کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


جستجو


 



انجمن تخصصی هوشمندی رقابتی[۱](SCIP) بیان می‌کند که هوشمندی رقابتی فرایندی نظام‌مند برای جمع‌ آوری، تجزیه و تحلیل و مدیریت اطلاعات خارجی است که بر برنامه ها، تصمیمات و عملیات شرکت تاثیر می‌گذارد. هدف از هوشمندی رقابتی، مدیریت و کاهش ریسک، ایجاد دانش مفید، ایمنی اطلاعات و استفاده از اطلاعات مشارکتی است(Priporas,2005).

 

هوش رقابتی فرایند جمع‌ آوری اطلاعات علمی ‌در مورد رقبا و کاربرد آن در یک طرح استراتژیک کوتاه مدت و بلند مدت می‌باشد. به وسیله هوش رقابتی سازمان‌ها می‌دانند که چه رقابت‌هایی باید در اولویت قرار گیرد. واحدهای هوش رقابتی در واقع به تحلیل یک سازمان می‌پردازند. این واحدها از برنامه ریزی و تصمیم‌گیری استراتژیک حمایت می‌کنند و فرصت‌ها و تهدیدات تجاری را سریعا هشدار می‌دهند(Peltoniemi & Vuori, 2005).

 

بر اساس تعریف دانشکده مدیریت فرانسه ، هوش رقابتی عبارت است از هنر یافتن، جمع‌ آوری‌، فرآوری و ذخیره سازی اطلاعات، به منظور دسترسی و استفاده‌ کارکنان در تمام سطوح سازمان، تا ضمن شکل دادن به آینده سازمان، از وضعیت موجود در مقابل تهدیدات رقابتی حمایت کنند.

 

طبق نظر لئونارد فولد[۲] هوش رقابتی یعنی:

 

    • اطلاعاتی که به منظور تصمیم گیری تجزیه و تحلیل شده اند.

 

    • ابزاری برای آگاه ساختن مدیریت به منظور اینکه از تهدیدات و فرصت‌ها مطلع شوند.

 

    • وسیله‌ای برای انجام ارزیابی مناسب

 

    • رویه ای مستمر از یک سبک سازمانی

 

    • توانایی زیر نظر گرفتن محیط بیرونی شرکت

 

    • فرایند هدایت شده از بخش اجرایی

 

  • فرایندی هم کوتاه مدت و هم بلند مدت( اسکندری و بیک زاد، ۱۳۸۹).

هوش رقابتی به شرکت‌ها در توصیف و تعریف صنعت و کار خودشان و همچنین تعیین کردن نقاط ضعف و قوت رقبا کمک می‌کند و شامل جمع‌ آوری داده هایی ‌در مورد رقبا و تفسیر آن داده ها برای تصمیم گیری مدیریتی است. اگر هوش رقابتی به صورتی مناسب به کار گرفته شود به شرکت‌ها کمک می‌کند تا در مقابل حرکات رقبا غافلگیر نشده و همچنین زمان ‌پاسخ‌گویی‌ آن‌ ها به رقبا کوتاه‌تر شود(Greogory & Taylor,2005).

 

به طور کلی هوشمندی رقابتی فرایند ارزش افزا، مستمر و سیستماتیک گردش دانایی، جهت پایش محیط داخلی و خارجی سازمان است، که در این فرایند، جنبه‌های رقابتی محیط از منابع قانونی، جمع‌ آوری و تحلیل شده و در نهایت جهت ارتقاء تصمیم‌گیری استراتژیک و عملیاتی مورد استفاده قرارگرفته و جهت شکل‌گیری آینده بهتر سازمان و حفاظت از شرایط حال آن، در اختیار تمامی سطوح سازمانی قرارمی‌گیر‌د Roitner Andreas,2008)).

 

هوشمندی رقابتی، هنر جمع‌ آوری، پردازش و ذخیره سازی اطلاعات است که تمام افراد در سطوح مختلف سازمان به فراخور نیاز خود به آن دسترسی دارند و به آن‌ ها کمک می‌کند که آینده خود را شکل دهند و در مقابل تهدیدات رقابتی از آن‌ ها محافظت می‌کند. این اطلاعات مربوط به رقبا، مشتریان، تامین کنندگان، فناوری‌ها، محیط یا اطلاعات بالقوه مربوط به کسب و کار است(saymen et al, 2008).

 

معمولا هوشمندی رقابتی با تحقیقات بازاریابی اشتباه گرفته می‌شود، اما جمع‌ آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات شکل کاملا متفاوتی داردتهدیدات بازار تنها برای شرکت‌های بزرگ نیست و بازیگران صحنه رقابت باید کل بازار را جهت موفقیت در رقابت زیر نظر داشته باشند(Wright and Calof,2006).

 

۲-۱-۲-۳- از اطلاعات تا هوشمندی رقابتی

 

قبل از تمرکز بر ابعاد هوشمندی رقابتی، موضوع قابل بحث، تفاوت بین اطلاعات، دانش و هوشمندی رقابتی می‌باشد. بیسوت[۳](۱۹۹۹) عنوان می‌کند که ادغام ریسک‌ها و فرصت‌ها، محیطی که در آن سازمان‌ها با تناقص‌های مرتبط با دانش روبرو هستند، را می‌سازند. بیسوت مثال‌هایی از سازمان‌هایی را عنوان می‌کند که علی رغم داشتن دانش کافی در صحنه رقابت موفق نبوده‌اند. برای مثال شرکت EMI سال‌ها تولید کننده‌ اسکنرهای CAT بود اما طی دو سال بازار خود را از دست داد و تجارت اسکنر خود را به جنرال الکتریک فروخت(Dell’Osso, 1990). این مثال‌ها این تصور را تقویت می‌کنند که صرفا داشتن دانش، موفقیت سازمان را تضمین نمی‌کند. همراه با دانش، وجود هوشمندی رقابتی نیز حیاتی است، زیرا باعث می‌شود که شرکت‌ها و مدیران درک برتری از محیط بازار داشته باشند و آن‌ ها را قادر می‌سازد، تا رقبای فعلی و آینده و فعالیت‌های رقابتی را شناسایی کنند.

 

داده یک سری از واقعیت‌ها و مشاهدات غیر مرتبط است. این داده ها ممکن است با تحلیل، ارجاع متقابل، گزینش، خلاصه سازی، یا سازمان دادن به اطلاعات تبدیل شوند. الگوهای اطلاعات هم به نوبه خود می‌توانند به یک بدنه منسجم از دانش تبدیل شوند. دانش از یک بدنه‌ی سازمان یافته از اطلاعات تشکیل یافته است. دانش، اطلاعاتی است که به آن معنی داده شده و به سطح بالاتری برده شده است. دانش از تحلیل اندیشه و ترکیب اطلاعات ظاهر می‌شود(ارجمند و همکاران،۱۳۸۳)

 

این دیدگاه‌های نظری تاکیدی بر این نکته هستند که فرایند خلق دانش از اطلاعات شروع شده و به دانش ختم می‌شود. اطلاعات هنگامی که به شکلی مفید درآید به دانش تبدیل می‌شود. این روند پیشرفت می‌تواند به عنوان یک زنجیره در نظر گرفته شود که در آن اطلاعات و دانش نقاط پایانی آن هستند و هوشمندی رقابتی در میانه این زنجیره قرار دارد. این نکته بیانگر این است که هوشمندی رقابتی نه داده های خام و نه محصول نهایی دانش است(Biosot,1999).

 

 

 

تصمیم‌گیری

 

داده

 

هوش

 

اطلاعات

 

دانش

 

عمل و مشاهده به کارگیری گزینش و ارتباط تحلیل گردآوری

 

شکل(۲-۱): فرایند هوشمندی رقابتی

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-22] [ 02:10:00 ق.ظ ]




 

۲-۸ تعهد صادراتی

 

تعهد یعنی خود را ملزم به انجام کاری دانستن. تعهد یعنی وظیفه یا ضمانتی در مقابل کسی یا برای چیزی. تعهدِ شخصی یعنی کارهایی که به خاطر وظایف و التزامهایی انجام می‌شوند. این وظایف و التزامها ممکن است، توسط خود شخص تعیین شده باشند، وظایفی دو طرفه و دوجانبه باشند یا به روشنی مکتوب شده باشند. تعهد به یک مجموعه برای انجام کاری با تعهد شخصی که معمولاً قول یا ضمانتی برای رشد شخصی است متفاوت می‌باشد

 

پژوهشگران تعهد صادراتی را از دو جنبه مختلف نگرشی و رفتاری بررسی کرده‌اند (شوهام، ۱۹۹۹ ). تعهد عاملی راهبردی است که تخصیص منابع سازمانی را هدایت می‌کند . از دیدگاه نگرشی، تعهد صادراتی را می توان تمایل مدیر به تخصیص منابع مالی، مدیریتی و انسانی به فعالیت صادراتی دانست (دونتو و کیم، ۱۹۹۳ ). از طرف دیگر، از دیدگاه رفتاری تعهد صادراتی، تخصیص منابع (مالی، مدیریتی و انسانی) موجود شرکت به عملیات تجارت خارجی است (کاووسگیل و زو، ۱۹۹۴ ). این تخصیص برای دستیابی به نتایج مورد انتظار مدیر می‌تواند مفید باشد (اوانگلیستا، ۱۹۹۴ ). از منظر دیگر، هم اندازه و هم سرعت رشد صادرات جهانی نیازمند تعهد کارای مدیر بر تخصیص منابع لازم و طراحی راهبرد های موفق در زمینه بازاریابی بین‌المللی است که سبب می شود شرکت‌ها به ایجاد، ارتباط، تحویل و مبادله محصولی بپردازند که ارزش زیادی برای مشتریان داشته باشد (مورگان، کالکا و کاتسیکیس، ۲۰۰۴)

 

در واقع، شرکت هایی که تعهد بیشتری به بازارهای هدف خارجیشان دارند تمایل بیشتری به تطبیق عناصر بازاریابیشان با بازار خارجی دارند (مورگان، ورهیس و میلچ، ۲۰۰۶ ) و هرچه تعهدشرکت به کسب و کار صادراتی افزایش یابد شرکت توانایی بیشتری برای اجرای راهبرد های تطبیقی مرتبط با قیمت، محصول، توزیع و ترفیع خواهد داشت (لگز و جپ، ۲۰۰۲ ). تعهد صادراتی شرکت را به شکل های مختلفی می توان نشان داد اما هیچ چیز تعهد صادراتی شرکت را همانند تمایل شرکت به انطباق با خواسته ها، نیازها و انتظارات مشتریان و بازار خارجی نمایاننمی کند (بمیش، کریگ و مک للان، ۱۹۹۳ ). ‌به این معنی که عناصری از برنامه بازاریابی مانند قیمت را که نیاز به تعدیل دارند تطبیق دهیم (کاووسگیل و کیرپالانی، ۱۹۹۳ ).

 

از سوی دیگر، تعهد صادراتی بر کارکرد صادراتی نیز تأثیرگذار است. با ایجاد تعهد می توان به کسب مزیت رقابتی در بازار جهانی همراه با تأثیر مثبت بر کارکرد صادراتی حال و آینده دست یافت (مورگان، ورهیس و میلچ، ۲۰۰۶ ). به علاوه لیجس و مونتگوموری ( ۲۰۰۴ ) اشاره کرده‌اند که تعهد صادراتی سبب افزایش تمایل مدیر به تلاش برای دستیابی به اهداف بین‌المللی شرکت و ارائه رهنمود راهبردی می شود که تصمیم گیریشان را در بازارهای جهانی هدایت می‌کند. نتایج پژوهش استاین، ریالپ و ریالپ ( ۲۰۱۱ ) در یک نمونه از شرکت های صادراتی اسپانیایی نیز بیان می‌کند که تعهد صادراتی شرکت، از جمله مهم ترین عواملی است که سبب پیشروی عملکرد صادراتی می‌شوند.

 

به علاوه نتایج پژوهش بلومر، پلای ماکر و ادکرکن ( ۲۰۱۲ ) در بین ۱۳۴ سازمان صادراتی در هلند تأکید دارد که اعتماد و تعهد مؤثر بر بهبود قابلیت هایی اثر گذارند که تأثیر مثبت بر عملکرد صادرتی دارند. همه این موارد کارایی و اثربخشی تخصیص منابع را بهبود می‌دهد و محرک اصلی افزایش فروش بین‌المللی و رضایت مدیران از کارکرد صادراتی شرکت را فراهم می آورد

 

۲-۹ مزیت رقابتی

 

برای درک مناسب هر موضوعی ابتدا لازم است تعریف و مفهوم آن ارائه گردد. بدیهی است هرچه قدر تعریف ارائه شده از جامعیت بیشتری برخوردار بوده و کارا باشد درک مناسب تری از موضوع حاصل می‌گردد. در این راستا چند تا از تعاریف ارائه شده توسط صاحب نظران در رابطه با مزیت رقابتی به شرح زیر ارائه می شود:

 

• مزیت رقابتی عبارت از میزان فزونی جذابیت پیشنهادهای شرکت در مقایسه با رقبا از نظر مشتریان است.

 

• مزیت رقابتی تمایز در ویژگی‌ها یا ابعاد هر شرکتی است که آن را قادر به ارائه خدمات بهتر از رقبا(ارزش بهتر) به مشتریان می‌کند.

 

• مزیت رقابتی ارزش‌های قابل ارائه شرکت برای مشتریان است به نحوی که این ارزش‌ها از هزینه های مشتری بالاتر است.

 

• مزیت رقابتی ارزشی است که سازمان به مشتریان خود عرضه می‌کند، به نحوی که در آن زمان این ارزش توسط رقبای بالقوه و بالفعل عرضه نمی شود. (مهری و حسینی، ۱۳۸۳)

 

مفهوم مزیت رقابتی، ارتباط مستقیم با ارزش های مورد نظر مشتری دارد به نحوی که در یک طیف مقایسه ای هر چه قدر ارزش های عرضه شده یک سازمان به ارزش های مورد نظر مشتری نزدیکتر یا با آن منطبق تر باشد می توان گفت که سازمان، نسبت به رقبای خود در یک یا چند معیار رقابتی دارای برتری و مزیت است. (مهری و حسینی، ۱۳۸۳)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:58:00 ق.ظ ]




 

‌بنابرین‏ در همان لحظه‌ای که تسلیم محقق می‌شود، ضمان مبیع هم به مشتری منتقل می‌گردد . بند یک ماده ۶۷ کنوانسیون در این زمینه می‌گوید :

 

«۱- هرگاه قرارداد بیع متضمن حمل کالا باشد و بایع ملزم به تسلیم آن در محل معینی نباشد، از زمانی که کالا مطابق قرارداد بیع، جهت ارسال به مشتری تسلیم اولین متصدی حمل و نقل می‌شود، ضمان به مشتری منتقل می‌شود …» .

 

منظور از اولین متصدی حمل، شخصی غیر از فروشنده یا نماینده اوست . ‌بنابرین‏ بارگیری کالا در کامیون فروشنده، موجب انتقال ضمان نیست و مطابق ماده ۳۰ کنوانسیون اگر بایع طبق قرارداد مبیع را تسلیم متصدی حمل نمود، به تعهد خود عمل نموده و ضمان به خریدار منتقل می‌شود . (صفایی و همکاران، ۱۳۹۰ : ۸۶) (خزایی، ۱۳۸۶ : ۱۱۷) (جمعی از نویسندگان، ۱۳۷۴ : ۲۳) (سماواتی، ۱۳۸۹ : ۵۸)

 

شارحین کنوانسیون بند یک ماده ۶۷ را محدود به حصول سه شرط می‌کنند :

 

    1. قرارداد متضمن حمل باشد .

 

    1. فروشنده ملزم به تسلیم کالا در محل معینی نباشد .

 

  1. شرط نشده که کالا به خریدار تحویل داده شود .

قسمت اول بند یک می‌تواند شامل تسلیم مبیع به متصدی حمل در محل تجارت بایع و یا غیر از آن باشد و چون نسبت به محل معینی توافق نشده، لذا بایع با تسلیم مبیع در هر کدام از محل‌های مورد نظر خودش تعهد خود را اجرا می‌کند .

 

نهایتاًً در بحث از محدوده اعمال ماده ۶۷ با توجه به اطلاق ماده مذبور باید گفت حمل مبیع از طریق دریا، خشکی یا هوا و یا به صورت ترکیبی از این روش‌ها همگی مشمول این ماده‌اند و انحصار به نوع خاصی ندارد. (جمعی از نویسندگان، ۱۳۷۴ : ۲۶)

 

بند اول – انتقال ضمان در قرارداد متضمن حمل که بایع ملزم به تسلیم مبیع در محل معینی باشد:

 

قسمت دوم بند یک ماده ۶۷ مقرر می‌دارد : «هرگاه بایع ملزم به تسلیم کالا به متصدی حمل و نقل در محل معینی باشد، تا زمانی که کالا تسلیم متصدی حمل و نقل در محل مذبور نشده است ضمان به مشتری منتقل نخواهد شد …» .

 

در این مورد بایع متعهد است کالا را در محل معین و به متصدی حمل معینی تحویل دهد . در این صورت با تحویل کالا در آن محل و به همان متصدی، ضمان مبیع به مشتری منتقل می‌شود . اما اگر قبل از تحویل در آن محل، فروشنده مجبور شود کالا را به متصدی یا متصدیان حمل دیگری تحویل دهد، چون تسلیم صورت نگرفته است، انتقال ضمان هم تحقق نمی‌یابد مثلاً اگر بایع متعهد باشد که کالا را در بندر معینی به کشتی تحویل دهد، هرگاه قبل از تحویل به کشتی لازم باشد، کالا از طریق کامیون یا قطار تا بندر مذبور حمل شود، تحویل به کامیون یا قطار موجب انتقال ضمان نیست . قسمت دوم بند یک ماده ۶۷ همه‌ مواردی را که فروشنده ملزم به تسلیم کالا به یک متصدی حمل در یک محل معین است را شامل می‌شود، اعم از اینکه کالا توسط یک متصدی حمل و نقل کننده‌ دیگر به آن محل آورده شده باشد یا توسط وسیله شخصی فروشنده. (صفایی و همکاران، ۱۳۹۰ : ۸۶) (جمعی از نویسندگان، ۱۳۷۴ : ۲۶)

 

گفتار پنجم- تأثیر نگهداری اسناد کالاها در انتقال ضمان

 

ماده ۶۷ کنوانسیون در قسمت آخر بند ۱ مقرر می‌دارد، «این امر که بایع مجاز باشد اسناد کالاها را نزد خود نگه دارد، اثری در انتقال ضمان نخواهد داشت»، زیرا انتقال ضمان وابسته به انتقال فیزیکی کالا به مشتری است و ممکن است این اسناد توسط فروشنده یا نماینده او نگهداری شود، تا تضمینی در قبال پرداخت ثمن باشد.

 

پس انتقال ضمان که نتیجه‌ جابجایی فیزیکی کالا است، ارتباطی به نگهداری اسناد ندارد . کنوانسیون ضمان و مالکیت را از هم مجزا می‌کند و ملاک انتقال ضمان را تحویل مبیع قرار می‌دهد تا قواعد مربوط به انتقال ضمان تغییر نکند . (کریم کاشی، ۱۳۷۹ : ۴۱) (دکتر انصاری معین، ۱۳۸۷ : ۱۹۹)

 

گفتار ششم- لزوم تخصیص مبیع برای انتقال ضمان

 

صرف تسلیم کالا به متصدی حمل موجب انتقال ضمان به مشتری نیست، بلکه لازم است کالا مشخص شده باشد (ماده (۲) ۶۷ کنوانسیون).

 

بند ۲ ماده ۶۷ مقرر می‌دارد:

 

«با این وصف تا زمانی که کالاهای موضوع قرارداد، خواه از طریق علامت گذاری روی آن‌ ها، خواه به وسیله بارنامه‌ها و خواه با اخطار به مشتری یا به نحو دیگر، کاملاً مشخص نشده باشند، ضمان به مشتری منتقل نخواهد شد» .

 

فلسفه لزوم تخصیص کالا این است که فروشنده در مواردی که قسمتی از کالای خودش را که ارسال کرده تلف شده یا خسارت دیده است نتواند متقلبانه مدعی شود که کالای تلف شده یا خسارت دیده آن‌هایی هستند که خریدار آن‌ ها را خریده است. (صفایی و همکاران، ۱۳۹۰ : ۸۷) (جمعی از نویسندگان، ۱۳۷۴: ۲۷) (سماواتی، ۱۳۸۹ : ۶۱)

 

گفتار هفتم- انتقال ضمان در کالای فروخته شده طی حمل در کنوانسیون

 

به موجب ماده ۶۸ کنوانسیون «‌در مورد مبیعی که در حال حمل فروخته می‌شود، ضمان از تاریخ انعقاد قرارداد به مشتری منتقل می‌شود . معهذا اگر از اوضاع و احوال چنین برآید، از تاریخ تسلیم کالا به مؤسسه‌ی حمل و نقلی که اسناد مربوط به قرارداد حمل را صادر می‌کند، ضمان بر ذمه‌ی مشتری مستقر خواهد شد.با این وصف، چنانچه بایع در زمان انعقاد قرارداد نسبت به تلف کالا یا زیان دیدن آن اطلاع داشته یا می‌باید اطلاع می‌داشت و این امر را به آگاهی مشتری نرسانده باشد، ضامن تلف یا زیان خواهد بود».در این ماده به سه مورد اشاره شده است که به بررسی آن‌ ها در ذیل می‌پردازیم:

 

بند اول- انتقال ضمان از لحظه‌ی انعقاد عقد

 

در موردی که کالا در حال حمل به مشتری است و پیش از رسیدن به وی، به دیگری فروخته می‌شود در این موارد قاعده اصلی انتقال ضمان در زمان تسلیم، قابل اعمال نیست . زیرا وقتی کالا به متصدی حمل تحویل شده، به منظور ارسال به مشتری دوم نبوده است، چون در آن زمان هنوز قرارداد دوم منعقد نشده تا انتقال ضمان صورت گیرد در این مورد ضمان از لحظه‌ی انعقاد قرارداد به مشتری منتقل
می شود . (جمعی از نویسندگان، ۱۳۷۴ : ۳۲) (صفایی و همکاران، ۱۳۹۰ : ۸۹) (سماواتی، ۱۳۸۹ : ۵۸)

 

در هر صورت انتخاب زمان انعقاد عقد برای انتقال ضمان به عنوان قاعده اصلی پذیرفته نشده و با تسلیم مبیع، ضمان منتقل می‌شود.

 

زیرا، در بیع بین‌المللی اغلب مبیع کلی است و در زمان انعقاد قرارداد یا هنوز مشخص نشده و یا حتی تولید نشده است و در دست بایع یا نماینده وی می‌باشد . واضح است که انتخاب زمان انعقاد عقد برای انتقال ضمان در ماده ۶۸ ‌به این دلیل است که در زمان انعقاد قرارداد مبیع از کنترل بایع خارج شده و از این پس کالا در مالکیت و تصرف حکمی و فرضی خریدار قرار دارد و در نتیجه خریدار در شرایط بهتری نسبت به بایع از جهت اخذ خسارت از طریق بیمه قرار دارد.

 

تفاوت عمده ماده ۶۸ با (۱) ۶۷ در این است که در ماده ۶۷ ابتدا عقد منعقد و سپس مبیع تسلیم متصدی حمل می‌شود اما در قسمت اول ماده ۶۸ لحظه‌ی انتقال ضمان و انعقاد عقد، یکسان و منطبق می‌باشد و با انعقاد قرارداد فرض می‌شود که از این پس مبیع برای انتقال به خریدار (مالک) تسلیم متصدی حمل (نماینده مالک) شده است . (مهاجر، ۱۳۸۴ : ۷۹)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-09-21] [ 11:43:00 ب.ظ ]




 

مبحث اول: پیشگیری عمومی و پیشگیری اختصاصی

 

در پیشگیری عمومی اقدام علیه عوامل بزهکاری عمومی مورد توجه است. بدیهی است نهادهای مردمی و خود مردم از جمله خانواده، مدرسه، محله و… و محیط سربازی در این نوع پیشگیری نقش عمده‌ای دارند. حال آن که در پیشگیری اختصاصی، عوامل اختصاصی پیشگیری جرایم و خنثی کردن آن ها مورد توجه قرار می‌گیرد. (چاله چاله، اصول مبانی پیشگیری، ص۶).

 

پیشگیری اختصاصی عبارت است از مجموعه تدابیر به منظور جلوگیری از تکرار جرم در این گونه از پیشگیری برخلاف پیشگیری عمومی کیفری به مجرمان و نه بزهکاران احتمالی بلکه مجرمان واقعی مدنظر قرار می‌گیرد.

 

هدف از تدوین برنامه ها در پیشگیری جلوگیری از تحقق جرم دومین توسط مرتکبان است. در این نوع پیشگیری دو ابزار مهم به منظور جلوگیری از تجری مرتکبان وجود دارد:

 

۱-اصلاح، درمان و بازپروری

 

۲-سزادهی و تشدید مجازات

 

در گونه نخست، سعی بر بازگرداندن مجرمان به دامان جامعه و تبدیل آن ها به افرادی که دارای منش اجتماعی و غیرتهاجمی است و در گونه دوم تلاش برای سرکوب بزهکاران و طرد ایشان از جامعه است، ولی هر دو ابزار یاد شده در یک منطقه مشترک‌اند که همان توجه به شرایط روحی و روانی بزهکاران است. در عمل به نظر می‌رسد رویکرد این دو سیاست کاملاً با هم متفاوت است.

 

هدف سیاست اصلاح و درمان، شناسایی عوامل مؤثر در گرایش شخص به بزهکاری و خنثی‌سازی آن از طریق بازپروری و احیاء شخصیت اجتماعی بزهکار است، ولی در سیاست سزادهی یا تشدید مجازات هدف ایجاد ارعاب و ترس درمیان بزهکاران از ارتکاب جرم دومین است به گونه‌ای که بزهکار در محاسبات ذهنی خود ریسک ارتکاب مجدد جرم را بسیار زیاد ارزیابی کرده و از آن چشم‌پوشی کند.

 

ابزار تشدید مجازات در این سیاست بر اساس دیدگاه بنتام استوار گشته است. به عبارت دیگر، بالا بردن مجازات منافع حاصل از ارتکاب جرم را پایین می‌آورد.

 

رویکردهای موجود در حوزه پیشگیری از جرم سه رویکرد مکانیکی، اصلاحی و تنبیه خارج نیستند. رویکردهای مکانیکی، تحلیل مکانیکی، وضعیت محور و فرصت‌مدارانه از ارتکاب جرم دارند. در این رویکرد ارتکاب جرم معلول یک «فرصت» است. این رویکردها، تحلیلی مکانیکی از وقوع جرم نیز ارائه می‌دهند و جرم را بهترین انتخاب مجرم و معادله ناشی از «هزینه و سود» ارتکاب جرم می‌دانند. در این رویکرد مجرم فردی عقلانی تلقی می‌شود که حساب‌گر است و هنگامی دست به ارتکاب جرم می‌زند که سود حاصل از ارتکاب جرم از هزینه آن بیشتر باشد. این ایده قبل از این هم در اندیشه‌های افرادی چون بنتام و هابز قابل مشاهده است. بنتام به اصل «حساب‌گرایی جزایی» معتقد بود و اعتقاد داشت با افزایش شدت مجازات می‌توان مجرم را از ارتکاب جرم بازداشت زیرا در معادله‌ی وی، هزینه ارتکاب جرم سنگین‌تر از سود ناشی از ارتکاب جرم خواهد شد. این رویکرد اعتقاد دارد که می‌توان با تغییر در شرایط و اوضاع و احوال در مسیر ارتکاب جرم از وقوع آن پیشگیری کرد، ‌بنابرین‏ باید خطر دستگیری، تلاش برای رسیدن به آماج و تلاش برای ارتکاب جرم را افزایش داده و در عین حال، سود حاصل از ارتکاب جرم را کم کرد. تحقیقات نشان می‌دهد که مجرمان در هنگام ارتکاب جرم به خطر دستگیری بیشتر از شدت مجازات توجه دارند.

 

رویکرد دوم رویکرد اصلاحی است که سعی دارد تا با حذف علل ریشه‌ای و اجتماعی جرم از وقوع جرم پیشگیری نماید. رویکرد اصلاحی شامل رویکرد پیشگیری اجتماعی (که خود به دو شاخه رویکرد رشدمدار و جامعه‌مدار تقسیم می‌شود) و پیشگیری اولیه، ثانویه و ثالث است. راهبردهای پیشگیری‌های اجتماعی، راهبردهایی طولانی مدت بوده که به دنبال مبارزه با علل ریشه‌ای جرم از قبیل تبعیض، فقر، بیکاری، ناکارآمدهای اقتصادی، نقص در سیستم رفاه اجتماعی و سایر عوامل اجتماعی دارند.

 

آخرین رویکرد، رویکرد تنبیه است. رویکردی که سعی دارد تا از طریق مجازات و بازدارندگی ناشی از آن به پیشگیری از جرم بپردازد.(گروه پژوهشی حقوق جزا و جرم‌شناسی اداره کل پژوهش اطلاع‌رسانی، نقد و بررسی لایحه پیشگیری از جرم، ص ۲۲۳-۲۲۰) رویکرد مکانیکی و اصلاحی را می توان زیر مجموعه پیشگیری عمومی و رویکرد تنبیه را می توان زیر مجموعه پیشگیری اختصاصی به شمار آورد.

 

اغلب پیشگیری های وضعی و اجتماعی و انفعالی، پیشگیری های عمومی هستند . که البته شرح این نوع پیشگیری‌ها در قسمت های بعد خواهد آمدو در اینجا به منظور جلوگیری از تکرار از شرح آن ها خودداری می‌نماییم.

 

مبحث دوم: پیشگیری فعال و پیشگیری انفعالی

 

پیشگیری انفعالی (منفعل) و پیشگیری فعال از اواسط سال‌های شصت میلادی متداول شد در جرم شناسی انفعالی پیش گیرنده به استقبال پدیده‌ای که باید مانع وقوع آن شد، نمی‌رود بلکه به طور انفعالی منتظر تأثیر این اقدام‌ها باقی می‌ماند؛ حال آن که در پیشگیری فعال، پلیس برای اجتناب از وقوع جرم عمل می‌کند، مثلاً برنامه‌ریزی و هدایت اوقات فراغت گروهی از جوانان را که در معرض جرم یا انحراف در زمان یا مکان خاصی قرار دارند، به عهده می‌گیرد. مشارکت جامعه مدنی و شوراهای شهر و شهرداری‌ها یا اقدام مستقل هر یک از آن ها در این خصوص نقش عمده‌ای ایفا می‌کنند. (چاله چاله، اصول مبانی پیشگیری از جرم، ص۶۰).

 

در تمامی کشورهایی که همانند ایران از نظام حقوق رومی- ژرمنی (حقوق نوشته) پیروی می‌کنند، قانون جایگاهی بس والا داشته و هم‌سو با اصل قانونی بودن جرم و مجازات، هیچ جرم و مجازاتی بدون نص قانون وجود ندارد. ‌بنابرین‏ پیشگیری از جرم یکی از مبانی اصل قانونی بودن جرایم و مجازات‌هاست، به طوری که بنتام معتقد است قوانین کیفری بر اراده انسانی تأثیر روانی به جای می‌گذارد و موجب می شود انسان دانسته و سنجیده در اعمال خود گام بردارد و از پیش، پیامد آن را پیش‌بینی کند، پس عبرت‌انگیزی کیفرها اثر بازدارنده‌ای در بر دارد، اثری که مشروط به آن است که فرد قادر باشد، پیش از ارتکاب جرم، سود و زیان خود را محاسبه کند و در این حال وجود قانونی روشن و دقیق قابل فهم، برای پیشگیری از رفتارهای ضداجتماعی ضروری و سودمند است.یعنی تنظیم فهرستی از جرایم و مجازات‌ها و آگاه نمودن افراد جامعه نسبت به آن تأثیر نیکویی در پیشگیری از جرایم خواهد داشت، بدین ترتیب از جمله پیشگیری انفعالی می توان به خود متن قانون اشاره کرد.

 

بدین رویی قانون‌گذار یکی از نقش‌‌آفرینان مؤثر در نگارش سناریوی ارعابی اقدامات کیفری است. یکی از شدیدترین کیفرهایی که دیرباز در مجموعه قوانین جزایی پیش شده و به واقع ابزار مشترک تنبیه در سراسر تاریخ بوده و هست و مورد تأیید اندیشمندان بزرگی همچون ژان ژاک، روسو و مونتسکیو نیز واقع شده است همانا مجازات اعدام نسبت به مجرمانی است که مهم‌ترین جرایم را مرتکب شده و به یقین قابل اصلاح نخواهند بود، مجازاتی که با ماهیت ترذیلی و ترهیبی به طرد ابدی مجرم می‌ انجامد و در اغلب موارد با این هدف به کار می‌رود که با کشتن مرتکب، دیگر شاهد تکرار آن رفتار بزهکارانه نباشیم، لذا طبق تعبیری، کسی را که اعدام می‌کنند اصلاح نمی‌کنند بلکه با اعدام وی دیگران را اصلاح می‌کنند. (دادبان، آقایی، بازدارندگی و نقش آن در پیشگیری از جرم، ص۱۳۵)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:14:00 ب.ظ ]




 

به مبحث اصلی بر می­گردیم؛ ق.آ.د.د.ع.ا.ک حق تقدم را برای محل وقوع جرم قائل شده است ماده ۵۴ این قانون بیان می­ کند: «متهم در دادگاهی محاکمه می­ شود که جرم در حوزۀ آن واقع شده است.»

 

محل وقوع جرم ‌بر اساس عنصر مادی آن تعیین می­ شود. یعنی جایی که محتوای فکری مرتکب در قالب رفتار او متجلی شده است. در اکثر جرایم تعیین محل وقوع جرم راحت است مثل سرقت اما در برخی جرایم نیز این امر به سادگی ممکن نیست. مثلاً در جرایم مرکب مثل کلاهبرداری که یک جزء از جرم در یک شهر و جزء دیگر در شهر دیگری واقع شده است یا در جرایم مستمر مثل حمل سلاح در شهرهای مختلف، این امر به سادگی ممکن نیست. در چنین جرایمی باید به سایر عوامل تعیین صلاحیت محلی توجه کرد. پس از محل وقوع جرم، محل دستگیری متهم در تعیین صلاحیت مؤثر است. ‌بنابرین‏ بر فرض مثال در جرم کلاهبرداری که فرد در تهران متوسل به وسایل متقلبانه شده و در کرج مال مردم را برده است ولی در کرج دستگیر شده همین دادگاه صالح به رسیدگی ‌می‌باشد. (جوانمرد،۱۳۸۸)

 

اما در فرضی که فرد هنوز دستگیر نشده اصولاً هر یک از محل­های وقوع جرم می ­تواند موجه صلاحیت برای مراجع قضایی حوزۀ خود باشند زیرا مطابق یک قاعدۀ کلی محل وقوع هر جزئی از اجزای یک جرم به عنوان محل وقوع آن جرم تلقی می­ شود و مراجع قضایی آن محل، صلاحیت رسیدگی به کل جرم را خواهند داشت. اما در صورتی که یک دادگاه شروع به رسیدگی کند دادگاه­ های دیگر باید از رسیدگی خودداری نمایند و ادامه­ محاکمه و صدور حکم با مرجعی است که سبق رسیدگی دارد. ‌در مورد جرایمی که در خارج از ایران ارتکاب می­یابند مادۀ ۴ قانون مجازات اسلامی بیان می­ کند: «هر گاه قسمتی از جرم در ایران واقع و نتیجۀ آن در خارج از قلمرو حاکمیت ایران حاصل شود و یا قسمتی از جرم در ایران و یا در خارج و نتیجۀ آن در ایران حاصل شود، در حکم جرم واقع شده در ایران است.» مادۀ ۵۷ ق.آ.د.د.ع.ا.ک تکلیف مرتکبین ایرانی جرایم در کشورهای خارجی را مشخص ‌کرده‌است: «هر گاه یکی از اتباع ایرانی در خارج از قلمرو حاکمیت جمهوری اسلامی ایران مرتکب جرمی شده و در ایران دستگیر شود در دادگاهی محاکمه می­ شود که در حوزۀ آن دستگیر شده است. همان گونه که پیدا‌ است قلمرو حکم این ماده محدود است و شامل جرایم افراد بیگانه که مراجع ایرانی صالح به رسیدگی آن ها می­باشند مشخص نشده. شاید بتوان از باب وحدت ملاک صلاحیت رسیدگی به جرایم این افراد را نیز با دادگاهی دانست که در حوزۀ قضایی آن دستگیر شده است.

 

باید توجه داشت مطابق اصل سرزمینی بودن که در مادۀ ۴ ق.م.ا به آن اشاره شده جرایم ارتکابی در هواپیماها نیز با احراز شرایطی در صلاحیت دادگاه­ های ایرانی است. مادۀ ۳۱ قانون هواپیمای کشوری مصوب ۱۳۲۸ با بیان شرایط امکان رسیدگی ‌به این جرایم تکلیف آن­ها را مشخص کرده این ماده بیان می­ کند رسیدگی ‌به این جرایم «… در دادگاه محلی که هواپیما در آن محل فرود آمد یا دادگاه محلی که متهم در آن دستگیر شود به عمل خواهد آمد.»( آشوری،۱۳۸۴)

 

فصل سوم

 

ویژگی های قوانین کیفری

 

۱-۳ویژگی های قوانین کیفری شکلی:

 

ویژگی های قوانین آئین دادرسی کیفری را می توان چنین برشمرد:

 

۱- عطف به ماسبق شدن قوانین آئین دادرسی کیفری

 

۲- شکلی بودن قوانین آئین دادرسی کیفری

 

۳- درون مرزی بودن این نوع قوانین

 

۴- تفسیر موسع در قوانین آئین دادرسی کیفری

 

۲-۳عطف به ماسبق شدن قوانین آئین دادرسی کیفری:

 

قاعده ی معروف عطف به ماسبق نشدن قوانین جزائی مربوط به قوانین ماهوی کیفری است نه قوانین شکلی آن.

 

این مطلب به خوبی از منطوق و مفهوم اصل ۱۶۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ماده ی ۶ قانون مجازات عمومی و ماده ی ۹ قانون راجع به مجازات اسلامی استنباط می شود. زیرا از یک طرف منطوق مواد یاد شده فقط به قواعد حقوق جزا قابل اطلاق و ناظر به جرم و مجازات اند؛ چنان که اصل ۱۶۹ قانون اساسی صراحت دارد ‌به این که: ” هیچ فعل یا ترک فعلی به استناد قانونی که بعد از آن وضع شده است جرم محسوب نمی شود.” و به موجب ماده ی ۱۱ قانون مجازات اسلامی: ” مجازات و اقدامات تأمینی و تربیتی باید به موجب قانونی باشد که قبل از وقوع جرم مقرر شده باشد و هیچ فعل یا ترک فعلی را نمی توان به عنوان جرم به موجب قانون متأخر مجازات نمود…” (آشوری،۱۳۸۴)

 

و از طرف دیگر در قلمروی قوانین آئین دادرسی کیفری فرض بر این است که قانون لاحق بهتر از قانون سابق راه تشخیص حقیقت و اجرای عدالت را نشان می‌دهد و حقوق و آزادی های متهم را به نحو اطمینان بخش تری تضمین می‌کند.

 

۳-۳شکلی بودن قوانین آئین دادرسی کیفری:

 

قوانین مربوط به آئین دادرسی کیفری جزو قوانین شکلی بوده و عطف به ماسبق می‌گردند در حالی که قوانین ماهوی در صورت اشد بودن مجازات انشائی در آن، عطف به ماسبق نخواهد شد. ‌به این ترتیب هرگاه قانونی به تصویب رسد که مجازات عملی را تشدید کند و صلاحیت رسیدگی کننده ی لهِ آن را تغییر دهد، مرجع جدید صلاحیت رسیدگی به جرم ارتکابی قبل از تصویب قانون لاحق را خواهد داشت بدون این که بتواند مجازات اشد قانون جدید را درباره ی متهم به موقع اجرا بگذارد.

 

۴-۳درون مرزی بودن این نوع قوانین:

 

قوانین آئین دادرسی کیفری مربوط به نظم عمومی جامعه است و جنبه ی برون مرزی ندارد و فقط در دادگاه های داخلی لازم الاجراء می‌باشد؛ ‌بنابرین‏ در مواردی که برای رسیدگی به جرمی، صلاحیت محاکم داخلی قبول و محرز گردید این محاکم طبق قانون آئین دادرسی کیفری کشور متبوع خود به جرم ارتکابی رسیدگی خواهد نمود؛ مثلاً در دادسراها و دادگاه های کیفری جمهوری اسلامی ایران برای رسیدگی به جرم هایی که در صلاحیت آن هاست باید قوانین آئین دادرسی کشور ایران را به موقع اجراء گذاشت و محاکم کیفری داخلی به هیچ وجه من الوجوه حق استناد به قوانین شکلی خارجی ندارند. (حجتی،۱۳۷۵)

 

۵-۳تفسیر موسع در قوانین آئین دادرسی کیفری:

 

قوانین ماهوی نامساعد به حال متهم به طور مضیق تفسیر می‌شوند و تفسیر موسع در قلمروی این نوع قوانین ممنوع گردیده است؛ به عکس قوانین آئین دادرسی کیفری را که برای حسن جریان رسیدگی های کیفری است می توان مورد تفسیر موسع قرار داد. در تفسیر موسع قوانین مذبور، نفع اجتماع و نظر مقنن مورد توجه قرار می‌گیرد و در صورت اقتضا دادگاه های کیفری باید این قوانین را به نحوی تفسیر و توجیه نمایند که منافع بیشتری عاید متهم گردد.

 

۶-۳مراحل پنج گانه ی دادرسی کیفری:

 

در سیستم جدید کیفری رسیدگی به جرم مراحل مختلفی را طی می‌کند که عبارتند از:

 

۱- مرحله ی کشف

 

۲- مرحله ی تعقیب

 

۳- مرحله ی تحقیقات مقدماتی

 

۴- مرحله ی دادرسی

 

۵- مرحله ی اجرا

 

۱-۶-۳مرحله ی کشف:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:24:00 ب.ظ ]




 

تحت تاثیر مفهوم فلسفی زمان، روانشناسان در ابتدا پیشنهاد کردند که زمان بعد اولیه نیست که به طور مستقیم درک شود بلکه آن از هماهنگی حرکت در فضا ایجاد می‌شود.(درویت ولت به نقل از پیاژه، ۲۰۱۲).

 

تعاریفی گوناگونی توسط فیلسوفان، ‌فیزیک‌دانان و یا متفکران رشته‌های دیگر درباره زمان در طول تاریخ ارائه شده است. قدیس اگوستینوس در کتاب اعترافات خود می نویسد: «پس زمان چیست؟» اگر کسی ‌در مورد آن از من سوال نکند، جواب آن را می‌دانم، ولی اگر بخواهم برای فردی که چنین سوالی را مطرح کرده، آن را توضیح بدهم، جواب آن را نمی‌دانم. پس بهتر است سوال ‌در مورد چیستی زمان کنار گذارده شود زیرا هر یک از ما بدون اینکه لازم به صحبتی ‌در مورد آن باشد، می‌داند که موضوع چیست، بهتر است توجه خود را روی سوال دیگری متمرکز نماییم: «چگونه انسان به مفهوم زمان دست می‌یابد؟» برای پاسخ ‌به این سوال یک طبقه‌بندی سلسله مراتبی از تجربه زمان ارائه گردیده است. سلسله مراتب این خصوصیت را دارد که هر مرحله بالاتر یک مرحله پایین‌تر را در برمی‌گیرد و در مرحله بالاتر یک امر جدیدی اضافه می‌شود. سلسله مراتب تجربه انسان از زمان توسط پدیده‌های اولیه زیر مشخص شده است. تجربه همزمانی در مقابل ناهمزمانی، تجربه توالی یا ترتیب زمانی، تجربه زمان حال یا تجربه این لحظه و تجربه طول زمان (پوپل،۱۹۴۰). در طول دهه های گذشته، روانشناسان برای قضاوت و ارزیابی جنبه‌های مختلف زمان روانشناختی مانند همزمانی[۸]، توالی زمانی[۹]، ترتیب زمانی[۱۰] و طول زمان، توانایی‌های ذهن انسان را بررسی کرده‌اند. از میان این چهار فرایند، ارزیابی طول زمان بیشترین ارزش بقا را در طول تکامل داشته است (زاکای[۱۱] به نقل از اختیاری، ۱۳۸۲).

 

۲-۳ ادراک زمان

 

با وجود اینکه هیچ اندام حسی خاصی برای درک زمان وجود ندارد اما ویژگی مشترکی بین درک زمان و سایر ادراکات حسی (بینایی، شنوایی و…) وجود دارد. ادراک زمان نیز همانند سایر ادراکات حسی از قانون وبر پیروی می‌کند. میانگین درستی و تغییر پذیری ارزیابی زمان و حساسیت به زمان، به طور خطی همراه با افزایش طول بازه زمانی بیشتر می‌شود (ویژگی عددی ادراک زمان). پژوهش ها نشان می‌دهد که انسان‌ها و حیوانات حس مشترکی از زمان دارند و ادارک زمان در هر دو دارای ویژگی عددی است ( درویت-ولت[۱۲]، ۲۰۱۲).

 

از نظر فریس[۱۳] (۱۹۶۳) زمان به دو صورت ادراک و قضاوت می‌شود؛ قضاوتی که برای تغییرات تجربه شده و قضاوتی که برای تغییرات به خاطر سپرده شده انجام می‌گیرد. فریس عقیده بر این دارد که زمان روانشناختی تغییرات را دربر می‌گیرد. او می‌گوید تعاریف و توضیحات مرتبط با توجه به زمان و پردازش اطلاعات زمانی باید اصلاح شوند زیرا زمان خودش به تنهایی محرک نیست و تغییرات همانند سرنخ و مرجعی برای قضاوت زمانی محسوب می‌شوند. یافته های متفاوت نشان می‌دهد که روش‌های مختلفی در دستیابی به قضاوت زمانی وجود دارد. بعضی از محققان تفاوت این دو را به طور تجربی بررسی کرده‌اند. آن ها از دو پارادایم برای بررسی طول زمان بهره برده‌اند؛ پارادایم آینده نگر[۱۴] و پارادایم گذشته نگر[۱۵]. در پارادایم آینده نگر‌آزمایشگر از قبل آزمودنی را مطلع می‌کند و مکرراً یادآوری می‌کند که از او درباره قضاوت طول زمان پرسیده خواهد شد. هیکس[۱۶]، میلر[۱۷]، گیس[۱۸]، بیرمن[۱۹] (۱۹۷۷) پژوهش‌هایی را که بر اساس پارادایم آینده‌نگر انجام می‌شد را تجربه زمان حال نامیدند. بلاک نیز ترجیح می‌داد آن را “طول زمان تجربه شده[۲۰]” بنامد. در پارادایم گذشته‌نگر، آزمایشگر یک دستورالعمل مبهم درباره تکلیف به آزمودنی می‌دهد و به آزمودنی گفته نمی‌شود که درباره طول زمان از او پرسیده خواهد شد. بلاک این پارادایم را “طول زمان خاطره شده[۲۱]” نامید. تفاوت این دو پارادایم به دلیل این است که پردازش شناختی آن ها برای درک زمان متفاوت است. براون (۱۹۸۵) نشان داد که قضاوت کلامی آینده‌نگر در مقایسه با گذشته‌نگر طولانی‌تر و همچنین دقیق‌تر است. از طرف دیگر، هیکس، میلر، کینس بورن[۲۲] (۱۹۷۵) نشان دادند که اگر آزمودنی اطلاعات زیادی را پردازش کند قضاوت زمانی آینده‌نگر آن ها کوتاه‌تر خواهد بود. به نظر می‌رسد که در انجام تکالیف دشوار توجه به تکلیف غیرزمانی اختصاص می‌یابد و منابع محدودی از توجه به اطلاعات زمانی تخصیص می‌یابد. در پارادایم گذشته‌نگر، توجه به زمان تاثیر بسیار محدودی بر قضاوت زمانی دارد. معمولا افراد طول زمان یک دوره را بر اساس اطلاعات رویدادی و اطلاعات زمینه‌ای به یاد می‌آورند، اگر شخص تعداد زیادی از رویدادها را به خاطر سپرده باشد، طول زمان یک دوره را طولانی‌تر قضاوت خواهد کرد (بلاک[۲۳]،۱۹۹۰).

 

۲-۴ روش های اندازه‌گیری ادراک زمان

 

مطالعه ادبیات پژوهش نشان داد که چهار روش برای اندازه‌گیری زمان وجود دارد: قضاوت کلامی زمان[۲۴]، تولید زمان[۲۵]، بازتولید زمان[۲۶] و افتراق[۲۷] زمان.

 

قضاوت کلامی زمان: به توانایی فرد در تخمین کلامی زمان عرضه شده یک محرک اشاره دارد. در این روش آزمودنی واحدهای طول زمان (ثانیه و دقیقه) را برای قضاوت زمانی به کار می‌گیرد (اختیاری، جنتی، پرهیزگار، بهزادی و مکری، ۱۳۸۲).

 

تولید زمان: در این روش طول مدت یک بازه زمانی به طور کلامی به فرد گفته می‌شود و از وی خواسته می‌شود که آن بازه زمانی را با نوعی عمل رفتاری مانند روشن نگه داشتن یک لامپ به همان مدت اعلام شده تولید کند. در روش تولید، آزمودنی زمان واقعی را با زمان ذهنی خود مطابقت می‌دهد. روش تولید برای بررسی تغییرات تحولی در تبدیل طول زمان تجربه شده به واحدهای محاوره‌ای زمان مناسب است (بلاک و زاکای، ۱۹۹۹).

 

بازتولید زمان: دشوارترین آزمون ادراک زمان به شمار می‌آید. یک بازه زمانی به آزمودنی عرضه می‌شود، اما طول مدت بازه به صورت کلامی گفته نمی‌شود، سپس آزمودنی باید همان بازه زمانی را با روش رفتاری، بازتولید نماید. در این روش، فرایندهایی غیر از ارزیابی زمانی خالص درگیر می‌شوند (اختیاری و همکاران، ۱۳۸۲). در مقایسه این روش با روش برآورد زمان می توان ‌به این نکته مهم اشاره کرد که در روش بازتولید زمان، حافظه کوتاه مدت و حافظه‌کاری یقینا به طور گسترده درگیر می‌شوند؛ زیرا بازه مورد نظر برای بازتولید شدن باید به خاطر آورده شود و به صورت فعال و آماده عمل[۲۸] باید نگه داشته شود (‌بار کلی‌ و همکاران، ۲۰۰۱). در این روش نیازی به دانستن و استفاده از واحدهای محاوره‌ای زمان نیست و بدین دلیل تنها شاخص ثابت از زمان ذهنی است. آزمون بازتولید برای پژوهش‌های تغییرات تحولی بهترین روش است زیرا برای تمامی سنین قابل اجرا است و تغییرات روانشناختی را آشکار می‌سازد (بلاک و زاکای،۱۹۹۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:27:00 ب.ظ ]




 

بند اول : طبقه‌بندی منابع

 

منابع حـقوق جـنگ به طور کلّی‌ جدا از منابع حـقوق بـین‌الملل نیست. مخصوصا منابعی چون عرف، اصول‌ کلّی‌ حقوق‌ و قرار دادهای بین‌المللی، جایگاه خـاصّ خـود را در حقوق جنگ نیز دارا می‌باشند.

 

الف.عرف:

 

از آنجا کـه هـمیشه ‌‌مـناسبات‌ دوستانه و مسالمت آمـیز یـا بالعکس مناسبات خصمانه و غـیر مـسالمت آمیز، بتناوب‌ میان‌ ملّتها‌ وجود داشته است، ‌بنابرین‏ حقوق جنگ، همچون حقوق دیپلماتیک و کـنسولی، پیـشینه‌ای دیرین دارد که‌ به طور کلّی از عرف مـایه مـی‌گیرد.‌به این تـرتیب، عـرف جـایگاهی بسیار مهمّ و اساسی در حـقوق جنگ‌ دارد.منابع‌ عرف متعدّد و گوناگون است؛به عنوان مثال می‌توان حتّی در اسنادی که توسّط حکومتها و خـطاب بـه نیروهای مسلّح آن ها است نیز مـنبع عـرفی غـنی و سـرشاری مـلاحظه کرد، مانند دسـتور‌ العـملهای دریائی دولت فرانسه مورّخ ۳۱ دسامبر ۱۹۶۴٫

 

از سوی دیگر، این حقوق عرفی است که می‌توان کمبودهای موجود در حقوق قـرار دادی یـا مـوضوعه را رفع نماید؛زیرا قواعد عرفی جنگ، تنها‌ قـواعد‌ قـابل اجـرائی اسـت کـه در صـورت عدم وجود حقوق قرار دادی، قادر است کشورهای متخاصم را به یکدیگر پیوند دهد.

 

ب.اصول کلّی حقوقی:

 

«در حقوق جنگ به اصول کلّی حقوقی، نسبت به‌ سایر‌ منابع، کمتر بها داده شـده است؛به طور که معمولا بخطا حقوق جنگ را، تنها«رسوم و قوانین جنگی « می‌دانند؛امّا در واقع اصول کلّی حقوقی در حقوق جنگ، نقشی تقریبا به همان اندازه‌ مهمّ‌ ایفا می‌کند که در حقوق صلح.از سوی دیگر، عرف و قـرار دادهـای مربوط به حالت جنگ، همیشه بر اصول کلّی مبتنی می‌باشد.از جمله این اصول، اصل حسن نیّت است‌ که‌ پایه‌ و اساس روابط بین‌المللی را‌ تشکیل‌ داده‌ و زیر بنای حقوق جنگ نیز مـحسوب مـی‌شود» [۱۵].

 

ج.قرار دادهای بین‌المللی:

 

قرار دادها از جمله منابع عمده حقوق جنگ است و بخش اعظم‌ این‌ حقوق‌ به صورت حقوق قرار دادی و مدوّن می‌باشد.اینگونه‌ قرار‌ دادهای بین‌المللی را مـی‌توان بـه ترتیب تاریخ انعقاد، به شـرح زیـر بر شمرد:

 

    1. اعلامیّه پاریس مورّخ ۱۶ آوریل ۱۸۵۶ در‌ زمینه‌ جنگ‌ دریائی (تحریم راهزنی دریائی، ‌مصونیت اموال اتباع دشمن که با‌ کشتیهای بیطرف حمل می‌شود و همچنین محاصره دریائی).

 

    1. عهد نامه ژنـو مـورّخ ۲۲ اوت ۱۸۶۴ مربوط به حمایت از‌ مـجروحان،‌ بـیماران‌ و کادر بهداری.

 

    1. اعلامیّه سن پترزبورگ مورّخ ۲۹ نوامبر ۱۸۶۸ ‌در مورد‌ ممنوعیّت‌ استفاده از برخی سلاحها.

 

    1. اعلامیّه ۱۸۷۴ بروکسل که برای اوّلین بار فرق میان نظامیان و غیر نظامیان‌ را‌ مشخّص‌ کرد.

 

    1. عهد نامه‌های ۱۸۹۹ و ۱۹۰۷ لاهه.عهد نامه‌های لاهه مورّخ ۲۹ ژوئیه ۱۸۹۹‌ مشتمل‌ بر‌ دو قرار داد در زمـینه حـقوق جنگ می‌باشد:قرار داد مربوط به قوانین و عرفهای‌ جنگ‌ زمینی؛قرار‌ داد مربوط به تسرّی عهد نامه ۱۸۶۴ ژنو(فوق الذّکر)به جنگ‌های دریائی.امّا عهد نامه‌های لاهه‌ مورّخ‌ ۱۸ اکتبر ۱۹۰۷ سیزده قرار داد را شامل است که بجز سه قـرار‌ داد‌ ذیـل،‌ بقیّه مـربوط به قوانین و مقرّرات جنگ زمینی و دریائی است:قرار داد مربوط به‌ تحدید‌ موارد استفاده از قوای نظامی جهت وصول مـطالبات؛قرار داد مربوط به شروع مخاصمات؛قرار‌ داد‌ مربوط‌ به اصلاح و تجدید نظر در عهد نـامه‌های ۱۸۹ لاهه.

 

    1. عهد نـامه ۱۹۰۴ لاهـه ‌در مورد‌ بیطرفی‌ کشتیهای بیمارستانی.

 

    1. عهد نامه ژنو مورّخ ۶ ژوئیه ۱۹۰۶ مربوط به حمایت از‌ بیماران‌ و مجروحان جنگی.

 

    1. اعلامیّه ۱۹۰۹ لندن در زمینه جنگ دریائی.این اعـلامیّه ‌ ‌مـورد تصویب کشورها قرار‌ نگرفت؛ولی‌ امروزه‌ آن را به عنوان تجلّی بسیار کامل عرف دریائی مـحسوب می‌دارند.

 

    1. عهد نـامه‌ واشـنگتن‌ مورّخ ۶ فوریه ۱۹۲۲ مربوط به تحدید سلاح‌های دریائی و محدود نمودن تعداد کشتیهای جنگی و عدم‌ استفاده از زیـر دریائی. [۱۶]

 

    1. پروتکل ژنو مورّخ ۱۷ ژوئن ۱۹۲۵ در زمینه منع‌ استعمال‌ گازهای خفقان آور، سمّی یا مشابه آن ها‌ و نیز‌ مـوادّ ‌میکروبی.

 

    1. عهد نامه ژنو مورّخ ۲۷ ژوئیـه‌ ۱۹۲۹‌ در مـورد رفتار با مجروحان یا بیماران و سر نوشت زندانیان جنگی.

 

    1. پروتکل ۱۹۳۰‌ لندن‌ مربوط به جنگ دریائی.

 

    1. قرار داد‌ مورّخ‌ ۱۹۳۵ در‌ زمینه‌ حافظت‌ از بناهای تاریخی و مراکز علمی‌ و هنری در زمان جنگ.

 

    1. پروتکل لندن مورّخ ۶ نوامبر ۱۹۳۶ در زمینه ممنوعیّت‌ حمله‌ به کشتیهای بازرگانی تـوسّط زیر دریائیها.

 

  1. عهد نامه‌های ۱۹۴۹ ژنو عهد‌ نامه‌های‌ ژنو مورّخ ۱۲ اوت ۷۹۴۹‌ شامل‌ چهار قرار داد است که سه قرار داد آن در واقع تجدید نظر‌ در‌ قرار دادهای قبلی است و چهارمین‌ قرار‌ داد متضمّن یک‌ نو‌ آوری در حقوق قرار‌ دادی‌ جنگ اسـت.این عـهد نامه‌ها عبارتند از:

الف.عهد نامه مربوط به بهبود سرنوشت مجروحان و بیماران‌ نیروهیا‌ مسلّح هنگام اردوکشی.این عهد نامه، جانشین‌ عهد‌ نامه‌های ژنو‌ مورّخ‌ ۱۸۶۴،‌ ۱۹۰۶ و ۱۹۲۹ گردید.

 

ب.عهد نامه مربوط به بهبود سرنوشت مجروحان و بیماران و غریقان نیروهای مـسلّح در دریـاها.این عهد‌ نامه،‌ جانشین یکی از عهد نامه‌های لاهه‌ مورّخ‌ ۱۹۰۷‌ که‌ در‌ همین زمینه بود،‌ گردید.

 

ج.عهد نامه مربوط به طرز رفتار با اسیران جنگی.این عهد نامه جانشین عهد نامه ژنو مورّخ ۲۷‌ ژوئیه‌ ۱۹۲۹‌ گردید.

 

د.عهد نـامه بـه حمایت از افراد غیر‌ نظامی‌ در‌ زمان‌ جنگ.‌ امروزه‌ عهد نامه‌های چهار گانه ژنو مهمترینت اسناد بین‌المللی در زمینه حقوق جنگ می‌باشد که تا سال ۱۹۸۰ از تصویب یا الحاق ۱۲۸ کشور بر خوردار بـوده است.

 

۱۶٫قرار داد لاهـه مـورّخ ۱۴ مه ۱۹۵۴ در زمینه حفظ میراث فـرهنگی در زمـان جنگ.

 

۱۷٫‌پروتکل‌های ۱۹۷۷ ژنـو.در ۱۰ ژوئن ۱۹۷۷ به دنبال سالها مساعی کمیته بین‌المللی صلیب سرخ، دو پروتکل به‌ عنوان‌ ‌پروتکل‌های الحاقی به عهد نامه‌های ژنو مورّخ ۱۹۴۹ به تصویب رسـید.اوّلین پروتـکل مـربوط به نبردهای مسلّخانه بین‌المللی و دوّمین پروتکل در زمینه نـبردهای مـسلّحانه غیر بین‌المللی است.این پروتکلها تا‌ سال‌ ۱۹۸۱ از تصویب ۱۷ کشور گذشته است[۱۷].

 

۱۸٫ عهد نامه مورّخ ۱۰ آوریل ۱۹۸۱ ‌در مورد منع یا محدودیّت استفاده از برخی ‌سلاح‌های کـلاسیک کـه‌ می‌توانند‌ منجر به صدمات جبران نا‌ پذیر‌ و یا اثرات نـا مشخّص گردند.این عهد نامه سه پروتکل در زمینه تشعشعات هسته‌ای در بدن انسان، استعمال مین و تله‌های انفجاری و استفاده‌ از‌ سلاح‌های آتـشزارا بـه دنـبال‌ دارد.عهد‌ نامه مذکور تا کنون قابلیّت اجرائی نیافته است.

 

۱۹٫ قرار دادهای مربوط بـه مـنع تحدید سلاح‌های هسته‌ای:

 

الف.قرار داد مسکو مورّخ ۵ اوت ۱۹۶۳ ‌در مورد منع آزمایش‌های سلاح‌های هسته‌ای در جوّ، ماوراء‌ جوّ‌ زیر دریاها.

 

ب.قرار داد مورّخ ۲۷ ژانویه ۱۹۶۷ در زمـینه اصـول حـکم بر فعّالیّتهای کشورها در کاوش و بهره‌برداری از فضای ماورای جوّ، کره ماه و دیگر کـرات آسمانی.

 

ج.قرار داد مـورّخ‌ اوّل‌ ژوئیـه ۱۹۶۸‌ ‌در مورد منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:58:00 ب.ظ ]




 

نظریه ماهلر[۹۷]

 

در نظریه ماهلر به وضوح می توان به تأکید او بر پیوند عاطفی مادر- کودک که از همان ماه های نخستین زندگی کودک هویدا است و به نقش سرنوشت ساز مادر در تحول عاطفی کودک پی برد. ماهلر در خلال سه سال اول زندگی کودک، سه مرحله متوالی را متمایز می‌کند؛ مرحله در خود ماندگی بهنجار[۹۸]، مرحله ی همزیستی بهنجار، مرحله ی جدایی[۹۹]ـ تفرد[۱۰۰] که خود به چند بخش در هم تنیده تقسیم شده است(منصور و دادستان، ۱۳۸۸):

 

الف) در مرحله در خودماندگی بهنجار که تقریباً چهار هفته طول می کشد، نوزاد واجد گردش ذاتی به کارکرد نباتی و اشیائی است. وی نسبت به عامل مادرانه هشیار نیست و حتی نمی تواند کوشش های خود را در تقلیل تنش ها از کوشش هایی که از سوی مادر به عمل می‌آید، متمایز کند. مادرگری[۱۰۱] تدریجاً جا به جایی انرژی را از درون به سوی پیرامون تسهیل می‌کند و حساسیت به محرک های بیرونی را افزایش می‌دهد. این مرحله با شکسته شدن پوسته در خودماندگی متمایز می‌گردد.

 

ب) مرحله ی مبتنی بر همزیستی در ماه دوم زندگی آغاز می شود و در حدود ۴ تا ۱۲ ماهگی پایان می‌یابد. در این مرحله همه چیز به گونه ای است که انگار کودک و مادر درون مرزهای مشترک، واحد ‌دوتایی توانایی را تشکیل می‌دهند. در این مجموعه کودک در حالت وابستگی مطلق و مادر در حالت وابستگی نسبی است. اما بر اساس تجربه تکرار و تجربه وابسته به ردهای حفظی، عینیت جزئی که فقط توانایی ارضاء نیازها را داشت در حدود شش ماهگی جنبه ای خاص می‌یابد.

 

ج) مرحله ی جدائی ـ تفرد از حدود ۸ تا ۱۰ ماهگی آغاز می شود و تا حدود ۳-۲ سالگی ادامه می‌یابد و تابع دو خط تحول است. یکی از این خطوط به جدایی منتهی می شود و تحول تمایز یافتگی و جدائی از مادر را نشان می‌دهد و خط دیگر به تفرد منتهی می شود و تحول کنش های متقابل مانند ادراک حافظه و ظرفیت شناختی را نمایان می‌سازد ( ماهلر، ۱۹۷۹؛ به نقل از منصور و دادستان، ۱۳۸۸).

 

نظریه وینی کات[۱۰۲]

 

او معتقد است که در آغاز نوزاد بدون مادر وجود ندارد و نیروی ذاتی وی بدون مراقبت های مادرانه متجلی نمی شود. وینی کات برای نقش مادر و نحوه ‌پاسخ‌گویی‌ او به کودک، اهمیت بسیار زیاد قائل است. او معتقد است که مادر در وهله ی نخست دستخوش حالتی است که وینی کات آن را «دل مشغولی مادرانه نخستین» می‌داند. اما مادر بعدها این حالت نخستین را فراموش می‌کند و سرانجام می پذیرد که دیگر ضرورت ندارد که رضایت کامل کودک خود را فراهم آورد و در نتیجه به صورت مادری نسبتاً خوب در می‌آید. یکی از کنش های اساسی مادر کنش آینه ای است. از دیدگاه وینی کات، مادر نقش آینه را در مقابل کودک خود ایفا می‌کند. این سخن بدان معنا است که من مادر به منزله ی تکیه گاهی برای من کودک است (منصور ‌و دادستان، ۱۳۸۸).

 

وینی کات مراحل تحول رابطه مادر- کودک را ترسیم کرده و سه مرحله را در این زمینه متمایز می‌کند:

 

    1. مرحله وابستگی مطلق که مرحله ی در هم آمیختگی کامل مادر ـ نوزاد است.

 

    1. مرحله وابستگی نسبی که در خلال این مرحله کودک تدریجاً از مادر متمایز می شود.

 

  1. مرحله حرکت در جهت استقلال و اجتماعی شدن که در خلال آن کودک به سوی استقلال گام بر می‌دارد (منصور و دادستان، ۱۳۸۸). وینی کات نیز مانند بالبی به نقش محرومیت و جدائی از عینیت دلبستگی تأکید کرده و آن را عامل مشکلات روانی کودک می‌داند.

نظریه بالبی

 

بالبی و همکارش رابرتسون[۱۰۳] ( ۱۹۵۲؛ کسیدی،۱۹۹۹) مشاهده کردند که کودکان هنگام جدائی از مادرشان ناراحتی شدیدی را تجربه می‌کنند، حتی اگر دیگران تغذیه و مراقبت آن ها را بر عهده گیرند اعتراض خشم گینانه و به دنبال آن نا امیدی الگویی قابل پیش‌بینی به وجود می آورد. هنگامی که بالبی برای اولین بار نظریه دلبستگی را تنظیم می کرد، متوجه شواهدی از مطالعات حیوانی شد که به صورت جدی این مسئله را مورد سؤال قرار می‌داد. بالبی با روی آوری به رشته‌های زیست شناسی تکاملی، کردارشناسی، روان شناسی تحولی، علوم شناختی و نظریه سیستم های کنترل به تدوین نظریه ای پرداخت که در آن مکانیسم های بنیادین پیوند نوزاد با مادر اساساً نتیجه فشارهای تکاملی در نظر گرفته می شود. از نظر بالبی، این پیوند قدرتمند که هنگام آسیب دیدگی بیشتر نمایان می شود، ناشی از فرایندهای یادگیری مبتنی بر تداعی (کشاننده های ثانویه) نیست بلکه بر اساس تمایل و گرایش زیست شناختی شکل می‌گیرد که به منظور نزدیکی و مجاورت، از طریق فرایند انتخاب طبیعی[۱۰۴] برانگیخته می شود (کسیدی، ۱۹۹۹).

 

نکته مورد تأکید نظریه دلبستگی این است که نوزاد انسان به طور ژنتیکی آماده است تا به افرادی که از او مراقبت می‌کنند دلبسته شود و دلبستگی از طریق حفظ نزدیکی نوزاد به مادر، سلامت و امنیت وی را تضمین می کند و شانس بقای کودک را افزایش می‌دهد. به همین دلیل است که بالبی پیوند دلبستگی را یک نیاز نخستین و اولیه می‌داند که از هیچ نیاز دیگری مشتق نشده است و عامل مهمی برای تحول شخصیت و تامین سلامت رشد عاطفی و اجتماعی کودک در سال های بعدی زندگی اوست. نکته قابل ذکر دیگر در نظریه دلبستگی، اشاره به پویایی و تحول دلبستگی است. رفتار دلبستگی که از ابتدای تولد در کودک وجود دارد به تدریج بر اثر تحول شناختی کودک متنوع می‌گردد، به چهره های معین گسترش می‌یابد، در تمام زندگی پابرجا می ماند و به اشکال مختلف متجلی می‌گردد ( منصور و دادستان، ۱۳۸۸).

 

سبک های دلبستگی:

 

همه افراد دلبسته می‌شوند ولی کیفیت این دلبستگی در افراد مختلف متفاوت است. به نظر می‌رسد بخش عمده تفاوت های فردی در سازمان رفتار دلبستگی و کیفیت پیوندهای دلبستگی، مربوط به رفتار عینیت دلبستگی باشد. در ایجاد و تعیین کیفیت این پیوند دو مفهوم « قابل دسترسی بودن[۱۰۵]» و « پاسخ دهنده بودن[۱۰۶]» موضوع دلبستگی نقش منحصر به فردی را ایفا می‌کنند. دلبستگی ایمن هنگامی ایجاد می شود که بازنمود ذهنی کودک از موضوع دلبستگی، تصویر فرد در دسترس و پاسخ دهنده به هنگام نیاز باشد. در صورت فقدان چنین تجسم و تجسمی، دلبستگی نا ایمن شکل می‌گیرد. سبک های دلبستگی بزرگسالان نیز مشابه الگوهای دلبستگی مشاهده شده در روابط کودک و مراقبش می‌باشد (فریلی[۱۰۷]، ۲۰۰۲). در ادامه به شرح سه سبک دلبستگی عمده ( ایمن، اجتنابی و دوسوگرا ) که در کودکی و بزرگسالی مشخص شده اند می پردازیم.

 

سبک دلبستگی ایمن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:39:00 ب.ظ ]




 

در فلسفه اصطلاح علل معده وجود دارد که این اصطلاح به معنای اموری است که هر یک به تنهایی مؤثر در وجود معلول نیستند و لکن موجب نزدیک شدن صدور معلول از علت موثره اند. به عبارت دیگر مجموع اموری که معلول را مهیای صدور از علت موثره می نمایند علل معده هستند،آن را علل مؤثر می‌نامند ، چرا که سبب نزدیک شدن صدور معلول از علت می‌شوند و معلول را به مرتبه صدور از علت موثره می رساند محققان فلسفه می‌گویند که علل معده اصولا مشمول عنوان علیت نمی شوند نه ناقص و نه تام ، بلکه معداتی می‌باشند که سبب مهیا شدن علت برای ایجاد و صدور معلول اند. [۸]

 

در جرم شناسی علت شناسی از مجموعه چندین عامل جرم زا و فقدان عوامل بازدارنده است. کین برگ بیان می‌دارد که هر عملی که از فرد سر می زند واکنش یک محرک است ، تمام اعمال انسانی ، تحت تاثیر وضع جسمی – روانی و محیط اجتماعی است که در اثر مجموع عوامل ، یک علت پدید می‌آید .[۹] عامل نیز بیانگر هر وضعیت جسمانی ، روانی یا اجتماعی است که بتواند در پیدایی یا افزایش جرم نقش مؤثری داشته باشد ، عامل هیچ گاه به وجود آورنده جرم نیست بلکه پرورش دهنده آن است. نقش عامل از نظر تاثیر بخشی و اهمیت بستگی کامل به افراد دارد، زیرا عاملی با قدرت فراوان بر فردی تاثیر عمیق دارد ، ممکن است نسبت به دیگری فاقد تاثیر باشد. [۱۰]

 

‌بنابرین‏ با توجه به معنای عامل و علت از منظر فلسفه و جرم شناسی باید بدانیم که بین علل و عوامل که در بروز یک پدیده نقش دارند فرق است . با توجه به مطالب بیان شده منظور از علت یک پدیده آن چیزی است که اگر باشد آن پدیده (معلول) محقق می‌گردد. ولی منظور از عوامل ایجاد یک پدیده اموری هستند که در صورت وجود آن ها حتما وجود آن پدیده محقق نمی گردد بلکه هر یک از آن عوامل می‌تواند در ایجاد آن پدیده تاثیر داشته باشد. این تفاوت را با وجود مثالی از موضوع پایان نامه بیان می‌کنیم به طور مثال در ارتکاب سرقت عوامل متعددی دخالت دارند یکی از این عوامل فقر مادی است ، اینگونه نیست که هرکس دچار فقر مادی باشد مرتکب سرقت می‌گردد ، اما این عامل در کنار عوامل دیگر نظیر پایبند نبودن به اعتقادات دینی، داشتن خانواده از هم گسیخته ، اعتیاد و غیره می‌تواند در بروز سرقت توسط مرتکب مؤثر باشد.

 

‌بنابرین‏ نمی توان برای ارتکاب سرقت علت واحدی (به مفهوم علت در فلسفه) ذکر کرد و اساسا تحقق چنین علتی در اینجا امکان پذیر نیست . شاید بتوان گفت منظور علل در این پایان نامه شامل مفهوم علل معده در فلسفه می شود. به هر حال در این پایان نامه منظور از علل بررسی ، عوامل مؤثر بر ارتکاب سرقت توسط مرتکبین سرقت در استان قم را شناسایی و بررسی کنیم .

 

ب: عوامل

 

عوامل ایجاد یک پدیده اموری هستند که در صورت وجود آن ها حتما وجود آن پدیده محقق نمی گردد بلکه هر یک از آن عوامل می‌تواند در ایجاد آن پدیده تاثیر داشته باشد

 

ج: سرقت

 

سرقت عبارت است از اینکه انسان مال دیگری را به طور پنهانی برباید.

 

۱-از منظر فقه

 

با مطالعه در منابع فقهی در بیان حد سرقت بیانگر آن است که فقهای عظام صراحتا جرم سرقت را تعریف نکرده ، لیکن اگر شرایط اجرای حد سرقت در باب نفس عمل سرقت ، مال مسروقه و سارق دقیقا مطالعه شود ،می توان قیود یا خصوصیاتی را به عنوان ماهیت عمل سرقت تلقی نمود و تعریفی از آن به دست آورد.

 

مرحوم شهید ثانی در فصل سرقت می فرماید : وتعلیق الحکم و هنا قطع …من الحرز بعد هتکه و ازالته بلاشبهه موهمر للمک عارض للسارق ، او للحاکم، کما لو ادعی السارق ملکه مع علمه باطنا بانه لیس ملکه …من غیر . [۱۱]

 

در این عبارت سه خصوصیت اصلی برای عمل سرقت ملحوظ شده که عبارتند از :

 

    1. هتک حرز و بردن مال از آن

 

    1. عدم وجود شبهه در این که مال متعلق به غیر است

 

  1. تحقق سرقت به طور مخفیانه و سری

مرحوم علامه حلی و صاحب جواهر در شرایع الاسلام با تأکید بر همین معانی مطالب شهید ثانی را تصدیق و تأیید نموده اند .

 

۲-از منظر قانون

 

در قانون مجازات عمومی سابق قانون‌گذار در بیان تعریف سرقت برنیامده و فقط در صدر ماده ۲۲۲ گفته بود : هرگاه سرقت جامع شرایط مقرره در شرع نبوده ولی مقرون به تمام پنج شرط ذیل باشد ، جزای مرتکب حبس دائم است.

 

در قانون حدود و قصاص مصوب۱۳۶۱ مقنن در ماده ۲۱۲ در مقام تعریف سرقت بر آمده و می‌گوید: سرقت عبارت است از اینکه انسان مال دیگری را به طور پنهانی برباید.

 

در قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ مقنن در ماده ۱۹۷ می‌گوید: سرقت عبارت از ربودن مال دیگری به طور پنهانی است . [۱۲]

 

در قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ مقنن در ماده ۲۶۷ می‌گوید:سرقت عبارت از ربودن مال متعلق به غیر است.

 

د: پیشگیری

 

‌در مورد پیشگیری دیدگاه ها و بینش های مختلفی وجود دارد که هر یک تعریفی را از پیشگیری ارائه می‌دهد ، اما به طور کلی و با توجه به فلسفه حقوق کیفری و دیدگاه های جرم شناسی پیشگیری را در دو مفهوم عام وخاص می توان تعریف کرد . تعریف عام از پیشگیری عبارت است از هر اقدامی اعم از کیفری وغیرکیفری که برای مقابله با جرم و با هدف کاهش جرم صورت می‌گیرد. [۱۳]

 

هینگ و رومانو پیشگیری را مشتمل بر آن دسته از تلاش هایی می دانند که یک یا چند مورد از جنبه‌های زیر را داشته باشند: از وقوع رفتار نابهنجار جلوگیری کند ، شروع رفتار نابهنجار را به تأخیر اندازد ، آثار یک رفتار نابهنجار موجود را کاهش دهند ، رفتارهای را که باعث افزایش بهبود جسمی و عاطفی افراد می شود را گسترش دهند ، از سیاست های سازمانی ، اجتماعی و دولتی که بهبود وضعیت جسمانی و روانی افراد را در پی دارد حمایت کنند. [۱۴]

 

در واقع اکثر جرم شناسان و نهادهای بین‌المللی بر مفهوم خاص پیشگیری از جرم تأکید می‌کنند در این مفهوم پیشگیری تنعا شامل اقدامات غیر کیفری با هدف مقابله با بزهکاری از طریق کاهش یا از بین بردن علل جرم زا و نیز اثر گذاری بر فرصت های پیش جنایی است.[۱۵] موریس کوسن ، جرم شناس کانادایی پیشگیری را چنین تعریف می‌کند : مجموعه ی اقدامات و تدابیر غیر قهر آمیز که با هدف خاص مهار بزهکاری ، کاهش احتمال جرم ، کاهش وخامت جرم پیرامون علل جرائم اتخاذ می‌گردد.[۱۶] در نتیجه به لحاظ فلسفی یک رابطه عموم و خصوص مطلق ‌در مورد پیشگیری در دو مفهوم عام و خاص بر قرار است .

 

۱-پیشگیری بر اساس مدل پزشکی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:11:00 ب.ظ ]




 

«ضمان عهده از مشتری یا بایع نسبت به درک مبیع یا ثمن در صورت مستحق للغیر درآمدن جایز است.» ضمان عهده ‌به این معنی است که اگر مبیع مستحق للغیر درآمد، ضامن، ثمن را به بایع بازگرداند و اگر ثمن مستحق للغیر درآمد، ضامن مبیع را مشتری بازگرداند. ضمان عهده در واقع ضمان از ضمان درک است. ‌به این معنی که ضمان درک حسب مورد بر عهده مشتری یا بایع است، بر عهده ضامن قرار می‌گیرد. باید دقت کرد که ضمان درک ثمن و مبیع با ضمان ثمن و مبیع اشتباه نشود. لازم به یادآوری است که مستحق للغیر درآمدن در ماده یاد شده از باب تمثیل است و موارد دیگر بطلان را نیز دربرمی گیرد.

 

۲-قابلیت ایفاء توسط دیگری

 

ضمان از تعهداتی که مباشرت مدیون در آن شرط است ممکن نیست. ضمان از عین معین، چه اعیان مضمونه و چه غیرمضمونه، امکان ندارد. ‌بنابرین‏ می شود گفت که دین مورد ضمان باید کلی باشد. زیرا در عین معین رد عین فقط در اختیار متصرف است و این کار توسط دیگری قابل انجام نیست و در اعیان غیر مضمونه به طور خاص، باید گفت که دینی وجود ندارد که از آن ضمانت شود. اگر منظور از ضمان، ضمان جبران خسارت ناشی از تلف باشد، باید گفت که در اعیان غیرمضمونه، ید متصرف امانی است و ید امانی هم نسبت به جبران خسارت مسئولیتی ندارد. در نتیجه باید گفت که دینی وجود ندارد که از آن ضمانت شود. سبب آن هم به وجود نیامده است. زیرا سبب مسئولیت در این گونه موارد وقوع تعدی یا تفریط از سوی امین است و تا زمانی که تعدی و تفریط واقع نشده، سبب مسئولیت به وجود نیامده است.

 

این نکته را نباید فراموش کرد که این گونه موارد را می توان تحت عنوان تعهد به فعل ثالث ضمانت کرد که در ماده ۲۳۴ قانون مدنی از آن یاد شده است. تعهد به فعل ثالث نهادی است غیر از عقد ضمان. برخی حقوق ‌دانان، ضمان از عین معین را هم صحیح دانسته و گفته اند:

 

«محدود ساختن ضمان به دینی که بر ذمه استوار باشد صحیح نیست. نیازهای اجتماعی ایجاب می‌کند که هر چه در چهارچوب تکلیف یا تعهدات مالی قرار دارد و قانون برای آن ضمانت اجرایی را مقرر ‌کرده‌است، بتوان مورد ضمان قرار گیرد. ‌بنابرین‏ طبیعت تعهد اصلی تأثیری در صحت ضمان ندارد اگرچه در عمل غالبا عقد ضمان ‌در مورد بدهی های وجه نقد و در عملیات مربوط به وام و اعتبار است ولی هیچ چیز مانع آن نیست که تعهدات دیگری مانند تسلیم مال، انجام یا انجام ندادن عمل نیز مورد ضمان قرار گیرد. زیرا همه این موارد در چهارچوب گسترده مفهوم تعهد قرار می گیرند.»[۳۸]

 

۳-مشروع بودن

 

مشروع در لغت، اسم مفعول از ریشۀ شرع به معنای شرعی است. در فقه مشروع به امری گویند، که مطابق با شرع مقدس اسلام بوده و شرع آن را مقرر داشته باشد. در این باره که آیا مباحث و احکامی که شرع به آن ها تصریح نکرده را می توان مشروع تلقی کرد یا خیر، اختلاف نظر وجود دارد.

 

گروهی معتقدند مشروع هر آن امری است که در شرع بیان شده باشد و گروهی دیگر هر امری را که با شرع اسلام مخالفتی نداشته باشد مشروع می دانند. با تسامح می توان نظر دوم را پذیرفت. اما سوال آن است که مشروع در حقوق کشورهایی که مبنای شرعی برای قوانین و مقررات خود تعریف نکرده‏اند به چه معنا است؟ در حقوق کشورهای آنگلوساکسون واژه «legitimate» را در برگردان شرعی به کار برده ‏اند. به نظر می‌رسد در حقوق این کشورها، شرعی مفهومی مرادف با قانونیت و قانونی بودن داشته باشد.[۳۹]

 

مشروع بودن ضمان عبارت است از اینکه دین مورد ضمان از راه شرعی حاصل شده باشد. ‌بنابرین‏ از دین یا تعهدی که از راه نامشروع به وجود آمده باشد نمی توان ضمانت کرد. چون عمل نامشروع است و عمل ممنوع نمی‌تواند مورد هیچ یک از عقود و قراردادها، از جمله ضمان، واقع شود.[۴۰] دین نامشروع، باطل است و به منزله عدم دین است. در نتیجه ضمان از چنین دینی باطل است. گروهی ضمان از غرامت ناروای مظلوم در قبال حاکم ستمگر را صحیح دانسته اند. به نظر ما این دیدگاه درستی نیست. زیرا آنچه غرامت را قابل مطالبه ‌کرده‌است، زورگویی حاکم، نامشروع را مشروع نمی کند. به همین دلیل اگر حاکم ستمگر ساقط شود، آن دین قابل مطالبه نخواهد بود.[۴۱]

 

۴-معین بودن

 

طبق ماده ۲۱۶ قانون مدنی مورد معامله باید مبهم نباشد، مگر در موراد خاصه که علم اجمالی به آن کافی است.» ضمان از عقود مسامحه است و در نتیجه علم تفصیلی به میزان دین طلبکار نیاز نیست، بلکه علم اجمالی به آن کفایت می‌کند. ضامن می‌تواند دین مدیون را بدون اینکه مقدار آن معلوم باشد، ضمانت کند، اما ضمانت یکی از چند دین، به طوری که معلوم نباشد که منظور کدام دین است، صحیح نیست. همچنین ضمانت از بخش مبهمی از دین درست نیست. ماده ۶۹۴ قانون مدنی در این باره می‌گوید:

 

«علم ضامن به مقدار و اوصاف و شرایط دینی که ضمانت آن را می کند شرط نیست، ‌بنابرین‏ اگر کسی ضامن دین شخصی شود بدون اینکه بداند آن دین چه مقدار است، ضمان صحیح است، لیکن ضمانت یکی از چند دین به نحو تردید باطل است.»[۴۲]

 

معین بودن مورد معامله به موجب بند ۳ ماده ۱۹۰ قانون مدنی از جمله شرایط صحت معامله می‌باشد. ضرورت معلوم بودن مورد معامله نیز از ماده ۲۱۶ قانون فوق استنباط گردید. حال توضیحات بیشتری راجع ‌به این مواد ضروری به نظر می‌رسد. هر چند که در قانون از معین بودن مورد معامله نام برده شده است اما از آن تعریفی به عمل نیامده ولی مستفاد مواد ۵۶۴ و ۶۹۴ قانون مدنی این است که منظور قانون‌گذار از «معین بودن» مورد معامله نهی از مردد بودن آن می‌باشد. به عبارت دیگر مورد معامله نمی تواند یکی از چند چیز به نحو مردد باشد و ظاهراًً غرض از لزوم معین بودن مورد معامله نیز رفع غرر است که بحث آن گذشت و منظور قانون گذار این بوده که طرفین قرار داد بر موضوع واحدی اراده نمایند تا قصد انشای معامله محقق گردد. به همین دلیل گفته شده چنانچه بر روی موضوع واحدی قصد انشای عقد متمرکز شود و در قرارداد شرط شود که احد از متعاملین بتواند در صورت تمایل ظرف مدت معینی یکی از عوضین را پس داده و شئی دیگری را در عوض آن اخذ نماید اشکالی بر صحت عقد وارد نیست.

 

گفتار چهارم-مشخصه‌ های عقد ضمان

 

در نظام حقوقی ایران به تبعیت از حقوق فرانسه عقود دارای مشخصه‌ ها و تقسیم بندی‌هایی می‌باشند. از جمله بارزترین مشخصه‌ های عقد ضمان، لازم بودن، رضایی بودن و تبعی بودن است. به تبعیت از اصل لزوم لازم بودن عقد ضمان مطرح شده است. همچنین این عقد رضایی است و نیاز به تشریفات ویژه ای ندارد. تبعی بودن این عقد نیز بدان معنا است که تعهد ضامن تابع تعهد مضمون عنه است و اگر چنانچه مضمون عنه تعهدی در قبال مضمون له نداشته باشد ضمان محقق نمی شود.

 

الف-لازم بودن عقد ضمان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:42:00 ب.ظ ]




 

به غیر از سرمایه گذاری مشترک شواهدی نیز وجود دارند که نشان می‌دهد شرکت های که جان سالم به در برده و احیا شده اند به دنبال شراکت راهبردی بوده اند.‌ به عنوان مثال شرکت هواپیمایی لوفتانزا ایرلاینز ‌شراکت ستاره را با هدف رقابتی تر کردن و رقابتی ماندن شکل داد.‌ در حال حاضر از سال ۲۰۰۰ شبکه خطوط هوایی دارای ۱۵ عضو بوده و به ۸۳۰ مقصد در ۱۳۰ کشور ارائه خدمت می‌کند‌( بروچ و ساتلبرگر،۲۰۰۱).

 

جدول ۲-۵-استراتژی تمرکز مجدد بر محصول بازار

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

استراتژی

 

تمرکز مجدد بر محصول بازار

استراتژی محصول حذف محصولات لوکس و غیر ضروری از خط تولید استراتژی

 

تمرکز مجدد بر محصول بازار

استراتژی محصول حذف محصولات لوکس و غیر ضروری از خط تولید معرفی محصولات جدید توانایی متمایز ساختن محصول تأکید بر ندها ی مناسب و قابل پذیرش بازار استراتژی تغییر در بازار گسترش حوزه بازار داخلی گسترش حوزه بازار خارجی جذب مشتریان جدید گسترش دامنه توزیع محصولات

(منبع: رحمان سرشت و همکاران، ۱۳۹۲)

 

۲-۱-۴-۱-۲-استراتژی رهبری هزینه

 

یک استراتژی رقابتی از نوع هزینه ی کمتر است که هدف آن، بازارهای انبوه است و به انجام این اقدامات نیاز دارد:

 

ساخت تجهیزات با مقیاسی کارا

 

پیگیری و تلاش برای کاهش هزینه ها با بهره گیری از تجربه

 

کنترل هزینه های سربار و ثابت

 

کاهش نارضایتی مشتری از محصول

 

حداقل سازی هزینه ها در حوزه هایی چون تحقیق و توسعه، خدمات، نیرو و کارکنان فروش،تبلیغات و غیره. به دلیل پایین بودن هزینه های یک شرکت پیشگام، می‌تواند قیمت کمتری برای محصولات خود بگذارد و در عین حال سود مطلوبی کسب کند. همچنین شرکت می‌تواند در شرایط رقابت فشرده نیز سود به دست آورد. بالا بودن سهم بازار این شرکت به معنای ان است که شرکت مذبور، قدرت چانه زنی بالاتری در برابر عرضه کنندگان خود(فروشندگان مواد اولیه، …‌به این شرکت) دارد زیرا می‌تواند به مقدار زیاد خرید کند. قیمت پایین محصولات این شرکت همچنین به مثابه یک مانع عمل می‌کند زیرا تنها تعداد معدودی از تازه واردها به صنعت، می‌توانند با چنین شرکتی رقابت کنند. در نتیجه به نظر می‌رسد بازگشت سرمایه ی شرکت های کم هزینه، بالاتر از حد متوسط باشد. پدیده ی رهبری در هزینه ها را باید همگام با متمایز ساختن محصولات و خدمات به کار برد. بسیاری از عوامل هزینه، بر جذابیت های نسبی استراتژی های عمومی(ژنریک) اثر می‌گذارند. آن ها عبارتند از: “صرفه جویی به مقیاس، منحنی های یادگیری و تجربه آموزی، درصد ظرفیت مورد استفاده و رابطه ی بین عرضه کنندگان مواد اولیه و توزیع کنندگان محصولات ساخته شده”. هزینه های دیگری را که به هنگام انتخاب استراتژی ها باید مورد توجه قرار ، داد عبارتند از: توان بالقوه در سهیم شدن در هزینه ها و مهارت ها یا دانش موجود دردرون سازمان، هزینه های تحقیق و توسعه مربوط به تولید و عرضه ی محصولی جدیدیا اصلاح محصولات موجود، هزینه های دستمزد، نرخ مالیات، هزینه ی انرژی و هزینه ی حمل و نقل. در موارد زیر شرکت می‌تواند در یک صنعت، محصولاتی را با بهای تمام شده ی کمتر تولید و عرضه نماید: هنگامی که بازار متشکل از خریدارانی باشد که نسبت به قیمت، حساسیت نشان می‌دهند، هنگامی که برای محصولات متمایز، مشتری چندان زیادی وجود نداشته باشد، هنگامی که مشتریان بین محصولات با نام و نشان های تجاری مختلف چندان تفاوت زیادی قائل نشوند و یا هنگامی که تعداد زیادی خریدار با توان های بالقوه ی چانه زدن در بازار وجو داشته باشد. هدف، عرضه کردن محصولاتی است با قیمتی پایین تر از رقیب محصولات شرکت های رقیب و در نتیجه، به دست آوردن سهم بیشتری از بازار، پس از این مرحله باید با بالا بردن فروش، تلاش کرد شرکت های رقیب را به کلی از بازار خارج نمود. برخی از خطر های ناشی از اجرای استراتژی مبتنی بر رهبری هزینه این است که امکان دارد شرکت های رقیب نیز از این استراتژی تقلید کنند و در نتیجه کل سود یک صنعت خاص، کاهش یابد، پیشرفت های فن آوری در آن صنعت موجب شود که استراتژی مذبور اثربخشی خود را از دست بدهد یا اینکه خریداران به ویژگی های دیگری به غیر از قیمت، توجه نمایند(رضوانی، ۱۳۸۹).

 

بررسی ادبیات علمی در زمینه بقای شرکت نشان می‌دهد که بهترین روش برای آماده کردن شرکت زمانی که با فشار های منفی ناشی از بحران اقتصادی شدید مواجه است استراتژی رهبری هزینه است نتایج تحقیقات آموکو و اکواه(۲۰۰۸) نشان می‌دهد که استراتژی رهبری هزینه منجر به افزایش فروش و سهم بازار و نیز بهبود کارایی شرکت می شود رهبری و کاهش هزینه بیشتر به صورت تقلیل نیروی انسانی و کاهش حقوق در شرکت های بحران زده صورت گرفته است.‌

 

با این وجود مطالعات متعددی هم به نتایج متناقض و متفاوتی در این رابطه دست یافته اند‌( بارکرو مون ۱۹۹۴) و کاسترو‌جیووانی وبروتن(۲۰۰۰) دریافتند که کاهش هزینه ها سهم قابل توجهی در عملکرد شرکت احیا شده ندارد اروجیا سوامیو یاسای –اردکانی (۱۹۹۷) نیز دریافتند که کاهش تعداد نیروی کار وکاهش حقوق هم در شرکت هایی که به صورت موفق احیا شده اند و هم شرکت های ناموفق انجام شده است و حتی برخی شرکت ها بدون کاهش تعداد کارکانشان به صورت موفق نجات یافته و احیا شده اند به علاوه بروتن و همکاران (۲۰۰۱)نیز بیان کرده‌اند که در شرق آسیا توانایی و قدرت تحلیل نیروی انسانی تا اندازه ای محدود است هرچند در تحقیقات بعدی خود اظهار داشته اند که در مواردی کاهش هزینه ها منجر به بهبود عملکرد شده است. همچنین نیز در تحقیقاتشان در زمینه ی احیای شرکت در سنگاپورو استرالیا دریافتند که شواهدی تجربی مبنی بر تاثیر کاهش هزینه ها در بهبود عملکرد وجود ندارد.‌ اما این نتایج متناقض مدیران را از کاهش تعداد کارمندانشان در دوره ی زمانی رکود باز نمی دارد چون آن ها تعدیل نیروی کار را به عنوان تصمیمی رایج در دوره ی رکود تلقی می‌کنند به عنوان مثال شرکت فولاد ملی در دوره‌ رکود ۴۰۰ نفر از کارکنانش را اخراج کرد و با حذف تعدادی از مدیران میانی،‌ هزینه های حقوق و دستمزد را کاهش داد(بروتن و همکاران،‌۲۰۰۳، فیشر و همکاران،۲۰۰۴)، شرکت ماشین های تجاری بین‌المللی[۸۱] یکی از مثال های مشهور در دهه های اخیر است که مجبور به کاهش تعداد ۱۵۰۰۰۰ نفر از کل ۴۰۷۰۰۰ نفر نیروی کار خود در دوره ی احیا شد (اسلاتر،‌۱۹۹۹).

 

شرکت مارک و اسپنسر مجبور به کاهش تعداد ۴۰۰ نفر از ۳۳۰۰ کارگر،‌۳۳ مدیر ارشد از ۱۰۰ مدیر ارشد و ۲۹۰ نفر از ۱۹۰۰ مدیر فروشگاه در دوره‌‌ رکود شرکت‌شد. درمصاحبه ای به مدیر عامل شرکت میتسوبیشی در اروپا به اخراج ۷۰ ٪ از نیروی کار شرکت در دوره ی رکود اشاره ‌کرده‌است.‌ قابل ‌ذکر است که تعدیل نیروی انسانی در برخی موارد( مثلاً شرکت تجهیزات دیجیتال [۸۲]‌در اوایل دهه ی ۱۹۹۰) منجر به احیای شرکت نشده است (تورانس،۲۰۰۴).

 

از پیامد های اجرای راهبرد کاهش هزینه می توان به افزایش احتمال ترک خدمت کارکنان شایسته،‌ تضعیف روحیه ی کارکنان فعلی و ایجاد نا امیدی و یاس در کارکنان تعدیل نشده اشاره کرد( هو و همکاران،‌۲۰۱۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:13:00 ب.ظ ]




 

حتی نزد انسان های متمدنی چون یونانیان کیفر وسیله ای برای ارضای حس انتقام جویی مجنی علیه و اهانت به محکوم و تحقیر او بوده است.[۷]

 

البته فلاسفه و اندیشمندانی از جمله «افلاطون» و «لوکیوس آنائوس سنک» با الهام از اندیشه‌های انسان دوستانه، مغایر این قبیل مجازات های وحشیانه و خشن بوده اند.

 

«وقتی افلاطون می‌گوید ما نباید همانند یک حیوان وحشی به انتقام گیری عاری از هر گونه دلیل و عقل از بزهکاران اقدام کنیم، ما باید سعی کنیم گرایش های تبهکارانه را در مجرمان خنثی و آنان را اصلاح کنیم. این سخنان وی در حقیقت مبتنی بر این اندیشه اساسی است که انسان، ولو بزهکار هم باشد، دارای حرمت و کرامت ذاتی است.[۸]»

 

همچنین وقتی سنک می‌گوید:«خشونت و سنگدلی عیبی است که مطلقاً مخالف طبیعت انسان است و اگر مجازات مقصران را تقلیل دهیم، بهتر می‌توانیم آنان را اصلاح کنیم، چون وقتی افراد اعتبار و آبروی خود را کاملاً از دست دادند، دیگر اصلاح کردن آنان مشکل است.»[۹] در واقع می‌خواهد ‌به این واقعیت اشاره کند که مجازات های ظالمانه، غیرانسانی و ‌تحقیر کننده با لوازم و مقتضیات طبیعت و فطرت انسان، که فطرتی شرافتمند و عزیز است، مغایر است.

 

امروزه این قبیل مجازات ها تحت تأثیر مکاتب و جنبش های انسان دوستانه ای مثل جنبش دفاعی اجتماعی نوین که به حق می توان آن را «جنبش حمایت از کرامت انسانی افراد» نامید، از قلمرو حقوق کیفری لغو گردیده و یا در حال لغو شدن است. طرفداران مکتب دفاعی اجتماعی می‌گویند: در یک نظام مبتنی بر رعایت احترام نوع بشر، حمایت از زندگی انسانی، اعتقاد (و یا امید) به فضیلت و تکامل و ارتقاء اجتماعی انسان (ولو منحرف و گمراه) مجازات های بدنی و بخصوص اعدام فاقد وجاهت اخلاقی است. این مجازات خون بار (اعدام) همان گونه که «آلبر کامو» معتقد بود، مبتنی بر این پیش فرض است که دولت نسبت به زندگی و مرگ شهروندان حقوقی دارد، فرضی که با توجه به غیرقابل جبران بودن مجازات اعدام مسلماًً توجیه پذیری خود را از دست می‌دهد.

 

در نظر گرفتن کارکردهای جدید برای ضمانت اجراهای کیفری و بویژه مجازات های سالب آزادی یعنی اصلاح، بازپروری و بازپذیری اجتماعی بزهکار و در نتیجه انسانی کردن رژیم زندان، تقلیل فشارهای درون زندان، نزدیک ساختن زندگی داخل زندان به زندگی آزاد خارج در حدود امکانات موجود، بهبود وضع عادی زندانیان و تسهیل تماس آنان با محیط خارج و به ویژه با خانواده، ارائه کار مفید و سازنده به محکوم در طول مدت تحمل مجازات، از تحولات دیگر حقوق کیفری و کیفرشناسی است که عمدتاًً در راستای احترام به کرامت انسانی زندانیان صورت گرفته است.

 

جنبش های مربوط به «جرم زدایی»، «کیفر زدایی»، «حبس زدایی» و استفاده از مجازات های جایگزین زندان یعنی «مجازات های اجتماعی» از قبیل انجام کارهای عام المنفعه، منع یا الزام به اقامت در محل معین و «حبس خانگی» و «قضا زدایی» که از دستاوردهای مهم مکتب دفاع اجتماعی و مکتب جرم شناسی واکنش اجتماعی است، از تحولات دیگر در قلمرو حقوق کیفری و سیاست جنایی است که هدف اصلی آن انسانی کردن کیفرها و احترام به کرامت انسانی بوده است.

 

آقای «لوک هولسمن» که از طرفداران شدید «جنبش الغام نظام کیفری» است، می‌گوید: «زندان ظهور در اراده کیفر رساندن دارد، حال آنکه اراده ی مذبور مخالف حقوق بشر و بیانگر دیدگاهی محقرانه و بدبینانه از انسان و بالاخره نشانه ی جامعه ای نابرابر می‌باشد.»

 

رویکرد ترمیمی به عدالت کیفری یا «عدالت ترمیمی» با جلوه های مختلف آن از جمله «میانجیگری کیفری» از تحولات دیگر در قلمرو عدالت کیفری است که عمدتاًً بر مبنای احترام به کرامت انسانی بزهکار و بزه دیده شکل گرفته است. در عدالت ترمیمی، بر خلاف عدالت کیفری سزا دهنده، به متهم یا بزه دیده به عنوان یک «عامل» و نه «موضوع» توجه می شود. «در برنامه های عدالت ترمیمی بزه کار و بزه دیده به عنوان افراد انسانی و با قابلیت ها و سرمایه های انسانی ارزشمند نگریسته می‌شوند و دیگر بزه دیده فقط شخصی نیست که برای تکمیل دلایل بزهکاری حداکثر به عنوان شاهدی برای نقض قانون جزا مورد استفاده قرار گیرد، بلکه بزه دیده یک شخصیت واقعی انسانی است که حرف هایی اساسی برای گفتن دارد و موقعیت و مکان ویژه ای برای ابراز آن ها احتیاج دارد. بزهکار هم در این فرایند، یک وصله کریه اجتماع با سرشت تبهکارانه نیست که فقط مناسب برچسب خوردن و اعمال نقش بزهکاری و تحمل گری کیفری باشد، بلکه وی نیز بیش از هر چیز یک انسان بوده و دارای قابلیت ها و استعدادها و شخصیت و منزلت انسانی است که اگر به وی فرصت کافی برای جبران خطاها و اشتباهات گذشته بدهند و با وی برخورد انسانی شده ودرک انسانی شود، نتایج بهتر و عملکرد بهتری را از خود نشان می‌دهد.»

 

فصل دوم :دادرسی و قضاوت عادلانه

 

در این فصل که از چهار مبحث تشکیل شده به تعریف و بررسی دادرسی و قضاوت عادلانه می پردازیم که در مبحث سوم به دادرسی عادلانه در دادگاه های بین‌المللی پرداخته شده است و در مبحث چهارم به تعریف قضاوت عادلانه و تضمینات رعایت بی طرفی توسط قاضی پرداخته شده است که با توجه به موضوع تحقیق بررسی موارد مذکور حائز اهمیت می‌باشد.

 

مبحث اول: دادرسی عادلانه

 

در این مبحث ما ابتدا دادرسی را تعریف کرده و سپس ضوابط و معیارهای آن را مورد بررسی قرار داده ایم که عبارتند از وجود دادگاه های صالح، تساوی افراد در ‌برابر قانون علنی بودن دادرسی و رسیدگی در یک مدت معقول می‌باشد.

 

گفتار اول: تعریف دادرسی عادلانه :

 

چنانچه گفته شد، نه در قوانین و مقررات بین‌المللی و منطقه ای حقوق بشر و نه در قوانین اساسی و داخلی کشورها، دادرسی عادلانه به روشنی تعریف نگردیده و صرفاً به بیان مهمترین معیارهای آن پرداخته شده است. کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل، که بر اساس ماده ۲۸ کنوانسیون بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی تشکیل شده و از صلاحیت تفسیر مواد کنوانسیون برخوردار است و همچنین دیوان اروپایی حقوق بشر در آرای متعدد خود دادرسی منصفانه را به مصداق تعریف کرده‌اند و نه مفهوم، برای مثال علنی و ترافعی بودن محاکمه، برابری سلاحها یا موازنه قوا، استقلال و بی طرفی دادگاه و به طور کلی رعایت حقوق و آزادی های شناخته شده در ماده ۱۴ کنوانسیون و ماده ۶ کنوانسیون اروپایی حمایت از حقوق بشر را از عناصر ذاتی و غیرقابل انتزاع محاکمه منصفانه تلقی کرده‌اند، ‌بنابرین‏ لازم نیست به تعریف دادرسی عادلانه بپردازیم.

 

در حقوق ایالات متحده آمریکا، دادرسی منصفانه و عادلانه به شرح زیر تعریف شده است: «دادرسی عادلانه، یک دادرسی عادی و معمولی است که در یک فضای آرام[۱۰] و در برابر یک قاضی و نیز هیئت منصفه بی طرف که تنها هدف و نفع آنان اجرای صحیح و درست قانون است. برگزار گردد، اساس و پایه دادرسی عادلانه این است که هیچ نفوذ و عامل خارجی روی قاضی و هیئت منصفه اثر نگذارد و هیچ دلیلی مورد بررسی و ارزیابی قرار نگیرد، مگر دلایلی که ارائه شده و در جریان دادرسی پذیرفته شده است.»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:45:00 ب.ظ ]




 

دوکاس و همکاران[۶۳]در تحقیقی با هدف بررسی تأثیر تحلیل گران بر هزینه های نمایندگی در نمونه ای شامل ۱۰۲۷ سال –شرکت انگلیسی حد فاصل سال‌های ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۰ انجام داده‌اند. در این تحقیق هزینه های نمایندگی به عنوان تابعی از تعامل فرصت های رشد و جریان های نقد آزاد تعریف شده بود. ایشان دریافتند که تحلیل گران اوراق بهادار به عنوان یکی از ساز و کارهای کاهش هزینه های نمایندگی مؤثرند. همچنین در این بررسی از نسبت بدهی بلند مدت به ارزش دفتری کل دارایی ها به عنوان متغیر کنترل و نقش نظارتی بستانکاران بر نحوه استفاده مدیریت از جریان های نقد آزاد استفاده گردید که طبق یافته ها تأثیر این متغیر بر هزینه های نمایندگی معنا دار نبوده است.

 

آنگ و همکاران[۶۴] رابطه هزینه های نمایندگی و ساختار مالکیت را در ۱۷۰۸ شرکت کوچک آمریکایی آزمون نموده اند. در این تحقیق هزینه های نمایندگی به دو صورت نسبت فروش به دارایی و نسبت هزینه های عملیاتی به فروش اندازه گیری شد و نتایج تحقیق از این قرار بودند:

 

هزینه های نمایندگی رابطه معکوس با نسبت مالکیت مدیران دارد.

 

بین هزینه های نمایندگی و تعداد سهام‌داران عمده مستقل از مدیریت در صورت اندازه گیری هزینه های نمایندگی به صورت گردش دارایی ها رابطه مستقیم وجود دارد.

 

در صورت استفاده از روش اول برای اندازه گیری هزینه های نمایندگی بین نسبتبدهی و هزینه های نمایندگی رابطه معناداری وجود دارد.

 

مک کنل و سرواس[۶۵] (۲۰۰۰) رابطه بین ارزش شرکت و ساختار مالکیت شرکت ها را بر روی نمونه ای شامل ۱۱۷۳ شرکت در سال ۱۹۷۶ و همچنین ۱۰۹۳ شرکت در سال ۱۹۸۶ مورد بررسی قرار دادند. ایشان از نسبت Q توبین به عنوان شاخصی برای اندازه گیری ارزش شرکت استفاده نمودند نتایج تحقیق ایشان نشان دهنده رابطه قوی و غیر خطی بین نسبت Q توبین و نسبت مالکیت مدیران اجرایی شرکت بود. در سطوح پایین نسبت مالکیت مدیران اجرایی، رابطه بسیار قوی و مثبت مشاهده گردید لیکن با افزایش نسبت مالکیت مدیران، بیش از ۴۰ تا ۵۰ درصد این رابطه به صورت منفی، البته با شیب بسیار کمی برقرار بود. بعلاوه آن ها شاهد برقراری رابطه ای قوی و مثبت بین نسبت Q توبین و نسبت مالکیت سرمایه گذاران نهادی نیز بودند در پایان آن ها با وارد نمودن نسبت مالکیت مالکان عمده دریافتند که هیچ رابطه ای بین نسبت Q توبین و مالکیت مالکان عمده برقرار نیست.

 

یافته های این تحقیق ‌در مورد تأثیر مالکیت نهادی مطابق با تئوری نظارت مؤثر، مطرح شده توسط پوند[۶۶] (۲۰۰۴) است که بیانگر وجود رابطه ای مثبت بین ارزش شرکت و نسبت مالکیت سرمایه گذاران نهادی است.

 

ایشان در تحلیل نتایج فوق الذکر، موارد ذیل را خاطر نشان نمودند. در رابطه با روابط علت و معلولی بین مالکیت مدیران و نسبت Q توبین، می توان ادعا نمود که مدیران و سرمایه گذاران تمایل به نگهداری سهم بیشتری از سهام شرکت های موفق دارند. از طرفی می توان گفت که در شرکت های موفق به احتمال زیاد مدیران از طریق دریافت سهام شرکت مورد تشویق قرار می‌دهند. لیکن به اعتقاد ایشان با توجه به دلایل فوق در این رابطه Q توبین بر مالکیت مدیران مقدم است (و می‌تواند علت آن محسوب شود) در رابطه با مالکان عمده نیز ایشان بیان نمودند که در بررسی انجام شده تمایزی بین انواع مختلف مالکان عمده مشاهده نگردیده، چه بسا ممکن است برخی مالکان عمده سرمایه گذاران منفعلی باشند، در حالی که برخی دیگر مشارکت فعالی را در امور شرکت و نظارت بر مدیران داشته باشند. و لذا ممکن است با انجام طبقه بندی بهتری بین مالکان عمده شاهد اثر نظارتی مهمی از سوی مالکان عمده فعال بود.

 

سینگ و دیوید سون[۶۷] در طی مطالعه ای بر روی ۱۵۲۸ شرکت سهامی پذیرفته شده در بورس های آمریکایی طی سال‌های ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۴ بر روی رابطه ساختار مالکیت و هزینه های نمایندگی پرداختند. ایشان هزینه های نمایندگی را به دو صورت نسبت هزینه های عملیاتی به فروش و نیز نسبت فروش به دارایی ها در نظر گرفتند. نتایج تحقیق ‌به این صورت بوده اند:

 

در صورت استفاده از نسبت گردش دارایی ها به عنوان هزینه های نمایندگی، افزایش مالکیت مدیران منجر به افزایش همسویی بین منافع مدیران و مالکان شده و هزینه های نمایندگی را کاهش می‌دهد.

 

بین نسبت مالکیت عمده بیرونی و هزینه های نمایندگی اعم از نسبت هزینه های عملیاتی به فروش و یا نسبت گردش دارایی ها ارتباط معناداری وجود نداشت.

 

بین اندازه هیئت مدیره و هزینه های نمایندگی شرکت رابطه معکوس مشاهده گردید.

 

کراچلی، جنسن ، جاهرا و ریموند [۶۸]با مطالعه ای بر روی شرکت‌های آمریکایی در دو دوره سه ساله منتهی به سال های ۱۹۸۷ و ۱۹۹۳، تأیید همزمان تصمیمات مالی مبنی بر میزان بدهی، مالکیت نهادی، مالکیت مدیران و سیاست تقسیم سود بر سود را بر هزینه نمایندگی آزمون گونه نتایج تحقیق نشان داد که در سه ساله منتهی به ۱۹۹۳، نفوذ مالکان نهادی به طرز قابل توجهی بیشتر شده است. همچنین طبق نتایج در دوره سه ساله منتهی به ۱۹۹۳ مشخص گردید که نظارت اعمال شده از سوی مالکان نهادی جانشین مناسبی برای سایر ساز و کارهای کنترل هزینه نمایندگی بوده و در کاهش مشکل نمایندگی مؤثر می‌باشد.

 

درن هنری [۶۹]در مقاله ای با عنوان مطابقت هزینه های نمایندگی، ساختار مالکیت و حاکمیت شرکتی به بررسی روابط بین ساختار مالکیت و هزینه های نمایندگی پرداخته است. در این تحقیق رابطه مفید و سودمند بین حاکمیت شرکتی و هزینه های نمایندگی کشف شده است و همچنین نتایج این تحقیق حاکی از وجود رابطه بین ساختار مالکیت و هزینه های نمایندگی شرکت های پذیرفته شده در بورس استرالیا است. این مقاله به عنوان مقاله کلیدی این تحقیق استفاده شده است.

 

جدول (۲-۱) خلاصه پژوهش های انجام شده در داخل کشور

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سال نام محقق عنوان نتایج ۱۳۹۲ مشایخ و اسماعیلی بررسی رابطه بین کیفیت سود و برخی جنبه‌های اصول راهبردی شامل درصد مالکیت اعضای هیئت مدیره و تعداد مدیران غیر موظف در بورس تهران نتایج تحقیق وجود رابطه غیر خطی بین اقلام تعهدی و درصد مالکیت اعضای هیئت مدیره را نشان می‌دهد. ۱۳۹۰

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:17:00 ب.ظ ]




 

حضرت یوسف علیه السّلام، رحمت پروردگار را دلیل گناه نکردن خود می دانند و می­فرمایند: «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی‏ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحیم، و افزود: من نفس خود را به گرایش به بدی ها تبرئه نمی کنم، چرا که نفس آدمی بسیار به بدی فرمان می­دهد، مگر کسی را که پروردگار من بر او رحم کند، به راستی پروردگار من آمرزنده و مهربان است» (یوسف: ۵۳). پس رحمت پروردگار موجب پرهیزگاری ماست و ما خود، توان مقابله با نفس امرکننده به بدی ها را نداریم. این تفکّر مانع از ایجاد عُجب در وجود انسان می‌گردد.

 

همان گونه که رحمت خدا و دست لطف او یاری می­ کند انسان را که پرهیزگار بشود و پرهیزگار بماند، رأفت و عطوفت انسان ها نسبت به هم نیز باید باعث گردد شرایط پرهیزگاری برای یکدیگر را فراهم آورند و در حفظ دیگران از گناهان بکوشند. مثلاً انسانی که با ندادن صدقه و احسان ننمودن به شخصی، موجب فقیر ماندن او می­گردد، اگر احیاناً شخص دچار ناامیدی شد یا به دزدی و اعمال حرام رو آورد، در گناه او شریک است و بالعکس اگر با رحمت و رأفت شرایط غنای همنوع را فراهم نمود، در پرهیزگاری او را یاری نموده است. همچنین است زنی که با اطاعت پروردگار و رعایت عفّت، حجاب و پاکدامنی خود، موجبات پرهیزگاری جوانان جامعه را فراهم می آورد، در هدایت و ثواب آن ها شریک می‌باشد و زنی که با عدم رعایت احکام الهی، انسان ها را به منجلاب گناه بکشاند و نسبت به آن ها عطوفت و مهر حقیقی نداشته باشد، نه تنها عقبای آن ها را ویران ساخته، بلکه گناه آنان دامن وی را نیز رها نخواهد کرد. پس هر انسانی باید به حال همنوعش رحم کند و او را در حفظ ایمان، یاری نماید.

 

در کتاب شریف مفاتیح، مواردی مکرر دیده می شود که برای اولیاء و دوستان خدا رحمت درخواست می شود: « اللَّهُمَّ وَ کَمَا غِبْنَا عَنْ ذَلِکَ وَ لَمْ نَشْهَدْهُ وَ آمَنَّا بِهِ وَ لَمْ نَرَهُ صِدْقا وَ عَدْلا أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُبَارِکَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَرَحَّمَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ وَ بَارَکْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ فَعَّالٌ لِمَا تُرِیدُ وَ أَنْتَ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ شَهِیدٌ، خدایا با این که ما در آن زمان نبودیم و این امور را مشاهده نکردیم، ولی از روی راستی و درستی به آن ایمان آوردیم (و از تو می‌خواهیم) که درود فرستی بر محمّد و آل پاکش و برکت دهی بر محمّد و آل پاکش و رحمت فرستی بر محمّد و آل پاکش همانند بهترین درودها و برکات و رحمت هایت که بر ابراهیم و خاندانش فرستادی که تو سزاوار ستایش و بزرگواری و هر چه اراده کنی انجام دهی و تو بر هر کاری توانا و گواهی» (دعای سمات، ص ۱۹)، و برای دشمنان و معاندان لعنت (دور شدن از رحمت خداوند) طلب می‌گردد: «فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّهً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّهً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقَامِکُمْ وَ أَزَالَتْکُمْ عَنْ مَرَاتِبِکُمُ الَّتِی رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فِیهَا وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّهً قَتَلَتْکُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدِینَ لَهُمْ بِالتَّمْکِینِ مِنْ قِتَالِکُمْ بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ أَشْیَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ وَ أَوْلِیَائِهِمْ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنِی أُمَیَّهَ قَاطِبَهً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجَانَهَ وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْرا وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّهً أَسْرَجَتْ وَ أَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتَالِکَ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی لَقَدْ عَظُمَ مُصَابِی بِک‏، پس خدا لعنت کند مردمی را که ریختند شالوده ستم و بیدادگری را بر شما خاندان و خدا لعنت کند مردمی را که کنار زدند شما را از مقام مخصوصتان و دور کردند شما را از آن مرتبه هایی که خداوند آن رتبه ها را به شما داده بود و خدا لعنت کند مردمی که شما را کشتند و خدا لعنت کند آنان که تهیه اسباب کردند برای آن ها تا توانستند با شما بجنگند، بیرازی جویم به سوی خدا و به سوی شما از ایشان و از پیروان و دنبال روندگانشان و دوستانشان، ای اباعبدالله من تسلیمم و در صلحم با کسی که با شما در صلح است و در جنگم با کسی که با شما در جنگ است تا روز قیامت؛ و خدا لعنت کند خاندان زیاد و خاندان مروان را و خدا لعنت کند بنی امیه را همگی و خدا لعنت کند فرزند مرجانه (ابن زیاد) را، خدا لعنت کند عمربن سعد را و خدا لعنت کند شمر را و خدا لعنت کند مردمی را که اسب ها را زین کردند و دهنه زدند و به راه افتادند برای پیکار با تو پدر و مادرم به فدایت! که به راستی بزرگ شد مصیبت تو بر من …» (زیارت عاشورا، ص ۳۹۶ ـ ۳۹۵).

 

از این نکته چند آموزه تربیتی می توان استنتاج نمود:

 

۱ـ این مطلب، یک روش تشویقی است برای انسان‌ها، که از اولیای خدا الگو بگیرند و باقیات الصّالحات[۲۷] را برای خود تدارک دیده و رحمت خاصه فناناپذیر پروردگار را تا ابد برای خود فراهم آورند و بالعکس از افتادن در وادی عناد و کفر که باعث دور شدن از رحمت می‌گردد، بپرهیزند. البته معاندین در سرای دنیا از رحمت عام الهی بهره مند بودند؛ اما به وسیله اعمال ارادی خود و پاسخ مثبت به نفس اماره (امر کننده به بدی ها)، از رحمت خاصّ خدا که ابدی است، خود را محروم نموده و با لجاجتی که به خرج دادند، آن چنان رذالتی را برای خود خریدند که امیدی به سعادت آن ها نمی رود و جایگاهی جز دوزخ نخواهند داشت.

 

۲ـ درخواست رحمت، برای اولیای خدا که خود رحیم[۲۸] هستند، باعث تکثیر رحمت و مهر و خوبی خواهد شد. ‌به این صورت که رحمت مضاعف پروردگار، درجات اولیای خدا را ارتقا می­دهد و اولیای حق، با ارتقای درجه، رحمت بیشتری نسبت به همنوعان و مخلوقان ارائه خواهند کرد و برای بندگان دعا نموده و رحمت و مهر خدا را برای مخلوقات مطالبه می نمایند و باز رحمت خداوند چند برابر به مخلوقان بازگشت خواهد نمود و باز با درخواست رحمت برای اولیای خدا، درجات ایشان بیش از پیش ارتقا می‌یابد و رحمت و خیر و دعای خوبان و استجابت آن تکثیر خواهد یافت؛ و این راز اهمیت صلوات بر محمّد و آل محمّد است که علاوه بر ارتقاء معنوی برای ایشان، برای بندگان نیز رحمت مضاعف در پی خواهد داشت و عالم به سمت پیروزی نیکی ها بر بدی ها و غلبه حق بر باطل پیش خواهد رفت. همچنین کسانی که رحمت را برای بندگان خدا نمی خواستند و سدّ راه هدایت ایشان می شدند، و اولیای خدا را از بین می بردند و با خدا و دوستانش عداوت می­ورزیدند، هر چه از رحمت پروردگار دورتر باشند بندگان از لوث اثرات آن ها در عالم هستی بیشتر در امان خواهند ماند؛ چه این که آن ها خود اختیاراً رحمت خدا را نخواستند نه برای خود و نه برای دیگران، و خود و دیگران را به ورطه هولناک فلاکت و دوزخ انداختند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:57:00 ب.ظ ]




 

در فقه حنفی چنین نکاحی را نمی‌پذیرد و قائل به بطلان آن است. صاحب الفقه علی المذاهب الخمسه می‌گوید: «اتفقت المذاهب الأربعه على عدم جواز الجمع بین امرأه و عمتها، و لا بینها و بین خالتها، لأن عندهم قاعده کلیه، و هی لا یجوز الجمع بین اثنتین لو کانت إحداهما ذکرا لحرم علیه تزویج الأخرى، فلو فرضنا العمه ذکرا لکانت عما، و العم لا یجوز له الزواج من بنت أخیه، و لو فرضنا بنت الأخ ذکرا لکان ابن أخ، و لا یجوز لابن الأخ الزواج من عمته، و هکذا الحال بالقیاس إلى الخاله و بنت الأخت».[۷۸]

 

مستند این اقوال احادیث بسیاری است که در این خصوص وارد شده است. در این کتب جمع بین این دو را ممنوع می‌دانند. فرقی ندارد که عمه و خاله ناتنی باشند و یا حقیقی و دلیل این امر را آیات قرآن و سنت متواتره بیان می‌کنند.[۷۹]

 

گفتار سوم: نشر حرمت به وسیله زنا

 

در خصوص کلیت حصول نشر حرمت ناشی از زنا در مبحث نکاح اختلافی نیست. ولی در اینکه آیا زمان وقوع زنا، در حصول حرمت تاثیری دارد یا خیر، اختلاف است.

 

فقهای حنفی زنا را مطلقا موجب نشر حرمت بین انسان‌ها، جهت نکاح می‌دانند. حال این زنا قبل از واقع شده باشد و یا بعد از عقد، فرقی ندارد.[۸۰]

 

فقهای امامیه زنای قبل از وقوع عقد نکاح را موجب حرمت می‌دانند. ولی اگر زنا پس از عقد واقع شود، حرمت و خللی در نکاح منعقده قبل از آن ندارد.[۸۱]

 

گفتار چهارم: عدد زوجات

 

گرفتن بیش از چهار زوجه دائمی، به اجماع بین همه مذاهی ممنوع است. ولی سوال اینجا است که آیا می‌توان در زمان عده طلاق(رجعی یا بائن) زن چهارم، زوجه دیگری اختیار نمود؟

 

فقهای حنفی بر این نظراند که اختیار نمودن زوجه دیگر در زمان عده – مطلقا چه طلاق رجعی باشد و با بائن- صحیح نیست. ولی فقهای امامیه نکاح در عده طلاق بائن را صحیح می‌دانند.[۸۲]

 

گفتار پنجم: حرمت لعان

 

لعان در اصطلاح فقهى عبارت است از ملاعنۀ مخصوصى که هر یک از زن و شوهر براى ازاله حدّ قذف یا اثبات نفى ولد با تشریفات مخصوص با یکدیگر انجام مى‌دهند. لعان داراى دو سبب مى‌باشد: سبب اوّل: «نسبت زنا دادن به زن محصنه (عفیفه) مدخول بها». هرگاه مردى مدعى گردد که همسر دائمى وى که مدخول بها مى‌باشد با مرد دیگرى مرتکب زنا گردیده (اعم از اینکه این زنا قبلا باشد یا دبرا) و ادعا کند که تنها خودش این عمل را مشاهده نموده و کسى دیگر شاهد آن نبوده است، حال چنانچه مرد به انجام تشریفات لعان راضى شود باید به شرحى که خواهیم گفت آن را انجام دهد و اگر از اجراى لعان خوددارى نماید باید حدّ قذف بر او جارى شود.

 

سبب دوّم: «انکار ولد»:و آن در موردى است که مردى فرزندى را که طبق قانون به او ملحق مى‌شود منکر گردد. از نظر شرعى وقتى که بچه در فراش زوج و زوجه‌اى متولّد گردد، ملحق به پدر است

 

فقه امامی قائل به حصول حرمت ابدی بین زن و مرد پس از وقوع لعان است. [۸۳]

 

ماده۱۰۵۲ قانون مدنی می‌گوید: تفریقی که بالعان حاصل می شود موجب حرمت ابدی است.

 

فقهای حنفیه در این باره نظر متفاوتی دارند. ایشان بر این نظراند که لعان مانند طلاق است و حرمت نکاح با زنی که مورد ملاعنه قرار گرفته است فقط در زمان عده است.[۸۴]

 

در تعلیل این ادعا می‌توان اینگونه گفت که لعان بر اساس اختیار شخص و ایراد آن بر زبان است. اگر شخص بعد از انجام لعان با اراده خود لعان را نفی کند، لعان و کلیه آثار آن منتفی می‌شود. گویا اینکه اتفاق خاصی نیافتاده است و مانند طلاق با آن برخورد می‌شود.

 

گفتار ششم: تعداد طلاق

 

درفقه امامی زوجه پس از سه بار طلاق عدی بر شوهر حرام موقت می‌شود. در این مثال زوج زمانی می‌تواند با زوجه نکاح واقع نماید که زوجه با نحلل ازدواج نماید. و نیز پس از نه بار طلاق عدی (پس از هر سه طلاق یک محلل وجود دارد) بر زوج حرام موبد می‌شود. در این موضوع اختلافی نیست. دکتر محقق در این باره به تفصیل می‌گوید:

 

«… بر موضوع فوق اجماع فقهاى امامیّه محقّق است و نصوص بسیار زیادى از سوى معصومین (ع) در خصوص آن وارد گردیده؛ ولى باید توجّه داشت که متن محل اجماع فقها چنین است «المطلقه تسعا للعده …» یعنى: «طلاق داده شده با ۹ طلاق عدّى. ‌در حالی‌که ترتیبى که بیان شد از میان ۹ طلاق انجام شده فقط ۶ تاى آن عدّى است، زیرا طلاق سوّم در هر بار که موجب تحریم شده عدى نیست بلکه بائن است، چرا که گفتیم طلاق عدّى آن است که در عدّه رجوع و دخول صورت گیرد و طلاق سوّم اینچنین نیست.

 

امّا با مراجعه به نصوص وارده در مسأله مشخّص مى‌گردد که منظور فقهاء به همان صورتى است که ذکر شد یعنى در حقیقت بر نه طلاقى که تنها شش‌تاى آن عدّى است، ۹ طلاق عدّى اطلاق نموده‌اند که مى‌گویند مجاز با علاقه مجاورت و یا اکثریت و یا کل و جزء است. با این تحلیل که طلاق سوّم چون در مجاورت دو طلاق عدّى قرار گرفته هر چند که عدّى نیست، عدّى گفته شده است و یا آنکه به علّت ‌اکثریت عدّى بر غیر عدّى. با امعان نظر در نصوص وارده و متون فقها مستفاد مى‌گردد که براى تحقّق حرمت ابدى شرائط زیر لازم است و با فقدان هر یک از شرائط، حرمت مترتّب نخواهد شد:

 

الف) بایستى در تمامى ‌طلاق‌های سه‌گانه، که مستلزم محلّل شده است، دو رجوع در میان فاصله شده باشد. و چنانچه مثلا طلاق صورت گیرد و پس از انقضاى عدّه با عقد مجددا زوجیّت تشکیل یافته باشد، هر چند بار سوّم موجب محلّل گردیده (زیرا لزوم محلّل متوقف بر آن نیست که طلاقها عدّى باشد و زوج در عدّه رجوع نماید) ولى در عین حال این اثر را دارد که در بار نهم موجب حرمت ابدى نخواهد بود. حتّى به تعبیر بعضى از فقهاء اگر صد بار هم چنین می‌شد حرمت ابدى ببار نخواهد آورد.

 

ب) بایستى پس از رجوع در عدّه دخول صورت گرفته باشد، و چنانچه در عدّه رجوع نموده ولى بدون دخول مبادرت به طلاق نماید، هر چند بار سوّم موجب حرمت و براى حلال شدن محتاج به محلّل است، ولى در عین حال براى بار نهم حرمت ابدى ترتّب نخواهد یافت.

 

دو شرط فوق در کلمه طلاق عدّى نهفته است. یعنى وقتى گفتیم از نه طلاق انجام شده بایستى شش‌تاى آن عدّى باشد، لزوم شرائط فوق احساس مى‌گردد. زیرا چنانچه زوج در ‌طلاق‌های اوّل، دوّم، چهارم، پنجم، هفتم و هشتم و در مدّت عدّه رجوع نکند، و یا رجوع کند ولى آمیزش ننماید، طلاق انجام شده عدّى نخواهد بود؛ و ‌بنابرین‏ نهمین طلاق محرم ابدى نمى‌باشد».[۸۵]

 

ماده۱۰۵۷ قانون مدنی می‌گوید: زنی که سه مرتبه متوالی زوجه یکنفر بوده و مطلقه شده بر آن مرد حرام می شود مگر اینکه بعقد دائم بزوجیت مرد دیگری در آمده و پس از وقوع نزدیکی با او بواسطه طلاق یا فسخ یا فوت فراق حاصل شده باشد.

 

ماده ۱۰۵۸ قانون مدنی می‌گوید: «زن هر شخصی که به نه طلاق که شش تای آن عددی است مطلقه شده باشد بر آن شخص حرام موبد می‌شود».

 

ولی سایر مذاهب اهل سنت من جمله مذهب حنفی، قائل به حرمت ابدی پس تعداد معینی طلاق نیستند. آقای مغنیه در این باره می‌گوید:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:29:00 ب.ظ ]




 

۵) الگوی وابسته

 

در خانواده وابسته رابطه عقلی ضعیف است ولی رابطه عاطفی قوی است.افراد آن قدر همدیگر را دوست دارند که خیلی از چیزهای غیر معقول را هم تحمل می‌کنند و به آن عمل می‌کنند. در خانوده وابسته پیوندها بیشتر روی دوست داشتن ها می چرخد نه ارتباط عقلانی.

 

 

 

نظریه ساختاری – کنش نگر

 

نظریه کنش نگر خانواده، قدیمی ترین نظریه در مطالعه خانواده به شمار می‌آید مطابق این نظریه خانواده قسمتی از یک رگانیزم می‌باشد ایده های اولیه این نظریه توسط فلاسفه ای همانند کانت دورکیم[۶۱] مطرح شده است. مطابق نظریه این فلاسفه خانواده، همانند بدن انسان می‌باشد. خانواده نیز متشکل از اعضای که هر یک دارای نقش مشخص می‌باشد. دورکیم به عنوان یکی از بنیان گذاران نظریه کنشگر براین نکته تأکید داشت که سیستم های اجتماعی تمایل به یکپارچگی با یکدیگر دارند و این یکپارچگی منجر به حیات تمام سیستم های مرتبط باهم می‌گردد(حسینی، ۱۳۸۸).

 

انواع الگوهای ارتباطی خانواده

 

از ترکیب دو بعد اساسی جهت گیری گفت و شنود و همنوایی چهار نوع خانواده که هر کدام الگوی ارتباطی خاصی دارند حاصل می شود.

 

مفهوم جهت گیری گفت و شنود

 

اولین بعد اساسی ارتباطات خانواده وضعیت گفت و شنود و مکالمه است. منظور از گفت و شنود این است که خانواده ها تا چه حد شرایطی را به وجود می آورند که در آن تمام اعضای خانواده تشویق به شرکت آزادانه و راحت در تعامل و بحث در زمینه طیف گسترده ایی از موضوعات می‌شوند. اعضای خانواده هایی که دارای گفت و شنود زیاد هستند آزادانه، به طور مکرر و خود انگیخته با یکدیگر تعامل دارند و تعاملات آن ها مدت زمان زیادی را صرف خود می‌کند، برعکس در خانواده های با گفت و شنود کم اعضای خانواده تعامل کمتری با هم دارند، اعضای خانواده کمتر افکار، احساسات و فعالیت‌های خصوصی و محرمانه خود را با یکدیگر در میان می‌گذارند.

 

مفهوم جهت گیری همنوایی

 

همنوایی ‌به این معنا است که ارتباطات خانواده تا چه حد شرایط همسان بودن نگرش‌ها، ارزش‌ها و عقاید را مورد تأکید قرار می‌دهد. خانواده های با همنوایی زیاد در تعاملات خود بر همسانی عقاید و نگرش‌ها تأکید دارند. تعاملات آن ها بر همنوایی ، اجتناب از تعارض و وابستگی متقابل خانواده به هم تکیه دارد. ارتباطات بین دو نسل در این خانواده ها منعکس کننده حرف شنوی از والدین و دیگر بزرگسالان است . همنوایی بالا به ساختار خانواده های سنتی اعضای خانواده برای روابط درون خانواده اهمیت بیشتری قایل اند. خانواده های با همنوایی بالا معتقدند برنامه های شخصی باید طوری با برنامه های اعضای خانواده هماهنگ شوند که زمان در کنار هم بودن افراد خانواده را به حداکثر برساند ( حسینی، ۱۳۸۸).

 

شکل ۲-۱ چگونگی تعامل بعد جهت گیری گفت و شنود و همنوایی و الگو های ارتباطی ناشی از آن را نشان می‌دهد.

 

خانواده های توافق کننده[۶۲] : خانواده هایی که هم گفت و شنود و هم همنوایی زیادی دارند . از یک طرف ارتباطات در این خانواده های تحت فشار علاقه داشتن به برخورداری از ارتباطات باز و کشف عقاید تازه و از طرف دیگر حفظ سلسله مراتب در خانواده ها قرار دارد( فیتزپاتریک ، ۲۰۰۴؛ کوئرنر وفیتزپاتریک ، ۲۰۰۲).

 

خانواده کثرت گرا[۶۳]

 

به خانواده با گفت و شنود زیاد و همنوایی کم کثرت گرا گفته می شود در این خانواده ها همه در گفت و گوها شرکت می‌کنند و والدین نیازی به کنترل فرزندان احساس نمی کنند، فرزندان یاد می گیرند خود مختار باشند ( فیتزپاتریک ، ۲۰۰۴؛ کوئرنر و فیتزپاتریک، ۲۰۰۲).

 

خانواده های محافظت کننده[۶۴]

 

خانواده هایی با گفت و شنود کم و همنوایی بالا محافظت کننده نامیده می شود. ارتباط در این خانواده ها بر اطاعت از مرجعیت و صاحب اختیاری والدین و اهمیت ندادن به تفکر و ارتباطات باز است. والدین اعتقاد دارند باید برای خانواده تصمیم بگیرند (فیتزپاتریک، ۲۰۰۴؛ کوئرنر و فیتزپارتیک، ۲۰۰۲).

 

خانواده های بی قید وشرط[۶۵]

 

به خانواده های باگفت و شنود کم و همنوایی کم، بی قید و شرط گفته می شود میزان تعاملات در این خانواده ها کم است. والدین معتقدند که تمام اعضای خانواده باید قادر به تصمیم گیری باشند و علاقه ایی به تصمیمات فرزندان خود نشان نمی دهند، فرزندان یاد می گیرند که ارزش کمی در گفت و گوی خانواده وجود دارد و خود باید تصمیم بگیرند ( فیتز پاتریک، ۲۰۰۴؛ کوئرنر و فیتز پاتریک ، ۲۰۰۲ ؛ نقل از حیدری نژاد، ۱۳۹۲).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جهت گیری گفت و شنود زیاد کم همنوایی زیاد توافق کننده محافظت کننده کم کثرت گرا بی قید وشرط

شکل ۲-۱ : الگوهای ارتباطی خانواده

 

الگوی چفی و مک لئود

 

چفی و مک لئود نظریه ای را مطرح کردند که در آن الگوی ارتباطات خانواده شیوه های را منعکس می‌کنند که به وسیله آن ها خانواده واقعیت اجتماعی را تعبیر و تفسیر کرده و اعضایش را در آن تعبیر و تفسیر شریک می‌کند .آن ها استدلال کردند که برای رسیدن به یک واقعیت و معنای مشترک در بین اعضای خانواده دو روش متصور است یکی آن که اعضای خانواده باورها و مفاهیم را مورد بحث قرار دهند که آن ها این شیوه را ” جهت گیری مفهومی” نامیدند. دیگر آنکه فرزندان برای راهنمایی به والدین روی بیاورند که آن ” جهت گیری اجتماعی ” نامیده شد( نقل از حیدری نژاد، ۱۳۹۲) .

 

نظریه نظام خانواده (مینوچین)

 

نظریه نظام خانواده ، خانواده را نظام منظمی می‌داند که دارای ویژگی‌های و نظم خود تنظیمی سازگار است مفهوم نظریه نظام خانواده فراتر از ارتباط بین مادر و فرزند است و ارتباط پدر را با کل خانواده در سازگاری فرزندان مؤثر می‌داند( روز بهی، ۱۳۹۱).

 

تحقیقات داخلی و خارجی

 

تحقیقات انجام گرفته داخلی درباره بخشش و عاطفه

 

بساک نژاد و همکاران۱۳۹۱) طی پژوهش با عنوان ” الگوی علی رابطه بین سبک‌های مقابله و عاطفه مثبت و منفی با بخشش در دانشجویان دانشگاه چمران اهواز بر روی ۳۵۱ نفر( ۲۰۸ دختر و ۱۴۳ پسر) به روش تصادفی مرحله ایی ‌به این نتیجه دست یافت که عاطفه منفی با بخشش رابطه منفی و عاطفه مثبت با بخشش رابطه مستقیم و مثبت دارد.

 

بساک نژاد و همکاران (۱۳۸۹) در پژوهشی به بررسی رابطه بخشش و بهزیستی روانشناختی با توجه به نقش واسطه ایی عواطف در دانشجویان پرداخت. نمونه در این پژوهش ۳۵۲ نفر به روش تصادفی چند مرحله یی از بین دانشجویان دانشگاه شهید چمران انتخاب شد. نتیجه نشان داد که بخشش با عاطفه مثبت رابطه معنی دار و با عاطفه منفی رابطه منفی دارد.

 

پژوهش کیانی و خدابخش (۱۳۹۲) با عنوان بررسی نقش عفودر اسلام و بهزیسی روانشناختی دانشجویان که نمونه آن ۲۴۳ دانشجو (۱۱۳ پسر و ۱۳۰ دختر) ساکن خابگاه دانشگاه تهران بود، نشان داد که عفو با سلامت و بهزیستی روانشناختی، همبستگی مثبت و معنی دار دارد.

 

بررسی لواف پور نوری و همکاران (۱۳۹۱) با عنوان بررسی اثر بخشی بخشایش درمانی گروهی در کاهش پرخاشگر نوجوان پرخاشگر ۱۱ تا ۱۳ ساله شهرستان دزفول، که حجم نمونه آن شامل ۳۰ دانش آموز ۱۱تا ۱۳ ساله بود ، حاکی از آن بود که بخشش درمانی گروهی به طور معنی داری پرخاشگری جسمی، پرخاشگری کلامی، خشم ‌و خصومت را کاهش می‌دهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:00:00 ب.ظ ]




 

اسمیت و همکاران(۱۹۸۳) به اثرات زمینه ­های شهری، روستایی بر دوحیطه رفتار مدنی دست یافتند . افراد دارای زمینه ­های روستایی بیشتر به انجام رفتارهای مدنی گرایش نشان می­ دهند . این محققان تبیین این مسئله رابسیار مشکل می­یابند، اما مطرح کردند که این یافته­هایشان ممکن است از طریق اخلاق شغلی قابل تبیین باشد . اخلاق شغلی به عنوان باورهای یک شخص مبنی بر خوب ‌و درست بودن شغل، واینکه هر چه بیشتر کار کنید بیشتر به دست می­آورید تعریف می­ شود . همچنین افراد با اخلاق شغلی قوی تمایل دارند در صورت تنبلی خودشان را مورد تحقیر قرار دهند . کارکنان با اخلاق شغلی بالا اعتقاد دارند که باید در جهت یک تلاش روزانه عادلانه همت گماردند، همچنین، این ها انگیزه بالایی برای تلاش بیشتر دارند ومعتقدند که در صورت خستگی ویا ناامیدی باید به تلاش ادامه داد . علاوه براین مسئولیت کارهایشان را می­پذیرند، خودشان را به­انجام تکلیف در بالاترین سطح از توانایی ملزم می­دانند اشخاص با اخلاق شغلی بالا وقوی وقتی باور کنند آنطور که شاید وباید سخت­کار نمی­کنند ممکن است احساس گناه کنند (گرینبرگ[۴۲]، ۱۹۷۷) . ‌بنابرین‏ افراد با اخلاق شغلی بالا ممکن است بیشتر به انجام رفتارهای مدنی از قبیل تمیز کردن محیط­کار، داوطلب شدن برای انجام کارهایی که جزء وظایفشان محسوب نمی­ شود، اقدام کنند . در این الگو پیشنهادی اخلاق شغلی جایگزین زمینه شهری/ روستایی شده است، چون افراد با زمینه ­های شهری هم ممکن است یک اخلاق شغلی قوی را رشد دهند . ‌بر اساس این یافته­ ها پیش ­بینی می­ شود که اخلاق شغلی اثر مستقیم ومثبتی بر هر دو نوع رفتار مدنی دارد .

 

خودپایی

 

به میزان حساسیت افراد به محیطشان گفته می­ شود . این محیط شامل منابع اطلاعاتی مربوط به موقعیت یا منابع اطلاعاتی بین فردی است (بریگز، چک وباس[۴۳]،۱۹۸۰) . افراد با خودپایی بالا نسبت به محیطشان حساسیت خیلی زیادی دارند وتحت تأثیر محیط خود هستند . همچنین این ها به رفتار دیگران به عنوان علایمی برای انجام رفتار مناسب توجه دارند وتحت تأثیر محیط خود هستند(سیندر[۴۴]،۱۹۸۰) . حتی

 

ممکن است افراد با خودپایی بالا نیازهای شخصیتی خودشان را سرکوب کنند تا موقعیتشان را باخودشان هماهنگ کنند(سیندر وکانتور[۴۵]، ۱۹۸۰) . از طرف دیگر، افراد باخود پایی پایین به علائم موقعیتی وبین فردی جهت تنظیم رفتارهای خود کمتر توجه دارند .

 

‌بنابرین‏، افراد با خودپایی بالا احتمالاً بیشتر اقدام به انجام رفتار مدنی بکنند، زمانی که علایم موقعیتی مانند الگوهای رهبری و همکاران وعلایم اجتماعی، این رفتارها رابه عنوان رفتارهای مناسب مطرح کنند .

 

نیازها

 

اسمیت و همکاران (۱۹۸۳) اثر مستقیم معنی­دار مقیاس دروغگویی آیزنگ(۱۹۵۸) بر روی رفتار مدنی اطاعت تعمیم یافته­ مشاهده کردند . مقیاس دروغگویی به قصد سنجش تمایل فرد به پاسخ­های مطلوب اجتماعی به پرسشنامه ­های طرح­ریزی شده است . این مقیاس ممکن است عملاً نیاز به تأیید اجتماعی را بسنجد . نیاز به تأیید اجتماعی ممکن است شخص را به انجام رفتارهای مدنی اطاعت یافته تشویق سازد . این چنین رفتارهایی بیشتر در ‌گروه‌های اجتماعی از جمله ‌گروه‌های شغلی یا سازمانی رخ می­ دهند تا در موقعیت­های انفرادی، اما این ویژگی بر رفتار مدنی نوعدوستانه که مستلزم کمک به فرد مشخصی است اثر مستقیم معنی­داری ندارد .

 

همچنین در این الگو پیش ­بینی شده که نیاز به موفقیت اثر مستقیم ومثبتی بررفتار مدنی اطاعت تعمیم یافته دارد . نیاز به استقلال ممکن است زمینه را برای تمایل به انجام رفتارهای یاری­دهنده که منافع سازمان یا کارکنان دیگر را تأمین کند فراهم نیاورد . در این الگو مطرح شده که نیاز به استقلال اثر منفی مستقیمی بر هردو حیطه رفتار مدنی دارد .

 

عدالت ادراک شده

 

ارگان(۱۹۸۸) به طور متقاعد کننده ­ای مطرح کرده که مقیاس­های خشنودی شغلی بیشتر شناخت را دربر می­ گیرند تا عواطف را . علاوه برآن این جزء شناختی از ادراک عدالت یا بی­ عدالتی نشأت ‌می‌گیرد . این ادراک از عدالت ‌بر اساس مقایسه اجتماعی انجام ‌می‌گیرد (آدامز[۴۶]، ۱۹۶۵) . ‌بنابرین‏ افرادی که ادراک بی­ عدالتی دارند ممکن است از انجام رفتارهای مناسب خودداری کنند .

 

 

 

وان­داین وگراهام(۱۹۹۴) اخیراًً برای بررسی رفتارمدنی سازمانی الگو جدید و جالبی را ارائه داده ­اند که نگاره آن در شکل ۴-۲ گردیده است .

 

نگرش­های مثبت شغلی

 

+

 

بدگمانی

 

 

رفتار مدنی سازمانی

 

رابطه قراردادی دو

 

طرفه

 

ارزش‌های محل کار

 

+

 

خصوصیات شغلی برانگیزاننده

 

 

 

+

 

 

 

 

 

سابقه استخدام

 

 

 

 

 

 

سطح شغل

 

شکل۴-۲ :الگو جدید رفتار مدنی سازمانی ، وان­داین و گراهام (۱۹۹۴)

 

همان‌ طور که در این شکل مشاهده می­ شود وان­داین وگراهام شش متغیر را به­عنوان پیشایندهای رفتار مدنی در نظر ‌گرفته‌اند که عبارتند از: نگرش­های شغلی مثبت، بدگمانی، ارزش­های محل کار، ویژگی­های شغلی برانگیزاننده، سابقه استخدام وسطح شغل می­باشند . در این الگو مطرح شده که این متغیرها به شکل مستقیم بررفتار مدنی اثر نمی­گذارند، بلکه این متغیرها بر یک متغیر میانجی با عنوان رابطه قراردادی دوطرفه اثر می­گذارند واین رابطه قراردادی دوطرفه منجر به بروز رفتار مدنی سازمانی می­گردد . وقتی که در محل کار نگرشهای مثبت شغلی وجود داشته باشد، بدگمانی در سازمان وجود نداشته باشد وکارکنان در سازمان دارای ارزش‌های مشترک باشند وکار از ویژگی‌های شغلی برانگیزاننده برخوردار باشد وهمچنین کارکنان به مدت زیادی در سازمان مشغول کار باشند ونسبتاً از سطح شغلی بالایی برخوردار باشند این عوامل بیانگر اهمیت سازمان به کارکنان است . در چنین شرایطی کارکنان نیز نسبت به سازمان متعهد می­شوند و در نتیجه یک میثاق دو طرفه بین کارکنان وسازمان ایجاد می­ شود که باعث بروز رفتار مدنی سازمانی از سوی کارکنان می­گردد .

 

در اینجا این متغیرهای پیشایند ونقش آن ها را درفتار مدنی سازمانی از دید وان­داین وگراهام (۱۹۹۴) مورد بررسی قرار می­دهیم .

 

۱- نگرشهای مثبت شغلی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:32:00 ب.ظ ]




 

۱- شناخت مشکل

 

۲- تحقیق برای جمع‌ آوری اطلاعات

 

۳-ارزیابی گزینه ها

 

۴٫تصمیم گیری درباره خرید

 

۵-رفتار پس از خرید

 

روشن است فرایند خرید بسیار پیش از زمان خرید واقعی آغاز می شود و پی آمدهای آن تا زمانی طولانی پس از خرید ادامه دارد. مراحل فوق این مفهوم ضمنی را القاء می‌کند که مصرف کنندگان در خرید یک کالا مراحل ۵گانه را به صورت متوالی طی می‌کنند. اما در عمل و به خصوص ‌در مورد خریدهای با اشتغال ذهنی کم چنین نیست. مصرف کنندگان ممکن است بعضی از مراحل را نادیده انگارند یا آن را پس و پیش کنند. توالی ۵ مرحله ای قاعدتاً بیانگر فرایند خرید با اشتغال ذهنی بالا است. (کاتلر[۱۲] ۱۳۸۴: ۵۴)

 

۱-۸ متغیرها

 

متغیر به ویژگی یا صفت یا عاملی اطلاق می شود که بین افراد جامعه مشترک بوده و می‌تواند مقادیر کمی و ارزش‌ها متفاوتی داشته باشد.متغیرها ، عامل یا عواملی هستند که مورد اندازه گیری یا سنجش قرار می گیرند . به عبارت دیگر متغیر مشخصه یک فرد، چیز، پدیده مورد نظراست که قابل اندازه گیری بوده و می‌تواند مقادیر مختلفی بپذیرد.

 

موضوعات تحقیق دارای مفاهیمی مجرد و ذهنی هستند . برای اینکه عملاً تحقیق را انجام دهیم . مفاهیم باید به

 

متغیر تبدیل شوند.مفاهیم وقتی به متغیر تبدیل می‌شوند که بتوانیم به آن ها مقدار و درجات آن ها را تعیین کنیم.

 

( ایران نژاد ،۴۷:۱۳۸۲ )

 

متغیرها انواع گوناگون دارند و بر اساس مبانی مختلف طبقه بندی می‌شوند. متغیرها بر اساس رابطه به سه گروه متغیر مستقل ، متغیر وابسته و متغیر میانجی تفسیم می‌شوند .(حافظ نیا ،۱۶۸:۱۳۸۷)

 

متغیر ملاک متغیر ی است که هدف محقق تشریح یا پیش‌بینی تغییر پذیری در آن است ، بعبارت دیگر یک متغیر اصلی است که در قالب یک مسئله برای تحقیق مورد بررسی قرار می‌گیرد . (خاکی ،۱۶۹:۱۳۸۹)

 

انوع متغیر های تحقیق

 

متغیر ها بر اساس وابستگی یا پیوستگی و یا نقشی که در تحقیق ایفا می‌کنند.

 

متغیر مستقل : متغیری که پژوهشگران آن را دستکاری یا انتخاب می‌کنند تا تاثیر آن را بر متغیر وابسته مورد بررسی قرار دهند.

 

متغیر وابسته: متغیری که تحت تاثیر متغیر مستقل قرار می‌گیرد و بر اثر تغییرات آن تغییر می‌کند.درحقیقت متغیر وابسته متغیری است که مورد پیش‌بینی است درحالی که متغییر مستقل متغیری است که پیش‌بینی از روی آن صورت می‌گیرد . متغیری که هدف محقق تشریح یا پیش‌بینی تغییر پذیری در آن است. (خاکی،۱۶۸:۱۳۸۹)

 

۱-۸-۱متغیر مستقل تحقیق

 

الف: عوامل فرهنگی ، اجتماعی و گروهی

 

افکار ، اعمال و باورهای ما عمدتاً تحت تثیر عوامل و نیروهای فرهنگی ، اجتماعی و گروهی تعیین می شود.

 

(روستا و همکاران ،۱۳۱:۱۳۸۸)

 

ب : عوامل روانی و فردی

 

روانشناسی به بازاریابان کمک می‌کند تا چرایی و چگونگی رفتار مصرف کننده را درک کنند ، انگیزه ، ادراک ،یادگیری ، شخصیت و تلقی موضوعات مهمی برای تفسیر فرایند خرید و هدایت تلاش‌های بازاریابی به شمار می‌آیند. (روستا و همکاران ،۱۳۵:۱۳۸۸)

 

ج:عوامل موقعیتی

 

بسیاری از اوقات موقعیت خرید در فرایند تصمیم خرید تاثیر می‌گذارد . (روستا و همکاران ،۱۴۳:۱۳۸۸)

 

‌بنابرین‏ این سه مورد متغیرهای مستقل تحقیق فوق در نظر گرفته شده است .

 

۲-۸-۱متغیر وابسته

 

هر مصرف کننده همان‌ طور که پیشتر هم گفته شد در شرایط تصمیم گیری و به خصوص در شرایط تصمیم گیری پیچیده ۵ مرحله را پشت سر می‌گذارد :

 

۱- شناخت مشکل

 

۲- تحقیق برای جمع‌ آوری اطلاعات

 

۳-ارزیابی گزینه ها

 

۴-تصمیم گیری در باره خرید

 

۵-رفتار پس از خرید. (کاتلر ۱۳۸۴: ۵۴)

 

فرایند تصمیم گیری خرید متغیر مستقل تحقیق پیش رو در نظر گرفته شده است.

 

۱-۹ خلاصه فصل

 

در این فصل به کلیات تحقیق پرداخته شده است ، از جمله مطالب بیان شده عبارتند از : موضوع تحقیق ، دلایل انتخاب موضوع ، اهمیت و ضرورت آن ، بیان موضوع ، اهداف تحقیق ، سئوالات تحقیق ، فرضیه های تحقیق ، متغییرهای تحقیق ، قلمرو تحقیق ، روش تحقیق و تعاریف عملیاتی واژه ها. در ادامه به ترتیب در فصل ۲ به بررسی و تحقیق ‌در مورد متغیرهای تحقیق و در فصل سه به شرح کامل روش تحقیق پرداخته و در فصل چهارم به تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی ضرایب مسیر و تحلیل عاملی پرداخته و نهایتاًً در فصل پنجم به نتایج به دست آمده اشاره خواهد شد.

 

 

فصل دوم

 

ادبیات و موضوع تحقیق

 

 

 

۲-۱ مقدمه

 

یکی از جنبه‌های مشترک بین همه ما بودن توجّه به میزان تحصیلات، سیاست ها یا تعهّدات ما این است که همگی مصرف کننده هستیم بدین معنا که ما بر مبنای نظم خاصی غذا، لباس،مسکن،حمل و نقل، تحصیل،وسایل خانه، مرخصی ها،خدمات و ایده ها را استفاده یا مصرف می‌کنیم.

 

ما به عنوان مصرف کنندگان نقش اساسی در سلامت اقتصاد (داخلی، عملی، بین‌المللی) ایفا می نمایم تصمیماتی که ‌در مورد مصرف تقاضا برای موادّ خام، حمل و نقل، تولید، کارهای فنی و همچنین استخدام کارکنان و استقرار و تخصیص منابع می گیریم موفقیت برخی صنایع و شکست برخی دیگر را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

 

‌بنابرین‏ رفتار مصرف کننده یک فاکتور جامع در رکود و یا جریان افتادن تمامی فعالیت های بازرگانی در جامعه ای که گرایش مصرف کننده می‌باشند. نکته کلیدی موفقیت استراتژی بازاریابی هم از جنبه علمی هم از جنبه محلی از جنبه جهانی درک رفتار مصرف کننده است.

 

این امر هم برای شرکت های تجاری و هم سازمان های غیر انتفاعی و همینطور سازمان‌های دولتی که قوانین مربوط به بازار را تدوین می‌کنند کاربرد دارد البتّه درک رفتار مصرف کننده و ارزیابی عملکرد مصرف کنندگان در جوامع مختلف با توجّه به تفاوت‌های فرهنگی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

 

امروزه بسیاری از شرکت‌ها از سازمان‌ها مفاهیم جدید بازاریابی را پذیرفته اند و طبق آن عمل می‌کنند. آن ها متوجه شده‌اند که تمرکز بر نیازهای مصرف کنندگان از ملزومات اساسی گرایش بازاریابی است. بدین ترتیب مطالعه و کشف نیازهای مصرف کنندگان و تجزیه و تحلیل فرایند رفتار مصرف کننده و اولویت بندی عوامل تأثیر گزار بر این فرایند اند از عمده وظایف بازار یابان است.

 

۲-۲ ادبیات موضوع در خصوص متغییرها

 

۲-۲-۱ فرایند خرید

 

اینکه مشتری در هنگام خرید چه مراحلی را پشت سر می‌گذارد همیشه برای محققان بازاریابی و رفتار مصرف کننده جالب توجه بوده است، چرا که شناخت این مراحل شرکت‌ها را در ارضای مناسب خواسته های مشتریان و ترغیب آنان به خرید یاری می‌کند.

 

فرایند خرید مصرف کنندگان ، زنجیره ای از مراحل چند گانه متصل به هم است که شامل جمع‌ آوری اطلاعات، ارزیابی گزبنه ها، خرید و ارزیابی پس از خرید می‌باشد. از آنجا که خرید آنلاین یک عمل نسبتاً جدید است، این نوع خرید برای مصرف کنندگان نسبت به خرید سنتی با خطر بیشتری درک شده است. ‌بنابرین‏ یک مصرف کننده خرید الکترونیکی تا حد زیادی متکی به کیفیت تجربه ای است که تنها از طریق خرید قبلی (تجربه خرید) حاصل می شود.(دنیس[۱۳]،۱۲۴:۲۰۰۷)

 

۲-۲-۲ فرایند خرید سنتی

 

مرحله اول: تشخیص نیاز[۱۴] ، فرایند خرید هنگامی آغاز می‌گردد که فرد وجود نیاز یا مشکلی را تشخیص می‌دهد. عوامل به وجود آورنده نیاز ممکن است داخلی باشند مانند گرسنگی و یا خارجی باشند مانند دیدن اتومبیلی که دوست شما به تازگی خریده است .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:20:00 ب.ظ ]




 

سمتانا، الکسیس و هریس[۵۶] (۲۰۰۰) بر اساس پژوهش‌هایی که انجام دادند ارتباط سه تایی پدر – مادر- نوجوان را مثبت تر از ارتباط دوتایی مادر- نوجوان دانستند. در ارتباط دوتایی، مادران پسر را بیشتر از دختران تأیید می‌کنند اما در ارتباط سه تایی هر دو والد پسر و دختر به یک میزان مورد پذیرش قرار می‌دهند و همچنین سطوح تعارض و فاصله هیجانی ناشی از ارتباط یک طرفه والد – نوجوان می‌باشد( ترجمه سعیدی،۱۳۹۱).

 

شعاری نژاد (۱۳۷۲) در پژوهشی که روابط نوجوانان را با والدین بررسی ‌کرده‌است ‌به این نتیجه رسید که روابط فرزندان با اعضای مذکر خانواده کمتر از اعضای مؤنث خانواده مساعد است. مادران با پسران ملایم تر از دختران برخورد می‌کنند و دختران را بیشتر تحت کنترل قرار می‌دهند و محدودتر می‌کنند، به همین جهت تعارض بین مادر و دختر شدید تر است.

 

رضا هاشمی و دیگران (۱۳۸۲) در پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه شیوه های فرزند پروری با پیامدهای روانی ناسازگار در شهر تهران ‌به این نتیجه رسید که والدین مورد پژوهش که بیشتر از شیوه های سلطه گری، کنترل وابستگی زا، و غفلت استفاده کرده بودند، کودکان به ترتیب در اختلال های اضطراب، افسردگی، پر تحرکی – کاستی توجه، وابستگی و مشکلات اجتماعی نمره های بالاتری را نشان دادند. بین متغیر های مذکور و شیوه های فرزند پروری والدین رابطه معناداری به وجود آمد.

 

خلیل هیبتی(۱۳۸۱)در پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه شیوه های فرزندپروری والدین و رابطه آن با شیوه های مقابله با استرس در دانش آموزان دختر و پسر سال سوم دبیرستانهای شهر زرقان ‌به این نتیجه رسید که شیوه های فرزند پروری والدین بر نحوه مقابله با استرس فرزندان تأثیر معنا داری دارد. همچنین دانش آموزان با والدین مقتدر بیشتر از دانش آموزان دارای والدین مستبد و بی اعتنا از شیوه حل مسئله در شرایط استرس زا استفاده می‌کنند. فرزندان والدین مقتدر کمتر از فرزندان دارای والدین مستبد و بی اعتنا از شیوه متمرکز بر عاطفه استفاده کردند.

 

جلالصدرالسادات(۱۳۸۱) در پژوهشی تحت عنوان مقایسه شیوه های فرزندپروری و جو
عاطفی – روانی میان خانواده های بد سرپرست، خانواده ها دارای فرزندان با اختلالات روانی و خانواده های دارای فرزندان عادی ‌به این نتیجه رسید که والدینی کهدر ارتباطات خود متزلزل، بدون اطمینان خاطر و بی ثبات هستند و یا در تربیت فرزندان با یکدیگر موافق نیستند و از الگو های مبتنی بر طرد، حمایت افراطی، اغماض، تسلط، انضباط دوگانه، سستی موازین اخلاقی، کمال جویی غیر منطقی، عصبانیت و بی ثباتی عاطفی استفاده می‌کنند، رفتار نوروتیک را در کودکان خود تثبیت می‌کنند، در مقابل خانواده هایی که در شیوه فرزند پروری خود از اصل همکاری و دموکراسی در روابط پیروی می‌کنند، توانایی بیشتری برای انطباق با تغییرات را دارند و شرایط مناسبی برای رشد کودکان فراهم می‌کنند.

 

پروین عینی(۱۳۸۵) در پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه شیوه های فرزند پروری با راهبردهای یادگیری و پیشرفت تحصیلی پایه دوم دبیرستانهای شهر تهران، ‌به این نتیجه رسید که بین شیوه های فرزند پروری مقتدرانه والدین با راهبردهای یادگیری دانش آموزان رابطه معنا دار وجود دارد ولی بین دو شیوه دیگر با راهبردهای یاد گیری رابطه معنا دار مثبت مشاهده نشد. بین شیوه های فرزندپروری، شیوه فرزندپروری مقتدرانه با پیشرفت تحصیلی نیز رابطه معنادار مثبت معنا دار دارد.

 

ایزد پور (۱۳۸۰)در تحقیق خود ‌به این نتیجه رسید که پدران و مادران شیوه فرزند پروری مقتدرانه را نسبت به دو شیوه دیگر ترجیح داده و در انتخاب سبک فرزند پروری از هماهنگی و اتفاق نظر لازم برخوردارند همچنین میزان تحصیلات پدران و مادران در اتخاذ سبک فرزند پروری آن ها مؤثر است.

 

نوروزی (۱۳۸۲) در تحقیقی تأثیر مثبت سبک رفتاری خانواده های مقتدر و صمیمی و خانواده ها پاسخگو و تأثیر منفی سبک رفتاری خانواده های سهل گیر و مستبد را بر سلامت روانی دانش آموزان و نگرش آن ها به روابط انسانی در مدرسه بررسی کرد. یافته های این تحقیق به روشنی نشان می‌دهند که سبک رفتاری خانواده ها هم در وضعیت روانی دانش آموزان و هم ‌در نگرش آن ها به چگونگی روابط انسانی در مدرسه تأثیر می‌گذارد. ‌بنابرین‏ نقش مدرسه در تربیت دانش آموزان را نمی توان جدا از مناسبات درونی خانواده های دانش آموزان و شیوه های فرزند پروری آن ها دانست.

یافته اسنن[۵۷] (۱۹۸۱)نشان داد که نوجوانان شهری که حمایت و کنترل بسیار زیاد و یا بسیار کمی از والدینشان دریافت می‌کنند با توجه به عملکرد اصلی خانواده احتمالا در خطر مشکلات رشد عقلانی و ذهنی اند. ‌بنابرین‏ توانایی آن ها برای پیشرفت در مدرسه کاهش پیدا می‌کند.

 

میشل جی فرالیگ[۵۸] و دیگران(۱۹۸۷) نشان دادند که شیوه فرزند پروری مقتدرانه با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت دارد. در خانواده های مقتدر دانش آموزان بیشترین نمره معدل را داشتند، در حالی که درخانواده های سهل گیر نمرات پایین است.

 

کریستینا کلون[۵۹] و لیزا هنریکسون[۶۰] (۱۹۸۸) پس از بررسی های خود ‌به این نتیجه رسیدند که کودکان والدین مستبد هرچند در مدرسه پیشرفت خوبی دارند و از فعالیت‌های انحراف آمیز خودداری می‌کردند اما دارای اعتماد به نفس کم، شایستگی های اجتماعی پایین و کمرویی بیشتری می‌باشند

 

مایرین[۶۱](۱۹۹۴) در زمینه شیوه های فرزندپروری و ارتباط آن با پیامد های رشدی مناسب بر روی یک نمونه ۳۸ نفری از والدین و فرزندان آن ها تحقیقی انجام داد. نتایج نشان داد نگرش‌ها و شیوه های فرزند پروری والدین با پیامدهای رشدی مطلوب در فرزندان ارتباط دارد. روش های فرزند پروری مقتدرانه تر با مشکلات رفتاری و هیجانی پایین و شایستگی اجتماعی و شناختی بالا تر ارتباط دارد. اما نگرش ها و رفتارهای مستبدانه با پیامدهای رشدی منفی در فرزندان ارتباط دارد.(به نقل از مظلوم ،۱۳۸۲).

 

آنولا و همکاران[۶۲] (۲۰۰۰) دریافتند که نوجوانان خانواده های مقتدر بیشترین راهبردهای پیشرفت و کمترین میزان افت تحصیلی را دارند. روش های فرزند پروری مقتدرانه درکودک و نوجوان، توأم با انطباق کودک یا نوجوان با مدرسه، سطح بالای کنش، حضور فعال در مدرسه و دیدگاه مثبت به درس و مدرسه می‌باشد. روش های فرزندپروری مستبدانه، حس بشتکار و حل مسائل را از کودک می‌گیرد و آن ها را نیازمند به حمایت و کنترل بزرگسالان می‌سازد.

 

پژوهش‌های انجام شده توسط استرنبرگ و همکاران(۲۰۰۱) با اشاره به همبستگی بین سبک فرزند پروری و متغیرهایی چون عزت نفس، اعتماد به خود، مسئولیت پذیری، پیشرفت تحصیلی، توفیق اجتماعی، اضطراب، افسردگی و حل مسئله بیانگر این مسئله است که کودکانی که توسط اولیای مثبت تربیت شده اند در تمام متغیرها وضعیت مناسبتری داشتند. به عبارتی دیگر آن ها عزت نفس بالاتر، پیشرفت تحصیلی کامل تر و اضطراب و افسردگی کمتر داشتند و از روش های مؤثرتری برای حل مسئله استفاده کردند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:41:00 ب.ظ ]




 

۲-۲-۵ اصول اساسی امید درمانی

 

اصول اساسی امید درمانی عبارتند از :

 

اصل اول : امید درمانی بر مبنای ایده های نظریه امدی اسنایدر است.

 

اصل دوم : امید دروانی یک درمان مختصر ونیمه ساختار یافته است که در آن بر روشن کردن اهداف و دستیابی به آن ها تمرکز می شود در این درمان، درمانگر به الگوی گذشته تفکر امیدوارانه و تغییرات رفتاری، هیجانی و شناختی مطلوب توجه می‌کند.

 

اصل سوم: باورهای خود اسنادی مراجع با تمرکز بر اهداف، احتمالات و موفقیت های گذشته افزایش می­یابد.

 

اصل چهارم : اتحاد درمانی مثبت، صحیح و مبتنی بر اعتماد به منظور تسهیل مشارکت فعال مراجع شکل می‌گیرد.

 

اصل پنجم : امید درمانگر در کمک به مراجع برای ایجاد چهارچوبی جدید، فعال و هدفمند است ضمن این که باور دارد هر مراجع در جایگاه خود بهترین کارشناس برای تغییر دادن خود است.

 

اصل ششم : امید درمانی یک فرایند آموزشی است که در آن مراجع می آموزد برای دنبال کردن اهدافش چگونه با مشکلات دست و پنجه نرم کند.

 

اصل هفتم : امید درمانی فرایند تحول امید را منعکس می‌کند. درمانگر به کمک مراجع اهداف دست یافتنی او را مشخص کردن و به او کمک می‌کند تا انرژی روانی لازم برای شروع و تداوم حرکت در مسیر این اهداف را فرا بخواند. به علاوه مراجع به دنبال ایجاد چندین گذرگاه و حذف موانع احتمالی است.

 

اصل هشتم : امید درمانی اساساً تغییر در سطح شناخت است. یعنی به دنبال افزایش تفکر گذرگاه و عامل در جهت دستیابی به هدف می‌باشد.

 

اصل نهم : امید درمانی با ترکیب عوامل درمانی مشترک در همه درمان­ها، تکنیک های شناختی ـ رفتاری و راه حل مدغار یک نظام درمانی جدید ارائه می‌دهد (اسنایدر، ۲۰۰۰). فرایند امید درمانی از دو مرحله تشکیل شده است که هر کدام شامل دوگام می‌باشند. مرحله اول القای امید است که مشتمل بر دو گام یافتن امید و پیوند امید است. مرحله دوم افزایش امید است که مشتمل بر دو گام غنی سازی امید و حفظ آن می‌باشد (اسنایدر، ۲۰۰۰).

 

۲-۲-۶ تمایز امیدواری با آرزو و خیال پردازی و خوش بینی

 

در فرهنگ فارسی، معمولا، امید و آرزو در کنار هم به کار می‌روند اما در ادبیات عرب، این دو واژه به صورت جداگانه با عنوان های رجا و اَمَل استفاده شده است. در هر امیدواری، آرزو وجوددارد، ولی هر آرزویی امیدواری نیست. در اسلام، واژه رجاء به معنای امیدی دست یافتنی (امید واقعی) و امل یا آرزو، به معنای امید دست نیافتنی (امید واهی) می‌باشد. لذا باید مرز بین امیدواری و خوش خیالی را به خوبی دانست تا یکی از آن ها در جای دیگری قرار نگیرد. امیدواری برخلاف آرزو و خوش بینی ، مقوله­ای است که با فعالیت، تلاش، برنامه ریزی و پیگیری اهداف همراه است و از سه جزء « شناختی» و « عاطفی» و« حرکتی» تشکیل می شود (اسنایدر و همکاران، ۲۰۰۰).

 

چند دهه بعد روان شناسانی مانند لوپز[۱۵] و اسنایدر (۲۰۰۳)، سلیگمن (۲۰۰۴) با بیان این جمله مهم که : همه انسان­ها دارای قدرتی برابرند(امید) اما برخی قدرتمندتر (امید بیشتر) می‌باشند[۱۶]، روان شناسی مثبت[۱۷]، و امید را به نوعی دیگر مطرح نمودند (اسنایدر، ۲۰۰۰).

 

از نظر اسنایدر (۲۰۰۲) نقش امید فراتر از یک نیوری تسلی بخش است. امید، نقش مقتدرانه و شگفت آوری در زندگی ایفا می‌کند و در حیطه های گوناگون، حائز اهمیت است. این دو، تمایز روشنی بین امید و آرزو قائل­اند. از نظر آنان، افراد امیدوار دارای اهداف روشن، قدرت اراده، قدرت راه یابی و تلاش برای رسیدن به اهداف خود می‌باشند. برخلاف این گروه، افراد خوش بین و آرزومند، فاقد برنامه­ای روشن و هدفمند برای دست یابی به اهداف خود می‌باشند و در صورت دست نیافتن به اهداف خود، دچار ناکامی می‌شوند.در هر امیدواری آرزو نیز وجود دارد، اما در هر آرزو، ضرورت امید وجود ندارد. دست یافتنی بودن اهداف و میل شدید برای دست یابی به هدف عنصراساسی امید می‌باشند (اسنایدر، ۲۰۰۶).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:48:00 ق.ظ ]




 

مک کارتی[۱۰۷]، پرتی[۱۰۸] و کاتانو[۱۰۹] (۱۹۸۰) در پژوهشی ‌به این نتیجه دست یافت که راهکارهای یادگیری همیشه منجر به عملکرد تحصیلی بهتر نمی گردد. وی اذعان داشت که احساس کارایی شخصی در افزایش انگیزه پیشرفت،نقش مهمی ایفا می‌کند.

 

علاوه بر این هیون[۱۱۰](۱۹۸۹)، در پژوهش خود گزارش نمود انگیزش پیشرفت به طور مثبت با برونگرایی وبه طور منفی با تکانشگری و روان پریشی در دانش آموزان دبیرستانی در ارتباط است.

 

کاسیدی[۱۱۱] (۲۰۰۰) در پژوهشی تحت عنوان” پیشینه اجتماعی، انگیزش پیشرفت، خوش بینی و سلامت” ‌به این نتیجه رسید که زمینه خانوادگی مانند وضعیت اجتماعی اقتصادی، اندازه خانواده و استخدام والدین پیش‌بینی کنند سلامت روانی، انگیزش پیشرفت و خوش بینی می‌باشد. انگیزه پیشرفت دارای نقش میانجی گر بین زمینه خانوادگی و سلامت روانی باشد.

 

فونتاین[۱۱۲]، سارازین[۱۱۳] و فاموس[۱۱۴](۲۰۰۱) در پژوهش خود تحت عنوان ” فرهنگ و انگیزش پیشرفت در ورزش، مطالعه کیفی بر روی دانش آموزان مغربی و فرانسوی” ‌به این نتیجه رسیدند که دانش آموزان مغربی بیشتر مدرسه رابه خاطر موقعیت های اجتماعی پیشرفت انتخاب می‌کنند، درحالی که دانش آموزان اروپایی مدرسه را به دلیل امکان انجام ورزش و فعالیت های هنری انتخاب می نمایند. همچنین پسران درمقایسه با دختران کمتر اهداف مهارتی را نشان می‌دهند و بیشتر درپی موقعیت های اجتماعی پیشرفت می‌باشند. این موضوع بیشتر در بین دانش آموزان مغربی صادق بود. در این پژوهش تحلیل اطلاعات نشان داد که موقعیت های اجتماعی پیشرفت باعث انگیزش درونی و بیرونی در دانش آموزان می شود.

 

آکاریا[۱۱۵] و جوشی در سال ۲۰۱۱ به بررسی انگیزه پیشرفت و حمایت والدین پرداختند و دریافتند حمایت تحصیلی ادراک شده و در کل حمایت‌های دیگر مثل حمایت هیجانی رابطه مثبت و معناداری با انگیزه پیشرفت دارند به طوری که چنانچه نوجوانان حمایت های والدین خود را داشته باشند انگیزه پیشرفت بیشتری دارند که به نسبت ادراک آن ها از برخوداری چنین حمایتی نقش مؤثر­تری دارد زیرا آن ها در طی پیشرفت­ها در جستجوی حمایت­های هیجانی و نقطه نظرهای والدینشان هستند و والدین حمایت گر نیز نسبت به تغییر رفتار و صرف وقت مفید با نوجوانان خود حساس هستند همچنین این والدین به فرزندان خود اجازه کنجکاوی و کاوش در شرایط ایمن را می‌دهند.آدسول و کامبل (۲۰۰۸) با بررسی انگیزه پیشرفت به ‌عنوان یک کارکرد جنسی و زمینه اقتصادی و تفاوت های طبقاتی در دانشجویان، دریافتند که انگیزه پیشرفت در پسرها بیشتر از دختران است. همچنین یافته های آن ها نشان داد اگر چه برخورداری از طبقه اقتصادی بالا انگیزه پیشرفت بیشتری نسبت به طبقات اقتصادی دیگر دارند اما این تفاوت معنادار نبود و نیز دریافتند که افراد متعلق به طبقات اجتماعی بالاتر انگیزه پیشرفت بیشتری دارند. محققان چنین استدلال ‌می‌کنند که وضعیت اقتصادی اجتماعی می ­تواند بر رشد شناختی و توانایی‌های فرد تاثیرگذار باشد زیرا شغل و درآمد والدین می ­تواند حامی انگیزه پیشرفت باشد به طوری که مثلا دارای یک کتابخانه خانگی بوده و کتابخوانی در خانه انجام شود. محققان این پژوهش استدلالهای بیشتری برای یافته ­های خود ارائه نداده­اند.

 

 

 

 

 

فصل سوم

 

روش پژوهش

 

    1. . clear incentives ↑

 

    1. . Acharya ↑

 

    1. .Joshi ↑

 

    1. . Barry ↑

 

    1. . Murray ↑

 

    1. . Salmela-Aro ↑

 

    1. . Savolainen ↑

 

    1. .Holapanin ↑

 

    1. . Chang ↑

 

    1. . Rand ↑

 

    1. .Strunk ↑

 

    1. . self-efficacy ↑

 

    1. .locus of control ↑

 

    1. . extroversion ↑

 

    1. .responsibility ↑

 

    1. . Gij ↑

 

    1. . Berlayner ↑

 

    1. . Zenzen ↑

 

    1. . Murphy ↑

 

    1. . Gramen ↑

 

    1. . Allport ↑

 

    1. . need ↑

 

    1. . essentialismus ↑

 

    1. . intervening variable ↑

 

    1. ­­. hypothetical ↑

 

    1. . Eccles ↑

 

    1. . Wigfield ↑

 

    1. . Singh ↑

 

    1. . goal orientation ↑

 

    1. . functional motives ↑

 

    1. . skillfully motive ↑

 

    1. . thinking style ↑

 

    1. . Elizor ↑

 

    1. . Mahmoud ↑

 

    1. . thematic apperception test (TAT) ↑

 

    1. . McClelland ↑

 

    1. . Atkinson ↑

 

    1. . Levin ↑

 

    1. . Tolman ↑

 

    1. . Fstinger ↑

 

    1. . Lashli ↑

 

    1. . Bich ↑

 

    1. . Milner ↑

 

    1. . response-pattern- generator(RPG) ↑

 

    1. . response-hold-mechanism(RHM) ↑

 

    1. . response-switch-mechanism(RSM) ↑

 

    1. . motor- arousal-mechanism (MAM) ↑

 

    1. . Steinmayr ↑

 

    1. . Spinath ↑

 

    1. . Haider ↑

 

    1. . ability ↑

 

    1. . effort ↑

 

    1. . luck ↑

 

    1. . task difficulty ↑

 

    1. . Elliot ↑

 

    1. . perfomance- approach goals ↑

 

    1. . performance-avoidance goals ↑

 

    1. . work- avoidance ↑

 

    1. . Dweck ↑

 

    1. . mastery goals ↑

 

    1. . performance goals ↑

 

    1. . Muola ↑

 

    1. . Christenson ↑

 

    1. . Reschly ↑

 

    1. . Wylie ↑

 

    1. . Adsul ↑

 

    1. . Kamble ↑

 

    1. . Barry ↑

 

    1. . Loukly ↑

 

    1. . Varnakumasry ↑

 

    1. . Perera ↑

 

    1. . Silva ↑

 

    1. . Vijesing ↑

 

    1. . Begis ↑

 

    1. . Lizzio ↑

 

    1. . Wilson ↑

 

    1. . Simons ↑

 

    1. . academic achievement ↑

 

    1. . perceptions of causality ↑

 

    1. . Gazda ↑

 

    1. . Smith ↑

 

    1. . Marsh ↑

 

    1. . Kusurkar ↑

 

    1. . Cate ↑

 

    1. . Vos ↑

 

    1. . Westers ↑

 

    1. . Croiset ↑

 

    1. . Maurer ↑

 

    1. . Allen ↑

 

    1. .Gatch ↑

 

    1. .Shnkar ↑

 

    1. .Sturges ↑

 

    1. . Wilkesmann ↑

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:05:00 ق.ظ ]




 

۱-۶-۴-۲-۲-نظریه روانکاوی

 

از نظر فروید ” من “، هسته اصلی شخصیت است و هر نوع تهدید به ارزش و کفایت آن، در واقع هسته مرکزی وجود شخص را تهدید می‌کند. هنگام تهدید” من ” مکانیسم های دفاعی مختلفی به منظور حفظ ” من ” از تحقیر و درهم پاشیدگی به کار گرفته می‌شوند. ما همواره از این مکانیسم ها استفاده می‌کنیم، زیرا وجود آن ها برای ناچیز جلوه دادن شکست ها و حمایت در نگرانی ها و احساس ارزش و کفایت فردی ضروری است. البته اگر در استفاده از مکانیسم های دفاعی افراط شود، دفاع هایی که برا ی حفظ تمامیت شخص به وجود آمده، خود موجب بروز اختلا ل می‌شوند. گاهی مکانیسم های دفاعی(برای مثال دلیل تراشی) زمانی به کار برده می‌شوند که افراد برای مستدل جلوه دادن عقاید و رفتار خود در تکاپو هستند. هنگامی که از درک اتفاقات و حوادث ناموافق و مخالف عاجز می مانیم یا در مقابل عمل و رفتار خود یا وقایع خارجی، دچار استرس می‌شویم، دفاع های ایمنی بخش برای حمایت ما در مقابل اضطراب وارد عمل می‌شوند. میزان استرس قابل تحمل در هر فرد بدون آنکه علائم اختلال و به هم خوردن سازمان رفتاری و تمامیت فردی در وی بروز کند، قدرت تحمل استرس نامیده می شود (روزنمن و سلیگمن، ۱۹۸۹).

 

۲-۶-۴-۲-۲-نظریه ضعف جسمانی

 

‌بر اساس نظریه ضعف جسمانی، استرس در کنار اختلال خاص روانی فیزیولوژیکی موجب بروز ضعف در اندام جسمی خاصی می شود. عوامل ژنتیکی، بیماری های قلبی رژیم غذایی و غیره ممکن است دستگاه عضوی خاصی را مختل سازند. این دستگاه در برابر استرس های حتی استرس های ضعیف و ملایم آسیب پذیر خواهد بود. ‌بر اساس این نظریه، بدن انسان مانند یک تایر، که از نازک ترین قسمت خود هوا را بیرو ن می‌دهد، عمل می‌کند. برای مثال، دستگاه تنفس ضعیف ممکن است خود را مستعد ابتلا به آسم کند. ‌به این ترتیب بر اساس این نظریه، بیماری، ناشی از تعامل بین فیزیولوژی فرد و استر س خواهد بود (دیویدسن و نیل، ۱۹۹۰).

 

۳-۶-۴-۲-۲-نظریه تکوین و تعادل خودکار

 

در بدن سالم، همیشه باید توازن ظریف و پیچیده اعمال دو دستگاه سمپاتیک و پاراسمپاتیک حفظ شود. شلیک یا شروع فعالیت دستگاه سمپاتیک، باید به زودی با فعالیت افزایش یابد و با پاراسمپاتیک جبران شود. برای اینکه رگ های خونی و غدد صدمه نبینند، نباید هیچ یک از دستگاه‌ها انرژی خود را به مدت طولانی یا بیش از حد به جریان بیندازند. خطر جسمی واقعی معمولاً گذراست، ولی از خطرهای اجتماعی، تفکر منفی ‌در مورد گذشته ها و نگرانی ‌در مورد آینده، به راحتی نمی توان گریخت؛ آن ها می‌توانند دستگاه سمپاتیک را تا مدت ها برانگیخته نگاه دارند و بدن را در حالت اضطراری مداوم باقی بگذارند. چنین وضعیتی به عدم توازن دستگاه سمپاتیک و پاراسمپاتیک دامن می زند و موجب بروز تغییرات بدنی می شود که ممکن است فراتر از توان جسمانی ارگانیسم باشند، در نتیجه اختلال های روانی فیزیولوژیکی بروز می‌کنند (دیویدسن و نیل، ۱۹۹۰).

 

۴-۶-۴-۲-۲-نظریه پردازش اطلاعات

 

این نظریه تمایز بین تنش های روان شناختی و فیزیولوژیک را ممکن می‌سازد. در نظریه پردازش اطلاعات، بر چگونگی تفسیر محرک ها به عنوان عامل تنش تأکید شده است. بر این اساس، این نظریه بر ارزیابی شناختی و توجه انتخابی تأکید دارد. از این دیدگاه تصمیم فرد ‌در مورد اینکه کدام محرک ها باید در حافظه کوتاه مدت پردازش شوند یا مورد فراموشی و غفلت قرار گیرند نیز در بروز و تشدید استرس نقش دارد. دیدگاه پردازش اطلاعات ساختارهای حافظه بلندمدت را نیز مورد توجه قرار داده است، چرا که آمادگی های شناختی فرد به او اجازه می‌دهند که تفسیرش از مجموعه ای از محرک ها خوشایند یا ناخوشایند باشد (کوتاش[۸۹]، ۱۹۸۵).

 

‌بر اساس این نظریه ، منابع تنش دو نو ع اند:

 

۱- پیش‌بینی خطر یا درد جسمانی

 

۲- پیچیدگی محرک که مستلزم ارائه پاسخ های پیچیده است .

 

۷-۴-۲-۲-نقش استرس در بروز بیماری ها

 

یکی از روش های مؤثر در ارتقا ی توانایی در مقابله با منابع استرس، آموزش مهارت های حل مسئله است. منبع مداخلات درمانی نیز می‌توانند عوامل تنش زا و تقویت مقاومت شخص (از قبیل منابع و فرایندهای مقابله) را هدف قرار دهند. برای تعیین شیوه مطلوب مقابله با استرس، نمی توان راهبرد یگانه ای را ارائه داد، بلکه باید انعطاف کافی وجود داشته باشد و به تناسب ارزیابی از موقعیت و ویژگی های فردی به انتخاب مؤثرترین شیوه مقابله مبادرت ورزید. در موقعیت های مهارشدنی و چالش پذیر فرایندهای مقابله گرایشی بیش از همه مؤثر واقع می‌شوند. اما در شرایطی که نمی توان موقعیت را تغییر داد، فرایندهای مقابله اجتنابی کارآمدترند.

 

انجام فعالیت های جایگزین، در موقعیت هایی که عامل تنش زا تغییرناپذیر است، می‌تواند منابع جدید ارضا را در اختیار شخص قرار داده و سازش یافتگی وی را افزایش دهد. لیکن همین فعالیت ها در موقعیت های مهارشدنی که شخص می‌تواند طی آن عمل سازنده اختیار کند، ممکن است نیروی شخص را در مسیر انحرافی که به حل مسئله منتهی نمی شود، به جریان اندازد و موجب ایجاد احساس گناه و شکست گردد.

 

در زمینه ارجحیت شیوه رفتاری یا شناختی مقابله نیز، (شیفمن، ۱۹۸۹؛ نقل از موس و اسکافر، ۱۹۹۳) ‌به این نتیجه رسید که هر دو شکل پاسخ مقابله ای (رفتاری و شناختی) مؤثرند، ضمن آنکه ترکیب هر دونوع نیز بر انتخاب جداگانه هر کدا م برتری دارد. مطالعات نشان داده‌اند که روش های شناختی مقابله از قبیل ارزیابی مجدد مثبت، با سازگاری زناشویی و شغلی همچنین با نمرات بالاتر در مقیاس های بهداشت روانی از قبیل احساس خوشبختی یا احساس مولد بودن ارتباط دارند. وقتی هر دو مورد (جست وجوی اطلاعات و حل مسئله) با هم به کار گرفته می‌شوند، می‌توانند عوامل تنش زای مزمن و حاد را مهار کنند (موس و اسکافر، ۱۹۹۳).

 

اهمیت مقابله رفتاری شناختی در این است که مستقل از عوامل تنش زا به کار گرفته می شود. راهبردهای مقابله شناختی در بسیاری از موقعیت ها می‌توانند با انعطاف پذیری مورد استفاده قرار گیرند و کمتر تحت تأثیر موقعیت واقع شوند. سالیان متمادی متخصصان اعتقاد داشته اند که استرس های شدید موجب تشدید بیماری های مختلف جسمانی می‌شوند و حتی جان انسان را در معرض خطر قرار می‌دهند. بیماری هایی نظیر زخم معده، فشار خون و بیماری های قلبی از استرس تأثیر بسیار ی می گیرند. شواهد اخیر، حوزه بیماری های مرتبط با استرس را وسیع تر ‌کرده‌است. برای مثال در آزمایش هایی با انتقال بافت های آلوده به سرطان به موش ها، مشاهد ه شد که تومورها در حیواناتی که تحت شوک الکتریکی قرار گرفتند، سریع تر رشد کرد ه و زودتر ارگانیسم را دچار مرگ کردند (دیویدسن و نیل، ۱۹۹۰).

 

۵-۲-۲-ذهن آگاهی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:29:00 ق.ظ ]




 

در میان کتب آسمانی که در طول تاریخ نازل شده است ،قرآن به نحوی مطلوب و بی نظیر موفق شده که تغییراتی مؤثر در شخصیت انسان ایجاد کند و از مسلمانان شخصیت های آرام و مطمئن بسازد.نخستین گام برای ایجاد تغییر در شخصیت «ایمان به توحید»است. زیرا نیروی معنوی در انسان ایجاد می‌کند و قلبش را از محبت خدا و رسول لبریز می‌کند .گام دوم «تقوا»است ،که از عوامل اصلی رشد و توازن شخصیت است و انسان را وادار می‌سازد که نفس خود را رشد دهد و به عالی ترین مراحل کمال انسانی برساند.همچنین قرآن به منظور پرورش شخصیت افراد و ایجاد تغییر در رفتار آنان روش کار و ممارست عملی در زمینه افکار و عادات جدید رفتاری که نفوس آن ها را تحکیم می بخشد ،به کار گرفته و بدین ترتیب عبادات مختلفی مانند روزه ،حج و زکات را واجب گردانیده است .این امور یک شخصیت بهنجار و متکامل را از سایرین متکایز می‌کند و حصول چنین خصوصیتی مبنای صحیح سلامت روان فرد را تشکیل می‌دهد و او را از ابتلا به بیماری های روانی باز می‌دارد(به نقل از حقیقت پناه،۱۳۸۳).

 

اسلام وجود آدمی را متشکل از دو بعد روانی و جسمانی می‌داند و سلامت هر یک را در گرو سلامت دیگری می‌داند.در واقع سلامت روان به مفهوم تعادل و انسجام فرگیر در همه ابعاد جسمانی و روانی انسان است که اندیشیدن ،تعقل ،آگاهی ،هدف داری ،انصاف ،عدالت ،امانت داری ،حقیقت جویی و تسلیم در برابر آن ،رشد مستمر و آرامش از جمله علائم آن می‌باشند.اما بیماری روانی به معنای خارج شدن از حد اعتدال است که نادانی ،عصیان ،دنیاطلبی ،ظلم و تعدی،ضعف اراده ،سستی ،ترس ،خودپسندی و حسد جزء نشانه های آن هستند .قرآن کریم جهالت را اساس بیماری های روان معرفی می‌کند و درمان را نیز بر کسب آگاهی و دانش به ویژه علوم توحیدی استوار می‌داند(عمادی،۱۳۷۶،به نقل از حقیقت پناه،۱۳۸۳).

 

در میان کتب آسمانی که در طول تاریخ نازل شده است ،قرآن به نحوی مطلوب و بی نظیر موفق شده که تغییراتی مؤثر در شخصیت انسان ایجاد کند و از مسلمانان شخصیت های آرام و مطمئن بسازد.نخستین گام برای ایجاد تغییر در شخصیت «ایمان به توحید»است. زیرا نیروی معنوی در انسان ایجاد می‌کند و قلبش را از محبت خدا و رسول لبریز می‌کند .گام دوم «تقوا» است ،که از عوامل اصلی رشد و توازن شخصیت است و انسان را وادار می‌سازد که نفس خود را رشد دهد و به عالی ترین مراحل کمال انسانی برساند.همچنین قرآن به منظور پرورش شخصیت افراد و ایجاد تغییر در رفتار آنان روش کار و ممارست عملی در زمینه افکار و عادات جدید رفتاری که نفوس آن ها را تحکیم می بخشد ،به کار گرفته و بدین ترتیب عبادات مختلفی مانند روزه ،حج و زکات را واجب گردانیده است .این امور یک شخصیت بهنجار و متکامل را از سایرین متکایز می‌کند و حصول چنین خصوصیتی مبنای صحیح سلامت روان فرد را تشکیل می‌دهد و او را از ابتلا به بیماری های روانی باز می‌دارد(به نقل از حقیقت پناه،۱۳۸۳).

 

هر شخصی با تعادل روانی رضایت بخش ،تعارض های خود را با دنیای برون و درون حل و صل می‌کند و در مقابل ناکامی ها اجتناب ناپذیز زندگی مقاومت خواهد داشت(فقیهی،۱۳۸۴).

 

هارتمن(۱۹۴۸)تعادل روانی را که با این ترکیب تعریف می کند که من ،بتواند تطابق بین نهاد و ابر من ایجاد نماید و خواست های آن ها را نفی یا ترد ننماید او قبلا انعطاف پذیری من را به عنوان عاملی در سلامت فکر مطرح ساخته بود.(حسن زاده چایجانی۱۳۷۶).

 

مسعود زاده و همکاران(۱۳۸۱)طی پژوهشی با عنوان بررسی وضعیت سلامت روانی دانش آموزان دبیرستان شهر ساری در سال۸۲-۸۱ که روی ۱۰۶۸آزمودنی اجراشد ،نتیجه گرفتند که براساسGHQ-28،۱/۳۹درصد از دانش آموزان و بر مبنای آزمون SCL-95،۸/۵۸درصد از آنان مشکوک به اختلال روانی بوده اند.‌بر اساس نتایج این پژوهش بین سلامت روانی و سن، محل سکونت خانواده ،وضعیت مسکن ،شغل پدر ومادر، تحصیلات پدر، معدل سال قبل و معدل ترم گذشته و تعداد افراد خانواده رابطه معنی داری وجود داشته است.

 

نتایج پژوهش استوارد و جو (۱۹۹۸م) نشان می‌دهد که روحیه مذهبی به طور چشمگیری با سلامت روان و سازگاری در ارتباط است و افرادی که خود را بیش از همه مذهبی می‌دانند از دیگران سازگارترند .

 

در سال‌های اخیر تحقیقات بیشماری ‌در مورد ارتباط مذهب و سلامت روان انجام شده است.این تحقیقات به طور کلی نشان داده‌اند که یک ارتباط مثبت بین مذهب و سلامت روان وجود دارد (الیسون[۱۳۷]،۱۹۹۴).سلامت عمومی را می توان ازروی جهت گیری مذهبی پیش‌بینی کرد(حسین خانزاده،دانشگاه هرمزگان،۱۳۹۱)

 

کاترین و پاتریس (۲۰۰۰) در بررسی فشارهای زندگی و سلامت روان نشان دادند فشارهای زندگی به تنهایی نمی تواند وضعیت سلامت روانی و کیفیت زندگی افراد را تبیین کند و لازم است متغیرهایی مانند مهارت‌های مقابله ای، شبکه های حمایت اجتماعی و جنبه‌های شناختی ( مانند سبک های تفکر) را نیز در نظر گرفت .

 

یکی از محورهای ارزیابی سلامت جوامع مختلف ،بهداشت روانی آن جامعه است.سلامت روانی ،نقش مهمی در تضمین پویایی و کارآمدی هر جامعه ایفا می‌کند و از آن جایی که دانشجویان از اقشار برگزیده جامعه و از سازندگان فردای هر کشور می‌باشند ‌بنابرین‏ سلامت روانی آنان از اهمیت ویژه ای در یادگیری و افزایش آگاهی علمی برخوردار است(دادخواه ۱۳۸۵). از ضروریات اساسی زندگی دانشجویی که توجه به آن در رشد و توسعه جامعه اثر مستقیمی دارد و پرداختن به آن شرط اساسی در بهره وری بهینه از نیروهای کارآمد و تحصیل کرده می باشبهداشت روانی دانشجویان است.دوران دانشجویی به دلایلی از جمله میل به تفریحات متعدد اجتماعی در مقابل تمایل به درس خواندن ،احتیاج به پیشرفت در دروس در برابر احساس بی کفایتی ،ترس از ابراز شخصیت در برابر میل به خودنمایی ،میل به ازدواج در برابر موانع ،ارتباط با جنس مخالف ،تنفر از دیگران در برابر ناتوانی در بروز احساسات خود و مشکلات اقتصادی که مانع رسیدن به هدف ها ی هنریاست ؛دوره خاصی از زندگی تلقی می شود(ادهم ،سالم صافی،امیری ،دادخواه ،علی محمدی،مظفری،ستاری و رادیشان،۱۳۸۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:25:00 ق.ظ ]




 

انواع الگوهای سازماندهی برای فعالیت‌های تحقیق و توسعه

 

برای سازماندهی فعالیت‌های مختلف یک سازمان، اعم از یک سازمان تولیدی، تجاری، تحقیقاتی و… الگوهای شناخته شده متفاوتی وجود دارد. که در هر یک از آن ها برای نوعی از سازمان‌ها مناسب‌تر و کارآتر است در حالی که اعمال ساختار دیگر ممکن است، از کارایی پایین‌تری برخوردار باشد. در اینجا چندین نوع از ساختارهای معروف خصوصاًً از دید امکان به کارگیری آنان برای سازماندهی فعالیت‌های تحقیق و توسعه مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهند گرفت(شریفیان، ۱۳۷۱، ص ۸۶).

 

شایان ذکر است که سازمان، کاتالیزوری است که انجام تاکتیک‌ها (چگونگی استفاده از منابع) و استراتژی (چگونگی نیل به اهداف) را سهل و آسان می‌کند و روشی که تحقیقات توسط آن سازماندهی می‌شود، اثر عمیقی بر مؤثر بودن و کارایی تحقیقات دارد(شریفیان، ۱۳۷۱، ص ۸۶)

 

۱- سازماندهی بر حسب وظیفه تخصصی

 

در این شیوه سازماندهی که ساختار تخصصی، ساختار وظیفه‌ای، ساختار خطی و یا ساختار سنتی و یا ساختار حرفه‌ای نیز نامیده شده است، پروژه‌ای توسط مدیر بخش تخصصی برنامه‌ریزی و هدایت می‌شوند و سلسله مراتب حاکم است(علی احمدی،۱۳۷۷،ص۱۵۰).

 

سازماندهی بر حسب وظیفه بر مبنای تخصص و تقسیم کار انجام می‌شود و دارای مزیت‌های مهمی است، اما برخی مسایل اجرایی در راه آن محدودیت ایجاد می‌کنند در صورتی که وظایف به صورت بسیار تخصصی و باریک تعریف شده باشند، این امر باعث ایجاد خودمختاری‌های کوچکی درون سازمان می‌شود. و در این صورت اهداف عالی سازمان تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد. مکانیسم‌های دفاعی که در این رابطه به وجود می‌آید، باعث آن می‌شود که یک وظیفه خاص که دچار استقلال و خود مختاری کامل شده به جای آن که به عنوان بخشی از کل جریان عمل کند، به صورت یک مجموعه مجزا درآید(علی احمدی،۱۳۷۷،ص۱۵۰)

 

      • مشخصه بارز کارهای تحقیق و توسعه عبارت از تغییر و ایجاد اصلاحات عمیق در تخصص‌ها و وظایف است و این امر با تحت‌الشعاع قرار گرفتن تحریک مورد نیاز بین بخش‌های مختلف سازمان است. مجزا شدن وظایف باعث ایجاد سدهایی در ارتباطات سازمانی می شود. مجزا سازی بخش‌ها باعث خدشه‌دار شدن و کند شدن روند هماهنگی، همکاری و تشخیص صحیح ارزش بقیه ‌فعالیّت هاست. از این رو غالباً دیده شده است که به برخی وظایف در سازمان‌های تحقیق و توسعه به دیده پست و دست دوم نگاه می‌شود.

     

      • در تحقیق و توسعه، ممکن است، تأکید بر وظیفه‌ای به طور خاص شدید شود و کارکنان بخش‌ها ممکن است در معرض فراموشی این مطلب قرار گیرند که کل سازمان عبارت است از مجموعه بخش‌های وظیفه ای‌ به خصوصی است، به معنای آن نیست که کل عملیات به طور موفقیت‌آمیز پایان یافته است. شکست هر یک از بخش‌های وظیفه‌ای می‌تواند باعث خاتمه یافتن یک برنامه و در واقع ایجاد ضایعه در کل عملیات گردد.

     

    • ساختار کنونی مراکز تحقیقات دانشگاهی و ساختار کلان واحدهای تولیدی عموماً در کشورهای در حال توسعه از چنین ساختاری پیروی می‌کنند(علی احمدی،۱۳۷۷،ص۱۵۰)

 

 

نمودار ۱-۲: ساختار کنونی مراکز تحقیقات دانشگاهی و ساختار کلان واحدهای تولیدی (علی احمدی، ۱۳۷۷، ص ۱۵۰)

 

۲- سازماندهی پروژه‌ای

 

‌به این نوع سازماندهی، سازماندهی برنامه‌ای و سازماندهی محصول نیز گفته می‌شود در این نوع سازماندهی، تقریباً تمامی آنچه را برای توسعه یک محصول مورد نیاز است، در خود دارد. سرپرستی گروه تخصصی پروژه به عهده مدیر صف است. در این سیستم کلیه نیازمندی های سازمانی در درون ساختار مدیریت هر پروژه به صورت خوکفا وجود دارد. سازماندهی پروژه‌ای غالباً وجود تسهیلات و انجام وظایف مکرر و مضاعف را طلب می‌‌کند، هزینه های عملیات بالا سری پروژه ها، به دلیل استفاده از تسهیلات جداگانه زیادتر می‌شود. و ‌بنابرین‏ تحقیقات و توسعه‌ای که به تبع آن حاصل می‌شود، قیمت تمام شده آن بیشتر است(علی احمدی، ۱۳۷۷، ص ۱۵۰).

 

در عین حال سازماندهی بر حسب پروژه، در اقدامات R&D معمول است. در این نوع سازمان‌ها یک مهندس پروژه یا مدیر، یک یا دو پروژه مرتبط با یکدیگر از لحاظ فنی را کنترل و در اختیار دارد. فعالیت پروژه‌ای شدید، تخصصی و گران بوده و تداوم و نظارت بر آن از اهمیت برخوردار است. پروژه که به عنوان یک ساختار خود قلمداد می‌شود، به طوری ساختمان بندی می‌شود که حداکثر کنترل و نظارت لازم را سازگار با نیازها و منابع تحت دسترس اجازه دهند(علی احمدی، ۱۳۷۷، ص ۱۵۰).

 

سرپرست سازمان

 

مدیر پروژه B

 

مدیر پروژهA

 

بازرگانی

 

مالی‌و حسابداری

تولید

 

R &D

 

بازرگانی

 

مالی ‌و حسابداری

 

تولید

 

R &D

 

بازرگانی

 

مالی‌و حسابداری

 

تولید

 

R &D

 

نمودار ۲-۲: سازماندهی بر حسب پروژه ( علی احمدی، ۱۳۷۷،ص۱۵۰).

 

اشکال عمده این ساختار که در فعالیت‌های تحقیق و توسعه کاربرد قابل توجهی دارد۰ استفاده از تسهیلات تکراری و هزینه های مضاعف است و راه گریز از این اشکال، به کارگیری ساختار ماتریسی است ( علی احمدی، ۱۳۷۷،ص۱۵۰)

 

۳- سازماندهی ماتریسی

 

در سیستم ماتریسی که ترکیبی از دو سیستم وظیفه‌ای و پروژه‌ای است، هر دو ویژگی ساختارهای قبلی وجود دارد. همچنین بر روی پروژه اعمال نفوذ و کنترل مساوی از طرف مدیر و بخش‌های تخصصی وجود دارد.(شریفیان،۱۳۷۱،ص ۸۱)

 

– مفهوم ساختار ماتریسی از طریق مدیرانی عنوان شد که خواستار متمرکز کردن فعالیت‌های تحقیق و توسعه بودند، اما در عین حال به توسعه به موقع تولیدات نیز اعتقاد داشتند. این طرز فکر به طور ساده بیان می‌کند که یک سازمان تحقیق و توسعه می‌بایست در عین حفظ وضعیت بخش‌های مختلف خود فعالیت‌های بخش‌های مختلف سازمان را در راستای توسعه یک محصول یا سرویس به خصوصی با یکدیگر هماهنگ کند(علی احمدی، ۱۳۷۷،ص۱۵۳).

 

‌بنابرین‏ ماتریس همانند پاسخی است که یک سازمان برای توسعه چندین محصول جدید به صورت به موقع و قابل پیش‌بینی می‌دهد و در عین حال نیروهای مورد نیاز خود را برای کارهای تخصصی خود نگه می‌دارد. شاید این امر، کار ساده‌ای به نظر نرسد، اما اغلب سازمان‌های تحقیق و توسعه کنونی از چنین روشی در سازماندهی خود استفاده می‌کنند(کلیمسترا، پوتس،۱۳۸۶).

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:46:00 ق.ظ ]




چنانچه بند ب ماده ۲۹۵ق.م.ا سابق نیز متضمن این معنی بوده و اشعار می‌دارد: «قتل یا جرح یا نقص عضو که به طور خطای شبه عمد واقع می‌شود و آن در صورتی است که جانی قصد فعلی را که نوعا سبب جنایت نمی‌شود وابسته باشد و قصد جنایت را نسبت به مجنی علیه نداشته باشد مانند آن که طبیبی مباشرتا بیماری را به طور متعارف معالجه کند و اتفاقا سبب جنایتی بر او شود».

‌بنابرین‏ چنان چه پزشک در معالجه مباشرت نکند مثل آن که به بیمار بگوید این دارو برای تو مفید است بدون اینکه دارو را برای او تجویز کند در این فرض در صورتی که بیمار به اعتماد تشخیص پزشک آن دارو را استعمال کند آن طبیب ضامن نخواهد بود زیرا بیمار با اراده و اختیار اقدام کرده و مجرد توصیف دارو موجب استناد تلف به پزشک نمی‌باشد[۳۱۵].

لیکن چنان چه با امر و دستور به اقدامات در مانی، سبب جنایت شود بدون آن که ضمان وی متوقف بر تعدی و تفریط باشد مسئول قلمداد می‌شود امام خمینی در تأیید این مطلب می‌فرماید:… تمام این‌ها در صورتی است که معالجه و به مباشرت خود پزشک باشد و اگر دارویی را توصیف کند و بگوید این دارو برای فلان مرض مفید است یا بگوید داروی تو این است بدون این که دستور به آشامیدن آن بدهد اقوی عدم ضمان است [۳۱۶].

‌بنابرین‏ دستور به معالجه که از مصادیق تسبیب است در اینجا از احکام تسبیب استثنا شده و مانند آن است که پزشک بالمباشرت اقدام به درمان ‌کرده‌است.

۳ـ۵ کاربرد قاعده احسان در سایر قوانین

با دقت و تتبع در سایر قوانین ‌به این نکته پی بردیم که برخی قوانین حمایتی همانند قانون حمایت از کودکان بی سرپرست یا قانون ورشکستگی و…. نتیجه قاعده احسان را دارند یعنی در واقع همان جلب منفعت و دفع ضرر را در پی دارد گرچه برای حفظ نظم عمومی وضع شده است اما نتایج آن همانند نتایج احسان است مثلا در قانون ورشکستگی قانون گذار برای جلب منفعت طلبکار و دفع ضرر مالی از او قوانینی را مبنی بر عدم انجام معاملات ورشکسته وضع می‌کند و همچنین شاید بتوان گفت در کودکان بی سرپرست از انجا که الحاکم ولی الممتنع است حاکم شرع به نوعی ولی طفل است و قوانینی وضع کرده که حاصلش همان نتیجه قاعده احسان است که دفع ضرر از او جلب منفعت برای او را در پی دارد هر چند هدف اصلی از وضع این قوانین حفظ نظم عمومی بوده است.

نتیجه گیری

با توجه به آرای و نظریات مورد بررسی شده در متن پژوهش حاضر به ویژه دیدگاه‌های فقهای متقدم و معاصر و نیز حقوق دانان اسلامی می‌توان چنین گفت در صورتی که شخصی به قصد خیر و نیکوکارانه و به منظور جلب منفعت و دفع ضررر از دیگران اقدامی مرتکب شود که به لحاظ عرفی ممدوح باشد و بدون هیچ گونه تقصیری همین الان اقدام موجب ورود ضرر و خسارت به دیگران گردد فاعل فعل احسانی مسئول پرداخت خسارت و ضامن غرامت وارده نخواهد بود.

‌بنابرین‏ احسان دارای مفهوم گسترده‌ای بوده که هم در بر دارنده‌ی رفع ضرر از دیگران است و هم جلب منفعت برای کسان دیگر از حیث قلمرو نیز عمل نیکوکارانه ممکن است نسبت به عموم مردم، اشخاص خاص و حتی خود فاعل انجام شود هم چنین شخصی را می‌توان محسن قلمداد نمود که دارای دو ویژگی عمده باشد: یکی اینکه واجد قصد خیرخواهانه و نیت نیکوکارانه باشد و دوم اینکه فعل شخص محسن در عالم واقع و خارج نیز مصادف با عمل احسانی قرار گیرد.

مدارک و مستندات قاعده احسان در فقه امامیه همچون دیگر قواعد فقهی (کتاب، روایات، اجماع و عقل) است فقها برای اثبات این قاعده به آیات شریفه قرآنی «ماعلی المحسنین من سبیل» و «هل جزاء الاحسان الا الاحسان» استناد ‌کرده‌است و این گونه استدلال نموده اند که هر گونه عقاب و مواخذه اعم از مجازات و ضمان مالی نسبت به شخص محسن منتفی است ‌در مورد قاعده احسان حدیث و روایات خاصی وجود ندارد و فقط برخی از فقها در کتاب خود به تعدادی روایت اشاره نموده‌اند و به طور غیر مستقیم از آن برای استناد به قاعده احسان بهره جستند حجیت اجماع به عنوان یکی از مدارک قاعده نیز مورد تردید اغلب فقها قرارگرفته است در مجموع از میان مستندات قاعده قرآن و دلیل عقلی از اهمیت بیشتری برخوردار است چون حکم عدم ضمان محسن یک حکم عقلی است مطابق موازین و معیارهای عقلانی شخص محسن نه تنها مورد مواخذه قرار نمی‌گیرد بلکه باید مورد قدردانی و سپاسگزاری هم واقع شود خداوند نیز در قرآن کریم بر چنین حکم عقلی تأکید فرموده است.

همچنین در متن حاضر روشن گردید در هر جایی که عنوان محسن صدق کند احسان بر قواعد و ادله ضمان مانند اتلاف یا تسبیب و ضمان ید حکومت دارد زیرا آیه «ما علی المحسنین من سبیل» عام است و بیان گر یک حکم عقلی می‌باشد و قابل تخصیص نیست.

با توجه به عنوان پژوهش سعی بر آن داشتیم که نصوص قانونی را که متاثر از قاعده احسان است استخراج ‌کرده‌است و ‌در مورد آن ها اجرا یا عدم اجرای قاعده احسان را با توجه به ویژگی‌ها و ماهیت احسان بررسی نماییم که تا حدودی ‌به این مهم دست یافتیم و ننتایج زیر به دست آمد.

مقنن در ماده ۵۵ ق.م.ا سابق به پیروی از نظر مشهور فقها شرایط اضطرار و حکم آن را بیان کرده بنابر عقیده حقوق دانان در حالات مختلف اضطرار به صورت تحقق شرایط اضطرار و احسان علاوه بر قاعده اضطرار به قاعده احسان نیز می‌توان استناد نمود مطابق قاعده احسان در مواردی که شخص ناچار می‌شود برای دفع ضرر مهم تر از دیگری زیان کمتری به وی وارد نماید فاعل مسئول جبران خسارت وارده نمی‌باشد در موردی هم که شخص برای رفع ضرر از خود اقدام کرده و موجب زیان دیگری شده است از این حیث محسن تلقی می‌شود قاعده احسان در اینجا موجب می‌شود که مبنای محاسبه خسارت تغییر یابد و خسارت بر مبنای مسئولیت مدنی جبران نشود بلکه قواعدی مانند «استفاده بدون جهت» جایگزین قواعد مسئولیت مدنی گردد و بالاخره در صورتی که شخص برای جلوگیری از آسیب رسیدن به دیگری خسارتی را متوجه خودسازد و فاعل می‌تواند خسارت وارده به خود را از منتفع به استناد قاعده احسان مطالبه نماید و در این جا قاعده احسان مثبت ضمان است نه مسقط ضمان.

قاعده احسان به عنوان یکی از مبانی دفاع مشروع تلقی می‌گردد چرا که هدف اصلی در دفاع مشروع با حفظ شرایط لازم چیزی جز دفع و رفع ضرر از نفس و مال و آبروی خود یا دیگری نیست و مدافع در صورت وجود شرایط دفاع مشروع به استناد ماده ۶۱ قانون مجازات اسلامی سابق محسن محسوب شده و از ناحیه عمل وی ضمانی بر او مترتب نخواهد شد پیرامون تاثیر قاعده احسان در رفع ضمان ناشی از تسبیب می‌توان به یکسری احادیث و روایات در خصوص حفر چاه ایجاد مانع در راه‌های عمومی و نظائر آن اشاره کرد اکثر فقها معتقدند که اگر این اعمال بنابر نفع و مصلحت عموم مردم و با انگیزه کمک به عابرین انجام شود ضمانی بر عهده فاعل مستقر نمی‌گردد زیرا روایات وارده در این باره عام بوده و در جایی که قصد احسان موجود باشد قاعده احسان عمومیت روایت را تخصیص زده و حکم عدم ضمان جاری می‌گردد قانون گذار

    1. . فخرالدین، طریحی، مجمع البحرین،ج۳، تهران، نشر فرهنگ اسلامی، القواعد جمع القاعده و هی الاساس لما فوقه،۱۳۶۷، ص ۱۲۹٫ ↑
    1. . ابوالقاسم حسین بن محمد، راغب اصفهانی، المفردات غریب القرآن، بیروت، دارالمعرفه، بی تا. ↑
    1. . محمد بن اعلی بن علی کشاف، تهاونوی، اصطلاحات الفنون، ج۵، مؤسسه‌ شباهنگ، ۱۸۶۲ افست ایران.، صص ۱۱۷۶-۱۱۷۷٫ ↑
    1. . مصطفی، محقق داماد، قواعد فقه، ج۲، بخش مدنی، تهران، سمت، ۱۳۸۰، ص۲۱٫ ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:06:00 ق.ظ ]




پیش‌بینی نیات رفتار به جای پیش‌بینی رفتار، چون رفتار حاصل نیات خاصی است.

 

      1. این مدل اثر رهبران فکری و ‌گروه‌های مرجع را در قالب هنجارهای ذهنی بر روی رفتار بررسی می‌کند.

 

  1. تمرکز بر روی نگرش نسبت به رفتار به جای نگرش نسبت به پدیده. این مورد بیانگر همان مدل نگرش نسبت به رفتار می‌باشد.

ب- مدل تلاش برای مصرف

 

این مدل گویای مواردی است که علی رغم مشخص و قطعی نبودن نتایج، مصرف کننده برای انجام مصرف تلاش می‌کند. در این مدل گاهی موانع شخصی یا محیطی وجود دارند که از وقوع عمل یا نتیجه ی مطلوب جلوگیری می‌کنند.

 

ج- مدل نگرش نسبت به Ad[55] (شیفمن)

 

اجزای این مدل در شکل (۲-۹) آمده است.

 

 

 

در معرض یک Ad قرار گرفتن

 

قضاوت درباره Ad (شناختی)

 

احساس نسبت به یک Ad (عاطفی)

 

اعتقادات درباره برند

 

نگرش نسبت به Ad

 

نگرش نسبت به برند

 

مدل نگرش نسبت به Ad (Schiffman and Kanuk 2008)

 

شکل گیری نگرش

 

علی‌رغم نقش عمده ای که مفهوم نگرش، در روانشناسی اجتماعی بر عهده گرفته است، اما فرآیندهای شکل گیری نگرش، نسبتاً توجه اندکی را به طور مستقیم به خود جلب ‌کرده‌است (Fazio et al 2004 ). در این حوزه بیش از پرداختن به شکل گیری نگرش به سؤالاتی در رابطه با تغییر نگرش، ساختار و رویکردهای نگرش و تأثیر آن بر قضاوتها و رفتارهای فردی پرداخته شده است (Eagly and Chaiken 1993 , Olson and Zanna 1993). برای مثال ایگلی و چیکن (۱۹۹۳) با اشاره به فقدان توجه به توسعه ی مباحث شکل گیری نگرش و تقویت آن ها، این مسأله را یک محدودیت و غفلت جدی قلمداد می‌کنند (Fazio et al 2004 ). شیفمن و کانوک (۲۰۰۸) در این رابطه چنین بیان می‌کنند « یک فرد در زمان تولدش با نگرش هایش متولد نمی شود. شکل گیری یک نگرش یعنی تغییر از حالت نداشتن نگرش به حالت داشتن نگرش نسبت به یک پدیده ». پس نگرش‌ها از کجا می‌آیند و چگونه شکل می گیرند؟

 

جوزف[۵۶] (۲۰۱۰) در مطالعه ی خود به طور مفصل به موضوع شکل گیری نگرش‌ها پرداخته، و در یک دسته بندی تدوین شده به نقل از کریسپ و ترنر[۵۷] (۲۰۰۷) ، پنج گروه از نظریات ارائه شده درباره ی شکل گیری نگرش‌ها را بدین ترتیب بیان می‌کند.

 

    1. مواجهه صرف[۵۸] : بر مبنای این نظریه، افراد هنگامی که به طور مداوم با یک چیزی مواجه می‌شوند، تمایل دارند که آن را دوست داشته باشند. به عنوان مثال برای ما آن آهنگ هایی که اغلب گوش می‌دهیم و یا اشخاصی که بیشتر با آن ها هستیم، جذاب تر به نظر می‌رسند.

 

  1. یادگیری تداعی گرا[۵۹] : این نظریه به شرطی سازی سنتی[۶۰] و شرطی سازی مؤثر[۶۱] اشاره دارد. شرطی سازی سنتی که مربوط به نظریه پردازان رفتار گراست، بر روی رابطه ی میان کنش و واکنش تأکید می‌کند (رضاییان ۱۳۸۴). در این روش به طور ضمنی یک محرک بی اثر[۶۲] با یک محرک غیر شرطی[۶۳] جفت می‌گردد (Joseph 2010). پاولف[۶۴] (۱۹۲۷) برای نخستین بار با آزمایش معروف خود، یعنی همراه کردن یک تکه گوشت (محرک غیر شرطی) با صدای زنگ (محرک خنثی) سعی کرد تا یک واکنش غیر شرطی ، یعنی ترشح بزاق سگ را به وجود بیاورد. سپس وی با چند بار تکرار، توانست تنها با صدای زنگ، شاهد ترشح بزاق سگ (واکنش شرطی) باشد. در واقع در این روش با تلفیق مکرر محرک خنثی و غیر شرطی، تنها با ارائه ی محرک خنثی، واکنش شرطی دریافت می شود.

در روش شرطی سازی مؤثر نیز با تمرکز بر روی نتایج حاصل از رفتار، شیوه ی شرطی سازی سنتی گسترش یافته است (Skinner 1974). در این روش هنوز کنش موجب واکنش می شود اما آنچه که برای تکرار واکنش مذبور تعیین کننده است، نتیجه ی مطلوب یا نامطلوبی است که پس از واکنش رخ می‌دهد (Skinner 1938، Jablonsky & Devries 1972، به نقل از رضاییان ۱۳۸۴).

 

    1. یادگیری مشاهده ای نگرش‌ها[۶۵] : در یادگیری اجتماعی یا مشاهده ای، نگرش‌ها به عنوان یک نتیجه از تعامل هر روزه ی ما با دیگران شکل می گیرند. فرد با مشاهده ی رفتار دیگران و ‌تشویق‌هایی که دریافت می‌کند از آن ها تقلید می کند. در واقع وی خودش را با رفتارهایی وفق خواهد داد که عواقب مثبتی را در پی دارند و نه عواقب منفی.

 

    1. نظریه ی ادراک از خویشتن[۶۶] : بر خلاف اکثر تئوری‌های شکل گیری نگرش که رفتار را به عنوان یک پیامد از نگرش می بینند، این نظریه ادعا می‌کند که نگرش‌ها در نتیجه ی رفتار یک شخص شکل می گیرند (Bem 1967,1972). بنا ‌به این نظریه، ما با ارزیابی نگرشهایمان، اِسنادهای درونی و بیرونی خود را بر مبنای آنچه که معتقدیم آن نگرش‌ها را به وجود آورده است، ایجاد می‌کنیم. استنتاج نگرشهای ما از رفتار، زمانی بیشتر محتمل است که ما دانش قبلی راجع به موقعیت یا نگرش قوی نسبت به آن نداریم.

 

  1. نظریه کارکردی[۶۷] شکل گیری نگرش‌ها : بر خلاف فرایند شناختی- پذیرشی[۶۸] در روش های قبلی، نظریه کارکردی بیان می‌کند که نگرش‌ها به منظور ارضای نیازهای روانشناختی معینی شکل می گیرند. در واقع آن ها لزوماًً درست نیستند بلکه برای ما مفید هستند (Joseph 2010). در قسمتهای قبل به طور مفصل به شرح و بیان کارکردهای نگرش پرداخته شد و در این زمینه دسته بندی کتز (۱۹۶۰) بیان گردید.

سالومون[۶۹] (۲۰۰۶) نیز در کتاب رفتار مصرف کننده ی خود سه فرایند را برای شکل گیری نگرش‌ها بیان می‌کند. به نظر وی نگرش‌ها می‌توانند با روش های مختلفی بسته به نوع سلسله مراتب اثرات شکل بگیرند:

 

    1. یک نگرش می‌تواند بر اثر شرطی سازی کلاسیک رخ دهد.

 

    1. یا می‌تواند از طریق شرطی شدن مؤثر یا وسیله ای شکل بگیرد.

 

  1. یا بر اثر یک فرایند پیچیده ی شناختی حاصل شود.

‌بنابرین‏ چون نگرش‌ها فراگرفتنی هستند، پس بر طبق روش های یادگیری به وجود می‌آیند (Solomon 2006). منابع تأثیر گذار بر شکل گیری نگرش عبارتند از : تجربه ی شخصی، تأثیرات خانواده و دوستان، بازاریابی مستقیم، رسانه های گروهی، اینترنت و شخصیت (Schiffman and Kanuk 2008، Solomon 2006، Loudon and Della Bitta 1993، Robertson et al 1984). باگازی[۷۰] و دیگران (۱۹۹۱) بیان می‌کنند که اصلی ترین منبع تأثیر گذار بر شکل گیری نگرش مصرف کننده نسبت به کالاها و خدمات، تجربه ی مستقیم مصرف کننده است. به خاطر اهمیت همین موضوع است که فروشندگان به طور مداوم تلاش می‌کنند که مصرف کنندگان را به آزمودن محصولات جدید تشویق کنند و برای این کار حتی نمونه های مجانی هم ارائه می‌دهند تا بتوانند نگرش مصرف کننده را سازماندهی کنند (Banyt et al 2007). همچنین شکل گیری نگرش، تا حد زیادی تحت تأثیر عقاید دیگران (مانند اعضای خانواده، دوستان و افراد تأثیر گذار) است، افرادی که فرد هر روز با آن ها در ارتباط است (Hovard & Gengler 2001).

 

چاتالاز[۷۱] و دیگران (۲۰۰۷) درباره ی تأثیر سطح درگیری مصرف کننده در شکل گیری نگرش، دو چارچوب مفهومی را چنین بیان می‌کنند: ۱) مدل اکتشافی/ سیستماتیک[۷۲] (چیکن ۱۹۸۰) که در آن پردازش سیستماتیک اطلاعات تنها زمانی رخ می‌دهد که سطح بالای انگیزش و ظرفیت شناختی برای مصرف کننده وجود دارد. در مقابل سطح پایین تر درگیری و انگیزش، میزان پردازش سیستماتیک را کاهش داده و استفاده از روش های اکتشافی را در فرایند ازریابی (مانند تفکر کلیشه ای) می افزاید. ۲) مدل احتمال تفسیری[۷۳] یا ELM که در قسمت بعدی (تغییر نگرش) آورده شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1401-09-20] [ 09:52:00 ب.ظ ]




رسالت و اهداف دانشگاه

 

نویسندگان به صورت‌های متنوعی به دسته بندی دیدگاه های کلی درباره رسالت‌ها و اهداف دانشگاه پرداخته‌اند که عموماً از نظر بیان و اصطلاحات به کار رفته متفاوت ولی از نظر مفهوم در یک راستا قرار دارند. نمونه هایی از این دسته بندیها به طور خلاصه در جدول (۱) نشان داده شده است. (عارفی، ۱۳۸۴، ص ۸۹)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دسته بندی اول:

 

گزارش هاروارد[۴۱]

۱- رویکردهای کلاسیک[۴۲]

 

۲- رویکردهای پراگماتیک[۴۳]

دسته بندی دوم:

 

بوتز، فریمن و کرمین[۴۴]

۱- رویکرد عقل گرا[۴۵]

 

۲- رویکرد تجربه گرا[۴۶]

 

۳- رویکرد بازسازی گرا[۴۷]

دسته بندی سوم:

 

کامیل ام. کرک[۴۸]

۱- رویکرد مدنی[۴۹]

 

۲- رویکرد تجاری[۵۰]

دسته بندی چهارم:

 

دانیل بلاندل[۵۱]

۱- رویکرد مبتنی بر خدمات عمومی[۵۲]

 

۲- رویکرد مبتنی بر بازار[۵۳]

دسته بندی پنجم:

 

بروباخر[۵۴]

۱- رویکرد مبتنی بر ملاحظات معرفت شناسی[۵۵]

 

۲- رویکرد مبتنی بر ملاحظات سیاسی[۵۶]

دسته بندی پنجم:

 

بروباخر[۵۷]

۱- رویکرد مبتنی بر ملاحظات معرفت شناسی[۵۸]

 

۲- رویکرد مبتنی بر ملاحظات سیاسی[۵۹]

جدول -۲-۲ نمونه هایی از دسته بندی رویکردهای کلی درباره اهداف و رسالتهای دانشگاه

 

لازم به ذکر است به غیر از رویکردهای موجود در جدول (۱) دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که تحت عنوان، دیدگاه یا رویکرد تلفیقی، بیان می‌گردد (Kirk، ۲۰۰۰، ص ۱۵، به نقل از عارفی، ۱۳۸۴، ص ۹۰). به هر حال ملاحظه رویکردهای فوق الذکر نشان می‌دهد که دو گرایش عمده در بین آن ها دیده می شود که با اصطلاحات متنوعی بیان شده اند. ‌بنابرین‏ می توان رویکردهای مطرح شده را در سه دسته کلی قرار داد:

 

گرایش اول، گرایش غیر ابزاری است که با عناوینی همچون رویکرد کلاسیک، رویکرد عقل گرا، رویکرد مدنی، رویکرد مبتنی بر خدمات عمومی و رویکرد مبتنی بر ملاحظات معرفت شناختی بیان می‌گردد که بر مواردی همچون ارزش ذاتی دانش بدون توجه به سود و زیان اقتصادی و سود و تکامل و پرورش توانایی‌های انسان تأکید دارد.

 

گرایش دوم، گرایش ابزاری است که با عناوینی همچون رویکرد پراگماتیک، رویکرد تجربه‌گرا و بازسازی‌گرا، رویکرد تجاری، رویکرد مبتنی بر بازار و رویکرد مبتنی بر ملاحظات سیاسی معرفی شده است و بر مواردی همچون آماده نمودن دانشجویان برای ایفای نقش اقتصادی در جامعه و عرضه آموزش بر مبنای نیازهای جامعه تأکید دارد.

 

گرایش سوم، گرایش تلفیقی است که به دنبال تلفیق جنبه ها و رویکردهای موجود در گرایش اول و گرایش دوم می‌باشد و به عبارت دیگر، هر دو گرایش را دوروی یک سکه می‌داند.

 

جدول ۳-۲ -دسته بندی رویکردهای کلی درباره اهداف و رسالتهای دانشگاه (همان، ص ۹۰)

 

 

 

 

 

 

 

 

رویکرد اول رویکرد دوم رویکرد سوم رویکرد غیر ابزاری یا رویکرد ابزاری فردگرایانه رویکرد ابزاری یا رویکرد جمع گرایانه رویکرد تلفیقی

شکل ۱-۲رویکردهای کلی درباره اهداف و رسالتهای دانشگاه و روابط آن ها (همان، ص ۹۰)

 

بررسی رویکردها یا دیدگاه های کلی درباره اهداف و رسالتهای دانشگاه

 

با توجه به دسته بندی انجام شده در قسمت قبل، در این مرحله به طور مختصر نقطه نظرات موجود در هر رویکرد یا دیدگاه نسبت به رسالتهای کلی دانشگاه و آموزش عالی بیان می‌گردد.

 

الف: رویکرد غیر ابزاری (رویکرد ابزاری فردگرایانه)

 

این دیدگاه که با عناوینی همچون رویکرد کلاسیک، عقل گرا، معرفت شناختی … معرفی می‌گردد، ریشه در مراحل اولیه شکل گیری آموزش عالی دارد و به طور طبیعی تا زمان حاضر تحولاتی نیز داشته و در نتیجه از طیف خاصی برخوردار است که می توان آن را از انتقال و جستجوی ارزش‌ها و دانش تا تعقیب دانش جدید تصور نمود.

 

از بعد تاریخی نیز این رویکرد عمدتاًً تا زمان قبل از وقوع انقلاب و پس از آن تا جنگ جهانی اول بر آموزش عالی غلبه داشته و سپس به دلایل متعدد از جمله نیازهای ایجاد شده، از تأثیرات و سیطره آن کاسته شده است. ولی بعد از دوران ذکر شده نیز کم و بیش در بین نظریه پردازان، طرفداران خاص خود را داشته است. از جمله آن ها می توان افرادی همچون «ولبن»[۶۰] ، «آرنولد»[۶۱] ، «هاچینز»[۶۲] ، «نیس بت»[۶۳]، و «نیومن»[۶۴] را نام برد (همان، ص ۹۱).

 

این رویکرد نقطه نظرات خاصی را در باب جایگاه و اهداف و رسالتهای آموزش عالی دارد که به طور مختصر به آن ها اشاره می شود:

 

– دانشگاه ها، مؤسساتی خودمختار و مستقل و جدا از جامعه و متشکل از نخبگان هوشمند و روشنفکر و متفکر هستد. آن ها فارغ از الزامات اجتماعی درصدد توجه به دانش و کمک به افراد برای ورود به حیطه دانش و تفکر و به عبارت دیگر، انتقال دانش با انگیزه عشق به یادگیری و جستجوی حقیقت می‌باشند (Ross، ۱۹۷۶، ۱۳۹، Niblett and Pole ، ۱۹۷۲، ص ۳۳). ‌بنابرین‏ بایستی به دنبال تعقیب دانش در راستای ‌پاسخ‌گویی‌ به کنجکاوی بود. می توان گفت هدف اساسی مؤسسات آموزش عالی ابداع و انتشار دانش بوده و هست (clark ، ۱۹۸۳، ص ۱۳).

 

– در دنیا، حقایق و ارزش‌های مطلقی وجود دارند که کشف شده اند و یا می‌توانند کشف شوند در نتیجه باید در راستای شناسایی حقایقی که برای همه انسان‌ها در همه زمانها و مکان‌ها ارزشمند هستند و همچنین در جهت انتقال این ارزش‌های اساسی مطلق و دائمی در زمینه ماهیت انسان و حقیقت و حقیقت به انسان‌ها تلاش نمود (ساینال، ۱۳۷۹، ص ۷۹). قلب دانشگاه انتقال فرهنگ به افراد است، باید با ارائه ادبیات، تاریخ، زبان کلاسیک به افراد به پرورش انسان‌های متمدن و فرهیخته ای پرداخت که بتوانند در آینده، مدیریت امور انسان‌ها و جامعه را برعهده گیرند (pullias، ۱۹۶۵، ص ۲۸).

 

توجه به نکات فوق الذکر ما را ‌به این نتیجه رهنمون می‌سازد که در دیدگاه یا رویکرد غیر ابزاری، بنیادی ترین هدف یا رسالت عمده آموزش عالی و دانشگاه ها انتقال ارزش‌ها و دانش، آن هم صرفاً با انگیزه توجه به ارزش ذاتی دانش می‌باشد. ولی همان‌ طور که قبلاً اشاره شده است، این رویکرد از طیف خاصی برخوردار است. ‌بنابرین‏ به غیر از موارد ذکر شده می توان نقطه نظرات دیگری را ملاحظه نمود که بیانگر رسالتهای دیگر آموزش عالی از دیدگاه غیرابزاری می‌باشد. در بین طرفداران این رویکرد برخی رسالت آموزش عالی را صرفاً انتقال دانش و فرهنگ (در رابطه با موارد فوق الذکر) می دانند و عده ای دیگر نیز هستند که با توجه به تحولات و نیازها غیر از آن به تعقیب یا جستجوی دانش جدید یا مقوله پژوهش نیز اشاره می نمایند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:21:00 ب.ظ ]




را نیز برای او محفوظ می­دارد که چنان­چه پس از بازگشت دلیلی داشت از خود دفاع کند و چنان­چه حاکم با صدور حکم، مالی از غایب به محکوم­له تحویل نمود و به او اطمینان نداشت در برابر آن مال از وی کفیل می­طلبد تا اگر غایب حاضر شد و با دلیل از خود رفع محکومین نمود مال را از محکوم­له گرفته و به وی مسترد نماید. این روایت نیز ضمن تجویز حکم غیابی محترم شمردن حقوق مدعی­علیه غائب را بیان می­ نماید.

 

روایت دیگری که به طور مشهور در فقه امامیه نقل شده است روایت زراره از امام باقر علیه­السلام است که ایشان فرمودند: «کَانَ عَلِیٌّ علیه­السلام یقول: لَا یَحْبِسُ‏ فِی‏ السِّجْنِ‏ إِلَّا ثَلَاثَهً الْغَاصِبَ وَ مَنْ أَکَلَ مَالَ یَتِیمٍ ظُلْماً وَ مَنِ اؤْتُمِنَ عَلَى أَمَانَهٍ فَذَهَبَ بِهَا وَ إِنْ وَجَدَ لَهُ شَیْئاً بَاعَهُ غَائِباً کَانَ أَوْ شَاهِداً» (طوسی، ۱۴۰۷، ج۶، ۲۹۹) بدین معنی که حضرت علی علیه­السلام فرمودند:«در زندان جز سه دسته را نگه نمی­دارند. دسته اول: غصب کننده مال مردم ؛ دسته دوم: کسی که مال یتیم را به ستم بخورد؛ دسته سوم:

 

کسی که امانتی به وی سپرده­اند و او آن را برای خود برداشته است». و چنان­چه چنین مدعی­علیه صاحب مال باشد اعم از این­که غایب باشد یا حاضر حاکم به منظور احقاق حق مال او را می­فروشد.

 

منظور از روایت آن است که چنان­چه صاحب مالی که به امانت گذاشته شده است در موردی مدعی علیه واقع شود و ادعای مدعی در ارتباط با او به وسیله بینه ثابت گردد صاحب مال چه حاضر باشد و چه غایب حاکم مال او را خواهد فروخت و حق مدعی را از آن مال استیفاء و پرداخت خواهد کرد. (مهاجری وپورعرب، ۱۳۸۱، ۲۲-۲۱)

 

‌بنابرین‏ تجویز فروش مال شخص در غیاب او توسط حاکم که روایت بدان اشاره شد دلیلی بر تجویز صدور حکم علیه غایب است.

 

همان­طور که ملاحظه شد معلوم گردید که ظاهراًً روایاتی که دلالت بر تجویز حکم غیابی ‌می‌کنند با روایاتی که دلالت بر عدم تجویز حکم غیابی ‌می‌کنند باهم معارض می­باشند در حالی که این تعارض از طریق جمع بین روایات و حمل مطلق بر مقید قابل رفع است. بدین صورت که روایات دسته اول مربوط به شرایط عادى و همگى ناظر به اصل اولیه در محاکمه و رسیدگى قضایى که همان حضور طرفین در جلسه محاکمه ‌می‌باشد است در حالى که روایات دسته دوم به موارد غیبت مدّعى علیه و یا امتناع و استنکاف وى از حضور در مجلس محاکمه مربوط مى‌باشد. لذا روایت دسته دوم که دلالت بر موارد غیبت مدعی­علیه می­ کند از اصل اولیه خارج می­ شود.

 

با توجه به مطالبی که ذکر نمودیم این نتیجه به دست می‌آید که در امور حق­اللهی محض صدور حکم غیابی جایز نیست و تنها در امور حق­الناسی جایز است. عمده­ترین دلیل فقها از جمله شیخ طوسی (طوسی، ۱۳۷۸ ج۸، ۱۶۳)، صاحب جواهر(نجفی، ۱۴۰۴، ج۴۰، ۲۲۲)، امام خمینی (خمینی، ۱۳۸۴، ۸۳۱) این است که حدود الهی یا امور حق­اللهی محض مبتنی بر تخفیف، و امور حق­الناسی مبتنی بر احتیاط است. شیخ طوسی در این­باره تصریح کرده جواز قضاوت علیه غایب در مواردی که جایز است از باب احتیاط است.

 

مرحوم محقق حلی رحمه الله علیه نیز در این­باره می­فرماید: «یقضی علی الغایب فی حقوق الناس کالدیون و العقود و لا یقضی فی حقوق الله تعالی کالزنا واللواط لا آن ها مبنیه علی التخفیف ولو اشتمل علی الحقین قضی بما یخص الناس کالسرقه، یقضی بالغرم و فی القضاء بالقطع تردد». (حلی، ۱۴۰۳، ج۴، ۷۷؛ عاملی، ۱۴۱۴، ج۴، ۵۳)

 

مستفاد از نظریه ایشان دعاوی سه دسته­اند: دعاوی راجع به حقوق الناس محض مانند دیون و عقود؛ دعاوی راجع به حقوق­الله محض مانند زنا و لواط و…؛ دعاوی ذو جهتین مانند سرقت.

 

‌بنابرین‏ محاکمه غیابی در خصوص دسته اول مسلماًً مشروع و مجاز و در خصوص دسته دوم مسلماًً ممنوع و در دعاوی دسته سوم، قضاوت غیابی نسبت به جنبه حق الناسی و غرامت موضوع جایز است ولی نسبت به جنبه حق­اللهی مجاز نیست. (حلی، ۱۴۰۸، ج۴، ۱۵۰)

 

علاوه بر فقه در نظام حقوقی ایران نیز اختصاص پیداکردن موادی از قانون آیین دادرسی کیفری به حکم غیابی نشان­دهنده مشروعیت صدور حکم غیابی است.

 

گفتار دوم: مبانی حقوقی صدورحکم غیابی

 

همان­گونه که بیان نمودیم صدور حکم غیابی ابزاری ضروری برای فصل خصومات است. به همین جهت علاوه بر احادیث و فتاوای فقها قانون­گذار نیز به پیروی از فقه اسلامی نیز عدم حضور طرفین را مانع رسیدگی نمی­داند.

 

مقصود از مبنای قانونی عبارت است از موادی که در قانون آیین دادرسی کیفری از ابتدای قانون­گذاری تاحال دلالت بر صدور حکم غیابی می­ کند.

 

۱: مبانی حقوقی حکم غیابی قبل از انقلاب

 

با عنایت به ماده ۲۷۳ قانون آیین دادرسی کیفری اصلاحی ۱۳۳۷، «دادگاه بخش که صلاحیت رسیدگی به امور خلافی و جنحه­های کوچک را داشت، در صورتی که متهم در موعد مقرر بدون عذر موجه حاضر نمی­شد و وکیل هم نمی­فرستاد دادگاه در غیاب او پرونده را رسیدگی می­کرد.»

 

به استناد ماده واحده قانون راجع به رسیدگی غیابی در امور خلافی مصوب ۱۳۳۹ «در کلیه امور خلافی، دادگاه حق داشت بدون احضار متهم به استناد مدارک موجود در پرونده غیاباً رسیدگی کند ورأی مقتضی را صادر نماید، حکم مذکور از ناحیه محکوم­علیه غایب قابل اعتراض بود.»

 

به موجب ماده ۳۵ قانون آیین دادرسی کیفری اصلاحی ۱۳۳۷، «در اموری که رسیدگی به آن­ها در صلاحیت دادگاه جنحه بود دادگاه مذکور می­توانست در صورت عدم حضور غیر موجه متهم و یا وکیل وی اقدام به رسیدگی غیابی نماید؛ مگر این­که دادگاه حضور متهم را ضروری می­دانست که در این صورت نسبت به احضار و جلب وی اقدام می­نمود».

 

به موجب قسمت اخیر ماده ۳۱۶ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۳۷«… ‌در مورد احکام موضوع این ماده هر گاه وقت دادرسی به متهم ابلاغ واقعی نشده باشد و متهم یا وکیل او لایحه دفاعیه نداده باشد یا در یکی از جلسات حضور نیافته باشد حکم غیابی محسوب و ظرف مدت ۱۰ روز از تاریخ ابلاغ قابل واخواهی در همان دادگاه است».

 

در امور جنایی، قانون تجویز دادرسی غیابی در امور جنایی مصوب ۱۳۳۹ به دادگاه­ها اجازه می­داد تا در امور جنایی هر گاه متهم متواری بوده و احضار و جلب او برای تعیین وکیل یا انجام تشریفات راجع به تشکیل جلسه مقدماتی مقدور نباشد و حضور متهم برای دادرسی ضروری تشخیص داده نشود اقدام به تعیین وکیل و تشکیل جلسه مقدماتی نموده و در غیاب متهم اقدام به دادرسی نماید. البته شرط این بود که دادگاه ابتدایی، قرار رسیدگی غیابی صادر نماید و قرار مذبور در دو نوبت متوالی به فاصله ده روز در روزنامه رسمی و یکی از روزنامه­های کثیر الانتشار آگهی شود تنها دوماه پس از انتشار و آخرین آگهی دادگاه می­توانست رسیدگی غیابی را آغاز می­ نماید.

 

هم­چنین به موجب تبصره ۲ این ماده واحده: «هر گاه متهمین متعدد بوده و برخی از آن­ها متواری باشند دادگاه نسبت به حاضرین شروع به رسیدگی می­ نماید و نسبت به بقیه به هر طریق مذکور در رسیدگی غیابی انجام خواهد داد».

 

‌بنابرین‏ قبل از انقلاب به موجب مواد فوق اگر متهم بدون عذر حاضر نمی­شد حکم غیابی صادر می­شد.

 

۲: مبانی حقوقی حکم غیابی بعد از انقلاب

 

بعد از انقلاب اسلامی قوانین حاکم بر صدور حکم غیابی تغییر نمود و همین تغییر دامنه صدور حکم غیابی را محدود نمود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:33:00 ب.ظ ]




در این صورت دانشگاه به معنی مکان یا مجموعه ای ساختمانی که تنها سلسله دروسی در آن ایراد گردد نیست، بلکه دانشگاه در تعبیر ساده و مرحله ابتدائیش عبارت است از گروهی اهل تحقیق و مطالعه. اما برای خود مکان درس در قرون وسطی واژه مخصوصی به کار رفته و آن عبارت بوده است از Studium یا General Studiumو این به هر گونه مؤسسه ای اطلاق می گردید که امکان آن را داشت که پویندگان دانش از هر سو در آن پذیرفته شوند. (همان، ص ۳۸)

 

دانشگاه و سیر تحولی آن در غرب

 

دانشگاه پدیده ای ناگهانی نیست، بلکه دارای تاریخی پرفراز و نشیب و تحولی است. تحولات آرام اما مؤثر آن، قابل تأمل است. بدون نگاه ‌به این گذشته مستمر و پرتلاطم، درک پیچیدگی آن دشوار خواهد بود. دانشگاه به رغم برداشت هایی که از آن مطرح می شود، محصول غرب نیست، بلکه در تمدن های مختلف نظیر چین، ایران، هند، مصر و اسلام نیز هر چند با نام های متفاوت وجود داشته است. اما دانشگاه، ‌بر اساس ماهیت شناختی خود همواره مدعی جهان شمولی بوده، کارکردهای متنوع مهمی داشته است.

 

در قرون وسطا نیز ابتدا به معنی یک صنف خاص همانند دیگر صنوف مطرح بود و سپس به اجتماعی از استادها و دانشجویان گفته شد، بدین ترتیب، معانی حرفه ای، فنی و انسانی دانشگاه نمود پیدا کرد: حرفه‌ای به معنای پیشه ای برای معاش، فنی به معنای محلی برای آموزش مهارت های خاص، و انسانی به معنای میدان ارتباطات انسانی؛ ‌بنابرین‏ دانشگاه به مجموعه ای تبدیل شد که در آن افرادی که دارای منافع مشترک بوده، مسئولیت های مشترکی داشتند، با همدیگر به فعالیت مشغول بودند. از نظر حقوقی دانشگاه به منزله اتحاد جدایی ناپذیر این افراد در بستر همیشگی شان درنظر گرفته می شد. در آخرین سال‌های حکومت فیلیپ اگوست[۶] در فرانسه، دانشگاه به یک گروه حرفه ای گفته می شد که از معلمان و شاگردان تشکیل می شد و به واسطه هدف مشترک و دفاع از منافع مشترک، بر استخدام عادلانه خود نظارت داشته، نیروهای حفاظتی خاصی را تحت مدیریت خود داشتند. دانشگاه در این تعریف به معنی یک صنف منطبق بر الگوهای زمان خود مطرح می شد که به دنبال حکمرانی ذهن در ابعاد مختلف زندگی بود. (یمنی، ۱۳۸۸، ص ۱۶)

 

در قرون وسطا آموزش عالی در اروپای غربی نظام مند شد و تمام دانش های موجود در مؤسسات تخصصی به نام دانشگاه قرار داده شد؛ این چنین بود که دانشگاه بولوین[۷] مرکز حقوق، دانشگاه مون پلیر[۸] مرکز طب و دانشگاه پاریس مرکز مطالعات مذهبی شد. البته، دانشگاه هم در بطن مسیحیت جایگاه خاصی پیدا کرد؛ در چنین جایگاهی دانشگاه نظریه می‌داد، معانی اساسی فرهنگ را تعریف می کرد، به عنوان اندیشه ناب قلمداد می شد و ساختار اصلی اشکال مختلف اندیشه را به وجود می آورد، اما ‌بر اساس همان بعد تحولی که ابتدا عنوان شد دانشگاه قرون وسطا آرام آرام معنی خود را از دست داد و زیر سؤال رفت و به مرور در بطن یک واقعیت تاریخی در حال تحول (رنسانس) جایگاه و کارکرد خود را تغییر داد؛ بدین ترتیب، دانشگاه با تردید به دلایل وجودی خود همراه با زوال اخلاقی اش، با تهدیدهای جدی روبه رو شد. از قرون هفده و هیجده میلادی دانشگاه در اروپا از همه فعالیت های علمی فاصله گرفت. به طوری که دیگر نقشی در توسعه زبان و هنر اندیشه ایفا نکرد؛ این فعالیت ها در خارج از دانشگاه و معمولاً بر ضد دانشگاه موجود انجام می گرفت. اگر در زمان لویی چهاردهم آکادمی فرانسه محلی برای چنین کارهایی بود، در قرن هیجدهم دانشگاه های جدید در شهرها و در سالن های خاص، خیابان ها و کافه ها شکل گرفت که بیشتر اندیشمندان و نویسندگان پیشرو، این فعالیت ها را انجام می‌دادند؛ بدین ترتیب دانشگاه معنی و مکان خود را تغییر داد.

 

از این پیش قراولان دانشگاه بر علیه دانشگاه، به جز بن رولین[۹] (۱۷۴۱- ۱۶۶۱) که استاد و رئیس دانشگاه پاریس بود، هیچ یک دانشگاهی نبودند؛ یعنی غیردانشگاهیان هنر و اندیشه را در خارج از دانشگاه رواج می‌دادند. «دانشگاه فقط محافظ دگم ها و موضوعات خارج از رده بود و در بهترین مورد به یک مدرسه فن بیان تبدیل شده بود که در سطحی پایین تر از جلسات مبلغان مذهبی قرار داشت. در اینجا ویژگی اساسی دانش را مشاهده می‌کنیم که همانا آزادی خواهی در تولید و نشر خود و نامحدود بودن مرزهای آن است به طوری که اگر دانشگاه نتواند این ویژگی را درنظر بگیرد، دانش به مکان های مساعدتری برای توسعه خود نقل مکان می‌کند.

 

از بعد تولید علمی نیز عملکرد آکادمی علوم در فرانسه که کولبرت[۱۰] در سال ۱۶۶۶ آن را ایجاد کرده بود تا زمان انقلاب فرانسه تقریباً صفر بوده است؛ بدین ترتیب دانشگاه قبلی مانعی برای پیشرفت شناخت بود. لویی لیارد[۱۱] (۱۸۸۸) در کتاب آموزش عالی در فرانسه می نویسد: «انقلاب از علم و فلسفه زاده شد، ولی علم و فلسفه از دانشگاه ها به وجود نیامدند. ادبیات و علوم در قرن هیجدهم جهش های درخشانی داشته اند، اما در خارج از دانشگاه ها جرقه ادبیات و علوم روشن شده بود.» همین نکته را مورخ مشهور کُندیاک در سال ۱۷۷۵ بیان کرده بود: «از بدو تجدید حیات ادبیات، همه افراد معروف، تحصیلات خود را در حیطه های نو در خارج از کلاس های رسمی انجام داده بودند؛ ‌بنابرین‏ اگر این نوع تحصیلات، خارج از مدارس رسمی محقق می شود، چه نیازی به مدارس رسمی (دانشگاه) است»؛ بدین ترتیب این مورخ مشروع بودن بعد شناختی دانشگاه موجود را زیر سؤال می‌برد. (همان، ص ۱۸)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:21:00 ب.ظ ]




خریداران اوراق که هر ورق را به یک میلیون و بیست هزار ریال خریده­ اند، می­ توانند صبر کنند و در سررسید، یک میلیون و دویست هزار ریال دریافت نمایند، همچنین می‌توانند در صورت نیاز به نقدینگی قبل از سررسید، اوراق را بفروشند. به صورت طبیعی، هرچه به زمان سررسید اوراق نزدیک شویم، قیمت اوراق به قیمت اسمی یک میلیون و دویست هزار ریال نزدیکتر می­ شود.

 

۲- اوراق مرابحه تأمین نقدینگی

 

در سال ۱۹۹۲ میلادی بخش خصوصی در اقتصاد مالزی، نوعی اوراق بهادار منتشر نمود که مبتنی بر بیع‌العینه یا باز­خرید دارایی است. در این روش، مؤسسه ناشر اوراق، دارایی­ های دولت، سازمان­ها و بنگاه­های اقتصادی را به ‌صورت نقد خریده و پولش را پرداخت می کند؛ سپس با قیمتی بالاتر و به‌ صورت نسیه مدت­دار به خود آن ها می­فروشد و در مقابل، اسناد مالی با مبالغ و سررسیدهای معین دریافت می کند. مؤسسه مالی می ­تواند منتظر بماند و در سررسید، مبلغ اسمی اسناد را از خریداران دریافت کند؛ همچنین می ­تواند، در بازار ثانوی آن ها را تنزیل کرده و بفروشد. وجوه این قبیل مؤسسات مالی و اوراق مرابحه باز خرید دارایی­ ها، این امکان را فراهم می­ نماید که از یک طرف دولت­ها و بنگاه های اقتصادی که با کمبود نقدینگی مواجه ‌شده‌اند بتوانند از طریق فروش نقدی و بازخرید نسیه دارایی های خود، نقدینگی موردنظر و نیازشان را تحصیل نمایند و از طرف دیگر، مؤسسات مالی و به تبع آن ها، صاحبان وجوه مازاد می‌توانند از طریق خرید و فروش این اوراق به سود معیّنی دست یابند.[۱۹۸]

 

به طور مثال، فرض کنید که یک شرکت هواپیمایی نیازمند ۱۰۰ میلیارد ریال نقدینگی است. این شرکت اقدام به تأسیس یک مؤسسه واسط می کند؛ واسط از طریق انتشار اوراق مرابحه، ۱۰۰ میلیارد ریال از مردم جمع‌ آوری نموده و یکی از دارایی های شرکت هواپیمایی را خریداری می‌کند (برای مثال: یکی از هواپیماهای شرکت را به ارزش ۱۰۰ میلیارد ریال خریداری می کند)، سپس همان دارایی را به قیمت ۱۲۰ میلیارد ریال به صورت نسیه یک ساله به شرکت هواپیمایی می فروشد و شرکت هواپیمایی، متعهد می­ شود که آن مبلغ را در سررسید از طریق شرکت تأمین سرمایه به صاحبان اوراق بپردازد. روابط حقوقی در اوراق مرابحه نوع دوم، همانند نوع اول است؛ تنها با این تفاوت که در این نوع، مؤسسه واسط دارایی را از خود بانی به صورت نقد خریداری می کند و سپس همان دارایی را با قیمت بالاتری به صورت نسیه یک ساله به خود او می فروشد.

 

۳- اوراق مرابحه تشکیل سرمایه شرکت های تجاری

 

در این نوع از اوراق مرابحه، هدف تشکیل سرمایه، فعالیت تجاری مستمر است. بانی (شرکت تجاری) که نقش ناشر را نیز دارد با انتشار و واگذاری اوراق مرابحه، وجوه نقدی مازاد افراد را جمع­ آوری کرده به وکالت از طرف آنان، کالاهای موردنیاز دولت، سازمان­ های دولتی، شرکت­های وابسته به دولت و بنگاه­های اقتصادی بخش خصوصی و مصرف کنندگان را از تولیدکنندگان یا مراکز فروش به صورت نقد خریده، سپس با افزودن نرخ معینی به عنوان سود، به صورت نسیه به مصرف کنندگان نهایی می فروشد. سود حاصل از عملیات خرید و فروش، پس از کسر درصدی به عنوان حق الوکاله ناشر (شرکت تجاری) به صورت فصلی یا سالانه از طریق شرکت تأمین سرمایه، بین صاحبان اوراق توزیع می شود.[۱۹۹] برای مثال: یک فروشگاه زنجیره­ای می‌تواند برای تشکیل یا تکمیل سرمایه تجاری خود، این اوراق را منتشر نماید و با تجهیز سرمایه به وکالت از طرف صاحبان اوراق به فعالیت تجاری بپردازد و در پایان هر سـال مالی، سود به دست آمده از فعالیت تجاری را محاسبه نموده و بخشی از آن را به عنوان حق الوکاله و هزینه عملیات خودش بر دارد و بقیه را به عنوان سود سالانه بین صاحبان اوراق تقسیم نماید و با بهره گرفتن از اصل سرمایه به فعالیت ادامه دهد. در این اوراق در هر مقطع زمانی، دارایی ناشر (شرکت تجاری)، ترکیبی از پول نقد، اجناس و مطالبات خواهد بود که صاحبان اوراق به صورت مشاع، مالک آن ها می‌باشند و می ­توانند در وقت نیاز اوراق را به دیگری واگذار نمایند، قیمت خرید و فروش اوراق مرابحـه به تنـاسب نرخ سود پرداختی ناشـر به صاحبان اوراق و بـازده سایـر ابـزارهای مـالی مشابه تعیین می شود و ممکن است که از قیمت اسمی کمتر یا بیشتر باشد.

 

همه انواع اوراق مرابحه از نوع ابزارهای مالی انتفاعی با سود معین می‌باشند براین اساس می‌توانند اهداف و سلیقه های بخش مهمی از صاحبان وجوه مازاد که قصد سرمایه­ گذاری بدون ریسک را دارند، پوشش دهند. با این وصف، چنانچه این اوراق مشکل فقهی نداشته باشند، قابلیت خرید و فروش در بازار ثانویه را خواهند داشت. از نظر فقهی، معاملات نوع سوم اوراق مرابحه چه در بازار اولیه و چه در بازار ثانویه به اعتقاد همه فقها (شیعه و سنی) صحیح می‌باشد. نوع اول اوراق مرابحه نیز اگرچه در بازار اولیه مشکلی ندارد، اما در معاملات بازار ثانویه آن، نیازمند بیع دین (تنزیل) به شخص ثالث، به کمتر از مبلغ دین است که این معامـله به اعتقـاد مشهور فقـهای شیعه صحیح است، امـا به اعتقـاد مشهور فقـهای اهل سنت اشکال دارد. نوع دوم اوراق مرابحه نیز از همان معامله نخست به اعتقاد مشهور فقهای شیعه و اهل سنت محل اشکال است.[۲۰۰]

 

 

بند دوم- آثار اقتصادی اوراق مرابحه

 

۱- از آنجا که تمام اوراق مرابحه ‌بر اساس سود برای صاحبان اوراق طراحی می­شوند، در نتیجه این اوراق از صنف ابزارهای مالی انتفاعی خواهند بود.

 

۲- نرخ سود اوراق نوع اول (بدهی دولت) و نوع دوم (بازخرید دارایی‌ها) – چه در بازار اولیه و چه در بازار ثانویه- معین و از قبل تعیین‌شده است و نرخ بازدهی اوراق نوع سوم (مؤسسات مالی) اگرچه به خودی خود متغیر است و در دامنه مشخصی از تغییرات قرار ‌می‌گیرد با این حال، به‌ جهت وجود متغیر دیگری به‌ نام حق­الوکاله ‌می‌توان با مدیریت مشخص به نرخ معینی از سود برای صاحبان اوراق رسید؛ در نتیجه اوراق مرابحه ابزار مناسبی برای صاحبان وجوهی که به ‌دنبال سود معین از سرمایه ­گذاری هستند، محسوب می‌شود.

 

۳- با توجه به امکان شکل‌گیری بازار ثانویه این اوراق به ‌نظر می­رسد: اوراق مرابحه (به‌ ویژه نوع اول و دوم) از درجه نقدشوندگی بالایی برخوردار باشند.

 

۴- هرچه تنوع اوراق مرابحه بیشتر شود، به‌ ویژه زمانی که مؤسسه­های مالی زیادی اقدام به انتشار اوراق مرابحه از نوع سوم نمایند، انتظار می­رود بازار اولیه و ثانویه این اوراق، به‌سمت رقابت و کارایی بالاتر سوق پیدا کند.

 

۵- اگر بازار اولیه و ثانویه اوراق به صورت رقابت سالم اداره شود، نرخ بازدهی اوراق، به‌سمت نرخ بازدهی سرمایه در بخش واقعی، سوق پیدا نموده و به توزیع عادلانه درآمد بین عوامل تولید کمک می‌کند؛ اما اگر اوراق محدود و به‌ صورت غیررقابتی باشند، انتظار می­رود به‌جهت قدرت چانه­زنی بالای سرمایه، نرخ بازدهی اوراق بیشتر از ارزش افزوده آن ها باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:33:00 ب.ظ ]




-۱ نسبت گردش دارایی ها: این نسبت از تقسیم درآمد فروش بر مجموع دارایی ها به دست می‌آید.

 

نسبت فوق نشان می دهدکه چگونه دارایی های یک شرکت به منظور ایجاد درآمد فروش به کار گرفته شده است .

 

۲- نسبت گردش دارایی ثابت: این نسبت از تقسیم درآمد خالص فروش بر دارایی های ثابت به دست می‌آید .

 

سرمایه گذاری بیش از حد در دارایی های ثابت و پایین بودن درآمد حاصل از فروش باعث کم شدن این نسبت می شود.

 

۳- نسبت گردش سرمایه جاری: این نسبت از تقسیم فروش خالص بر سرمایه در گردش به دست می‌آید

 

۴-دوره وصول مطالبات: دوره وصول مطالبات از تقسیم متوسط مطالبات به فروش نسیه روزانه به دست می‌آید.

 

نسبت‌های سود آوری:

 

نسبت‌های سودآوری نشانگر این است که مؤسسه تا چه حد به طور مؤثر و مطلوب اداره می شود و در واقع میزان موفقیت شرکت را در تحصیل بازده خالص نسبت به درآمد فروش یا نسبت به سرمایه گذاری ها اندازده گیری می‌کند. مهمترین آن ها عبارتند از : بازده دارایی ها ، بازده حقوق صاحبان سهام و حاشیه سود به فروش

 

۱- بازده دارایی ها: این نسبت از تقسیم سود خالص بر جمع دارایی ها به دست می‌آید

 

۲- بازده حقوق صاحبان سهام : این نسبت از تقسیم سود خالص برحقوق صاحبان سهام به دست می‌آید

 

۳-بازده فروش : این نسبت از تقسیم سود خالص بر فروش خالص به دست می‌آید.

 

سایر متغیرها

 

رشد:

 

به تغییر کمی هر متغیّر طی یک دوره معین زمانی، رشد (Growth) گفته می‌شود. رشد، افزایش بلندمدت ظرفیت تولید به منظور افزایش عرضه کل جهت تأمین نیازهای جمعیت است. در واقع رشد اقتصادی هر کشور، بیان‌گر رشد مداوم تولید است؛ که در اغلب موارد، با افزایش جمعیّت و یا معمولا با تغییرات زیربنایی همراه است. به‌یقین می‌توان اظهار داشت که هیچ نظام اقتصادی در طول تاریخ سامان نیافته، مگر آن‌که رشد اقتصادی و آبادانی تمام بخش‌های اقتصادی آن برای تولیدات بیشتر، از اهداف آن باشد.

 

 

 

که برابر است با نسبت ارزش بازار داراییها(MV) به ارزش دفتری داراییها(BV) .

 

که در آن ارزش بازار داراییها از طریق تفاوت بین ارزش دفتری و ارزش بازار حقوق صاحبان سهام برآورد می شود.

 

فرصت‌های رشد:

 

بر اساس پیش‌بینی تئوری توازی ایستا شرکت هایی که فاقد فرصت های سرمایه گذاری هستند بر اساس تئوری نمایندگی باید اقدام به انتشار بدهی نمایند تا هزینه های نمایندگی مربوط به مدیریت را محدود کنند. ‌بنابرین‏ تئوری توازی ایستاپیش بینی می‌کند بین میزان استفاده از بدهی و فرصت های رشد شرکت یک رابطه منفی وجود دارد( چن ۲۰۰۸).

 

فرصت های رشد نوعی دارایی است که باعث افزایش ارزش شرکت می شود امّا قابلیت وثیقه گذاری ندارد و به همین دلیل وجود یک رابطه منفی بین فرصت های رشد و نسبت بدهی پیش‌بینی می‌گردد. به عبارت دیگر، هرچه فرصت رشد یک شرکت بیشتر باشد ریسک آن بیشتر است و هزینه نابسامانی مالی بیشتری را متحمل می شود )تیتمن و همکاران ۱۹۹۹).

 

مدل موازنه ایستا رابطه بین نسبت بدهی به ارزش بازار و فرصت‌های رشد را منفی پیش‌بینی می‌کند. زیرا برای افرایش مبالغ مصرفی بابت سرمایه گذاری ارزش بازار یک شرکت افزایش می‌یابد. در شکل ساده مدل سلسله مراتبی سطح بدهی از طریق تفاوت تجمعی بین سودهای انباشته و مبلغ سرمایه گذاری تعیین می شود. ‌بنابرین‏، با فرض پایدار بودن سرمایه گذاری و سودهای یک شرکت، رابطه بین فرصت‌های رشد و نسبت بدهی به ارزش دفتری منفی است و بین نسبت بدهی به ارزش بازار و سرمایه گذاری رابطه ای پیش‌بینی نشده است )هنگ وجیسون ۲۰۰۹ ).

 

رابطه بین فرصت رشد و بدهی:

 

بر اساس نظریات متفاوت توضیح دهنده ساختار سرمایه شرکت‌ها، اجماع نظری در ارتباط مورد انتظار بین فرصت رشد و بدهی وجود ندارد. بر اساس تئوری موازنه ای، به کارگیری بدهی، احتمال ورشکستگی را افزایش می‌دهد، که دال بر کاهش در فرصت‌های رشد آتی است، در نتیجه بر اساس این تئوری ارتباط بین فرصت رشد و بدهی می‌تواند منفی باشد. همچنین تحت تئوری نمایندگی، ارتباط بین بدهی و فرصت رشد می‌تواند مثبت یا منفی باشد. در این خصوص، استالز (۱۹۹۶) به دو نوع هزینه مرتبط با فرصت رشد اشاره می‌کند: ۱)هزینه های ایجاد شده به وسیله مسائل کم سرمایه گذاری ۲) هزینه های ایجاد شده به وسیله بیش سرمایه گذاری، که در نتیجه ارتباط بین فرصت رشد و بدهی بر اساس مسائل کم سرمایه گذاری می‌تواند منفی باشد وبراساس مسائل بیش سرمایه گذاری، این ارتباط می‌تواند مثبت باشد. با توجه به مسئله بیش سرمایه گذاری، جنسن (۱۹۸۶) و استالز (۱۹۹۰)بیان کردند که شرکت‌های با فرصت رشد کم، بدهی مزایایی دارد، من جمله که فعالیت‌های مدیران را نظم می‌دهد، زیرا انگیزه های ائتلاف سهامدار مدیر در کنترل شرکت، برای سرمایه گذاری در فرصت‌های با خالص ارزش فعلی مثبت کاهش می‌یابد، چون مزایای چنین سرمایه گذاریهایی به جای سهام‌داران بر اعتبار دهندگان منتقل می شود و همچنین هزینه های گردش وجه نقد آزاد را کاهش می‌دهد، که در نتیجه منجر به ارتباط مثبت بین بدهی و فرصت رشد، در شرکت‌های با فرصت رشد پایین می شودهوانگ وریتر ۲۰۰۹ ، مون و تندون ، ۲۰۰۷ ، فاما و فرنچ۲۰۰۲)

 

مشکل نمایندگی دیگری که بر اساس تئوری نمایندگی وجود دارد، سرمایه گذاری بیش از اندازه است که بر اساس تضادمدیران و سهام‌داران شکل می‌گیرد: مدیران تمایل دارند اندازه شرکت را بزرگ کنند گرچه مجبور باشند پروژه های ضعیف راپذیرفته و ثروت سهام‌داران را کاهش دهند. اگر جریان‌های نقدی مازاد در دست نباشد، توانایی مدیران در رسیدن ‌به این هدف محدود شده، ولی این محدودیت می‌تواند با تامین مالی از طریق بدهی برطرف شود. متعاقب آن، مدیر باید اصل و بهره این بدهی ها را با وجه نقدی پرداخت کند که قرار بود در پروژه های ضعیف به کار گرفته شوند. از این رو اهرم مکانیسمی برای غلبه بر مسئله سرمایه گذاری بیش از اندازه به شمار می رود و ارتباط منفی میان بدهی و فرصت رشد را در شرکتهایی توجیه می‌کند که فرصت‌های رشد کمتری دارند. به عبارت ساده تر، نظریه های ساختار سرمایه بهینه بر اساس هزینه های نمایندگی، چنین بیان می‌کنند که در برخی موارد، اثر معکوس اهرم بر رشد، ارزش شرکت را از طریق ممانعت از مدیر در تقبل پروژه های ضعیف کاهش می‌دهد.

 

برای مثال، پندی )۲۰۰۸)‌در مورد شرکت‌های مالزیایی دریافت که ارتباط بین فرصت رشد و بدهی تحت مسائل نمایندگی ناشی از روابط بین مدیران و سهام‌داران و بین اعتباردهندگان و سهام‌داران، ممکن است تامین مالی فرصت‌های رشد را از طریق بدهی محدود کند و این تاثیر ممکن است وابسته به سطوح مختلف فرصت رشد باشد.

 

در نتیجه می توان بیان داشت که رابطه بین فرصت رشد و بدهی، با توجه به مسائل کم سرمایه گذاری و بیش سرمایه گذاری و محدودیت در تامین مالی بیرونی، میزان حفاظت از سهام‌داران و اعتبار دهندگان، توسعه و کارایی بانک‌ها و بازار سرمایه، ضعف مبادلاتی برای تامین مالی در بازار بورس، به عنوان منبع جایگزینی برای فرصت‌های رشد به کار می رود. که با توجه به عوامل مذکور ارتباط بین فرصت رشد و بدهی، در سطوح مختلف فرصت رشد می‌تواند متفاوت باشد )نونس و سرجیرو ۲۰۱۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:44:00 ب.ظ ]




گفتار اول : اجتماع سبب و مباشر

در کتاب های فقهی نیز در خصوص اجتماع سبب و مباشر بحث شده است اما جز موارد اندکی اختلاف زیادی دیده نمی شود و تمام فقها و علما در این اجتماع، مباشر را مسئول می دانند. مثلاً در کتاب جواهر الکلام ج ۳۷ ص ۵۴ در این مورد بیان شده ” مباشر مقدم بر سبب است….” و یا کتاب کشف اللثام و نیز مجمع الفائده و البرهان محقق اردبیلی به نقل از کتاب جواهر الکلام ج ۳۷ ص ۵۳ ” به دلیل عقلی و نقلی باید عمل را به سبب نزدیک نسبت داد …” ‌به این علت که مباشر با اراده خود رابطه علیّت بین زیان وارد شده و سبب را قطع ‌کرده‌است.

قاعده کلی فقها در اجتماع سبب و مباشر ضمان مباشر است تعداد اندکی از فقها از جمله سید علی طباطبایی مؤلف ریاض المسائل قاعده مطرح شده را قبول نداشته و معتقد است که اقوی بودن مباشر مانع ضامن دانستن سبب نخواهد بود زیرا طبق قاعده لاضرر هرکسی که خسارتی به دیگری وارد کند مسئول شناخته می شود.[۳۷۰]

بند اول : فرض اقوی بودن مباشر نسبت به سبب

هرگاه سبب و مباشر در ورود خسارت به دیگری و یا ارتکاب جنایت مشارکت داشته باشند بدین معنا که یکی سبب تلف و دیگری مباشر آن بوده باشد، به علت اقوی بودن مباشر نسبت به سبب ، مباشر ضامن است[۳۷۱] به عنوان مثال هرگاه شخصی در معبر عام چاهی حفر نماید و دیگری طفلی را در داخل چاه بیندازد کسی که موجب سقوط کودک در چاه بوده مسئول و ضامن می‌باشد.

مثال دوم؛ دکتر(الف) به اتهام شرکت در قتل غیرعمدی دوشیزه(ب) بر اثر بی احتیاطی و انجام عمل جراحی در مطب و خارج از محیط بیمارستان تحت تعقیب دادسرای عمومی قرار گرفت و دادسرای مذبور به موجب کیفرخواست و به استناد ماده۲۵ قانون دیات درخواست تعیین کیفر نموده است. شریک دیگر در قتل غیرعمدی آقای (ج) دکتر بیهوشی بوده که به لحاظ گذشت اولیای دم و بعلت قابل گذشت بودن موضوع درباره وی قرار موقوفی تعقیب نسبت به او صادر گردیده است. دادگاه کیفری به اتهام دکتر(الف) رسیدگی نموده و حکم برائت متهم را به شرح زیر صادر نموده است:” در خصوص اتهام آقای(الف) دائر بر قتل غیرعمدی مرحوم(ب) به لحاظ بی احتیاطی و عدم رعایت نظامات دولتی در عمل چشم مشارالیها در مطب، نظر به اینکه حسب اظهارنظر پزشکی قانونی مستند به گزارش معاینه جسد قتل در اثر پدیده شوک بوده که می‌تواند از عوارض بیهوشی باشد و اقدام ‌به این امر نیز توسط آقای(ج)صورت گرفته لذا در اجتماع سبب و مباشر در حادثه فوق مباشر قوی تر از سبب بوده و مسئولیت جرم را عهده دار است، زیرا شخص(ج) که متخصص رشته بیهوشی بوده است با اراده خود ولو به دستور دیگری مرتکب این عمل شده و ضامن می‌باشد. ‌بنابرین‏ دخالت (الف) در موضوع قتل غیرعمدی عنوان سبب را داشته که با توصیف بعمل آمده سبب مذبور قوی تر از مباشر نبوده و دادگاه بنا به مراتب یاد شده و نقد ادله اثباتی،رأی به برائت وی صادر و اعلام می‌دارد”.

پس از ابلاغ رأی، وکیل اولیای دم به رأی صادره اعتراض نموده و پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و شعبه دیوان عالی کشور پس از بررسی اوراق پرونده در رد اعتراض وکیل اولیای دم چنین رأی می‌دهد:” با مراجعه به پرونده و امعان نظر در نحوه رسیدگی از حیث اصول و قواعد دادرسی ایراد و اشکالی به رأی صادره وارد نیست. لذا درخواست تجدیدنظر مردود اعلام می‌گردد”.

مثال سوم؛ در حادثه یی خانم ویکتوریا کیانی راد در یک برنامه غارنوردی غار پراو که در سال ۸۱ به اجرا درآمده بود در هنگام فرود از چاه ۱۸ متری غار به علت نامعلومی سقوط و فوت می‌کند. خانواده ویکتوریا کیانی راد شکایت نامه ای را علیه باشگاه و سرپرست برنامه (کاظم فریدیان) تنظیم نمودند که پرونده در شعبه ۱۰۴ دادگاه جزایی کرمانشاه مطرح شد و دادگاه پس از رسیدگی به آن، حکم به بی گناهی و برائت آقای کاظم فریدیان صادر کرد. رأی فوق دوبار مورد تقاضای تجدیدنظر قرار گرفت که نهایتاًً شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر کرمانشاه رأی ذیل را صادر نمود:” علی الفرض اینکه سرپرست تیم غارنوردی مرتکب تخلف گردیده باشد چون مرحومه ویکتوریا کیانی راد قبلاً در تیم،آموزش دیده و با در نظر گرفتن وضعیت غار پراو که از لحاظ فنی در وضعیت بالایی بوده و شخصاً باید از لحاظ روحی و جسمی و وضعیت حاکم بر قضیه خود را ارزیابی می نمود و متعاقب آن اقدام به ورود به محوطه غار می نمود. لهذا به نظر هیئت دادگاه مرحومه متوفی هم در مرگ خود به ‌عنوان مباشر دخیل بوده و با فرض اجتماع سبب و مباشر قطعاً مباشر ضامن است مگر اینکه سبب اقوی از مباشر باشد و به نظر هیئت دادگاه با عنایت به نظریه هیئت کارشناسان در فرض مانحن فیه سبب اقوی از مباشر نمی باشد، لهذا دادگاه با عنایت به استدلالاتی که مذکور افتاد ایرادی بر دادنامه شماره۲۷۰۰۷۹۲-۲۴/۱۲/۸۷ صادره از شعبه صادره از شعبه ۱۰۴ دادگاه جزایی کرمانشاه که مبین بی گناهی آقای کاظم فریدیان می‌باشد مترتب ندانسته و با اعلام رد تجدیدنظر خواهی تجدیدنظر خواه مستنداًً به ماده۳۶۳ قانون مجازات اسلامی و بند الف ماده ۲۵۷ قانون آیین دادرسی کیفری دادنامه تجدیدنظر خواسته را عیناً تأیید و استوار می کند.”.

قانون‌گذار در ماده ۳۶۳ قانون مجازات اسلامی مصوّب ۷۰ و ماده ۳۳۲ قانون مدنی در صورت اجتماع سبب و مباشر، مباشر را مسئول می‌داند نه سبب را زیرا همان‌ طور که بیان شد رابطه سببیّت میان عمل مباشر و خسارت وارد شده قوی تر و اقدام وی در ورود زیان و یا ارتکاب جنایت نسبت به عمل سبب تأثیر گذارتر بوده است.[۳۷۲]اما در قانون مجازات اسلامی مصوّب ۹۲ در ماده ۵۲۶ قانون‌گذار در اجتماع سبب و مباشر عاملی که خسارت و جنایت مستند به عمل اوست را ضامن می‌داند حتی اگر سبب باشد و فرض اقوی بودن در خصوص سبب مطرح نشده است و در واقع قانون‌گذار اقدام هرکسی را که رابطه سببیّت با ضرر وارده داشته باشد را معیار انتساب ضرر می‌داند.

بند دوم: فرض اقوی بودن سبب نسبت به مباشر

هرگاه عرف مداخله سبب در خسارت وارده را قوی تر دانست می بایست سبب را ضامن حادثه معرفی نمود و در این صورت استثنایی بر قاعده کلی ضمان مباشر وارد می شود و عرفاً فعل به وی استناد داده می شود.

مثلاً اگر شهرداری به کارگران خود دستور خراب کردن ساختمانی را بدهد تلف و خسارت به عهده ی شهرداری است نه کارگران. در مواردی که مباشر در حالت اکراه یا اجبار، عملی را انجام داده و یا مغرور شده و یا جاهل بوده است دیگر ضامن نخواهد بود[۳۷۳] مثلاً تعدادی کارگر اجیر شده اند تا به دستور دیگری خانه ای را که وانمود کرده منزل اوست را تخریب نمایند و یا کسی را به خانه دعوت کرده و به وی غذای غصبی دهد و یا غذای مسموم را به کسی که جاهل است می‌دهد در این صورت عرف سبب را مسئول می‌داند نه مباشررا.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:56:00 ب.ظ ]




۱- ۲- بیان مسئله:

 

در عصر حاضر، سازمان ها به صورت فزاینده ای با محیط های پویا و فعال مواجه اند، از این رو به منظور حفظ بقا و گسترش پویایی مجبورند خود را با تغییرات محیطی سازگار کنند. امروزه توسعه رسانه ها و جوامع، رابطه مستقیم و تنگاتنگی با یکدیگر یافته اند و جامعه ای توسعه یافته تلقی می شود که بتواند در کنار شاخص های اقتصادی مانند درآمد سرانه، توزیع ناخالص ملی و …. بر معیار آموزش و اطلاعات، نوآوری و خلاقیت تأکید کند. در چنین جامعه ای، رسانه ها با تولید و توزیع مطلوب اطلاعات، نقش چشمگیری در ارتقای آگاهی های گوناگون و ضروری بر عهده می گیرند و جامعه را در نیل به تعالی و ترقی همه جانبه یاری می‌کنند (هاشمی گیلانی، ۱۳۷۹). رسانه ها با تزریق ایده ها، نقش های جدیدی را به مردم شناسانده و راه و رسم متفاوت و بهتری برای زندگی، پیش روی آن ها می‌گذارند (رحمانی فضلی و بوذری، ۱۳۸۸). سازمان رسانه ای باید همواره خود را با تغیرات دائمی و گریزناپذیر تکنولوژی وفق دهد و هماهنگ کند. صنایع رسانه ای بر واحدهای تحقیق و توسعه (R & D) به عنوان کلید رشد، سرمایه گذاری خواهند کرد و دولت ها به همان دلیل برای نوآوری در این حوزه فشار خواهند آورد. اگر صنایع رسانه ای نسبت به پیشرفت های تکنولوژی انعطاف پذیر نباشد، مسلماًً توسط صنایع مشابه کنار زده می شود(Kung, 2008, p.220) . و در ادامه توضیح می‌دهد که حیات سازمانی (در سازمان های رسانه ای) مستلزم انطباق با تحولات تکنولوژی و انعطاف پذیری است. نوآوری فرایند اخذ ایده خلاق و تبدیل آن به محصول، خدمات و روش های جدید عملیات است (رابینز، ۱۹۹۱). نوآوری همانند هر فعالیت عینی در کنار نبوغ و استعداد، نیازمند دانش، توجه و سختکوشی همه دست اندرکاران است (دراکر، ۱۹۸۵). اصطلاح نوآوری، یک مفهوم وسیع به عنوان فرایندی برای استفاده از دانش یا اطلاعات مربوط به منظور ایجاد یا معرفی چیزهای تازه و مفید است (هالت، ۱۹۹۸). ‌بنابرین‏، در یک تعریف کلی می توان نوآوری را به عنوان هر ایده ای جدید نسبت به یک سازمان و یا یک صنعت و یا یک ملت و یا در جهان تعریف کرد (خداداد حسینی، ۴۸:۱۳۷۸). سازمان های نوآور نیازمند جوی انعطاف پذیر هستند تا از نوآوری آن ها حمایت نمایند. انعطاف پذیری، قدرت انطباق و بارور کردن را که پذیرش نوآوری‌ها را آسان تر می‌کند بیشتر می‌کنند (نیلی آرام، ۱۳۷۷). انعطاف‌پذیری، «انطباق با تغییرات» تعریف شده است، انعطاف پذیری یکی از مهم ترین توانایی‌های مورد نیاز سازمان ها و شرکت ها در مواجه با تغییرات محیطی است (اسکات، ۲۰۰۷). انعطاف پذیری راز زنده ماندن و بقاء است. هر چه این توانمندی بیشتر باشد شانس بقای بیشتری را ایجاد می‌کند (Maskell, 2001). لذا در این خصوص برای سنجش نوآوری از: ۱٫ مخارج تحقیق و توسعه، ۲٫ اختراعات ثبت شده، ۳٫ ارجاعات صورت گرفته درباره یک اختراع و ۴٫ محصول جدید، بهره گیری خواهد شد و برای سنجش انعطاف پذیری نیز از: ۱٫ کارایی، ۲٫ ‌پاسخ‌گویی‌، ۳٫ چند کاره بودن سیستم و ۴٫ توانمندی، استفاده می شود. در تحقیقی که توسط حسینی و حاجی پور در سال ۱۳۸۵ به منظور تعیین روابط بین ظرفیت جذب دانش، نوآوری و انعطاف پذیری در شرکت های دارویی کشور انجام شد، تأثیر ظرفیت جذب دانش بر نوآوری را آشکار ساخت و تأثیر آن را به عنوان یک فعالیت چند بعدی بر نوآوری را نشان داد همچنین این تحقیق نشان داد که انعطاف پذیری تا حد بسیار زیادی وابسته به ظرفیت جذب دانش است (حسینی و حاجی پور، ۱۳۸۶). مفهوم ظرفیت جذب دانش اولین بار در سطح اقتصاد کلان مطرح شد و به توانایی یک اقتصاد در استفاده از اطلاعات و دانش تولید شده در خارج از مرزهای یک کشور اشاره دارد. لان و لاباتکین (۱۹۹۸) ظرفیت جذب دانش را توانایی یک شرکت در یادگیری از یک شرکت دیگر تعریف می‌کنند. طبق تعریف کوهن و لوینتال (۱۹۹۰) ظرفیت جذب به عنوان توانایی سازمان ها در تحصیل، تحلیل و ادغام، تبدیل و استخراج دانشی یاد می شود که می‌تواند شایستگی شرکت را تعیین کند. در واقع آن ها ظرفیت جذب را به عنوان توانایی سازمان برای یادگیری از دانش خارجی از طریق فرآیندهای شناسایی و شبیه سازی و بهره بردای از دانش تعریف می‌کنند (Cohen & Levinthal, 1999). در اقتصاد امروزی سرمایه و نیروی کار نمی تواند به تنهایی متضمن بقا و موفقیت یک سازمان باشد و دانش به عنوان منبع کلیدی در بقاء و رشد سازمان از اهمیت ویژه ای برخوردار است، آنچه که حائز اهمیت است این است که بدون دانش و اطلاعات کافی از محیط داخلی و خارجی سازمان، ادامه حیات یک سازمان با مشکلات فراوانی رو به رو می شود. از این رو کسب و به کارگیری دانش به یکی از مهم ترین دغدغه های مدیران تبدیل شده است (Cohen & Levinthal, 1999). با توجه به نظریه جورج و زهرا (۲۰۰۲) چهار ظرفیت یا فرایند اصلی سازمان، چهار بعد ظرفیت جذب را تعیین می‌کنند که چهار فرایند فوق در دو مؤلفه‌ کلی: ظرفیت جذب بالقوه و ظرفیت جذب تحقق یافته تعریف می‌شوند که ظرفیت جذب بالقوه ابعاد کسب دانش و ظرفیت جذب تحقق یافته از انتقال و کاربرد دانش تشکیل می شود.

با توجه به مطالب مطرح شده سوال اصلی تحقیق ‌به این شرح است که:

 

آیا جذب دانش بر نوآوری و انعطاف پذیری سازمان صدا و سیمای استان گیلان تاثیرگذار است؟

 

۱- ۳- اهمیت و ضرورت تحقیق:

 

امروزه با افزایش رقابت بین سازمان ها، آن ها درتلاشند تا با کسب دانش بیشتر و بهره گیری از آن، خود را از بقیه متمایز کنند. یکی از این راه ها، تقویت ظرفیت جذب دانش توسط سازمان ها می‌باشد.

 

ظرفیت جذب، توانایی سازمان ها در شناسایی، اکتساب، ادغام، انتقال و استفاده از دانش به دست آمده از منابع بیرونی را نشان می‌دهد. نظریه های مبتنی بر دانش این ادعا را ثابت می‌کند که این ظرفیت به طور شگفت انگیزی می‌تواند قدرت شناسایی و کشف فرصت ها را توسط سازمان ها افزایش دهد. دانش بیرونی که توسط ظرفیت جذب شرکت ها انتقال می‌یابد می‌تواند مفروضات مدیران راجع به صنعت، مشتریان و رقابت را به چالش بکشد. این دانش بیرونی می‌تواند مدیران را در یافتن فرصت های مختلف سازمانی هدایت کند (Shaker et al, 2009).

 

یکی از مهم ترین وظایف سازمان صدا و سیمای مرکز گیلان ایجاد ارتباط با محیط و کسب اطلاعات از این محیط می‌باشد. ظرفیت جذب دانش و قدرت ایجاد ارتباط با محیط به جهت کسب اطلاعات به روز و جدید، سازمان را قادر می‌سازد که علاوه بر کسب ارزش و دانش جدید، قابلیت به کارگیری و تجاری سازی آن را هم دارا باشد. ظرفیت جذب سازمان و به تبع آن توانایی سازمان در جهت کسب و به کارگیری دانش جدید به عوامل مختلف فردی, گروهی و سازمانی بستگی دارد. یک سازمان با خاصیت ‌پاسخ‌گویی‌ سریع که بر پایه ابعاد رقابتی همچون کیفیت، قیمت، قابلیت اطمینان، انعطاف پذیری، زمان و خدمات بنا نهاده شده است می‌تواند محلی برای به کارگیری دانش کسب شده از محیط بیرونی باشد. با توجه به مطرح شدن موضوع دانش و ظرفیت سازمان ها برای جذب و به کارگیری آن در سال های اخیر و توجه روزافزون پژوهشگران ‌به این موضوع، توجه و انجام پژوهش در قلمرو مکانی مشخص در این حوزه می‌تواند یکی از موضوعات نو و کاربردی در حوزه سازمان ها باشد.

 

‌بنابرین‏ این تحقیق از چند جهت در موفقیت سازمان صدا و سیمای استان گیلان مؤثر خواهد بود:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:25:00 ب.ظ ]




Schlenker& Leary ↑

 

    1. Lang & Stein ↑

 

    1. Personality traits ↑

 

    1. co-exiting ↑

 

    1. Levinson ↑

 

    1. neoroticism ↑

 

    1. Chambless ↑

 

    1. Cox ↑

 

    1. Herbert ↑

 

    1. Beck & Emery ↑

 

    1. Perfectionism ↑

 

    1. Flett& Hewitt ↑

 

    1. Shafran ↑

 

    1. Frost ↑

 

    1. Hamachek ↑

 

    1. Hollender ↑

 

    1. Juster ↑

 

    1. Bandura ↑

 

    1. social anxiety disorder ↑

 

    1. Pollard & Henderson ↑

 

    1. Stravynski ↑

 

    1. Kashdan ↑

 

    1. Wittchen ↑

 

    1. Neuroticism ↑

 

    1. Extraversion ↑

 

    1. Openness to experience ↑

 

    1. Conscientiousness ↑

 

    1. Agreeableness ↑

 

    1. kaplan ↑

 

    1. Frost ↑

 

    1. Adaptive type ↑

 

    1. Dibartolo ↑

 

    1. Maladaptive type ↑

 

    1. Slaney ↑

 

    1. Hofmann ↑

 

    1. Moitra ↑

 

    1. Martin-santos ↑

 

    1. Setrahan ↑

 

    1. Davison ↑

 

    1. Eksi ↑

 

    1. Flett & Hewitt ↑

 

    1. humiliation ↑

 

    1. embarrassment ↑

 

    1. Stein & Stein ↑

 

    1. Clark & Wells ↑

 

    1. Self-focused ↑

 

    1. Safety behavior ↑

 

    1. anticipatory ↑

 

    1. Rapee & Heimberg ↑

 

    1. Hofmann & Barlow ↑

 

    1. Kimbrel ↑

 

    1. reinforcement sensitivity theory ↑

 

    1. fight flight freeze system ↑

 

    1. behavioral approach system ↑

 

    1. behavioral inhibition system ↑

 

    1. Rapee & Spence ↑

 

    1. Bested ↑

 

    1. Foster ↑

 

    1. Ross ↑

 

    1. Cattell ↑

 

    1. psychoanalysis ↑

 

    1. Karl Jung ↑

 

    1. Alfred Adler ↑

 

    1. Karen Horney ↑

 

    1. Erich Fromm ↑

 

    1. Henry Murray ↑

 

    1. Cognitive ↑

 

    1. George Kelly ↑

 

    1. Behaviorism ↑

 

    1. humanism ↑

 

    1. Self-actualization ↑

 

    1. Abraham Maslow ↑

 

    1. Carl Rogers ↑

 

    1. trait ↑

 

    1. Costa ↑

 

    1. Crae, M ↑

 

    1. Gosling, Rentfrow, Swannjr ↑

 

    1. Thomas ↑

 

    1. active imagination ↑

 

    1. Aesthetic sensitivity ↑

 

    1. attentiveness to inner feeling ↑

 

    1. Independence of judgment ↑

 

    1. Divergent thinking ↑

 

    1. disagreeable ↑

 

    1. antagonistic ↑

 

    1. Banerjee ↑

 

    1. Antony ↑

 

    1. Hamachek ↑

 

    1. Parker & Mills ↑

 

    1. Misildine ↑

 

    1. Ram ↑

 

    1. Moser ↑

 

    1. Adkins & Parker ↑

 

    1. Stump & Parker ↑

 

    1. orthogonal ↑

 

    1. Self-oriented perfectionism ↑

 

    1. Social-oriented perfectionism ↑

 

    1. Other-oriented perfectionism ↑

 

    1. Concern Over Mistakes ↑

 

    1. Doubt About Actions ↑

 

    1. Personal Standards ↑

 

    1. Parent Expectation ↑

 

    1. Parent criticism ↑

 

    1. Organization ↑

 

    1. Burns ↑

 

    1. tyranny of shoulds ↑

 

    1. Narcisstic ↑

 

    1. Arrogant-vindictive ↑

 

    1. Meumeister ↑

 

    1. Baumrind ↑

 

    1. demandigness ↑

 

    1. responsivness ↑

 

    1. authoritarian ↑

 

    1. authoritative ↑

 

    1. permissive ↑

 

    1. Maccoby & Martin ↑

 

    1. Rice ↑

 

    1. Kawamura ↑

 

    1. Multi dimensional perfectionism scale ↑

 

    1. Stober & Otto ↑

 

    1. Soense ↑

 

    1. Bowlby ↑

 

    1. Secure base ↑

 

    1. Ainsworth ↑

 

    1. attachment styles ↑

 

    1. Strange situation ↑

 

    1. secure ↑

 

    1. avoidant ↑

 

    1. ambivalence ↑

 

    1. self ↑

 

    1. Rice & Mirzadeh ↑

 

    1. Harter ↑

 

    1. Cognitive distortion ↑

 

    1. dichotomous thinking ↑

 

    1. Self-commands ↑

 

    1. Brouwers & Wiggum ↑

 

    1. Anne ↑

 

    1. Weisinger & Lobsenz ↑

 

    1. Egan ↑

 

    1. Tozzi ↑

 

    1. Cook & Kearney ↑

 

    1. emotionality ↑

 

    1. persistence ↑

 

    1. Wheeler & Ladd ↑

 

    1. Herbert mead ↑

 

    1. Charles cooley ↑

 

    1. Chan ↑

 

    1. Gore ↑

 

    1. Efklides ↑

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:36:00 ب.ظ ]




طبق یک بررسی انجام شده، تا۲۰ می سال ۲۰۰۸، تعداد ۱۳۲ موافقت نامه تجارت آزاد و اتحادیه گمرکی در بین ۱۷۸ کشور جهان لازم الاجرا شده است، که در حدود ۵۵ درصد این موافقت نامه ها (۶۸موافقت نامه تجارت آزاد و ۴ موافقت نامه اتحادیه گمرکی) در میان کشورهای اروپایی، یا با کشورهای اروپایی شامل جامعه اروپا، انجمن اروپایی تجارت آزاد و یا کشورهای مستقل مشترک المنافع، بوده است(اینترنت[۲۸]، ۲۰۱۴).

 

موافقت نامه تجارت آزاد، منعقده میان ۱۱ کشور مستقل مشترک المنافع (شوروی سابق)، لازم الاجرا شده در۳۰/۱۲/۱۹۹۴، موافقت نامه تجارت آزاد منعقده میان سه کشور کاندا، مکزیک و ایالات متحده آمریکا(نفتا)، لازم الاجرا شده در۱/۱/۱۹۹۴، و موافقت نامه ترانزیت تجاری منعقده میان کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی (اکو) امضاء شده در۲۵/۱۲/۱۳۷۳و همچنین، موافقت نامه اتحادیه گمرکی منعقده میان کشورهای اروپایی، و موافقت نامه اتحادیه گمرکی منعقده میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، مثال هایی ‌در مورد موافقت نامه های چند جانبه خاص می‌باشند.

 

معاهدات دو جانبه: علاوه بر معاهدات یا موافقت نامه های چند جانبه که به آن ها اشاره گردید، همچنین، دولت ها ممکن است مبادرت به انعقاد موافقت نامه ی دو جانبه تجارت آزاد، اتحادیه گمرکی، ترجیحات تعرفه ای یا موافقت نامه های دو جانبه همکاری در زمینه موضوعات مختلف گمرکی، نظیر، همکاری های فنی، آموزشی، مبارزه با قاچاق کالا، مواد مخدر، پولشویی و… و یا به طور کلی کمک های متقابل اداری در زمینه مبارزه با تخلفات گمرکی بنمایند.

 

موافقت نامه های دو جانبه تجارت آزاد منعقده میان انجمن اروپایی تجارت آزاد از یک طرف، با بسیاری از کشورها(مانند ترکیه، سنگاپور، تانزانیا، و…) از طرف دیگر موافقت نامه دو جانبه اتحادیه گمرکی منعقده میان جامعه اروپا و ترکیه(لازم الاجراشده در۱/۱/۱۹۹۶)، موافقت نامه های دو جانبه ترجیحات تعرفه ای منعقده میان ایران با برخی کشورها مانند ترکیه، پاکستان، سوریه و… و همچنین، موافقت نامه های دو جانبه همکاری گمرکی منعقده یا امضاء شده ایران با کشورهای متعدد، مانند، بلژیک، آذربایجان، اتریش، کوبا، ارمنستان، ایتالیا، بلغارستان و… نمونه هایی از معاهدات یا موافقت نامه های دو جانبه در زمینه موضوعات گمرکی می‌باشد.

 

گفتار چهارم: عرف بین‌المللی

 

در حقوق بین الملل، اجرای مکرر الگوهای معینی از رفتار در طول یک دوره ی زمانی طولانی بدون آن که اعتراضی نسبت به آن صورت گیرد، رسمی عمومی بر مبنای یک عرف را مطرح می‌سازد که در نتیجه، اعتبار و ارزشی برابر با قاعده حقوقی مدون دارد(جوینر، ۱۳۸۷: ۲۳).

 

پاسخ گویی به کمبود قواعد معاهده ای در مسایل مربوط به مدیریت کنترل های مرزی کالاها، می‌تواند از طریق حقوق عرفی صورت گیرد. حجم فزاینده و پیچیدگی های تجارت بین‌المللی، مقتضیات الگوها یا عرف های جدید کسب و کار و ضرورت های پاسخ گویی سریع به چالش های ملی و بین‌المللی، به کار گیری روش هایی را در اعمال کنترل های گمرکی مطرح می‌سازد که ممکن است قواعد مربوطه آن در مقررات ملی یا اسناد معاهده ای موجود نباشد.

 

تکنیک ها و روش هایی مانند تعیین سطح خطر محموله ها جهت اعمال مدیریت ریسک در کنترل و بازرسی کالاها، به کار گیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در اظهار و ترخیص کالا از گمرکات، «مفهوم پنجره واحد الکترونیکی» قرارداد با «عاملان اقتصادی مجاز» برای جابجایی بین‌المللی کالا، و به کار گیری سایر رویه های اقتضایی استاندارد، جهت مدیریت کنترل های مرزی کالا در گمرکات، که عموماً به عنوان الگوهای معین، مکرراً توسط گمرکات کشورها به مورد اجرا گذاشته می‌شوند، اشاره به بهره گیری گمرکات کشورها از عرف، به عنوان منبعی مهم در حقوق بین‌المللی مرتبط با موضوع دارد(Falk, 2008: 120).

همچنین، قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد که در زمینه مسایل مختلف تهدید کننده صلح و امنیت بین‌المللی و بر اساس فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد، صادر می‌گردد و دربر گیرنده اقدامات اجرایی در زمینه اعمال کنترل ها یا وضع قوانین مؤثر بر کنترل های مرزی کالاها است و تأکید دارد که: «شورای امنیت تصمیم می‌گیرد که کلیه کشور ها باید…..» به عنوان حقوق عرفی در خصوص اعمال کنترل های گمرکی و مرزی، قابل طرح می‌باشد .

 

طبق ماده ۲۵ منشور سازمان ملل متحد چنین قطعنامه هایی قدرت الزام آور داشته، در حکم قانون در نظر گرفته می‌شوند و برای کلیه کشورهای عضو، تعهد حقوقی ایجاد می نمایند. قطعنامه های ۱۳۷۳ (۲۰۰۱) و۱۵۴۰ (۲۰۰۴) شورای امنیت که در خصوص مبارزه با تروریسم بین‌المللی و مقابله با قاچاق تسلیحاتی اتمی، شیمیایی و بیولوژیکی و حامل های آن، صادر گردیده و دربر گیرنده اقدامات اجرایی، از جمله در مرز های گمرکی کشورها است، جزء همین دسته از قطعنامه ها بوده که می‌توانند به عنوان منابعی از حقوق بین الملل عرفی، جهت اعمال کنترل های گمرکی و مرزی در نظر گرفته شوند.

 

علاوه بر قطعنامه های مذکور، شورای امنیت تاکنون بر طبق فصل ۷ منشور ملل متحد، در۱۵ مورد شامل موارد زیر، مبادرت به صدور قطعنامه جهت تحریم اقتصادی و کالایی نموده است.

 

افغانستان(۱۹۹۹)، آنگولا(۱۹۹۳)، اتیوپی واریتره(۲۰۰۱-۲۰۰۰)، هیأتی(۹۴-۱۹۹۳)، عراق(۲۰۰۳-۱۹۹۰) لیبریا(۱۹۹۴)، لیبی(۲۰۰۳-۱۹۹۲)، رواندا(۱۹۹۳)، سیرالئون(۱۹۹۷)، سومالی(۱۹۹۴)، آفریقای جنوبی(۱۹۹۴-۱۹۷۷)، رودزیای جنوبی(۱۹۷۹-۱۹۶۶)، سودان(۲۰۰۰-۱۹۹۶)، یوگسلاوی سابق(۲۰۰۲-۱۹۹۲) و جمهوری اسلامی ایران (۲۰۱۰-۲۰۰۶).

 

آثار کنترلی قطعنامه های تحریمی مذبور، در مرزهای گمرکی کشور هایی که به عنوان یک اقدام جمعی در این تحریم ها شرکت می‌کنند، بیان کننده قواعد حقوق بین الملل عرفی در موضوع کنترل های مرزی کالا ها خواهد بود.

 

علاوه بر موارد یاد شده، مقررات و توصیه های غیر الزامی منتشره توسط سازمان های بین‌المللی مرتبط با امور گمرکی، نظیر سازمان جهانی گمرک و سازمان جهانی تجارت و… نیز، که به عنوان الگوهای رفتاری دولت ها در مسایل مربوط به امور گمرکی، به طریق مختلف از جمله، از طریق وارد شدن در حقوق داخلی، مستمراً از طرف کشور های مربوط به مورد اجرا گذاشته می‌شوند، نقش وجایگاه حقوق بین‌المللی عرفی را در کنترل های مرزی کالا ها نشان می‌دهند. به عنوان یک قاعده کلی، می توان چنین استنباط کرد که به شرط آن که حقوق بین‌المللی عرفی با قانون داخلی متعارض نباشد، در سیستم داخلی ادغام و به مورد اجرا گذاشته می شود.

 

گفتار پنجم: نقش سازمان های بین الملل در تدوین و اداره قواعد گمرکی

 

«رشد و گسترش سازمان های بین‌المللی پس از جنگ جهانی اول، با این نظر همراه بوده است که اقدامات این سازمان ها بایستی به عنوان منبعی از حقوق بین الملل شناخته شود»(Akehurst, 1987: 38).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:48:00 ب.ظ ]




فصل سوم: روش تحقیق

 

۳-۱ – مقدمه

 

تحقیق را می توان یک فعالیت سیستماتیک تعریف کرد که به کشف و پروراندن مجموعه ای از دانش سازمان یافته معطوف است . ‌بنابرین‏ تحقیق عبارت است از : تجزیه و تحلیل و ثبت عینی و سیستماتیک مشاهدات کنترل شده که ممکن است به پروراندن قوانین کلی ، اصول یا نظریه هایی بیانجامد و به پیش‌بینی یا احتمالاً به کنترل نهایی رویدادها منتج شود . (بست ، ۱۳۷۱ ، ص ۳۵)

 

به طور کلی روش تحقیق در علوم اجتماعی و رفتاری ، روشی جدا از سایر علوم نیست . علوم اجتماعی نیز مانند سایر علوم ، متکی به روش تجربه و روش مشاهده است . آنچه که در این دسته از علوم بیشتر به آن توجه می شود ، جنبه انسان بودن مورد مطالعه است . به طور مثال در علوم فیزیکی کلیه عوامل در اختیار محقق قرار می‌گیرد و تجربه و آزمایش علمی بنا به میل و اراده او انجام می شود ، ولی در علوم اجتماعی هیچ مجوزی برای آزمایش روی انسان‌ها نداریم . در علوم انسانی چون مطلب مورد مطالعه انسان‌ها هستند ، ناچاریم که بیشتر به مشاهده بپردازیم و چگونگی فعالیت‌های انسانی را از طریق مقایسه شرایط حال و گذشته آنان بررسی و تفسیر کنیم . در روش تحقیق منظور از روش، مجموعه فعالیت‌هایی است که برای رسیدن به هدفی خاص صورت می‌گیرد و پژوهش در واقع ابزارهایی برای دستیابی به واقعیت به شمار می‌روند . در هر پژوهش پژوهشگر تلاش می‌کند تا مناسب ترین روش را انتخاب نماید . و آن روشی است که مناسبتر از روش های دیگر واقعیت را کشف کرده و روابط موجود بین متغیرها را نشان می‌دهد (نبوی ، ۱۳۷۶، ص۲۳)

 

    1. روش تحقیق :

دستیابی به ‌هدف‌های‌ علم یا شناخت علمی میسر نخواهد بود، مگر زمانی که با روش شناسی درست صورت پذیرد . به عبارت دیگر تحقیق از حیث روش است که اعتبار می‌یابد نه موضوع تحقیق . (خاکی، ۱۳۸۴، ص۱۵۵) . روش تحقیق به عنوان یک فرایند نظام مند برای یافتن پاسخ یک پرسش یا راه حل یک مسأله تعریف شده است . (خاکی، ۱۳۸۴، ص۲۰۱) .

 

به طور کلی روش های تحقیق در علوم رفتاری را می توان با توجه به دو ملاک، هدف تحقیق و نحوه گردآوری داد ه ها، تقسیم بندی کرد .

 

۳-۲-۱ – دسته بندی تحقیقات برحسب هدف

 

تحقیقات علمی ‌بر اساس هدف تحقیق به سه دسته تقسیم بندی می شود : بنیادی، کاربردی، تحقیق و توسعه

 

۳-۲-۱-۱- تحقیق بنیادی

 

هدف اساسی این نوع تحقیقات آزمون نظریه ها ، تبیین روابط بین پدیده ها و افزودن به مجموعۀ دانش موجود در یک زمینه خاص .

 

۳-۲-۱-۲ -تحقیق کاربردی

 

هدف تحقیقات کاربردی توسعۀ دانش کاربردی در یک زمینۀ خاص است . به عبارت دیگر تحقیقات کاربردی به سمت کاربرد عملی دانش هدایت می شود .

 

۳-۲-۱-۳ -تحقیق و توسعه

 

فرآیندی است که به منظور تدوین و تشخیص مناسب بودن یک فرآورده آموزشی انجام می شود . هدف اساسی این نوع تحقیقات تدوین یا تهیۀ برنامه ها، طرحها و امثال آن است، به طوری که ابتدا موقعیت نامعین خاصی مشخص شده و ‌بر اساس یافته های پژوهشی، طرح یا برنامۀ ویژۀ آن تدوین و تولید می شود. (سرمد و دیگران، ۱۳۷۹، ص ۷۹) .

 

۳-۲-۲ – دسته بندی تحقیقات برحسب نحوۀ گردآوری داده ها

 

تحقیقات علمی را ‌بر اساس چگونگی به دست آوردن داده های مورد نیاز می توان به دو دسته تقسیم کرد : تحقیق توصیفی (غیر آزمایشی) و تحقیق آزمایشی

 

۳-۲-۲-۱- تحقیق توصیفی (غیر آزمایشی)

 

در تحقیقات توصیفی محقق می‌تواند به ارزیابی شرایط کار ، موقعیت پدیده ، روش های کار ، عقاید و اطلاعات جمعیت شناسنامه بپردازد و در صورت لزوم روابط بین متغیرهای مورد مطالعه را بررسی و شناسایی کند . در این تحقیقات نوعاً از روش های مطالعه کتابخانه ای و بررسی متون و محتوای مطالب و نیز روش های می‌دانی نظیر پرسشنامه ، مصاحبه و مشاهده استفاده می شود . اجرای تحقیق توصیفی می‌تواند صرفاً برای شناخت بیشتر شرایط موجود یا یاری دادن به فرایند تصمیم گیری باشد . بیشتر تحقیقات علوم رفتاری در زمرۀ تحقیق توصیفی به شمار می‌آید .

 

۳-۲-۲-۲ -تحقیق آزمایشی

 

به منظور برقراری رابطۀ علت معلولی میان دو یا چند متغیر از طرحهای آزمایشی استفاده می شود . برای این منظور ، ‌گروه‌های آزمایشی و کنترل مورد نظر قرار می گیرند و از طریق آن ها تفاوت های میان آزمودنی ها کنترل می شود . (سرمد و دیگران، ۱۳۷۹، ص ۹۱-۸۱) .

 

روش این تحقیق توصیفی-تحلیلی از بعد هدف کاربردی و از نظر نوع روش زمینه یابی می‌باشد.

 

۳-۳ جامعه و نمونه آماری :

 

جامعه آماری عبارت است از تعدادی از عناصر مطلوب مورد نظر که حداقل دارای یک صفت مشخص باشند ، صفت مشخصه صفتی است که بین همه عناصر جامعه آماری ، مشترک و متمایز کننده جامعه آماری از سایر جوامع باشد . هر بخش از جامعه آماری را نمونه آماری گویند که عبارت است از تعداد محدودی از اعضای جامعه آماری که بیانگر ویژگی های اصلی جامعه باشد (آذر، مومنی، ۱۳۸۰ ، ص ۱-۳ ).

 

در بسیاری از زمینه‌های کاربردی، محققان درصدد تعیین پارامترهای جامعه هستند ، ولی دسترسی به آن ها به طور مستقیم با سرشماری جامعه آماری امکان پذیر نیست . در چنین موقعیتهایی محققان ناچارند به نمونه هایی از جوامع آماری برای استنباط پارامترهای مورد نظر اکتفا کنند (آذر، مومنی، ۱۳۸۰ ، ص ۱-۳)

 

نمونه عبارت است از مجموعه ای از نشانه ها که از یک قسمت ، یک گروه یا جامعه ای بزرگتر انتخاب می شود، به طوری که این مجموعه معرف کیفیات و ویژگی‌های آن قسمت ، گروه یا جامعه بزرگتر باشد . (خاکی، ۱۳۸۴، ص ۲۷۳)

 

جامعه آماری این تحقیق را کلیه کارکنان سازمان آموزش فنی و حرفه ای استان مازندران تشکیل داده که تعداد آن ها به ۱۱۰ نفر می‌رسد. از آنجایی که کل این جامعه در دسترس بوده است، کل جامعه آماری به عنوان نمونه معرفی می‌شوند، ‌بنابرین‏ جامعه آماری در این تحقیق به صورت تمام شماری می‌باشد

 

۳-۴-روش گرداوری اطلاعات

 

با توجه اینکه تحقیق حاضر ، یک تحقیق می‌دانی و کاربردی است لذا برای جمع‌ آوری اطلاعات از روش های زیر استفاده شده است :

 

    1. روش کتابخانه ای : بسیاری از مفاهیم و اطلاعات استفاده شده در این تحقیق از مطالعه کتاب ها و مقالات و پایان نامه های مشابه در رابطه با موضوع تحقیق به دست آمده است همچنین محقق برای جمع‌ آوری اطلاعات از سایت های اینترنتی و مقاله ها و کتاب‌های فارسی و لاتین موجود در آن ها نیز استفاده ‌کرده‌است .

 

  1. روش می‌دانی : در این روش از تکنیک پرسشنامه جهت جمع‌ آوری اطلاعات در بخش آماری استفاده می شود.

۳-۵-ابزار گرد اوری اطلاعات

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:00:00 ب.ظ ]




اگرچه از این نوع آیات در قرآن کریم فراوان است و نمایانگر این مطلب است که حیثیت لکه دار شده انسان توسط گناه و جرم باید به سرعت ترمیم شود و خداوند نمی خواهد که آبرو و شرافت کسی خدشه دار باقی بماند .

 

علاوه بر آیات فوق آیات دیگری نیز وجود دارند که در حوزه روابط اجتماعی و عمومی دربرگیرنده مفهوم اعاده حیثیت است که از یک طرف برای جبران و تدارک حیثیت از دست رفته اشخاص بی گناه و از سوی دیگر برای سقوط مجازات و محو آثار محکومیتهای کیفری گناهکاران و مجرمان در نظر گرفته شده است . از جمله در باب قذف قرآن کریم می فرماید :

 

«و الذین یرمون المحصنات و لم یاتوا باربعه شهداء فجلد و هم ثمانین جلده و لا تقبلوا لهم شهاده ابداً و اولئک هم الفاسقون الا الذین تابوا من بعد ذلک و اصلحوا فان الله غفور رحیم»(سوره مبارکه نور ، آیه ۴ و ۵)

 

در آیه « رمی » به معنای انداختن است ولی به عنوان استعاره نسبت دادن امری ناپسند به انسان نیز استعمال می شود که به آن قذف می‌گویند و از این آیه این چنین برمی آید که مراد از رمی نسبت دادن زنا به زن محصنه و عفیفه است در صورتی که قاذف چهار شاهد ارائه نکند ابداً و به هیچ وجه شهادت او مسموع نیست چون به فسق گرفتار آمده است مگر آنکه توبه کند و اعمال خود را اصلاح نماید تا حکم به فسق و نپذیرفتن شهادت ابدی از او ساقط شود .

 

در این آیه برای اثبات جرم بزه دیده باید چهار شاهد با هم به عمل منافی عفت شهادت دهند و این سخت گیری در اثبات جرم در واقع به منظور حفظ عرض افراد مومن پیش‌بینی شده است تا کسی جرات تعرض به آبروی مومنین را نکند .

 

از جنبه حیثیت لکه دار شده مجرم و رسوایی که با داغ فسق بر او به وجود آمده است قرآن کریم توبه مجرم و قاذف را دلیل بر بازگشت حیثیت مجرم می‌داند و با تحصیل ملکه عدالت توسط توبه کاران شهادت مجرم توبه کرده پذیرفته می شود و از این طریق برای کسانی که از عمل ارتکابی خود دست کشیده و از آن برمی گردند و با اجازه مجدد برای شهادت دادن اعاده حیثیت صورت می‌گیرد در آیه ۳۴ سوره مبارکه مائده درباره کسانی که با خداوند و رسولش محاربه می‌کنند می فرماید :« انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فساداً ان تقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض ذلک لهم خزی فی الدنیا و فی الاخره عذاب عظیم الا الذین تابوا من قبل ان تقدروا علیهم فاعلموا ان الله غفور رحیم»

 

در این آیه هم محاربه از جرم هایی است که در آن به حقوق افراد جامعه و امنیت آن ها صدمه وارد می شود و در گستره حقوق اجتماعی و عمومی می گنجد . محاربه و فساد در زمین باعث اخلال در امنیت اجتماعی می شود و راه را برای طغیان به حقوق افراد باز می‌کند . اسلام برای این عمل شدت مجازات بیشتری به خرج داده است و از چهار نوع مجازات قتل ، تصلیب ، تبعید و تقطیع نام برده است و بر این موضوع تأکید شده است که این مجازات‌ها باعث فضیحت و رسوایی محاربان است که البته مختص به دنیا نمی باشد و در آخرت هم گریبان گیر آن است . ولی اسلام با یک دید وسیع محارب را که به وسیله مجازات به شدیدترین نحو از جامعه طرد می‌کند به دامان جامعه بازگشت پذیر می‌داند و توبه قبل از دستگیری را شرط اعاده حیثیت شخص محارب می‌باشد . علت اینکه خداوند پشیمانی این گناهکاران را می پذیرد و از تعقیب و کیفر آنان را مصون می کند و ‌به این وسیله خاطر آنان را تأمین داده است چرا که اگر توبه اینگونه جنایتکاران پذیرفته نشود این افراد ناگزیرند تا آخر عمر برای حفظ حیات به ‌بیابان‌گردی ادامه دهند و گروهی را به هم دستی خود دعوت کنند.(الهمدانی ۱۳۸۰،۷ )

 

توبه قبل از گرفتاری را موجب مصون شدن ایشان از کیفر می‌باشد و با توبه کردن مجازات محارب از او برداشته می شود اما مجازات سارق یا غاصب یا قاتل معمولی را خواهد داشت و توبه تنها ساقط کننده حق الله است و نه حق الناس.( مکارم شیرازی پیشین، ۳۶۲ )

 

آیه دیگری که می‌تواند در این خصوص مورد توجه قرار گیرد آیه ۱۱۸ از سوره مبارکه توبه است که شأن نزول آن درباره غزوه تبوک است و می فرماید :

 

« و علی ثلاثه الذین خلفوا حتی اذا ضاقت علیهم الارض بما رحبت و ضاقت علیهم انفسهم و ظنوا ان لا ملجا من الله الیه ثم تاب علیهم لیتوبوا ان الله هو التواب الرحیم »

 

در این آیه سه نفر از مسلمانان که از شرکت در جنگ تبوک سرباز زدند و در مجازات آنان پیامبر از باب طرد ایشان وارد شد و با آنان سخن نگفت و از لحاظ اجتماعی هم طرد شدند تا آنجایی که آنقدر در مضیقه قرار گرفته اند که دریافتند جز خداوند هیچ پناهی ندارند و ‌به این ترتیب خداوند به سمت ایشان بازگشت و رحمت و مغفرت خود را شامل حال آن سه تن گرداند و ایشان موفق به توبه شدند و سپس آیه توبه این گروه نازل شد و دوباره این سه تن به زندگی عادی خود بازگشتند . این آیه به طرز روشنی نشان دهنده مراحل اعاده حیثیت می‌باشد ‌به این ترتیب که جرمی ارتکاب یافته و افراد مجرم به سزای عمل خود که طرد از جانب رسول خدا و جامعه اسلامی بود رسیدند و پس از آنکه توبه نمودند و از عمل خود شدیداًً پشیمان شدند دوباره حیثیت لکه دار شده خود را ترمیم نموده و به دامان جامعه اسلامی بازگشتند.

 

خداوند در آیات ۱۱ تا ۲۱ سوره مبارکه نور با استفاده ازکلام و لحن زیبایی مسئله هتک عرض و حیثیت مومنین را محکوم می‌کند . ابتدا با لحنی سنگین از افرادی که از مومنین در مقابل بهتان دفاع نکرده اند گله کرده و سپس با لحنی قاطع و محکم تر به اصل عمل این گروه خدشه وارد ساخته است و سپس به تهدید کسانی که اشاعه فحشا در میان مومنین را دوست دارند متوسل شده است . و در واقع همان‌ طور که می‌دانیم اسلام اصل و پایه را به پیشگیری از جرم قرار می‌دهد و با بهره گرفتن از لحن تهدید کننده و بیان عقاب اعمال انسان‌ها به نوعی شیوه تربیتی بازدارنده متوسل می شود پس در صورتی که در عمل جرم علی رغم اینگونه پیشگیریها ارتکاب می‌یابد راهکارهایی ارائه می‌دهد . با دقت در متن آیات درمی یابیم که لکه دار شدن حیثیت مومن و آثار مخرب آن از جمله نشر در جامعه و گرفتار کردن دیگر افراد جامعه انسانی است تا چه اندازه تقبیح شده است و بهتان زنندگان به چه میزان مورد غضب الهی هستند تا اینکه در آیه ۲۱ می فرماید :

 

« یا ایها الذین آمنوا لا تتبعوا خطوات الشیطان و من یتبع خطوات الشیطان فانه یامر بالفحشا و المنکر و لو لا فضل الله علیکم و رحمته ما زکی منکم من احد ابدا و لکن الله یزکی من یشاء و الله سمیع علیم »

 

در خصوص این آیه فرموده اندکه:« از این آیه استفاده می شود که خداوند برای بندگان اموری را اراده می‌کند که برخلاف اراده شیطان است و شیطان انسان را به فحشا که کاری زشت است از نظر عرف و عقل و منکر عملی که در حکم شرع ناپسند است می‌باشد و گویند که مقصود از فحشا زنا است و منکر سایر قبایح و یا فحشا هر چیزی است که در نهایت افراط باشد و منکر آنچه نفوس منکر آن باشند و متنفر از آن باشند و راضی به وقوع آن نباشند»( کاشانی ۱۳۴۴، ۲۸۵ )

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:11:00 ب.ظ ]




را از حد مجاز قانونی فعلی فراتر گذاشته و دستور تحت‌نظر متهم برای مدت‌هایی بیش از ۴۸ ساعت صادر می‌کنند که برخلاف نص صریح قوانین است و بعضاً ضابطین نیز این دستورات را اجرا می‌کنند، در حالی که اگر قاضی و مقام قضایی قبل از صدور قرار تأمین کیفری به اشتباه دستور تحت‌نظر متهم را بیش از ۲۴ ساعت صادر نمود،‌ ضابطین مجاز نیستند متهم را بیش از ۲۴ ساعت تحت‌نظر داشته باشند و در این صورت باید حداکثر ظرف مدت ۲۴ ساعت متهم را نزد مقام قضایی حاضر نموده و مراتب اشتباه در صدور دستور مذبور را کتباً اعلام کنند تا پیگیری دستور خلاف قانون مرجع قضایی قابلیت رسیدگی داشته باشد و ضابطین در مظان اتهام قرار نگیرند. در آرای صادره از سوی دادگاه عالی انتظامی قضات برخی

 

محکومیت‌ها برای قضاتی که بیش از ۲۴ ساعت متهم را تحت‌نظر نگه ‌داشته‌اند حاصل گردیده که برخی از آن ها عبارتند از :

 

به موجب رأی شماره ۷-۲۴ فروردین ۱۳۸۳ دادگاه عالی انتظامی قضات به رغم اینکه متهمان ۲۴ ساعت تحت‌نظر بوده‌اند، تحت‌نظر قرار دادن آن ها به مدت ۲۴ ساعت دیگر توسط قاضی رسیدگی کننده تخلف

 

انتظامی است؛ هر چند دستور قبلی مبنی بر تحت‌نظر ماندن متهمان را قاضی دیگری صادر کرده باشد، بنا بر همین رأی، قاضی متخلف به کسر حقوق به مدت سه ماه محکوم شده است.

 

بنابر رأی شماره ۱۰۲۹-۱۰۳۱ مورخ ۲۰/۱۲/۱۳۸۰ شعبه سوم دادگاه انتظامی قضات آمده است که تخلف قاضی دادگاه از مقررات ماده ۲۴ قانون آیین دادرسی کیفری دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری از حیث صدور دستور تحت‌نظر قرار دادن متهمین به آدم ربایی به مدت بیش از ۲۴ ساعت در مرجع انتظامی در دو مرحله هر بار ۷۲ ساعت ثابت است.

 

در رأی شماره ۱۸۷ مورخ ۰۱/۰۵/۱۳۸۰ شعبه سوم انتظامی قضات چنین آمده است:

 

«عملکرد رئیس دادگاه عمومی در زمینه ارسال مکرر پرونده به مرجع انتظامی بدون جهت قانونی و نیز صدور دو بار دستور تحت‌نظر قرار دادن متهم پرونده، هر بار به مدت ۲۴ ساعت بدون توجه به مقررات ماده ۱۲۴ قانون آیین دادرسی کیفری حاکم در زمان رسیدگی… تخلف است.»

 

آنچه به یقین می‌توان گفت این است که مقامات قضایی نیز در نقض حقوق متهم تحت‌نظر مصون از تعقیب نیستند و در صورت ارتکاب تخلف تحت تعقیب قرار خواهند گرفت.

 

در رأی شماره ۲۰/۲۱-۰۵/۰۲/۱۳۷۸ شعبه ۳ انتظامی قضات آمده است: «رئیس دادگاه عمومی با بی‌دقتی در بررسی پرونده موجب شده که تعدادی از متهمین عملاً بیش از ۲۴ ساعت در مرجع انتظامی تحت‌نظر قرار گیرند و…تخلفشان محرز است.»

 

بنا بر این قوانین فعلی کیفری هر گونه دستور تحت‌نظر قرار دادن متهم خارج از ضوابط مقرر شده مذکور برخلاف مقررات می‌باشد و موجب مجازات کیفری است.

 

۴-۱-۱- مدت عادی تحت‌نظر

 

هم قانون آیین دادرسی کیفری ایران و هم قانون آیین دادرسی کیفری فرانسه مدتی را به عنوان مدتِ حداقل برای تحت‌نظر تعیین کرده‌اند. این مدت در هر دو نظام حقوقی یکسان و ۲۴ ساعت است. در قانون آ.د.ک فرانسه(بند دوم ماده ۶۳) مقرر گردیده است: «مدت نگهداری تحت‌نظر نمی‌تواند از ۲۴ ساعت تجاوز نماید.»

 

این مدت را در هر دو نظام حقوقی همانند بسیاری نظام‌های حقوقی دیگر می‌توان به عنوان یک مدت حداقل و عادیِ تحت‌نظر محسوب نمود. هر گونه افزایش این مدت نیازمند دستور مقام قضایی و انجام تشریفات قانونی در هر دو کشور است.

 

۴-۱-۲- افزایش استثنائی مدت تحت‌نظر

 

تجربه علمی و اقتضای برخی جرایم ایجاب می‌کند که فرد مظنون، مدت بیشتری را جهت تکمیل تحقیقات اولیه و تسریع در حفظ دلایل و آثار جرم و جلوگیری از تبعات گسترده آن، به خصوص در جرایم امنیتی و سازمان یافته، در کلانتری‌ها و محل نیروهای پلیس به سر برد. در این بخش رویکرد قانون‌گذار ایران و فرانسه به موضوع تحت‌نظر یکسان نیست؛ قانون‌گذار ایرانی در خصوص استمرار نگهداری تحت‌نظر ساکت است و سرنوشت مظنون را در خصوص ادامه بازداشت یا آزادی او، به نظر مقام قضایی موکول ‌کرده‌است و مطلقاً ‌در مورد امکان تمدید مدت تحت‌نظر در اماکن نگهداری پلیس، مقرراتی وضع ننموده است . این روند در قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ نیز دنبال شده است. در قانون فرانسه امکان تمدید مدت ‌تحت‌نظر متناسب با پیچیدگی و شدت جرم ارتکابی و ضرورت‌های تحقیق توسط مقام قضایی پیش‌بینی شده است.

 

قانون‌گذار ایرانی در خصوص استمرار نگهداری تحت نظر ساکت است و سرنوشت مظنون را در خصوص ادامه بازداشت یا آزادی او، به نظر مقام قضایی موکول ‌کرده‌است و مطلقاً ‌در مورد امکان تمدید مدت تحت‌نظر در اماکن نگهداری پلیس، مقرراتی وضع ننموده است.

 

۴-۱-۲-۱- تمدید اولیه مدت تحت نظر

 

همان گونه که ملاحظه شد مدت عادی تحت‌نظر یعنی مدت ۲۴ ساعت به صورت یک قاعده عمومی تعیین

 

گردیده است. در قانون آیین دادرسی کیفری فرانسه، قانون‌گذار بلافاصله بعد از ذکر این قاعده(بند۲ ماده ۶۳) می‌گوید: «با این وجود، با مجوز کتبی و موجه دادستان جمهوری(شهرستان)، ‌چنانچه جرمی که شخص در مظان ارتکاب یا شروع به ارتکاب آن قرار گرفته یک جنایت یا جنحه با مجازات حبس یک سال یا بیشتر از آن باشد و نگهداری فرد تنها شیوه دستیابی به حداقل یکی از اهداف مصرح در بندهای ۱ تا ۶ ماده ۲-۶۲ این قانون باشد، تحت‌نظر می‌تواند برای ۲۴ ساعت دیگر تمدید شود. برای صدور مجوز تمدید، حضور شخصِ تحت نظر نزد دادستان جمهوری(شهرستان) ضروری است. حضور نزد دادستان می‌تواند از طریق یک ارتباط مخابراتی صوتی- تصویری صورت گیرد. به طور استثنائی، صدور مجوز تمدید می‌تواند با تصمیم مکتوب و موجه دادستان و بدون حضور قبلی نزد وی صادر گردد.»

 

بدین ترتیب پس از انقضای مدت ۲۴ ساعت که به دستور و تصمیم افسر پلیس قضایی صورت می‌گیرد،‌ در ادامه آن،‌ دخالت دادستان جمهوری(شهرستان) برای ۲۴ ساعت دوم و مداخله و اتخاذ تصمیمِ قاضیِ آزادی‌ها و بازداشت پس از گذشت ۴۸ ساعت ضروری است. تذکر این نکته نیز لازم است که تا قبل از اصلاحات قانونی۲۰۱۱ [۶۸]،‌ تمدید صرفاً به اجازه دادستان جمهوری(شهرستان) و معرفی و ضرورت حضور شخص مظنون نزد دادستان نیز منوط به تشخیص او بود، اما پس از اصلاحات،‌ تمدید با محدودیت‌های بیشتری مواجه گردیده و حضور نزد دادستان به عنوان یک اصل مطرح شده و تمدید مدت ‌تحت‌نظر برای ۲۴ ساعت دوم، همانند آنچه در بازداشت موقت وجود دارد باید به عنوان«تنها شیوه» برای تحقق حداقل یکی از اهداف شش گانه مصرح در ماده ۲-۶۲ قانون آیین دادرسی کیفری فرانسه باشد.

 

لذا با تصویب قانون ۲۰۱۱، صرف اجازه دادستان که می‌تواند به صورت تلفنی یا سایر روش‌های ارتباطی نیز اخذ شود ، کافی نیست. ضمناً در جنحه‌ هایی با حبس کمتر از یک سال و در امور خلافی ، امکان

 

نگهداری فرد در تحت‌نظر بیش از ۲۴ ساعت وجود ندارد.(مشابه این تمدید نه در قانون آیین دادرسی کیفری سال ۱۳۷۸ و نه در قانون آیین دادرسی کیفری سال ۱۳۹۲ مشاهده نمی‌شود و در هر دو متن، قانون‌گذار صرفاً بازپرس را مکلف نموده تا بلافاصله تحقیق از متهم را شروع و تکلیف وی را مشخص نماید.)

 

۴-۱-۲-۲- تمدید استثنائی مدت تحت‌نظر در جرایم باندی و سازمان یافته

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:23:00 ب.ظ ]




۳)ارزیابی مجدد:


این راهبرد، مشابه استراتژی ارزیابی مجدد مثبت است که قبلاً نیز به آن اشاره شده بود. این راهبرد به عنوان روشی برای قاب گیری مجدد یک فکر، درباره ی یک محرک به منظور تغییر تأثیر هیجانی آن تعریف شده است (گراس و تامپسون، ۲۰۰۷). ارزیابی، موجب فکر کردن درباره ی یک محرک هیجانی به همراه شرایطی که باعث کاهش شدت هیجان است، می شود ( به عنوان مثال، نشان دادن عکسی که گریه مردم را در مراسم تشییع جنازه نشان می‌دهد؛ برای فردی که ممکن است فکر کند که فرد مرحوم از درد و رنج رها شده و در مکان خوبی است با کاهش هیجان منفی و حتی هیجانات مثبت همراه خواهد بود)( گراس، ۱۹۹۸).



در آزمایشی که توسط گراس انجام گرفت، به شرکت کنندگان آموزش داده شد که از ارزیابی مجدد در کاهش مؤفقیت آمیز تظاهرات رفتاری استفاده کنند، در این تحقیق نشان داده شد که ارزیابی مجدد، هیجان منفی مغز را بدون افزایش تحریک های سمپاتیک کاهش
می‌دهد (گراس، ۱۹۹۸). ‌بنابرین‏ به نظر می‌رسد، ارزیابی مجدد، راهکار نسبتاً نظم دهنده ی سازگارانه ای باشد که بازده آن کاهش هیجان منفی آشکار بدون افزایش تحریک فیزیولوژیکی است ( گراس، ۲۰۰۱؛ به نقل ازاندامی خشک، ۱۳۹۲).

گراس و جان ( ۲۰۰۳) تأثیر تفاوت های فوق را بر روی زندگی افراد نشان دادند. این مطالعه نشان داد که عادت های استفاده از ارزیابی مجدد برای مدیریت هیجان ها با درجه بالای عاطفه مثبت و درجه پایین عاطفه منفی مرتبط است. همچنین ارزیابی مجدد با عملکرد بین فردی و سلامت همبستگی مثبت دارد. در مقابل، عادت های استفاده از فرونشانی، با سطح پایین عاطفه مثبت و سطح بالای عاطفه منفی مرتبط است. در ضمن، فرونشانی با عملکرد بین فردی و سلامت همبستگی منفی دارد. ‌بنابرین‏ بیشتر افراد احتمالاً به تناوب از ارزیابی مجدد و فرونشانی، بسته به موقعیت استفاده می‌کنند. پژوهش گراس و جان بیانگر آن است که افرادی که از ارزیابی مجدد برای مدیریت هیجاناتشان استفاده می‌کنند، نسبتاً سازگار یافته تر هستند، در مقابل افرادی که بر فرونشانی تکیه کرده‌اند، از نظر عملکرد بسیار ضعیف تر می‌باشند.

۴) حل مسئله:

حل مسئله در رابطه با هیجان های منفی با فعالیت ها و مهارت های ویژه‎ی
هدایت کننده‎ی موقعیت در جهت حل مشکل تعریف شده است. حل مسئله شامل کوشش های آگاهانه برای تغییر موقعیت تنش زا یا جلوگیری از پیامد های آن است. حل مسئله به عنوان یک راهکار نظم دهی هیجانی به طور خودکار در برنامه ها و فعالیت های طراحی شده برای تغییر یک موقعیت مشارکت می‌کند ( آلداو و همکاران، ۲۰۱۰). نداشتن مهارت در حل مسئله ممکن است فرد را به سمت افسردگی و اختلال های اضطرابی سوق دهد ( دی زوریلا[۱۱۴] و همکاران، ۱۹۹۸).

۵)اجتناب:

یکی از روش های تنظیم هیجانی مشکل ساز مرتبط با بسیاری از اختلالات روانی، اجتناب می‌باشد که به دوری گزینی فعالانه و آگاهانه از موقعیت ها و تجربه ها اشاره دارد و شامل
کنش وری فعال نسبت به دوری کردن از تجربه ی آزارنده یا کاهش ارتباط با آن می شود (‌با طبی، ۱۳۹۱). هم اکنون شواهد محکمی وجود دارد که اجتناب و یا اشتغال بیش از اندازه با هیجان ها، با شرایط وخیم سلامت روانی و جسمانی ارتباط معنادار دارد (گراس، ۲۰۰۲؛ به نقل از ‌با طبی، ۱۳۹۱).

هایز[۱۱۵] و همکاران (۱۹۹۷؛ به نقل از اندامی خشک، ۱۳۹۲) این فرضیه را مطرح می‌کنند که اجتناب منوط به تجربه که به شکل بی میلی برای نگهداری ارتباط با برخی تجربه های شخصی معین شامل احساس ها، فکر ها و رفتار ها تعریف می شود، یکی از نشانه های آسیب پذیری روانی می‌باشد. اجتناب از تجربه های منفی شامل حواسپرتی، انکار، تحریف شناختی، بازداری، سرکوب، سوء مصرف مواد، آسیب به خود ، گسیختگی روانی و حتی خودکشی می‌باشد. همچنین، اجتناب ممکن است در پاسخ به تجربه های مثبت نیز به وجود بیاید، به عنوان مثال، فرد مبتلا به اضطراب از مواجه شدن با افراد و روابط به منظور صمیمیت بیشتر اجتناب می‌کند.

۶)مشارکت در فعالیت های خوشایند:

راهبرد های تنظیم کاهشی ایمن شامل مشارکت در فعالیت های مثبت (تنوع رفتاری)، افزایش هیجانات مثبت، خوشبینی و حل فعالانه مشکل می شود. برودریک (۲۰۰۵) اظهار داشته است که مشارکت در فعالیت های خوشایند یا طرح های جالب، بهتر از نشخوار فکری عمل
می‌کند، چون این فعالیت ها از حافظه ی فعال استفاده می‌کنند. اگر حافظه ی فعال ‌به این طریق وارد عمل شود، این حافظه کمتر صرف تفکر منفی یا نگرانی درباره ی هیجانات یا خلق ها می شود (به نقل از مک لم، ۱۳۹۰).

در میان راهکار های تنظیم هیجان، نشخوار فکری قوی ترین ارتباط را با همه ی اختلالات روانپزشکی دارد. پس از آن اجتناب، فرونشانی، حل مسئله، پذیرش، و در آخر ارزیابی مجدد قرار دارد (‌با طبی، ۱۳۹۱).

۲-۲-۱-۹-نظریه های تنظیم هیجان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:51:00 ق.ظ ]




۴ـ سایر حقوق سیاسی:

 

بیگانگان از مشاغل دولتی و نظامی و انتظامی ممنوع هستند. به موجب اصل ۸۲ ق.ا استخدام کارشناسان خارجی از طرف دولت ممنوع است مگر در موارد ضرورت با تصویب مجلس. همچنین اصل ۱۴۵ ق.ا مقرر می‌دارد که هیچ فرد خارجی به عضویت در ارتش و نیروهای انتظامی کشور پذیرفته نمی شود.[۶۴]

 

گفتار سوم: حقوق خصوصی اتباع بیگانه

 

امکان برخورداری از حقوق فردی و برقراری روابط با اشخاص حقیقی و حقوقی در قلمرو حقوق خصوصی برای بیگانگان جز در موارد خاص مجاز شناخته شده است.ماده ۹۶۱ قانون مدنی ایران که برگرفته از قانون مدنی فرانسه است حق تمتع اتباع بیگانه از حقوق مدنی را برای آنان به رسمیت شناخته و جز در موارد حقوقی که قانون آن را صراحتاً منحصر به اتباع ایران نموده یا صراحتاً از اتباع خارجه سلب ‌کرده‌است مثل حق تملک املاک زراعی و همچنین بخشی از حقوق مربوط به احوال شخصیه که قانون دولت متبوع تبعه خارجه آن را نپذیرفته مثل حق طلاق ،تعدد زوجات و ‌در مورد حقوق خاصه ای که صرفا از نقطه نظر جامعه ایرانی ایجاد شده باشد مانند حق قیمومت بر محجور ایرانی یا حق نفقه ،در سایر موارداتباع بیگانه از حقوق مدنی و خصوصی برخوردارند. بعضی از حقوق مذبور توسط معاهدات سیاسی و بعضی توسط قانون به طور مطلق یا در حدود معاهدات یا با شرط معامله متقابل برای آن ها پیش‌بینی شده است.

 

از مهمترین شاخصه های حقوق خصوصی حق استملاک است.مبنای حق تملک اتباع خارجه در ایران معاهدات بین دولت‌ها و قانون ناظر بر این گونه تملک ها و قانون ایران است.(ماده ۸ و ۹۶۶ قانون مدنی و قوانین خاص در این زمینه ) اما شکل قراردادها و عقود در اینگونه معاملات تابع قانون دولت متبوع طرفین می‌باشد.

 

از آنجایی که حقوق مالی اتباع زیرمجموعه حقوق خصوصی می‌باشد و شرایط اشتغال و استملاک بیگانگان در حقوق ایران و کنوانسیون های بین‌المللی که از مهمترین مسائل مالی اتباع بیگانه می‌باشد به بیان آن خواهیم پرداخت.

 

برای اشتغال در کشور ایران چند حالت وجود دارد؛ یک حالت این است که کسی در خارج از ایران تقاضای ویزا برای اشتغال کند. این تقاضا باید در کنسولگری ایران در کشور خارجی انجام شود. برای این کار باید در قسمت هایی که به نیروی خارجی نیاز وجود دارد و یا مشاغلی که می خواهند از خارجی ها استفاده کنند، از اتباع بیگانه استفاده شود که از قبل به کنسول گری ها اعلام می شود برای فلان کار با این مدرک تحصیلی یا با این مدت سابقه کار به خارجی نیاز داریم و جذب نیرو بر این اساس صورت می‌گیرد. حالت دیگر ‌به این صورت است که کسی که با ویزای کار می‌آید، چنین فردی حتماً اقامت هم دارد؛ چون بدون اجازه اقامت، نمی توان کار کرد.در قانون کار ۳ شرط برای صدور پروانه کار آمده است: یکی اینکه بیگانه دارای اطلاعات و تخصص کافی برای اشتغال به کار مورد نظر باشد. دیگر اینکه در بین ایرانیان، متخصص به اندازه کافی وجود نداشته باشد و اگر هم داشته باشد، آمادگی به انجام کار نداشته باشند. شرط دیگر این است که از تخصص بیگانه برای آموزش و جایگزینی بعدی ایرانی ها استفاده شود، که نه تنها نیاز فعلی برطرف شود، بلکه برای نیروهای کار آینده، زیر نظر او آموزش ببینند. در این صورت بعد از مدتی نیاز به نیروی خارجی نخواهیم داشت.[۶۵]

 

گفتار چهار:اصل کلی استملاک در حقوق ایران

 

تا سال ۱۳۱۰، بیگانگان به تدریج اموال غیرمنقول و مخصوصاً اراضی مزروعی زیادی استملاک نموده بودند که این امر مسلماًً با مقتضیات و مصالح سیاسی و اجتماعی کشور وفق نمی داد. در خردادماه این سال، قانون راجع به اموال غیرمنقول اتباع خارجی به تصویب رسید. این قانون مخصوصاً ناظر است به انتقال املاک مزروعی به وسیله خارجیان به اتباع و یا دولت ایران. ماده اول قانون مقرر می‌دارد: « هر تبعه خارجی مکلف است در ظرف سه ماه از تاریخ اجرای این قانون صورت املاک مزروعی خود را با تعیین محل و مشخصات آن به دفتر محکمه بدایتی که مال غیر منقول در حوزه آن واقع است در مقابل رسید، تسلیم نموده و در همان موقع نیز مقومی کتباً معرف نماید.» به موجب مقررات این قانون پیش‌بینی شده بود که املاک مزروعی خارجیان توسط مقوم مذبور و مقوم دیگری که از طرف اداره دارایی معرفی می شد، ارزیابی گردیده، هرگاه بین مقومان مذکور ‌در مورد ارزیابی توافق حاصل نمی شد، رئیس محکمه بدایت محل و مدعی العموم شخصی را به ‌عنوان سر مقوم تعیین می‌کردند تا ملک را ارزیابی نماید. پس از انجام ارزیابی، به موجب ماده پنجم این قانون ملک به مزایده گذارده می شد تا برحسب مقررات مربوط به مزایده به اتباع ایران منتقل گردد.این قانون ‌در مورد سلب مالکیت بیگانگان به املاک مزروعی از هر جهت رعایت غبطه و مصلحت بیگانه را نموده، در نوع خود از جمله عادلانه ترین قوانین مربوط به سلب مالکیت می‌باشد. مقررات این قانون بخوبی این اصل را نشان می‌دهد که منظور دولت ایران با وضع قانون مذکور فقط تأمین یک مصلحت مهم سیاسی بوده، که عبارت ازز جلوگیری کردن از نفوذ بیگانگانی است که در ایران دارای املاک مزروعی بوده اند. برای تأمین این هدف و تسهیل در اجرای فوری قانون مقرراتی بسیار استثنایی پیش‌بینی گردیده است. مثلاً ماده ششم قانون مقرر می‌دارد: « اگر ملک به قیمت تقویمی و یا بیشتر خریدار پیدا نکرد به همان قیمت تقویمی متعلق به دولت شده و سند انتقال از طرف محکمه بدایت به دولت داده می شود». و مواد هفتم و هشتم قانون ‌در مورد پرداخت به قیمت املاک مزروعی خارجیان، مقررات بسیار منصفانه ای وضع ‌کرده‌است.طبق این مقررات هرگاه دولت قیمت مذبور را نقداً بپردازد ملک را قطعاً تصرف خواهد کرد و اگر قیمت را نقداً نپرداخت، ملک تا پرداخت قیمت در تصرف دارندۀ آن ، یا وراث او باقی مانده و دارندۀ ملک آن را به خرج خود اداره کرده، منافع آن را تملک خواهد نمود تا وقتی که دولت قیمت ملک را نپرداخته است، دارندۀ ملک حق خواهد داشت به هر نحو و به هر قیمتی که بخواهد ملک را با اطلاع دولت به یکی از اتباع ایران انتقال دهد. این انتقال مورد تصویب دولت واقع خواهد گردید و ذمه دولت و دارندۀ ملک نسبت به هم بری خواهد شد. هرگاه دولت قیمت ملک را نپرداخت بعد خواست آن را تأدیه کند، هر یک از طرفین حق خواهند داشت تقاضای تقویم مجدد بنمایند و در این صورت تقویم به عمل امده و دولت قیمتی را که پس از تقویم مجدد تعیین می شود باید تأدیه کند. با اجرای این قانون، استملاک املاک مزروعی برای بیگانگان به طور کلی ممنوع گردید و حق تملک سایر اموال غیرمنقول نیز محدود به مواردی شد که به موجب عهدنامه های دوجانبه بین دولت متبوع تبعۀ خارجی این حق به نحو محدود برای بیگانه شناخته شده باشد.[۶۶]

 

به هر حال؛ اصل کلی در حقوق ایران، این است که هر بیگانه ای می‌تواند از همه حقوق مدنی متمتع شود مگر در مواردی که قانون بنا بر جهت خاص استثناء کرده باشد. همان‌ طور که پیش تر اشاره نمودیم، ماده ۹۶۱ قانون مدنی این اصل را به طور صریح بیان ‌کرده‌است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:54:00 ق.ظ ]




۳-۹- ۳-قانون حاکم برماهیت قراردادهای نفتی منعقده پس از پیروزی انقلاب اسلامی

 

همان طور که ذکر شد اوج سرمایه گذاری خارجی درصنعت نفت وگاز ایران درده سال قبل ازانقلاب یعنی درفاصله سال های ۱۳۴۶تا ۱۳۵۶ بودکه ‌با عقد قررادادهای مختلف با شرکت‌های بزرگ نفتی ‌و تقریبا باتمام شرکت های بزرگ نفتی تبلوریافت،پس ازپیروزی انقلاب اسلامی ،شورای انقلاب ماده واحده ای را ‌در سال‌ ۱۳۵۸تصویب کرد وبه موجب آن کلیه قرارادادهای منعقده درحوزه نفت وگازایران راکان لم یکن اعلام کردو شرکت های طرف قرارداد به دیوان داوری دعاوی ایران – ایالات متحده شکایت نمودند وبحث های مفصلی در خصوص قانون حاکم وپرداخت غرامت برانگیخت که در این تحقیق به تناسب به آن اشاره شده است باتصویب قانون اساسی وبراساس اصل ۴۴ آن معادن کشور و صنایع مادر در مالکیت دولت بوده وبخش نفت وگاز نیز که جزومعادن بزرگ می‌باشد کاملا دولتی بوده وبخش خصوصی امکان فعالیت درآن ‌را ندارد ، اصل ۴۵ قانون اصلی نیز نفت راجزو انفال تشخیص داده وآن را به هرشکل یه مردم ایران متعلق دانسته است وحکومت اسلامی تنها مرجعی است که حق برداشت ازاین ثروت خدادادی رادارد . قانون نفت مصوب بیست وسوم مهرماه ۱۳۶۶ در ماده ۲ اعلام داشت که منابع نفتی کشورجزء انفال ‌و ثروت های عمومی است ودراختیار حکومت اسلامی است درماده ۶ این قانون هر گونه سرمایه گذاری خارجی را ممنوع اعلام کرده ومقرر داشته کلیه سرمایه گذاری ها ‌بر اساس بودجه واحدهای عملیاتی از طریق وزارت نفت پیشنهادوپس از تصویب مجمع عمومی در بودجه کل کشورلحاظ می شود . فلذا محدودیت های فوق به همراه جوابیه شورای نگهبان به استفساریه مربوط به سرمایه گذاری خارجی که تشکیل شرکت های مختلط را منوط به رعایت سقف ۴۹درصد سهام خارجی و ۵۱درصد سهام ایرانی دانسته همچنین اصل ۸۱قانون اساسی که دادن امتیاز تشکیل شرکت ها وموسسات درامور تجاری وصنعتی ‌و کشاورزی ‌و معادن وخدمات به خارجیان رامطلقا ممنوع ‌کرده‌است ،مانع هر گونه سرمایه گذاری مستقیم خارجی که متضمن حضورسرمایه گذار به همراه مالکیت برمنابع ‌و تاسیسات وتجهیزات باشد ، شد . ‌بنابرین‏ کارشناسان امورنفتی داخلی به منظور راهگشایی وپس از بررسی ومطالعه مجموعه قوانین داخلی دریافتند که فقط قراردادهای خریدخدمت خارجیان می‌تواند مجاز شناخته شود وچون این شیوه قبلانیز ‌بر اساس قانون نفت سال ۱۳۵۳ پیش‌بینی بود ‌و در قانون جدید نفت مصوب ۱۳۶۶نیز که بر اساس ماده ۱۲ آن عنوان نموده بود فقط آن دسته ازقوانینی که مغایر با یازده ماده دیگر این قانون باشد معانی می‌باشند لذا براین اساس وزارت نفت توانست چارچوب قراردادهای خرید خدمات از خارجیان به عنوان پیمانکار طبق مفاد قراردادهای بیع متقابل بهره ‌مند گردد فلذا این شیوه اکنون ‌در قراردادهای نفتی ایران رایج است .درخصوص قانون حاکم بر قراردادهای نفتی بعد ازانقلاب ماده ۸ قانون جدید نفت مقرر داشته :«کلیه سرمایه گذارهای ثابت صنعت نفت درداخل کشورتابع قوانین ومقررات واحد مربوط خواهد بود و در مواردی که قانون خاصی وجود نداشته باشد تابع مقررات عمومی جمهوری اسلامی است . »

 

 

 

۳-۱۰- قانون حاکم بر قراردادهای نفتی درصورت عدم گزینش صریح قانون حاکم

 

همان طور که ذکر شد در قراردادهای نفتی منعقده میان یک دولت ویا یک مؤسسه‌ دولتی وشرکت های نفتی ،قسمتی از قرارداد به روش های حل وفصل اختلافات فی مابین اختصاص می‌یابد که شاید مهمترین بخش قرارداد که طرفین حساسیت زیادی نسبت به آن نشان می‌دهند باشد ، ازاین روست که شرکت های نفتی سعی وافر در گریز از یوغ مقررات وقوانین ‌کشور میزبان بر قرارداد دارند و ‌از طرف‌ دیگر دولت نیز قرارداد را تحت حاکمیت کشور خود می دانند این جنگ ‌و ستیز طی سالیان متمادی پس از اکتشاف درپیشتر قراردادها، خصوصاً قراردادهای قبل ازسال ۱۹۷۰، به نفع شرکت های نفتی تمام شده وقانون حاکم براین قراردادها غیر از قانون داخلی ‌کشور میزبان بوده است .گاها نیز که قرارداد ‌از انتخاب صریح قانون حاکم تهی بوده است ، داوران وحقوقدانان هرکدام بادلایل ‌و نظریات متفاوتی ازجمله نظریه «گزینش منفی»[۱۷۳]قرارداد را ازحیطه حکومت قانون داخلی خارج ساخته اند مانند پرونده شرکت سافایر علیه شرکت ملی نفت ایران [۱۷۴]،ونظام های حقوقی متفاوتی راحاکم برقرارداد دانسته اند ،که در این فصل برآنیم تا نظریات متفاوتی که در این خصوص ارائه شده و همچنین دلایل ومستنداتی که برای اثبات این نظریات ارائه شده را مورد بحث وبررسی قراردهیم که درمیحث نخست به بحث حکومت قانون کشور میزبان بر قرارداد می پردازیم

 

۳-۱۰- ۱-حکومت قانون ملی کشور میزبان

 

در این گفتار می‌خواهیم این مسئله را مورد تحقیق قرار دهیم که آیا وقتی یک کشور ،قرارداد نفتی بایک شخص خصوصی خارجی منعقد می کند،می‌تواند ادعا نماید که فقط سیستم حقوقی خود آن کشور حاکم بر روابط طرفین است .همان طور که ذکر شد اصل حاکمیت اراده ‌در مقررات بازرگانی بین‌المللی و در قوانین کشورها واسناد بین‌المللی بطورعام پذیرفته شده است بدین صورت که اگرطرفین یک قرارداد بین‌المللی [۱۷۵] قانون خاصی را حاکم بر قرارداد خود نمایند ،در این صورت داوررسیدگی کننده ملزم است همان قانون را برقرارداد حاکم کند . اما درخصوص قرارداد های نفتی واصولا قراردادهایی که یک طرف آن دولت به معنای تعریف شده در حقوق بین الملل وبااختصاصات خاص یک کشور می‌باشد ، در این صورت نمی توان گفت که آن دولت می بایست ‌از بسیاری از حقوق خود به لحاظ قانونی که به آن درخصوص حاکمیت بر قرارداد تن داده است ، صرفنظر نماید . بحث درجایی است که یک دولت ازحق قانونگذاری خود استفاده می‌کند وممکن است قانونی را به تصویب برساند که با روح قانون حاکم برقرارداد وشروطی که به آن پایبند شده است درتضاد باشد ،که از آن به مقررات آمره کشور میزبان یاد می شود . فلذا می بینیم باوصف شرطی ثباتی [۱۷۶] که در قراردادهای نفتی درج می شود ، کشورها اقدام به قانون گذاری ‌و نتیجتا ملی کردن صنایع نفت می کند وباوصف اعتراضات شرکت های نفتی بین الملل این اقدام را جلوه حاکمیتی یک دولت تشخیص داده و آن را مجاز دانسته است ، لیکن جهت جلوگیری از تضییع حقوق شرکت خارجی نیز ، پیش‌بینی پرداخت غرامت نموده است که نمونه بارز این امر را ‌در پرونده امین اویل [۱۷۷] می بینیم که در آن داور ملی کردن را یک امر مشروع وقانونی دانسته ‌و تایید نموده که ‌کشور میزبان حق دارد مقرراتی وضع نماید که تعهدات جدیدی برای طرف خارجی ایجاد نماید.فلذا می بینیم حتی درصورت انتخاب صریح قانون حاکم ،بازهم قانون کشور میزبان بر بسیاری از مفاد قرارداد حاکم است اما می‌خواهیم درمورد قراردادهایی صحبت کنیم که در آن یا قانون حاکم مسکوت گذاشته شده ویا انتخاب صریحی در این خصوص صورت نگرفته وزمینه مجادلات ومناقشات بسیاری در خصوص قانون حکم فراهم نموده است .بطورکلی این اصل درحقوق بین الملل وبسیاری از سیستم های حقوقی داخلی شناخته شده است که یک کشور مستقل که ازحق حاکمیت کامل برخوردار است ، تابع سیستم حقوقی هیچ یک کشوردیگری نیست و قراردادهای امضاء شده بین دول واشخاص خصوصی خارجی تابع سیستم حقوقی کشور طرف قرارداداست که اثبات این موضوع ازطریق مراجعه قواعد حال تعارض وهمچنین رویه داوری ها واسناد ومقررات بین‌المللی است .

 

۳-۱۰- ۲- دلایل حاکمیت قانون ملی کشور طرف قرارداد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:32:00 ق.ظ ]




۳- فزون طلبی:بالا بودن نمرات در این زیر مقیاس نشان دهنده آن است که والدین خواسته های کودک را افراطی می‌دانند.این خواسته ها ممکن است به گونه های متفاوت مانند نق زدن در آویختن جسمانی به والدین کمک طلبی مکرر و یا فراوانی مسایل رفتاری کم اهمیت ، آشکار شوند(رأس،۱۹۸۹).این منبع تنیدگی به خصوص وقتی والدین می خواهند رفتاری نمونه داشته باشند بسیار جلوه می‌کند.والدین جوان معمولا در این زیر مقیاس نمرات بیشتری به دست می آورند.وابستگی مفرط و یا شکست در فرایند تفرد،اغلب با نمرات بالا در این زمینه توام است.همچنین یافته های پژوهشی (بندل و همکاران،۱۹۸۹)وجود اضطراب جدایی و فقدان روابط با همسالان را نیز خاطر نشان کرده ‌اند در کودکان چهار ساله و بزرگتر ،این زیر مقیاس با مسائلی در زمینه نظم و انضباط در کودک مرتبط است و در صورت مفرط بودن چنین مشکلاتی ،احتمال وجود اختلال های رفتار ارتباطی مطرح می شود(وبستر-استراتن،۱۹۸۸)و باید به به والدین درباره چگونگی ایجاد انضباط و رعایت نظم در کودک آموزش داده شود(استورا۱۹۹۰).

 

۴- خلق کودک : نمرات بالای والدین در این زمینه معمولا با نارسا کنش وری عاطفی کودک مرتبطند.در بیشتر موارد با کودکان افسرده و مایوسی سروکار داریم که اغلب گریه می‌کنند و نشانه های خوشبختی در آن ها دیده نمیشوند.گریه ای که در این زیر مقیاس مورد نظر است با نق زدن کودک فزون طلب ،متفاوت است.وقتی نمرات در این قلمرو بسیار بالا هستند باید به مسائلی مانند وجود اختلال در زمینه دلبستگی مادر به کودک ،غیبت والدین و یا در دسترس نبودن آن ها به علت اعتیاد و جز آن، اندیشید(همان منبع).

 

۵- بی توجهی/فزون کنشی کودک: والدینی در این مقیاس به نمرات بالایی دست می‌یابند که فرزندان آن ها دارای بسیاری از نشانه هایی هستند که به عنوان ضوابط اختلال نارسایی توجه همراه با فزون کنشی در چهارمین مجموعه تشخیصی و آماری اختلال های روانی انجمن روانپزشکی امریکا(DSM IV )ارائه شده اند.نشانه های رفتاری این کودکان عبارتند از فعالیت مفرط،نا آرامی،بی توجهی،محدودیت گسترده دقت،القای احساس گوش نکردن وناتوانی در به پایان رساندن کارو مشکلات پایدار در انجام تکالیف محول شده.با مشاهده ی رفتارهای کودک می توان به آسانی به وجود مشکلات پی برد.اما اگر فرضیه ی اصلی بر اساس مشاهده ی رفتارها تأیید نشود،باید فرضیه هایی را که در پی می‌آیند مورد نظر قرار داد:

 

-فقدان نیروی لازم در والدین برای مراقبت از یک کودک بهنجار؛

 

-مشکلات تطبیقبا کودک به علت وجود یک الگوی تثبیت شده ی زندگی در والدین مسن تر؛

 

-انتظار نا معقول وجود پختگی و رفتارهای بزرگسال گونه از کودک.

 

۶– تقویت گری: والدینی که نمرات بالایی در این زیر مقیاس به دست می آورند فرزند خود را به عنوان یک منبع تقویت مثبت تلقی نمیکنند(استوارت و همکاران،۱۹۸۶)در تعامل با وی به دریافت احساساتی مطبوع نسبت به خویشتن نائل نمی شوند و حتی ممکن است خود را مطرود بپندارند.چنین دریافت هایی می‌توانند روابط والدکودک را مورد تهدید قرار دهند و ‌بنابرین‏ در صورت بالا بودن این زیر مقیاس ،دخالت سریع به منظور ایجاد تغییر در نظام والد-کودک،ضروری است.برای تعیین علت بالا بودن نمره در این زمینه،مشاهده مستقیم چگونگی تعامل والدین و کودک الزامی است.در فرایند تشخیص باید به عواملی که در پی می‌آیند توجه شود(همان منبع):

 

– ناتوانی کودک در ارائه یک پاسخ متناسب به علت نارسایی عضوی یا عصب شناختی ؛

 

۷- افسردگی کودک

 

– تعبیر اشتباه آمیز واکنش های کودک یا ناتوانی والدین در درک وی؛

 

– افسردگی والدین و فرافکنی پاسخ های منفی بر کودک؛

 

الف-۱۰-۲: زیر مقیاس های قلمرو ویژگی‌های والدین

 

دستیابی به نمره بالا در قلمرو ویژگی های والدین،مبین این نکته است که منابع تنیدگی و نارساکنش وری بالقوه نظام والد- کودک می‌تواند با ابعاد کنش وری والدین مرتبط باشند.گرچه بی تردید ،بین جنبه‌های مختلف نظام والد –کودک تعامل وجود دارد اما تحلیل پاره ای از جنبه‌های کنش وری والدین به صورت مستقل نیز امکان پذیر است و از این راه میتوان برخی از ویژگی های والدین را که به عنوان علامت خطر محسوب می‌شوند،مشخص کرد.زیر مقیاس های افسردگی و احساس صلاحیت به منزله پاره تست هایی هستند که

 

بیشترین تاثیر را بر قلمرو والدین نشان می‌دهند و بر این اساس میتوان گفت که نمرات بالا در این مقیاس ،مبین احساس بی لیاقتی و ناتوانی در انجام وظیفه والدینی است .دستیابی به نمرات بالا در پاره تست های دلبستگی ،انزوای اجتماعی و روابط با همسر نیز امکان بالقوه ایذاء کودک را افزایش می‌دهد.لازم به ذکر است که هنگام درمانگری ،متخصص بالینی باید متوجه احساس سرخوردگی در اینگونه والدین باشد و به گونه ای شتابزده ،مشکلات ارتباطی آن ها را با کودک مطرح نکند.چرا که این والدین معمولا خود را بیش از فرزندانشان به عنوان منبع تنیدگی تلقی می‌کنند و بیش از هر چیزی ،نیازمند دستیابی به احساس بهتری از خویشتن هستند.پس تا زمانی که درمانگر به حمایت و تقویت تصویری که آن ها از خود دارند می‌پردازد،باید تا حد امکان از طرح مسایل مرتبط با کودک اجتناب کند(استورا۱۹۹۰) .

 

مهارت‌های معنوی

 

یکی از اجزای زندگی سالم توجه به نیازهای معنوی است. به دلیل آنکه انسان موجودی زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی است(حسین چاری و ذاکری، ۱۳۸۹) معنویت مبتنی بر جهان‌بینی توحیدی می‌تواند سبک زندگی انسان را اعتلا بخشد. در این سبک زندگی، رفتارهای آسیب‌زا به تدریج، کاهش یافته، رفتارهای سالم افزایش می‌یابد(الهی، ۱۳۸۰). عدم توجه به بعد معنوی و خودشناسی در زندگی، مانع رشد و شکوفایی است و سلامت روان را به خطر می‌اندازد. اژدری فرد و همکاران(۱۳۸۹) در یکی از راه‌های پیشرفت انسان را شناخت و آشنایی با خطاهای شناختی می‌دانند و چون مهم‌ترین وسیله شناخت ذهن است٬ پس وقتی ذهن از جزئیات خارج شود توجه به راه‌های گوناگون شناخت و در نتیجه، راه‌های گوناگون کشف حقیقت توجه پیدا خواهد کرد.

 

اهمیت معنویت و رشد معنوی انسان در چند دهه گذشته به صورتی روزافزون توجه روان‌شناسان و متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب ‌کرده‌است. پیشرفت علم روان‌شناسی از یک سو، و ماهیت پویا و پیچیده جوامع نوین از سوی دیگر، موجب شده است نیازهای معنوی بشر در برابر خواست‌ها و نیازهای مادی قد علم کند و معنویت اهمیت بیشتری یابد. چنین به نظر می‌رسد که مردم جهان امروز بیش از پیش، به معنویت و مسائل معنوی گرایش دارند(حمدیه وشهیدی، ۱۳۸۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:38:00 ق.ظ ]




فعال­سازی رفتاری می ­تواند برای پاسخ به محرک­های نو (جدید) به کار رود؛ یا برای پاسخ به علائم وجود پاداش در محیط فعال شود و یا پاسخ فعال شده­ای برای رهایی از تنبیه باشد. ‌بنابرین‏ تفاوت­های فردی در چنین قابلیتی در شکل اول نوجویی نامیده می­ شود. نوجویی بالا با رفتارهای هیجان­انگیز و به طور بالقوه خطرناک رابطه دارد همچنین افرادی با نوجویی بالا از نظر احساسی متغیر، هیجان محور، کنجکاو، ماجراجو، دست و دلباز و مشتاق هستند و افرادی با نوجویی پایین؛ دارای خلقی یکنواخت، بی­تفاوت نسبت به تغییرات، منظم و باقاعده و صرفه­جو هستند. در شکل دوم، پاسخ یا رفتار برای وجود علایم پاداش فعال می شود که به آن پاداش­وابسته می­گوید؛ تفاوت­های فردی در تداوم پاسخ پس از قطع پاداش را هم در همین گروه قرار می­دهد، افراد دارای نمره­ی بالا در بعد پاداش وابستگی علاقه­ زیادی به پاداش­های اجتماعی، حمایت عاطفی و روابط اجتماعی پایدار از خود نشان می­ دهند، تا بدین وسیله رفتارهای ویژه خود را حفظ و نگهداری کنند؛ همچنین آن ها افرادی دل­رحم، گرم و حساس هستند و نمره­ی پایین در پاداش­وابستگی مشخصه افرادی با ویژگی­هایی چون اهل­عمل، سرسخت، سرد، خودمحور و دارای باورداشت­های منطقی ‌می‌باشد. سومین سامانه­ی بازداری رفتاری در ارتباط با پاسخ به محرک­های تنبیه یا علائم در میان نبودن پاداش است که در هنگام بروز چنین علایمی در محیط فعال می­گردد؛ ‌بنابرین‏ تفاوت­های فردی را که با قابلیت وقفه یا بازداری رفتاری مرتبط می­گردد، آسیب­پرهیزی نامیده است، آسیب­پرهیزی بالا باعث عدم اطمینان و محافظه ­کاری، کم­رویی، مایوسی و منفعلی می­ شود و ‌می‌توان انتظار روان­رنجورخویی بالا را داشت، اما سطح پایین آسیب­پرهیزی باعث جامعه­پذیری و معاشرت­پذیری، راحتی و خوشبینی، خوش­مشربی، با انرژی و پرتحرکی می­ شود که با ویژگی برون­گرایی رابطه دارد. بدین ترتیب در قسمت سرشت، کلنینجر این سه بعد را که هر یک دارای چهار مقیاس فرعی هستند معرفی نمود و بعد چهارم را که فاقد زیرمقیاس است، پایداری (یا پشتکار) نامید، افراد با نمره بالا در این بعد به سرسختی، سختکوشی، و مصمم بودن و سازندگی گرایش دارند و افراد با نمره­ی پایین در این بعد به راحتی در مواقع ناکامی و انتقاد و مواجه با مانع دلسرد می­شوند، با انجام اعمال روزمره­ی خود راضی هستند و بندرت برای انجام کارهای بزرگتر و بهتر تلاش ‌می‌کنند (حق شناس، ۱۳۸۸).

ب) نظریه منش:

 

از نظر کلنینجر مدل سرشت با ابعاد چهار گانه، طرحی را برای تفکیک انواع مرسوم اختلالات شخصیت ارائه می­دهد اما نمی­تواند وجود و یا عدم اختلال شخصیت را محرز و قطعی نماید (کلنینجر و همکاران، ۱۹۹۳). از دیدگاه این نظریه، منش شناسی شخصیت به تفاوت­های بین فردی در پندارهای مربوط به خویشتن و به اهداف و ارزش­های فردی اشاره دارد.

 

در واقع سرشت انسانی تفاوت­های فردی در واکنش­های هیجانی خودکار و عادتی را پی­ریزی می‌نمایند در حالی که انواع منش و خودپنداری­ها اهمیت و معنای تجربه ­های جاری را مشخص می­نمایند و از این طریق واکنش­های هیجانی را هم تحت تاثیر قرار می­ دهند. کلنینجر (۱۹۹۴) سه بعد را برای منش در نظر ‌می‌گیرد؛ او در این مجموعه بعد خودراهبری بر پایه­ پنداشت از خویشتن را به عنوان یک فرد مستقل که دارای زیرمجموعه­های وحدت، احترام، عزت، تاثیربخشی، رهبری و امید است، تعریف ‌کرده‌است، در واقع نمره بالا در خودراهبری نشان­دهنده مسئولیت­ پذیری، کاردانی و هدفمندی در زندگی است خودراهبری بالا همچنین به امیدها و خواسته­ های افراد نظم می­دهد و می ­تواند قویاً با بهزیستی اجتماعی، روانی و جسمانی مرتبط باشد؛ اما نمره­ی پایین در این بعد بیشتر احتمال دارد نشان­دهنده اختلال­های شخصیتی باشد و با نابالغی و ضعف ، خستگی و بی­اثری، بی­هدفی، درماندگی، وظیفه­نشناسی و بی‌مسئولیتی مشخص شده است. همچنین بعد همکاری بر پایه­ پنداشت از خویشتن به عنوان بخشی از جهان انسانی و جامعه قرار دارد که از آن حس اجتماعی، رحم و شفقت، وجدان و تمایل به امور خیریه مشتق می­گردد؛ سطح بالای همکاری باعث ویژگی­هایی چون دلسوزی، حمایتگری، قدرت تحمل زیاد، توانایی بسیارخوب در کار گروهی، منصف و از خدمت کردن به دیگران لذت می­برد. سطح پایین همکاری ممکن است به معنی خودداری، کم­تحملی، فرصت طلبی، سادگی، ناهماهنگی، یا حتی مردم­گریزی و دارای دیدگاه مردم گریزی باشد و می ­تواند به ارتباط بین­شخصی ضعیف و حمایت اجتماعی پایین منجر شود. علاوه بر این دو بعد، بعد خودفراروی بر پایه­ مفهوم از خویشتن به عنوان بخشی از جهان پیرامون و منابع آن مطرح شده است که با پندارهای حضور رازگونه، ایمان مذهبی، متانت و صبوری بیان گردیده است؛ خودفراروی بالا؛ به معنای رشد فراشخصی، بالا بودن هوش هیجانی و روحیه­ی معنوی افراد، روراستی، صبوری است و همچنین افرادی با نمره­ی خودفراروی پایین؛ افرادی مغرور، بی­صبر و ناشکیبا، خودآگاه و مادی­گرا و ناراضی می­باشند (حق شناس، ۱۳۸۸). به بیانی دیگر، ویژگی­های شخصیتی منش تحت تاثیر اختیار، قصد و برداشت فرد از تجربه و رویدادها می­باشند. تفاوت­های فردی در جنبه­ های منش، به درجاتی تحت تاثیر یادگیری­های اجتماعی، فرهنگی و رسش و بلوغ در طی مراحل زندگی قرار دارند. منش شامل دریافت­های منطقی درباره خود، دیگران و دنیا است و بیشتر ویژگی­هایی را شامل می­ شود که تحت تاثیرعوامل محیطی در ساختار شخصیتی فرد پدید می ­آید (کلنینجر و شوراکیک[۶۸]،۲۰۰۵).

بنا بر این نظریه افراد می ­توانند دارای سرشت­های مشابه باشند اما در ویژگی­های منشی با یکدیگر تفاوت کنند. از نظر مصنفین آزمون، هریک از این ابعاد در تعامل با دیگر ابعاد، شیوه ­های سازگاری و انطباق فرد را با تجربه­ها تعیین می­ نماید و همچنین آسیب­پذیری فرد به اختلالات هیجانی و رفتاری نیز از همین تعاملات منشاء ‌می‌گیرد (کلنینجر ۱۹۸۷ و ۱۹۹۱).

 

تا اینجا نظریه ­هایی در خصوص موفقیت شغلی و شخصیت گفته شد، حال به الگوها و نظریه ­هایی می­پردازیم که تلفیقی از هر دو مقوله است.

 

۲-۱۰ الگوهای تناسب شغل با شخصیت

 

ارزش و اهمیت مدیر در بعد رفتار فردی در این ‌می‌باشد که با شناخت دقیق شخصیت و کاربرد آن در سازمان، تفاوت بین شخصیت­ها را تشخیص داده و مکانیسم تناسب شغل با شخصیت را تعریف می­ نماید. بطورکلی تردیدی نیست که اگر فرد از نظر شخصیت با نوع کاری که باید انجام دهد سازش داشته باشد، عملکرد بهتری خواهد داشت و نسبت به کار خود رضایت بیشتری حاصل می­ کند. گذشته از این، هماهنگی بین شخصیت و نوع کار، مزایای دیگری هم در بر دارد. برای مثال، اگر مدیر سازمان فرد را از نظر شخصیتی بشناسد و ابعاد درونی او را مورد کارشناسی قرار دهد به بهترین شکل قادر خواهد بود که رضایت فرد و سازمان را تامین نماید.

 

در اینجا الگویی در خصوص کاربرد شخصیت که به تناسب شخصیت با شغل مربوط می‌باشد اشاره می‌گردد.

 

۲-۱۰-۱ الگوی مایرز- بریگز

 

مراحل به کارگیری الگوی کاربردی مایرز- بریگز[۶۹] در خصوص تناسب نوع شخصیت و شغل، با ارائه مقدمه­ای ‌در مورد شکل­ گیری الگوی مذبور به شرح زیر مطرح شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:44:00 ق.ظ ]




خلاصه جلسات درمان

 

جلسه اول:

 

ضمن برگزاری جلسه معارفه، افراد شرکت کننده در درمان با پژوهشگر آشنا گشتند و نسبت به اهداف پیش‌بینی شده برای دوره مطلع گردیدند.قوانینی به طور توافقی در کلاس وضع شد ‌و فردی که از قوانین تخطی می نمود امتیاز منفی می گرفت.

 

جلسه دوم:

 

روش حل مسئله و خود تعلیمی آموزش داده شد.

 

 

جلسه سوم:

 

ابتدا جلسه قبل مرور گردید و سپس آموزش تکنیک های آرام سازی داده شد.

 

جلسه چهارم:

 

کودک را برای شناسایی علایم بیرونی آماده کرده و مهارت شناسایی مشکل را تمرین کرده و در آخر از تکنیک های آرام سازی استفاده گردید.

 

جلسه پنجم:

 

ارائه تکیک های آگاهی از احساسات، تنظیم و کنترل هیجانات و ابراز احساسات سازگارانه و ناسازگارانه و در آخر از تکنیک های آرام سازی استفاده گردید.

 

جلسه ششم:

 

افراد در ارتباط با جنبه‌های عاطفی، فیزیولوژیکی، شناختی و هیجانات آگاهی یافتند و اختصاصاٌ نسبت به علایم عصبانیت و ناکامی شناخت پیدا کرده،در آخر از تکنیک های آرام سازی استفاده گردید.

 

جلسه هفتم:

 

چند تکنیک کنترل خشم به ایشان آموزش داده شد و سپس به طور عملی در موقعیت های فرضی توسط تمام افراد شرکت کننده تکنیک های آموخته شده به کار گرفته شد،در آخر از تکنیک های آرام سازی استفاده گردید.

 

جلسه هشتم:

 

جمع بندی و نتیجه گیری از مباحث مطرح شده در طول جلسات انجام شد ‌و مراسم تشکر و خداحافظی با اهداء هدیه کوچک توسط پژوهشگر به کودکان انجام شد

 

معرفی مقیاس و کاربرد پرسشنامه خودپنداره پیرز – هاریس کودکان

 

این مقیاس شامل ۸۰ سوال است که سوالات پرسشنامه به صورت گزارش شخص درباره اینکه کودکان و نوجوانان درباره خودشان چه احساسی دارند، طرح ریزی شده است. این مقیاس را می توان به صورت گروهی یا فردی اجرا کرد. هر عبارت پرسشنامه به صورت دو بخشی “بلی” یا “خیر” طرح ریزی شده است و دارای شش مقیاس زیر است:

 

    1. رفتار

 

    1. وضعیت مدرسه و وضعیت شناختی و ذهنی

 

    1. ظاهر و ویژگی فیزیکی

 

    1. اضطراب

 

    1. جامعه پسندی(محبوبیت)

 

  1. شادی و رضایتمندی

تمام مقیاس‌ها در جهت خود پنداره مثبت نمره گذاری می‌شوند به طوری که نمره بالا نشان دهنده سطح بالای خودپنداره است(ساعتچی و همکاران، ۱۳۹۰).

 

روایی (اعتبار ) پرسشنامه

 

مفهوم روایی ‌به این سؤال پاسخ می‌دهد که ابزار اندازه گیری تا چه حد خصیصۀ مورد نظر را می سنجد . بدون آگاهی از اعتبار اندازه گیری نمی توان به دقت داده های حاصل از آن اطمینان داشت (سرمد و دیگران ،۱۳۸۲).

 

این مقیاس خودپنداره در رابطه با یک نمونه تصادفی(شامل ۱۰۶۰ نفر)، اجرا شده است. میانگین سن این نمونه، ۵/۱۴ سال بوده و از روش آزمون- بازآزمون و دو نیمه کردن نیز به عنوان شاخص محاسبه اعتبار، استفاده شده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نمونه سن جنس تعداد شاخص ضریب مدرسه راهنمایی ۱۲ ساله پسر ۳۳۰ آزمون-بازآزمون ۸۳/۰ دبیرستان ۱۴ ساله دختر ۳۸۰ آزمون-بازآزمون ۸۸/۰ متوسط،کلاس‌های بالا ۱۵ ساله پسر ۴۷۰ دو نیمه کردن ۷۴/۰ متوسط،کلاس‌های بالا ۱۵ ساله دختر ۵۹۰ دو نیمه کردن ۷۹/۰

ضرایب همبستگی گزارش شده در جدول فوق،در سطح ۰۱/۰ معتبر می‌باشند و معنای این سطح نیز حاکی از آن است که این مقیاس از ضرایب اعتبار مطلوبی برخوردار می‌باشد(شارما، ۱۹۸۴، ترجمه ساعتچی،۱۳۷۶).

 

این آزمون در کشور ایران بین دانش آموزان دوره راهنمایی در شهرهای مشهد هنجاریابی شده است و ضرایب اعتبار آن ۹۱/ .-۹۴/ . و ۹۲/ .- ۸۸/ . و ۹۳/ .- ۹۰/ . در بین دانش آموزا دختر و پسر سال‌های اول ، دوم و سوم راهنمایی شهر مشهد گزارش شده است که بیانگر اعتبار بالای این آزمون است(احمدی حکمتی کار، ۱۳۷۲).

 

فنون آماری مورد استفاده

 

آمار توصیفی

 

به منظور تلخیص داده ها از شاخص های مرکزی مانند میانگین و شاخص های پراکندگی مانند جداول فراوانی و برای نمایش داده ها از نمودار میله ای استفاده خواهد شد.

 

آمار استنباطی

 

به وسیله آمار استنباطی جامعه های وسیعتر را که داده های دانسته شده از آن گرفته شده است استنباط می‌کنیم . آمار استنباطی با دو دسته از مسائل سر و کار دارد .ابتدا به برآورد و سپس به آزمون فرضیه می پردازد . در این پؤوهش برای استنباط از تحلیل کو واریانس استفاده می‌گردد.

 

فصل چهارم

 

تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش

 

مقدمه

 

جمع‌ آوری،تعبیر و تجزیه و تحلیل داده ها و استخراج ‌تعمیم‌های منطقی ‌در مورد پدیده‌های تحت بررسی با بهره گرفتن از علم آمار انجام می شود.با توجه به مراحل اساسی یک تحقیق علمی، آمار به طور وسیعی در قلمرو تمام تحقیقات علمی به کار می رود و در مرحله جمع‌ آوری اطلاعات راهنمای محقق در انتخاب روش‌ها و وسایل مناسب برای جمع‌ آوری داده های اطلاعاتی بوده و نتیجه های حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها را با درجه دقت مورد نظر بیان می‌کند.دسته ای از این روش های آماری برای خلاصه کردن اطلاعات موجود در داده ها طرح ریزی می‌شوند تا توجه پژوهشگر روی ویژگی های مهم داده ها متمرکز گردد و جزئیات غیر ضروری کنار گذاشته شوند.دسته مهمتری از روش‌ها، در تجزیه و تحلیل داده ها، برای استخراج نکات کلی و استنباطهایی درباره پدیده تحت مطالعه به کار می‌روند.

 

قسمت عمده موضوع آمار عبارت است از کسب اطلاعات با انجام محاسبات روی داده ها، و ارزیابی معلومات تازه ای که از این اطلاعات به دست می‌آید. استفاده از این روش‌ها پایه ای برای استدلال به دست می‌دهد تا واقعیات مشاهده شده به طور منطقی تعبیر گردد. این مرحله یکی از مهمترین مراحل در فرایند پژوهش است زیرا در این مرحله باید حاصل تلاش‌های مراحل قبل، یعنی داده های به دست آمده، مورد تحلیل قرار گرفته و به صورت یافته ها ارائه شود. در پژوهش‌های پیمایشی، در مرحله تجزیه و تحلیل، تلاش می شود تا یافته ها با بهره گرفتن از آزمون‌های آماری متناسب با متغیرهای مطرح در سؤالها یا فضیه ها به صورت علمی ارائه گردد. در این فصل به داده های گردآوری شده توصیف، تجزیه و تحلیل، آزمون فرضیه و مورد تفسیر قرار گرفته و ‌بر اساس اطلاعات گروه نمونه در باره جامعه آماری قضاوت انجام گرفته است.

 

آمار توصیفی:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نوع گروه تعداد جنسیت کنترل ۱۵ پسر آزمایش ۱۵ پسر

جدول۱-۴: آماره­ های توصیفی ‌پیش‌آزمون و ‌پس‌آزمون گروه آزمایش

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نام متغیرها زمان آزمون خودپنداره

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-09-19] [ 09:45:00 ب.ظ ]




۲ـ ۳ـ۲ـ۲ـ تاریخچه اینترنت در ایران

 

شرکت فناوری اطلاعات به عنوان یکی از شرکت های زیر مجموعه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در سال ۱۳۷۰ فعالیت خود را به صورت امور دیتای شرکت مخابرات ایران آغاز کرد و در سال ۱۳۸۲ به صورت امور دیتای این وزارتخانه درآمد این شرکت در سال ۱۳۸۳ به ارتباطات داده ها تغییر نام داد و از سال ۱۳۸۴ به صورت شرکت فناوری اطلاعات ادامه فعالیت داد. سال ۱۳۸۶ بر اساس مصوبۀ هیئت دولت و نظر به اهمیت مقوله فناوری اطلاعات در کشور و لزوم ایجاد یک جایگاه حاکمیتی به منظور هدایت و حمایت از توسعه فناوری اطلاعات از مجموعه شرکت مخابرات ایران انتزاع و ضمن واگذاری تمام امور تصدی گری خود در امر شبکه ، مقرر شد وظایف حاکمیتی محوله جدید را انجام دهد ( گزارش عملکرد، ۱۹، ۱۳۸۹) .

 

۴ـ۲ـ۲ـ تاریخچه مدیریت دانش

 

پیدایش مدیریت دانش ، در اوایل دهه ۱۹۹۰ به دلیل دشواری رسیدگی به پیچیدگی ها، افزایش رقابت به دلیل تکنولوژی و تقاضا های پیچیده مشتریان روی داد . در ابتدا آگاهی از اهمیت دانش و اطلاعات شکل گرفت و بعد از آن جستجوی مدوام برای روش های خلق ، ذخیره سازی، یکپارچه کردن ، متناسب سازی ، اشتراک گذاری و در دسترس قراردادن دانش مناسب برای افراد مناسب در زمان مناسب مورد توجه قرار گرفت ( موسوی ۱۳۹۲ ص ۲۶) . در این دهه نظام های مبتنی بر هوش مصنوعی و نظامهای هوشمند برای مدیریت دانش به کار گرفته شد و مفاهیمی چون فراهم آوری دانش ، مهندسی دانش، نظامهای دانش مدار و مانند آن رواج یافت. در اواخر دهه ۹۰ سیر صعودی انتشار مقالات مربوط به مدیریت دانش را در مجلات حوزه های مدیریت، تجارت و علوم کتابداری و اطلاع رسانی را می توان مشاهده کرد. در همین دوران اولین کتاب‌های مربوط ‌به این حوزه منتشر شدند. در آغاز دهه ۱۹۹۹ فعالیت گستردۀ شرکت‌های آمریکایی ، اروپایی و ژاپنی در حوزه مدیریت دانش به نحو چشمگیری افزایش یافت . ظهور وب جهانی در اواسط دهه ۱۹۹۰ تحرک تازه ای به حوزه مدیریت دانش بخشید.

 

“شبکه ی بین‌المللی مدیریت دانش در اروپا، مجمع مدیریت دانش ایالات متحده فعالیت های خود را در اینترنت گسترش دادند. در سال ۱۹۹۵ ، اتحادیه اروپای ملی برنامه ای به نام اسپریت مانند ارنست یانگ، بوز آلن و همیلتون و ده ها شرکت دیگر به شکل تجاری وارد عرصه ی مدیریت دانش شدند . اکنون مدیریت دانش در سال‌های آغازین قرن ۲۱ برای بسیاری از کشورهای پیشرفته به عنوان نماد رقابت و عامل دستیابی به قدرت و توسعه بود . شرکت ها ی بزرگ اروپایی از سال ۲۰۰۰ به بعد حدود ۵۵ درصد درآمد خود را به مدیریت دانش اختصاص داده‌اند” ( حسن زاده و همکاران ، ۱۳۸۸، ص۱۲).

 

۳ـ۲ـ بخش سوم: مرور مفهومی

 

۱ـ۳ـ۲ـ اهمیت و ضرورت فناوری اطلاعات و ارتباطات

 

امروزه وضعیت ICT در یک کشور به عنوان شاخصی برای برآورد توسعه یافتگی اقتصادی آن کشور به حساب می‌آید. توسعه سریع تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات ( ICT ) در طول دو دهه به نحو شگرفی سبب بروز تحول در همه نظام های اداری و مالی، حتی در شرکت ها ی متوسط و کوچک شده و در بسیاری از موارد بنگاه های چند نفره تجاری را نیز دستخوش تحول ‌کرده‌است.دستاورد های انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات همراه با پیشرفت های سایر حوزه ها ی علوم و فناوری ، شکاف ها ی تازه ای را پدید آورده است و بر نابرابری های گذشته عمق بیشتری بخشیده است.

 

بخشی از جهان به دلایل بسیاری توانسته است با ایجاد زیر ساخت ها ، بنیان ها و ظرفیت های لازم در زمینه علم و فناوری به طور مستمر پیشرفت کند، به گونه ای که سهم عمده را در بازارهای تولید و معرفی فناوری پیشرفته ، به خود اختصاص داده و در ضمن از توانایی بالایی برای جذب این پیشرفت ها در حل مسائل و توسعه قابلیت ها و ظرفیت سازی برخوردار شده است. در نتیجه سریع تر و بهتر ثروت تولید می‌کند و دانایی های پیشرفته را در خدمت تولید ثروت به کار گرفته است.

 

فناوری اطلاعات و ارتباطات از دو جنبه کاربردی و فناوری اهمیت دارد. در حوزه کاربری مسئله اصلی استفاده هر چه بیشتر و مفید تر از فناوری اطلاعات در راستای فعالیت های مختلف اقتصادی و اجتماعی است به گونه ای که در اثر آن بهره وری ، کیفیت و شفافیت افزایش یافته و هزینه ها کاهش پیدا کند. در مقابل حوزه فناوری به موضوع تولید انواع تجهیزات و سخت افزارها ی لازم در حوزه کاربردی می پردازد. با توجه به گستردگی کاربرد فناوری اطلاعات و به عبارت دیگر بزرگی حوزه کاربردی نیاز به حوزه تولید و فناوری نیز بسیار افزایش یافته و این عامل مهمی برای توسعه صنعت فناوری اطلاعات و اشتغال زایی در سال های اخیر بوده است.

 

۲ـ۳ـ۲ـ تعاریف فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT )

 

ICT از تعامل سه بخش متمایز کامپیوتر، اطلاعات و ارتباطات مخابراتی به وجود آمده است. بخش کامپیوتر به عنوان سخت افزار و تأمین کننده تجهیزات و ادوات لازم جهت ایجاد ICT در نظر گرفته می شود. داده ها و اطلاعات به عنوان خمیر مایه و مواد اولیه در درون شبکه به جریان در می‌آیند . ارتباطات مخابراتی که بخش سوم این مجموعه را تشکیل می‌دهد وظیفۀ برقراری ارتباط بین دو بخش دیگر را بر عهده دارد. آنچه در نهایت از تلفیق این سه بخش به دست می‌آید اطلاع رسانی ICT نامیده می شود که نمود اصلی آن را می توان در بزرگراه های اطلاعاتی ره ویژه اینترنت یافت.

 

تکنولوژی در توسعه اقتصادی و اجتماعی همواره یک وسیله ضروری بوده و خواهد بود. امروزه بر همگان روشن است که علت اصلی کندی کشورهای در حال توسعه در پیشرفت های اجتماعی و اقتصادی و حتی فرهنگی، ناتوانی آن ها در بازشناخت یا گسترش تکنولوژی درست و بهره گیری از آن در فعالیت های تولیدی است (مصطفوی و همکاران، ۱۳۸۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:07:00 ب.ظ ]




عقیده اول؛ آزادی مطلق قبول بیگانه ـ طرفداران این عقیده معتقدند که دولت ها نمی توانند به دلخواه خود از ورود و اقامت اتباع بیگانه در کشور جلوگیر کنند ویا این حق را محدود نمایند. «ویتوریا» که یکی از علمای حقوق اسپانیا و از متشرعین مذهب کاتولیک است می‌گوید: اگر به تاریخ زندگی بشر مراجعه نماییم می بینیم که در ابتدا همه چیز بین مردم مشترک بوده و هیچ قیدی برای افراد بشر وجود نداشته است و هر کس آزادانه می توانسته است به هر کجا که بخواهد بدون یچ مانع و رادعی مسافرت نماید و بعد از آن هم که اموال و املاک از صورت اشتراکی خارج و مالکیت فردی پیدا شده است لازمه تحول آن نبوده که برای رفت و امد بین مردم موانعی ایجاد شود. البته در موارد استثنائی چنانچه دولت‌ها واقعاً احساس خطری از اجتماع عده ای بیگانه در کشور خود بنمایند در آن وقت حق خواهند داشت که سر حدات خود را به روی آن ها مسدود نمایند و از ورود آن ها در کشور جلوگیری کنند.

 

عقیده دوم؛ محدودیت قبول بیگانگان ـ در مقابل عقیده اول عقیدۀ دیگری وجود دارد که کاملاً برعکس اولی است و طرفداران آن ها اظهار می‌داند که دولت ها در تنظیم مقررات واجع به ورود و اقامت بیگانگان در خاک کشور خود آزادی مطلق دارند بر طبق این عقدیه در صورتی که بین کشورها عهدنامه ای منعقد نشده باشد هیچ کشوری اجبار نخواهد داشت که اتباع بیگانه را در خاک خود بپذیرد. این نظریه مورد قبول مؤسسه‌ حقوق بین الملل که در سال ۱۹۲۸ میلادی در ژنو تشکیل گردیده قرار گرفت، ولی هیئت مذبور اضافه ‌کرده‌است که مروت و عدالت چنین اقتضا دارد که دولت ها از این اختیار سوء استفاده ننمایند و آزادی ورود و اقامت بیگانه را در مواردی محدود کنند که واقعاً خطری برای حیات سیاسی کشور قابل پیش‌بینی باشد.

 

درباره عبور، قانون ایران و همچنین معاهدات، به اتباع بیگانه اجازه عبور از خاک ایران را داده است و این واضح است که بیگانگان در موقعی که از خاک ایارن عبور می‌کنند باید بر طبق همان اجازه نامه که دارند رفتار نمایند، یعنی در مدت معین در مسیر معین از خاک ایران عبور کنند. مدت مذکور در گذرنامه لدی الاقتضاء قابل تمدید می‌باشد.

 

درباره اقامت موقت باید بگوییم اقامت موقت یا توقف وقتی است که بیگانه برای سیاحت یا تحصیل یا امر موقت دیگری به خاک ایران آمده و قصد اقامت دائم نداشته باشد. البته این حق هم مشروز به رعایت مقرراتی است که از جهت حفظ نظم و امنیت وضع شده است.

 

همینطور بدیهی است که تبعۀ بیگانه می‌تواند هر وقت که بخواهد با کسب اجازه از مقامات مربوطه مملکت متوقف فیها خارج شود و به موجب ماده ۱۰ قانون ۱۳۱۰ اجازه خروج از ایران از طرف شهربانی محل اقامت دائمی یا موقتی خارجی به او داده در حالی که خروج بیگانه از جهت اینکه حقی برای او محسوب است اختیاری و با رضایت خود او انجام می‌گردد اخراج بیگانه اجباری و علی‌رغم میل تبعۀ بیگانه به عمل می‌آید. عموماً در معاهدات دولت ها حق اخراج اتباع بیگانه را برای خود محفوظ می دارند. چنان که در ماده دوم قرارداد اقامت بین ایران و بلژیک چنین مقرر شده:« هر یک از طرفین متعاهدین این حق را برای خود محفوظ می‌دارد که اتباع طرف متعاهد دیگر را انفراداً خواه در اثر تصمیم قانونی خواه بموجب قوانین و نظامات مربوط به نظمیه خواه ه جهات امنیت داخلی و یا خارجی مملکت که خود بیگانه مشخص آن است اخراج نمایند. اخراج نیز به ترتیباتی که مطابق حفظ الصحه و نوع پرستی باشد صورت خواهد گرفت.»[۵۱]

 

۲ـ حق حمایت از جان و مال :

 

برطبق اصل بیست و دوم قانون اساسی ایران جان و مال همه افراد کشور مصون از تعرض است و بیگانگان نیزدرمیان افراد کشور قرار دارند. همچنین در اغلب عهد نامه ها نیز مفاد این اصل یادآوری شده است،به عنوان مثال ماده اول قرارداد اقامت بین دولت ایران و بلژیک مقرر می‌دارد:« اتباع هر یک ‌از طرفین متعاهدین در خاک طرف متعاهد دیگر راجع به شخص و اموالشان برطبق حقوق عمومی بین‌المللی پذیرفته شده و مطابق همان ترتیب با آن ها رفتار خواهد شد.»[۵۲]

 

۳ـ حق داشتن امنیت فردی:

 

اصل امنیت فردی در حقیقت، حمایت از فرد در قبال ‌بازداشت‌های خود سرانه ، غیر قانونی و نا محدود است. برای سوءاستفاده قدرتها، اصل این است که هیچ گونه بازداشتی ممکن نیست مگر آنکه مجوز آن از سوی مقامات صالح قضایی صادر شده باشد.در این مورد دو استثناء وجود دارد:

 

۱ـ در جرائم مشهود یا جرائم علیه امنیت کشور

 

۲- بازداشت احتیاطی بدون مجوز قضایی، بمدت کوتاه( غالبا ۲۴ ساعت ) آن هم در صورت لازم و طبق قانون

 

در اصل ۳۲ قانون اساسی ایران ‌به این موضوع اشاره شده است وبا توجه به اینکه این اصل یک حکم کلی است که محدود به جامعه ایرانی نشده است، شامل اتباع بیگانه نیز می‌گردد.

 

البته حفظ امنیت شخصی افراد تنها محدود به ‌بازداشت‌های غیر قانونی نیست بلکه در قوانین، مجموعه اصول و احکام و تدابیری پیش‌بینی شده است تا این امنیت تضمین شود.اصل قانونی بودن جرائم و مجازات‌ها، اصل عطف به ماسبق نشدن قوانین، علنی بودن محاکمات و حضور وکیل در مراحل بازپرسی و دادرسی جزء مهمترین تدابیری است که برای حراست فرد در مقابل خودسری حکومتها در نظر گرفته شده است[۵۳]

 

۴ـ حق احترام به محل سکنی :

 

قانون اساسی ایران در اصل بیست و دوم مسکن شخص را مثل جان و مال او مصون از تعرض شناخته است. به نظر می‌رسد قانون‌گذار ایرانی قائل به تفاوتی بین اتباع ایرانی و خارجی نباشد و با به کار بردن لغت « اشخاص» اتباع ایرانی و خارجی را از حقوق مساوی برخوردار دانسته است.(ارفع نیا، ۱۳۷۰، ص۲۵۷ ) ‌بنابرین‏ مساکن بیگانگان نیز از احترام برخوردار است و نمی توان بدون حکم و مجوز قانونی وارد منزل شخص واز جمله بیگانه شد ومنزل او را مورد رسیدگی و تفتیش قرارداد و ایجاد مزاحمت برای شخص نمود.

 

۵ـ آزادی عقیده:

 

مطابق اصل بیست و سوم قانون اساسی ایران: «تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مواخذه قرارداد.» فرد حق دارد در درون خود هر گونه اعتقاد و باوری نسبت به اخلاق، مذهب، سیاست و فلسفه داشته باشد و کسی نمی تواند وی را به علت باورهایش مواخذه کند و زندگی فیزیکی و اجتماعی اورا به خطر اندازد. البته در بسیاری از ممالک بویژه آسیا و آفریقا، آزادی عقیده مشروط به موازینی است که در جهت حفظ نظم عمومی برقرار کرده‌اند.مثلاً دولت اجازه نخواهد داد که اجرای مراسم مذهبی اقلیت، احساسات اکثریت مردم را جریحه دار کند. این یک حکم کلی است که کلیه افراد جامعه بشری از جمله بیگانگان حاضر در خاک ایران را نیز در بر می‌گیرد.

 

۶ـ حق اشتغال به هر گونه حرفه و صنعت:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:52:00 ق.ظ ]




در بازارهای امروزی، یک عامل کلیدی برای موفقیت سازمان عبارت است از داشتن تفکر مناسب از طریق طرح ریزی استراتژی مناسب برای مارک،یک مارک مشتری را قادر می‌سازد تا ارزش های عملیاتی و احساسی را نسبت به محصول در ذهنش ایجاد کند.

 

توصیف (شناسایی یا تصویر) برند با نیازها و خواسته های بازار هدف، با بهره گرفتن از آمیخته بازاریابی شامل قیمت، محصول، توزیع و ارتقاء منطبق می شود. موفقیت این فرایند، قدرت برند یا میزان وفاداری به برند را تعیین می‌کند. ارزش یک برند با میزان وفاداری به برند تعیین می شود، به طوری که این امر جریانات نقدی آینده را تضمین می‌کند (Wood, 2000 , 662-669). تصویر برند توصیفی از ویژگی ها و تداعی های برند است که مشتری را به برند پیوند می‌دهد. کلر (۱۹۹۳) تصویر برند را ادراکات مشتری درباره برند، با تداعی های برند که مشتری در حافظه اش نگه می‌دارد، تعریف می‌کند. پارک، جاورسکی و مکینز (۱۹۸۶)، بیان کردند که که تصویر برند، یک پدیده ادراکی نیست که تنها تحت تأثیر ارتباطات بازاریابی قرار گیرد بلکه محرک، درک مشتری از کل فعالیت هایی است که شرکت در رابطه با برند انجام می‌دهد. اساساً ارزش ویژه برند از اطمینان بیشتر مشتریان به برند نسبت به برندهای رقیبان، نشأت می‌گیرد. این اطمینان به وفاداری مشتری و خواسته های آن ها برای پرداخت یک قیمت مناسب به برند منجر می شود. به عنوان مثال، یک مطالعه که توسط مک کینزی[۱۸] و مؤسسه‌ اینتل کوست[۱۹] انجام گرفت، نشان داد که مشتریان به خرید از برندهای با ارزش پایین نظیر پاکارد بل[۲۰] ، تنها به خاطر تخفیف قیمت در مقایسه با برندهای نظیر کمپک[۲۱] ، آی بی ام[۲۲] متمایل می‌شوند که می‌توانند پاداش قیمتی را مطالبه نمایند.

 

بسیاری از مفاهیم مرتبط با تصویر ذهنی در گذشته توسعه پیدا کرده‌اند. تصویر ذهنی برطبق اصول گشتالت منعکس کننده عقاید و احساسات کلی مشتری است به یک تصویر ذهنی مطلوب به عنوان یک جنبه ی حیاتی از توانایی یک سازمان در حفظ جایگاه خود در بازار نگریسته می شود.

 

تعریف واژه تصویر ذهنی مشکل می‌باشد زیرا تصویر ذهنی مستقمیا شناخته نمی شود تصویر ذهنی به عنوان موقعیت ذهنی معرفی می شود که پیامد آن توضیحات علنی به صورت کلامی و یا رفتاری باشد. آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد. این موضوع است که بعضی از تصاویر ذهنی جمعی است و میان گروه به اشتراک گذاشته می شود. تصویرذهنی موضوعاتی از سازمان است که در ذهن مشتری وجود دارد. تصویر سازمانی به عنوان فیلتر، ادراکات مشتری از عملیات سازمان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. اگرچه تصویر برند مدت‌ها ‌است به عنوان مفهومی مهم در بازاریابی شناسایی شده است، اما توافق کمتری ‌در مورد تعریف متناسب آن وجود دارد (Keller, 1993, 3). با این حال تصویر برند عبارت است از حافظه شماتیک از یک برند. این مفهوم دربرگیرنده برداشت و ادراک بازار هدف از ویژگی ها، منافع، موقعیت های استفاده کاربران، تولیدکنندگان، و حتی بازاریابان یک محصول است. به عبارت دیگر، این مفهوم به اندیشه و احساس افراد به هنگام دیدن یا شنیدن یک برند اشاره دارد (Hawkins, Mothersbaugh, & Best, 2007, 346). در ذهن مشتری، تصویر برند از تداعی های برند ایجاد می شود، بدین صورت که مشتری برند را با سایر مفاهیم مرتبط و غیرمرتبط ربط می‌دهد (Anantachart, 2004,101) تصور از برند مطابق با معنی دار نمودن آن برای مصرف کننده از طریق تداعی های متعدد مثل خصیصه ها، مزایا و گرایشاتشان می‌باشد. این تداعی ها می‌توانند با توجه به متناسب بودن، قوت و منحصر بودن متفاوت باشند و همچنین می‌توانند نقش های حیاتی و تعیین کننده ای را در پیامدهای خرید مصرف کننده داشته باشند (Keller, 1993 ,1-22).

 

۲-۱-۶-۱- تاثیر تصویر ذهنی برند

 

تصویر ذهنی یک سازمان یکی از مهمترین متغیرهایی می‌باشد که اثر مثبت یا منفی ‌بر فعالیت‌های بازاریابی دارد. تصویر ذهنی توانایی تاثیرگذاری بر ادراک مشتریان از کالاها و خدمات پیشنهادی دارد. ‌بنابرین‏ بر رفتار خرید مشتریان موثراست. ادبیات خدمات شمار زیادی از فاکتورهایی را بیان می‌کند که منجر به انعکاس تصویر ذهنی در ذهن مشتری می شود. تصویر ذهنی از طریق ترکیب عوامل مختلفی همچون تبلیغات، روابط عمومی، تصویر ذهنی فیزیکی،تبلیغات شفاهی و تجربیات واقعی مشتریان از کالا و خدمات ذهن و مشتریان را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

 

گرونروس(۱۹۸۳) با بهره گرفتن از تحقیقات مختلف برروی سازمان‌های خدماتی دریافت که کیفیت خدمات یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر روی تصویر ذهنی است. ‌بنابرین‏ تجربه یک مشتری از ‌کالا و خدمات به عنوان مهمترین فاکتور مؤثر بر روی ذهن مشتری با توجه به تصویر ذهنی است. هنگ و همکارانش(۱۹۹۶) در مطالعاتش برروی وفاداری به نام و نشان تجاری هتل دریافتند که تصویر ذهنی هتل به عنوان یکی از مهمترین فاکتورها و نسبتا بالاترین نمره را در میان مشتریان وفادار به دست آورد. مازانس (۱۹۹۵) دریافت که در هتل های لوکس، تصویر ذهنی رابطه مثبتی با رضایت و ترجیح مشتری دارد. ‌بنابرین‏ تصویر ذهنی مطلوب منجر به رضایت و تصویر ذهنی نامطلوب منجر به نارضایتی می شود.

 

۲-۱-۶-۲-عناصر تصویر ذهنی برند

 

لیندکوئیست (۱۹۷۱) بیان کرد که تصویر ذهنی از فاکتورهای مختلفی شامل ۹ فاکتور زیر تشکیل شده است: کالاهای تجاری- خدمات- مشتریان- امکانات فیزیکی- راحتی- تبلیغات- جو فروشگاه- رضایت سازمانی و رضایت بعد از معامله. دویل و فن ویک (۱۹۷۴) ‌در مورد تصویر ذهنی ۵ عنصر را تشخیص دادند که شامل محصول- قیمت- دسته بندی- سبک- و موقعیت می‌باشد. بردن(۱۹۷۷) نیز ویژگی‌های زیر را پیشنهاد داد: قیمت- کیفیت کالا- دسته بندی- جو و فروشگاه – موقعیت- امکانات پارکینگ- و پرسنل دوستانه .

 

۲-۱-۶-۳-تصویر ذهنی سازمان

 

تصویر ذهنی نسبت به سازمان(تصویر سازمانی) عبارت است از ادراک کلی که نسبت به سازمان در اذهان عمومی ایجاد می شود. این تصویر ذهنی به عناصری همچون نام تجاری معماری- تنوع محصولات و خدمات- رسوم- ایدئولوژی و کیفیت ارتباطات پرسنل با مشتری وابسته است.

 

بعضی از محققان تصویر سازمانی را ‌به این صورت تعریف می‌کنند. نتیجه خالص تعامل همه تجربیات، ادراکات،باورها، احساسات و دانشی که افراد درباره یک سازمان دارند.

 

تصویر ذهنی سازمانی، منعکس کننده موضوعاتی است که در ذهن مشتری از سازمان وجود دارد این موضوعات می‌توانند عینی( مثل ساعات کار، تعداد پرواز در روز راحتی دسترس) و یا کمتر عینی و احساس (مثل شور و هیجان، امانت، خنده، قابلیت اعتبار، صفا) باشند.به علاوه تصویر ذهنی می‌تواند به خود خدمت، شرکت یا کاربر خدمت مربوط باشد. تصویر سازمانی به عنوان فیلتری، ادراکات مشتری از عملیات سازمان را تحت تاثیر قرار می‌دهد (Bigne and et al., 2003 , 42-420)..

 

تصویر سازمانی، تابعی است از مجموعه تجارب خرید و مصرف مشتریان در طول زمان، بدین ترتیب تصویر سازمان دارای دو بعد اساسی است: بعد عملیاتی و بعد حسی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-09-18] [ 09:47:00 ب.ظ ]




این مسأله برای آن است که نوعی درک عمومی از دادگاه به عنوان جایگاه انصاف به وجود آید وتمایل به پذیرش آمریت تصمیمات قضّات در میان مردم تقویت گردد.حق آگاهی مردم از نحوه کارکرد،کارگزاران حکومتی باعث شده اصل علنی بودن به عنوان اصلی ضروری در قوانین اساسی پیش‌بینی گردد (موذن زادگان، ۱۳۷۹).

 

اصل علنی بودن رسیدگی دادگاه نیز در متون قانونی مورد توجه واقع شده است:

 

ماده ۱۴ میثاق مدنی وسیاسی: همه در مقابل دادگاه ها ‌و دیوان های دادگستری متساوی هستند هر کس حق دارد به اینکه به دادخواهی او منصفانه وعلنی در یک دادگاه صالح که مستقل وبی طرف تشکیل شده طبق قانون رسیدگی شود.

 

ماده۱۰اعلامیه حقوق بشر: هرکس با مساوات کامل حق دارد که دعوایش به وسیله دادگاه مستقل و بی طرفی منصفانه و علنا رسیدگی بشود.

 

تبصره ۱ماده ۹ آئین نامه دادگاه های انقلاب: دادگاه علنی است، مگر انکه رئیس دادگاه سری بودن آن را تشخیص دهد.

 

اصل ۱۶۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: محاکمات،علنی انجام می شود حضور افراد بلامانع است آنکه به تشخیص دادگاه علنی بودن آن منافی عفت عمومی یا نظم عمومی۱ باشد یا در دعاوی خصوصی،طرفین دعوی تقاضا کنند که محاکمه علنی نباشد.

 

اصل ۶۹ قانون اساسی: مذاکرات مجلس شورای ملی باید علنی باشد وگزارش کامل آن از طریق رادیو و روز نامه رسمی برای اطلاع عموم منتشر شود.در شرایط اظطراری،در صورتی که رعیت امنیت کشور ایجاب کند،به تقاضای رئیس جمهور یا یکی از وزراء یا ۱۰نفر از نمایندگان،جلسه غیر علنی تشکیل می شود.مصوبات جلسه غیرعلنی در صورتی معتبر است که با حضور شورای نگهبان به تصویب سه جهارم مجموع نمایندگان برسد.گزارش و مصوبات این جلسات باید پس از بر طرف شدن شرایط اضطراری برای اطلاع عموم منتشر گردد.

 

علنی بودن دادرسی خصیصه ای است که فرایند دموکراتیک را در دادرسی ملموس می کند. علنی بودن دادرسی به دو معنا است:یک اینکه جریان دعوا و مجادلات اصحاب دعوا اصولا علنی و غیرسری برگزار شود و هر کس بتواند در اتاق دادگاه حاضر شود و از روند دادرسی مطلع گردد؛ دوم آنکه رایی که صادر می شود در اختیار عموم نهاده شود تا مردم بتوانند از نتیجه ی کار دستگاه قضایی مطلع گردند و به ارزیابی اعتبار و مشروعیت آن بپردازند.

 

بدین ترتیب، باید گفت تبصره ی ماده ی ۱۲۸ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب ۱۳۷۸ که حضور وکیل مدافع را در مرحله ی تحقیقات منوط به اجازه ی دادگاه نموده است؛ مخالف اصول دادرسی است؛ زیرا حضور وکیل به منزله ی ناظری است که نه تنها به انگیزه ی دفاع از موکل خود، بلکه از جانب یک نهاد مدنی، بر عملکرد قاضی به دیده ی نقد می نگرد و قاضی خود را در برابر بازرسی آگاه می‌یابد که تخطی، او را از اصول برنمی تابد ( محسنی، ۱۳۸۵).

 

از جمله فواید علنی بودن جلسات محاکم رسیدگی را میتوان قرار گرفتن قضات شریف و اندیشمند در جایگاه والایشان در افکار عمومی و در ذهن مردم، تشویق یا حتی اجبار قضات به افزایش مطالعه، اعتبار بیشتر دستگاه قضایی، نقش پیشگیرانه از ارتکاب جرم و پیشمان شکنی، تشویق یا اجبار وکلا و دست اندرکاران امور قضایی به افزایش مطالعه و دقت در کلیه امور را نام برد.

 

لازم به ذکر است که اصل علنی بودن جلسه رسیدگی در حقوق اسلامی و در بین فقها نیز مورد توجه بوده است.

 

فقهای اسلام نیز معتقدند که « قاضی باید در موضع نمایان یعنی جایی که بدون در و دیوار باشد، مثل مکانی وسیع بنشیند تا اینکه دسترسی به او آسان باشد » ( محقق حلی، ۱۴۰۹) در بعضی روایات آمده است که هر کس عهده دار امور مردم شد و حاجب و مانعی برای بر قراری ارتباط میان خود و مردم به وجود آورد، خداوند برای او حاجب و مانع به وجود می آورد .

 

گروهی از فقها از این روایت استنباط نموده اند که مکروه است قاضی برای محکمه خودش دربان و مانعی قرار دهد گروهی دیگر حتی «قرار دادن مانع برای مردم را حرام تلقی کرده‌اند، ‌به این دلیل که وجود دربان و حاجب سبب می شود تا مراجعه کنندگان به آسانی نتوانند به حاکم دسترسی پیدا کنند و حقشان پایمال می شود و عدالت قاضی نیز از بین می رود. از روایت فوق میتوان علنی بودن جلسه دادرسی و امکان حضور همگان در آن را استنباط کرد». (نجفی، بی تا).[۱۳]

 

از جمله دلایل فقهی دیگر که علنی بودن دادرسی را مستحب اعلام داشته است این است که :« مستحب است قاضی در فضایی باز بنشیند تا دسترسی به او آسان باشد،یا در جلسه دادرسی دانشمندان را شرکت دهد یا در جلسه دادرسی افراد عادل باشند که همه این ها نشان دهنده تأکید بر علنی بودن دادرسی است» (محمودیان، ۱۳۹۱).

 

البته نباید از ذهن دور بماند که علنی بودن دادگاه ها اصلی است که قانونگذاران استثنائی را هم برای آن ذکر کرده‌اند. مواردی که موضوع مورد منازعه یک حق خصوصی بوده و طرفین تقاضای غیر علنی برگزار شدن دادگاه را اعلام می دارند و یا اینکه جرم واقع شده با عفت و نظم عمومی منافات داشته باشد، از جمله استثنائی است که بر اصل علنی بودن دادگاه ها وارد شده و باید مورد توجه قرار گیرد.

 

گفتار دوم) اصول ضامن حق دفاع

 

بند اول) اصل آزادی دفاع در دادرسی مدنی

 

از جمله اصولی که همواره در دادرسی اعم از دادرسی کیفری و مدنی مورد بحث قرار می‌گیرد و به طور عمده ای بر آن تأکید می شود، اصولی است که حق دفاع اصحاب دعوا را به نحو مطلوبی تأمین نماید. لازم است در این خصوص هم در آیین دادرسی کیفری و هم در دادرسی مدنی مطالبی بیان گردد. در دادرسی کیفری آن کس که بیشتر از همه در کانون توجه است متهم می‌باشد.

 

حق دفاع متهم از ارکان یک محاکمه عادلانه به شمار می رود. وصف عادلانه بودن محاکمه زمانی تامین می‌گردد که بخش تحقیق و تعقیب یعنی دادسرا و پلیس از یک جانب و بخش دفاع یعنی متهم و وکیل مدافع در جانب دیگر، در نبردی قضایی، در کشف حقایق مربوط به وقوع جرم سهم گیرند و در نهایت، قاضی با کمال استقلال و بی طرفی حکم کند (حیدرعلامه، ۱۳۹۲).

 

مداقه در اسناد مصوب مراجع بین‌المللی در خصوص حقوق بشر به طور خلاصه، مضمون واحدی از این مطلب به دست می‌دهد که بشر از حقوق و آزادی هایی برخوردار است که باید الزاماًً و به گونه ای مؤثر از آن حمایت گردد.در میان انبوه قوانین کیفری به طور قطع و بالأخص مقررات آیین دادرسی کیفری نقش عمده ای در بقاء و دوام نظم جامعه ایفاء می کند ( پورافشار،۱۳۹۲).

 

از جمله این موارد، ماده ۱۱ اعلامیه حقوق بشر مصوب ۱۰ دسامبر ۱۹۸۴ مجمع عمومی سازمان ملل متحد است که بیان می‌دارد « هرکس که به بزه کاری متهم شده باشد بی گناه محسوب خواهد شد تا وقتی که در جریان یک دعوای عمومی که در آن کلیه تضمینهای لازم برای دفاع او تامین شده باشد, تقصیر او قانوناً محرز گردد». همچنین ماده ۱۴ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی وسیاسی مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶ که یکی از پیشرفته ترین اسناد حقوق بشری می‌باشد بیان می‌دارد «ماده ۱۴: هرکس متهم به ارتکاب جرمی بشود با تساوی کامل لااقل حق تضمینهای ذیل را خواهد داشت:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:32:00 ب.ظ ]




 

مبحث چهارم : شرایط مطالبه خسارت ناشی از نقض قرارداد

      1. سوء نیت : با قصور شدید مشابه با تدلیس متخلف باید محرز شود و اگر با وجود حسن نیت عدم انجام تعهد ناشی از علتی بوده که دفع آن خارج از قدرت متعهد باشد خسارتی متوجه وی نخواهد بود ، رویه قضایی فرانسه نشان می‌دهد که عنصر سوء نیت و یا اشتباه بزرگ و قصور شبیه تدلیس عنصر اساسی برای توجه خسارت است .

 

    1. رابطه علیت و سببیت Causalite بین تعهد و ضرر وارده وجود داشته باشد و این قاعده چه در تعهدات Obligiation و چه در مسئولیت جزایی Responsabilites delictuelles و چه در مسئولیت های مدنی لازم الرعایه است .

 

    1. خسارت باید خسارت مستقیم Dommage direct باشد نه خسارت غیر مستقیم .

 

    1. میزان خسارت باید پیش‌بینی شده یا قابل پیش‌بینی باشد و مسئولیتی ‌در مورد خسارت پیش‌بینی نشده Dommage imprevn متوجه متعهد نمی باشد و باید میزان خسارت ارزیابی شود .

 

    1. خسارت باید مستقیماً و فوراً مطالبه شود و اگر مطالبه نشود نمی تواند مورد حکم قرار گیرد.

 

  1. ضرر باید مسلم باشد و متوجه متعهدله گردد. ضرر احتمالی قابل مطالبه نیست. [۹۲]

طبق مواد ۷۴ الی ۷۷ کنوانسیون که در رابطه با خسارت ناشی از عدم انجام تعهد می‌باشد و طبق ماده ۲۴ کنوانسیون که آمده است :

 

خسارت ناشی از نقض قرارداد به وسیله یکی از طرفین عبارت است از مبلغی برابر زیان و از جمله عدم النفعی که طرف دیگر بر اثر نقض متحمل شده است . این خسارات نمی تواند از مقدار زیانی که نقض کننده ، در زمان انعقاد قرارداد و به مدد واقعیات و موضوعاتی که در همان موقع بدان ها ، وی باید واقف می بوده به عنوان ، اثر ممکن الحصول نقض قرارداد پیش‌بینی کرده یا می باید پیش‌بینی می ‌کرده‌است متجاوز باشد .

 

به موجب این ماده فقط عدم النفع Lucrum Cessans و زیان وارده Damnum emeregens مورد توجه قرار گرفته اند ، آن هم در صورتی که به عنوان آثار ممکن الحصول نقض، در لحظه انعقاد قراردادقابل پیش‌بینی باشند.

 

خسارت غیر مستقیم اگر قابل پیش‌بینی باشد بایستی جبران شود و به موجب ماده ۵ مقررات کنوانسیون شامل مسئولیت بایع در قبال مرگ یا صدمات بدنی که سبب کالا برای افراد اتفاق می افتد ، نمی شود . چنین خساراتی باید طبق قانون ملی که به موجی قواعد کلاسیک تعارض قوانین قابل اجرا شناخته شده است . جبران گردد .[۹۳] ماده ۵ « مقررات این کنوانسیون شامل مسئولیت بایع در قبال مرگ یا صدمات بدنی ای که به سبب کالا برای افراد اتفاق می افتد خواهد بود »

 

مواد ۷۵ و ۷۶ راه حل های عقلانی و تفضیلی برای محاسبه ی خسارات و بهره در فرض خرید کالاهای بدل( جانشین ) و در فرضی که قیمت رایجی برای کالا موجود باشد ارائه داده است .

 

آنچه که از ماده ۷۴ کنوانسیون بیع بین‌المللی استنباط می شود و ضروری است که قابل مطالبه می‌باشد .

 

    1. ضرر باید قابل پیش‌بینی باشد .

 

  1. بین ضرر و نقض عهد رابطه سببیت وجود داشته باشد ..

قابلیت پیش‌بینی در جمله دوم ماده ۷۴ تصریح شده است و شرط سببیت از جمله اول ماده و از عبارت « بر اثر نقض عهد » استنباط می‌گردد .

 

‌بنابرین‏ شرایط مطالبه خسارت را در عناوین زیر می توان محصور کرد :

 

  1. سببیت ۲-مستقیم بودن ۳- قابلیت پیش‌بینی ۴- مسلم بودن[۹۴]

در کشور های حقوق نوشته اصولاً می توان متعهد را به انجام تعهد الزام کرد استدلالی که در توجیه این سنت به کار برده می شود، این است که ملزم بودن متعهد به انجام تعهد باعث می شود که روابط طرفین روشن و قابل اعتماد باشد و رفین قرارداد رفتار خود را مبتنی بر اخلاق و حسن نیت تنظیم کنند. [۹۵]

 

بر عکس در کامن لا و در حقوق انگلیس ، الزام به انجام تعهد فقط به شکل استثنایی قابل اعمال است.[۹۶] تئوری اصلی در کامن لا این است که متعهد می‌تواند با جبران تمام خسارات ناشی از عدم انجام تعهد از انجام تعهد سر باز زند و به اصطلاح « نقض عهد اختیاری » در این نظام به رسمیت شناخته شده است . در کامن لا ، برای این رویه چند توجیه ذکر شده است : مثل این که با نقض عهد متعهد منابع خود را به روابط با بازدهی بیشتر اختصاص می‌دهد و این در کل به نفع جامعه است و در عین حال کل خسارات متعهدله هم جبران می شود و لذا به او نیز لطمه ای وارد نمی شود . ‌به این شکل مفهومی که در کامن لا مطرح شده است به نام « نقض عهد کارا » و به شکلی برای بعضی از نقض عهد ها جنبه مثبت اقتصادی در نظر گرفته شده است . به نظر می‌رسد بیش از آنکه رویه انگلیسی ناشی از توجیهات منطقی باشد ، ناشی از مسائل تاریخی بوده و ناشی از این نکته بوده که در کامن لا دعاوی محدودی بوده و فقط شامل عناوین خاص از پیش شناخته شده بوده و الزام به انجام تعهد جزء این عناوین نبوده است . بعد از کامن لا دادگاه های انصاف به تدریج در مواردی که مقتضای انصاف بوده به شکل استثنایی این ضمانت اجرا را پذیرفتند .[۹۷]

 

در کنوانسیون بیع بین‌المللی دو دیدگاه بالا مدنظر بود اما دیدگاه حقوق نوشته مد نظر قرار گرفت در بند ۱ ماده ۴۶ کنوانسیون وین مقرر می‌دارد که : خریدار ممکن است انجام تعهدات بایع را از او بخواهد مگر اینکه به واکنشی متوسل شده باشد که با این درخواست تناقض باشد . شبیه همین بند را ماده ۶۲ به نفع بایع و در خصوص تعهدات مشتری مقرر ‌کرده‌است.[۹۸]

 

با این وجود ، طبق ماده ۲۸ کنوانسیون این ضمانت اجرا برای دادگاه هایی که در نظام داخلی خود به اجبار عین تعهد در موارد مشابه حکم نمی دهند، لازم الاتباع نیست .[۹۹]

 

به هر حال ، ضمانت اجرایی که در کشورهای نوشته ممکن به صورت یک اصل اجرا شود، در کشورهای کا من لا به صورت استثنا مورد استفاده قرار می‌گیرد.[۱۰۰]

 

مبحث پنجم : مفهوم تفسیر قرارداد و ضرورت و هدف تفسیر

 

گفتار اول : لزوم و ضرورت تفسیر قرارداد

 

مفهوم این نهاد حقوقی در فصول ابتدایی به نحو مفصل بیان گردید لذا جهت جلوگیری از تکرار مکررات از ذکر مجدد آن خودداری و به مبحث بعدی می پردازیم.

 

شک نیست که قرارداد باید اجرا شود و متعهد نمی تواند از اجرای تعهدات ناشی از قرارداد ( تعهدات اصلی و شروط ) خودداری نماید ولی نخست باید مفاد قرارداد و حدود آن معلوم شود ، گاهی خواست مشترک به صورت قرارداد کتبی ( رسمی یا عادی ) در می‌آید و گاه نیز آنان به بستن قراردادی لفظی ، بدون اینکه نوشته ای در میان باشد ، اکتفاء می‌کنند ، در تجارت اشخاص به طور معمول با مکاتبه و تنظیم دفاتر تجاری (ماده ۱۲۰۷ به بعد قانون مدنی ) روابط حقوقی خود را تنظیم می‌کنند . نه تنها در قرارداد های غیر کتبی اختلاف فراوان بروز می‌کند ، بلکه در مواردی که قصد مشترک دو طرف به صورت نوشته در می‌آید اختلاف زیادی پدید می‌آید .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-09-17] [ 08:33:00 ق.ظ ]




فرایندهای کنترلی

 

تمرین

 

رمزگردانی

 

تصمیم ها

 

راهبردهای یادآوری

 

حافظه ی حسی

 

حافظه ی کوتاه مدت مدت

 

ذخیره حافظه مسلط

 

حافظه دراز مدت

 

برون داد پاسخ

 

شکل ۲ -۱مدل نمایی یا مدل هنجاری حافظه اتکینسون و شیفیرین (۱۹۶۸)، برگرفته از بدلی ( ۱۹۹۹).

 

در ادامه به برخی از ابزارهای معمول در سنجش حافظه­ بینایی می­پردازیم.

 

۲-۴- آزمون­های سنجش حافظه­ دیداری

 

۲-۴-۱- آزمون بینایی بنتون

 

این آزمون یک وسیله­ تحقیقی و کلینیکی است که برای ارزیابی حافظه­ بینایی، درک بینایی و توانایی‌های بینایی طراحی شده است. در این آزمون سه فرم موازی وجود دارد (C.D.E) که هر فرم شامل ۱۰ طرح ‌می‌باشد و هر طرح نیز شامل یک یا چند شکل است. وقت لازم برای اجرای هر فرم نیز ۵ دقیقه می‌باشد ( چان و ناکایاما[۱۴۸]، ۲۰۰۰) شیوه اجرای مختلف برای بررسی حافظه و ادراک در این آزمون وجود دارد. اجرای A : در این روش هر طرح برای ۱۰ ثانیه به آزمودنی نشان داده می­ شود و پس از آن بلافاصله با سازه­ی حافظه توسط فرد صورت ‌می‌گیرد. اجرای B : هر طرحی برای ۵ ثانیه به آزمودنی نشان داده می­ شود. سپس بازسازی حافظه بلافاصله توسط آزمودنی صورت ‌می‌گیرد. اجرای C: در این اجرا، آزمودنی باید طرح را تا جایی که امکان دارد عین شکل اصلی ایجاد کند و کارت تا زمانی که آزمودنی مشغول انجام کار است در معرض دید آزمودنی قرار ‌می‌گیرد. اجرای D: هر طرحی به مدت ۱۰ ثانیه به آزمودنی نشان داده می­ شود. آزمودنی باید بتواند تا ۱۵ ثانیه بعد از دیدن کارت تصویر را در ذهن خود نگه دارد و پس از این مدت تصویر را از حافظه­ خود بازسازی کند. قابل ذکر است که از بین ۴ روش اجرای مذکور، روش اجرای C ( کپی برداری ) برای ارزیابی ادراک بینایی است و سایر روش ها ( D.B.A) برای اندازه ­گیری حافظه­ بینایی استفاده می­ شود. نمره گذاری آزمون به دو روش نمره­گذاری بر حسب شمارش تعداد بازسازی­های صحیح و شمارش تعداد خطاها صورت ‌می‌گیرد. همخوانی بین نمرات بسیار بالا است (r=095) و انتخاب روش و نوع نمره گذاری بر عهده­ پژوهش­گر است زمانی­که مبنای نمره گذاری بر اساس شمارش تعداد خطاها صورت گیرد به طور کلی می ­تواند شامل ۶۴ خطای ویژه باشد. این خطاها در شش طبقه­ی اصلی دسته­بندی ‌شده‌اند که شامل: حذف، تغییر شکل، درجا ماندگی، چرخش، جابجایی و خطای اندازه ‌می‌باشد ( چمن آباد، معروضی و همکاران، ۱۳۹۲).

 

۲-۴-۲- آزمون بینایی کیم کاراد

 

برای جمع‌ آوری داده ­های مربوط به حافظه­ بینایی ‌می‌توان از آزمون حافظه­ بینایی کیم کاراد استفاده کرد که دارای یک صفحه فلزی ۱۶ خانه­ای است. در هر خانه، بینایی وجود دارد و بین برخی از آن ها شباهت­هایی دیده می شود. در ضمن یک صفحه فلزی ۱۶ خانه­ای سفید و ۱۶ قطعه­ی فلزی جداگانه نیز وجود دارد که روی هر یک از آن­ها یکی از تصاویر صفحه­ی فلزی مصور، رسم شده است. آزمودنی به مدت یک دقیقه به صفحه­ی فلزی تصویر نگاه می­ کند و سپس ۱۶ قطعه­ی مجزا را در جاهای مناسب قرار می­دهد. به آزمودنی بر حسب قطعاتی که درست چیده است، تعداد قطعاتی که جهت آن­­ها غلط است و تعداد قطعاتی که جای آن­ها غلط است، نمره­ای تعلق ‌می‌گیرد ( خیر الدین ، حکمتی و همکاران، ۱۳۸۹).

 

۲-۴-۳- آزمون تصاویر درهم ری – استریه

 

آزمون حافظه­ دیداری آندره ری برای نخستین­بار توسط ری در سال ۱۹۴۱ ساخته و بعد توسط استریه در سال ۱۹۴۴ گسترش یافت ( استریه،۱۹۷۷؛ ری، ۱۹۴۱). این آزمون برای ارزیابی کژکاری عصب شناختی در حافظه­ دیداری و ادراک دیداری به کار می­رود. به طور خلاصه در این آزمون از آزمودنی خواسته می­ شود بینایی درهم و پیچیده را نسخه برداری کند و بعد از مدتی کوتاه دوباره آن را از حفظ رسم کند. از زمان معرفی آزمون تصاویر درهم ری در سال ۱۹۴۱، از آن به طور گسترده در حوزه­ سنجش عصب روان­شناختی برای ارزیابی حافظه­ دیداری، ادراک دیداری، نقاشی و پاراکسی به کار برده شده است ( مویه[۱۴۹]، ۱۹۹۷) و مسلماًً اختلال در حافظه­ دیداری یا توانایی‌های دیداری- ادراکی یا دیداری- ترسیمی به عملکرد ضعیف در این آزمون منجر خواهد شد. این آزمون شامل یک تصویر متشکل از اشکال و خطوط است. وسایل مورد نیاز برای اجرای آن عبارتند از؛ مداد مشکی یا مداد رنگی، کرونومتر، دو برگ کاغذ سفید بدون خط و پاک­کن. پس از آماده سازی آزمودنی، اجرای این آزمون در دو مرحله به صورت انفرادی صورت ‌می‌گیرد ( هایلبرونر[۱۵۰]، ۱۹۹۲)

 

    1. مرحله­­ی نسخه برداری : ترسیم از روی الگو

 

  1. مرحله­ بازسازی یا یادآوری تصویر : ترسیم تصویر از حس

در خصوص فاصله­ زمانی بین مرحله­ نسخه برداری و بازسازی، اختصاص ۳ دقیقه فاصله­ زمانی ابتدا استریه ( کوروین و بیلسما[۱۵۱]، ۱۹۹۳) مطرح کرد. کوروین و بیلسما این مدت را تا ۳۰ دقیقه نیز افزایش می­دهد. قطع نظر از اجراهای مورد استفاده دستور العمل­هایی که در زمان اجرا ارائه می­ شود باید استاندارد باشد تا همسانی و کاربرد پذیری هنجارها حفظ شود. دستور العمل اجرای این آزمون به ترتیب زیر است:

 

« ‌به این تصویر نگاه کن، از شما می­خواهم مثل آن را روی این کاغذ سفید بکشید. سعی کن تا جایی که می­توانی بینایی که می­کشی همان چیزی باشد که می­بینی. حالا، شروع کن».

 

پس از ۳ تا ۵ دقیقه استراحت، آزماینده مداد و کاغذ سفید دیگری در اختیار آزمودنی قرار می­دهد و می­گوید:

 

«حالا، از شما می­خواهم بینایی را که قبلا کشیده­ای بار دیگر از حفظ بکشی، آن را روی این کاغذ بکش».

 

در فاصله­ زمانی استراحت بین دو مرحله بهتر است تکلیف مختصر استاندارد شده­ای به آزمودنی ارائه شود، از جمله پر کردن یک پرسشنامه­ کوتاه یا مطالعه­ یک متن معمولی و ساده از روزنامه . اگر قرار است مرحله­ یادآوری با تأخیر بیش از ۳ تا ۵ دقیقه صورت گیرد و آزماینده قصد دارد، فاصله­ زمانی بین دو مرحله را تا ۳۰ دقیقه باید تکالیفی را به آزمودنی توصیه کند که به ادراک بینایی و فضایی ارتباطی نداشته باشد. یادآوری همراه با تأخیر زیاد معمولاً با تغییرهایی از ۲۵ تا ۴۵ دقیقه تا ۶۰ دقیقه انجام می پذیرد ( اسپرین و استاروس[۱۵۲]، ۱۹۹۸). برای نمره­گذاری آزمون تصاویر درهم ری چندین شیوه ارائه شده است، اما روش اصلی و اولیه­ استریه که ارائه داده و ۱۸ جزء یا عنصر عمده­ی موجود در تصویر آزمون استوار است. این روش، یکی از پرکاربردترین روش­های نمره گذاری است و هسته­ی اصلی اکثر روش ها را تشکیل می­دهد ( مارنات، ۲۰۰۰) این شیوه­ نمره­گذاری به صورت زیر انجام می­ شود و حداکثر نمره ۳۶ خواهد بود :

 

    1. ترسیم درست و سر جای خود هر جزء ۲ نمره.

 

    1. ترسیم نادرست و سر جای خود هر جزء ۱ نمره.

 

    1. ترسیم نادرست و تقریباً سر جای خود هر جزء ۵/۰ نمره.

 

  1. رسم نکردن و مشخص نبودن هر جزء صفر نمره ( میرآقایی، مرادی و همکاران،۱۳۹۲ ).

۲-۴-۴- مقیاس حافظه­ وکسلر ( WMS)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-09-14] [ 12:34:00 ب.ظ ]