برای جمع آوری اطلاعات بخش کیفی از یک مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. مصاحبه ابتدا با سوالات غیر مستقیم و بازپاسخ آغاز شد، سپس درباره تجربه خود آسیب رسانی،معنا و مفهوم و عوامل موثر در آن سوال پرسیده شد. مصاحبهها در موقعیت کلینیکی بر روی نوار ضبط شدند و مصاحبه با نوجوانان بزهکار یادداشت شد. مدت زمان هر مصاحبه بین ۴۵ تا ۶۰ دقیقه بود. پس از بیان هدف مصاحبه و بررسی امکان انجام مصاحبه مصاحبه با یک سوال باز پاسخ شد که درباره تشریح آخرین باری بود که خود آسیب رسانی انجام شده بود.
سوال هایی که برای بررسی معنای ذهنی خودآسیب رسانی پرسیده شد عبارت بودند از:خودآسیبرسانی برای شما شبیه چیست؟ درباره اولین بار که این کار را کردید توضیح دهید. چه عواملی در پدیدایی خودآسیبرسانی نقش دارد؟چگونه با خودآسیب رسانی آشنا شدید؟ پیامدهای خودآسیب رسانی چیست؟ در صورتی که در سابقه بیمار اقدام خودکشی وجود داشت درباره فرق تجربه خودآسیب رسانی با اقدام خودکشی نیز سوال پرسیده شد.
شیوه اجرای بخش کیفی
از آنجاییکه هدف این پژوهش بررسی تجربه زیسته نوجوانان از خود آسیب رسانی و عوامل موثر در شکلگیری و تداوم این رفتار بود از روش پدیدارشناسی استفاده شد. مطالعه پدیدارشناسی به این سوالها پاسخ میدهد که ماهیت پدیده تجربه شده چیست؟ساختار و اشتراکات این پدیده در اشکال مختلف آن چیست؟ و به فهم ماهیت پدیده ها در متن و زمینهای که در آن روی میدهند کمک میکند(حاج باقری،پرویزی،صلصالی،۱۳۹۰). هدف از تحقیق پدیدارشناشی، توصیف تجربیات زندگی به همان صورتی است که در زندگی واقع شده اند، کانون توجه پدیدارشناسی تجربیات زندگی است؛ زیرا این تجربیات هستند که معنای هر پدیده را برای فرد میسازند. پدیدارشناسی میکوشد تا توضیح مستقیمی از پدیده ها و تجربیات انسان به همان گونه که هستند و در مکان، زمان و جهانی که در آن هستند فراهم نماید (حاج باقری،پرویزی،صلصالی،۱۳۹۰).
برخلاف مدل طبیعت گرای پزشکی به نشانه های روانی در روش پدیدارشناسی به تجربه زیسته شرکت کنندگان توجه می شود و تلاش می شود تا راهی برای شنیدن نزدیک تر صدای بیمار فراهم شود. در شرح اهمیت روش پدیدارشناسی برای بررسی نشانه های بیماری ها کرل (۱۳۹۳) این چنین بیان می کند که:
پدیدارشناسی به دلیل توجه و تاکیدی که بر تجربه ذهنی و درونی فرد بیمار دارد، بیماری را به شکل یک روش زندگی و تجربه دنیا و معاشرت با سایر افراد تلقی می کند؛ نه آنکه بیماری را اختلالی جزئی در کارکرد خاصی از بدن بداند. در پدیدارشناسی توجه معطوف به تجربه زیسته شده این اختلال است و نگاه معطوف اختلال کلی در عادت ها، توانایی ها و اعمال فرد بیمار است. منظور از پدیدارشناسی بیماری بررسی تجربه بیمار بودن است:بیماری آن طور که فرد بیمار تجربهاش کرده است و با آن زندگی میکند.
تجزیه و تحلیل مصاحبههای بخش کیفی
در این مطالعه از روش پدیدارشناسی توصیفی به عنوان یک روش تحقیق استفاده شد. پایه های فلسفی این روش مرتبط با دیدگاه های هوسرل است که عقیده داشت برای فهم هر پدیده باید به مساله قصدمندی توجه کرد. برای عملیاتی کردن تحلیل مصاحبه ها از روش تجزیه و تحلیل کلایزی[۷۶] استفاده شد. در روش پدیدارشناسی هدف تدوین نظریه نیست ولی تلاش می شودتا برای درک واقعیت به تجربه زیسته افراد نزدیک تر شد (فیشر،۲۰۰۶). برخی از پرسش هایی که با روش پدیدارشناسی می توان به آنها پاسخ داد عبارتند از :تجربه افراد از یک رویداد شبیه چیست؟ معنای یک پدیده برای افرادی که آن را تجربه می کنند به چه صورت است؟ بنیان و ذات[۷۷] پدیده ای که تجربه می شود برای شرکت کنندگان چیست؟ (فیشر،۲۰۰۶)
برای تجزیه و تحلیل متن مصاحبهها ازروش کلایزی (۱۹۸۷) استفاده شد. تحقیق پدیدارشناسی شامل نه مرحله است که عبارتند از توصیف پدیده مورد نظر توسط محقق، جمع آوری توصیف شرکت کنندگان، قرائت توصیف های شرکت کنندگان، استخراج عبارات اصلی، پیداکردن معنای عبارات اصلی، نوشتن یک توصیف جامع،مقایسه توصیف های شرکت کنندگان با توصیف محقق و اصلاح یا افزودن موارد اضافی (کلایزی،۱۹۷۸ به نقل از حاج باقری،پرویزی،صلصالی،۱۳۹۰ ). همچنین اشپیتز و کارپتنر (۲۰۰۷) مراحل انجام تجزیه و تحلیل پدیدارشناسی با روش کلایزی شامل هفت مرحله می دانند :
۱.هر یک از برگههای مصاحبه بهتر است بارها خوانده شود تا معنایی جامع از آن متن به دست آید
۲.در هر متن باید زیر عبارات مهم مرتبط با پدیده مورد مطالعه خط کشیده شود. این عبارت ها و جملات باید در برگه ای جدا دوباره کدگذاری شوند
۳.معنایی که در بطن این عبارات مهم وجود دارد باید استخراج و فرمولبندی شود
۴.معانی استخراج شده باید در قالب خوشه ها و مضامین دسته بندی شوند.
-
- یافته های مطالعه باید در قالب توصیفی جامع که برتاباننده همه ویژگیهای پدیده مشاهده شده است یکپارچه شود
۶.ساختار کلی خوشه ها و مضامین استخراج شده دوباره بررسی شوند
۷.اعتبار و پایایی خوشهها و مضامین را یک ارزیاب دیگر تعیین میکند و در نهایت پژوهشگر باید نتایجی را که از تفسیر مصاحبهها استخراج کرده است با مصاحبهشوندگان در میان بگذارد تا از اعتبار یافتههایش اطمینان حاصل کند.
در این روش ابتدا توصیف پدیده بارها خوانده میشود،واحدهای پدیده یا تجربه شناسایی میشوند، ارتباط اجزا با هم و یا کل تعیین میشود، اجزا با سخنان شرکتکنندگان مقایسه میشود،سخنان شرکت کنندگان به زبان علمی تبدیل میشود و دیدگاهی کلی از تجربه یا پدیده ساخته میشود(اشپیتز و کارپتنر،۲۰۰۷). نسخه های ضبط شده روی کاغذ پیاده شدند و همراه با مصاحبههای نوشته شده تحلیل شدند. مراحل تحلیل به قرار زیر بود: از سمت چپ جملات مصاحبه با فاصله نوشته شدند تا هرجا لازم شد بتوان واحدهای معنایی اصلی را اضافه کرد. در مرحله بعد به شیوه پدیدارشناختی و با معلق نگهداری پیش فرضها واحدهای معنایی متن از هم جدا شدند در مرحله سوم تلاش شد از واحدهای مجزای معنایی استخراج شده به صورت کلی معنای جامع تری استخراج شود و در مرحله بعدکلمات یا عباراتی که بازنمایانگر معنای تجربه خود جرحی و به نحوی جوابی برای سوالهای پژوهش بودند مشخص و گزارش شدند. سپس تعداد دفعات تکرار کدهای مشابه ثبت شد و در مرحله آخر درون مایه های اصلی که کدها و خوشههای مختلف را در بر میگرفتند مشخص شدند.
برای بررسی استحکام داده ها قابلیت اعتماد واعتبار یافتهها مورد برسی قرار گرفت. اعتبار یافته های مصاحبهها با روانپزشک و مسئولین بند نوجوانان بزهکار در میان گذاشته شد تا تعیین نمایند تا چه حد یافتهها منعکس کننده تجربه نوجوانان است. برای انجام پژوهش ابتدا طرح پژوهش از سوی کمیته پژوهش کانون اصلاح و تربیت مورد تایید قرار گرفت و پژوهشگر تعهدات اخلاقی شیوه برخورد و مصاحبه با مددجویان نوجوان را پذیرفت. پس از در میان گذاشتن موضوع پژوهش و در صورت رضایت آگاهانه از نوجوان و در صورت دسترسی والدین مصاحبه ها انجام شدند. در موقعیت زندان به نوجوانان اطمینان داده شد اطلاعات مصاحبهها در جهت اثبات جرم یا محکوم کردن آنها استفاده نخواهد شد.
شیوه اجرای بخش کمی
برای جمع آوری اطلاعات بخش کمی به مرکز اصلاح و تربیت تهران و مراکز نگهداری و کودکان آسیب دیده شهر تهران، شهر ری و کرج مراجعه شد. از کانون ۷۱ نفر و از مراکز تحت پوشش بهزیستی ۱۶۹ نفر انتخاب شدند. در کانون به دلیل همکاری کم پسران پرسشنامه ها با کمک محقق و بیشتر در قالب مصاحبه اجرا شد و در مراکز بهزیستی پرسشنامه ها توسط شرکت کنندگان نوجوان به تنهایی پر شدند. شرایط ورود شرکت کنندگان عبارت بود از: داشتن توانایی خواندن و نوشتن، نداشتن نشانه های سایکوتیک و اختلالات شناختی، سن بین ۱۲ تا ۱۸ سال و تمایل به شرکت در پژوهش.
برای مقایسه گروه های با خود آسیب رسانی مستقیم و غیر مستقیم اعضای نمونه به چهار گروه تقسیم شدند گروهی که هر دو رفتار خود آسیب رسانی مستقیم و غیر مستقیم را داشتند، گروه دوم نوجوانانی که فقط رفتارهای خود آسیب رسانی مستقیم را داشتند ، گروه سوم گروهی بودند که فقط سابقه رفتارهای خود آسیب رسانی غیر مستقیم را داشتند و گروه چهارم گروهی بودند که سابقه هیچ یک از انواع رفتارهای خودآسیب رسانی مستقیم و غیر مستقیم را نداشتند و برای ارجاع به این گروه چهارم از واژه “گروه کنترل” استفاده شده است. بدیهی است مقصود نویسنده از کنترل به معنی گروه عادی نیست” پس از جمع آوری داده ها، تجزیه و تحیلیل داده ها براساس سوال ها و فرضیه ها انجام شد.
شیوه تجزیه و تحلیل
برای تحلیل داده های کیفی از روش پدیدارشناسی توصیفی(روش کلایزی) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های کمی از روش های آمار توصیفی، تحلیل عاملی، تجزیه و تحلیل واریانس چند متغییره، تجزیه و تحلیل واریانس دوراهه، تجزیه و تحلیل عامل و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. از نرم افزار SPSS و AMOS برای تجزیه و تحلیل داده های کمی استفاده شد. در مدل سازی معادلات ساختاری معمولاً مجموعه ای از شاخص های نیکویی برازش گزارش میشود. برخی از این شاخصها در شرایط خاصی نسبت به بقیه شاخصها بهتر عمل می کنند. زمانیکه برازش کلی مدل ارزیابی می شود عموماً توصیه می شود چندین شاخص به صورت هم زمان مورد بررسی قرار گیرند. برای مثال هیو و بتلر (۱۹۹۹) پیشنهاد نمودند از یک استراتژی ۲ شاخصی که شامل گزارش SPMR همراه با یکی دیگر از شاخص های برازش (برای مثال RNI،CFI یا RMSEA) می باشد برای این کار استفاده شود.این دو مولف همچنین معیارهایی را به عنوان نشان دهنده مناسب بودن برازش داده – مدل پیشنهاد کرده اند:
(۰۶ /۰ RMSEA ≤ و۰۹۵/۰ ≤ RNI (or CFI) ).
علیرغم وجود مشکل حساسیت به اندازه نمونه در خی دو گزارش ارزش مدل خی دو با درجه آزادی به اضافه سایر شاخصهای برازش توصیه شده است (پیوا و کوینگ، ۲۰۰۸). در این پژوهش نیز از این شاخص ها و ملاک ها برای ارزیابی برازش مدل استفاده شد.
فصل چهارم
یافته ها
در این فصل یافته های پژوهش در دو بخش کیفی و کمی ارائه شده است. در بخش کیفی مضامین و مفاهیم استخراج شده از مصاحبهها برای پاسخگویی به سوالها و در بخش کمی یافته های مرتبط با سنجش فرضیه های پژوهش با بهره گرفتن از روش های آمار استنباطی ارائه شده است.
نتایج بخش کیفی
شرکتکنندگان نوجوانی که در مصاحبهها شرکت داشتند شامل نوجوانان بزهکار،آزاردیده و نوجوانان مراجعهکننده به بخش روانپزشکی کودک و نوجوان بیمارستان رسول اکرم و بیمارستان امام حسین بودند. برای شرکتکنندگان نوجوان که در موقعیت سرپایی بررسی شدند تشخیصهای اختلال دوقطبی، اختلال افسردگی اساسی و اختلال استرس پس آسیبی گذاشته شده بود. در جدول ۴-۱ اطلاعات مربوط به سن، جنسیت، سابقه خود آسیب رسانی، تعداد دفعات خود آسیب رسانی مشخص شده است.
جدول ۵. اطلاعات جمعیت شناختی و سابقه خود آسیب رسانی در نوجوانان شرکتکننده در مصاحبه
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-16] [ 02:41:00 ق.ظ ]
|