کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
|
|
|
«در طول آخرین دوره پارینه سنگی یعنی حدود ۲۰۰۰۰ سال پیش است که با نخستین آثار هنری انسان ابتدایی روبرو می شویم… جالب توجه ترین آثار هنری پارینه سنگی تصویرهایی از جانوران است که بر سطح دیواره های سنگی غارها [و یا صخره ها] نقر و یا نقاشی و یا پیکر تراشی شده است».(جنسن، ۱۳۵۱: ۱۰) «بزرگترین نگرانی مردم این بود که «چگونه و از چه راه غذای کافی بدست بیاورند. این مردم هنوز راه و روش نگهداری گله و کشت و زرع را نمی دانستندو از این رو تمام هم خود را مصروف شکار حیوانات می نمودند و اگر در شکار موفقیتی حاصل نمی کردند ناچار گرفتار گرسنگی می شدند».(همان،۱۳) در غار لاسکو واقع در فرانسه، تمام حیوانات در هم و برهم و بدون نظم و ترتیب قرار گرفته اند و هرگاه شما نقش آنها را یکی یکی از دیگران جدا کنید می توانید آنها را بخوبی از یکدیگر تمیز دهید. «همچنین به نظر اول در سقف غار سه برادر (Trois Freres) .(Honour,Felming:1991) چیزی جز گروهی کور از خطوط دیده نمی شود و تنها با بازبینی و تدفین در آن، حیوانات مختلف از آن بیرون می آید. خطوط اسبها،گاومیش ها و آهوان در یکدیگر توهم درهم و برهمی را به وجود آورده است. چنین خطوطی در حجاریهای موجود بر روی سنگهای کوچک نیز دیده می شود».(جنسن،۱۳) این مسئله در نقوش مناطق مورد پژوهش نیز صورت گرفته است و نقوش در کنار نقوش دیر حک شده و در بعضی جاها بخصوص در نقوش نقر شده، تصاویری از فیگور انسانی و حیوانی در کنار هم فضایی ابهام آمیز را تداعی می کند. «حال باید دید که چرا مرد غارنشین نقاشی های خویش را با کشیدن تصویری بر تصویر دیگر ضایع کرده است؟ دلیل آن این است که او آنها را به منظور تزئین رسم نکرده است. حتی اگر این تصاویر بدین گونه درهم و برهم نبود باز ما به عقیده خویش باقی می ماندیم، زیرا غارهایی که حاوی این تصاویر است کاملاً تاریک بوده و ورود به آنها نیز به سختی صورت می گیرد. اگر منظور غارنشین از نقاشی روی دیوار فقط تزئینی بوده است آنها را نزدیک در ورودی رسم می کرد تا همه کس بتواند از دیدن آنها لذت ببرد. در حالیکه می بینیم این تصاویر طوری در خفا و دور از چشم قرار گرفته که دیدن آنها بسیار مشکل بوده است.» (همان، ۱۲) در واقع اکنون شکی باقی نمانده که ایجاد این نقش ها بخشی از آیین جادویی بوده که به منظور تأمین شکاری موفقیت آمیز اجرا می شده است. «این استنباط نه تنها مبتنی بر آن است که تصویرها همواره در محل مخفی نقاشی می شده و نیز در آنها خطوطی معرف پیکان ها و نیزه ها رسم می شده که معمولا نوکشان رو به جانوران هدف گیری شده است. بلکه همچنین از آن جهت است که تصویر جانوران به طرز غریب و نا منظم بر روی یکدیگر نقش شده است.» توضیح اینکه ظاهراً در نظر انسان عصر پارینه سنگی میان تصویر و واقعیت تفاوت بارزی وجود نمی داشت، چنانکه با ساختن تصویر یک جانور قصد می کردند که خود آن را به تصاحب در آورند و با کشتن آن تصویر یقین حاصل می کردند که روح زندگی جانور را کشته اند.»(گاردنر،همان، ۱۲) «شاید بتوان چنین تعیین کرد که نقاشی های درون غار عصر ماگدالنی نتیجه نهایی تکامل تدریجی بوده است که ابتدا چون جادوی ساده ای برای کشتار، آن هم در زمانی که شکار بزرگ فراوان بود،آغاز شده لیکن بعدها که جانوران قابل شکار کمیاب شدند هدف آن تغییر کرد… پس در مورد تصویرهای دو غار «آلتامیرا»و«لاسکو» به احتمال قوی می توان گفت که هدف «آفریدن» بوده است نه «کشتن» به نیت آنکه ذخیره شکار افزایش یابد.»(همان،۳۵)
«…آخرین تصویر فی نفسه شکلی از جادو بوده و شکارگر با ترسیم و رنگ آمیزی تصویر یک جانور، روح او را در چهارچوب محبس یک خط کناری تثبیت و مهار می کرد… مراسمی که در مقابل تصاویر نقاشی شده اجرا می شده احتمالاً برای مساعد کردن بخت شکارگر با وی بوده است. در همان حال، انسان دوران پیش از تاریخ، نگران نگهداری ذخیره غذایی خویش بوده است و نقاشی های بسیاری از جانوران نقاشی شده می توانند به طور جادویی موجب تضمین بقای رمه های جانوران واقعی شوند.»(همان،۳۵) گرچه تئوریهای موجود درباره هنر پیش از تاریخ، بیشتر برخاسته از تحلیل سنگ نگاره های غارهای اروپایی است، اما مشاهدات و تأملات ما درباره نگاره های صخره ای ایران و به ویژه مناطق مورد مطالعه این نظریه را تایید می کند. «حک و نقر این تصاویر در گدارگاه ها، آبگاه ها و شکارگاه ها و کشیدن نقاشی های جدید بر روی نقش های رنگ پریده کهنه تر و همچنین محتوای غالب نگاره ها، نقش جانوران و یا صحنه های شکار همان طور که قبلاً اشاره شد گویای آن است که این نقوش بر خلاف نظر رایج اولاً توسط شکارگران کشیده شده است و ثانیاً بیانگر آرزوها و تمایلات آنها برای زایش و افزایش شکار در شکارگاه ها، موفقیت در شکار و جسارت آفرینی در نبرد با درندگان بوده است».(فرهادی،همان،۲۱۶) از آنجا که نقش ها در طول قرنها و هزاره ها به خاطر اکسیده شدن و هوازدگی رنگ می باخته اند برای اثر بخشی بیشتر به روی صخره ها و نقوش، اشکال تازه ای را حک می کرده و یا حکاکی های قدیم را از نو باز آفرینی و آشکار می کرده اند، زیرا سنگهای منطقه از جنسی اند که سطح تیره و اکسید شده رویین که به آمیزه ای از رنگ های قهوه ای آبی و بنفش و قهوه ای تیره در آمده اند، با یک خراش سطحی، بطن سفید رنگ آنها آشکار می شده و بدین ترتیب نگارگران به جادوی نهفته در نقش ها جان دوباره می داده اند. این نوسازی و نوکردن نقش ها همچون «روشن کردن آتش بر خاکستر کف آتشگاه تکرار می شده است».(honour,felming,p.26) بی شک در مناطقی که شرایط نگارگری بدین منظور وجود نداشته است و یا همراه با آن از خالکوبی و ساختن مجسمه های گلی و یا چوبین، انجام حرکات و رقص ها و نمایش های جادویی سایه بازی و سایه سازی و همچنین خواندن ترانه های جادویی که همه آنها دارای اهداف واحدی بوده اند استفاده می شده است. بنابر «اصل بقایای تایلر» بازمانده و بقایای چنین رفتارهایی هنوز در فرهنگ عامیانه ایران و جهان به وفور قابل مشاهده است. یعنی رفتارهایی که امروز انجام می شود، اما هدف از اجرای آن در طول قرون و هزاره ها فراموش شده است. «همچون سبزه انداختن نوروزی ایرانیان که امروزه شاید به درستی معنی نخستین آن دانسته نباشد. اما در گذشته های دور برای سرمشق دادن و تشویق و فراخوانی بهار و کمک به سبز و خرم شدن دانه ها و کشتزارها و درختان صورت می گرفته است. نمونه جادویی تقلیدی را در میان عشایر و روستائیان ایران، به ویژه در مراسم افتتاحیه برخی از اعمال اقتصادی هنوز نیز، می توان مشاهده نمود. برای مثال هنوز در میان عشایر کرمان نظیر برخی طوایف ایل افشار در اطراف سیرجان و «خبر» بافت، در هنگام تولید نخستین کشک سال زن خانواده عشایری که تهیه فرآورده های شیری را نیز بر عهده دارد با نخستین کشک تازه سال نو بر روی «لتف» (لته و قواره بافته شده از موی بز) «پلاس» سیاه چادر، شکل آغل گوسفندان، چوپان، سگ و توبره چوپانی را به امید افزایش گوسفندان و فراوانی کشک که خود نشانه فراوانی شیر و روغن است نقاشی می کنند».(فرهادی،همان،۲۱۸) نقوش به دست آمده در مناطق مورد مطالعه نیز از آنجا که تصاویر شکارگاهی را نمایان می سازد و به جنبه های دیگر زندگی نمی پردازد (می توان نوعی روایت زندگی شکار گران آن دوران باشد) گویی اینکه او قصد داشته صحنه هایی از شکار خود را برای آیندگان به نقش در آورد ۵-۳ تاریخگذاری نسبی سنگ نگاره ها تاریخگذاری اساسی ترین و دشوار ترین چالش در حوزه مطالعات هنر صخره ای است، به همین دلیل پژوهشگران با بهره گیری از مطالعات مردم شناسی، باستان شناسی، نشانه شناختی و… با احتیاط در این بخش قدم می زنند. در مورد تاریخگذاری سنگ نگاره های ایران تاکنون قدم مفید و دقیقی صورت نگرفته است و در بیشترین مطالعات و کتب تنها به معرفی و طبقه بندی نقوش بسنده شده و کمتر به تاریخگذاری نقوش اشاره شده است. البته این موضوع به دلیل پیچیده بودن تعیین سن سنگ نگاره ها است زیرا نیاز به آزمایشاتی دارد که هنوز در ایران انجام نگرفته است. روش علمی تاریخگذاری هنر صخره ای تنها دو دهه قدمت دارد. به همین سبب هنوز در دوران کودکی به سر می برد و تقریباً تمامی هنر صخره ای دنیا عملاً تاریخگذاری نشده است. اما این بدین معنی نیست که ما از حدود و قدمتشان اطلاعی نداریم، چون نشانه هایی برای تعیین سن حدودی آنها وجود دارند. حتی گاهی، در صورتی که رنگ حاوی مواد آلی یا ذرات میکروسکوپی باشد می توان با تعیین محتوای مواد رادیواکتیو درون آن، قدمت یک نقاشی صخره ای را با دقت نسبتاً خوبی مشخص کرد. اما تاریخگذاری سنگ نگاره هایی که با تکنیک ضربه یا خراش (پتروگلیف ها) ایجاد شده اند هنوز هم دشوار مانده است. بیشتر روش های فعلی در پی سن یک پوشش معدنی هستندکه روی سطح نقوش تشکیل شده و در نتیجه آن می توان حداقل سن را مشخص کرد. یک روش تحلیلی مواد ریز آلی است که در این پوشش معدنی گیر کرده اند. برای این کار می توان به طور موفقیت آمیزی از فن آوری لیزری استفاده کرد. اما فعلاً یک روش برای تعیین سن پتروگلیف ها وجود دارد. این روش بر پایه این واقعیت قرار دارد که بلورهای معدنی که در هنگام کنده کاری نقش شکسته شده اند، ابتدا دارای لبه تیز بوده اند که به تدریج و با گذر زمان کند و صاف شده اند. با مشخص کردن فرایند کند شدن سطوح مجاوری که سن آنها مشخص است، می توان سن پتروگلیف ها را تخمین زد. (بد ناریک، ۱۳۷۷: ۸). پروفسور گریشمن در مورد نقاشی های لرستان چنین اظهار کرده اند: من تصور می کنم که نقاشی های مزبور بوسیله ساکنین لرستان در دورانی که بشر به حالت جوینده خوراکی می زیسته است ترسیم شده باشد. یعنی دورانی که چندین هزار سال پیش از آنکه دره ها خشک شود و انسان بتواند از کوهسار پایین آمده بیرون از کوهسار زندگی نماید. …تحقیق در مورد تاریخ لرستان کاری بس مهم است. این ناحیه در دوران آشوریان نقش مهمی در تاریخ لرستان داشته و شاهان آشوری در قرن نهم و هشتم و هفتم پیش از میلاد، آنجا را صحنه های نبرد ساخته بودند و منابع تاریخی مربوط به دوران آشوریان واجد اهمیت است. پرفسور مک بورنی در کف چند غار محل نقاشی ها اقدام به گمانه زنی نموده و ضمن کاوش در طبقات مختلف، موفق به یافتن ابزار سنگی و نیز سفال شکسته هایی در طبقات مختلف گردیدند. از نظر مک گورنی نقوش روی صخره های کوهدشت، شبیه نقوش مشکوفه در شرق اسپانیا در دوره های اخیر، مربوط به دوره ماقبل تاریخ است و تمامی نقوش صخره های کوهدشت بر روی بلندیهای متراکم و در چند کیلومتری جنوب غربی کوهدشت و در یک ردیف دایره شکل قرار گرفته است. اولین مسئله ای که به نظر پروفسور مک بورنی بسیار حائز اهمیت بود امر تاریخگذاری نقوش بود که به دو طریق امکان پذیر بود.
-
- نتیجه گیری از مطالعه بر روی سبک و روش نقاشی و محتویات نقش.
۲- جمع آوری اطلاعات و شواهد مستقیم که از لایه های زیر نقش ممکن است بدست آید و احتمالاً مربوط به همان نقوش است. وی در مورد اول اظهار داشتند که نقش اسب سواران نمی باید قدیم تر از هزاره دوم قبل از میلاد باشد چون هنر اسب سواری، اول بار بوسیله ایرانیان ساکنین لرستان معرفی شده بود به همین نحو می بایست تاریخ کلیه نقوش و صورت صحنه هایی را که مربوط به اسب سواران است و به شکل استیلیزه نقش شده اند، به هزاره دوم پیش از میلاد مربوط دانست، مسلماً این تاریخ گذاری را نمی توان یک تاریخ گذاری کامل و دقیق دانست زیرا با دقت بیشتری در نقوش می توان رویهم رفته نقوش صحنه های فامیلی را مربوط به آثار دوره فلز در ناحیه مدیترانه مرکزی و غربی دانست و هیچ نکته مشخصی که حاکی از شباهت این آثار دوره ی مزولتیک و حتی ارتباط ناچیز آن به پالئولتیک باشد در حال حاضر دیده نشده. مک بورنی در حفاری میرملاس به قطعات سفال و تیغه هایی از فیلینت و نمونه هایی از زغال دست یافت که خبر از دوره نئولتیک می دادند. اما در نقاشی های همیان اظهار داشتند که وجود اسب سواران در نقش، نشان می دهد که قدمت آن نباید از عصر برنز جلوتر باشد در حالیکه اگر سلاح های تراش خورده بوسیله سوارکاران حمل و مورد استفاده قرار می گرفته است تاریخ این مجموعه نباید از دوران اخیر اسلامی جلوتر باشد. از طرف دیگر لایه های موجود در این پناهگاه از بالاترین سطح تا کف با کمال وضوح مربوط به دوران پالئولتیک می باشد به فرهنگ دوره موستری (میان سنگی) تعلق دارد و با توجه به شواهد موجود قدمت آن نمی بایست کمتر از چهل هزار سال باشد.در اینجا نیز نمونه فراوانی از زغال از اعماق لایه هایی که از سکونت چندین هزار ساله حکایت داشت بدست آمد. در همیان دو تعدادی نقوش دیده می شود که توأم با آنها اثراتی هم از نوع خطوط اولیه اسلام نوشته شده است و در همین پناهگاه تیغه ای از سنگ بدست آمد که از نظر زمین شناسی مربوط به دوره پالئوتیک (پارینه سنگی تحتانی) کهنه است. اغلب نقوش میرملاس قدیمی تر از دوره نئولتیک (حداکثر شش تا هفت هزار سال) نمی باشد و در سایر نقاط مذکور گرچه هنوز تاریخ گذاری دقیق نشده است و از نظر سبک نیز طبقه بندی به عمل نیامده احتمالاً ممکن است مربوط به دوره ای جلوتر باشد. با توجه به انواع نقوش در همیان، نقوش مزبور باید جدیدتر باشند و صریحاً معلوم است که قدمت برخی از صورتها در هر دو منطقه از عصر برنز بیشتر نمی باشد. نقوشی که در شکل آنها با تصاویر نیزه و یا شمشیر روبرو می شویم می توانیم آنان را به عصر فلز نسبت دهیم و به زمان های عقب تر از فلز تاریخگذاری ننمائیم. مهمترین نکته ای که باید به آن توجه داشت کشف غیر مترقبه بقایای آثار دوره پالئوتیک در همیان است که از فرهنگ دوره پالئولتیک حکایت می کند و همین مطلب این امید را تقویت می کند که بتوان اطلاعاتی از نحوه زندگی مردم در دوره شکار و از وضع این منطقه و آب و هوای غرب ایران در طول زمان های میان ۴۰۰۰۰ تا ۶۰۰۰۰ سال پیش بدست آورد. رویهم رفته انتظار می رود که با نتیجه آزمایشات کربن چهارده از نمونه های برد سفید و مقایسه آن با آثار مکشوفه بوسیله فرانک هول در منطقه خرم آباد به این نتیجه رسید که آثار پالئولتیک فوقانی در ایران بسی قدیمی تر از اروپای غربی است. واما تیمره: در حقیقت سن اکثر سنگ نگاره های منطقه تیمره به صورت حدسی و نظری تعیین می شود ولی پراکندگی آنها دلیل بر این است که این آثار که از لحاظ تکنیک و وسیله بکار گرفته شده، در اکثر نواحی دنیا با هم قابل مقایسه می باشند، مربوط به دوران ما قبل تاریخ هستند. این موضوع نیز مسلم است که در بعضی نواحی، این قسم کار هنری تا زمان های نسبتاً تازه مصراً ادامه یافته است ».(آپچان، ۱۳۴۸: ۶۰) با این همه جدا از مقایسه های کلی و میزان هوا زدگی و اکسیده شدن سطح حکاکی شده نقوش ، قراین دیگری نیز وجود دارد که می توان به طور نسبی عمر این نگاره ها را نسبت به هم معلوم کند، همچون جنگ ابزارهایی که در این نگاره ها نموده شده اند. برای مثال در این ابزارها بوکس سنگی و چماق کهن ترین و شمشیر جدیدترین جنگ ابزار است. همچنین به نظر می رسد جنگ افزارهایی مانند نیزه، کمند و تیر و کمان کهن تر از ابزار هایی همچون زین، لگام و غیره می باشد. همچنین وجود جانوران اهلی در این نگاره ها همچون اسب، سگ و شتر که کم و بیش زمان اهلی شدن این جانوران مشخص است می تواند در تعیین اکثر عمر برخی از این نقوش راهنما باشد. هر چند که همیشه احتمال عقب رفتن این تاریخ ها با کشفیات جدیدتر وجود دارد . برای مثال از اهلی شدن سگ ۱۰۰۰۰ سال و از اهلی شدن اسب و شتر دوکوهانه ۵۰۰۰ سال می گذرد. (بهاروند،۱۳۶۰ ) به نقل ازHunte, whitten,1976: P.131)) ملاک دیگری برای تخمین نسبی سنگ نگاره ها قاعدتاً باید سبک سنگ نگاره ها بوده باشند. اما باستان شناسان و نویسندگان جامعه شناسی و تاریخ هنر درباره اینکه آیا سبک استیلیزه (خلاصه و ساده) کهن تر است یا سبک های واقع گرا هنوز به نتیجه قطعی نرسیده اند.( آرنولد هاوزر . همان منبع ص ۴-۱)
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-16] [ 01:49:00 ق.ظ ]
|
|
- رادمهر، م. ۱۳۷۶. تأثیر تنش گرما بر فیزیولوژی رشد و نمو گندم. انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد. ۲۰۱ ص
- رحیمیان، ح. و م. بنایان. ۱۳۷۵. مبانی فیزیولوژیکی اصلاح نباتات (ترجمه)، انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد. ۴۲۶ ص.
- رضوانیمقدم، پ.، ز، برومند.، ع، رضازاده.، ا. محمدآبادی و ع. شریف. ۱۳۸۷. اثر تاریخ کاشت و تیمارهای مختلف کودی بر عملکرد، اجزاء عملکرد و درصد روغن دانه گیاه کرچک. مجله پژوهشهای زراعی ایران، جلد ۶. (۲): ۹۴-۸۷ص.
- رضوانیمقدم، پ.، و ز. صادق ثمرجان. ۱۳۸۴. بررسی اثر تاریخهای مختلف کاشت و رزیمهای مختلف آبیاری بر خصوصیات مرفولوژیکی و عملکرد نخود(Cicer arietin) رقم LLC-3279 در شرایط آب و هوایی نیشاپور دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده کشاورزی. ۳۲۵-۳۱۵ ص.
- زمانی، م.، م. اصفهانی.، ر. هنر نژاد و م. قلیپور. ۱۳۸۵. برسی روابط همبستگی سرعت و دوره پر شدن دانه با اجزای عملکرد و سایر صفات فیزیولوژیک در ارقام برنج. مجله علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی. سال دهم . شماره چهارم.
- ساجدی، ن. و م.، ر. اردکانی. ۱۳۸۶. اثر مقادیر مختلف کود نیتروژن، روی و آهن بر شاخص های فیزیولوژیک ذرت علوفهای در استان مرکزی. مجله پژوهشهای زراعی ایران. جلد ششم، (۱): ۱۱۰-۹۹ ص.
- ساتوره، اسلافر. ۱۳۸۴. گندم اکولوژی و فیزیولوژی و برآورد عملکرد، مترجمان (کافی، م. ا. جعفرنژاد، م. جامیالاحمدی. انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد. ۴۷۸ ص.
- سالاردینی، ع. ا و م. مجتهدی. ۱۳۶۷. اصول تغذیه گیاه (جلد دوم ). مرکز نشر دانشگاهی، تهران. ۳۱۵ ص.
-
- سهرابی، م. ۱۳۷۰. نتایج سه ساله طرح و بررسی مناسبترین تراکم بوته برای رقم ماش در سالهای ۷۵-۱۳۷۳. نشریه تحقیقاتی موسسه تحقیقات و اصلاح و تهیه نهال و بذر. بخش حبوبات. (۷): ۱۲-۷۳ص.
- سیوسهمرده، ع.، خ. محمدی.، الف. روحی.، م. آقا علیخانی و ع. مختصیبیدگلی. ۱۳۸۸. پاسخ فیزیولوژیکی ژنوتیپهای مختلف گندم دیم به تنش سرما. مجله الکترونیک تولید گیاهان زراعی . جلد دوم .شماره(۴): ۱۱۲-۹۳.
- سرپرست، ر. ۱۳۸۴. گزارش نهایی طرح و بررسی و مقایسه ارقام باقلا. انتشارات مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی گلستان. ۱۱-۱ ص.
- سیادت ،س. ع.، س. هاشمی دزفولی. و ف. کوشگی. ۱۳۷۷. بررسی میزان عملکرد و مقایسه برخی خصوصیات مرفولوژیک و فیزیولوژیک شش رقم تریتیکاله در خوزستان، مجله نهال بذر، جلد ۱۴، شماره۲، ۲۰-۸ ص.
- شفیق، م.، م. راشد محصل و م. نصیری محلاتی. ۱۳۸۵ . بررسی اثر گاوپنبه بر عملکرد و اجزای عملکرد سویا در تراکمهای مختلف گیاهی و تاریخهای مختلف کاشت. مجله پژوهشیهای زراعی ایران، جلد ۴، شماره ۱. ۵ ص.
- شیرانیراد، ا.، ب. علیزاده و ا. هاشمی دزفولی. ۱۳۷۹. بررسی اثر قار چهای میکوریزوسیکولار، فسفر و تنش خشکی بر کارایی جذب عناصر غذایی در گیاه گندم. مجله نهال و بذر. ۱۶: ۳۴۹-۳۲۷ ص.
- صادقی، ا.، ح. غفاری خلیق.، و ح. عسکری. ۱۳۸۴ . بررسی تأثیر تاریخ های مختلف کاشت بر عملکرد و اجزای عملکرد ارقام ماش در منطقه شهر ری، نهمین کنگره علوم زراعت و اصلاح نباتات ایران. پردیس ابوریحان دانشگاه تهران.
- صباغپور، ح. ۱۳۷۴. گزارش نهایی بررسی و تعیین مناسبترین تراکم بوته باقلای برکت در گرگان. انتشارات مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی گلستان. ۷۷ ص.
- قنبری بیرگانی، د.، ر. سخاوت.، س. اسروش و پ. شیمی. ۱۳۸۲. بررسی اثرات مصرف علفکش و تراکم بوته روی جمعیت علفهای هرز و عملکرد باقلا. مجله علوم زراعی ایران. جلد پنجم (۴): ۳۷۲-۳۱۵ ص.
- کافی، م.، ا. برزوئی.، م. صالحی.، ع. کمندی.، ع. معصومی و ج. نباتی. ۱۳۸۸. فیزیولوژی تنشهای محیطی در گیاهان. انتشارات جهاد دانشگاهی. مشهد. ۵۰۲ ص.
- کریمیان، ن. ۱۳۷۷. پیامدهای زیادروی در مصرف کودهای شیمیایی فسفره. موسسه تحقیقات آب و خاک نشریه علمی پژوهشی خاک و آب. جلد ۱۲. (۴): ۱۴۵ ص.
- کوچکی، ع.، و م. بنایان اول. ۱۳۷۶. چاپ پنجم. زراعت حبوبات. انتشارات جهاد دانشگاهی دانشگاه مشهد. ۲۳۶ ص.
- کوانتا، مهندسین مشاور. ۱۳۵۶ . برآورد نیازها و محدودیت های کشاورزی ۱۵ محصول اصلی ایران. سازمان هواشناسی کشور.
- عباسی سورکی، ع.، ن. مجنون.، ب. یزدی صمدی. ۱۳۸۳. بررسی همبستگی و روابط بین عملکرد دانه و سایر صفات در عدسی زراعی. چکیده مقالات اولین همایش ملی حبوبات.
- مرادی تلاوت، م. ر.، س. ع. سیادت.، ق. فتحی.، ا. زند و خ. عالمی سعید.۱۳۸۹. اثر سطوح نیتروژن و علف کش بر توان رقابت گندم در برابر یولاف وحشی و خردل وحشی. پایان نامه دکتری. دانشگاه کشاورزی رامین خوزستان. ۳۳ ص.
- مدنی، ح.، غ. ر.، نادری بروجردی.، ح. آقاجانی.، و ع.، ر. پازکی. ۱۳۸۹. مقایسه اثرات مصرف کودهای شیمیایی فسفره و باکتریهای حل کننده فسفات در عملکرد دانه، بیولوژیک و محتوای نسبی فسفر بافتهای در کلزا پاییزه. مجله زراعت و اصلاح نباتات.جلد ششم (۴): ۱۰۴-۹۳ ص.
- مدیر شانهچی، م. ۱۳۷۱. تولید و مدیریت گیاهان علوفهای. انتشارات آستان قدس رضوی.
- مدحج، ع و ق. فتحی. ۱۳۸۷. فیزیولوژی گندم. انشارات دانشگاه آزاد شوشتر. ۳۱۷ ص.
- موسوی، ه.، س. ع.، سیادت.، ع. مشتطی.، و م. ر. قلیزاده. ۱۳۸۹. اثرات فاصلهی بین و روی ردیف کاشت بر عملکرد و اجزای عملکرد باقلا در منطقه اهواز. فصلنامهی علمی پژوهشی ” علوم بهزراعی گیاهی"، سال دوم، (۴): ۷ ص.
- معافپوریان، غ. ١٣٧٣. اثر منابع روی و اسید سولفوریک بر رشد و جذب روی در گیاه ذرت و شکلهای شیمیائی روی در خاک. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس تهران.
- ملکوتی، م. ج. ۱۳۷۸. کشاورزی پایدار و افزایش عملکرد با بهینه سازی مصرف کود در ایران. نشر آموز کشاورزی. کرج. ۲۹۸ ص.
- ملکوتی، م. ج.، م. نفیسی و ب. متشرعزاده. ۱۳۸۰. عزم ملی برای تولید در داخل کشور. نشر آموز کشاورزی. کرج. ۳۴۵ ص.
- نجفی، ی. ۱۳۸۲. باقلا. ماهنامه ترویج کشاورزی مروج، شماره ۱۸. ۶.ص
- نخزری مقدم، ع.، و م. رمرودی. ۱۳۸۱ . اثر کاشت و میزان نیتروژن و منابع طبیعی. شماره ۹ .(۴): ۴۲-۳۳ ص.
- نورمحمدی، ق.، ع. ا. سیادت و ع. کاشانی. ۱۳۸۰. زراعت غلات. انتشارات دانشگاه شهید چمران اهواز. ۴۴۶ ص.
- نوری اظهر، ج و پ. احسان زاده. ۱۳۸۶ . بررسی روابط شاخصهای رشد و عملکرد پنج هیبرید ذرت در دو رژیم آبیاری. در منطقه اصفهان. مجله علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی. جلد یازدهم، (۴۱): ۲۶۱ -۲۷۱ص.
- هاپکینز، ج. ۱۳۸۵. مقدمهای بر فیزیولوژی گیاهی. جلد دوم. مترجمان: علی احمدی، پرویز احسانزاده و فرهاد جباری. انتشارات دانشگاه تهران. ۴۹۸ص.
- هاشمآبادی، د.، و ش. صداقتحور. ۱۳۸۵. برسی اثر تراکم و تاریخ کاشت بر عملکرد و اجزای عملکرد باقلای زمستانه مازندارانی. مجله علوم کشاورزی (دانشگاه آزاد اسلامی). جلد دوازدهم، (۱): ۱۴۱-۱۳۵ ص.
- هاشمی جزی، م. ۱۳۸۰. تأثیر تاریخ کاشت بر مراحل رشد و نمو و برخی ویژگیهای زراعی و فیزیولوژکیی ۵ رقم سویا در کشت. دوم. مجله علوم زراعی ایران، جلد ۳، (۴): ۸ ص.
- هال، آ. ای. ۱۳۸۲. واکنشهای گیاهان زراعی به محیط رشد. مترجمان: محمد کافی، بهنام کامکار و عبدالمجید مهدوی دامغانی. انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد. ۲۹۷ ص.
- حسنزاده، ر.، ع. راحمیکاریزکی.، ع. نخزریمقدم.، و ع. بیابانی. ۱۳۹۲. اثر توأم تنش گرمایی آخر فصل رشد و رقابت بین بوتهای بر فنولوژی، عملکرد و اجزای عملکرد باقلا. نشریه تولید گیاهان زراعی . جلدششم . (۴): ۱۶۳-۱۵۱.
- حق نظری، ع.، پ. مرادی و م، کامل. ۱۳۸۴. تجزیه تحلیل همبستگی و بررسی شاخصهای موفولوژیک موثر بر عملکرد در لاین ها و توده های بومی عدس زنجان.
- یساری، ل. ۱۳۹۲. بررسی اثرات باکتری حل کننده فسفات به عنوان کودهای بیولوژیک و فسفر معدنی بر رشد و عملکرد سویا (Glcine Max Merrill) رقم تلار در شمال. نشریه تحقیقات کاربردی اکوفیزیولوژی گیاهان. دوره اول. سال اول. ۱۸-۱ص.
- Adhami, A., and Ronaghi, A. 1999. Effect P and Zn on growth and chemical content in corn, bean, soybean and faba bean. Proceeding of 6th Congress of Soil Science. University of Mashhad, Ferdowsi.
- Ajam Norozi, H., and Vazin, F. 2011. Modelling of the faba bean (Vicia faba L.) sprouting reaction to temperature farm condition. Not. Bot. Horti. Agrobo. 39: 179- 185.
- Al-Khatib, K. and G. M. Paulsen. 1999. High temperature effects on photosynthetic processes in temperate and tropical cereals. Crop Sci. 39: 119-125
- Aloni , T.Pashder & L. Kami. . 1991. Partitioning of sucrose and acid invertase activity in reproductive organs of pepper plants in relation to their abscission under heat stress. Annals of Botany. 67: 371-377
- Anderson, L. R., and B. I.Vasilas. 1985. Effects of planting date on two soybean cultivars: seasonal dry matter accumulation and seed yield. Crop Sci. 25: 999-1004.
- Andrew, C. S. and Johnson, A. D.1976 . Effect of calcium, PH and nitroqen on the growth and chemical composition of som tropical and temperate pasture Lequmes II. Chemical composition ( calcium, nitroqen. Pastassium, maqnesium, sodium and posphrus). Aust. J. Agric. Res.27:625-360.
- Araujo, A. P., M. G. Teixeira and D. L. De Almeida. 1996. Phosphorus efficiency of wild and cultivated genotypes of common bean under biological nitrogen fixation. Soil Biol. Biochem. 29: 951-957.
- Ashraf, M. Y., Azmi, A. R., khan, A. H. and Ala, S. A. 1994.Effect of water stress on total phenols, peroxidase activity and chlorophyll content in wheat. Acta physiologias plantarum. 16(3): 185-191.
- Ashraf, M., Ghafoor, A. Khan, N.A. and Yonsaf, M. 2002. Path coefficient in wheat under rainfed conditions. Pakistan Journal of Agricultur Research. 17,1-6.
- Beazley, M. 1995.Vegetables. The Royal Horticultural Society’s. Encyclopedia of Practical Gardening. P: 98-101.
- Behbahani, M. 2010. Investigation of biological behavior and colonization abilitiy of Iranian indigenous phosphate solubilizing bacteria. Scientia Horticulturae 124: 393-399.
- Berry, J. and Borjkman, O. 1980. Photosynthetic respons and adaptation to temperature in higher plants. Annals Review of plant Physiology. 31: 491-523.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
از سوی دیگر هنر ابزاری برای رسیدن به معرفت می باشد. به عبارت دیگر وی منشأ هنر را تقلید و تقلید را مولد لذت و جستجوی دانش در آدمی می دانست . مثلاً شناخت شی تصویر شده در مقایسه با اصل آن ازنظر ارسطو ضمن ایجاد نوعی لذت عقلانی موجب دانش نیز می شود(راس،۱۳۷۷،ص۴۲۰). در واقع هنر باعث بوجود آمدن نوعی درک زیباشناختی می شود که درک زیباشناختی خود نوعی دانش است(فهیمی فر ، ۱۳۸۶،ص۱۹۳). ارسطو همچنین می گوید هر هنری یک اثر است اما هر اثری یک هنر نیست زیرا اثر موقعی هنر قلمداد می شود که براساس آگاهی و دانش باشد و هنر از جنس تولید و اما اثر توأم با دانش است(کویچ،۱۳۸۹ ب،ص۴۲).
انواع هنر ازنظر ارسطو در تقسیم بندی هنرها ارسطو به دو دسته اشاره می کند ۱- هنری که هدفش تکمیل کار طبیعت مثلاً تولید ابزار می باشد و انسان به خاطر داشتن دو دست قادر به درست کردن ابزار می باشد ۲- هنری که هدفش تقلید است و در آن یک عالم تخیلی آفریده می شود که تقلیدی از عالم واقعی است . حال اگر تقسیم بندی ارسطو از علوم(نظری-عملی-تولیدی) را مدنظر قرار دهیم تولیدی بودن هنر در اینجا بیشتر خود را نمایان می سازد زیرا در هنر ابزار و اشیاء زیبا تولید می گردند البته بین این دو نوع هنر و تولید تفاوت جوهری وجود ندارد بلکه تفاوت در غایت آنهاست. غایت ابزار سودمندی و مفید بودن است و غایت آثار زیبا، لذت بخشی است. در حالیکه پیش از ارسطو بین تولیدات هنری و تولیدات ابزار تفاوت ماهوی قائل بودند و هنر را نتیجه الهام خدایان می دانستند که در این صورت هنر از علم جدا بود(فهیمی فر،۱۳۸۶) . ارسطو ازبین دو گونه هنرهایی که از آن ها سخن گفته بیشتر هنرهای تقلیدی را مدنظر قرار داده است هنرهایی مانند موسیقی،شعر،نمایش،مجسمه سازی،نقاشی و… که بعدها این هنرها، عنوان هنرهای زیبا به خود گرفتند. البته همین هنرهای تقلیدی براساس ابزار، موضوع و روش تقلیدشان از یکدیگر متمایز می شوند(کویچ،۱۳۸۹ الف،ص۴۹):
-
- ریتم ها شامل گفتار ها و ملودی ها می باشد گفتار و ملودی در شعر و موسیقی به کار گرفته می شوند گاهی اوقات این ابزار باهم و گاهی جدا از هم می باشند مثلاً در موسیقی هردو و در رقص تنها ریتم وجود دارد.
-
- ازنظر موضوع هنرها دو گونه تقلید را انجام می دهند برخی واقعیت را همانطور که هست نشان می دهند برخی بدتر یا بهتر از آنچه که هست موضوع را به نمایش می گذارند. در مورد دوم تقلید رونویسی و نسخه برداری مکانیکی نیست بلکه بازآفرینی و بازسازی بخردانه است(احمدی،۱۳۸۴،ص۶۷).
-
- ارسطو با توجه به روش تقلید نیز در خصوص هنر ادبی می گوید یا خود مؤلف به طور مستقیم سخن می گوید یا قهرمانانش صحبت می کنند.
ویژگی ها و ملاک های زیبایی ارسطو در رساله خطابه می گوید« زیبایی چیزی است که به خودی خود ارزشمند است و در عین حال لذت نیز می بخشد» یعنی دو ویژگی دارد ۱- دارای ارزش ذاتی است ۲- فراهم کننده لذت است(کویچ ب، ۱۳۸۹). در خصوص علل اربعه وجود یک شی، ارسطو خیر و زیبایی را علت صوری و غایی یک شی می داند(اکبری و حسینی،۱۳۸۸). ازنظر ارسطو هر زیبایی خوب می باشد اما هر خوبی زیبا نیست هر زیبایی لذت بخش است اما هر لذتی زیبا نیست(کویچ الف،۱۳۸۹) براین اساس در زیبایی لذت به همراه ارزشمندی باید وجود داشته باشد. اما آنچه که دارای ارزش ذاتی بوده و فراهم کننده لذت می باشد چه ویژگی هایی باید داشته باشد به عبارت دیگر ملاک ها و معیار های زیبایی ازنظر ارسطو کدامند؟ همانطور که قبلاً بیان شد افلاطون زیبایی ها را با زیبایی مثل می سنجید اما ارسطو از سه معیار برای نقد شعر استفاده می کند که از این ۳ معیار برای نقد سایر هنرها نیز می توان بهره برد. سه معیار مورد نظر ارسطو برای ارزیابی و نقد شعر شامل منطق و عقل، قوانین اخلاقی و قوانین هنری می باشد(کویچ،۱۳۸۹ب،ص۶۳). حال در استفاده از این سه معیار باید گفت که هر اثر هنری باید با قوانین منطقی، قوانین اخلاقی و معیارهای زیباشناختی مطابقت داده شود. البته ارسطو معیار های زیباشناختی را مهمتر از دو معیار دیگر می دانست و می گفت این معیارها در هر صورت باید رعایت شوند. در خصوص معیارهای زیباشناختی ارسطو به اندازه و نظم اشاره می کند(همان منبع). چیزی را که او نظم و به عبارتی مناسبترین صورت می دانست بعدها به طور رایج فرم نامیده شد و منظور از اندازه، اندازه مناسب یا ابعاد مناسب برای اشیاء بود به نظر او اشیا بزرگتر لذت بیشتری از اشیا کوچکتر فراهم می آورد اما اشیاء بسیار بزرگتر نیز زیبا نخواهند بود و هر اثری باید اندازه ای مناسب داشته باشد تا در ذهن و حافظه بماند در واقع چیز زیبا باید قابل درک باشد و جهت قابل درک بودن، تناسب اندازه و وجود یکپارچگی در یک اثر هنری ضروری است برای مثال زیبایی یک انسان به سن او بستگی دارد و زیبایی در جوان، پیر و کودک متفاوت است. یکی دیگر از موضوعاتی که درباره زیبایی شناسی ارسطو می توان بدان اشاره نمود پرداختن وی به تجربه زیباشناختی است. البته ارسطو با اصطلاح خاصی آن را توضیح نداده است بلکه توصیف او نشان می دهد که وی از وجود چنین تجربه ای آگاه بوده است. او در رساله اخلاق تجربه زیباشناختی را چنین توصیف می کند(همان منبع،،ص۶۶):۱- حاوی لذت عمیق است ۲- با حالتی انفعالی همراه است یعنی کسی که آن را تجربه می کند احساس می کند انگار طلسم شده است. در واقع به تعجب برانگیز بودن موقعیت اشاره می کند ۳- این تجربه می تواند حد و اندازه مناسبی داشته باشد اما حتی اگر بیش از حد هم باشد کسی اعتراض نمی کند. ۴ – تجربه ای است که فقط برای انسان مناسب است موجودات دیگر لذت هایشان بیشتر از حس چشایی و بساوایی است تا از بینایی و شنوایی و هارمونی موجود در آنها ۵- این تجربه از حواس ناشی می شود اما به حساسیت آنها بستگی ندارد زیرا حواس موجودات زنده دیگر حساس تر و تیزتر از انسان هستند ۶- لذت آن از خود حواس ناشی می شود نه از چیزی که با آن مواجه هستیم برای مثال از گلها به خاطر بو و رایحۀ آن ها لذت می بریم یا بشقاب ها و نوشیدنی ها بدین علت لذت بخش هستند که نشانه ای از خوردن و نوشیدن در آنها وجود دارد. به طور کلی در زیبایی شناسی ارسطو هنر باز زیبایی تفاوتی نداشته و بیشتر راجع به هنرها سخن گفته است هنر خود نوعی علم است که به دو دسته هنر ابزاری و هنر زیباآفرینی تقسیم می شود گرایش انسان به هنر معلول گرایش وی به امر موزون و تقلید است و هنرها ناشی از تقلید می باشند. گرایش انسان به هنرها موجب شده که هنر باعث تطهیر احساسات وی شود و آدمی در تفریحات خود نیز بدان روی آورد و هنر به حصول تعالی ترین هدف انسان که خوشبختی است یاری می رساند. وی از سه معیار قوانین منطقی، اخلاقی و هنری درباره زیبایی شعر سخن گفته است که معیارهای هنری را مهم تر از بقیه می دانست و اندازه و نظم را معیارهای زیباشناختی قلمداد می نمود. نکته آخر اینکه وی از تجربه و لذتی توصیف می کند که امروزه با اصطلاح تجربه زیباشناختی از آن یاد می شود. زیبایی شناسی کانت کانت فیلسوف دیگر ایدئالیسم است که در خصوص زیبایی شناسی و هنر بحث زیادی نموده است که در اینجا به اختصار بدان اشاره می نماییم.برای این منظور بار دیگر تعریف کانت از زیبایی را مطرح می کنیم: « زیبا چیزی است که بدون نفع شخصی و مفهوم خاصی باشد و خوش آیند بودن آن جنبه عمومی و کلی داشته باشد.»(به نقل از رضای الهی،۱۳۵۴،ص۹۲) تعریف نشان می دهد که کانت بدنبال آن بوده تا زیبایی را از اموری که نفع شخصی دارند جدا سازد یعنی خوشایندی زیبایی به خاطر نفع شخصی نباشد بلکه جنبه کلی و همگانی پیدا کند. نکته دیگری که کانت برآن اشاره می کند هم سطح نبودن زیبایی هاست(همان منبع) وی برای زیبایی سطوح سه گانه ای مطرح می کند که این سه سطح عبارت اند:
-
- قشنگی:آن سطح از زیبایی هاست که با زرق و برق خاصی همراه بوده و ظاهری فریبنده دارد فوری صورت می گیرد و فوری نیز اثر می گذارد اما اثر آن سطحی و زود گذر است با بیقراری و بی فکری همراه است و بین همه لذات وجود دارد مانند گل،جواهر،آرایش .
-
- زیبایی: به نظر کانت این سطح زیبایی، مختص هنر است و در برخی اوقات اعمال اخلاقی را هم شامل می شود تشخیص این نوع زیبایی با تعمق ذهنی و همچنین با آرامش و تفکر همراه است، دیر اثر می گذارد و اثر آن دیر فراموش می شود مانند امور اخلاقی .
-
- عالی: بالاترین سطح زیبایی است که با مجلل و بزرگ بودن همراه است و همیشه تعجب را همراه خود دارد. این سطح کمال زیبایی هنری است مانند قصرهای عظیم، مساجد بزرگ، ساختمان سلول که با عظمت همراه بوده و انسان را به تعجب و تأمل وا می دارد.
این سه نوع زیبایی ازنظر کانت با سه نوع لذت و همچنین سه نوع کار هنری مطابقت دارد(رضای الهی،۱۳۵۴) این تطبیق در جدول شماره (۲-۱) نمایان است. این جدول نشان می دهد براساس دیدگاه کانت آنچه در عالم هنری وجود دارد منحصر به قشنگی نبوده زیرا قشنگی ها لذات طبیعی دارند و به سمت حیوانیت هستند اما زیبایی هنری و لذات روحانی یا عالی به زندگی معنا می بخشند و در تشکیل و درک آنها تخیل به همراه عقل دخالت دارد. جدول(۲-۱): سطوح زیبایی ازنظر کانت
سطوح لذات |
سطوح زیبایی |
سطوح کار هنری |
لذات جسمانی |
قشنگی |
کار های هنری سطحی |
لذات نفسانی |
زیبایی |
کارهنری |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
شکل۴-۵: کد C برای تشخیص FindWindow 71
شکل۴-۶: اسکن کد برای نقاط توقف ۷۲ شکل۴-۷: تکنیک زمان rdtsc 74 شکل۴-۸ تکنیک زمان بندی Get tick count 75 شکل ۴-۹ : نمونه فراخوانی TLS- جدول TLS درنمای PE 77 شکل ۴-۱۰: نمای یک تابع فراخوانی TLS در IDApro( ctrl-E برای نمایش فشاردهید) ۷۸ شکل ۴-۱۱ : گزینه های اولین توقف ollyDbg 78 شکل ۴-۱۲: گزینه های پردازشی استثنا OllyDbg 80 شکل۴-۱۳: تکنیک INT3 81 شکل ۴-۱۴: PE IMAGE-OPTIONAL- HEADER و آسیب NUMBER OF REVA AND SIZES 83 شکل ۴-۱۵:ساختار PE IMAGE- SECTION- HEADER 84 شکل ۵-۱:نمودار مترسک ۹۰ شکل ۵-۲ نمودار الگوریتم مترسک ۹۳ شکل ۳-۵ نمودار ساخت الگوریتم ۹۷ چکیده روش معمولی که با پکرها برخورد میکند، شامل مراحل زیر میشود: ۱. یک پکر را شناسایی کنید. برای شناسایی یک پکر، باید آن به یک گروه پکر اختصاص داده شود. انجام این کار به همین آسانی که به نظر میرسد نیست. پکرهای بسیاری وجود دارند که کدهایشان ثابت است، و با بهره گرفتن از رشتههای ساده قابل شناسایی هستند. اما بسیاری پکرها از کد چندشکلی برای تغییر ظاهرشان استفاده میکنند، و برخی از پکرها عمداً از رشتههای قلابی متعلق به سایر پکرها یا کد کامپایلر استاندارد استفاده میکنند، تا برنامه شناسایی کننده را فریب دهند. ۲. یک پکر را تعیین هویت کنید. این مرحله فراتر از شناسایی است. برای تعیین هویت یک پکر، باید آن را در یک نسخه موجود طبقه بندی کنید یا آن را به یک نسخه جدید اختصاص دهید. توانایی تعیین هویت یک پکر، برای آنپک کردن موفق ضروری است، زیرا ممکن است به اندازه کافی اعضای مختلفی در یک گروه وجود داشته باشد که آنپکر مخصوص یک عضو گروه نتواند برای عضوی دیگری از همان گروه به کار برده شود. ۳. یک برنامه شناسایی کننده ایجاد کنید. دو مرحله قبلی معمولاً توسط یک انسان، یا برنامههایی مانند برنامههای شبکه عصبی که در ارتباط با پکرهای اختصاص داده شده به گروههای شناخته شده آموزش دیدهاند، انجام میشدند. این مرحله، در مقابل، نوشتن برنامهای است که عملکردش فقط شناسایی آن گروه، و احتمالاً آن عضو مخصوص است. ۴. یک برنامه آنپکر ایجاد کنید. برخلاف برنامه شناسایی کننده، که هدفش فقط شناسایی پکر است، برنامه آنپکر در واقع اقدامات عکس پکر مربوطه را انجام میدهد، و باینری پک شده را تا حد ممکن به شکل اصلی آن، از جمله فرادادههای آن مانند PE header برای باینریهای Win32 ، بازیابی میکند. در این پژوهش بر اساس یک ایده جدید میخواهیم بدون استفاده از روشهای معمولی ذکر شده بتوانیم با جلوگیری از آن پک شدن پکرها بدون حضور اشکال زداها روشی را ابداع نماییم. در این حالت با کمک شناسایی انواع رد پاهایی که یک اشکال زدا در محیطی که در آن حضور دارد میگذارد میتوانیم با تغییر محیط به صورتی که نشانههای حضور بد افزار را نشان دهد از باز شدن بستهایها جلوگیری نماییم. مقدمه درصد فزایندهای از برنامههای بدافزاری که به طور کنترل نشده منتشر میشوند، توسط پکرها پک میشوند. پکرها برنامههایی هستند که شکل باینری ورودی را بدون تغییر دادن معنای اجرایی آن تغییر می دهند تا انواع جدید بدافزار ایجاد شوند که میتوانند از ابزارهای شناسایی بدافزارهای مبتنی بر امضاء فرار کنند. امروزه نویسندگان بدافزار به جای مستقیماً پیچیده کردن کد بدافزار، بیشتر به پکرها متکی هستند. پکرها برنامههایی هستد که شکل باینری قابل اجرا را به شکلی دیگر تغییر میدهند تا با کوچکتر شدن و یا داشتن ظاهری متفاوت از شکل اصلی خود، از پویشگرهای ضد ویروس مبتنی بر امضاء فرار کند. در موارد بسیاری، نویسندگان بدافزار به طور مکرر ترکیبهای متفاوتی از چندین پکر را برای یک بدافزار به کار میبرند تا به طور سریع تعداد زیادی از باینریهای دارای اشکال مختلف برای منتشر شدن به طور کنترل نشده، ایجاد شوند. این امر که باینرهای بیشتر و بیشتری پک میشوند به طور جدی تأثیر پویشگرهای ضدویروس مبتی بر امضاء را کاهش میدهد؛ همچنین منجر به افزایش نمایی اندازه امضای ضدویروس میشود، زیرا وقتی برنامه ضدویروس نتواند تهدید پک شده را به طور مؤثری آنپک کند، گزینهای غیر از ایجاد یک امضای جداگانه برای آن تهدید ندارد. اندازه گیری دقیق درصد برنامههای مخرب (بدافزار) و برنامههای بیخطر (خوب افزار) که پک میشوند، مشکل است. شرکتهای گوناکون اعداد مختلفی را گزارش کردهاند، اما به طور کلی پذیرفته شده است که بیش از ۸۰ درصد بدافزارها پک میشوند. این نمونههای بدافزار اغلب به جای پک شدن «بسته بندی» میشوند، زیرا بسیاری از پکرها شکل اصلی باینریهای ورودی را به گونهای تغییر میدهند که الزاماً شامل فشرده سازی نمیشوند. فصل ۱ آغاز سخن ۱-۱-مقدمه اولین ویروسهای کامپیوتری در اوایل دهه ۸۰ ظاهر شدند و اکثراً فایلهای خود تکرار شونده سادهای بودند که برای سرگرمی و خنده ایجاد شده بودند. در سال ۱۹۸۶ گزارش اولین ویروسی که سیستم عامل ام اس داس مایکروسافت را بر روی کامپیوترهای شخصی مورد هدف قرار داد، منتشر شد. در واقع ویروس Brain به عنوان اولین ویروس از این نوع شناخته میشود. همچنین اوایل سال ۱۹۸۶ شاهد اولین ویروس فایلی به نام Virdem و اولین تروجان (برنامهای که به نظر مفید یا بیخطر میرسد ولی در واقع برای دزدی اطلاعات و یا صدمه زدن به رایانه میزبان طراحی شده است) به نام PC-Write بودیم. تروجان مذکور خود را به عنوان یک برنامه کاربردی و محبوب Word Processor جا زده بود. همچنان که افراد بیشتری از تکنولوژی ویروسها اطلاع پیدا میکردند، تعداد ویروسها، تعداد سکوهای[۱] هدف حملات، پیچیدگی ویروسها و تنوع آنها رو به افزایش پیدا کرد. در یک بازه زمانی ویروسها بر روی سکتورهای راه اندازی[۲] تمرکزکرده و بعد از آن شروع به آلوده سازی فایلهای اجرایی کردند. در سال ۱۹۸۸ اولین کرم اینترنتی (نوعی از بدافزار که از یک کد خرابکار برای گسترش خودکار از یک رایانه به رایانه دیگر از طریق شبکه استفاده میکند) ظاهر شد. کرم Morris منجر به کند شدن قابل توجه ارتباطات اینترنتی شده که در پاسخ به این حمله و تعدادی حملات مشابه، گروه پاسخگویی به رخدادهای رایانهای به منظور حفظ ثبات اینترنت از طریق هماهنگی در پاسخگویی به رخدادها، پایه گذاری شد. گروه مذکور از طرف دانشگاه کارنگی ملون آمریکا پشتیبانی میشود. در سال ۱۹۹۰،، به عنوان محلی برای تبادل و به اشتراک گذاشتن دانش نویسندگان ویروس، راه اندازی شد. همچنین اولین کتاب در مورد نوشتن ویروس منتشر شد و اولین ویروس چندریختی (معمولاً به آن chameleon یا Cas پرونده اجرایی قابل حمل r اطلاق میشود) گسترش پیدا کرد. یک ویروس چندریختی نوعی از بدافزار است که از تعداد نامحدودی الگوریتم رمزنگاری برای مقابله با تشخیص استفاده میکند. ویروسهای چندریختی توانایی تغییر خود در هربار تکرار را دارا میباشند. این توانایی آنها را از دید برنامههای آنتی ویروس مبتنی بر امضا که برای تشخیص ویروسها طراحی شدهاند، پنهان میدارد. به این ترتیب، در اوایل دهه ۹۰ خبر اولین حمله ویروسی چندریختی با نام Tequila منتشر شد و سپس در سال ۱۹۹۲ اولین موتور ویروس چندریختی و ابزار ویروسنویسی پا به عرصه ظهور گذاشت. بعد از آن ویروسها روز به روز کاملتر شدند. برخی ویروسها شروع به دسترسی به دفترچه آدرسهای ایمیل و ارسال خود به آن آدرسها کردند؛ ویروسهای ماکرو خود را به فایلهای برنامههای کاربردی مانند آفیس متصل کرده و به آنها حمله میکنند؛ و ویروسهایی که مشخصاً برای سوءاستفاده از آسیبپذیریهای سیستم عاملها و برنامههای کاربردی نوشته میشوند. ایمیلها، شبکههای به اشتراکگذاری فایل (P2P)، وب سایتها، درایوهای مشترک و آسیبپذیریهای محصولات، همه و همه برای گسترش و حمله ویروسها مورد سوء استفاده قرار میگیرند. (راههای نفوذ یانقاط سری ورود به شبکه که توسط بدافزارها ایجاد میشوند) بر روی سیستمهای آلوده ایجاد شدند تا راه را برای بازگشت مجدد نویسندگان ویروس و هکرها جهت اجرای نرمافزارهای دلخواه، باز کنند. در این مقاله منظور ما از هکر یک فرد برنامه نویس رایانه یا کاربر آن است که قصد دسترسی به یک رایانه یا شبکه را به صورت غیر قانونی دارد. بعضی از ویروسها دارای موتور ایمیل جاسازی شده هستند که رایانه آلوده را وادار میسازد تا مستقیماً از طریق ارسال ایمیل، ویروس را انتشار دهد. همچنین نویسندگان ویروس شروع به طراحی دقیق معماری حملههای خود با بهره گرفتن از مهندسی اجتماعی کردهاند. همراه با این تکامل بدافزارها، آنتی ویروسها نیز به خوبی تکامل پیدا کردهاند. در حال حاضر بیشتر آنتی ویروسهای موجود در بازار بر مبنای امضای ویروس یا همان شناسایی مشخصه های یک بدافزار برای تشخیص کدهای مضر، عمل میکنند. به همین دلیل در فاصله زمانی بین انتشار یک ویروس جدید و شناسایی امضای آن و پخش آن بین آنتی ویروسهای مختلف، یک رشد ناگهانی در میزان آلوده سازی ویروس مشاهده میشود. اما به محض تشخیص امضای آن، روند آلوده سازی سیر نزولی پیدا میکند. ۱-۲- بدافزار های بسته ای [۳] امروزه نویسندگان بدافزار به جای مستقیماً پیچیده کردن کد بدافزار، بیشتر به بستهای شده متکی هستند. بستهای شده برنامههایی هستد که شکل باینری قابل اجرا را به شکلی دیگر تغییر میدهند تا با کوچکتر شدن و یا داشتن ظاهری متفاوت از شکل اصلی خود، از پویشگرهای ضد ویروس مبتنی بر امضاء فرار کند. در موارد بسیاری، نویسندگان بدافزار به طور مکرر ترکیبهای متفاوتی از چندین بستهای شده را برای یک بدافزار به کار میبرند تا به طور سریع تعداد زیادی از باینریهای دارای اشکال مختلف برای منتشر شدن به طور کنترل نشده، ایجاد شوند. این امر که باینریهای بدافزار بیشتر و بیشتری بستهای میشوند به طور جدی تأثیر پویشگرهای ضدویروس مبتی بر امضاء را کاهش میدهد؛ هم چنین منجر به افزایش نمایی اندازه امضای ضدویروس میشود، زیرا وقتی برنامه ضدویروس نتواند تهدید بستهای شده را به طور مؤثری ضد بستهای شده کند، گزینهای غیر از ایجاد یک امضای جداگانه برای آن تهدید ندارد. ۱-۳- اثر مخرب بد افزار های بسته ای اندازه گیری دقیق درصد برنامههای مخرب (بدافزار) و برنامههای بیخطر (خوب افزار) که بستهای شده میشوند، مشکل است. شرکتهای گوناکون اعداد مختلفی را گزارش کردهاند، اما به طور کلی پذیرفته شده است که بیش از ۸۰ درصد بدافزارها بستهای شده میشوند. این نمونههای بدافزار اغلب به جای بستهای شده «بسته بندی» میشوند، زیرا بسیاری از بستهای شدهها شکل اصلی باینریهای ورودی را به گونهای تغییر میدهند که الزاماً شامل فشرده سازی نمیشوند. درصد خیلی کمتری از خوب افزارها بستهای شده میشوند. ما نمونههای تصادفی از چند هزار فایل قابل اجرا را گرفتهایم که در مدت چندین ماه جمع آوری شده بودند و به وسیله بستهای شدههایی بستهای شده شده بودند که Symantec آنها را تشخیص میدهد و میشناسد که چگونه آنها را آنبستهای شده کند، و مجموعهای از پویشگرهای ضدویروس تجاری شرکتهای مختلفی را در مقابل آنها اجرا کردیم. در حدود ۶۵ درصد این فایلهای قابل اجرا به عنوان بدافزار شناخته شدند. ۳۵ درصد باقیمانده به احتمال زیاد در گروه خوب افزارها قرار میگیرند، زیرا این نمونهها بیشتر از یک سال پیش جمع آوری شده بودند و پویشگرهای ضدویروس امروزه باید بتوانند بیشتر برنامههای بدافزار را در این مدت شناسایی کنند. به طور واضح، نه تنها بیشتر نمونههای بدافزارها بستهای شده میشوند، بلکه استفاده از بستهای شدهها برای محافظت از خوب افزارها نیز بسیار رایج است. همچنین اندازه گیری دقیق تعداد بستهای شدههای شناخته شده، هم نوع خوب و هم نوع بد آنها، مشکل است. Symantec تعداد بسیار زیادی از بستهای شدهها – بیش از ۲۰۰۰ نوع در بیشتر از ۲۰۰ گروه – را جمع آوری کرده است. در میان آنها، Symantec در حال حاضر میتواند کد آنبستهای شده را در حدود ۱۲۰۰ بستهای شده متعلق به حدود ۱۵۰ گروه شناسایی کند. با این وجود، در میان ۱۵۰ گروه بستهای شده که Symantec آنها را میشناسد، تنها کد بستهای شده حدود ۱۱۰ گروه از آنها را دارد، که شامل حدود ۸۰۰ عضو میشود. این بدین معنی است که Symantec حدود ۱۲۰۰ عضو در ۹۰ گروه کار عقب مانده دارد، و این عدد روز به روز بزرگتر میشود. ۱-۴-انواع بدافزار های بسته ای شده بدون تردید، UPX همچنان پرمصرفترین بستهای شده است. باقیمانده فهرست بستگی به چگونگی جمع آوری فایلها دارد، اما همیشه شامل بستهای شدههای قدیمی مورد علاقهای مانند ASPack ، FSG ، و Upack میشود. علاوه بر این بستهای شدههای شناخته شده، تجزیه و تحلیل فایل به طور تصادفی نمونه گیری شده بالا، حداقل ۳۰ بستهای شده ناشناخته دیگر را مشخص نمود. برخی از آنها گونههای فرعی بستهای شدههای شناخته شده بودند، اما بیشتر آنها بستهای شدههای سفارشی بودند. جالب اینجاست که برخی از فایلهای بیخطر با بستهای شدههای سفارشی بستهای شده شده بودند. ۱-۴- روش دفاع روش معمولی که یک شرکت برنامه ضدویروس مانند Symantec با بستهای شدهها برخورد میکند، شامل مراحل زیر میشود: الف-. یک بستهای شده شناسایی کنید.: برای شناسایی یک بستهای شده، باید آن به یک گروه بستهای شده اختصاص داده شود. انجام این کار به همین آسانی که به نظر میرسد نیست. بستهای شدههای بسیاری وجود دارند که کدهایشان ثابت است، و با بهره گرفتن از رشتههای ساده قابل شناسایی هستند. اما بسیاری بستهای شدهها از کد چندشکلی برای تغییر ظاهرشان استفاده میکنند، و برخی از بستهای شدهها عمداً از رشتههای قلابی متعلق به سایر بستهای شدهها یا کد کامپایلر استاندارد استفاده میکنند، تا برنامههای شناسایی کننده را فریب دهند. ب-. یک بستهای شده را تعیین هویت کنید.: این مرحله فراتر از شناسایی است. برای تعیین هویت یک بستهای شده، باید آن را در یک نسخه موجود طبقه بندی کنید یا آن را به یک نسخه جدید اختصاص دهید. توانایی تعیین هویت یک بستهای شده، برای آنبستهای شده کردن موفقیت آمیز ضروری است، زیرا ممکن است به اندازه کافی اعضای مختلفی در یک گروه وجود داشته باشد که آنبستهای شده مخصوص یک عضو گروه نتواند برای عضو دیگری از همان گروه به کار برده شود.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
تاثیر رسانه علاقه به تلویزیون ث نظام شخصیت ساختار توحید انگیزشی ارزش قائل شدن برای پیشرفت تحصیلی
ارزش قائل شدن برای استقلال ارزش قائل شدن برای عاطفه تفاوت ارزش استقلال ـ پیشرفت انتظار پیشرفت تحصیلی انتظار استقلال انتظار عاطفه ساختار باور شخصی انتقاد اجتماعی بیگانگی حرمت خود مسند مهارگذاری درونی و بیرونی ساختار مهار شخصی تحمل نگرشی انحراف مذهبی بودن تفاوت کنشهای مثبت ـ منفی الف نظام ادراک شده محیط ساختار با واسطه حمایت والدین مهارهای والدین حمایت دوستان مهارهای دوستان هماهنگی والد ـ دوستان تأثیر والد ـ دوستان ساختار بدون واسطه تأیید رفتار مشکلآفرین از سوی والد تأیید رفتار مشکلآفرین از سوی دوستان الگوهای فراهم شده رفتار مشکلآفرین از سوی دوستان ب نظام رفتار ساختار رفتار مشکلآفرین مصرف حشیش آمیزش جنسی اعتراض فعال مشروب خوری مشروب خوری مشکلآفرین رفتار کلی شاخص رفتار مشکلآفرین چندگانه ساختار رفتار متعارف حضور در کلیسا عملکرد تحصیلی پ شکل ۵ـ۲ ساختار مفهومی نظریه رفتار مشکلآفرین (جسور و جسور، ۱۹۷۷، اقتباس از دورکین، ۱۹۹۵، ص.۵۶۲ ) مفاهیم تشکیلدهنده نظام محیط ادراکشده شامل مهارهای اجتماعی، الگوها و حمایت هستند. دو دسته متغیّر در این نظام متمایز میشوند: متغیّرهای نزدیک (برای مثال، الگوهای گروه همسال برای مصرف مواد) که مستقیماً حاکی از رفتاری خاصاند و متغیّرهای دور[۴۹] (برای مثال، حمایت والدین) که در زنجیره علّی دورتر و مستلزم پیوند نظری با رفتار هستند. آمادگی برای رفتار مشکلآفرین در نظام محیط ادراکشده شامل مخالفت کم والدین در مورد رفتار مشکلآفرین، تأیید زیاد رفتار مشکلآفرین از سوی گروه همسال، مهار و حمایت کم والدین، مهار کم گروه همسال، الگوهای زیاد گروه همسال برای رفتار مشکلآفرین، هماهنگی[۵۰] کم بین انتظارات والد و همسال، و تأثیر کم والدین (در مقایسه با تأثیر گروه همسال) هستند. مفاهیم تشکیلدهنده “نظام شخصیّت” شامل مجموعهای از متغیّرهای اجتماعی شناختی و نسبتاً بادوام مرتبط با هم، یعنی، ارزشها، انتظارات، باورها و نگرشهاست که یادگیری اجتماعی و تجربه تحولّی را منعکس میسازد. آمادگی داشتن برای رفتار مشکلآفرین در نظام شخصیّت، ارزش کم قائل شدن برای پیشرفت تحصیلی، در نظرگرفتن ارزش زیاد برای استقلال، انتقاد اجتماعی بیشتر، بیگانگی زیادتر، حرمت خود کمتر، و دینداری کمتر را دربر میگیرد. مفاهیم تشکیلدهنده"نظام رفتار” شامل هم رفتارهای مشکلآفرین و هم رفتارهای متعارف است. مصرف الکل، سیگار کشیدن، مصرف حشیش و دیگر مواد غیر قانونی، رفتارهای بزهکارانه و دیگر اعمال خدشهدارکننده هنجار، رانندگی مخاطرهآمیز و آمیزش جنسی پیش از موقع از رفتارهای مشکلآفرین محسوب میشوند. اقدام به یک رفتار مشکلآفرین به لحاظ ارتباط با بومشناسی اجتماعی نوجوان و فرصتهای سازمانیافته از نظر اجتماعی برای یادگیری و تمرین آنها با یکدیگر، احتمال مشارکت در رفتارهای مشکلآفرین دیگر را افزایش میدهد. رفتارهای متعارف، رفتارهایی هستند که از نظر اجتماعی برای نوجوان تأیید شده و از نظر هنجاری مورد انتظارند. آمادگی برای رفتار مشکلآفرین در نظام رفتار به صورت شرکت در دیگر رفتارهای مشکلآفرین و شرکت کم در رفتارهای متعارف است. بهطور خلاصه، در هر نظام تبیینی، تعادل مشوّقها و مهارهاست که آمادگی رواناجتماعی برای شرکت در رفتار مشکلآفرین را تعیین میکند. تعادل مشوّقها و مهارها در سه نظام سطح کلّی آمادگی برای رفتار مشکلآفرین یا عدم متعارف بودن[۵۱] رواناجتماعی را مشخص میسازد. (صص.۳ـ۱۰) در سالهای اخیر، نظریّه رفتار مشکلآفرین گسترش یافته و عوامل حفاظتکننده و عوامل خطرآفرین را دربرگرفته است (جسور، ۱۹۹۱، نقل از کوستا، ۲۰۰۸). پیشتر گفتیم که متغیّرهای نظریّه رفتار مشکلآفرین یا مهارکننده رفتار مشکلآفریناند یا مشوّق آن. مهارکنندهها، شبیه عوامل حفاظتکننده و مشوّقها، همتراز با عوامل خطرآفرین محسوب میشوند. نقش عوامل حفاظتکننده، کاهش احتمال شرکت در رفتار مشکلآفرین و فراهم کننده الگوهایی برای رفتار مثبت و جامعهپسندانه۱ (برای مثال، الگوهای گروه همسال برای پیشرفت تحصیلی)، مهارهای شخصی و اجتماعی در مقابل رفتار مشکلآفرین (برای مثال، عدم تحمّل نگرشی انحراف۲)، حمایت والدین برای حفظ تعهد جامعهپسندانه (برای مثال، علاقه والدین به فعالیّتهای تحصیلی و حمایت از آن) است. در مقابل، نقش نظری عوامل خطرآفرین، افزایش احتمال شرکت در رفتار مشکلآفرین، فراهم آوردن الگوهایی برای رفتار مشکلآفرین (برای مثال، الگوهای گروه همسال برای مصرف الکل)، فرصت بیشتر برای شرکت در آن (برای مثال، در دسترس بودن مواد مخدّر)، و آسیبپذیری شخصی و بافتی برای وقوع رفتار مشکلآفرین (برای مثال، فرصتهای محدود ادراکشده برای موفقّیّت در زندگی، فشار گروه همسال برای مصرف مواد) است. چهارچوب جدید مفهومی حفاظتکننده/خطرآفرین، با درنظرگرفتن نه تنها اندازههای تفاوتهای فردی (برای مثال، نگرشها، ارزشها و باورها)، بلکه مجموعه جامعتری از اندازههای اجتماعی چندگانه که در بومشناسی زندگی روزانه نوجوان برجستهاند، یعنی، خانواده، گروه همسال، مدرسه و محله. دامنه گستردهتری از متغیّرها را دربر میگیرد (کوستا، ۲۰۰۸).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|